مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
جامعه شناسی تاریخی
حوزههای تخصصی:
مقاله ی حاضر به بررسی نسبت جامعه شناسی و تاریخ می پردازد و بر آشتی مجدد و پیوند بین آن دو پای می فشارد . مفهوم روایت در این جا حلقه ی مفقوده ای است که می تواند به بازنگری در تلقی از جامعه شناسی و تاریخ کمک کند . ابتدا بر مبنای هرمونوتیک روایت ریکور به رابطه ی داستان و تاریخ می پردازیم . سپس با تاکید بر نقش روایت ها در جامعه شناسی نشان می دهیم که گزاره های جامعه شناسی و تاریخی به لحاظ عینیت و قطعیت تفاوتی ندارند . برای استدلال این نکته از واسازی دریدا و بر سازنده گرایی جرجن استفاده می کنیم ...
بررسی حجاب و نوع پوشش زنان زرتشتی در ایران عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دولت صفویه، هویت جدیدی را برای سرزمین و مردم ایران به وجود آورد که محوریت آن بر پایه مذهب تشیع بود. آموزه های این مذهب به مرور در گفتار ورفتار جامعه تجلی پیدا کرد؛ با این وجود، برخی از گروه های غیرمسلمان در شهر ها و مناطق مختلف ساکن بودند که به شکل معمول، به اعتقادات دینی خود و باور ها و رفتارهای مذهبی خویش پایبند بودند. زرتشتی ها از مهم ترین این گروه ها بودند که نوع زندگی و آداب و رسوم و اعتقادات آنها مورد توجه تاریخ نگاران به ویژه سیاحان اروپایی عصر صفوی قرار گرفته است. توجه به نوع پوشش و حجاب زنان زرتشتی و تصویری که از این رفتار اجتماعی آنها در منابع این دوره وجود دارد، این پرسش را ایجاد می کند که چه متغیرهایی در نوع حجاب و پوشش زنان زرتشتی عصر صفوی نقش داشته اند؟
برای پاسخگویی به این پرسش که هدف اصلی این مقاله است، فرضیه ذیل به آزمون گذاشته شد: «آموزه های دینی زرتشت و تاکید بر حجاب در این آیین و جایگاه حجاب در ایران به عنوان یک ضرورت برای زنان، همراه با آموزه های شیعی رایج در عصر صفوی در انتخاب نوع حجاب و پوشش زنان زرتشتی آن دوره نقش اساسی داشته است».
موضوع این بررسی در حوزه جامعه شناسی تاریخی قرار می گیرد. در این بررسی از روش تحقیق تاریخی استفاده شده و جمع آوری داده ها بر اساس نوشته های سیاحان اروپایی و مورخان ایرانی عصر صفوی صورت پذیرفته است. در تحلیل نظری موضوع، یافته های تاریخی با استفاده از نظریات کارکرد گرایی در حوزه جامعه شناسی مورد بررسی قرار گرفته است. بر مبنای این دو نوع بررسی، یافته اساسی تحقیق، فرضیه فوق را تایید می کند و نشان می دهد چگونه این سه عامل اساسی در پدیداری نوع حجاب و پوشش زنان زرتشتی عصر صفوی موثر بوده اند.
جامعه شناسی تاریخی موقعیت و عملکرد اقلیت های مذهبی در شهر اصفهان دورة صفوی (مطالعة موردی: ارامنة جلفای اصفهان در عصر صفوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیدگاه جامعه شناسی اقلیت های قومی و دینی به عنوان گروهی که به دلیل تفاوت هایشان با گروه اکثریت در معرض تبعیض ها و تمایزات قرار دارند و از مشارکت در زندگی اجتماعی کناره گیری می کنند، تعریف شده اند. این شاخص ها در بسیاری از جوامع مشاهده می شود، اما مطالعه ای تحقیقی با روش مطالعات «جامعه شناسی تاریخی» دربارة ارامنة ساکن جلفای اصفهان در دورة صفوی نشان می دهد که با وجود مشخصات ظاهری این قوم، به مثابة یک اقلیت، موقعیت نسبتاً ممتازی در جامعه و بالتبع عملکرد موفقی در زندگی اجتماعی پایتخت صفویان داشته اند. این مطالعه که از نوع تحقیقات تاریخی است و به روش توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از منابع کتاب خانه ای صورت گرفته، در پی پاسخ گویی به این سؤال است: موقعیت و عملکرد ارامنه در ساختار اجتماعی اصفهان عصر صفوی چگونه بوده است؟
نتیجة تحقیق که حاصل جمع آوری اطلاعات و استخراج داده های تحقیق با استفاده از استدلال های تاریخی و نمودارهای آماری است، نشان می دهد تعامل سازنده بین این گروه با دولت مردان صفوی و تلاش صفویان برای رونق تجارت، افزایش جمعیت پایتخت خود، کسب اعتبار بین المللی، و عملکرد درست ارامنه در مسائل و مسئولیت هایی که به آن ها واگذار شد، زندگی مسالمت آمیزی را برای این اقلیت در آن دورة تاریخی رقم زد. این نتایج می تواند در تحلیل جامع نگر به جایگاه اقلیت ها در دورة صفویه کمک کند.
