مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
پلانتینگا
حوزه های تخصصی:
آلوین پلانتینگا از فیلسوفان پرنفوذ دین و صاحب رأی معاصر است که در سنت فلسفه تحلیلی پرورش یافته و یکی از بنیان گذاران «معرفت شناسی اصلاح شده» خوانده می شود.
پلانتینگا در زمینه رابطه علم و دین، با پذیرش الگوی مکملیت و تعامل مستقیم علم و دین، نظریه جالب و قابل تأمل «علم آگوستینی» را پیشنهاد نموده است.
در این مقاله ما به بررسی نظریه تکامل از دیدگاه پرفسور پلانتینگا پرداخته ایم. پلانتینگا با مردود دانستن نظر متخصصانی که معتقدند نظریه تکامل با توجه به شواهد تجربی قطعی است، معتقد است هر چند بخش هایی از تکامل زیست شناختی داروینی ضعیف است، اما این نظریه از نظر معرفت شناختی ممکن است و احتمال پیشینی این نظریه بر اساس طبیعت گرایی بالا و براساس خداباوری مسیحی و شواهد تجربی پایین است.
پلانتینگا معتقد است نظریه تکامل فی نفسه با نظم ناسازگار نیست، گرچه ترکیب این نظریه با طبیعت گرایی چنین نتیجه ای را در بر دارد. او مدعی است یک دلالت تضمینی بیان تکامل و طبیعت گرایی وجود دارد. بنابراین طبیعت گرایانی که برای ارائه تبیین کارآمد به داروینسیم نیاز دارند، تلاش می کنند تکامل را تنها نظریه علمی قابل قبول وانمود کنند و این در حالی است که پیوند میان تکامل و طبیعت گرایی خود متناقض بوده و غیرعقلانی است.
به نظر پلانتینگا، خداباور سنتی ممکن است بعضی از اشکال تکامل را تأیید کند، اما آن شکلی را می پذیرد که به وسیله خدا راهنمایی و هماهنگ شده است.
بررسی و نقد صدق و معقولیت باور به خدا براساس براهین وجودی از دیدگاه پلانتینگا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پلانتینگا از دو منظر به موضوع خدا توجه نموده است: بعد اثباتی و بعد توجیهی. ما در این مقاله به بعد اثباتی دیدگاه وی پرداخته ایم. در این بعد پلانتینگا دو گام مهم برداشته است: در گام نخست ضمن بررسی، تحلیل و نقد براهین جهان شناختی، غایت شناختی و وجود شناختی، به نقد تقریرهای براهین مزبور پرداخته است؛ و در گام دوم، با ارائه تصویری نو از برهان وجودشناختی بر مبنای «منطق موجهات» کوشید نتیجه بگیرد، اگرچه این برهان، صدق اعتقاد به وجود موجودی ضروری را اثبات نمی کند، می تواند پرده از معقولیت باور به خدا بر گیرد؛ ازاین رو در این نوشتار، ضمن بحث و فحص در جوانب مختلف برهان وجودی از منظر پلانتینگا، در پایان به نقد برخی از زوایای نگاه او به برهان مزبور، پرداخته ایم.
بررسی تطبیقی مواجهه ملاصدرا و پلانتینگا با مسأله شرور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
ملاصدرا به عنوان یکی از حکمیان متأله در سنت فلسفة اسلامی و پلانتینگا به عنوان فیلسوف خداباور در ساحت تفکر فلسفه غربی، هر کدام با مبانی و تئوری های خاصی به تحقیق و تدقیق ژرف دربارة مسأله بسیار مهم شرور پرداخته اند. ملاصدرا با استفاده از مبانی اصالت و خیر بودن وجود، عالم، قادر و حکیم بودن خدا و احسن بودن نظام هستی و راه حل های عدمی بودن شر و تبیین شر ادراکی و مجعول بودن شرور و غلبة خیرات بر شرور و طرد نگرش اومانیستی در مسأله شر، مشکل شرور را حل می کند. پلانتینگا بر اساس معرفت شناسی اصلاح شده و برخی مبانی الهیاتی و انسان شناسی مسیحی و با استفاده از توصیف جهان ممکن مورد نظر و نسبت میان اختیار انسان و قدرت مطلق خداوند، اثبات می کند که مسألة منطقی شر با وجود خدا تناقض ندارد. و هم چنین پلانتینگا بر این نکته توافق دارد که قدرت خداوند شامل فرض جی ال مکی نمی شود، این دو متفکر در اصل اعتقاد به خدا، عالم، قادر و خیر بودن خدا و مرید آفریدن انسان مشابهت، اما در نوع مواجهه و تفسیر ذاتی و ناظر بودن پاسخ به شرور اخلاقی یا طبیعی و دفاع از عدل الهی و احسن بودن نظام هستی و غلبه نگاه منطقی با یکدیگر تفاوت دارند.
