مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
درماندگی آموخته شده
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام تحقیق حاضر، بررسی تاثیر سبک ِاسناد3 بر میزان گرایش و ابتلای جوانان بر اعتیاد بوده است. برای دستیابی به این هدف، فرض شده که جوانان معتاد سبک تبیین بدبینانه تری نسبت به جوانان غیر معتاد دارند؛ یعنی، درماندگی آموخته شِِده4 در جوانان معتاد بیشتر از جوانان غیر معتاد است و بر اساس ابعاد شش گانه سبک اسناد، شش فرض فرعی تدوین شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه جوانان 18 تا 28 ساله ساکن در شهر یزد (در قالب دو گروه معتاد و غیر معتاد) بود که برای انتخاب نمونه معتاد از روش سر شماری، و برای انتخاب نمونه غیر معتاد از روش تصادفی استفاده شد. در نهایت 97 معتاد و 10 غیر معتاد برگزیده شدند. برای جمع آوری اطلاعات، از پرسشنامه سبک اسنادی(ASQ) استفاده به عمل آمد. سپس، توسط آزمون آماری t مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در پایان مشخص شد که سبک تبیین جوانان معتاد برای وقایع خوشایند و ناخوشایند، بدبینانه تر از جوانان غیر معتاد است و آنها به نسبت بیشتری به درماندگی آموخته شده مبتلا هستند
تاثیر درماندگی آموخته شده بر سوگیری حافظه آشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: براساس فرضیه خلق همخوان و نظریه باور، افراد اطلاعات هیجانی خوشایند و ناخوشایند را به صورت انتخابی پردازش می کنند. هدف اصلی مطالعه حاضر تعیین اثر درماندگی آموخته شده بر بازیابی خاطرات ناخوشایند در اشخاصی است که درمعرض شکست مکرر در حل مسأله قرار گرفته اند. روش: چهل و پنج شرکت کننده (20 مرد و 25 زن) درمطالعه شرکت داشتند. شرکت کنندگان به طور تصادفی به یکی از سه گروه زیر تقسیم شدند: 1. گروه آزمایشی 2. گروه کنترل 3. گروه انتظار. در ابتدا، نسخه فارسی مقیاس BIS/BAS وایت و کارور (1994)، آزمون خود ارزیابی تصاویر آدمک (SAM) و پرسشنامه سبک اسنادی(ASQ) توسط شرکت کنندگان پر شد. برای همه آزمودنی ها، کلمات هیجانی برای به خاطر سپردن، ارائه شد. سپس به شرکت کنندگان در گروه آزمایشی و کنترل مسائلی ارائه شد. شرکت کنندگان درگروه آزمایشی فیدبک غیر مرتبط با پاسخ برای عملکردشان دریافت کردند، گروه کنترل هیچ فیدبکی دریافت نکرد و گروه انتظار به هیچ مسأل ه ای پاسخ نداد. زمان واکنش، سوگیری پاسخ و حساسیت پاسخ، برای بازشناسی کلمات هیجانی با استفاده از تئوری تشخیص علامت محاسبه شد. یافته ها: تفاوت معناداری در زمان واکنش در میان گروه ها یافت نشد اما سوگیری پاسخ و حساسیت پاسخ در بین سه گروه تفاوت داشت. نتیجه گیری: نتایج نشان داد اشخاصی که در معرض درماندگی آموخته شده قرار گرفتند، از راهبرد سهل گیرانه تری در بازشناسی کلمات منفی استفاده کردند.
بررسی روابط علی بین نقش های جنسیتی، تاب آوری، سرسختی، درماندگی آموخته شده و هم وابستگی، در همسران افراد معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره دوازدهم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۱)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر روابط علی بین نقش های جنسیّتی، تاب آوری، سرسختی، درماندگی آموخته شده و هم وابستگی در همسران افراد معتاد بررسی شد. طرح پژوهش توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش، کلیه همسران افراد معتاد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد در سطح شهر اصفهان بودند که 120 نفر از آن ها به شیوه در دسترس انتخاب شدند و از آن ها خواسته شد علاوه بر پرسشنامه ویژگی های جمعیت شناختی، به پنج پرسشنامه: نقش جنسی بم (BSRI)، سرسختی روان شناختی(HI)، تاب آوری کانر و دیویدسون (CD-RISC)، هم وابستگی (CODI) و سبک های اسنادی پاسخ دهند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر و از نرم افزارهای SPSS-17 و Amos-5 استفاده شد. یافته ها نشان داد نقش های جنسیّتی مردانه تأثیرات معناداری در ارتقاء سطح سرسختی روان شناختی و تاب آوری دارد، در حالی که نقش های جنسیّتی زنانه چنین تأثیراتی را ندارد. علاوه بر آن نتایج نشان دهنده تأثیر معکوس نقش های جنسیّتی مردانه و تأثیر مستقیم نقش های جنسیّتی زنانه روی هم وابستگی بود. شاخص های برازش مدل یابی معادلات ساختاری، مدل کلی پژوهش را تأیید کردند و اثرات مستقیم و غیر مستقیم بین متغیرهای پژوهش تأیید شد.
