مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
تاریخ
حوزه های تخصصی:
فریدریش نیچه (1844-1900)، فیلسوف آلمانی، یکی از بزرگترین و شناخته شده ترین چهره های فلسفی قرن نوزدهم است. افکار و آثار او در طول قرن بیستم همواره، از دیدگاه های مختلف، کانون توجه و تحقیقات اندیشمندان گوناگونی قرار گرفته و تأثیرات گسترده ای به جای گذاشته است. یکی از آثار نیچه تأملات نابهنگام است که از چهار بخش تشکیل شده است: داوید اشتراوس، سودمندی و ناسودمندی تاریخ برای زندگی، شوپنهاور به مثابه ی آموزگار، و ریشارد واگنر در بایرویت. نیچه در بخش سودمندی و ناسودمندی تاریخ برای زندگی بحث جالب خود درباره ی تاریخ را با تمایزی بین انسان و حیوان، از منظری تاریخی، آغاز می کند، و غیر تاریخی زیستن را برای انسان بزرگ ترین سعادت می داند. او تاریخ را به سه نوعِ یادبودی، باستانی و انتقادی تقسیم و هر سه نوع را در مطالعه ی گذشته ضروری می داند. نیچه بر این باور است که افراط در مطالعه ی تاریخ خطرناک و زیان بخش است، در حالی که زندگی مقدم بر تاریخ است، اما اکنون تاریخ بر زندگی مقدم شده و، بنابراین، زندگی بیمار است. نیچه علت این بیماری را افراط در توجه به تاریخ می داند که در عصر نیچه به اوج خود رسیده بود، افراطی که از آن با عنوان کشف قاره ی تاریخ یاد می کنند. در این مقاله مارک سینکلر، صورت بندی نیچه از مشکل تاریخ را مطرح و تأثیر بحث نیچه را بر فیلسوفان قرن بیستم مورد بررسی قرار می دهد.
نقد تاریخ نگاری ابن کثیر در کتاب «البدایه و النهایه» در زمینة تاریخ تشیع(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«البدایه و النهایه» کتابی مشهور در زمینه تاریخ اسلام است که توسط ابن کثیر دمشقی (701 774ق) تألیف شده است. او به سبب تأثیرپذیری از شرایط زمانی، مکانی و به ویژه استادانی مانند ابن تیمیه، مواضعی ضدشیعی دارد. این پژوهش درصدد نقد تاریخ نگاری ابن کثیر در زمینة تشیع در کتاب مذکور، از طریق بررسی کلی روش ها و رویکردهای نگارنده است. متن پیش رو در قالب نقد سندی، محتوایی، و روشی تاریخ نگاری مؤلف، سامان یافته است. مهم ترین نقدها عبارتند از: تناقض های درونی؛ مخالفت با قرآن، سنت، و تاریخ؛ «گزینش و حذف»، «پذیرش و رد» متعصبانه. در تحلیل کلی، این نتیجه به دست می آید که مؤلف، از یک سو، با هدف توجیه اعتقادات مذهبی خاص خود، و از سوی دیگر، به سبب گرایش های ضدشیعی خود، هرگاه گزارشی تاریخی را با بینش ها و گرایش هایش ناهمخوان یافته حذف، رد، تحریف، و یا توجیه کرده است.
