مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
اختلال رفتاری
حوزه های تخصصی:
هدف :اختلال نقص توجه – بیش فعالی شایعترین اختلال عصبی رفتاری دوران کودکی می باشد که برای بهبود تعاملات اجتماعی و عاطفی ایشان به مداخلات روانی اجتماعی نیاز است و یکی از تأثیرگذارترین این برنامه ها آموزش گروهی والدین می باشد. هدف این مطالعه بررسی تأثیر برنامه آموزش گروهی والدین بر میزان اختلالات رفتاری کودکان دچار نقص توجه- بیشفعالی می باشد. روش بررسی : در این مطالعه شبه تجربی 54 کودک 4 تا 10 ساله مبتلا به اختلال نقص توجه- بیشفعالی، از بین مراجعهکنندگان به 7 مرکز کاردرمانی سطح شهر تهران بهروش ساده و در دسترس انتخاب و به طور تصادفیتعادلی به دو گروه شاهد و مداخله اختصاص یافتند. علاوه بر برنامه های کاردرمانی و دارودرمانی مشترک در هر دو گروه، به مادران کودکان گروه مداخله، به مدت 8 جلسه دو ساعته و بهصورت هفتگی برنامه آموزش گروهی والدین طبق دستورالعمل فرزندپروری مثبت ساندرز (2005) ارائه شد. ابزار گرد آوری داده ها شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه 48 سئوالی مقیاس ردهبندی والدین کانرز بود. دادههای حاصل به وسیله آزمون های آماری مجذور خی، تی زوجی، تی مستقل و آنالیز کوواریانس تحلیل شد. یافته ها : علی رغم بهبود معنادار هر دو گروه در ارزیابی درونگروهی قبل و بعد، میزان کاهش نمرات خرده مقیاس های رفتاری سلوک (00۱/0>P)، اضطراب (00۱/0>P)، شاخص بیش فعالی (016/0 =P) و نمره کل پرسشنامه (00۱/0>P) در گروه مداخله نسبت به گروه شاهد معنادار بود. در حالی که در خرده مقیاس های یادگیری(052/0 =P)، تکانشی بیش فعالی (267/0 =P) و مشکلات روانتنی(526/0=P) تغییر معناداری ایجاد نشد. نتیجه گیری : آموزش گروهی والدین کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه-بیشفعالی در کاهش میزان اختلالات رفتاری و اضطرابی ایشان تأثیر گذار است و این مداخله می تواند در کنار برنامه های دارودرمانی و کاردرمانی سودمند واقع شود.
رابطهی الگوی صفات شخصیتی والدین کودکان و نوجوانان 15-5 سالهی مبتلا به اختلالهای رفتاری با نوع اختلال آنها(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف تعیین میانگین ابعاد مختلف صفات شخصیتی والدین کودکان و نوجوانان 15-5 سالهی مبتلا به اختلالهای رفتاری و ارتباط آن با نوع اختلال رفتاری کودک انجام شد .
روشکار: مطالعهی حاضر، توصیفیتحلیلی و جامعهی پژوهشی آن از بین مراجعان مراکز درمانی خصوصی و دولتی سرپایی شهر اصفهان در سال 88-1387 به روش آسان انتخاب شد. تعداد نمونهها 200 نفر و در دامنهی سنی 15-5 سال بودند و تشخیص بالینی برای آنها توسط روانپزشک گذاشته شده بود. دادهها از طریق فرم بلند پرسشنامهی شخصیتی نئو جمعآوری و سپس با آزمونهای آماری t مستقل و ANCOVA و ANOVAمورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: صفتهای پرخاشگری والدین با اختلالهای اضطرابی و خلقی، افسردگی با اختلال نقصتوجهبیشفعالی و اعمال با اختلالهای اضطرابی و تخیل و احساسات و نمرهی کل پرسشنامه با اختلالهای رفتار آشفته و نوعدوستی با اختلالهای خلقی و تواضع با اختلالهای اضطرابی، اعتماد و نمرهی کل با اختلال نقصتوجه بیشفعالی و هیجانهای مثبت والدین با اختلالهای رفتار آشفته و تلاش برای موفقیت، خویشتنداری، احتیاط در تصمیمگیری و نمرهی کل با اختلالهای اضطرابی، تلاش برای موفقیت والدین با اختلالهای رفتار آشفته و وظیفهشناسی والدین با اختلال نقصتوجه بیشفعالی و خویشتنداری والدین با اختلالهای دفعی و نظموترتیب و احتیاط در تصمیمگیری والدین با اختلالهای خلقی در کودکان رابطهی معنیداری داشت (05/0>P).