رویکرد درون گروانه و برون گروانه پلانتینگا درباره معقولیت باور به خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی نیازانگاری، یکی از دیدگاه های مهم معرفت شناختی درباره معقولیت باور به خدا به شمار می آید. به طور کل، می توان گفت بر اساس این دیدگاه، باور به وجود خداوند نیازمند هیچ گونه استدلال عقلانی نیست. تقریرهای متعددی از این دیدگاه ارائه شده است: یکی از تقریرهای دیدگاه بی نیازانگاری را می توان دیدگاه تجربه گرایی دانست که از سوی افرادی، همچون: سوئین بِرن، آلستون و پلانتینگا ارائه شده است. پلانتینگا درباره معقولیت باور به خدا، دیدگاه معرفت شناسی اصلاح شده را مطرح می کند. تقریر پلانتینگا، در طول آثار وی دو بیان متفاوت داشته است: او در آثار اولیه خود، با اتخاذ رویکردی درون-گروانه از مسأله توجیه، به نقد دیدگاه مبناگروی کلاسیک پرداخته و با طرح تبیینی دیگر از این دیدگاه، باور به خدا را بدون ارائه استدلال عقلانی معقول دانسته است؛ در حالی که در آثار اخیر خود، با ردّ موضع درون گروانه درباره مسأله توجیه، به رویکرد برون گروانه معتقد شده و با ارائه مفهوم تضمین، باور به خدا را بی نیاز از استدلال معرفی می کند. این مقاله به ذکر این دو رویکرد متفاوت پلانتینگا در خصوص معقولیت باور به خدا می پردازد.
نقد و بررسی نظریه معرفت شناسی اصلاح شده بر مبنای تقریر پلانتینگا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در طی قرون متمادی فیلسوفان بسیاری مبناگروی سنتی را پذیرفته و از آن در استدلالات خود بهره می گرفتند. در مقابل برخی فیلسوفان جدید مانند پلانتینگا نظریه معرفت شناسی اصلاح شده را ارائه داده اند. مطابق این نظر قضایای پایه به تعداد محدودی که در نظر مبناگروان سنتی است، محدود نمی شود. بلکه قضایای بیشتری را شامل می شود که از جمله آن ها اعتقاد به وجود خداوند است. مطابق این نظر، ضرورتی ندارد که فیلسوفان برای اثبات وجود خداوند، دلیل بیاورند؛ بلکه وجود خدا خود قضیه ای پایه و بی نیاز از استدلال است. پلانتینگا برای اثبات مدعای خود، با سه دلیل مدعای مبناگروان سنتی را رد می کند. اما در این مقاله اثبات شده که دلائل سه گانه وی درست به نظر نمی آید. سپس پنج دلیل در نقد دیدگاه پلانتینگا آورده شده است؛ دلائلی که خود پلانتینگا به برخی از آن ها پاسخ داده است، اما به نظر می رسد که هیچ یک از پاسخ های وی قانع کننده نباشد.