درآمدی روشی بر چگونگی بررسی «امر سیاسی» در منابع تاریخی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«امر سیاسی» از مفاهیم سیاسی است که هم فهم نظری و هم تطبیق مصداقی اش، دارای ظرافت های علمی و فنی خاصی است. امر سیاسی رفتار یا کنشی در عرصه عمومی و معطوف به منافع و مصالح جمعی ناشی از رویکرد تعاملی یا تخاصمی در محدوده «قدرت سیاسی» است. موضوعات و مفاهیم سیاست در تاریخ با توجه به مقوله امر سیاسی و این پرسش که چگونه می توان امر سیاسی را در منابع تاریخی رصد کرد و مورد شناسایی قرارداد، در محدوده: 1. «قدرت سیاسی» (تعریف، ساختار، نوع، هدف، متولیان و حامیان آن)؛ 2. «کنش مردم» (نوع مواجهه آن ها با قدرت) است. فرضیه مقاله با توجه به تعریف امر سیاسی این است که می توان با بررسی «داده ها و اطلاعات در دوران کلاسیک و سنتی»، «فعالیت های مردم و نمودها و نگاه های آن ها در حوزه سیاست»، «اجزاء و طبقات قدرت و لایه های پنهان ساختار قدرت» و همچنین «هدف حکومت» در منابع تاریخی، موضوعات و مفاهیم مرتبط با حوزه امر سیاسی را استخراج کرد. در این نوشتار، محورها و برخی مستندات هرکدام از آن ها از منظر امر سیاسی در قالب یک چارچوب مفهومی و موضوعی ذکر شده است؛ چارچوب مفهومی و موضوعی که به شناخت دوران، ساختار دولت، حامیان قدرت، نوع و هدف حکومت و تصوّر مردم از قدرت سیاسی مربوط است
بازتاب تاریخ عهد غزنوی در دیوان فرخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به بازخوانی دیوان فرخی سیستانی، از نظر رویدادهای تاریخی و اجتماعی، پرداخته شده است. بنابراین، این مقاله مبتنی بر موضوعات تاریخی و اجتماعی دوران غزنوی است؛ موضوعاتی که فرخی در اشعار خود آن ها را بیان کرده است. مطالب و اشارات مندرج در مدح ها با شش اثر تاریخی مجمل التواریخ و القصص، زین الاخبار گردیزی، تاریخ گزیده، تاریخ بیهقی، ترجمة تاریخ یمینی، و طبقات ناصری مقایسه شده است. ملاحظه می شود که فرخی فقط شاعری مداح نیست و قصاید او فقط مدح نیست؛ بلکه مدایح او بیان کنندة اوضاع سیاسی، مانند جنگ ها، مصالحه ها، وزرا، و مسائل اجتماعی، مانند رفتار با اسرا، شکارها، و شاهدها، در دوران غزنوی است. می توان گفت که، در حقیقت، دیوان او مکمّل کتب تاریخی فوق است و در بعضی موارد، به علت ثبت جزئیات، بر آن ها برتری می یابد. بنا بر پنداشتِ نگارندة مقاله، فرخی نه تنها به ستایش غزنویان نپرداخته است، بلکه شاید آنان را سرزنش هم کرده باشد.
معرفی و بررسی کتاب «تذکرة الخواص»، نگاشتة سبط ابن جوزی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به معرفی و نقد کتاب «تذکرة الخواص»، نگاشتة یکی از عالمان و مورخان قرن هفتم، به نام شمس الدین یوسف بن قِزاوغلی، معروف به «سبط ابن جوزی»، می پردازد. پس از بازشناسی تبار و شخصیت و مذهب نویسنده و آگاهی از کتاب و منابع آن، نقد و بررسی محتواییِ کتاب در چهار محور سامان یافته است: محور نخست شناسایی گزارش های موافق با باورهای شیعه؛ دوم گزارش های ضعیف و ناهمسو با باورهای شیعه؛ سوم گزارش هایی که در منابع دیگر وجود ندارد و یا کمتر به آن پرداخته شده است. چهارم پاسخ گویی به نقد و تضعیف برخی از اخبار مناقب و فضایل اهل بیت علیه السلام توسط برخی از محدثان و مورخان اهل سنت. یکی از اهداف مهم این پژوهش بازکاوی و پاسخ به دو پرسش مهم است که چرا نویسندة کتاب، که خود از عالمان و اندیشمندان اهل سنت است، با وجود پای بندی به مذهب اهل سنت، به نگارش و تدوین کتابی در بارة مناقب و فضایل امامان شیعه پرداخته است؟ و افزون بر این، به برخی از آموزه های اعتقادی شیعه اذعان و اعتراف نیز کرده است؟ و چرا با وجود چنین اعتراف هایی، در نهایت، به مذهب امامیه نگرویده است؟
فلسفة تطبیقی و مبانی روش شناختی آن از دیدگاه هانری کربن
حوزه های تخصصی:
نخستین گام در کارآمدی و ثمربخشی هر مطالعه و پژوهش، شناخت مبادی تصوری و تصدیقی، به ویژه مبانی روش شناختی آن، است. فلسفة تطبیقی نیز به عنوان روی آوردی نوپا در پژوهش های فلسفی، روش شناسی خاصی دارد که باید آن را کشف کرد و در مطالعات فلسفی تطبیقی به کار بست. شاید بتوان سخنرانی سال 1353 هانری کربن در دانشگاه تهران را نخستین بحث جدّی دربارة فلسفة تطبیقی در ایران دانست. کربن در این سخنرانی، بر اساس دیدگاه خاص خود از حکمت اشراقی و با نقد تاریخ گرایی، تلاش کرد ماهیت فلسفة تطبیقی را آشکار ساخته، روشی کارآمد و غیرسلیقه ای برای آن ارائه نماید. او بر اساس روش پدیدارشناسی فلسفی هوسرل، دربارة فلسفة تطبیقی تأمّل کرد و آن را یگانه روش مطالعات فلسفی تطبیقی معرفی نمود. مقالة حاضر با هدف تبیین دیدگاه کربن دربارة روش شناسی فلسفة تطبیقی با استفاده از مبانی و آموزه های پدیدارشناسی هوسرل و عمدتاً بر اساس متن سخنرانی مزبور و بررسی و نقد آن به قدر میسور به رشتة تحریر درآمده است.
خدا و تاریخ انسان از دیدگاه عهدین و قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در متون مقدس ادیان ابراهیمی توجه به گذشته و حال و آیندة تاریخ بشر جایگاهی شاخص دارد. کتب موجود در عهد عتیق، با ساختاری نسبتاً تاریخ گونه، سرگذشت انسان را از آغاز آفرینش جهان و انسان شروع می کند و تا رسیدن به پیدایش قوم بنی اسرائیل ادامه می دهد. از این جا به بعد این تاریخ رنگ قومی به خود می گیرد و در نهایت نگاهی به تصورات و مفاهیم آخرالزمانی دارد که گاه قومی اند و گاه فراگیر. عهد جدید را باید در دو بخش جداگانة اناجیل و رساله ها مورد بررسی قرار داد. بخش اناجیل فاقد نگاه تاریخ گونة عهد عتیق است، اما در عین حال، از دیدگاه نگارندگان آن، از تحقق وعده های مسیحایی عهد عتیق خبر می دهد. بخش رساله ها (بطور خاص رساله های پولس) مفاهیمی را از عهد عتیق وام می گیرد و با تفسیری خاص از آن ها، نوعی الهیات مخصوص به خود و نوعی فلسفه تاریخ عرضه می کند. تصلیب حضرت عیسی(ع) و صعود آن حضرت به آسمان «نقطة عطفی» مهم در این فلسفة تاریخ به شمار می رود. چینش مطالب قرآن و نیز محتوای آیات قرآن گرچه حالت گزارش تاریخ گونه ندارد، اما در مفاهیم قرآنی گذشته و حال بطور ضمنی و آیندة انسان به جدّ و با تأکید مورد توجه قرار دارد.
تفاوت ها در باب دوران های تاریخی در سه متن مذکور در دو جا تجلی خاص دارد: بخش الهیات موجود در رساله های پولس، که در آن شاهد فلسفه تاریخ خاصی هستیم و در عهد عتیق، که در آن الهیات صبغة قومی به خود گرفته است.