بررسی جامعه شناختی درماندگی آموخته شده در نهادهای پزشکی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی جامعه شناختی درماندگی آموخته شده در نهادهای پزشکی، به مطالعه ی موردی بیمارستان های شهر تهران پرداخته است. درماندگی آموخته شده؛ حالتی است که موجود درمانده، رویدادها را از کنترل خویش خارج می بیند و این باور در او ایجاد می شود که رویدادها از حوزه ی پاسخ دهی او بیرون است. جامعه آماری تحقیق بیمارانِ بیمارستان های شهر تهران است که به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و به روش پیمایشی مورد بررسی قرار گرفته اند، ابزار گرد آوری اطلاعات پرسشنامه بوده است. همچنین تفاوت میزان درماندگی در دو جنس زن و مرد مورد بررسی قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان می دهد که درماندگی آموخته شده در نمونه با آلفای83/0و سطح اطمینان (p ≤ 0 /05) وجود دارد. بر اساس نتایج تحقیق رابطه ی بین احساس درماندگی آموخته شده در بیماران و عوامل اجتماعی، می تواند به سطح نسبتاً پایین عدم کنترل بر شرایط، ناکامی و تزلزل و بی ثباتی بین فعالیت فرد و دریافت پاسخ، نسبت داده شود. همچنین بر اساس نتایج به دست آمده از این پژوهش میزان میانگین درماندگی آموخته شده در مردان برابر 051/3 و در زنان برابر 079/3 می باشد. که با سطح اطمینان (p≥ 0 /05 ) نشان می دهد بین درماندگی آموخته شده در زنان و مردان تفاوت معناداری وجود ندارد.
تمایزیافتگی و تفکرارجاعی: نقش واسطه ای درماندگی آموخته شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوش حاضر با هدف پیش بینی تفکر ارجاعی بر اساس تمایز یافتگی خود با واسطه درماندگی آموخته شده در دانشجویان انجام شد. روش: 335 نفر (164 پسر و 176 دختر) از دانشجویان دانشگاه آزاد لار به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های تمایزیافتگی دریک (2011)، پرسشنامه درماندگی آموخته شده کوینلس و نلسون (1988) و پرسشنامه تفکر ارجاعی ارینگ (2010) پاسخ دادند. یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه هم زمان مبتنی بر روش بارون و کنی (1986) نشان دادند که واکنش سازی عاطفی، هم آمیختگی با دیگران و گسلش عاطفی پیش بینی کننده مثبت تفکر ارجاعی و موقعیت من پیش بینی کننده منفی تفکر ارجاعی است. همچنین هم آمیختگی با دیگران و گسلش عاطفی، پیش بینی کننده مثبت درماندگی آموخته شده و موقعیت من پیش بینی کننده منفی درماندگی آموخته شده بودند. در نهایت درماندگی آموخته شده، در رابطه بین تمایز یافتگی و تفکر ارجاعی نقش واسطه ای را ایفا کرد. نتیجه گیری: به این ترتیب که واکنش هیجانی و موقعیت من به واسطه درماندگی آموخته شده به ترتیب پیش بینی کننده مثبت و منفی تفکر ارجاعی بودند.