نتیجهگیری: با توجه به رابطهی متقابل آسیبشناسی روانی مبتنی بر مزاج والدین با خلقوخو و رفتار کودک باید به چیزی بیش از یک رابطهی خطی بین متغیرها توجه داشت.
میزان شروع مشکلات رفتاری دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان شیوع اختلالات رفتاری در میان دانش آموزان مقطع ابتدایی در شهر تهران انجام شده است. روش: در این پژوهش 1407 دانش آموز مقطع ابتدایی در پایه های تحصیلی اول تا پنجم، با روش نمونه گیری خوشه ای از مناطق مختلف شهر تهران، انتخاب شده اند. ابزار اندازه گیری اختلالات رفتاری در این پژوهش، سیاهه رفتار کودک آخن باخ- فرم معلم بود که دارای 11 خرده مقیاس است. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داده است که میزان شیوع اختلالات رفتاری براساس طبقه بندی بالینی در مقیاس نظام مبتنی بر تجربه 3/20 درصد در طبقه بالینی و 8/5 درصد در طبقه مرزی است. در طبقه بالینی، بیشترین فراوانی به اختلالات درونی سازی و کمترین فراوانی به اختلالات اضطرابی اختصاص دارد. در طبقه مرزی نیز بیشترین فراوانی به افسردگی و کمترین فراوانی به مشکلات تفکر اختصاص دارد. نتیجه گیری: درصد بالایی از مشکلات رفتاری در دانش آموزان وجود دارد که نیازمند طراحی برنامه های آموزشی و مداخلات روان شناختی است.
رابطه ابعاد شخصیت مادران با اختلال های برونی سازی و درونی سازی دختران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات نشان داده است که ابعاد شخصیتی مادر در ابتلای فرزندان به اختلال های برونی سازی و درونی سازی نقش دارند. هدف از این مطالعه پیش بینی اختلال های برونی سازی و درونی سازی دختران بر اساس ابعاد شخصیتی مادران شامل نورزگرایی، پسیکوزگرایی و برون گرایی بود. صد و هشت دانش آموز دختر در دامنه سنی 11 تا 16 سال و مادران آنها در این پژوهش شرکت کردند. مادران بر اساس نشانه های دختران شان به مقیاس علایم مرضی کودکان (CSI-4) و بر اساس ویژگی های شخصیتی خودشان به پرسشنامه شخصیت آیسنک (EPQ) پاسخ دادند. تحلیل ها نشان داد که فقط عامل نورزگرایی مادر پیش بینی کننده اختلال های برونی سازی و درونی سازی دختران است. ضریب بتای نورزگرایی برای پیش بینی اختلال های برونی سازی دختران اندکی کمتر از همین ضریب برای پیش بینی اختلال های درونی سازی دختران بود. ویژگی های شخصیتی پسیکوزگرایی و برون گرایی مادر پیش بینی کننده اختلال های برونی سازی و درونی سازی دختران نبودند. این نتیجه گیری را می توان بیان کرد که دختران نوجوانی که مادران آنها دارای سطوح بالایی از نورزگرایی هستند، در معرض ابتلا به اختلال های درونی سازی و برونی سازی قرار دارند.