بازنگری روایات تاریخی یزگرد اول و بهرام پنجم با تأکید بر تحلیل انتقادی گفتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظهور چهره اسطوره ای بهرام، پس از بیست سال حکومت مسالمت آمیز یزدگرد، به عنوان اتخاذ موقعیتی راهبردی برای جبران شکافِ گفتمانی در جامعه زردشتی قابل توجیه است. سنت روایی زردشتی، بهرام را در گره گاهِ گفتمانی قرار می دهد و عناصری چون شجاعت، جنگ های داخلی و خارجی و کنش های تاریخی او را با رمزگانی اسطوره ای و حماسی، حول آن می تَنَد. هدف این مقاله، بررسی انتقادی «مرگ یزدگرد» و «تاج ربایی بهرام گور از میان دو شیر» براساس گزارش سه متن (تاریخ طبری، تاریخ ثعالبی و بخش تاریخی شاهنامه فردوسی) است تا زیرساخت های ایدئولوژیک و مناسبات قدرت در نظم گفتمانی روایت ها و راویان آشکار شود. از مقایسه روایت های مربوط به یزدگرد و بهرام می توان به سیطره روایت ایدئولوژیکِراویان در بازسازی اسطوره های دینی و احیای آنها در پیکربندی ای تاریخی پی برد. این تحلیل براساس تلفیقی از رویکرد فرکلاف و لاکلو و موفه در تحلیل انتقادی گفتمان صورت گرفته است.
جهان های تأثیرگذار در تکوین اثر هنری: تاریخ جامعه، تاریخ هنر، تاریخ هنرمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اثر خلاقانه، محصول تعامل تنگاتنگی است که میان بخش ناخودآگاه و خودآگاه ذهن برقرار می-شود. هنرمند به واسطه ی داده های انتزاعی و ذهنی به درک شهودیِ بدیعی از جهان پیرامون نائل می گردد و با یاری ابزارها و اسلوب های از پیش آموخته، اثر هنری شکل می گیرد. در این مجال، قصد اصلی رسیدن به الگویی برای نقد تکوینی اثر هنری است. چه ساحت هایی در شکل گیری اثر هنری تأثیرگذار هستند؟ هر یک از ساحت های مورد نظر چه مؤلفه های جزئی تری در خود دارند؟ به دلیل وسعت بحث، نظریه «ناخودآگاه» فروید به عنوان دیدگاه نظری مقاله انتخاب شده است. یافته-های نظری نشان می دهند، فرآیند خلق اثر توسط هنرمند محصول سه تاریخ متفاوتی است که به صورت توامان در ذهن وی اندوخته می شوند و با توجه به هر یک، امور مقدماتی معیّنی تکوین می-یابد. تاریخ جهان پیرامون مؤلف، که ناخودآگاه جمعی و خودآگاه جمعی را شکل می دهد. تاریخ هنر که اهمیت خود را در خوانش های بینامتنی آشکار می کند و تاریخ شخصی هنرمند که خودآگاه و ناخودآگاه فردی وی را ایجاد کرده و نقش به سزایی در تکوین «فردی بودنِ» متن هنری دارد. در حقیقت این مقاله قصد دارد با نگاهی روانکاوانه به نظریاتی که با سه تاریخ فوق الذکر مرتبط هستند، یک مدل از فرآیند تکوین اثر هنری به دست دهد.
اسطوره و تاریخ در اندیشه ی علی شریعتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در صدد پاسخگویی به این سؤال است که چرا شریعتی برای اسطوره اهمیتی بیشتر از تاریخ قائل شده است؟ و با طرح این پرسش، ضمن بررسی مفهوم و معنای اسطوره و تعاریف متفاوتی که از آن شده است، اسطوره را در چارچوب نظریات مثبت نگرانه ارنست کاسیرر که اسطوره را شکل معینی از تجربه و شیوه ی خاصی از عینیت بخشیدن به جهان دانسته، در اندیشه ی شریعتی بررسی و دنبال کرده است. نتیجه این که شریعتی با آگاهی از وجوه مثبت اسطوره و کاربرد وجه تخیلی و ادراکی آن در برانگیختن کنش جمعی و آگاهی بخش، آن را به عنوان تاریخی که باید می شد و نشد، در برابر تاریخ موجود قرار داده و برای اساطیر حقیقتی بیش از تاریخ قائل شده است.