اثر بخشی برنامه آموزشی توانمندسازی روانشناختی بر مبنای نظریه روانشناسی فردی آدلر بر درماندگی آموخته شده زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش، تعیین اثربخشی برنامه آموزشی توانمندسازی روانشناختی بر مبنای نظریه روانشناسی فردی آدلر بر درماندگی آموخته شده زنان سرپرست خانوار است. از این جهت، این پژوهش به روش نیمه آزمایشی انجام شد و طرح آن از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد استان همدان بودند؛ که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، تعداد 30 نفر، و با توجه به ملاک های پژوهش، به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه درماندگی آموخته شده (LHS) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کواریانس تک متغیره استفاده گردید، که در ابتدا شرایط استفاده از این آزمون مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت، سپس از آن استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان می داد که برنامه آموزشی توانمندسازی روانشناختی بر کاهش درماندگی آموخته شده زنان سرپرست خانوار(با احتمال 007/0>P) تأثیر دارد و آزمون پیگیری نیز همان را تأیید نمود. بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت، توانمندسازی روانشناختی فرایند قدرت بخشیدن به افراد است که به آنها کمک می شود تا احساس توانایی و شایستگی خویش را بهبود بخشند و بر احساس ناتوانی و درماندگی غلبه کنند. از این جهت پیشنهاد می شود که برنامه های آموزشی توانمندسازی زنان نیز به عنوان یکی از برنامه های مؤثر در دستور کار کمیته امداد و سایر نهادهای حمایتی قرار گیرد.
خوش بینی به خود از دیدگاه سلیمگن و بررسی آن از دیدگاه آموزه های دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه سبک زندگی سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴
127-144
حوزه های تخصصی:
این جستار پژوهشی بنیادی و نظری است که با روش کتابخانه ای انجام شده است. هدف از این پژوهش اثبات این فرضیه است که دیدگاه سلیگمن درباره خوش بینی به خویشتن را آموزه های دینی تأیید می کند. در این مقاله پس از بیان کلیات پژوهش، نظریه سلیگمن درباره درماندگی آموخته شده و خوش بینی آموخته شده، بر اساس دو کتاب کودک خوش بین و خوش بینی آموخته شده توصیف شده، سپس با استناد به آیات قرآن و روایات اهل بیت (علیهم السلام) و اندیشمندان مسلمان به ارزیابی دیدگاه او پرداخته شد و درنهایت این نتیجه به دست آمده است که دیدگاه سلیگمن درباره خوش بینی به خویشتن با آموزه های اسلامی سازگار است.
مقایسه اثربخشی آموزش گروهی شفقت و تئوری انتخاب بر احساس درماندگی آموخته شده و خودکارآمد پنداری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: تحقیقات زیادی اثربخشی آموزش های شفقت و تئوری انتخاب بر احساس درماندگی آموخته شده و خودکارآمد پنداری د انش آموزان را نشان داده اند. اما کدامیک از این آموزش ها می تواند اثربخش تر باشد ؟ هدف: هدف از این پژوهش اثربخشی آموزش گروهی شفقت و تئوری انتخاب بر احساس درماندگی آموخته شده و خودکارآمد پنداری دانش آموزان بود . روش: طرح این پژوهش شبه آزمایشی با پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری را کلیه دانش آموزان دختر 15-18 ساله شهر کرج تشکیل دادند که از میان آنها تعداد 45 دختر به صورت نمونه در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه ( هر گروه 15 نفر ) گمارده شدند. معیارهای ورود شامل سن و مشغول به تحصیل بودن در مقطع متوسطه و معیارهای خروج شامل داشتن بیماری جسمی خاص یا مصرف داروهای روانپزشکی ضمن اجرای پژوهش بود. هریک از گروه های آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای یکی از ساختارهای آموزش گروهی شفقت (گیلبرت، 2010) و تئوری انتخاب (گلاسر، 2009) را دریافت کردند و گروه گواه در این مدت هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. آزمودنی ها با استفاده از مقیاس درماندگی آموخته شده کوینلس و نلسون(1988) و نیز مقیاس خودکارآمد پنداری شرر(1982) در مراحل پیش آزمون و پس آزمون ارزیابی شدند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس، تفاوت معناداری را بین گروه های آزمایش با یکدیگر و نیز با گروه گواه نشان داد. این تفاوت ها در احساس درماندگی آموخته شده (0/001> p ) و خودکارآمد پنداری (0/01> p ) معنی دار بودند. همچنین، اثربخشی آموزش تئوری انتخاب در مقایسه با آموزش شفقت بیشتر بود. نتیجه گیری: هر دو نوع آموزش گروهی توانستند بر کاهش احساس درماندگی آموخته شده و افزایش خودکارآمدپنداری دانش آموزان مؤثر باشند ولی آموزش تئوری انتخاب مؤثرتر از آموزش شفقت بوده است.