بررسی تطبیقی نظریه ملاصدرا در باب فضایل معرفتی عقلی با نظریه زگزبسکی و پلانتینگا (با تأکید بر کارکرد قوه معرفتی کسب باورهای دینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
از مقایسة نظریه معرفت شناختی ملاصدرا با نظریه معرفت شناختی فضیلت گرایانة معرفت شناسانی مانند زگزبسکی و پلانتینگا، می توان استنباط کرد که نظریة ملاصدرا جزو نظریه های معرفت شناختی مبتنی بر فضیلت قرار می گیرد. پلانتینگا به فضیلتمندی قوای مولد باور و زگزبسکی علاوه بر آن به تأثیر کارکرد قوای اخلاقی (فضایل اخلاقی) بر کارکرد قوای عقلانی در تولید معرفت توجه کرده است. در واقع هر یک از ایشان به وجهی از مؤلفه های مؤثر بر ایجاد و شکل گیری باور توجه کرده اند و از این رو نظریه کامل و بدون اشکالی نیستند. اما ملاصدرا در نظریه معرفت شناختی خویش به فضیلتمندی قوای مولد باور، تأثیر عملکرد قوای اخلاقی بر قوای عقلانی، کارکرد متناظر آنها در تولید باور و فرایند مؤدی به صدق باور توجه کرده است. پلانتینگا اعتقاد دارد فقط قوای مولد باور موجب تولید باور هستند، زگزبسکی و ملاصدرا نیز تولید و ایجاد باور را به قوای مولد باور نسبت می دهند، اما معتقدند قوای اخلاقی، بستر و زمینة مناسب شکل گیری باور صادق را مهیا می کنند. ملاصدرا علاوه بر قوای مولد باور و قوای بسترساز، دو فرایند اعتماد پذیر و مؤدی به صدق وحی و الهام (که باورهای صادق و معتبر تولید می کنند) را پیش می نهد.
پلانتینگا و مسئله عقلانیت خداباوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله عقلانیت خداباوری را در سه اثر مهم پلانتینگا دنبال کرده ایم؛ سه اثری که نویسنده در آنها توانسته است ضمن پاسخ دادن به ایراد های منتقدان، دیدگاه خود را بیان کند. ما در این نوشتار سیر بحث پلانتینگا در این کتاب ها را دنبال کرده و پس از تبیین دیدگاه وی، به نقد و بررسی آن پرداخته ایم. بر این اساس ابتدا به نقد و بررسی برهان تمثیلی وی پرداخته می شود و در ادامه بیان خواهد شد که در نقد های وی به قرینه گرایی و مبناگرایی نوعی تهافت دیده می شود. در پایان نیز گفته خواهد شد که این دیدگاه وی که باور به خدا نیازی به قرینه ندارد، به نوعی ایمان گرایی نزدیک است.
پلانتینگا و مسأله تعارض میان علم و دین
حوزه های تخصصی:
متألهان بسیاری در سال های اخیر کوشیده اند مسأله تعارض علم و دین را حل کنند. در این میان، آلوین پلانتینگا، فیلسوف کالوینیستآمریکایی، تعارض علم و طبیعتگرایی را چونان راهی برای حل این مسأله مطرح میکند. کوشش پلانتینگا بیشتر ناظر به بررسی و ارزیابی مصادیق تعارض ادعایی است؛ هر چند در خلال این مباحث و برای برون رفت از چالشهای موجود، بخشی از مبانی جهانشناسی، معرفتشناسی و روش شناسی علم معاصر را نیز به نقد میکشد. پنداشت تعارض علم و دین، به زعم پلانتینگا، برآمده از تفسیر غلط و زیاده خواهانه از علم، و تصاویر مبالغهآمیز از مصادیق تاریخی و نمونههای تعارض است. او مدعی است بواقع رویارویی و تعارضی میان علم و دین وجود ندارد (مانند تعارض مطرح شده میان آموزه های خلقت در سِفر پیدایش و نظریه تکاملی داروین) یا اگر تعارض واقعی باشد، سطحی است (مانند تعارض مطرح شده میان باور مسیحی و نظریه های مشخصی در روانشناسی تکاملی و نقد تاریخی کتاب مقدس)، بلکه ناسازگاری واقعی میان دین و طبیعت گرایی است.