اثربخشی شن بازی درمانی بر کاهش اختلالات رفتاری کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی شن بازی درمانی بر کاهش اختلالات رفتاری کودکان مبتلا به اختلال رفتاری انجام شد. این پژوهش از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره بود. جامعه آماری شامل کودکان 7-5 ساله دارای اختلال رفتاری بود که در سال 92-91 در مراکز مهد کودک شهر کرمانشاه، قرار داشتند. روش نمونه گیری تصادفی ساده بود. ابتدا از بین مناطق سه گانه شهر کرمانشاه، شش مهد کودک(از هر منطقه دو مهد کودک) به تصادف انتخاب شد. 54 کودک دارای اختلال رفتاری شناسی شدند. سپس بر اساس نقطه برش پرسشنامه و شرایط ورود و خروج از مطالعه، 30 کودک( 10 دختر و 20 پسر) به عنوان گروه نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش 15 نفر و کنترل 15 نفر قرار گرفتند. کودکانی که در گروه آزمایشی قرار داشتند به مدت ده جلسه هفتگی (45 دقیقه در هفته) در فعالیت شن بازی به صورت انفرادی شرکت داده شدند در حالی که گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. برای سنجش اختلال رفتاری و مؤلفه های آن از پرسشنامه اختلال رفتاری راتر فرم معلم(1967) استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان دادند که مداخله شن بازی درمانی، به کاهش مؤلفه های پرخاشگری/بیش فعالی، اضطراب/افسردگی، ناسازگاری و کمبود توجه در کودکان مبتلا به اختلال رفتاری منجر می شود. اما بر اختلال سلوک اثر معنی دار ندارد. چنین دستاوردی در پیگیری یک ماه حفظ شد. می توان نتیجه گرفت مداخله شن بازی در کاهش اختلال رفتاری کودکان مبتلا به اختلال رفتاری نقش مژثری دارد.
اثربخشی روان درمانی مبتنی بر غنی سازی روابط درون خانوادگی بر مهارت فرزندپروری مادران و نشانه های بالینی کودکان با اختلال رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه روان درمانی مبتنی بر غنی سازی روابط درون خانوادگی بر مهارت فرزندپروری مادران و نشانه های بالینی کودکان با اختلال رفتاری انجام شد. در این پژوهش دانش آموزان به همراه والدینشان با انتساب تصادفی به سه گروه آزمایشی و یک گروه کنترل تقسیم شدند. گروه های آزمایشی به ترتیب گروه اول فقط دریافت کننده برنامه آموزشی، گروه دوم فقط دریافت کننده دارو و گروه سوم دریافت کننده همزمان برنامه آموزشی و دارو بوده است و گروه کنترل هم هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش پرسشنامه جمعیت شناختی، سبک فرزندپروری بامریند و فهرست نشانه های بالینی کودک اجرا شدند. برنامه بهبودبخشی روابط درون خانوادگی به شکل هشت جلسه گروهی والدین، یک جلسه خانوادگی اختصاصی، دو جلسه تماس تلفنی و یک جلسه تقویتی برگزار شد. تحلیل داده ها به روش تحلیل کواریانس چند متغیره از نوع اندازه گیری های مکرر بود. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که روان درمانی مبتنی بر غنی سازی روابط درون خانوادگی موجب ارتقای مهارت های فرزندپروری مقتدرانه و کاهش نشانه های بالینی فرزندان شده است و این نتایج در پیگیری سه ماه نیز پایدار است.
پیش بینی اختلالات رفتاری کودکان با آسیب شنوایی بر مبنای روان بنه هیجانی سازش نایافته مادران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: آسیب شنوایی از جمله نا توانی هایی است که می تواند منجر به کاهش سلامت روانی مادران و در نتیجه اختلالات رفتاری در کودک شود. پژوهش حاضر با هدف تعیین پیش بینی اختلالات رفتاری کودکان با آسیب شنوایی بر مبنای روان بنه های هیجانی سازش نا یافته مادران انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل تمامی مادران کودکان با آسیب شنوایی شهرستان رشت در سال 1396 بودند که به کلینیک ناشنوایی پژواک شهرستان رشت رجوع کرده بودند. نمونه مورد مطالعه شامل 140 نفر از این مادران بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به پرسشنامه های اختلالات رفتاری (آیبرگ، 1978) و روان بنه های سازش نایافته ( یانگ ، 1998) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه همزمان تحلیل شد. یافته ها : نتایج نشان داد بین روان بنه های سازش نا یافته مادر و اختلالات رفتاری کودکان با آسیب شنوایی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد (0/01> P ). همچنین روان بنه های خودگردانی، گوش به زنگی، و محدودیت مختل در مادران توانستند اختلال رفتاری کودک را پیش بینی کنند. در این میان روان بنه گوش به زنگی (01/0> P ،76/2 t= ،253/0= B ) بیش از روان بنه های دیگر عامل پیش بینی کننده معنادار اختلال رفتاری است. نتیجه گیری: اصلاح روان بنه های هیجانی مادران و در نتیجه ارتباط مؤثر با کودک با آسیب شنوایی می تواند موجبات کاهش اختلالات رفتاری و در نتیجه بهبود سلامت روانی آنها را فراهم آورد.