اثر آموزش مبتنی بر نظریه فعالیت بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان با درماندگی آموخته شده(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مبتنی بر نظریه ی فعالیتبر عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر انجام شد. جامعه ی پژوهش عبارت بود از کلیه دانش آموزان دختر مقطع چهارم و پنجم ابتدایی شهر مشهد که در سال تحصیلی 90-89 مشغول به تحصیل بودند. نمونه ی آماری پژوهش شامل 40 تن از دانش آموزان بود که براساس پرسشنامه ی سبک اسناد (CASQ) (سلیگمن و همکاران، 1999) به عنوان درمانده ی آموخته شده تشخیص داده شدند. روش پژوهش آزمایشی است. لذا، افراد نمونه ی آماری به طور تصادفی به دو گروه (آزمایش و کنترل) تقسیم شدند. سپس، آزمون عملکرد تحصیلی معلم- ساخته که شامل 30 سؤال چهار گزینه ای از دروس ریاضیات و علوم تجربی بود به عنوان پیش آزمون در بین دو گروه آزمایش و کنترل اجرا شد. تحلیل آماری نشان داد تفاوت معناداری بین دو گروه وجود ندارد. آنگاه به گروه آزمایش براساس نظریه ی فعالیت به مدت 10 جلسه 45 دقیقه ای آموزش داده شد. از بازی های رایانه ای به عنوان شاخص نظریه ی فعالیت استفاده گردید. در پایان، از دو گروه پس آزمون به عمل آمد. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از روش تحلیل کوواریانس و آزمون t استفاده شد. نتایج نشان داد بین گروه آزمایش و گروه کنترل در سطح 05/0 تفاوت معناداری وجود دارد. به بیان دیگر، دانش آموزانی که بر اساس نظریه فعالیت آموزش دیده بودند، عملکرد تحصیلی بهتری در مقایسه با دانش آموزان گروه کنترل داشتند. این نتایج کاربردهایی برای آموزش و یادگیری اثربخش دارد که در این مقاله به آنها پرداخته می شود.
نقض حقوق زن در نقش همسری: مواجهه ی واقع گرایانه زنان با مسئله تضییع حقوق خود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۳۳)
111-139
حوزه های تخصصی:
تأمل در مصادیق شرعی حقوق زن در نقش همسری، معرف مصادیقی از حقوق زن است که در جامعه کمتر شناخته شده است. به طوری که به نظر می رسد در ارتباط با این مسئله، در منابع سه گانه شرع، عرف و قانون، نوعی ناهمسازی و شکاف وجود دارد. مقاله حاضر با اذعان به پیچیدگی و ذو ابعاد بودن دلایل این تعارض، در نظر دارد از منظر رویکرد روانشناسی اجتماعی، نقش زنان را در این زمینه مورد مطالعه قرار دهد. به این منظور 30 زن ساکن استان تهران که سابقه زندگی زناشویی داشت ند، از حیث چگونگی مواجهه با تضییع حقوق خویش مورد مصاحبه قرار گرفتند. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل تماتیک، به استخراج پنج تم محوری خودخاموشی، درماندگی آموخته شده، زنانگی فراشرعی، خانواده مداری و اخلاق مداری انجامید که مانع مطالبه گری زنان شده بود. براین اساس زنان با ادراک توانایی های فردی خویش، خُلقیات شوهر و شرایط فرهنگی- اجتماعی جامعه، با اتخاذ رویکرد واقع گرایی از مطالبه حقوق شناخته شده خود ممانعت کرده و در تضییع حقوق زن و تثبیت وضعیت موجود مشارکت می ورزند.
