مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
تفسیر المیزان
حوزههای تخصصی:
از رهیافت های مهم در برخی تفاسیر متقدم و متأخر، انسجام مضمونی قرآن است. این مقاله ضمن معرفی معیارهای انسجام مضمونی، این نکته را بررسی میکندکه هریک از آنها تا چه میزان و با چه اسلوبی، پیوستگی محتوایی قرآن را تحلیل میکنند. گرچه برخی نظریه های وحدت مضمونی از نوعی ابهام و ناهماهنگی رنج میبرند و دچار پیش داوری و در مظان تفسیر به رأیاند؛ اما این رهیافت با دفاع از معناداری ترتیب فعلی قرآن، توقیفی بودن آیات سوره ها، تأکید به روش تفسیر قرآن به قرآن و نیز به کارگیری بجا و باقاعده معیارهای انسجام مضمونی، گویای امکان توسعه و سازگاری درونی معانی قرآن و وحدت مضمونی آن است، ازاین رو میتواند رهیافتی برای فهم بهتر قرآن و ناظر به غرض تفسیر به کار گرفته شود.
روش های نقد آرای دیگر مفسران در تفسیر المیزان
حوزههای تخصصی:
تفسیر المیزان، با استفاده از «تفسیر قرآن به قرآن» و استخراج مقاصد الهی با استناد به آیات همگون، توانسته است مبهمات بسیاری از آیات الهی را تبیین ساخته و یکی از بهترین تفاسیر را به جهان اسلام تقدیم کند. یکی از ویژگیهای برجستة «المیزان»، نقد آرای تفسیری دیگر مفسران است. در این تحقیق کوشیده ایم تا با مطالعة بیش از نیمی از تفسیر المیزان، روش های نقد علّامه طباطبائی را در این کتاب جست وجو کنیم و برای هریک، چند نمونه بیاوریم علّامه طباطبائی با معیارهایی چون ناسازگاری با ظاهر آیات، ناهمگونی با صدر و ذیل آیه، استفاده از سیاق آیه، بهره جویی از قواعد نحوی و بلاغی، واژه شناسی، استفاده از تاریخ و نقد مطلق انگاری علوم تجربی، نگره های دیگر مفسران و روایات تفسیری را نقد میکند.
جامعیت قرآن در بیان مفسر المیزان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
جامعیت قرآن در شمار مبانی مهم تفسیر قرآن است. دیدگاه علامه طباطبایی به عنوان مفسر تأثیرگذار معاصر، در این زمینه حایز اهمیت بسیار است و میتواند راهگشای حل برخی از مباحث نظری در حوزة اندیشه، مدل و عمل دینی باشد. به نظر علامه جامعیت قرآن به معنای کامل بودن آن است و بر سه گونه میتوان آن را تصویر کرد: 1. جامعیت به معنای بیان کامل و همه جانبة مسائل؛ 2. جامعیت به معنای کامل بودن گستره موضوعات و مسائل؛ 3. جامعیت از هر دو جهت؛ هر یک از موارد یادشده یا در قیاس با کتب پیشین آسمانی لحاظ میشود یا فینفسه. جامعیت فینفسه قرآن در هر یک از انواع نیز دو گونه است: در جمیع جهات؛ در محدودة خاص مانند نیازهای هدایتی که مجموعاً نه قسم میشود. مستندات هفت قسم از اقسام جامعیت را در کلام علامه، میتوان یافت که متضمن دلایل وی نیز بر هر یک از آنهاست. عمده مطالب علامه مربوط به جامعیت قسم ششم یعنی کامل بودن گستره مسائل قرآن، فینفسه و در محدوده ای خاص مانند نیازهای هدایتی است. به نظر علامه جامعیت قرآن در همة اقسام و صور آن، مبتنی بر مجموع ظاهر و باطن قرآن است. در ظاهر قرآن تنها تفاصیل اخلاق فاضله را میتوان جست، اما معارف و شرایع و احکام در حد کلیات و اصول در ظاهر قرآن آمده اند و تفاصیل و جزئیات آنها در روایات بیان شده یا به طریق دیگری قابل دستیابی است.