اثربخشی آموزش بازی های حرکتی موزون بر دلبستگی و اختلال رفتاری دانش آموزان پسر مقطع اول و دوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۱ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۴۴)
515-533
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین اثربخشی آموزش بازی های حرکتی موزون بر دلبستگی و اختلال رفتاری دانش آموزان پسر مقطع اول و دوم ابتدایی بود. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون، گروه گواه و پیگیری 2 ماهه و نمونه هدف 20 دانش آموز 7 تا 9 سال و مادرشان از جامعه 210 نفری دانش آموزان ارجاع داده شده به مرکز مشاوره آموزش و پرورش شهر بابل در سال تحصیلی 96-1395 بود. پس از غربال گری و تکمیل پرسشنامه ها توسط مادران، دانش آموزانی که بیشترین نمره را در پرسشنامه مشکلات دلبستگی راندولف (2004) و اختلال رفتاری نسخه والد راتر (1994) کسب کردند؛ به همراه مادران شان انتخاب در دو گروه آزمایش و گواه به شکل تصادفی جایگزین شدند. بسته بازی های حرکتی موزون رافعی (1391) به مادران و دانش آموزان گروه آزمایش در 10 جلسه 60 دقیقه ای یک بار در هفته در مرکز مشاوره آموزش داده شد و داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: یافته ها تفاوت معناداری را بین عملکرد دو گروه آزمایش و گواه در نشانه های مشکلات دلبستگی (48/5 =F، 03/0 =P) و اختلال رفتاری (52/9 =F، 001/0 =P) در مرحله پس آزمون و پس از دو ماه پیگیری نشان داد. نتیجه گیری: از آنجا که بازی های حرکتی موزون شرایط تعامل والد-کودک را تسهیل می کند و باعث اصلاح رفتار و افزایش تحول مغزی و تخیل مثبت کودکان می شود؛ از این رو، به درمانگران پیشنهاد می شود با استفاده از این روش درمانی در کاهش مشکلات دلبستگی و اختلال رفتاری کودکان بکوشند.
مقایسه تأثیر تمرینات ادراکی-حرکتی و تمرینات مقاومتی-تعادلی بر اختلالات رفتاری کودکان دچار نقص توجه-بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رفتار حرکتی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
67-86
حوزه های تخصصی:
برنامه های حرکتی طراحی شده برای کودکان دچار بیش فعالی، به بهبود قابل مشاهده در مشکلات رفتاری آن ها منجر می شود؛ بنابراین، این پژوهش با هدف مقایسه تأثیر تمرینات ادراکی-حرکتی و تمرینات مقاومتی-تعادلی بر اختلالات رفتاری کودکان دچار نقص توجه-بیش فعالی انجام شد. در پژوهش حاضر از روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح دو گروهی با گروه کنترل استفاده شد. 36 کودک پسر پنج تا 12 ساله (18 کودک پیش دبستانی و 18 کودک دبستانی) با اختلال نقص توجه-بیش فعالی که به کلینیک توان بخشی ذهن آرا در شهر تهران مراجعه کرده بودند، به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایشی (تمرینات ادراکی-حرکتی) و (تمرینات مقاومتی-تعادلی) و گروه کنترل جایگزین شدند. برای غربالگری و جمع آوری داده ها از پرسش نامه کانرز والدین (1998) و سیاهه رفتاری کودکان (CBCL) (2001) استفاده شد و نتایج با روش تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل شد. نتایج نشان داد که تأثیر تمرینات ادراکی–حرکتی و مقاومتی-تعادلی بر کاهش اختلالات رفتاری کودکان دچار نقص توجه-بیش فعالی معنادار بود (0.001> P)، اما براساس نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی، بین دو گروه آزمایشی در کاهش اختلالات رفتاری تفاوت معنادار وجود نداشت ( 0.005<P). براساس نتایج پژوهش می توان گفت که فعالیت های حرکتی با تأکید بر تمرینات ادراکی-حرکتی و مقاومتی-تعادلی می توانند باعث کاهش اختلالات رفتاری کودکان دچار نقص توجه- بیش فعالی شوند و استفاده از این برنامه ها در درمان این کودکان پیشنهاد می شود.