پیش بینی عملکرد تحصیلی بر اساس خودکارآمدی و درماندگی آموخته شده در بین دانش آموزان پایه پنجم شهر پیرانشهر
حوزه های تخصصی:
این تحقیق با هدف تعیین رابطه ی بین خودکارآمدی و درماندگی آموخته شده با عملکرد تحصیلی دانش آموزان پایه پنجم شهر پیرانشهر در سال تحصیلی 99-1398 انجام شد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی پیرانشهر می باشد و طبق آمار اعلام شده، تعداد کل آن ها 1760 نفر است. حجم نمونه برابر 316 که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها آزمون عملکرد تحصیلی فام وتیلورEPT (1994)، پرسشنامه خودکارآمدی جینک ومورگان(1999) و پرسشنامه درماندگی آموخته شده (LHS) کوینلس و نلسون (1988) بود. در این پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون برای بررسی رابطه بین متغیر ملاک و پیش بین، تحلیل رگرسیون چندمتغیره استفاده شده است. نتایج نشان داد که ضریب همبستگی چندگانه بین خودکارآمدی و درماندگی آموخته شده با عملکرد تحصیلی دانش آموزان برابر 768/0 است. نتایج تحلیل واریانس یک راهه نشان داد که مقدار F به دست آمده برابر 208/225 است و در سطح آلفای کوچکتر از 05/0 معنی دار است که نشان می دهد خودکارآمدی و درماندگی آموخته شده می تواند تغییرات مربوط به عملکرد تحصیلی دانش آموزان را به خوبی تبیین کنند و نشان دهنده مناسب بودن مدل رگرسیونی ارائه شده است. بر اساس نتایج خودکارآمدی و درماندگی آموخته شده به ترتیب با ضریب بتای 905/0 و 192/0- توانسته میزان عملکرد تحصیلی دانش آموزان را تبیین کنند. خودکارآمدی و مولفه های آن با عملکرد تحصیلی دانش آموزان در سطح معناداری(01/0≥p) رابطه مثبت و معناداری وجود دارد، همچنین بین درماندگی آموخته شده و عملکرد تحصیلی دانش آموزان در سطح معناداری(01/0≥p) رابطه معکوس و معناداری وجود دارد.
نقش واسطه ای جهت گیری هدف و درماندگی آموخته شده در رابطه ی بین نظریه های ضمنی هوش و پیشرفت تحصیلی
منبع:
آموزش پژوهی دوره اول بهار ۱۳۹۴ شماره ۱
1 - 13
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی الگوی مفروض رابطه ی نظریه های ضمنی هوش و پیشرفت تحصیلی با واسطه گری جهت گیری هدف و درماندگی آموخته شده، انجام شد. به منظور آزمودن این الگو، تعداد 253 دانش آموز پسر و دختر سال اول دوره دوم متوسطه نواحی پنج گانه تبریز به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه اهداف پیشرفت، مقیاس نظریه ی ضمنی هوش و مقیاس درماندگی آموخته شده استفاده گردید. نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان داد که نظریه ی ذاتی هوش با اهداف عملکردی، و نظریه ی افزایشی با اهداف تسلط ارتباط دارند. تأثیر منفی نظریه ی ذاتی هوش بر پیشرفت تحصیلی به واسطه ی درماندگی آموخته شده و تأثیر مثبت آن از طریق اهداف عملکردی است. نظریه ی افزایشی هوش علاوه بر ارتباط مستقیم با پیشرفت تحصیلی، با واسطه گری اهداف تسلط نیز تأثیر مثبت غیرمستقیمی بر پیشرفت تحصیلی دارد. تأثیر منفی درماندگی آموخته شده بر پیشرفت تحصیلی هم به صورت مستقیم و هم با واسطه ی اهداف عملکردی و اهداف تسلط مشاهده گردید. اهداف عملکردی و اهداف تسلط هر دو رابطه ی مثبت و معنی داری با پیشرفت تحصیلی دارند. بر اساس نتایج پژوهش، پیشنهاد می شود محیط های آموزشی برای ارتقای پیشرفت تحصیلی دانش آموزان، زمینه رشد باورهای افزایشی هوش و همچنین کاهش درماندگی آموخته شده را مورد توجه قرار دهند.
دست روی دست، دست زیر دست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنگام آموزش دانش آموزان نابینا چاره ای جز تماس با دست های آنان برای راهنمایی شان یا نشان دادن فعالیتی به آنها نداریم. رفتار غالب معلمان این است که با گذاشتن دست های خود روی دست های دانش آموزان آنان را به سوی فعالیتی هدایت کنند. این رفتار را روش «دست روی دست » می نامند که محدودکننده است. این مقاله که با استفاده از تجربیات زیسته ی نگارنده در فرصت مطالعاتی و دو مقاله ی 1 دیگر در این حوزه نگاشته شده است، به بازشناسی روش دست روی دست و معرفی روش دست زیر دست به عنوان جایگزین مناسب تر آن پرداخته است.
