مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
قصص
حوزه های تخصصی:
تفسیر قصص قرآن در رویکرد علّامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خداوند متعال در قرآن کریم برای القای پیام ها و مقاصد الهی، آیات خود را بر اساس روش ها و قالب های گوناگونی نازل کرده است. برای مثال، اخلاق انبیا را به عنوان الگویی برای مخاطبان، تبیین میکند یا به اخبار و سرگذشت اقوام و ملل گذشته میپردازد. همچنین برخی از محاورات انبیا با سلاطین و حاکمان ستمگر را بیان میکند. یکی از قالب هایی که بدین منظور، مکرّر در قرآن به کار رفته، قالب «قصّه» است. بخش قابل توجهی از آیات قرآن را قصص قرآنی به خود اختصاص داده است.
این مقاله با رویکرد تحلیلی به دنبال پاسخ سؤال اصلی مقاله است که تفسیر علّامه طباطبائی از قصص قرآن با سایر مفسّران چه تفاوت هایی دارد؟ موضوعاتی همچون بیان ولایت الهی، تأویل حوادث و وقایع، عبرت پذیری، بیان سنّت های الهی، و تسلّی بخشیدن به پیامبر صلیالله علیه و آله و امت ایشان از مهم ترین اهداف قصّه های قرآنی در دیدگاه علّامه طباطبائی است. تأکید بر واقع نمایی قصص قرآن، تبیین زوایای قصص، کشف ویژگیهای شخصیتی قهرمانان قصص، مراجعه به سایر آیات و سوره ها در تفسیر قصص، ارائه تفسیر دقیق با استناد به ظاهر آیات، نقد توضیحات کتب مقدس از قصص قرآنی، و تبیین صحیح روش انبیا، از ویژگیهای تفسیر المیزان در تفسیر قصص قرآن است.
استنباط احکام فقهی از قصص قرآن از منظر اهل تسنن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم به عنوان نخستین و مهم ترین منبع احکام شرعی، پاسخگوی تمام نیازهای بشر در تمام زمینه هاست؛ از این رو، اکثر احکام فقهی این معجزه الهی بدون تفصیل است و همواره در قالب امر و نهی نیست؛ بلکه گاهی در لابه لای دیگر معارف قرآن، مانند مباحث اعتقادی، اخلاقی و امثال و قصص قرار می گیرند. قصص، یکی از موارد و مضامین سراسری، تکرارشونده و تأثیرگذار قرآن کریم محسوب می شوند و افزون بر اینکه دربردارنده نکته ها و عبرت های فراوانی هستند؛ در بسیاری از موارد در نقل و لابه لای آنها احکامی بیان شده است و شاید میدان استنباط و تفقّه باشند.
به کارگیری قصص قرآن در راستای استنباط احکام، دستاوردهای فراوانی در مسائل مختلف از جمله در زمینه معاملات و امور اجرایی و قضایی دارد؛ چنانکه این امر در آثار علمای مذاهب مشهود است و آنان احکام زیادی از آیات قصص استخراج کرده اند؛ از جمله: مشروعیت قرعه و جعاله و ضمانت و وکالت و اجاره، اطلاق اسم فرزند بر دخترزاده و حرمت غنا و موسیقی.
تأثیر روایت ایام العرب بر مغازی و فتوح نگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عصر جاهلی، بر اساس سنت شفاهی نقل روایات، راویان، به گزارش ایام العرب یا جنگ های آن عصر می پرداختند و در آن، از شیوه ها و عناصر خاصی چون؛ شواهد شعری، قصص و اسطوره، حماسه و ملحمه، مبالغه و تفاخر و... بهره می گرفتند. پس از ظهور اسلام، وقوع درگیری ها و نبردهایی در این دوره، بسیاری از راویان و گزارش گران را واداشت تا این جنگ ها را با عنوان جدید مغازی و فتوح نگاری، گزارش نمایند. با توجه به نزدیکی این دو دوره به یکدیگر، تشابهات و تمایزات شیوه های این دو نوع گزارش و میزان استقلال یا اثرپذیری مغازی نگاری و فتوح نویسی از شیوه های گزارش الایام در عصر جاهلی، سؤالات اصلی این پژوهشند. بررسی گزارش های باقی مانده ی ایام العرب، ویژگی ها، عناصر و ساختار آن ها و مقایسه شان با شیوه ها و عناصر روایت مغازی و فتوح در عصر اسلامی، نشان می دهد که عناصر مشابه وهمگونی های فراوانی از جمله؛ استفاده از شواهد شعری، حماسه و رجز و ملحمه، قصص و اسطوره، تفاخر و مبالغه، میان این دو نوع گزارش وجود دارد. حضور برخی ازشعرا و راویان ایام العرب در مغازی و فتوح عصر اسلامی و گزارش این جنگ ها توسط آنان با همان سبک و سیاق عصر خویش- البته صرف نظر از محتوای دگرگون شده ی آن- و نیز بهره گیری و استناد فراوان مغازی و فتوح نگاران از روایات و یا اشعار عصر جاهلی، از یک طرف؛ استمرار روش ایام العرب در عصر اسلامی و از طرف دیگر؛ اثر گذاری شیوه ی ایام العرب را برروایات مغازی و فتوح نشان می دهد.