پیوستگی آیات قرآن و نقش آن در تفسیر از منظر علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مقالة پیش رو به تبیین برخی پیوندهای معنایی آیات قرآن از دیدگاه علامه طباطبایی(ره) میپردازد. از دیدگاه علامه، قرآن آینه وار حقایق پیوستة جهان هستی را بازمیتاباند؛ از این رو، معارف آن، همچون حقایق هستی، پیوسته، مصدق و مفسر یکدیگرند. تمام آیات قرآن در پرتو هدفِ واحدِ هدایت انسان ها با هم پیوند دارند؛ آیات هر سوره را نیز غرض واحدی به هم متصل میسازد؛ به علاوه، میان آیات یک سوره که با هم نازل شده اند، پیوندی وثیق وجود دارد. آیات محکم قرآن، که از دلالتی صریح برخوردارند، مرجع فهمِ کتاب و رفع تشابه از آیات متشابه اند. به باور علامه، معارف قرآن چون شبکه ای به هم پیوسته اند که آیات توحیدی در مرکز آن قرار دارد و در پرتو آنها آیات دیگر فهمیده میشود. پیوندهای معنایی آیات، تک وجهی نیست؛ دستکم میان برخی آیات پیوندهای چندگانه برقرار است. حاصل هر پیوند، آفرینش معنایی نو و رویش معرفتی تازه است. حتی میان واژگان قرآن نیز پیوندهای ویژه ای برقرار است و هر واژه معنای دقیق خود را در ارتباط با واژگان دیگر بازمییابد. بدون توجه به این پیوندها نمیتوان به فهم صحیح و دقیقی از قرآن دست یافت.
نگاهی به مبانی فهم مفردات قرآن و نقش آن در تفسیراز دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
چگونگی فهم مفردات قرآن در فرآیند تفسیر، تابع ضوابطی است و از مبانی خاصی ریشه میگیرد. این مقاله با واکاوی متن تفسیر المیزان درصدد به دست دادن مبانی فهم مفردات قرآن از دیدگاه علامه طباطبایی و بیان تأثیر آن در تفسیر قرآن است. به باور علامه: 1. خصوصیات مصادیق مفردات الفاظ قرآن، خارج از موضوع له آنهاست. این امر امکان اطلاق حقیقی یک واژه بر مصادیق متعدد و به ظاهر متفاوت را فراهم میسازد. 2. مفردات قرآن در آیات مرتبط با صفات خدا و عالم آخرت غالباً در مصادیقی ماورایی و متعالی به کار رفته اند؛ ازاین رو مصادیق رایج و عرفی این واژگان، نباید ذهن مفسر را از توجه به معانی متعالی آنها منصرف نماید.3. به علت تحول معنایی برخی واژگان در گذر زمان، معنای آنها در عرف قرآن متفاوت از معنایی رایج آنها در میان عرب زبانان است، معیار فهم درست این گونه مفردات، کاربرد رایج آنها در عصر نزول است. 4. برخی مفردات در عرف قرآن معنای ویژه ای یافته اند که باید در تفسیر مفردات قرآن مورد توجه قرار بگیرد.5. بسیاری از واژگان دخیل، در زبان عربی معنایی تازه یافته اند، معنای این قبیل واژگان باید با توجه به کاربردهای آن در زبان و ادبیات عرب فهم شود.
معناشناسی مصدر مضاف و کاربرد آن در «تفسیر المیزان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مصدری که به فاعلش اضافه شده باشد با گونه های دیگر مصدر، از نظر معناشناختی یکسان نیست. این نظریه را نخستین بار عبدالقاهر جرجانی (م 471ق) مطرح کرد؛ اما سکّاکی (م 626ق) ـ که در بخش سوم کتاب مفتاح العلوم ساختاربخشی به اندیشه های پراکنده عبدالقاهر جرجانی را بر عهده گرفته بود ـ از این نظریه او در مفتاح العلوم هیچ سخنی به میان نیاورد. شاید همین امر موجب شد متأخرّان نیز، که برای دست رسی به اندیشه های بلاغی پیشینیان به کتاب سکّاکی مراجعه میکردند، با این نظریه آشنا نشوند. امّا علّامه طباطبائی با این نظریه عبدالقاهر جرجانی ناآشنا نبوده و در فهم آیات قرآن از آن بهره برده است.
این مقاله ابتدا نظریه معناداری گونه های کاربرد مصدر را ریشهیابی کرده، سپس با کاربردشناسی این نظریه در تفسیر المیزان تلاش کرده است تا کاربست آن را در این کتاب نقد و بررسی کند.