نقش تبعیض جنسیتی ادراک شده و سبک های هویتی در پیش بینی درماندگی آموخته شده در دختران با تجربه فرار از خانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم بهمن ۱۴۰۰ شماره ۱۱ (پیاپی ۶۸)
۱۵۸-۱۴۹
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش تبعیض جنسیتی ادراک شده و سبک های هویتی در پیش بینی درماندگی آموخته شده در دختران با تجربه فرار از خانه بود. این پژوهش به لحاظ روش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش دختران مراجعه کننده به مراکز نگهداری و سرپناه شبانه منطقه 12 (محله شوش) شهر تهران در سه ماهه اول سال 1400بودند که از میان آن ها تعداد 120 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه درماندگی آموخته شده (LHS) (کویینلس و نلسون، 1988)، پرسش نامه رویدادهای تبعیض آمیز جنسیتی (SSE) (کلونوف و لندرین، 1995) و پرسشنامه سبک هویت (ISI) (برزونسکی، 1992) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی همزمان استفاده شد. یافته ها نشان داد تبعیض جنسیتی ادراک شده (رویدادهای تبعیض آمیز در یک سال گذشته و در طول عمر) و سبک هویت سردرگم/ اجتنابی با درماندگی آموخته شده رابطه مثبت و معنادار و سبک های هویت هنجاری، اطلاعاتی و تعهد هویت با درماندگی آموخته شده رابطه منفی و معنادار داشتند (05/0P<). همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که رویدادهای تبعیض آمیز در طول زندگی، رویداد تبعیض آمیز در طول یک سال گذشته، سبک هویتی اطلاعاتی، سبک هویتی هنجاری و سبک هویتی اجتنابی/سردرگم 52/0 درماندگی آموخته شده را پیش بینی می کنند. با توجه به تبعیض جنسیتی ادراک شده و سبک های هویتی در پیش بینی درماندگی آموخته شده در دختران با تجربه فرار از خانه، اجرای کارگاه های آموزشی بر مبنای این مفاهیم به خانواده ها ضروری به نظر می رسد.
اثربخشی درمان ترکیبی رفتاری و ذهن آگاهی بر درماندگی آموخته شده، تنظیم هیجان شناختی و فشار خون بیماران کرونر قلبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
159 - 167
حوزه های تخصصی:
از مهم ترین عوامل مرگ و میر در جهان بیماری های مزمن پزشکی هستند. هدف پژوهش بررسی اثربخشی رویکرد ترکیبی شناختی رفتاری و ذهن آگاهی بر درماندگی آموخته شده و تنظیم شناختی هیجان و فشارخون بیماران کرونر قلبی بود. پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه بیماران قلبی مراجعه کننده به مطب تخصصی قلب و عروق در شهر مشهد بود که از بین آنها حداقل 30 نفر و برای هر گروه 15 نفر از بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونر قلبی ، در نیمه اول سال 1400 به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ) گرانفسکی و همکاران (۲۰۰۱)، پرسشنامه درماندگی آموخته شده کوینلس و نیلسون (1388)، اندازه گیری فشارخون توسط دستگاه دیجیتال 44 BEURER-B استفاده شد. پس از تکمیل پرسشنامه های مزبور با استفاده از نرم افزار 26 SPSS به تجزیه و تحلیل اطلاعات پرداخته شد. در همین راستا از آزمون آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره (MANCOVA) برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از اثر بخشی روش ترکیبی درمان شناختی- رفتاری و ذهن آگاهی بر سه متغیر موردنظر است (05/0> P). مؤلفه های درماندگی آموخته شده، تنظیم شناختی هیجان و فشارخون به صورت ناکارآمد می توانند زمینه ساز و تداوم بخش بیماری قلبی باشند. لذا در کنار دارودرمانی می توان از مداخله ترکیبی شناختی رفتاری و ذهن آگاهی جهت جلوگیری از عود این بیماری مزمن استفاده کرد.