بررسی جایگاه تاریخ و قصص در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم سرشار از قصص و گزارش های تاریخی مربوط به امّت های پیشین و پیامبران آنان با هدف انتقال معارف وحیانی و هدایت انسان است. با این حال، در قرآن مستقیماً اشاره ای به تاریخ و تاریخ نگاری نشده است و خود این کتاب مبتنی بر تاریخ نگاری نیست. پرسش های اصلی این جستار عبارتند از: 1 چه ارتباطی میان قرآن و تاریخ وجود دارد؟ 2 هدف از استفاده از قصص و گزارش های تاریخی چیست؟ از این رو، هدف این جستار آشکار نمودن ارتباط میان قرآن به عنوان منبعی قدسی با تاریخ به عنوان یکی از شاخه های علوم انسانی است. در پژوهش پیش رو، فرض بر این است که استفاده از قصص برای عبرت آموزی و الگوبرداری از اولیای خداست. بنابراین، قرآن را به متنی متفاوت از تاریخ وقایع و سرگذشت صرف ملّت ها تبدیل می کند. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که برجسته نمودن شخصیّت های قرآنی با رویکرد الگوسازی، دعوت به نگرش خردگرایانه به این گزارش ها، همچنین توجّه به کیفیّت وقایع، فراخواندن مخاطبان به حضور و شهود برای پرهیز از گرایش به افسانه با بهره جستن از واژه های «نبأ»، «قصص» و «عبرت» که موجب روی آوردن به واقع گرایی شده، از شاخصه های نقل داستان ها در قرآن کریم است. ویژگی های نقل قصص در قرآن و مؤلّفه های آنها به دلیل بُعد وحیانی و حقّانیّت این گزاره ها و حضور اشخاص حقیقی در آنها، موجب تفوّق قرآن بر سایر کتب دینی و تاریخی شده است و از قرآن متنی فراتاریخی ساخته است.
تاریخ انگاره ذِکر در فرهنگ اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله رایج ترین رفتارهای عبادی در میان مسلمانان ذکر گفتن است؛ به یاد خدا بودن و ابراز این مرور ذهنی در قالب الفاظی آیینی و از پیش تعیین شده. همان قدر که ذکر گفتن از دیرباز در میان مسلمانان رفتاری رایج بوده، بحث در باره فضیلتِ شیوه های مختلف ذکر، اشکال بدعت آلود آن، و احیانا مرزبندی میان ذکر و رفتارهای عبادی دیگر نیز رواج داشته است. بدین سان، حجم گسترده ای از تألیفات دعایی عالمان مسلمان به بحث در باره شیوه های مختلف ذکر اختصاص یافته، و خاصه روایات فراوانی هم از بزرگان دین در این باره نقل شده است؛ روایاتی که بحث در باره اصالت آنها، تمییز میان اصیل و مجعولشان، و مشخص کردن زمینه تاریخی گسترش و رواج هر یک با مشکلات فراوانی روبه روست. یک راه حل قابل تصور برای تاریخ گزاری این قبیل روایات، مطالعه تاریخ تحول مفهوم ذکر در فرهنگ اسلامی است؛ کاری که در این مطالعه بناست بدان پردازیم. کوشش خواهیم کرد با مرور شواهد تاریخی و دسته بندی آنها تصویری واضح تر از تحولات این مفهوم در گذر زمان بازنماییم.