بررسی تطبیقی «عقلانیت باور دینی» از منظر پلانتینگا و علامه طباطبائی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۷
85 - 115
حوزه های تخصصی:
پرسش از «عقلانیت باور دینی» ذهن دین پژوهان، به ویژه بسیاری از فلاسفه دین را به خود معطوف کرده است. زمینه طرح این پرسش، مخصوصاً «معقولیت باور به خدا» را باید در مغرب زمین جست وجو کرد. به چالش کشیده شدن مفاهیم بنیادین دینی، در کنار نارسایی برخی مفاهیم فلسفی، بسترساز تضارب آرا درباره اعتبار عقلانی باورهای دینی گردید. سؤال محوری در اینجا این است که: آیا اساساً یک باور دینی - و به طور خاص باور به خدا - می تواند معقول باشد یا این باور را باید بر مبنای دیگری تبیین نمود؟ در پاسخ به این پرسش، تلاش های بسیاری از سوی آن دسته از فلاسفه غربی که دین یکی از دغدغه های اصلی تفلسف آنها بوده، و نیز فیلسوفان برجسته مسلمان انجام شده است، که از جمله آن می توان به آلوین پلانتینگا و علامه طباطبایی اشاره نمود. رسالت نوشتار فرارو، بررسی تطبیقی موضوع فوق و ارایه ادله و نوع یا الگوی عقلانیتی است که این دو فیلسوف از باور دینی ارایه می دهند. در این مقاله از روش کتابخانه ای با بهره گیری از دو عنصر توصیف و تحلیل برای بررسی تطبیقی آرای علامه و پلانتینگا استفاده شده است. بخش اول این مقاله، راهکارهای پلانتینگا را در پاسخ به منتقدان باوری دینی مورد توجه قرار داده است و در بخش دوم، دیدگاه علامه و مدل وی از عقلانیت باور دینی بررسی می شود. پایان بخش این نوشتار نیز به جمع بندی و نتیجه گیری مقایسه ای دیدگاه های این دو اندیشمند اختصاص یافته است.
بررسی انتقادی جایگاه آگاهی در معرفت شناسی پلانتینگا (با تأکید بر نقش خدا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره هجدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۶۶
85 - 100
حوزه های تخصصی:
در بن نظریه ی معرفت پلانتینگا، خدا در مقام ایجاد معرفت در فاعل شناسا چنان نقش پررنگی ایفا نموده که جایگاه فاعل شناسا متزلزل می شود و این نگاه ناخواسته به سوی نظریه های معرفت طبیعت گرایانه متمایل می شود. ازنظر پلانتینگا برای حل مشکل گتیه لازم است آگاهی و وظیفه از فرایند شناخت حذف شود. ولی با حذف این دو و اراده ی فاعل شناسا، نظریه ی وی که یک دستگاه اعتمادگرای فضیلت محور است، می تواند معضل های شناخت را حل کند یا از معضلی به معضل دیگر می افتد؟ این مقاله درصدد است با بررسی جایگاه خدا در نظریه ی کارکرد صحیح، به سؤال مزبور پاسخ دهد و البته این پاسخ، به روش مطالعه ی کتابخانه ای و نظری و با مقایسه ی جایگاه آگاهی در نظریه ی پلانتینگا با نظریه های گلدمن و سوزا و تبیین جایگاه آگاهی در مؤلفه های کارکرد صحیح، وضعیت مناسب و تمایل انجام می گیرد.براساس دستاوردهای این تحقیق، بر عهده ی خدا گذاشتن تمامی فرایند معرفت سازی و حذف آگاهی فاعل شناسا از ساختار کارکرد صحیح قوای معرفتی، موجب تقلیل و فروکاهش معرفت انسانی به مرتبه ی معرفت حیوانی است. نتیجه ی دخالت مؤلفه ی تمایل در معرفت سازی، تبدیل کردن معرفت به امری مزاجی و شانسی است و از سوی دیگر پلانتینگا در مؤلفه ی وضعیت مناسب، ناگزیر است آگاهی فاعل شناسا را در فرایند معرفت سازی دخالت دهد و برخلاف این ایده گام بردارد که خدا محور تام فرایند معرفت است.