روش شناسی تاریخی علّامه طباطبائی در «تفسیر المیزان»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
علامه طباطبائی در تفسیر خود، از تاریخ بهره برده و قبول تحریف عهدین، ایشان را از مراجعه به عهدین بازنداشته است. بهره گیری از تواتر تاریخی، نقل مطالب تاریخی عهدین در تفسیر، برای تأیید یافته های تفسیری یا برای مقایسه بین گزارش ها و یا برای نقد و رد آنها روش متداول علّامه است. بررسی رویکرد تاریخی مؤلف «المیزان» در دو حوزة گزارش های تاریخی در قالب اخبار آحاد و متواترهای تاریخی دو حوزة کاملاً مستقل است. بهره گیری علّامه طباطبائی از تواتر در تفسیر، نوع رویکرد ایشان در مواجهه با گزارش های تاریخی(اخبار آحاد) و نقد متنی گزارش های تاریخی سه بخش مستقل این مقاله است. آنچه در مجموع، در روش تاریخی مرحوم علّامه مشهود است این است که ایشان توانسته ارزش و جایگاه تاریخ در تفسیر را از نوعی انزوای تفسیری بیرون آورد و رویکرد حاکم بر تفسیر یعنی تاریخ گریزی را به سمت اعتدال پیش برد.
پیوند ادبیات و تاریخ در ایران
حوزه های تخصصی:
ادبیات و تاریخ دو شاخه از علوم انسانی هستند که رابطه تنگاتنگی با یکدیگر داشته و دارند. چنان که ادبیات فارسی در بستر تاریخ شکل گرفته و تطور یافته، تاریخ ایران نیز در آینه ادبیات و شاخه ها و گرایش های مختلف آن منعکس گردیده است. بن مایه های اصلی ادیبان در حوزه های شعر، نثر، طنز و صنایع و بدایع ادبی غالباً در تاریخ و حوادث و رویدادهای تاریخی یافت می شد. براین اساس حوادث و حواشی تاریخی از محرکین اصلی ادیبان در خلق آثار ادبی به شمار می روند. از سوی دیگر مورخین نیز در تألیف و تدوین آثار خود، هیچگاه از بکارگیری ادبیات و ظرایف ادبی بی نیاز نبوده اند. به دلایل و انگیزه های مختلف آنان آثار تاریخی خود را در قالب های مختلف ادبی به رشته تحریر در می-آوردند. خلاصه اینکه می توان گفت فهم و شناخت ادبیات فارسی مستلزم آشنایی با تاریخ ایران، و مطالعه و بازسازی تاریخ ایران نیز مستلزم آشنایی با ادبیات فارسی می باشد.
خوانش متفاوت متون کلاسیک فارسی در پرتو تاریخ گرایی نو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مطالعه و بررسی پژوهش های انجام شده در زمینة متون کلاسیک فارسی این مشکل به چشم می خورد که تعداد قابل توجّهی از پژوهش های انجام شده، فاقد نوآوری هستند و صرفاً به تکرار پژوهش های پیشین بسنده کرده اند. ریشة این مشکل را نه در متون کلاسیک فارسی، بلکه در کاربست تکراری رویکردهای قدیمی بر این متون باید جست. برای رفع این مشکل می توان از رویکردهای تازه تر نقد ادبی مانند «تاریخ گرایی نو»استفاده کرد. از آنجا که تاریخ گرایی نو از یک سو، مرز میان متون ادبی و غیرادبی و از سوی دیگر، مرز میان تاریخ و ادبیّات را از بین می برد، بهره مندی از این رویکرد در پژوهش های متون کلاسیک فارسی نه تنها به خوانش متفاوت آثار ادبی، بلکه به خوانش متفاوت آثار تاریخ نگارانه مانند تاریخ بیهقی و نیز آثار علمی و غیرادبی خواهد انجامید. از دیگر مزایای استفاده از این رویکرد تازه می توان به گسترش دامنة پژوهشی متون کلاسیک فارسی و تنوّع خوانش ها اشاره کرد.
بررسی امکان بومی سازی علوم انسانی از منظر هستی شناسی بنیادین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مارتین هیدگر تحلیل انسان را به منزلة اقدامی تمهیدی برای پرسش از معنای وجود تلقی می کند و به آن «هستی شناسی بنیادین» می گوید. از منظر هیدگر بررسی دقیق پرسش از وجود منوط به این است که در وهلة نخست آن کسی را که پرسش های وجودی درمی افکند، یعنی «دازاین» را شفاف سازیم.