پیش بینی اختلالات رفتاری بر اساس شیوههای تربیتی و صفات شخصیتی والدین در دانش آموزان مقطع ابتدایی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی اختلالات رفتاری بر اساس شیوههای تربیتی و صفات شخصیتی در دانش آموزان مقطع ابتدایی انجام شده است. روش پژوهش توصیفی از نوع زمینهیابی است و جامعه آماری شامل تمامی والدین دانش آموزان پسر دوره ابتدایی منطقه 15 شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 بود که از میان آن ها 72 نفر با روش نمونهگیری هدفمند در دسترس با اجرای پرسشنامه علائم مرضی CSI-4 اسپیرافکین و گادو (1994) و چک لیست(DSM-52013)، بر روی دانش آموزان و تشخیص اختلال رفتاری آنان، به عنوان نمونه انتخاب شدند و سپس پرسشنامه شیوههای فرزندپروری بامریند(1991) و پرسشنامه شخصیتی چندوجهی مینه سوتا MMPI-2RF بر روی والدین دانشآموزان اجرا شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره انجام گرفت. نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل دادهها نشان میدهد که رابطه مثبت معناداری میان ابعاد سبکهای فرزندپروری از جمله سبک فرزندپروری مستبدانه و سهلگیرانه با نشانگان اختلال رفتاری وجود دارد و همچنین ارتباط منفی معناداری بین سبک فرزندپروری مقتدرانه با نشانگان اختلال رفتاری وجود دارد. ارتباط مثبت معنی داری در مقیاس های جسمانی/شناختی، درونی سازی و برونی سازی، بین فردی و علایق و آسیب شناسی شخصیتی در سطح 01/0=α در پرسشنامه CSI-4 با نشانگان رفتاری وجود دارد. با توجه به میزان t و سطح معنیداری مشخص شد، سبک فرزندپروی مستبدانه و سبک مقتدرانه سهمی مناسب در تبیین نشانگان اختلال رفتاری دانش-آموزان دارند؛ اما سبک سهلگیرانه تأثیر معنیداری در نشانگان اختلال رفتاری نداشت(05/0≤P). براساس نتایج به دست آمده از این پژوهش میتوان نتیجه گیری کرد که شیوههای فرزندپروری از مهمترین مولفههای تحول فرزند است و نقش مهمی در سلامت رفتار فرزندان ایفا میکند. مقیاس های جسمانی/شناختی، درونی سازی و برونی سازی، بین فردی و علایق و آسیب شناسی شخصیتی می توانند منجر به بروز نشانگان اختلال رفتاری گردند.
اثربخشی آموزش دلبستگی محور به شیوه پسخوراند ویدئویی بر پیوند والدینی و نارسایی هیجانی کودکان دارای اختلال رفتاری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش دلبستگی محور به شیوه پسخوراند ویدئویی بر پیوند والدینی و نارسایی هیجانی کودکان دارای اختلال رفتاری بوده است. روش این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کودکان 10 تا 12 سال مبتلا به اختلالات رفتاری (طبق تشخیص روانشناسان کودک یا روانپزشکان اطفال شهر ساری) و والدین آنها بودند که به مراکز مشاوره تحت نظارت بهزیستی ساری مراجعه کردند. تعداد 20 نمونه (شامل 20 کودک و یکی از والدین آنها) در دو گروه 10 نفره به شیوه هدفمند بر اساس معیارهای ورود و خروج انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسش نامه اختلال رفتاری کودکان راتر (1994)، آزمون نقاشی آدمک گودیناف (1920) ، پرسش نامه پیوند والدینی پیانتا (1994) و پرسش نامه نارسایی هیجانی تورنتو (2005) بود. یافته های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که بین گروه های آزمایش و کنترل در پس آزمون متغیرهای پژوهش تفاوت معنا داری وجود دارد و آموزش دلبستگی محور به شیوه پسخوراند ویدئویی توانسته است پیوند والدینی و مؤلفه های آن را در کودکان دارای اختلال رفتاری بهبود بخشد و نارسایی هیجانی و مؤلفه های آن را کاهش دهد. می توان نتیجه گرفت که از آموزش دلبستگی محور به شیوه پسخوراند ویدئویی می توان به عنوان روشی مؤثر در بهبود پیوند والدینی و کاهش نارسایی هیجانی و مؤلفه های آن را کاهش داد و برای کودکان دارای اختلال رفتاری استفاده نمود.