رنج به مثابه تجربه دینی
حوزه های تخصصی:
در این مقاله توضیحاتی درباره مأهیت تجربه دینی ارائه گردیده است، و به امکان ارائه گونه ای نظریه عدل الاهی (تئودیسه ) تحت عنوان تئودیسه صمیمیت یافتن با خدا ، اندیشیده شده است. بر طبق این تئودیسه، مواردی از رنج و آلام می تواند مَحْمِلی برای نوع خاصی از تجربه دینی باشد که طی آن، فرد در تجربه هایی مشابه با تجربه های خدا سهیم می شود. این تجربه ها می توانند همانند و یا همجنسِ تجربه های خدا باشند. دیدگاه مؤلف این است که دیدگاه سنتیِ قائم بر رنج ناپذیری خدا، قابل دفاع نیست و چون رنج به معنایی معروض وجود خدا نیز می شود لذا انسان رنجمند هرگاه معروض شروری از آن نوع گردد که وجود الاهی را نیز به معنایی متأثر می سازد، به تجربه هایی مشابه تجربه های خدا دست می یابد. این تجربه ها نه تنها خاصیّت معرفت بخشی دارند، فرد را برای همدردی و همدلی با همنوعانی که مبتلا به گونه ای مشابه از رنج و مرارت هستند، مستعد و آماده می گردانند. مؤلف دایره شمول این تئودیسه را محدود می داند، ضمناً به متأثربودن آن از انگاره های دینی مسیحی است اذعان دارد و در بهترین حالت، آن را قابل اطلاق به موارد معینی از رنج و درد می داند.
تبیین ناسازگاری های میان معرفت شناسی عام پلانتینگا با معرفت شناسی دینی وی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره نوزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۷۰
47 - 64
حوزه های تخصصی:
اگر بر مبنای این فرض که فروع یک نظریه باید با اصل آن سازگار باشند به سراغ نسبت میان معرفت شناسی عام و معرفت شناسی دینی پلانتینگا برویم، درمی یابیم بسیاری از دعاوی مناقشه برانگیز پلانتینگا در قلمروی معرفت شناسی دینی (که به نظریه ی پایه بودن باور به خدا مشهور است) با معرفت شناسی عام او که در قالب نظریه ی تضمین یا ضمانت تبلور یافته است، ناسازگاری هایی دارد؛ به نحوی که به دشواری می توان پذیرفت دعاوی یادشده بتواند از نظریه ی تضمین یا ضمانت به دست آید. اهم موارد دلالت کننده بر ناسازگاری که در این مقاله بررسی شده اند، عبارت اند از: الف) نظریه ی معرفت شناسی عام پلانتینگا مدعی است با کارکرد صحیح قوای معرفتی می توان به باورهای به احتمال بسیار صادق دست یافت، ولی محصول کارکرد صحیح حس خداشناسی را باورهای یقینی و پایه می داند؛ ب) در معرفت شناسی عام، از ضمانت داشتن باور، صادق بودن آن را نتیجه می گیرد، ولی به زعم او، در باورهای دینی، صدق باور، ضمانت آن را به بار می آورد؛ ج) براساس نظریه ی کارکرد صحیح، اگر قوه ای فعلیت نیابد، کارکرد صحیح خود را از دست می دهد و به باور صادق مؤدی نخواهد بود، ولی در کارکرد حس خداشناسی احتمال دارد قوه ی فعلیت نیافته، کارکرد صحیح و طبیعی داشته باشد و به باور صادق مؤدی شود؛ د) ساختار تجربه ی دینی، از تجارب عام متفاوت است؛ ه) عنصر وضعیت مناسب در باورهای عام نقش بسزایی ندارد، ولی در باورهای دینی موجب تولید باور خطاناپذیر می شود.