جامعه شناسی تاریخی در اندیشة شهید مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییر و نظم موضوع مرکزی و فصل مشترک بزرگان اندیشه اجتماعی و جامعه شناسی تاریخی در عصر مدرن می باشد. به علاوه نحوه تبیین این دو پدیده نیز در گذر زمان از طبیعت گرایی و نفی انسان تا توجه به عاملیت و ساختار و کنش متقابل این دو سیر کرده است. این مقاله تلاش می کند پس از فراهم آوردن مقدمات نظری، دیدگاه شهید مطهری را در مورد تغییر و نظم و همچنین نحوه استدلال او را تدوین و با آخرین دستاورد های جامعه شناسی تاریخی مقایسه کند. در بین دیدگاه کسانی که در تحلیل به عاملیت توجه می کنند یا به ساختار ، شهید مطهری تغییر و نظم را بر اساس تعامل دو سویه عاملیت و ساختار تحلیل نموده است، منتها در مقام ارزیابی عاملیت و ساختار نقش اساسی را به عاملیت واگذار می کند نه به ساختار.
ناسیونالیسم ایرانی در سده نوزدهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناسیونالیسم ایدئولوژی ملت است و بر حاکمیت ملت بر سرنوشت خویش تاکید دارد. ناسیونالیسم ایرانی با پیشینه دو سده ای خود، همزاد گریزناپذیر مدرنیته ایرانی است. در مقاله حاضر، با بازخوانی ناسیونالیسم ایرانی در سده نوزدهم، اهداف و ابعاد زمینه ساز پیدایش آن مورد بررسی قرار می گیرد. پیدایش ناسیونالیسم ایرانی در این سده، پیامد گریزناپذیر بحران ناشی از رویارویی ایران سنتی با مدرنیت است که به صورت نخبه گرایانه و ابتدایی در میان برخی دولتمردان و روشنفکران ایرانی و در قالب سیاست ها و اندیشه های نوگرایانه تبلور یافت. ناسیونالیسم ایرانی در اصل در واکنش به توسعه طلبی قدرت های مهاجم خارجی، به نحو ضداستعماری بروز کرد و سرانجام در برابر استبداد داخلی، شکل ضداستبدادی به خود گرفت. ناسیونالیست های ایرانی در این دوره بر حفظ استقلال ایران تمرکز کردند، هر چند حفظ هویت و یکپارچگی ایران را نیز کمابیش در زمره اهدافشان داشتند. از همین دوره، ناسیونالیسم ایرانی به تدریج در پیوند با زمینه متنوع و در حال دگرگونی ایران، ماهیتی چندبعدی یافت. آشنایی و دریافت داده های سیاسی مدرن، گرایشی مدنی به آن داد و سپس در بازگشت به داشته های فرهنگی، گرایشی باستانی و مذهبی نیز یافت. مهمترین دستاورد ناسیونالیست های ایرانی تا پایان سده نوزدهم، پردازش زمینه های حکومت قانون به عنوان پیش درآمد حق حاکمیت ملت بود که سرانجام در مشروطه ایرانی رونمایی شد. از همین دوره است که زمینه اشکال گوناگون ملت سازی در ایران معاصر شکل گرفت و فرایند تدریجی گذار از یک ملت فرهنگی به یک ملت سیاسی پی ریزی شد، هر چند تاکنون به طور کامل تحقق نیافته است.