اثربخشی آموزش مثبت اندیشی به شیوه گروهی بر کاهش تکانشگری و قلدری دانش آموزان پسر دارای اختلال رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش اثربخشی آموزش مثبت اندیشی به شیوه گروهی بر کاهش تکانشگری و قلدری دانش آموزان پسر دارای اختلال رفتاری بود. روش: روش این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر ۱۵-۱۲ سال دارای اختلال رفتاری شهر خرم آباد بود که در سال تحصیلی1401-۱۴۰۰ در مقطع متوسطه اول مشغول به تحصیل بودند. از میان جامعه آماری، تعداد ۳۰ دانش آموز دارای اختلال رفتاری به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و در ادامه هر یک از آنها به روش نمونه گیری تصادفی در دو گروه آزمایش (۱۵ نفر) و کنترل (۱۵ نفر) جایگزین شدند. به منظور جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه تکانشگری بارات، مقیاس قلدری ایلی نویز، پرسشنامه اختلال های رفتاری راتر (مقیاس معلم) و آموزش مثبت اندیشی استفاده شد. آموزش مثبت اندیشی به صورت 10 جلسه 75 دقیقه ای به گروه آزمایش ارائه شد. داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تک متغیره و چند متغیره تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش نشان داد که آموزش مثبت اندیشی در کاهش تکانشگری و قلدری دانش آموزان دارای اختلال رفتاری مؤثر است (۰۵/۰p<). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش پیشنهاد می شود که از رویکرد آموزشی مثبت اندیشی در جهت کاهش رفتارهای تکانشگری و قلدری دانش آموزان دارای اختلال رفتاری استفاده شود.
تاثیر اختلال رفتاری جنسی در تحقق احصان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسأله اختلال عملکرد جنسی یکی از پدیده های نوپیداست که در پژوهش ها و مطالعات اخلاقی ، فقهی و حقوقی کمتر مورد بررسی و کاوش قرار گرفته است. اختلال جنسی در مقابل سلامت جنسی قرار دارد. یکی از مسایل مرتبط با اختلال عملکرد جنسی، تأثیر آن بر حسن معاشرت، زیست عفیفانه یا پاک زیستی، رضایت جنسی و در نتیجه احصان زوجین است که می تواند مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. یافته پژوهش آن است که با توجه به ملاک و معیارهای حسن معاشرت می توان اختلال های جنسی را از موانع تحقق احصان برشمرد. به تعبیری دیگر، با توجه به قواعد اخلاقی و تأثیر آن بر احکام حقوقی، می توان بر این نظر بود که اختلال های جنسی می تواند در زمره موانع احصان محسوب گردد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر مشکلات روانشناختی و بهزیستی روانشناختی در دانش آموزان دارای اختلال رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر مشکلات روانشناختی و بهزیستی روانشناختی در دانش آموزان دارای اختلال رفتاری صورت گرفت. این پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و پیگیری انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر پایه دوازدهم آموزش و پرورش ناحیه 2 رشت در سال تحصیلی 1401-1400 به تعداد 452 نفر بود که از بین آن ها تعداد 45 نفر به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفری (15 نفر گروه درمان شناختی رفتاری، 15 نفر گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و 15 نفر گروه گواه) جایدهی شد. برای جمع آوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه های اضطراب، افسردگی و استرس لاویبوند (1995) و بهزیستی روانشناختی کی یز و مارگیامو (2003) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش های آماری واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی در سطح معناداری 05/0 و از طریق نرم افزار SPSS22 تحلیل شد. نتایج نشان داد درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش مشکلات روان شناختی و افزایش بهزیستی روانشناختی دانش آموزان دارای اختلال رفتاری اثربخش بود (001/0>P). این نتایج در مرحله پیگیری حذف شد. همچنین بین درمان شناختی- رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد تفاوتی وجود نداشت (001/0<P). با توجه به یافته های پژوهش نتیجه گیری می شود که می توان از مداخلات شناختی- رفتاری و نسل سوم آن در کاهش مشکلات روان شناختی و بهزیستی روانشناختی دانش آموزان دارای اختلال رفتاری به عنوان مداخلات مبتنی بر شواهد سود برد.