استنباط احکام قصص از شرایع گذشته
حوزه های تخصصی:
قرآن کتاب هدایت است و قصه های آن یکی از راه های هدایت بشر به راه مستقیم شمرده می شود و هرچه در آن هست حجّت بوده و سخن باطل و بیهوده در آن نیست. بنابراین می توان از قصص قرآن احکامی را استنباط کرد. قصه-های قرآن واقعی تاریخی هستند. قرآن برای تربیت انسان ها از قضایای عینی شاهد جسته و از حوادث تاریخی واقعی بهره گرفته و خداوند ذکر قصه را مقدمه ای برای استخراج قانون کلی شناخت و ساختار آینده بشری می داند و یکی از اصول استنباط احکام صحیح این است که شواهدی که ارائه می شود تخیلی نباشد. پس بنابراین می توان گفت که قصه های قرآنی ریشه واقعی تاریخی دارند. احکام شرایع گذشته تا زمانی که صورت تکامی یافته آنها در شریعت اسلام احراز نشود، حجیت دارند، از همین رو همه قصه های قرآن که گزارشگر گفتمان فقهی شرایع پیشین هستند، صلاحیت استنباط حکم فقهی را دارند.
هرمنوتیک روایت و قصص قران کریم در تفسیر عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
249 - 272
حوزه های تخصصی:
تفسیر عرفانی یکی از روش های تفسیری است که بر پیشاادراکی همچون رمزی بودن وحی و زبان دین، ضرورت انکشاف قصد آیات و توجه به مغز و حقیقت سخن استوار است؛ به بیان دیگر تفهیم باطنی و لبّ سخن، رهیافت بنیادین و پراهمیت تفسیر عرفانی است. عرفا و فیلسوفان مسلمان از رمزی بودن زبان دین، برای انکشاف معنای باطنی قصص و روایت های قرآنی یا به عبارتی کشف سویه های پنهان متون دینی از طریق «هرمنوتیک روایت» بهره برده اند. در این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، به بررسی خصایص هرمنوتیک روایت با توجه به مبانی ریکور، در آثار عرفا و فیلسوفان مسلمان پرداخته ایم. نتایج به دست آمده حکایت دارند که هرمنوتیک روایت با رویکرد تازه ای به روایات و قصص دینی، خوانش جدیدی در این باب عرضه می کند. همچنین با خصیصه رمزی بودن، چندمعنایی و تفهیم باطنی، موجب توانمندی زبان می شود و خلق معانی تازه را به همراه دارد. فراتاریخی و بی زمان بودن، ساحت جدیدی از زمان را طرح می کند که موجب تبدیل شدن زمان طبیعی و ریاضی به زمان انسانی (که زمانی نامیراست) می شود؛ در این حالت روایت ها و قصص دیگر مختص قوم و فرهنگ خاصی نخواهند بود، بلکه می توانند به دنیاها و زمان های دیگر نیز سفر کنند. مطالعه این قصص و روایات در تفسیر عرفانی، حاکی از این امر است که هدف اصلی این متون، انتقال معانی ساده و سطحی واژگان نبوده، بلکه هدف روح و معانی ناآشکار و رمزی نهفته در آنها ست که به کمک دانش هرمنوتیک روایت، لایه های چندگانه معانی، تأویل و رمزگشایی می شوند.
پی جویی میزان تأثیرگذاری ابن جریج در ترویج اسرائیلیات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین) سال دهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۷
105 - 140
حوزه های تخصصی:
در سده های نخستین تاریخ اسلام، عواملی همچون ممانعت از نگارش و منع از کنکاش در تفسیر آیات،بستر راهیابی روایات اسرائیلی را در تفاسیر فراهم آورد. این واقعیت تلخ تاریخی که اسرائیلیات بوسیله ی مسلمان نماهای یهودی و بعضاً مسیحی به عنوان بخشی از دانسته های تفسیری و تاریخی ظهور یافت،موجب شد تا گروهی از تفسیر پژوهان به صرف وجود راویِ یهودی یا مسیحی تبار در طریق روایات تفسیری، این گونه روایات را اسرائیلی و راوی آن را از مروجان اسرائیلیات دانند. یکی از راویان مسیحی تبار که چنین اتهامی وی را نشانه گرفته،عبدالملک بن عبدالعزیز بن جریج مشهور به ابن جریج است. این پژوهش تلاش کرده است تا با روشی توصیفی-تحلیلی به بررسی محتوای تفسیر برجای مانده از ابن جریج در ذیل آیات قصص و با محوریت کتاب جامع البیان طبری که بیش از سایر تفاسیر بازگو کننده ی تفسیر او است،بپردازد تا در نمایان سازی صحت این اتهام قضاوت درستی را بدست دهد. بررسی ها نشانگرآنند که جز در چند مورد محدود،اثری از اسرائیلیات در روایات و آرای تفسیری ابن جریج دیده نمی شود و ارتباطات علمی و نقل ابن جریج از راویان اسرائیلیات اندک است و لذا نمی توان او را قطب و مرجع عمده ی انتشار اسرائیلیات در منابع تفسیری دانست.
