نسیم اصغری

نسیم اصغری

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۵ مورد از کل ۵ مورد.
۱.

بازتابی از ساختار درک معلم و دانشجومعلمان درباره استدلال تناسبی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: استدلال تناسبی کیفی تفکر تناسبی دانش پداگوژی محتوا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۶ تعداد دانلود : ۷۹
توانایی مرتبط کردن تمام ویژگی های ضروری یک موقعیت، در قالب بزرگ نمایی یا کوچک نمایی، معرف یک تفکر به شکل نسبی است. ظهور تفکر نسبی پیش آگهی آغاز ساخت پلی برای پر کردن شکاف میان ساختارهای جمعی و ضربی است. تفکر نسبی عملکردی شناختی است که توانایی تحلیل تغییر در شرایط نسبی را توصیف می کند. قابلیت هدایت و کار با جنبه های کیفی به تقویت تفکر تناسبی کمّی منجر می شود. مطالعه کیفیت ادراک معلمان دورنمای شیوه ایجاد و توسعه ساختارهای مفهومی نزد فراگیران است. این مطالعه با هدف تعیین ویژگی های کیفی دانش محتوا و پداگوژیکی محتوای استدلال تناسبیِ کیفی به بررسی دانش بازنمایی های مرتبط میان مشارکت کنندگان در پژوهش پرداخته است. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع زمینه یابی است. نمونه آماری این پژوهش شامل 180 نفر از معلمان مقاطع ابتدایی، متوسطه اول (ریاضی) و دانشجو معلمان است. ابزار پژوهش آزمون محقق ساخته و ارزیابی در چارچوب نظریه های این حوزه به واسطه تحلیل کمّی کیفی صورت گرفته است. از نتایج ارزیابی می توان به نزدیکی شیوه عملکرد دانشجومعلمان و معلمان دوره ابتدایی اشاره کرد که تقریباً نیمی از هر یک از این دو گروه عملکرد موفقی داشتند. بیشترین تعابیر صحیح به ترتیب از سوی معلمان متوسطه، دانشجومعلمان و معلمان ابتدایی مشاهده شد. توجه به پیش درآمدها و ضرورت های روند توسعه استدلال تناسبی از سوی معلمان، تعمیق بررسی آن توسط پژوهشگران و مطالبه آن در طراحی های تعلیمی مراکز تربیت معلم مورد تأکید محققان این مطالعه است. در خصوص آموزش معلمانِ آینده ایجاد حساسیت به پیامد تأخیر ظهور تفکر تناسبی دانش آموزان ضروری است.
۲.

بررسی نقش بازنمایی ها در عملکرد حل مسئله دانش آموزان پایه هفتم در مسائل کلامی تناسبی

کلید واژه ها: استدلال تناسبی بازنمایی حل مسئله دانش آموزان پایه هفتم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱ تعداد دانلود : ۲۶
هدف از مطالعه حاضر، بررسی نقش بازنمایی ها در عملکرد حل مسئله دانش آموزان پایه هفتم در حل مسائل کلامی شامل استدلال تناسبی است. جامعه آماری این مطالعه شامل 8425 دانش آموز پایه هفتم شهر همدان و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 269 نفر بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. پژوهش به روش آمیخته (کمی و کیفی) انجام شد. داده ها از طریق دو آزمون برگرفته از لوباتو (2010)، جمع آوری شد که دقیقاً در هر دو آزمون یکسان بودند؛ با این تفاوت که در آزمون دوم در کنار هر تکلیف، از بازنمایی تصویری یا کلامی استفاده شد. روایی محتوایی و صوری سؤالات هر دو آزمون توسط خبرگان تأیید شد. برای بررسی پایایی، از روش دونیمه کردن استفاده شد. ضریب گاتمن در سؤالات بدون بازنمایی 913/0 و در سؤالات با بازنمایی 840/0 به دست آمد که از پایایی مناسبی برخوردار است. عملکرد دانش آموزان در حل مسائل کلامی تناسبی در درک پایه ای دوم و سوم بررسی شد و نتایج نشان داد ک اکثر دانش آموزان به صورت ضربی به مقایسه مقادیر می پردازند و تأثیر تغییر یک مقدار بر نسبت اندازه گیری شده را درک می کنند. هم چنین، داده ها با استفاده از آزمون t زوجی تحلیل شد و سطح معناداری صفر به دست آمد. بنابراین، تأثیر مطلوب استفاده از بازنمایی ها، در پاسخگویی به این تکالیف، تأیید شد.
۳.