چگونه مشکل انگشت مکیدن ( شست مکیدن ) دانش آموز را برطرف کنم؟
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
23 - 36
حوزه های تخصصی:
کودکان، بخش بسیارى از ساعات روز را در مدرسه سپرى می کنند. بنابراین، مدرسه می تواند در تربیت آنها نقش بسزایى داشته باشد. در این میان، عده اى از کودکان به راهنمایى و کمک معلم بیشتر از سایرین نیاز دارند و بنابراین معلم است که مى تواند با فراهم کردن کمکهاى لازم، با اشتیاق و علاقه، به این گروه کمک کند. هدف از انجام این آموزش پژوهی کمک به کاهش و رفع اختلال انگشت مکیدن محمدرضا دانش آموز پایه دوم دبستان شهید نورمحمدی روستای حاجی حاضر از توابع شهرستان ایوان می باشد. مکیدن انگشت یک اختلال عادتى ارضاکننده و واکنش روانى است که غالباً از دوران کودکى شروع مى شود و در دوران ابتدایى و راهنمایى شدت مى یابد. محمدرضا دانش آموز پایه دوم کلاس چندپایه در روستای حاجی حاضر بود که دچار اختلال انگشت مکیدن بود. به منظور جمع آوری اطلاعات از روش اسنادی و مطالعه منابع و روش های مشاهده و مصاحبه استفاده شد. در نهایت با توجه به اطلاعات گردآوری شده به منظور حل اختلال دانش آموز با کمک خانواده از روش های تقویت، مثبت، حمایت عاطفی و واگذاری مسئولیت، استفاده از سرگرمی چون نقاشی و بازی و پرت کردن حواس، جدول پیشرفت و .... استفاده شد. نتایج بعد از ارائه راه حل ها حاکی از آن بود که راه حل های ارائه شده از اعتبار کافی برخوردار بوده و اختلال محمدرضا به شدت کاهش یافته و در آستانه بهبودی است و همچنین پیشرفت تحصیلی نیز حاصل شده است.
اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر تنظیم هیجان بر حل مسئله و کفایت اجتماعی دانش آموزان دارای اختلال رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
237 - 246
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر تنظیم هیجان بر حل مسئله و کفایت اجتماعی نوجوانان دارای اختلال رفتاری بود. روش پژوهش تجربی از نوع آزمایشی و طرح پیش آزمون- پس-آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دبیرستان شهرستان نوشهر در سالتحصیلی97-1396 بودند که تعداد آنها2060نفر می باشد. نمونه پژوهش شامل 36دانش آموز با اختلال رفتاری بودند که به صورت تصادفی ساده از میان دانش آموزان دارای اختلال رفتاری انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای جمع آوری داده از چک لیست تجدید نظرشده مشکلات رفتاری(RBPC)،فرم کوتاه پرسشنامه حل مسئله اجتماعی(SPSI-R)و آزمون کفایت اجتماعی(فلنر و همکاران،1990) استفاده شده است. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس چندمتغیره(MANCOVA)با نرم افزارSPSS-24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحلیل کوواریانش نشان داد که درمان شناختی مبتنی بر تنظیم هیجان در گروه آزمایش با افزایش حل مسئله مثبت و منطقی و کاهش حل مسئله منفی، تکانشی و اجتنابی و افزایش کفایت اجتماعی نوجوانان دارای اختلال رفتاری همراه بوده است(001/0P<). براساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که با اصلاح شناخت های کژکار و روش های بروز هیجانات و سبک حل مسئله در نوجوانان دارای اختلال رفتاری سبب بهبود کفایت اجتماعی در تعامل با خود، همسالان و سایر افراد شد؛ این به نوبه خود می تواند بر سایر ارتباطات آنان تاثیر گذاشته و رفتارهای مختل آنان را اصلاح کند. در پایان با توجه به یافته های این پژوهش پیشنهاد می شود که، اثر بخشی درمان شناختی مبتنی بر تنظیم هیجان بر سایر اختلالات کودکان و نوجوانان مدنظر قرار گیرد.