بازتاب باورهای توحیدی کرامیه در نمای آیات قصصی با تأکید بر تفسیر سورآبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«قصص» از جمله اسلوب های بیانی قرآن است که نظر به میزان پردازش آیات، از جنبه های گوناگون حائز اهمیت می نماید. یکی از این جوانب، میزان اثرگذاری کارکردهای کلامی فرق در تفسیر قصص است. با توجه به این موضوع، «کرامیه» که از فرق مهم کلامی است، نظر به باورهای منسوب در اصول توحیدی و نقش مهم این موازین در تفسیر، خیزش مطالعاتی زیادی را به خود معطوف داشته است. ازآنجاکه مبانی کلامی هر فرقه در قالب متون منتسب جلوه گر می شود، این پژوهش به بررسی تحلیلی بازتاب این اندیشه ها در قصص «تفسیر سورآبادی»، به عنوان اصلی ترین منبع تفسیری کرامیه پرداخته است. مطابق این تحقیق که نتیجه ای کاربردی در حوزه مطالعات تفسیر، کلام و ملل دارد، از یک سو انتساب صفاتی چون تجسیم، استوا، مکانیت و اعضا به این فرقه نادرست است؛ و از سوی دیگر، این آرا در شاخصه های مهم رؤیت و جهت، بر فحوای تفسیر قصص اثرگذارند.
زهدگرایی نزد اصحاب حدیث متقدّم و متأخّر؛ بازخوانی «کتاب الزهد» ابن مبارک و احمد بن حنبل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۴
۲۴۷-۲۶۶
حوزه های تخصصی:
اصحاب حدیث به مثابه مکتبی تمامیت طلب در تمامی حوزه های علوم دینی، در زمینه زهد نیز آثار قابل توجهی بر جای گذاشت. عرصه زهدپژوهی نزد ایشان با توجه به گرایش های دوگانه متقدّمان و متأخّران، تبلور متفاوتی از حدیث پژوهی را رقم زده است. اگرچه موضوع زهد در قالب نگاشته ای حدیثی توسط ابن مبارک و ابن حنبل مورد بررسی قرار گرفته، جریان های اثرگذار بر آن ها و همچنین مبانی متفاوت حدیثی این دو، درکی دوگانه را از مفهوم زهد حاصل آورده است. وجود مکتب فکری اصحاب حدیث و پدیداری خوانش های گوناگون حدیث و به تبع اثرگذاری بر دو محدّث مورد بحث در زمینه زهد نیز شایان توجه است. در این بین، داستان سرایی قصّاص نیز در تصویرسازی از زهد بی تأثیر نبوده است. در جستار پیش رو سعی شده است ضمن بررسی تطبیقی کتاب الزهد ابن مبارک و کتاب الزهد ابن حنبل، تفاوت های آن دو از نظر گستره و موضوعات مطرح در این دو کتاب، مورد بحث قرار گیرد و از رهگذر جریان های موجود در سده های دوم و سوم هجری به تنوع روش های زهدگرایانه آن عصر اشاره کند.