بررسی راه حل های ملاصدرا و پلانتینگا در حل مسئله شر با تکیه بر آیات و روایات
منبع:
الاهیات قرآنی سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۱
77 - 92
حوزه های تخصصی:
ملاصدرا به عنوان یکی از حکیمان متأله در سنت فلسفه اسلامی و پلانتینگا به عنوان فیلسوفی خداباور در ساحت تفکر فلسفه غربی، هرکدام با مبانی و تئوری های خاصی به تحقیق و تدقیق درباره مسئله شر پرداخته اند. ملاصدرا با استفاده از مبانی اصالت وجود و عدمی دانستن شرور، احسن بودن نظام خلقت و غلبه خیرات بر شرور، سعی کرده تا این مشکل را حل نماید. پلانتینگا نیز با دفاع مبتنی بر اختیار، اثبات می کند مسئله شرور با وجود خداوند در تناقض نیست. این دو متفکر علیرغم اعتقاد به اصل وجود خدا و قبول قدرت مطلق، خیریت محض و عالم مطلق بودن خداوند و اختیار انسان، در نهایت خلق شرور در عالم را پذیرفته اند. در پژوهش حاضر تلاش شد تا با استفاده از آیات قرآن کریم و روایات معصومین، راه حل های جدیدی برای رفع معضل شر ارائه و با مهم ترین راه حل های دو فیلسوف مذکور مورد مقایسه قرار گیرد.
بررسی و نقد دیدگاه آلوین پلانتینگا در مورد ماهیت، ذات الهی و امکان شناخت آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و ششم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۲
31 - 54
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیش رو با هدف پاسخگویی به پرسش های اصلی «آیا امکان شناخت ذات الهی از منظر آلوین پلانتینگا ممکن است؟ نظر او در این خصوص چه ضعف ها و قوت هایی دارد؟» ترتیب یافت. یافته های این پژوهش عبارت اند از: در شبکه واژگانی پلانتینگا ذات و ماهیت به یک معنا به کار رفته اند؛ از منظر پلانتینگا خدا دارای حاکمیت مطلق بر عالَم است. پلانتینگا بر این حاکمیت آثاری را مترتب می داند: بساطت ذات، عینیت ذات و لوازم ذات (که البته با تردیدهایی از منظر پلانتینگا همراه است) و عدم تناهی ذات. پس از این پلانتینگا لزوم ذات یا ماهیت را برای وجود خدا اثبات کرده و ذات را عین وجود می داند. نقدهای عدم صراحت در بیان رابطه ذات و لوازم ذات و عدم تصریح در مواضع بر بیانات او وارد است. درنهایت پلانتینگا باور به ناممکن بودن شناخت ذات را رد کرده، می پذیرد که انسان امکان شناخت ذات الهی را دارد؛ البته نقدهایی مانند فروکاستن خداشناسی به مسائل مفهومی و پیش فرض قرار دادن صحت متون مقدس، بر استدلال های او وارد است. پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و با استفاده از ابزار کتابخانه به جمع آوری داده ها و تحلیل و نقد آنها پرداخته است.
ارزیابی نقادانه استدلال های دنیل دنت در دفاع از دیدگاه طبیعت گرایی فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بنابر دیدگاه طبیعت گرایی روش شناسانه، استفاده از روش ها، قوانین و نیروهای طبیعی برای توضیح پدیده ها کافی است و عوامل ماورای طبیعت و الهی در این میان نقشی ندارند. طبیعت گرایی فلسفی نیز، دیدگاهی هستی-شناسانه است که بنابرآن، غیر از عوامل طبیعی و هویات فیزیکی، علت و هویت دیگری در عالم وجود ندارد. معمولاً طبیعت گرایان با تمسک به نظریه ی فرگشت داروین در توضیح چگونگی پیدایش ارگانیسم های پیچیده و تعمیم آن به کل موجودات و رخ دادهای عالم، تلاش می کنند دیدگاه خود را توجیه کنند. در این مقاله، ضمن توضیح دیدگاه دنیل دنت به عنوان نماینده ی شاخص دیدگاه طبیعت گرایی فلسفی، استدلال های او جهت توجیه طبیعت گرایی فلسفی صورت بندی و نقد می شوند. سپس نقد آلوین پلانتینگا علیه باور به طبیعت گرایی و فرگشت توضیح، و نشان داده می شود این دو باور با یک دیگر ناسازگارند و جمع آن دو، خودشکن است. نتیجه مقاله نیز این است که طبیعت گرایی هستی شناسانه دیدگاهی درست و قابل اعتماد نیست.