جامعه شناسی تاریخی؛ بررسی زمینه های تاریخی جامعه شناسی تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله ی حاضر در تلاش است تا با بررسی سیر تاریخی و زمینه های فلسفی شکل گیری جامعه شناسی تاریخی خواننده را با حوزه ای کم تر شناخته شده از جامعه شناسی، که قابلیت های فراوانی برای مطالعه ی بسیاری از موضوعات تحقیقی دارد، آشنا کند. هم چنین، مقاله با بررسی زمینه ها و سیر تاریخی تولد و توسعه ی جامعه شناسی تاریخی به دلایل مهجور ماندن این شیوه ی کار آمد شناخت و چرایی تسلط راهبرد های کمّی بر جامعه شناسی پاسخ می گوید. مقاله این ادعا را دارد که تسلط کمیّت گرایی بر جامعه شناسی ناشی از متابعت این حوزه ی شناخت و این رشته ی تحصیلی از علوم طبیعی است. در مسیر اثبات ادعای خود نویسنده ضمن بحث پیرامون ویژگی های علوم طبیعی و علوم اجتماعیِ متأثر از آن، موج های جامعه شناسی تاریخی را هم معرفی می کند. در انتها مقاله به این می پردازد که تلفیق تاریخ و جامعه شناسی به عنوان دو رشته ی متفاوت و گاه متضاد چگونه ممکن شد.
جامعه شناسی تاریخی: مفاهیم، تئوری ها و روشها
حوزههای تخصصی:
جامعه شناسی تاریخی با ایجاد پیوند بین دو رشته تاریخ و جامعه-شناسی، رویکرد نوینی به مطالعه پدیده ها و رویدادها و مسائل اجتماعی پیش روی محققان تاریخ و جامعه شناسی قرار داده است. تغییر و دگرگونی یکی از موضوعات محوری در مطالعات تاریخی و جامعه شناسی بوده است و جامعه شناسی تاریخی علم مطالعه این موضوع محوری می باشد. در جامعه شناسی تاریخی، مطالعه گذشته برای پی بردن به این امر است که جوامع چگونه کار می کنند و چگونه تغییر می یابند. مقاله حاضر سعی بر آن دارد که با عطف توجه به رابطه شناخت اجتماعی و تاریخ تصویری روشن از مفاهیم، نظریات و روشهای به کار گرفته شده در مطالعات جامعه شناسی تاریخی ارائه کند.
از همزمانی ظهور حوزه عمومی در ایران و غرب تا موانع اجتماعی-سیاسی گسترش آن در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با نقد مطالعات هنجاری درباره موانع فراروی شکل گیری حوزه عمومی در ایران از منظری تاریخی این فرضیه را پیش کشیده است که همزمان با غرب و به ویژه انگلیس، حوزه عمومی در ایران نیز شکل گرفت؛ اما بر خلاف غرب که حوزه عمومی در برابر فشار های قدرتِ دولتی مقاومت کرد و روز به روز توسعه یافت، در ایران شبکه های قدرت مهمترین موانع فراروی گسترش حوزه عمومی بودند و به ویژه گسترش تجلیات اجتماعی مذهب در دوره صفویه موجب شد تا این حوزه به سیطره مذهب درآید. با افزایش قدرت مذهبی، نهاد های عمومی از جمله قهوه خانه ها که نطفه حوزه عمومی محسوب می شدند از بین رفتند و نهاد ها و شعائر مذهبی جای آن را گرفتند. سپس در دوره قاجاریه، دولت بقایای حوزه عمومی را در هم کوبید و به این ترتیب بر عکس غرب، نهادهای همگانی نتوانستند در برابر سانسور و قدرت دولتی مقاومت کنند.
عدم توجه به این پیشینه تاریخی سبب شده است تا اکثر مطالعات در این حوزه بر اساس رویکرد های هنجاری و تجویزی، موانع جدی بر سر راه شکل گیری حوزه عمومی در ایران را در ساخت سیاسی جستجو کنند و آن را به مثابه حقی اجتماعی از دولت و نظام سیاسی مطالبه کنند؛ در حالی که دموکراسی در غرب بر عکس از دل حوزه عمومی برون آمد. بر اساس تحلیل متن سفرنامه های اروپاییان در دو دوره مورد بررسی، نویسنده این مقاله نشانه های همزمانی شکل گیری حوزه عمومی را در غرب و ایران استخراج کرده و زمینه های تغییر محتوای حوزه عمومی به سمت و سوی شعائر مذهبی را بررسی کرده است. تحلیل نهایی مقاله آن است که شکل نگرفتن حوزه عمومی در ایرانی بنیانی اجتماعی دارد.
بررسی انتقادی نگرش های اسلام پژوهان درباره چرایی برافتادن دولت اموی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تاریخ دودمان اموی یکی از مهم ترین برهه های تاریخی در جهان اسلام است که تاریخ پژوهان پرشماری به بررسی آن پرداخته اند. کاوش در چگونگی برآمدن تا برافتادن این دودمان، شاخصه اصلی این پژوهش ها بوده است. اما فراکاوی و کالبدشکافی چرایی برآمدن و برافتادن امویان امری است که تاکنون چندان مورد توجه قرار نگرفته است. این در حالی است که در دهه های اخیر رهیافت های میان رشته ای و به دنبال آن بررسی چرایی برافتادن دودمان های تاریخی با بهره گیری از نظریات جامعه شناسی تاریخی، در تاریخ نگاری رواج چشم گیری داشته است. این نوشتار پژوهش های گوناگون صورت گرفته پیرامون امویان را در سه حوزه تاریخ نگاری غربی، عربی و ایرانی در دو قرن اخیر، با در نظر گرفتن توالی زمانی پژوهش ها و مکتبی که پژوهش بدان تعلق دارد مورد بررسی قرار داده و کوشیده است کاستی ها و نارسایی های هر یک از آن ها را نمایان سازد و سرانجام درباره بایسته های اموی پژوهی در آینده، چند نکته را یادآور شده است.
بینش جامعه شناسی تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر بینش حاکم بر جامعه شناسی تاریخی را بررسی کرده ایم و برآنیم تا قابلیت های آن را در تحلیل ماهیت تحولات اجتماعی آشکار کنیم. برای این منظور از روش کتاب خانه ای برای استخراج محتوای بینش جامعه شناختی تاریخی استفاده کرده ایم. یافته های تحقیق نشان می دهند زمینه های اجتماعی و فکری بینش جامعه شناسی تاریخی از قرن نوزدهم در دو حوزه تاریخ و جامعه شناسی شکل گرفت. باوجود تمایز سنتی حاکم بر علوم اجتماعی آن زمان، فرنان برودل و پیتر برک از حوزه تاریخ، و سی. رایت میلز، آنتونی گیدنز و فیلیپ آبرامز از حیطة جامعه شناسی با تحلیل هایی متفاوت بر همگرایی دو رشتة جامعه شناسی و تاریخ تأکید کردند. نتیجه همگرایی این دو دسته، تولد طرح بین رشته ای جامعه شناسی تاریخی در اواسط دهه 1970م بود که از یک سو با به کارگیری نظریه اجتماعی به عنوان چارچوب تحلیلی شواهد تجربی از رشته تاریخ منفک شد و از سوی دیگر با قرار دادن کنش اجتماعی و ساختار اجتماعی در بستر تاریخی شان و آزمون نحوه بازگشایی تاریخی آن ها بر خصلت زمانمند زندگی اجتماعی تأکید کرد. این بینش از جامعه شناسی تاریخی در موضوعات مختلف به شکل های گوناگون به کار گرفته شد. جامعه شناسی تاریخی تعمیمی، تفسیری و تحلیلی تدا اسکاچپول در کنار جامعه شناسی تاریخی خرد (تجربی) و کلان (تطبیقی) دو نمونة اصلی از طبقه بندی انواع بینش های جامعه شناختی تاریخی است. با این همه، انواع تحلیل های جامعه شناسی تاریخی همگی دارای این کارکرد هستند که به فهم جهان کنونی، نحوة تغییر آن و درک درست مسیرهای آینده می پردازند. نتیجه مقاله حاضر این است که بینش جامعه شناسی تاریخی با نقد نظریه نوسازی توسعه درپی نشان دادن مسیرهای متفاوت تحول تاریخی جوامع است و توسعه را پدیدة خاص جوامع تاریخی می پندارد.
جامعه شناسی تاریخی: تبیین های تعمیم پذیر یا روایت های گوناگون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرسش از آرای شبه پوزیتیویستی در باب تاریخ که بین حال و گذشته رابطه برقرار می کند و بر بازآفرینی و بازسازی گذشته تأکید می ورزد؛ و طرح دیدگاه های اندیشمندانی همچون ریکور، فوکو و دریدا که منکر دسترسی به امر تاریخی اند و در نتیجه معتقدند که در پژوهش تاریخی چاره ای جز تکیه بر روایت ها نیست؛ از مهم ترین مبحث هایی است که همواره محل مناقشه و مداقة میان متفکران و فلاسفة اجتماعی در دو سدة اخیر بوده است. نوشتار پیش رو در صدد است با ارائه و تبیین دیدگاه های مذکور، نسبت این دو دیدگاه با حوزة جامعه شناسی تاریخی را مورد واکاوی قرار دهد و سپس پرسش هایی به قرار زیر را به بحث بگذارد: 1. اساساً وضعیت در جامعه شناسی تاریخی چگونه است؟ 2.آیا می-توان جامعه شناسی تاریخی را به جامعه شناسی زمان حاضر تقلیل داد؟ 3. آیا جامعه شناسی تاریخی قابل تقلیل به روایت های گوناگون تقلیل پذیر است؟
جامعه شناسی تاریخیِ دولت و نسبت آن با مناسبات اجتماعی تولیدی ایران در عصر نظام الملک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بررسی ساختار قدرت سیاسی و مناسبات آن با جامعه و الگوی تولید می توان گفت ماهیتِ دولت در عصر نظام الملک بر مبنای اصل تمرکز قدرت چرخیده و عمدتاً ماهیت مالک الرقابی داشته است. مسئله ی نوشتار حاضر این است که چرا و متأثر از چه مولفه های جامعه شناختی فرهنگی مناسبات قدرت سیاسی با جامعه و نیروهای تولید در عصر نظام الملک این گونه بود؟ با روش تحلیلی و وارسی منابع تلاش داریم تا ماهیت و عملکرد دولت که از آن به عنوانِ «دولت به مثابه تصاحب امور» تفسیر خواهد شد، به صورت بندی جدیدی از گزاره های تاریخی بپردازیم. با مراجعه به گزاره های تاریخی این رویکرد اثبات می شود؛ زیرا سلجوقیان در آغاز راه، حکمرانی خود را با شمشیر و تغلّب بر ایران هموار کردند؛ خاستگاه غیر ایرانی داشتند و در ادامه ی تصاحب سرزمینی به رغم به کار گرفتن دیوان سالاران ایرانی همواره این گروه نخبگان اداری جان خود را در نزاعِ قدرت از دست دادند. از منظر اقتصادی نیز حاکمان سلجوقی ضمن تصاحب تمام منابعِ قدرت و ثروت، چیدمان پیشین و شکل یافته ی طبقات و گروه های اجتماعی ایران را بر هم زده و با تحکیم ساختار قدرت اقتصادی کالایی و بی ثباتی مالکیت نظام ارضی مانع از دگرگونی اساسی شدند. با اعمال شیوه اقتصاد مبتنی بر حیات کوچروی و توسعه الگوی زمینداری اقطاعی امکان انباشت سرمایه و گردش آن تقلیل یافت و به رغم توسعه ی حجم امور اقتصادی و گسترش سرزمین های تحت سیطره در این مقطع پر اهمیت تاریخی، شاهد تکوین مراحل تحول و جهش در این دوره نیستیم؛ بلکه حوادث عظیم این دوره صرفاً در درون یک دایره ی بسته رخ داد که دولت صاحب امور آن را کنترل می کرد. دولت به مثابه تصاحب با اتخاذ و تعمیم نظام ارباب رعیتی در عرصه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی تقویت می شد. دولت متمرکزِ عصر نظام الملک از شرایط برای نهادینه کردن تسلط خود بهره گرفت؛ اما برای گذار به مرحله تحول اساسی، حرکت جهش سازی صورت نگرفت.
مکتب آنال، فرنان برودل و جامعه شناسی تاریخی
حوزههای تخصصی:
مسأله اصلی این مقاله، بررسی تأثیر سنت فرانسوی جامعه شناسی بر تاریخ نگاری و جامعه شناسی تاریخی است. نویسنده اعتقاد دارد که نقش این سنت در بحث جامعه شناسی تاریخی و تاریخ نگاری تا حد زیادی مغفول واقع شده است و به سنت های فکری دیگر اروپا مانند سنت آلمانی بیشتر اهمیت داده شده است. از این رو، او نقطه ی عزیمت بحث خود را امیل دورکیم، جامعه شناس بزرگ کلاسیک فرانسوی (1857-1917)، قرار می دهد که هم علاقه ای خاص به تاریخ داشت و هم بینش های ژرف او امکانات و قلمروهایی تازه به روی مورخان گشود. دورکیم نه به رویدادهای تاریخی، که او آن ها را «نمودهای سطحی و ظاهری» پدیده های تاریخی تلقی می کرد، بلکه به ساختارهای اجتماعی تاریخی علاقه مند بود و صورت بندی دقیق او از مفهوم امر اجتماعی و مفهوم جامعه بر نگرش های جامعه شناسان دلمشغول تاریخ و مورخان تأثیراتی عمیق و تعیین کننده به جا گذاشت. این تأثیرگذاری بیش از همه در مکتب آنال و پژوهش های تاریخی اعضای آن تبلور یافت و مورخان برجسته ای همچون مارک بلوخ و فرنان برودل در تقابل با تاریخ نگاری اثبات گرای رویدادمحور مبتنی بر اسناد زمانه ی خویش، که سیاست و رویدادهای سیاسی را موضوع اصلی بررسی های خود قرار داده بود، از «جامعه ی فئودالی»، روندهای بلندمدت، ساختارهای تاریخی و ذهنیت های جمعی سخن به میان آورند. فرنان برودل رویکرد کل نگرانه و تعمیم بخش جامعه شناسی را به کار گرفت و سبک تاریخ نگاری خود را تاریخ کلی یا تاریخ تام نامید، اما در مسیر تمرکز بر ساختارها و نادیده انگاشتن رویدادها تمرکز جامعه شناسان بر زمان حال یا زمان کوتاه مدت را نیز به نقد کشید و تقسیم بندی جدیدی از «زمان اجتماعی» در قالب سه زمان کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت ارائه کرد. به زعم نویسنده رویکرد برودل را می توان از دو جنبه رویکردی جامعه شناسانه برشمرد. نخست این که برودل نه به زمان حاضر بلکه به مقیاس های کلی و روندهای بلندمدت تاریخی پرداخت. نویسنده مدعی است که تقسیم بندی برودل از زمان در بحث تغییر اجتماعی بر آثار جامعه شناسان تأثیرات مهمی به جا گذاشته است. دوم آن که برودل به لحاظ موضوعی به سرمایه داری پرداخت، یعنی موضوعی تحقیقی که از ابتدای شکل گیری جامعه شناسی دغدغه ی اصلی بسیاری از نظریه پردازان اجتماعی بوده است.
نقش نظریه در پژوهش های سیاسی تاریخی: فراخوانی برای بازاندیشی در نقش نظریه ها در علوم سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله تلاش می کند به این سوال پاسخ دهد که نظریه در پژوهش های سیاسی تاریخی چه نقش یا نقش هایی بر عهده دارند؟ در حالی که برخی از رفتارگرایان و پست مدرنیستها هر یک به شیوه های خاص خود به ترتیب نقش نظریه در پژوهش های سیاسی را محدود تعریف می کنند یا در حد نگرشها تقلیل می دهند، مقاله فرارو با روش اسنادی اولاً مشخص می سازد که نظریه ها در پژوهش های سیاسی تاریخی حداقل دارای پنج نقش متنوع هستند. برهمین مبنا مقاله نشان می دهد نظریه ها می توانند به عنوان راهنمایی برای انتخاب فکتهای پژوهش، به عنوان هدف پژوهش، به عنوان ابزار پژوهش، به عنوان موضوع مورد مناقشه پژوهش و نهایتاً به عنوان پیکربندی تعلیلی پژوهش عمل نمایند. ثانیاً و بر همین اساس، توضیح می دهد چرا دیدگاه حداقلی یا تقلیل گرایانه به نقش نظریه در پژوهش های سیاسی باید به نفع نقش چندگانه و متکثر آنها در پژوهش کنار گذاشته شود. نهایتاً پژوهش های سیاسی تاریخی از طریق این جابجایی محقین علوم سیاسی را فرا می خوانند تا نقش نظریه در پژوهش های سیاسی را گسترده تر از قبل بازتعریف نمایند.
چرایی شکست اصلاحات اقتصادی عمر بن عبدالعزیز (م101ق)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
عمر بن عبدالعزیز (م101ق) در شرایطی به حکومت رسید که اوضاع اقتصادی جامعه در اثر بدکنشی های پیشینیانش بسیار آشفته بود. از این رو وی تصمیم گرفت با اصلاحات اقتصادی به نارضایتی شکل گرفته در میان طبقات گوناگون پایان دهد، اما این اصلاحات در عمل با شکست روبه رو شد. این پژوهش پس از مروری بر اصلاحات اقتصادی زمان عمر بن عبدالعزیز، از منظر جامعه شناسی تاریخی و با رویکردی توصیفی تحلیلی و با نگاهی انتقادی به منابع دست اول تاریخ اسلام و بررسی ریزسنجانه اسناد و شواهد تاریخی، چرایی شکست این اصلاحات را برمی رسد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که عمر بن عبدالعزیز از یک سو با مخالفت خاندان اموی و از سوی دیگر با کارشکنی کارگزاران و فرمان دارانی روبه رو شد که در پی حفظ منافع نابه جای اقتصادی خود بودند. افزون بر این، برخی کنش های خلیفه نیز مانعی برای دست یابی وی به اهدافش بود.
ناسیونالیسم و مدرنیته سیاسی در مشروطه ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«مشروطه ایرانی» به رغم اهمیتش در فرایند مدرنیته سیاسی در ایران کمتر از منظر ایدئولوژی های ملت سازی/ ناسیونالیسم مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. از رویکرد جامعه شناسی تاریخی رخداد مشروطه زمینه رونمایی چهره های چندگانه ناسیونالیسم ایرانیِ برآمده از سده نوزدهم را فراهم آورد. مشروطه ایرانی از یک سو با تبلور ناسیونالیسم سیاسی مبتنی بر حق حاکمیت ملت و حکومت قانون و از سوی دیگر با واکنش ناسیونالیسم فرهنگی مواجه شد. هم گرایی مصلحت آمیز و کوتاه مدت این گرایش های ناسیونالیستی در آغاز مشروطه اگر چه دستاوردهایی را به همراه داشت، اما واگرایی و تشدید منازعات گرایش های ناسیونالیستی در فرایند مشروطه نشان از تعارضات ماهوی و محدودکننده پروژه مدرنیته سیاسی ایرانی داشت. چندگانگی ناسیونالیسم ایرانی بر پایه تنوع منابع فرهنگی و ارزشی خاص و سوگیری های واگرایانه گرایش های ناسیونالیستی در مشروطه ایرانی، امکان اشتراک بر سر تعریف فراگیر ملت و استقرار و نهادینه کردن حاکمیت ملت و حکومت قانون را تحلیل برد. به گونه ای که از مشروطه به این سو «مساله ملت» و «حق حاکمیت ملت» به عنوان مهم ترین مساله معاصر ایران همچنان در کانون توجه قرار دارد.
نگاهی انتقادی از منظر جامعه شناسی تاریخی به مقوله شرق شناسی، مطالعه موردی: آثار و فعالیت های سیاسی رابرت چارلز زاینر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث بسیار مهم در حوزه جامعه شناسی تاریخی، نگاه شرق شناسانه به مقوله «غیر» و «ایران» است. نگارندگان در این مقاله به مبحث ایران شناسی به مثابه یک مقوله در حوزه جامعه شناسی تاریخی پرداخته اند. ایران شناسی در جهان تاریخی بس دراز دارد، از روزی که پای جهانگردان به ایران باز شد، ایران شناسی نیز پا گرفت. از روزگار صفوی به این سو که ثباتی سیاسی و رونق اقتصادی در ایران پدید آمد، توجه فرنگیان به ایران افزون تر از گذشته شد و فرنگیانِ رهسپار شده به ایران، گزارش سفرهایشان را در قالب سفرنامه، یادداشت منتشر می کردند. پس از زمانی چند خاورشناسی به ویژه ایران شناسی در قالب باستان شناسی، اسطوره شناسی و رشته هایی از این دست، از رشته های دانشگاه های مختلف جهان شد که از همین رهگذر خاورشناسان و ایران شناسان بسیاری در این دانشگاه ها پرورش یافتند. نگارندگان در این مقاله نخست تعریفی از ایران شناس و ایران شناسی ارائه می کنند و سپس به گونه شناسی ایران شناسان می پردازند که به سه گونه تقسیم می شوند: ایران شناسان سفید، ایران شناسان خاکستری و ایران شناسان سیاه. سپس در ادامه زندگی، آثار و نقش سیاسی رابرت چارلز زاینر یکی از ایران شناسانِ بنام را در کودتای 28 امرداد 1332 در دوره محمدرضا شاه پهلوی و سرنگونی دکتر محمد مصدق بررسی و چگونگی برآمدن چنین ایران شناسانی تحلیل می شود.
بنیادهای سیاسی و اجتماعی نظام های انتخاباتی مجلس شورای ملی در ایران عصر مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر در پی پاسخ به این سؤال است که رابطه بسترهای سیاسی و اجتماعی با تحول قوانین انتخاباتی مجلس شورای ملی در ایران عصر مشروطه چگونه بوده است؟ فرض این پژوهش آن است که عوامل اصلی در شکل دهی به بنیادهای این نظام انتخاباتی و تغییرات سه گانه آن عناصری مانند ایدئولوژی، ساختار طبقاتی، عوامل اقتصادی، عرف و سنت، نوع رژیم سیاسی و ... بوده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که در نظامنامه انتخابات صنفی (1285ش)، قانون انتخابات دو درجه ای سال 1288 و قانون انتخابات یک درجه ای که مبنای انتخابات مجلس سوم تا بیست و چهارم البته با اصلاحاتی بود عناصر فوق هر یک سهم متفاوتی داشته اند. این پژوهش تلاش دارد از منظر جامعه شناسی تاریخی این رابطه را به بحث گذارد. سهم و تأثیر این روش آن است که نمی توان حقوق واقعی یک ملت را بدون شناخت محیط اجتماعی که خالق روابط حقوقی میان افراد است درک کرد.
پادشاه زدگی؛ غلبه نظامیان بر ساختار سیاسی اداری خلافت عباسی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
خلفای عباسی بعد از تلاشی مستمر، با ایجاد شبکه ای منظم از داعیان و تبلیغات گسترده، توانستند حکومت را به دست گیرند. قدرت خلافت، تشکیل دیوان سالاری منسجم، ایجاد منصب دیوانی وزارت، تقسیم وظایف اداری، مشارکت عناصر غیرعرب در اداره حکومت و سازمان دهی ارتش از جمله تحولاتی بود که در ساختار سیاسی و اداری خلافت عباسی به وجود آمد. اما در مقطعی از تاریخ این دستگاه خلافت، تعادل و توازن قدرت تغییر کرد و اقتدار خلیفه به سستی گرایید و نیروهای سپاهی بر حکومت غلبه کردند. در نوشتار پیش رو سعی شده است استیلای نظامیان بر ساختار اداری و سیاسی حکومت عباسی از آغاز استیلای ترکان (218ق) تا ظهور آل بویه (حک. 322 448ق) و پی آمدهای آن، با شیوه توصیفی تحلیلی و تعلیل داده های تاریخی مبتنی بر روش جامعه شناختی ماکس وبر مورد بررسی و بازکاوی قرار گیرد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که بعد از آن که خلفای عباسی توانستند اقتدار مقام خلافت و قدرت سیاسی حکومت را تثبیت و نهادینه کنند، ورود سپاهیان ترک و قدرت گیری نظامیان سبب شد مشخصات نظام پادشاه زدگی (سلطانیسم)، مانند خودکامگی حاکم، انحصارطلبی، گسترش دیوان سالاری و به خدمت گرفتن نیروهای نظامی با خاستگاه غلامی، به دستگاه خلافت راه یابد. نظام پادشاه زدگی پی آمدهایی برای خلافت عباسی داشت که مهم ترین آن عبارت است از: دگرگونی نظام سیاسی، افول قدرت خلیفه، برکناری تدریجی خاندان های دیوانی و تشکیل دولت های مستقل و نیمه مستقل
زمینه های نظری، اجتماعی و تاریخی پدرسالاری عربی: از تکوین تا تداوم
پدرسالاری و پدرشاهی بنیان های تئوریک خاصی در اندیشه قدما و متأخرین چون؛ افلاطون، مکیاول، توماس هابز و هگل دارد که با بهره گیری از شرایط جوامع سنتی امکان بروز می یابد. همچنین پدرسالاری عربی با بهره گیری از ساختارها و سنن تاریخی-اجتماعی جوامع عرب همچون؛ «قبیله، عقیده، غنیمت» بعنوان استوارترین مجرای انتقال و حفظ قدرت در این جوامع تکوین یافته است. پدرسالاری عربی با دستیابی به ثروت کلان مستخرج از نفت نسبت به تکرار عقیده غنیمت در قشربندی قبیله ای این جوامع که بزرگترین ساختار اجتماعی آنها است، پرداخته و با ایجاد ذهنیت پدرسالارنه نسبت به بازتولید فرهنگی خود در ذهنیت فرد عرب موفق بوده است و همچنین در تصادم با موج جهانی شدن نسبت به جعل و وارونه سازی آن و هر تکان ه ای همچون جهانی شدن که می تواند در لرزاندن پایه های پدرسالاری موثر باشد با بکارگیری و تولید دستگاه تکنوکراسی رفاهی و رفاه فزاینده نسبت به از بین بردن وضعیت سوژه گی فرد و پیش خرید کالا و درخواست سیاسی جامعه اقدام نموده است.