تأثیر درمان فعال سازی رفتاری بر درماندگی آموخته شده و سرسختی روان شناختی در زنان افسرده
منبع:
مطالعات اسلامی ایرانی خانواده سال ۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
83 - 93
حوزه های تخصصی:
هدف: زنان افسرده دارای مشکلات روان شناختی هستند که برای کاهش آن نیاز به مداخلاتی هم چون فعال سازی رفتاری می باشد. هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر درمان درمان فعال سازی رفتاری بر درماندگی آموخته شده و سرسختی روان شناختی در زنان افسرده بود. روش : طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افراد مبتلا به افسردگی شهر بابل بود که در سال 1399 به کلینیک های روان درمانی سطح شهر بابل مراجعه کرده بودند. 30 نفر از کسانی که در پرسشنامه افسردگی بک نمره متوسط به بالا کسب کردند، به صورت دردسترس انتخاب شدند و در 2 گروه (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) به صورت تصادفی قرار گرفتند. گروه مداخله طی 8 جلسه تحت درمان فعال سازی رفتاری بر اساس پروتکل لیهی، هالند و مک گین (2011) به صورت گروهی هفته ای یک بار و به مدت 90 دقیقه قرار گرفتند اما در مورد گروه کنترل اقدامی انجام نشد. پرسشنامه درماندگی آموخته شده کوینلس و نلسون(1988) و سرسختی روان شناختی اهواز کیامرثی، نجاریان و مهرابی زاده (1999) در مورد آن ها اجرا شد. بود. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون های توصیفی و تحلیل کوواریانس و با استفاده از نرم افزار SPSS-23 انجام شد. میزان P کمتر از 05/0 معنی داری در نظر گرفته شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد درمان فعال سازی رفتاری بر درماندگی آموخته شده (24/49 = F) و سرسختی روان شناختی (58/17 = F) در زنان افسرده تاثیر داشت (001/0 P<). میزان این تأثیر در متغیر درماندگی آموخته شده بر اساس مجذور ضریب اتا برابر با 52 درصد و در متغیر سرسختی روان شناختی برابر با 37 درصد بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، فعال سازی رفتاری می تواند برای کاهش مشکلات روان شناختی زنان افسرده و افزایش سرسختی آن ها، مورد استفاده قرار گیرد.
پیش بینی شفقت به خود براساس فرسودگی زناشویی، طلاق عاطفی و درماندگی آموخته شده در زنان متأهل شاغل در شهرداری اصفهان
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر به پیش بینی شفقت به خود براساس فرسودگی زناشویی، طلاق عاطفی و درماندگی آموخته شده در بین زنان متأهل شاغل در شهرداری اصفهان بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه زنان متأهل شاغل در شهرداری اصفهان بود. حجم نمونه محاسبه شده 216 نفر زنان متأهل شاغل که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پرسشنامه 26 سؤالی شفقت به خود ریس و همکاران (۲۰11)، پرسشنامه 21 سؤالی فرسودگی زناشویی پاینز (1966)، پرسشنامه 28 سؤالی طلاق عاطفی صفاری نیا، ادب دوست و تقی زاده (1390) و پرسشنامه 24 سؤالی درماندگی آموخته شده سورنتی، فیلیپلو، کاستا و بازای (2014) بود. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آماری رگرسیون گام به گام و همزمان و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج نشان داد، فرسودگی زناشویی، طلاق عاطفی و درماندگی آموخته شده توان پیش بینی شفقت به خود را دارد و درصورتی که زنان متأهل شاغل از فرسودگی زناشویی، طلاق عاطفی و درماندگی آموخته شده کمتری برخوردار باشند، می توان پیش بینی کرد که شفقت به خود آن ها نیز بیشتر شود.
روان شناسی توسعه: از درماندگی آموخته شده تا توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه درماندگی آموخته شده توسط مارتین سلیگمن در اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70 میلادی ارائه گردید. براساس این نظریه، آموخته های ذهنی پیشین در عملکرد پیش رو تأثیر شگرفی دارد. درماندگی آموخته شده به افراد می آموزد که ماندن در درماندگی آموخته شده آن ها را به انفعال و بی تحرکی می کشاند و می تواند افراد را درمرداب عقب ماندگی، ثابت نگه دارد. این که چه زیرساخت های روانی جامعه را به سمت توسعه رهنمون می کند و یا چه عوامل روانی انفعال جوامع را در پی دارد، از جمله مواردی بود که محقق را به کنکاش در این خصوص سوق داد.هدف از نگارش این مقاله شناسایی عوامل روانی تأثیرگذار در روند توسعه و نقش این عوامل در پیشبرد توسعه در کشورهای کمترتوسعه یافته است. در این مقاله، نوعی همبستگی و رابطه علی و معلولی میان متغیر مستقل (نقش درماندگی آموخته شده) بر متغیر وابسته (روند توسعه) وجود دارد. روش جمع آوری اطلاعات به صورت مطالعات کتابخانه ای و اسنادی است. یافته ها نشان داد که تفاوت بین خود واقعی و خود آرمانی آغازگر تنش و تضاد فکری است و چنین روندی با این تفکر همراه است که هرچه در جهت برون رفت از درماندگی تلاش شود، موفقیت و پیشرفتی حاصل نمی شود و این دقیقاً همان مبانی ای است که سلیگمن در درماندگی آموخته شده می آموزد. از آنجا که خودپنداره فرد از واقعیت برمبنای عدم توانایی خود در حل مشکلات و به دنبال آن عدم تبدیل شدن به یک فرد و جامعه توسعه یافته قرار دارد، فرد هیچ گونه تلاشی در جهت فائق آمدن بر شرایط مستولی ندارد. اینجاست که با درماندگی آموخته شده مواجه هستیم. به نظر می رسد راه برون رفت از درماندگی آموخته شده، بیشتر از آن که جنبه فناورانه داشته باشد، ریشه در مشکلات روانی فرد، و به دنبال آن، جامعه دارد. بنابراین، بهترین گزینه در این مسیر می تواند استمداد ازروان شناسان در جهت درمان و شکستن حلقه بسته درماندگی آموخته شده باشد.