ارزیابی ایراد کانتوری پاتریک گریم به علم مطلق الهی با تکیه بر دیدگاه پلانتینگا و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استدلال کانتوری گریم از جمله براهینی است که در مباحث فلسفی اخیر ناسازگاری مفهوم علم مطلق را مورد هدف قرار داده است. گریم با استناد به اصل ریاضی کانتور و بر مبنای تعریف پذیرفته شده علم مطلق، یعنی علم به تمامی گزاره های صادق، وجود عالم مطلق را به دلیل عدم امکان وجود متعلق علم او، یعنی «مجموعه گزاره های صادق»، انکار می نماید. در این زمینه پاسخ های متعددی در دفاع از علم مطلق الهی از سوی متفکران مسیحی معاصر ارائه شده که یکی از مهم ترین آنها خودمتناقض دانستن این استدلال است که پلانتینگا آن را مطرح کرده است. سنت فلسفه اسلامی از جهت تبیین ماهیت علم مطلق با سنت الهیات مسیحی تفاوت مبنایی دارد. اما با توجه به ظرفیت حکمت متعالیه صدرایی، با استناد به مباحثی چون تعریف و ماهیت مجموع و همچنین شرایط تسلسل محال، می توان علاوه بر ابطال فرض استدلال گریم مبنی بر وجود حقایق بیشتری از مجموعه تمام حقایق، امکان علم عالم مطلق به سلسله نامتناهی از مجموعه حقایق را اثبات نمود.
رویکرد ایمانگرایانه در معرفت شناسی دینی پلانتینگا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
187 - 208
ویتگنشتاین با نگاه زبان شناختی به باورهای دینی و کیرکگارد با نگاه متعارض به گزاره های دینی جزء ایمان گرایان قلمداد می شوند. پلانتینگا رویکرد برون گرایانه و اعتمادگرایانه دارد. وی در سازوکار رسیدن به معرفت شناسی عام خود ابتدا از عملکرد قوای صحیح معرفتی و معرفت تضمین شده سخن می گوید و سپس با این مبانی وارد معرفت شناسی دینی می شود. پلانتینگا در معرفت شناسی دینی دارای رویکرد فضلیت محوری است. فضیلت مندی باورهای ناشی از حس الوهی، به خاطر پایه و یقینی بودن این قوه است. استدلال بر اساس پایه بودن باورهای دینی ما را به ایمان گرایی رهنمون می کند. او از پایه بودن باورهای حاصل از حس الوهی، معرفت طبیعی خداوند را نتیجه می گیرد. این شناخت، طبیعی، غیر عقلانی، موثق و تضمین شده است. پلانتینگا در تجربه دینی نیز ایمان گرایانه عمل کرده است؛ زیرا باورهای دینی حاصل از تجربه دینی باورهایی پایه و خطاناپذیر هستند؛ بنابراین اعتقاد به خداوند هم به نحو پایه و بدون استدلال پذیرفته می شود. پلانتینگا با آنکه در ظاهر به ایمان گرایی اعتراف نمی کند و چنین ادعایی را قبول ندارد، ایمان گرابودن وی از لوازم پذیرفتن نظریاتش است و بدون قائل شدن به ایمان گرایی میتوان گفت دستگاه و ساختار معرفت شناسی دینی او به درستی طرح ریزی نشده است.
تحلیل چیستی شرور در آفرینش؛ با محوریت آراء آیت الله جوادی آملی و آلوین پلانتینگا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۳
۱۳۶-۱۱۷
حوزه های تخصصی:
حوادث و ناملایمات اخلاقی و طبیعی بخشی از شروری هستند که در محیط اطرافمان با آنها مواجه هستیم. مسئله این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی و شیوه گردآوری کتابخانه ای، بررسی تطبیقی آرای عقلی دو متفکّر مسلمان و مسیحی( آیت الله جوادی آملی و پلانتینگا) و بیان ترابط موضوع شرور با علم، قدرت و حکمت الهی از منظر این دو اندیشمند می باشد. آیت الله جوادی ، شرّ را به امر عدمی تحلیل نموده، و علاوه بر آن از راه حل خلقت نظام احسن و نسبی انگاری شرور در دفع این شبهه استفاده نموده اند. پلانتینگا نیز برای حلّ مسئله شرّ، از روشی منطقی کمک می جوید که به «دفاع مبتنی بر اختیار» معروف است. جوابیه جهان های ممکن نیز در قالب همین نظریّه بدان پرداخته شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که؛ این دو اندیشمند در اصل اعتقاد به خدای کامل مطلق اشتراک نظر دارند. البتّه دیدگاه آیت الله جوادی، پاسخگوی شبهه شرور اخلاقی و طبیعی است، امّا پاسخ پلانتینگا ناظر به شرور اخلاقی صرف است و غیرمستقیم شبهه شرور طبیعی را جواب می دهد.