مبانی تفسیر موضوعی با تأکید بر «تفسیر المیزان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تفسیر موضوعی در پی کشف نظریه قرآن کریم درباره یک موضوع یا مسئله است. این روش تفسیری در صورتی میتواند به این مقصود برسد که بر مبانی صحیحی استوار باشد. مقصود از مبانی تفسیر موضوعی آن دسته از اصول هستیشناختی مطرح در باب قرآن است که در نحوه استخراج نظریه از آیات مؤثر میباشد.
این مقاله با رویکرد تحلیلی و نظری و روش توصیفی و تحلیلی درصدد تبیین مبانی تفسیر موضوعی است. به جهت جایگاه بلند تفسیر المیزان میان تفاسیر و اهتمام آن به استخراج نظریه قرآن کریم، در این تبیین بر دیدگاه المیزان تأکید شده است. هدف مقاله نشان دادن ابتنای تفسیر موضوعی بر مبانی صحیح است تا زمینه تلاش هرچه بیشتر برای استخراج دیدگاه قرآن در مسائل مختلف فراهم شود. ادلّه و شواهد دلالت دارد که تفسیر موضوعی بر مبانی صحیحی استوار است. برخی از مبانی تفسیر امکان نظریه پردازی را و بعضی دیگر اعتبار، و پاره ای جواز شرعی آن را اثبات میکند.
قاعده «سیاق» و نقش آن در روش های کشف معانی و مفاهیم قرآن در «تفسیر المیزان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علّامه طباطبائی در تفسیر المیزان، توجه خاصی به قاعده «سیاق» برای کشف مراد خداوند متعال از الفاظ قرآن کریم نموده است. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی به این سؤالات پاسخ داده است که توجه به سیاق، چه نقشی در تفسیر قرآن دارد. علّامه طباطبائی چگونه و با چه روش هایی از این قاعده در تفسیر قرآن بهره گیری نموده است؟ با توجه به بررسیهای صورت گرفته در تفسیر المیزان، میتوان گفت: علّامه در همه مراحل سیر تفسیری خود، از این قاعده بهره گیری کرده است؛ گاه معنای یک کلمه یا یک عبارت و یا مفهوم یک آیه را کشف و بیان نموده، گاه اجزای یک آیه را از لحاظ ساختاری و معنایی تحلیل کرده است تا معنای حاصل از آن آیه را مطابق با سیاق آن بیان کند، گاهی نیز معنا و مفهوم کاملی از یک آیه را بدون توجه به آیات قبل و بعد آن، بلکه بر حسب سیاق درونی همان آیه به دست میدهد و گاهی نیز معنای چندین آیه را با توجه به آیات قبل و بعد در یک کلام و با هم بیان میکند؛ چراکه چند آیه در سیاق واحد بیان شده است.
آیات و ارتباط آنها با یکدیگر از دیدگاه علّامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علّامه طباطبائی در طول تفسیر المیزان، به مسئله تناسب و پیوستگی معنایی بین آیات و نقش آن در تفسیر توجه ویژه ای مبذول داشته و در جای جای آن، به کشف و معرفی ارتباط و تناسب موجود بین آیات پرداخته است. این نوشتار به مطالعه و بررسی انواع ارتباطی که ایشان بیان کرده است، میپردازد و در واقع، در پی یافتن این رابطه ها در تفسیر المیزان است، تا با استفاده از دستاوردهای علمی علّامه طباطبائی، فهم و تفسیر بهتر آیات قرآن میسّر گردد.
ایشان در این کتاب، دو نوع ارتباط بین آیات مطرح کرده است: 1. دسته بندی محتوایی که به شناسایی رابطه هایی پرداخته که از لحاظ مفهومی بین آیات برقرار است. 2. دسته بندی شکلی که ابتدا از لحاظ تعداد و شکل، آیات را جدا کرده (دسته های آیات، فرازهای یک آیه و...) سپس ارتباطی مفهومی بین آنها بیان داشته است. روش تحقیق تحلیلی ـ توصیفی است.