بررسی انواع درک های دانش آموزان دوره متوسطه در مواجهه با شکل هندسی

کلید واژه ها: آموزش هندسه بازنمایی درک اجمالی و عاملی دوره متوسطه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۳ تعداد دانلود : ۹۲
بازنمایی، یکی از ابزارهای مناسب برای نمایش روابط بین اجزای یک مفهوم یا موقعیت است، اما هر بازنمایی نمی تواند یک مفهوم ریاضی را به طور کامل شرح دهد، بلکه فقط اطلاعاتی راجع به جنبه هایی از آن مفهوم را نشان می دهد. حل یک مسئله هندسی، اغلب اوقات نیازمند تعامل بین این سه درک (اجمالی، عاملی و استدلالی) و تشخیص تمایز آن ها از یکدیگر است. این مطالعه بر آن است که چگونگی درک های اجمالی و عاملی دانش آموزان دوره متوسطه در مواجهه با شکل هندسی را هنگام انجام تکالیف هندسی بررسی کند، بدین منظور طی یک مطالعه موردی آزمونی براساس چارچوب دووال (1998) متشکل از دو فعالیت با شرکت 305 دانش آموز پایه نهم دهم و یازدهم برگزار شد. تجزیه و تحلیل پاسخ های دانش آموزان براساس چارچوب استدلال شناختی دووال انجام شد. نتایج نشان داد بسیاری از دانش آموزان برای پاسخ به سؤالات هندسی از درک اجمالی نسبت به درک عاملی بیشتر استفاده می کنند. همچنین، تدریس هندسه با توجه به درک های اجمالی و عاملی می تواند به دانش آموزان کمک کند تا از مسیر درک طبیعی نگاه کردن به شکل هندسی به مسیر درک استدلالی ارتقا یابند. بنابراین، یافته های این تحقیق می تواند افق تازه ای برای آموزش ضمن خدمت معلمان بگشاید.
۴.

بررسی تأثیر تدریس معادلات دیفرانسیل بر اساس رویکرد مدل سازی در عملکرد حل مسئله دانشجویان فنی و مهندسی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۲۵ تعداد دانلود : ۸۴
هدف: مدل سازی ریاضی که فرآیند دوسویه ترجمه بین مسائل دنیای واقعی و ریاضیات است، می تواند برای ایجاد انگیزه، رشد توانمندی های شناختی و ارتقاء توانایی انتقال دانش ریاضی به حوزه های دیگر همچون علوم مهندسی به کار رود. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر تدریس معادلات دیفرانسیل بر اساس رویکرد مدل سازی در عملکرد حل مسئله دانشجویان فنی و مهندسی در مقایسه با تدریس سنتی انجام پذیرفت. روش: در این پژوهش از روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. دانشجویان دانشکده فنی و مهندسی واحد تهران مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی جامعه آماری این پژوهش را تشکیل دادند. نمونه آماری در دسترس و شامل دو گروه هر یک با 33 دانشجوی مهندسی بود. معادلات دیفرانسیل مرتبه اول تفکیک پذیر، خطی و همگن در گروه آزمایش با رویکرد مدل سازی و در گروه کنترل به روش سنتی تدریس شد. تلفیقی از نتایج آزمون تعیین سطح ریاضی عمومی و پیش آزمون مدل سازی به عنوان متغیر مداخله گر در آزمون تحلیل کوواریانس به کار گرفته شد. یافته ها: داده های مستخرج از آزمون ها با نرم افزار SPSS  نسخه 26 تحلیل شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که تدریس معادلات دیفرانسیل بر اساس رویکرد مدل سازی علاوه بر افزایش توانمندی به کارگیری دانش ریاضی در حوزه های مهندسی، به صورت معناداری می تواند عملکرد حل مسئله دانشجویان را بهبود بخشد. 
۵.

ارایه الگویی برای ارتقای توانمندی معلمان دوره ابتدایی، به منظور پرورش استدلال جبری و تفکر تابعی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: تابع فرآیند تغییر تفکر تابعی دوره های رشد حرفه ای معلمان ابتدایی CBAM

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی یادگیری شناخت
  2. حوزه‌های تخصصی علوم تربیتی روشها و فنون تدریس دبستان
  3. حوزه‌های تخصصی علوم تربیتی برنامه ریزی آموزشی بزرگسالان
تعداد بازدید : ۱۲۱۸ تعداد دانلود : ۵۵۱
این مطالعه، به بررسی فرآیند تغییر ادراک معلمان دوره ابتدایی پایه های 3 تا 5 می پردازد که در دوره رشد حرفه ای «تفکر جبری، اساس ریاضیات ابتدایی» شرکت کردند. تفکر جبری به عنوان تفکر تابعی، اساس طراحی دوره و به کارگیری و تولید منابع در طول دوره بود. برای بررسی فرآیند تغییر و ارتقای معلمان، از مدل «پذیرش مبتنی بر دغدغه» (CBAM) به عنوان چارچوب نظری مطالعه، استفاده شد. این مدل ، روشی برای اجرا و مدیریت و ارزیابی برنامه های نوآوری است که در این پژوهش، از یکی از ابزارهای آن به نام «پیمایش دغدغه ها» جهت اجرا، مدیریت و ارزیابی کارآمدی این دوره آموزشی و تحلیل فرآیند تغییر معلمان، استفاده شد. این ابزار، توصیفی قدرتمند از میزان پویایی و درگیر شدن فرد را برای تغییر، فراهم می کند. بدین سبب از آن، به عنوان وسیله ای برای رتبه بندی دغدغه های شرکت کنندگان در سه بعد «خود»، «تکلیف» و «تأثیر» در هفت سطح آگاهی، اطلاعاتی، شخصی، مدیریت، پیامد، همکاری و تمرکز مجدد، استفاده شد. نتایج حاصل از به کارگیری مدل، تغییرات مؤثر در میزان آگاهی، مدیریت برنامه و تولید تکلیف های مناسب برای تحقق اهداف برنامه در معلمان را نشان داد. تعدادی از معلمان تا سطح «تکلیف» و «تأثیر» از مراحل دغدغه، ارتقا یافتند. در ضمن، بر اثر کار با معلمان و با تکیه بر مفهوم پردازی های آنان، الگویی برای پرورش تفکر تابعی به دست آمد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان