فلسفه (دانشگاه تهران)

فلسفه (دانشگاه تهران)

نشریه فلسفه سال 39 پاییز و زمستان 1390 شماره 2 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

نشانه شناسی پیرس در پرتو فلسفه، معرفت شناسی و نگرش وی به پراگماتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نشانه شناسی دلالت پیرس ابداکسیون مکتب اصالت عمل

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) سایر جریان ها پراگماتیسم
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۳۰۵۳ تعداد دانلود : ۱۲۸۱
این مقاله، مهمترین ویژگی های نشانه شناسی پیرس، از جمله فرایند پیدایش نشانه ها، نحوه دلالت و بُعد عملی آنها را مورد بررسی قرار می دهد. بررسی سه مقوله فلسفی پیرس و مسأله «ابداکسیون» نشان دهندة نقش محوری نشانه شناسی پیرس هم در وجود شناسی و هم در معرفت شناسی وی است، به گونه ای که تمام اندیشه ها و هر گونه فرایند معناسازی را می توان ناشی از تلقی او از نشانه دانست. پیرس، نشانه را به مثابه تار و پود همه اندیشه ها در نظر می گیرد و براین اساس، حیات هر گونه علم و حتی ارتباط میان انسانها به نشانه ها وابسته است. در این راستا، بحث تطبیقی مختصری میان مقولات سه گانه پیرس و انواع مدرکات در فلسفه اسلامی مطرح می شود. به مثابه وسیله تحلیل افکار انسان و پی آمدهای عملی آنها، نشانه شناسی پیرس نیز دارای جنبه پراگماتیستی است – گرچه نمی توان او را پیرو صرف مکتب اصالت عمل دانست - نشانه شناسی پیرس در حوزه های بسیار مختلف از جمله فلسفه رسانه، هنر... مورد استفاده قرار گرفته است. همچنین در این چهارچوب، یکی از کاربردهای عملی نشانه شناسی پیرس برای تفسیر اثر هنری بررسی می شود.
۲.

نقدی بر طریق توماس آکویینی در اصالت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: وجود اصالت وجود ماهیت قوه و فعل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۲۱ تعداد دانلود : ۴۶۹
این که چگونه وجود و ماهیت بر یکدگر افزوده می شوند برای تبیین موجود خارجی اهمیت زیادی دارد، توماس به نظریة قوه و فعل رجوع می کند و ماهیت تام را به منزلة قوه و وجود را به منزلة فعلیت لحاظ می کند و از این رو در معنای قوه و فعل توسعه می دهد تا نسبت مفهومی آن ها منحصر به حرکت نباشد و شامل هر موجودی که از وجود و ماهیت تشکیل می شود نیز، بشود. این مقاله ضمن طرح مبانی توماس، اصالت وجود او را مورد بررسی قرار می دهد و این نظر را مطرح می کند که توماس برخلاف رأی برخی توماس شناسان مشهور، اصالت وجودی نیست بلکه بدون التفات به تفکیک میان اشتراک معنوی و حمل متواطی که حکمای اسلامی به آن تأکید کرده اند به نظریه ای رسیده است که نقاط ضعف اساسی دارد.
۳.

افق فهم در آینه فهم افق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سنت فهم تاریخمندی مفسر افق پیش داوری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۱۰ تعداد دانلود : ۶۰۱
گادامر فهم را واقعه ای می داند که در اثر امتزاج افق مفسر و افق متن پدید می آید. در نگاه گادامر، فهم پیوندی بنیادین با مفهوم افق دارد ودر واقع افق در فراشد فهم نقطه کانونی است. افق در نظر نیچه مفهومی محدودکننده است که فراروی از آن ممکن نیست. هوسرل اما توجه خود را بیشتر بر جنبه بسط دهی و گشودگی افق معطوف داشته است؛ افق همة داده های همراهی است که به طور بی واسطه در شهود داده نشده است ولی در ادراک شیء نقشی اساسی ایفا می کند. گادامر از یک سو همانند نیچه برای افق نقش تحدیدکنندگی قائل است و از سوی دیگر همانند هوسرل به امکان بسط و گشودگی افق باور دارد. در نظر او، پیش داوری ها به مثابه افق درونی و تاریخمندی انسان به مثابه افق بیرونی، در سامان یافتن فهم و در عین حال در تحدید آن نقش ایفا می کنند.گادامر، برخلاف روشنگری، نه تنها پیش داوری را مانع فهم نمی داند بلکه معتقد است پش داوری شرط امکان هرگونه فهم به شمار می آید. فهم همچنین به تاریخ گره خورده است و محصول تأثیر تاریخ بر آدمی است. در نگاه گادامر، سنت یا پیش داوری، تاریخ و زبان عمده عواملی هستند که در تقویم افق مفسر و تحدید منظر او نقش ایفا می کنند.
۴.

بررسی امکان بومی سازی علوم انسانی از منظر هستی شناسی بنیادین(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: زمان تاریخ بومی سازی مارتین هیدگر هستی شناسی بنیادین تبار شناسی علوم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۵۲ تعداد دانلود : ۵۲۰
مارتین هیدگر تحلیل انسان را به منزلة اقدامی تمهیدی برای پرسش از معنای وجود تلقی می کند و به آن «هستی شناسی بنیادین» می گوید. از منظر هیدگر بررسی دقیق پرسش از وجود منوط به این است که در وهلة نخست آن کسی را که پرسش های وجودی درمی افکند، یعنی «دازاین» را شفاف سازیم. هیدگر فیلسوفی وجودی است و بر این باور است که مابعد الطبیعه در تمثیل درخت شناسایی دکارت به عنوان ریشة درخت در خاک وجود قوام می گیرد. با این ملاحظه، بنیاد همة معارف اعم از انسانی و طبیعی به هستی و نحوة گشودگی آن بر دازاین بازمی گردد و تبیین خصائص و مقومات علوم در هر دورة تاریخی منوط به فهم نسبت وجود با آن دوره است. علوم انسانی در هر یک از ادوار و جوامع انسانی در نسبتی مستقیم با فلسفه ها و نظام های وجودی آن روزگار است. مقاله با رجوع به برخی از آثار هیدگر از جمله کتاب هستی و زمان به این نکته پرداخته است که مدنیت و علوم غربی برآمده از باطنی است که تقرب به آن و سپس گذشت از آن منوط به درک این باطن و واکاوی آن است. با توجه به معیارهایی که هیدگر ارائه می کند، مقاله کوشش خواهد کرد شرایط امکان تقرب به علوم انسانی غربی را بررسی کند و چگونگی یک تعامل کارساز و مفید با آن را برای فرهنگ و تمدن سرزمین ما که خود در نسبت هستی شناختی ویژه ای منشاء آثار معرفتی دوران سازی بوده است، تبیین کند.
۵.

رویة بر ساخت گرایانة رالز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عدالت سیاسی رالز برساخت گرایی موقعیت اولیه اجماع همپوش عقل عمومی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه سیاسی
تعداد بازدید : ۱۰۸۷ تعداد دانلود : ۶۷۰
نظریة عدالت جان رالز با رویه ای برساخت گرایانه ارائه و صورت بندی شده است. رالز ادعا می کند که رویه ی برساخت گرایانه خود را بدون پیش فرض های متافیزیکی بیان کرده است. برای بررسی ادعای رالز، رویة برساخت گرایانة او در سه مرحله پی گیری می شود: 1- در کتاب نظریه ای درباره عدالت، رالز درصدد رسیدن به اصول اخلاقی، با توجه به موقعیت اولیه است؛ موقعیتی که حتی می تواند اصول اخلاقی دیگری را نیز ارائه کند، همچنین او برداشت های متافیزیکی را در مورد طبیعت انسان با توجه به موقعیت اولیه بیان می کند. 2- در مقاله «برساخت گرایی کانتی در نظریه اخلاقی»، در بحث از این نوشته به تحول رویة رالز اشاره می شود کهدرآن،موقعیت اولیه کم رنگ شده و ایده های شهودی جوامع دموکراتیک مورد نظر قرار می گیرد. 3- در کتاب لیبرالیسم سیاسی، تحول رویة رالز آشکارتر می شود؛ در آنجا نیز این رویه با توجه به اجماع همپوش و عقل عمومی بررسی می شود. نهایتاً به این نتیجه می رسیم: حتی در لیبرالیسم سیاسی که رالز می خواهد عدالت سیاسی و نه متافیزیکی بیان کند، نمی تواند بدون پیش فرض متافیزیکی، مفهومی از عدالت را بیان کند و در نتیجه رویة برساخت گرایانة رالز، به رغم نظر خود او رویه ای ناقص است و کامل نیست.
۶.

زیبایی شناسی در فلسفه صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نفس هنر عشق خیال وجود زیبایی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه های مضاف
تعداد بازدید : ۱۶۱۲ تعداد دانلود : ۵۷۶
امروزه در محافل آکادمیک، زیبایی شناسی به عنوان شاخه ای از فلسفه که به مطالعه پیرامون زیبایی و هنر می پردازد، مطرح است. به نظر صدرا زیبایی صورت یا امری تحسین برانگیز است.منشاء زیبایی جمیل مطلق است. لذت بخشی، ایجاد دوستی و عشق، اعجاب و تحسین برانگیزی از جمله آثار زیبایی بر روی نفس مُدرک اند. زیبایی امری عینی و آقاقی است. به نظر صدرالمتألهین زیبایی با وجود مساوقت دارد. پس از ویژگیهای وجود، مثل اصالت داشتن، مشکّک بودن،... برخوردار است. منشأ هنر در نزد صدرالمتألهین، مظهر برخی اسم های حق تعالی مثل احسن الخالقین و مصوِّر بودن، عشق هنرمندان به تزیین آثار و... است. خیال مبدأ قریب همه آثار هنری است. صدرالمتألهین از قوه خیال و متخیّله بحث می کند که در آفرینش هنری، نقش مهمّی ایفا می کنند. ایشان معتقد به وجود عالم خیال منفصل است که انسانهای عادی در هنگام خواب و دیدن رؤیا، با آن مرتبط می شوند و عرفا در بیداری و در حالات مکاشفه، انسانها می توانند مشاهدات خود از عالم خیال منفصل را در قالب های هنری بریزند.
۷.

افراد ممتنع الوجود و منطق مفاهیم(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ابن سینا ابهری خونجی منطق مرتبه دوم قضیة حقیقیه مصادیق ممتنع

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق منطق صوری سنتی منطق ارسطویی
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق منطق صوری سنتی منطق ارسطویی منطق عالم اسلام
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی منطق کلیات مفهوم شناسی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی منطق قضایا و احکام آن
تعداد بازدید : ۲۶۵۰ تعداد دانلود : ۶۵۵
میان منطق دانان مسلمان، نزاعی دربارة گسترة مصادیق موضوع در قضایای حقیقیه درگرفته است و آن اینکه آیا موضوع در این دسته از قضایا شامل همة مصادیق موجود و ممکن الوجود است یا مصادیق ممتنع الوجود را نیز در بر می گیرد. از ابن سینا تا افضل الدین خونَجی، تصریحاتی به دیدگاه دوم وجود دارد اما منطق دانان بعدی، در ابتدا اثیر الدین ابهری به دیدگاه نخست گرایش پیدا کردند. در این مقاله، تلاش می کنیم دیدگاه ابن سینا و خونجی را در برابر دیدگاه ابهری پشتیبانی کنیم. برای این کار، افراد و مصادیق را به صورت مجموعه هایی از مفاهیم (یا ماهیات) در نظر می گیریم. اگر یک فرد و مصداق، مجموعه ای از مفاهیم متعارض باشد آن را «ممتنع الوجود» می نامیم و اگر مجموعه ای از مفاهیم سازگار باشد آن را «ممکن الوجود» می شماریم و منطق حاکم بر آن را «منطق مفاهیم» می نامیم. برای نظام مندسازی این منطق، سمانتیکی شبیه سمانتیک منطق محمول ها معرفی می کنیم و برای آن، نظامی صوری به زبان منطق مرتبه اول طراحی می کنیم و نشان می دهیم که این نظام منطقی را می توان به بخشی از منطق مرتبه دوم فروکاست. با این کار، نتیجه می گیریم که دیدگاه ابن سینا و خونجی را می توان با منطق مرتبه دوم پشتیبانی کرد.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۶