روش علامه طباطبایی در بررسی و نقد تفاسیر روایی با تکیه بر قاعدة سیاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علامه طباطبایی در به کارگیری روایات در تفسیر قرآن دقت و توجه ویژه ای مبذول داشته است، ایشان در خلال تفسیرش بحثی با عنوان «بحث های روایی» مطرح می کند و با بررسی فقه الحدیثی روایات، و عرضة روایات بر قرآن، به ویژه با در نظر گرفتن قاعدة سیاق، به طور مفصل به ارزیابی روایات و نقد و بررسی اجتهاد مفسّران در استفاده از روایات جهت تفسیر قرآن می پردازد، و بر این اساس، در موارد بسیاری مثل ناسازگاری روایت با سیاق آیه به دلیل شواهد درونی آیه، ناسازگاری روایت با سیاق آیه در بیان مکی و مدنی بودن، ناسازگاری روایت با سیاق آیه به دلیل بی ربط بودن روایت شأن نزول با آیه، ناسازگاری روایت با سیاق در بیان مفهوم آیه و... روایات را رد و اجتهاد مفسّران را نقد می کند؛ و در موارد معدودی، مثل سازگاری روایت با سیاق آیه در تعیین معنای کلمه ای خاص، سازگاری روایت با سیاق آیه در تعیین معنای عبارات و جملات، سازگاری روایت با سیاق آیه در تفسیر آیات و... روایات را تأیید می کند و اجتهاد مفسّران و گاه محدثان از روایات را جهت استفادة بجا و صحیح از آن ها مورد قبول قرار می دهد. در مقالة حاضر، شیوه های علامه طباطبایی در بررسی روایات، با تکیه بر قاعدة سیاق، بازبینی و تحلیل می شود.
بررسی تطبیقی آیات صفاتی خداوند از دیدگاه علامه طباطبایی و رشیدرضا
حوزههای تخصصی:
آیات صفاتی، از آیات متشابهی که از یک طرف با صفات خبری خدا ـ که یک بحث اختلافی است ـ و از طرف دیگر، با آیات متشابه ـ که برای فهم بشر سنگین است ـ مرتبط می باشد. این بحث زمینه ساز
به وجود آمدن فرقه های مختلف در میان مسلمانان گردیده است. با توجه به این که دین اسلام، دین وحدت است بنابراین ضرورت دارد که این مسئله بررسی گردد؛ از این رو در این مقاله کنکاش و تطبیق نظرات دو مفسر بزرگ از شیعه و اهل سنت (علامه طباطبایی و رشیدرضا) پرداخته می شود.
درباره این آیات دو شیوه کلی وجود دارد:
1ـ مثبتین (سلف) با تأکید بر اثبات صفات خبری موجود در این آیات برای خداوند؛
2ـ مؤوّلین (خلف) با تکیه بر تنزیه خداوند از این صفات.
با تطبیق آیات صفات در دو تفسیر می توان به این نتیجه رسید که اعتقاد به تجسیم خداوند مورد پذیرش هیچ کدام از آنها نمی باشد، گرچه رشیدرضا با اعتماد بر فهم اکثر اصحاب و باور به عدم تحریف این آیات، روش اثبات مقبول از نوع تفویض را پذیرفته است و در تفسیر المیزان با پیروی از اهل بیت و گرفتن اصل معنا با حذف لوازم، روش اثبات مقبول از نوع ظهور تصدیقی اخذ شده است، اما به دلیل هم عقیده بودن صاحبان آنها در اصول و مبانی، شاهد به کارگیری معنای کنایه ای و مجازی در تمام آیات در المیزان و در اکثر آیات در المنار می-باشیم.
واژگان کلیدی: طباطبایی، رشیدرضا، تفسیر المیزان، تفسیر المنار، آیات صفات.
بررسی تفسیری عصمت حضرت موسی(ع) در مواجهه با حضرت هارون(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیات 150 سوره اعراف و 92 و 93 سوره طه به بیان برخورد تند حضرت موسی(ع) با حضرت هارون(ع) پس از گوساله پرست شدن بنی اسرائیل می پردازد. این آیه حاوی یکی از چالشی ترین مسائل مطرح شده در قرآن است. گرچه تاکنون توجیهات زیادی در تحلیل این برخورد ارائه شده است اما به نظر می رسد این برخورد در راستای بیدار کردن بنی اسرائیل انجام یافته است. بن مایه این تحلیل روش عقلایی «به در بگو تا دیوار بشنود» است. این تحلیل افزون بر در نظر گرفتن تمام جوانب این برخورد ازجمله: شخصیت حضرت موسی و هارون‘، اطلاعات حضرت موسی قبل از بازگشت به میان بنی اسرائیل، شخصیت سامری، عکس العمل بنی اسرائیل در برابر حضرت موسی پس از بازگشت به میان آنان، به سؤالات مطرح شده پیرامون این برخورد به خوبی پاسخ می دهد و با ظاهر آیات قرآن و عصمت انبیا نیز سازگار است.