تأثیر عوامل غیرمعرفتی بر معرفت از نگاه پلانتینگا و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۲)
125 - 136
حوزه های تخصصی:
پلانتینگا از فیلسوفان فضیلت گرا و در معرفت شناسی دارای رویکرد وثاقت گرایی و برون گرایی است. در اعتمادگرایی مبتنی بر فضیلت به ویژگی های فضیلتی و رذیلتی فاعل شناسا اعم از ویژگی ها و استعداد قوای معرفتی برای مودی به صدق بودن باور تاکید شده است. پلانتینگا در معرفت شناسی عام نظریه ضمانت را در مکانیزم کارکرد صحیح قوا تقریر کرد و برای ضمانت چهار شرط قرار داد که عبارت است از: صحت قوای معرفتی، صحت کار و محیط مناسب، هدف و برنامه. او در معرفت شناسی دینی انسان ها را دارای حس الوهی می داند که در شرایط مناسب، حس خداشناسی فعلیت یافته باورهای دینی صادق تولید می کند. از نظر ملاصدرا قوای ادراکی و ویژگی های فاعل شناسا در شکل گیری باور مؤثر هستند. ملاصدرا با شرط فضیلت مندی قوای ادراکی در مورد گزاره های دینی، قوای موجد باورهای دینی صادق را از سایر قوا متمایز می کند. او قوه قدسیه را در انسان هایی که دارای قوای ادراکی موهبتی هستند، با دو فرایند وحی و الهام، موجد باور صادق دینی می داند. خطاناپذیر دانستن باورهای صادق حاصل از قوه قدسیه و ذاتی دانستن قوای ادراک گزاره های دینی، گسترده بودن باورهای دینی صادق و تأثیر عوامل غیرمعرفتی مؤثر بر معرفت و نقش فضایل اخلاقی در معرفت از دلایل مشابهت دیدگاه ملاصدرا به پلانتینگا می باشد.
مغالطه «پنداشت پرسش» در برهان وجودی از منظر ویلیام رو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
355 - 373
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر دو هدف را پی می گیرد: نخست ارائه تبیین و تحلیلی از برهان وجودی آنسلم و پلانتینگا بر اساس تقریر «ویلیام رو»-خداناباور معاصر-و دوم تعیین جایگاه مغالطه «پنداشت پرسش» در این استدلال. «رو» پس از طرح نقدهایی که بر تقریر آنسلمی این استدلال وارد شده است، قرائت موجهاتی پلانتینگا را قانع کننده ترین روایت برهان می داند و معتقد است که تقریرهای پیشین با تکیه بر این اصل که «وجود در واقعیت» ویژگی برتری بخش است، گرفتار مغالطه منطقی هستند. تقریر پلانتینگا نیز بر این مقدمه که خدا «موجودی ممکن با حداکثر کمال است»، استوار است و این گزاره تنها در صورتی صادق است که خدا در جهان واقعی، وجود داشته باشد. در این پژوهش، با روشی تحلیلی-انتقادی نشان می دهم روایت آنسلمی و بازسازی این روایت از طریق پلانتینگا مغالطه آمیز است و روایت موجهاتی پلانتینگا نیز گرچه دارای ضرورت منطقی است؛ امّا ضرورت وجود خداوند در خارج را اثبات نمی نماید؛ زیرا کمال در این برهان به گونه ای تعریف شده که به مغالطه «پنداشت پرسش» دچار است.