اشتیاق تحصیلی در دانش آموزان با و بدون اختلال نارسایی توجه/فزو ن جنبشی و اختلال یادگیری: آیا جنسیت مهم است؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اشتیاق تحصیلی یکی از متغیرهای مهم مدنظر پژوهشگران حیطه آموزش در راستای کمک به ارتقای
کیفیت تحصیلی دانش آموزان به شمار می رود. اختلالات عصب-تحولی از جمله اختلال نارسایی توجه/فزون جنبشی و
ناتوانایی های یا گیری، می توانند اشتیاق تحصیلی را تحت تأثیر قرار دهند. هدف این مطالعه، مقایسه ابعاد اشتیاق تحصیلی
در دانش آموزان با و بدون اختلال یادگیری و اختلال نارسایی توجه/ فزون جنبشی با درنظر گرفتن عامل دوم جنسیت بوده
است.
روش: این مطالعه یک پژوهش علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری، تمامی دانش آموزان دبستانی شهرستان خور و بیابانک
شامل تعداد 896 دانش آموز ) 457 دختر و 439 پسر ( در سال تحصیلی 1400 - 1401 بود. نمونه 120 نفر شامل 40 دانش آموز
دختر و پسر بدون اختلال، 40 دانش آموز دختر و پسر با اختلال نارسایی توجه/ فزون جنبشی و 40 دانش آموز دختر و پسر با
اختلال یادگیری بود که طی 2 مرحله، در وهله اول غربالگری اختلالات، و سپس به شیوه تصادفی ساده انتخاب شدند. آزمون
آماری مناسب تحلیل واریانس عاملی بود.
یافته ها: نتایج نشان داد که درخصوص نمره کل اشتیاق تحصیلی و ابعاد آن الگوی متفاوتی بین 2 جنس و نوع اختلال
وجود دارد. در بُعد رفتاری هم اختلال و هم جنسیت اثرگذار بود. در بُعد عاطفی و شناختی وضعیت به مراتب پیچیده تری
وجود داشت.
نتیجه گیری: نتیجه گرفته می شود که تعامل بین جنسیت و اختلال نارسایی توجه/فزون جنبشی و اختلال یادگیری بر ابعاد
اشتیاق تحصیلی اثرگذار هستند. پیشنهاد می شود در سیاست گذاری های مربوط به افزایش اشتیاق تحصیلی دانش آموزان
احتمال ابتلا به اختلال یادگیری یا نارسایی توجه/فزون جنبشی با توجه به جنسیت درنظر گرفته شود.
شیوع اختلال نقص توجه/بیش فعالی مبتنی بر خودگزارشی در زنان شهرستان ملایر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف. هدف پژوهش حاضر بررسی شیوع اختلال نقص توجه/بیش فعالی مبتنی بر خودگزارشی در زنان شهرستان ملایر بود.روش. روش این پژوهش توصیفی بود. جامعه پژوهش حاضر را تمامی زنان شهرستان ملایر تشکیل داده بود که از این جامعه به صورت در دسترس، ۲۶۳۳ فرد انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با استفاده از مقیاس خودگزارشی اختلال نقص توجه/بیش فعالی بزرگسالان کانرز (1999) انجام شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون آماری خی دو استفاده شد. تجزیه وتحلیل با نرم افزار آماری SPSS-22 انجام شد.یافته ها. یافته ها نشان داد که شیوع اختلال نقص توجه/بیش فعالی در زنان 19 تا 40 سال 2/8 درصد بود و اختلال نقص توجه با 6/9 درصد شایع تر از اختلال بیش فعالی (4/7%) بود. همچنین، با افزایش سن از شیوع اختلال نقص توجه/بیش فعالی در زنان کاسته می شود.نتیجه گیری. اختلال نقص توجه/بیش فعالی در زنان جوان از شیوع بالایی برخوردار است به همین خاطر، توجه به این اختلال و برنامه ریزی برای درمان آن ضروری است.