بایستگی دانش بدیع در تفسیر؛ با نگاهی به تفسیر المیزان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
از دیرباز یکی از دغدغه های دانشمندان تفسیر و علوم قرآن، شمارش دانش های بایسته در تفسیر بوده است؛ چندان که علاوه بر کتب علوم قرآن در دیباچة بسیاری از تفاسیر نیز به این دغدغه پرداخته شده است. علم بدیع از دانش هایی است که بر بایستگی آن در دانش تفسیر پافشاری شده است؛ اما امروزه که گسست بین تفسیر قرآن و زیباشناسی آن جدی گرفته شده، این مسئله مطرح می شود که آیا دانش بدیع، تنها در زیبایی شناسی قرآن تأثیر دارد یا اینکه در تفسیر قرآن نیز نقش آفرین است؟ این مقاله با انگیزة بررسی همین موضوع و برای رسیدن به نتیجه ای روشن دربارة بایستگی دانش بدیع در دانش تفسیر می کوشد تا با نگاهی به تفسیر المیزان، به جایگاه شناسی دانش بدیع در روش تفسیری علامه طباطبایی بپردازد و نشان دهد که دانش بدیع از بایسته های تفسیر است و علامه طباطبایی نیز در فرایند تفسیر آیات الهی از این دانش بهره برده است.
اختلاف قرائات و نقش آن در تفسیر از دیدگاه علامه طباطبائی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ازجمله پیش نیازهای تفسیر قرآن در اختیار داشتن قرائت ابلاغ شده از سوی پیامبر است از نظر علامه طباطبائی(ره) این قرائت اکنون در میان قرائت های مختلف پنهان است و به همین جهت برای بازیابی آن به قرائت های مختلف توجه کرده و با توجه به آنها تفسیر گران سنگ المیزان را نگاشته است. وی با رد تواتر قرائات و تنها مشهور دانستن آنها و منحصر ندانستن قرائت صحیح در قرائت عاصم، به قرائت های دیگر نیز توجه دارد؛ چراکه به باور ایشان سه خصیصه صحت سند، موافقت با قواعد عربی و مطابقت با رسم مصحف در این قرائات وجود دارد. از نظر علامه، قرائن بازیابی قرائت پیامبر عبارت اند از: أفصحیت، سیاق آیات، قواعد صرفی، سازگاری با مفاد آیات، دلیل عقلی و نیز روایات.
وی بر پایه روایات معصومین(ع) بر این باور است که ایشان به پیروی از قرائت مشهور فرمان داده اند و لذا از قرائت منسوب به ائمه(ع) تنها به عنوان مؤید یا به عنوان تفسیر آیات استفاده می کند.
استقلال قرآن در بیان و نقش روایات در تفسیر از منظر علامه طباطبائی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از اساسی ترین مسائل علوم قرآن، بررسی میزان نقش روایات تفسیری در فرآیند فهم آیات است. بسیاری از پژوهشگران بر این باورند که علامه طباطبایی با تکیه بر روش تفسیر قرآن به قرآن، معتقد به استقلال و استغنای قرآن از روایات در تفسیر است. این سخن، علاوه بر ناهمخوانی با سلوک عملی علامه در المیزان، مورد انکار بسیاری از شاگردان برجستة ایشان قرار گرفته است.
نگارنده فارغ از همة توجیهاتی که تاکنون در مورد دیدگاه علامه ارائه شده است با ارائة مستقیم اظهارات علامه دربارة نقش و جایگاه روایات در تفسیر آیات، به این نتیجه رسیده است که کلمات علامه دراین باب در دو مقام است: نخست، درخصوص استقلال قرآن در دلالت بر معنی لفظی و ناظر به ابطال کلام اخباری هاست که به مستقل نبودن قرآن در دلالت و حجیّت نداشتن ظواهر آن معتقدند. روشن است که این معنی با استقلال قرآن از سنت، فاصلة بسیاری دارد. دوم، در باب استقلال قرآن در بیان مرادات و مصادیق است که منظورشان نفی نیاز به بیان معصوم نیست، بلکه مقصودشان این است که هرچه معصوم(ع) در تفسیر آیات می فرماید، همان چیزی است که قرآن خود آن را بیان کرده است هرچند ما پیش از بیان معصوم توان فهم آن را نداشته باشیم.