اثربخشی بسته ترکیبی چشم انداز زمانی و ذهن آگاهی بر استقامت و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان دچار درماندگی آموخته شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۱
197 - 208
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی بسته ترکیبی چشم انداز زمانی و ذهن آگاهی بر استقامت و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان دچار درماندگی آموخته شده انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی (با گروه آزمایش و گواه) با طرح سه مرحله ای (پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری) و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل دانش آموزان دچار درماندگی آموخته شده دوره دوم متوسطه شهر اصفهان در سال تحصیلی 1401-1400 بود. در این پژوهش تعداد 34 دانش آموز دچار درماندگی آموخته شده با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش (18 دانش آموز) و گواه (16 دانش آموز) جایدهی شدند. گروه آزمایش بسته ترکیبی چشم انداز زمانی و ذهن آگاهی را طی 12 هفته در 12 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه درماندگی آموخته شده (کوینلس و نلسون، ۱۹۸۸) (LHS)، پرسشنامه اشتیاق تحصیلی (فردریکز، بلومنفیلد و پاریس، 2004) (AEQ) و پرسشنامه استقامت تحصیلی (ساموئلز، 2004) (ARQ) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس آمیخته با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که اثربخشی بسته ترکیبی چشم انداز زمانی و ذهن آگاهی بر استقامت تحصیلی (0001>P؛ 58/0=Eta؛ 13/44=F) و اشتیاق تحصیلی (0001>P؛ 57/0=Eta؛ 43=F) دانش آموزان دچار درماندگی آموخته شده تأثیر معنادار دارد. بر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که بسته ترکیبی چشم انداز زمانی و ذهن آگاهی با بکارگیری مفاهیم نظری و درمانی مربوط به چشم انداز زمانی و ذهن آگاهی می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت بهبود استقامت و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان دچار درماندگی آموخته شده مورد استفاده قرار گیرد.
تدوین بسته آموزشی حل مسأله مبتنی بر روان شناسی مثبت نگر و بررسی اثربخشی آن بر شایستگی اجتماعی دانش آموزان با درماندگی آموخته شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۲
189 - 198
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین بسته آموزشی حل مسئله مبتنی بر روان شناسی مثبت نگر و بررسی اثربخشی آن بر شایستگی اجتماعی دانش آموزان با درماندگی آموخته شده انجام گرفت. روش پژوهش کیفی، تحلیل مضمون به شیوه آتراید-استرلینگ (2001) و روش پژوهش در قسمت کمی، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر و پسر با درماندگی آموخته شده بود که در دوره اول و دوم متوسطه در سال تحصیلی 1401-1400 در شهر تهران مشغول به تحصیل بودند. نمونه در این پژوهش شامل 70 دانش آموز با درماندگی آموخته شده بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند (36 دانش آموز در گروه آزمایش و 34 دانش آموز در گروه گواه). دانش آموزان حاضر در گروه آزمایش، بسته آموزشی حل مسئله مبتنی بر روان شناسی مثبت نگر را طی 12 هفته در 12 جلسه 75 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه شایستگی اجتماعی (فلنر، لاس و فیلیپس، ۱۹۹۰) و پرسشنامه درماندگی آموخته شده (کوینلس و نلسون، ۱۹۸۸) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس آمیخته با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بسته آموزشی حل مسئله مبتنی بر روان شناسی مثبت نگر از نظر متخصصان دارای روایی محتوایی کافی است. همچنین این بسته آموزشی بر شایستگی اجتماعی (0001>P؛ 62/0=Eta؛ 10/111=F) دانش آموزان با درماندگی آموخته شده تاثیر داشته است.