بررسی و تحلیل سبک های ادبی در داستان های قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش دینی دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۳۰
29-48
حوزه های تخصصی:
قرآن کتاب هدایت بشر در تمام اعصار است وخداوند متعال به منظور ایضاح معانی، جلب نظر و توجه مخاطبان و انتقال مفاهیم والای معنوی و تعلیم دستورات اخلاقی و معارف دینی و تسریع در فهم و آسان سازی مطالب و تنزّل مفاهیم عمیق معنوی در روح و جان آدمی، از قالب قصه و در قصص از سبک های مختلف ادبی و داستان گوئی استفاده کرده است.در این میان، تمثیل و تشبیه و ایجاز و اطناب و سایر سبک های ادبی از شیوه های پیام رسانی در داستان های قرآن است که به منظور عینیّت بخشیدن و تجسم دادن به مفاهیم عقلی و معنوی بکار رفته تا هر کس به فراخور درکش از آن بهره بگیرد و ازآنجاکه یکی از اهداف قرآن برای آشکار شدن مسائل زندگی استفاده ازبیان سمبلیک است،به این حقیقت می رسیم که نقل داستان از بهترین روش هایی است که به این هدف عینیت می بخشد. به ویژه اینکه القای پیام به صورت مستقیم و آمرانه، همیشه با استقبال طبایع انسانی مواجه نمی گردد و بسیاری از اوقات، از طریق هنر می توان پیامی را به طور غیرمستقیم ایراد نمود،قرآن کریم نیز این مهم را مدنظر قرار داده در نقل داستان ها ، از سبک های مختلف ادبی برای القاء پیام استفاده کرده است در این مجال به بررسی برخی از این سبک های ادبی خواهیم پرداخت.
تبیین و نقد ناواقع نمایی زبان قصص قرآنی در اندیشه احمدخلف الله با تکیه بر آرای نوصدرائیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله ناواقع نمایی زبان قصص قرآن، توسط نواندیشانی مانند محمداحمدخلف الله طرح گردیده است. در این مقاله باروش تحلیلی-توصیفی ضمن اشاره به رویکرد ناواقع نما به زبان دین و گزاره های تاریخی متون دینی در جهان غرب، به تبیین دیدگاه احمدخلف الله پرداخته و سپس با تکیه بر آراء متفکران نوصدرایی مانند علامه طباطبایی، استاد مطهری، آیت الله مصباح، آیت الله جوادی آملی این دیدگاه مورد ارزیابی قرارگرفته است. یافته های تحقیق بر آن است که دیدگاه خلف الله با سیره عقلا و ادله عقلی مانند برهان حکمت تنافی دارد و هم چنین با آیاتِ ناظر به اوصاف قرآن (مانند حکیم، عزیز، فرقان) و آیات ناظرِ به اهداف قرآن صریحاً تعارض دارد. مضاف بر اینکه قصصِ قرآن دارای اوصافِ ثبوتی و سلبی مانند وصفِ حق هستند، که نافیِ مدعای خلف الله در ناواقع نمایی قصص قرآن است و ظهورِ در واقع نمایی آنها دارند.
رؤیاانگاری وحی؛ از پاشانی چینش آیات قرآن تا پرش و گسست قصص قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و پنجم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۹۷
185 - 203
حوزه های تخصصی:
مطالعه پیش رو دربردارنده نقد ادله و شواهد قرآنی ای است که در جهت تبیین مبنای رؤیاانگاری وحی ارائه شده است. بخش اول نقد به روش مؤلف مربوط است. نویسنده محترم بر خلاف مدعای رویکرد پدیدارشناختی، نگرشی تحویل نگر به قرآن دارد. بر خلاف نظر ایشان قرآن اگر بر هر خواننده بی طرفی عرضه شود، وجه خطابی آن آشکار خواهد شد. بر خلاف مدعا پاشانی چینش آیات قرآن مستلزم رؤیاگون بودن آن نخواهد بود. پراکندگی آیات برخی سوره های قرآن همانند مائده و احزاب یا نور می تواند مؤید ناکارآمدی برخی انواع تفسیر قرآن در قبال این گونه آیات باشد؛ آن چنان که در بین مفسران بزرگ بدان تصریح شده است. تکرار قصص قرآنی مصداق حقیقی تکرار نیست و در هر بار مشتمل بر مفاهیم جدیدی است. با فرض پذیرش تکرار، این تکرار بی هدف نیست و به جهت اهداف تربیتی و اخلاقی است. پرش و گسست زمانی موجود در قصص قرآنی نافی وجه خطابی آن نیست؛ زیرا قرآن صرف کتاب داستان نیست و اینکه برخی داستان های آن دارای گذشته نگری و گسست هستند، کاملاً متلائم با ادبیات داستانی پرطمطراق بوده و مؤید جامعیت حداکثری آن خواهد بود.