هیدگر فیلسوفی وجودی است و بر این باور است که مابعد الطبیعه در تمثیل درخت شناسایی دکارت به عنوان ریشة درخت در خاک وجود قوام می گیرد. با این ملاحظه، بنیاد همة معارف اعم از انسانی و طبیعی به هستی و نحوة گشودگی آن بر دازاین بازمی گردد و تبیین خصائص و مقومات علوم در هر دورة تاریخی منوط به فهم نسبت وجود با آن دوره است. علوم انسانی در هر یک از ادوار و جوامع انسانی در نسبتی مستقیم با فلسفه ها و نظام های وجودی آن روزگار است.
مقاله با رجوع به برخی از آثار هیدگر از جمله کتاب هستی و زمان به این نکته پرداخته است که مدنیت و علوم غربی برآمده از باطنی است که تقرب به آن و سپس گذشت از آن منوط به درک این باطن و واکاوی آن است. با توجه به معیارهایی که هیدگر ارائه می کند، مقاله کوشش خواهد کرد شرایط امکان تقرب به علوم انسانی غربی را بررسی کند و چگونگی یک تعامل کارساز و مفید با آن را برای فرهنگ و تمدن سرزمین ما که خود در نسبت هستی شناختی ویژه ای منشاء آثار معرفتی دوران سازی بوده است، تبیین کند.
تحلیل مؤلفه های تاریخی ادبی منظومه ی حماسی شاهنامه ی نادری (با تکیه بر بخش حمله ی نادرشاه به شبه قاره هند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظومه ی حماسی شاهنامه ی نادری منظومه ای تاریخ بنیاد است که به سرگذشت نادر و سپاهیانش و مردم ایران در دوره ی افشاریه اختصاص دارد. یکی از بخش های مهم وبرجسته ی این منظومه، بخش مربوط به لشکرکشی نادرشاه به شبه قاره هند است که در این منظومه و دیگر کتب تاریخی با اختلافاتی در کم و کیف حوادث و زمان و مکان و شخصیت ها آمده است. تحقیق حاضر بر آن است تا با شیوه ی تحقیق کتابخانه ای و با روش سنجشی - تحلیلی پاسخی برای این سؤال بیابد که: با توجه به این که منظومه ی حماسی شاهنامه ی نادری بر اساس وقایع تاریخی دوران نادرشاه افشار به رشته ی نظم کشیده شده و در بنیاد اثری تاریخی به حساب می آید، وجود چه عناصری در این متن ادبی، آن را از متون تاریخی صرف متمایز ساخته است؟ از جمله نتایج تحقیق آن که وجود تعابیر و تشبیهات شاعرانه، تکیه بر توصیف جزئیات صحنه ها و نیز آوردن تمثیل و پند واندرز و ساقینامه از وجوهی است که این منظومه را از متون تاریخی صرف متمایز می کند.
مقایسه نمایشنامه تیمور لنگ اثر کریستوفر مارلو با پیش نمونه اسپانیایی، کتاب سیلوا اثر مخیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نویسنده این مقاله بر آن است با توجه به مستندات تاریخی زندگی امیر تیمور لنگ در نمایشنامه تیمور لنگ اثر کریستوفر مارلو (و مرجعش سیلوا) به بررسی تطبیقی ماتریالیسم فرهنگی بپردازد و نشان دهد آنها از لحاظ تاریخی چه تفاوت ها و شباهت هایی دارند و ماتریالیسم فرهنگی چه تأثیراتی در نمود اثر داشته و چرا مارلو به نوشتن چنین اثری مبادرت کرده است. همان طور که می دانید کمتر کسی است که با جهان گشایی و قساوت تیمور لنگ آشنا نباشد. او با این اشتهای سیری ناپذیر، جان بسیاری از مردم را گرفت تا به اهدافش در سرزمین های مختلف برسد. اروپاییانِ آن زمانِ کوتاه، این میل را نادیده گرفته بودند زیرا آنها تیمور را به سبب از بین بردن دشمنانشان می ستودند. از آن میان می توان به دولت اسپانیا اشاره کرد که حتی سفارتخانه ای در شهر سمرقند دایر نمود. این مسئله باعث شد تا نویسندگان و مورخان اسپانیایی به نوشتن کتاب های تاریخی درباره زندگی تیمور مبادرت کنند که از آن جمله می توان به کتاب سیلوا اثر مخیا و نمایشنامه تیمور لنگ اثر کریستوفر مارلو اشاره کرد که مورد توجه نویسندگان و نمایشنامه نویسان قرن شانزدهم (دوره الیزابت) قرار گرفت. چنین می نماید که مارلو با این کار زمینه را برای ماتریالیسم فرهنگی فراهم آورده است.