بررسی جایگاه زنان در اندیشة علامه طباطبایی در تفسیر المیزان: دوگانه زن آسمانی- زن زمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله بررسی جایگاه زنان در آرای علامه طباطبایی در تفسیر المیزان است. دیدگاه علامه طباطبایی، در جایگاه یکی از مهم ترین مفسران شیعی معاصر، از اهمیت و تأثیر بسیار برخوردار است. پژوهش با استفاده از چارچوب نظری الیزابت شوسلر فیورنزا و با روش هرمنوتیک انتقادی رهایی بخش انجام شده است. هرمنوتیک انتقادی رهایی بخش دین را واجد عناصر سازنده و رهایی بخش برای پاسخگویی به مسائل و مشکلات انسان امروز می داند و به کاوش در الاهیات می پردازد تا عواملی را که رهایی و توانمندی زنان را موجب می شوند بیابد و به کار ببندد.
مقاله با این پیش فرض که نظریة اجتماعی هر متفکر از هستی شناسی و انسان شناسی او متأثر است، برای آشنایی با نظریة اجتماعی علامه طباطبایی در المیزان، ابتدا نگاه هستی شناختی و انسان شناختی و سپس نگاه او به زن را بررسی و نقد کرده است.
بررسی نگاه هستی شناختی و انسان شناختی علامه حاکی از آن است که علامه زن را در خلقت موجودی مشابه با مرد و برابر با او در شأن و شخصیت انسانی می داند. اما نظریة اجتماعی علامه از هستی شناسی و انسان شناسی فلسفی او فاصله می گیرد. از دیدگاه او، زن و مرد ازمنظر طبیعی با یکدیگر متفاوت هستند و درنتیجة این تفاوت، از حقوق اجتماعی متفاوتی برخوردارند. از مقایسة نگاه هستی شناختی و انسان شناختی علامه با نظریة اجتماعی او می توان دوگانة زن آسمانی-زن زمینی را نتیجه گرفت. علامه در تفسیر خود از زن و مرد عام سخن می گوید؛ زیرا همه را در همة زمان ها و مکان ها تابع وضعیت زیستی شان می بیند. درحالی که در عالم واقع زنان و مردان خاص وجود دارندکه تحت وضعیت اجتماعی، تاریخی و فرهنگی خاص رشد یافته اند و تربیت شده اند.
تبیین جایگاه سنت رزق و اعتقاد به آن در کسب و کار از دیدگاه قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش تلاش شده است با استفاده از روش تحقیق موضوعی در قرآن کریم و با تأکید بر تفسیر المیزان، ابتدا به تبیین سنت رزق و ابعاد آن پرداخته شود. سه بعد برای الگوی مفهومی در نظر گرفته شد که رزق، رازق و مرزوق مقوله های اصلی را تشکیل می دهد. در مقوله اول موضوعاتی نظیر مصداقهای رزق، توصیفات رزق، دوگانهای رزق، قبض و بسط رزق و حکمت و عوامل آن تبیین شد. در مقوله دوم خداوند متعال به عنوان رازق حقیقی معرفی شد. در مقوله سوم موضوعات مختلفی نظیر رفتار مرزوقین در مقابل قبض و بسط رزق، آسیبهای رفتاری در بهره مندی از نعمت و وظایف مرزوقین در مقابل بهره مندی از رزق تبیین شد. در ادامه دو کارکرد سازمانی نهادینه شدن سنت رزق بیان شد. کارکرد نخست بر توجه به سنتهای الهی در برنامه ریزیهای سازمانی در سطوح مختلف تأکید دارد. کارکرد دوم بازخوانی اصل رقابت به عنوان مبنایی ترین مفهوم در نظریه های مدیریت راهبردی مبتنی بر تفکر بازار است که برای تحلیل آن یک مسیر چهار سطحی پیشنهاد شد. سطوح این مسیر به ترتیب عبارت است از غایت شناسی، سنت شناسی، رابطه شناسی و روش شناسی. این نوشتار تا حدودی ناظر به سطح سنت شناسی است و البته در خصوص سطح رابطه شناسی اشاراتی برای تحلیل رابطه بین فردی انسانها در جامعه عرضه شد.