تجلّی اخلاق فردی در سوره قصص
منبع:
تفسیرپژوهی سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴
197 - 172
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش به بررسی فضایل اخلاق فردی در سوره قصص پرداخته شد. از داستان حضرت موسی (ع) و سایر افراد مطرح در سوره، نکات بسار مهمی در بُعد اخلاق فردی قابل برداشت است. از نکات اخلاقی استنباط شده از اعمال موسی (ع) می توان به فضایلی همچون اخلاص در نیت، شکرگزاری، شجاعت، امیدواری و دعا را نام برد. از فضایل اخلاقی سایر افراد مطرح در داستان، می توان به رازداری مادر و خواهر موسی (ع) که سال ها راز او را کتمان کردند، اشاره کرد که این کار جان موسی (ع) را حفظ کرد و «حیاء» را به عنوان بارزترین ویژگی اخلاقی دختران شعیب (ع) عنوان کرد که در نحوه حرکت و نوع سخن گفتن آنان با موسی (ع) نمود یافته است. همچنین فضایل اخلاقی دیگری چون، اعراض از لغو، شکیبایی در برابر مصایب و نیکوکاری از سوره مبارکه قصص برداشت می شود که شناخت و آراسته شدن به این فضایل در نیل به سعادت دنیوی و اخروی موثر است.
مؤلفه های داستان های قرآن و مقایسه آن با اسرائیلیات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
53 - 72
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم کتابی است که جذاب ترین و معتبرترین قصه های دینی را تشکیل می دهد. قصه در عرصه فرهنگ و انتقال مفاهیم انسانی قدمتی کهن دارد و سازگارترین فرم کلامی با ذهن بشر است. از همین روی دامنه مخاطبانش وسیع تر و قدرت نفوذش بیش تر است. قرآن کریم در طرح داستان ها و به خصوص داستان های انبیا، از سبک و اسلوب های منحصر به فردی بهره جسته است. همین داستان های معنوی، آن هنگام که به دست افسانه پردازان و اسرائیلیات آفرینان افتاده است به نوعی مورد پردازش قرار گرفته که کاملاً با اسلوب و اهداف داستان های قرآن کریم مغایر و متضاد بوده است. این مقاله بر آن است مقایسه ای اجمالی میان پنج ویژگی داستان های قرآن از جمله «حقیقت گرایی، نپرداختن به جزئیات و تفاصیل بی فایده، مبارزه با تحریفات، معرفی انبیا به عنوان الگوهای اخلاقی، رعایت اصول اخلاقی» با پنج ویژگی اسرائیلیات که کاملاً در برابر ویژگی های قصص قرآنی است یعنی «افسانه سرایی و خرافه پردازی، پرداختن به جزئیات و تفاصیل بی فایده، تفاوت ها و تهافت های روایات اسرائیلی، و مخدوش کردن چهره تابناک انبیا ارائه کند تا اختلاف عمیقی که میان این دو روش وجود دارد روشن شود.
زبان قصص قرآن در اندیشه آیت الله جوادی آملی با رویکرد انتقادی به نگرش کارکردگرایانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیر تطبیقی سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۵
214 - 237
حوزه های تخصصی:
از جمله مسائل بحث برانگیز درحوزه زبان دین و قرآن، واقع نمایی/ ناواقع نمایی زبان قصص قرآن است. ناواقع نمایی زبان قصص قرآن توسط برخی نواندیشان از جمله محمد احمدخلف الله طرح گردیده است. در این مقاله باروش تحلیلی-توصیفی ضمن اشاره به رویکرد ناواقع نما به زبان دین و گزاره های تاریخی متون دینی در جهان غرب به تبیین دیدگاه محمداحمدخلف الله پرداخته و سپس با تکیه بر آراء تفسیری آیت الله جوادی آملی این دیدگاه مورد ارزیابی قرارگرفته است. یافته های تحقیق بر آن است که دیدگاه خلف الله در تنافی با ادله عقلی مانند برهان اعجاز(در دوری از اختلاف و تناقض) و همچنین در تعارض با صریحِ برخی آیات قرآن، می باشد. مضاف بر اینکه قصصِ قرآن در لسانِ قرآن متصف به برخی اوصافِ سلبی و ثبوتی هستند(مانند وصفِ حق) که نافیِ مدعای خلف الله در ناواقع نمایی قصص قرآن و ظهورِ در واقع نمایی آنها دارند.