بینش جامعه شناسی تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر بینش حاکم بر جامعه شناسی تاریخی را بررسی کرده ایم و برآنیم تا قابلیت های آن را در تحلیل ماهیت تحولات اجتماعی آشکار کنیم. برای این منظور از روش کتاب خانه ای برای استخراج محتوای بینش جامعه شناختی تاریخی استفاده کرده ایم. یافته های تحقیق نشان می دهند زمینه های اجتماعی و فکری بینش جامعه شناسی تاریخی از قرن نوزدهم در دو حوزه تاریخ و جامعه شناسی شکل گرفت. باوجود تمایز سنتی حاکم بر علوم اجتماعی آن زمان، فرنان برودل و پیتر برک از حوزه تاریخ، و سی. رایت میلز، آنتونی گیدنز و فیلیپ آبرامز از حیطة جامعه شناسی با تحلیل هایی متفاوت بر همگرایی دو رشتة جامعه شناسی و تاریخ تأکید کردند. نتیجه همگرایی این دو دسته، تولد طرح بین رشته ای جامعه شناسی تاریخی در اواسط دهه 1970م بود که از یک سو با به کارگیری نظریه اجتماعی به عنوان چارچوب تحلیلی شواهد تجربی از رشته تاریخ منفک شد و از سوی دیگر با قرار دادن کنش اجتماعی و ساختار اجتماعی در بستر تاریخی شان و آزمون نحوه بازگشایی تاریخی آن ها بر خصلت زمانمند زندگی اجتماعی تأکید کرد. این بینش از جامعه شناسی تاریخی در موضوعات مختلف به شکل های گوناگون به کار گرفته شد. جامعه شناسی تاریخی تعمیمی، تفسیری و تحلیلی تدا اسکاچپول در کنار جامعه شناسی تاریخی خرد (تجربی) و کلان (تطبیقی) دو نمونة اصلی از طبقه بندی انواع بینش های جامعه شناختی تاریخی است. با این همه، انواع تحلیل های جامعه شناسی تاریخی همگی دارای این کارکرد هستند که به فهم جهان کنونی، نحوة تغییر آن و درک درست مسیرهای آینده می پردازند. نتیجه مقاله حاضر این است که بینش جامعه شناسی تاریخی با نقد نظریه نوسازی توسعه درپی نشان دادن مسیرهای متفاوت تحول تاریخی جوامع است و توسعه را پدیدة خاص جوامع تاریخی می پندارد.
رستم، شخصیتی اسطوره ای یا حماسی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درباره جهان پهلوان شاهنامه، رستم، پژوهش های بسیاری انجام گرفته است. برخی او را شخصیتی تاریخی، و گروهی شخصیتی اسطوره ای به حساب آورده اند. پژوهشگران دیگری خاستگاه راستین رستم را حماسه می دانند. بهمن سرکاراتی در جستاری با نام «رستم یک شخصیت تاریخی یا اسطوره ای؟» پس از آوردن دیدگاه کسانی که تهمتن را شخصیتی تاریخی یا اسطوره ای تصور کرده و او را با گندفر و گرشاسپ یکی می پندارند، انگاره هر دو گروه را ناپذیرفتنی می داند و چنین نتیجه می گیرد که رستم نه شخصیتی تاریخی است، و نه اسطوره ای، بلکه خاستگاهی حماسی دارد. نگارنده در این جستار می کوشد به دو روش یا دلیل، احتمال اسطوره ای بودن رستم را نشان دهد: نخست براساس شواهد و اسناد گوناگون، به نقد و تحلیل دیدگاه سرکاراتی و نارسایی دیدگاه او درباره بی پیوندی رستم با گرشاسپ می پردازد، سپس با آوردن انگاره پیوند ایندرا و رستم، آن را به عنوان دلیل دیگری برای اسطوره ای بودن تهمتن مطرح می کند.