روش آموزی روایات تفسیری،تبیین و بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در مواجهه با روایت گرایان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
نگاه تعلیمی و روش آموزی به روایات تفسیری از ارکان اصلی روش شناسی تفسیر المیزان است. درواقع این نگاه نگرشی تحلیلی به متون رواییِ مرتبط با مضامین و مفاهیم قرآنی است که درصدد کشف چگونه تفسیر کردن قرآن با استفاده از قول و عمل تفسیری پیشوایان دین است. این نگاه با تحلیلی انتقادی به رویکرد جریان تفسیر روایت گرا همراه است و به شواهد نقلی و غیرنقلی متعددی تکیه دارد. در این میان القای اصول از سوی پیشوایان دین و ضرورت تفریع بر آن اصول، که مضمون برخی شواهد نقلی است، قابل توجه می باشد. افزون بر مبانی و شواهد نقلی، شواهد تحلیلی تاریخی و کلامی نیز این نگاه را پشتیبانی می کند. بر پایة این نگاه روایات تفسیری نقشی تعلیمی دارند و مفهوم تعلیم نیز نه به معنای آموختن مفاهیمی فراتر از فهم و دریافت مخاطبان، بلکه به معنای آموزش مفاهیمی است که برای مخاطب قابل درک و قابل استناد به ظاهر قرآن باشد. از منظر علامه پیشوایان دین نه تنها آموزگاران سادة مفاهیم قرآن که به مثابه معلمان روش تفسیر معرفی می شوند.
چرایی عدم انطباق برخی پرسش و پاسخ های قرآن با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پاسخ های قرآن کریم غالباً منطبق با پرسش های مخاطبان است؛ اما برخلاف انتظار، برخی پاسخ ها با پرسش مخاطب منطبق به نظر نمی رسد؛ بلکه گاه به جای پاسخ متن پرسش، موضوع مهم دیگری مطرح شده است؛ مثلاً در پاسخ به اینکه «چه انفاق کنیم؟»، به بیان «مصارف انفاق» پرداخته و در پاسخ «چرایی تغییر شکل ماه»، به «فوائد تغییر شکل ماه» اشاره کرده است. این شیوه در اصطلاح اهل بلاغت «اسلوب حکیم» خوانده می شود.
این پژوهش درصدد توجیه عدم انطباق ظاهری برخی پاسخ های قرآنی به روش توصیفی تحلیلی با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبایی برآمده و بدین نتیجه دست یافته است که قرآن، در همة موارد مزبور، با امتناع از پاسخ روشن به برخی پرسش های مخاطبان، ضمن بیان موضوع مهم تر و مورد نیاز بیشتر پرسشگران، به آنان شیوه پرسش درست را تعلیم داده است. بررسی این موارد، ضمن تحلیل یکی از زیبایی های بدیعی قرآن، شبهه ناهماهنگی برخی آیات قرآن را نیز برطرف می کند.
متن کاوی موضوعی رایانه ای قرآن کریم، برای کشف ارتباطات معنایی میان آیات، بر مبنای تفسیر المیزان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
متن کاوی موضوعی قرآن کریم، رویکردی جدید در «پردازش ارتباطات معنایی» میان آیات قرآن کریم است، که با استفاده از ابزارهای داده کاوی رایانه ای به این کاوش می پردازد. با استفاده از مبانی تفسیری علامه طباطبایی در نگاه موضوعی و نگاه غایت محور، یک پیکرة موضوعی از آیات قرآن تشکیل دادیم که شامل بخشی تفسیری (برای ارزیابی نتایج) و بخشی تشخیصی (با کدگذاری موضوعی آیات برای ورود به الگوریتم های رایانه ای) است. موضوعات این پیکره ، مبتنی بر بیان علامه در مقدمة المیزان، شامل هفت موضوع ذیل است که با نظمی توحیدی، نظام معنایی جامعی را تشکیل می دهند: ذات و اسماء الهی، وسایط الهی، افعال الهی، انسان قبل از دنیا، انسان در دنیا، انسان بعد از دنیا، هدایت انسان به سوی خدا (با ولایت توحیدی، اوصاف اخلاقی و احکام شرعی).
برای اثبات معنادار بودن طرح متن کاوی موضوعی، آن را بر سورة «حج ر» (در مدل سوره)، و آیات تفسیری مرتبط با آیة 21 حجر (در مدل آیات مرتبط) اجرا نمودیم، و در ده آزمون داده کاوی برخی ارتباطات معنایی را کشف کردیم، که به دلیل محدودیت گنجایش مقاله، تنها نتیجة معنادار سه آزمون مطرح شده است.