تاریخ، جامعه، و بازنمایی کارکردهای ایدئولوژیک عکاسی در دورة قاجار: پیش و پس از مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ عکاسی در ایران تافته ای جدابافته از تاریخ این سرزمین نیست. از این رو، توجه به زمینة سیاسی و اجتماعی می تواند منظر مناسبی برای بازخوانی آن فراهم آورد. به منظور درک بهتر شرایط عکاسی در ایران در دورة قاجار (پیش و پس از مشروطه) و نقش این رسانة نوپا در فضای آن دوران، نگارندگان دریچة «گفتمان» را به روی تاریخ عکاسی در ایران می گشایند تا به این سؤال پاسخ دهند که چه گفتمانی و چگونه در این دوره صورت بندی شده است و این گفتمان چه ارتباطی با قدرت دارد؟ از سوی دیگر، غلبة این گفتمان به طرد چه گفتمانی منجر شده است؟ چهارچوب مفهومی و روش شناختی این تحقیق بر اساس اندیشه های میشل فوکو است. هدف از این مطالعه تبارشناسی گفتمان عکاسی در دورة پیش و پسا مشروطه و بررسی نقش ایدئولوژیک عکاسی در آن دوره است. نگارندگان در آغاز به شرایط ظهور گفتمان عکاسی در دورة قاجار می پردازند و در رویه ای تاریخی روشن می سازند که گفتمان «سیاسی»، با توجه به برداشت سنتی از «سیاست» و قدرت، در این دوره صورت بندی شده و غالب آمده و همین گفتمان، به تبع انقلاب مشروطه، به نحوی اساسی تغییر شکل یافته است. سرانجام، گفتمان (غالب) سیاسی به طرد گفتمان (خاموش) اجتماعی در تاریخ عکاسی ایران منجر شده است.
بررسی جایگاه تاریخ و قصص در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم سرشار از قصص و گزارش های تاریخی مربوط به امّت های پیشین و پیامبران آنان با هدف انتقال معارف وحیانی و هدایت انسان است. با این حال، در قرآن مستقیماً اشاره ای به تاریخ و تاریخ نگاری نشده است و خود این کتاب مبتنی بر تاریخ نگاری نیست. پرسش های اصلی این جستار عبارتند از: 1 چه ارتباطی میان قرآن و تاریخ وجود دارد؟ 2 هدف از استفاده از قصص و گزارش های تاریخی چیست؟ از این رو، هدف این جستار آشکار نمودن ارتباط میان قرآن به عنوان منبعی قدسی با تاریخ به عنوان یکی از شاخه های علوم انسانی است. در پژوهش پیش رو، فرض بر این است که استفاده از قصص برای عبرت آموزی و الگوبرداری از اولیای خداست. بنابراین، قرآن را به متنی متفاوت از تاریخ وقایع و سرگذشت صرف ملّت ها تبدیل می کند. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که برجسته نمودن شخصیّت های قرآنی با رویکرد الگوسازی، دعوت به نگرش خردگرایانه به این گزارش ها، همچنین توجّه به کیفیّت وقایع، فراخواندن مخاطبان به حضور و شهود برای پرهیز از گرایش به افسانه با بهره جستن از واژه های «نبأ»، «قصص» و «عبرت» که موجب روی آوردن به واقع گرایی شده، از شاخصه های نقل داستان ها در قرآن کریم است. ویژگی های نقل قصص در قرآن و مؤلّفه های آنها به دلیل بُعد وحیانی و حقّانیّت این گزاره ها و حضور اشخاص حقیقی در آنها، موجب تفوّق قرآن بر سایر کتب دینی و تاریخی شده است و از قرآن متنی فراتاریخی ساخته است.