مطالب مرتبط با کلیدواژه

گرشاسپ


۱.

کردارشناسی گرشاسپ در گذاراز اسطوره به حماسه و تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اسطوره حماسه اوستا متون تاریخی کردارشناسی گرشاسپ

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای اسطوره شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای ادیان زرتشتی گری
تعداد بازدید : ۲۴۵۲ تعداد دانلود : ۱۲۵۵
گرشاسپ از روزگار اوستا تا دوران تدوین متون تاریخی کهن و حماسه¬های ملّی ایران، مسیری دراز آهنگ را پیموده است. اژدها کشی و دیواوژنی و دیگر کردارهای این پهلوان اساطیر کهن ایرانی، بخش مهمّی از مضامین پهلوانی مندرج در اوستا را تشکیل می دهد، امّا با ورود به قلمرو متون ادب پهلوی، بنا به عللی چون پری کامگی و اهانت به آتش، بخشی از فرّ و فروغ اوستایی خود را از دست داده و در ایران عهد اسلامی نیز در اغلب متون تاریخی و حماسه های ملّی - جز گرشاسپ نامه– رنگ باخته است. در این جستار به توضیح و تبیین کردار شناسی گرشاسپ از اسطوره تا حماسه و تاریخ پرداخته و به این نتیجه رسیده ایم که مهم ترین دلایل این رنگ باختگی و حضور کم رنگ گرشاسپ در حماسه های ملّی و متون تاریخی این است که در گذار از اسطوره به حماسه در شاهنامه و اغلب متون حماسی به سه شخصیّت مستقل (سام، نریمان و گرشاسپ) تبدیل و برخی داستان-های رستم جایگزین اساطیر گرشاسپی شده است. بعلاوه سیمای گناهکارانه گرشاسپ (پری کامگی، اهانت به آتش مقدّس و خوارداشت آیین مزدیسنا) در برخی متون پهلوی، جهان پهلوانی دربار ضحّاک در گرشاسپ نامه و برخی متون تاریخی، و تلاش فردوسی برای جاودانه کردن رستم به عنوان جهان پهلوان و نگهداشت نظم و وحدت داستانی شاهنامه، از دلایل مهمّ این رنگ باختگی است.
۲.

در جست وجوی پاره های از یاد رفته اسطوره گرشاسپ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پری گرشاسپ گرشاسپ نامه سامنامه تومار نقالی سامنامه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۲۹ تعداد دانلود : ۷۱۸
پاره هایی از زندگی گرشاسپ، پهلوان ایرانی، ابتدا در اوستا و متن های پهلوی آمده و بعدها در قالب روایات دیگر بازگفته شده است. اصلی ترین پاره های زندگی گرشاسپ در متون کهن، به دلاوری ها و پاره اندکی به پیوند او با پری اختصاص دارد. با توجه به آنکه ادب عامیانه همواره نگهبان پاره های حذف شده از ادبیات رسمی است، واکاویسامنامه و تومار نقالی آن شیوه مناسبی برای بازیافت پاره های حذف شده این فرازِ زندگی گرشاسپ/ سام است. در سامنامه و تومار، برابر پیوند پر راز و رمز گرشاسپ/ سام و پری خَنَئثی تی در متون کهن، رابطه سام و یک پری به نام عالم افروز / گل افروز وجود دارد و پری در اینجا در وجهی آسیب رسان پدیدار می شود. در زندگی سام نیزیک پری بارآور به نام پریدخت حضور دارد. دور از نظر نیست که این دو پری را که قهرمان را سوی خود می کشند، دو وجه ایزدبانوی بزرگ، ویرانگر- آفریننده، بدانیم.
۳.

رستم، شخصیتی اسطوره ای یا حماسی؟(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اسطوره تاریخ حماسه رستم ایندرا گرشاسپ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۰۹ تعداد دانلود : ۹۶۵
درباره جهان پهلوان شاهنامه، رستم، پژوهش های بسیاری انجام گرفته است. برخی او را شخصیتی تاریخی، و گروهی شخصیتی اسطوره ای به حساب آورده اند. پژوهشگران دیگری خاستگاه راستین رستم را حماسه می دانند. بهمن سرکاراتی در جستاری با نام «رستم یک شخصیت تاریخی یا اسطوره ای؟» پس از آوردن دیدگاه کسانی که تهمتن را شخصیتی تاریخی یا اسطوره ای تصور کرده و او را با گندفر و گرشاسپ یکی می پندارند، انگاره هر دو گروه را ناپذیرفتنی می داند و چنین نتیجه می گیرد که رستم نه شخصیتی تاریخی است، و نه اسطوره ای، بلکه خاستگاهی حماسی دارد. نگارنده در این جستار می کوشد به دو روش یا دلیل، احتمال اسطوره ای بودن رستم را نشان دهد: نخست براساس شواهد و اسناد گوناگون، به نقد و تحلیل دیدگاه سرکاراتی و نارسایی دیدگاه او درباره بی پیوندی رستم با گرشاسپ می پردازد، سپس با آوردن انگاره پیوند ایندرا و رستم، آن را به عنوان دلیل دیگری برای اسطوره ای بودن تهمتن مطرح می کند.
۴.

بازکاوی بن مایه ها و ساختار داستان های «نبرد رستم با اکوان دیو» و «نبرد گرشاسپ با گَنْدَرْوَ»(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: شاهنامه رستم اکوان دیو گرشاسپ گندرو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۲۸ تعداد دانلود : ۱۱۹۸
گرشاسپ بزرگ ترین پهلوان اسطوره ای ایران است و رستم نیز جهان پهلوان شاهنامهاست. یکی از شگفت ترین و رازآمیزترین دشمنان گرشاسپ، دیوی است گَنْدَرْوَ نام که پهلوان پس از رنج بسیار، او را در کنار دریای فراخ کرت از پای درمی آورد. اکوان دیو نیز از رازآمیزترین دشمنان رستم است که تهمتن با کوشش بسیار، سرانجام او را در نزدیکی دریایی از پای می افکند. در این جستار، با روش توصیفی تحلیلی، دو داستان «نبرد رستم با اکوان دیو» و «نبرد گرشاسپ با گَنْدَرْوَ»، از دید بن مایه و ساختار سنجیده می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد که این دو داستان، در ساختار و روند کارکردهای نیروهای دوسویه و نیز از دید ژرف ساخت های اسطوره ای حماسی، به گونه ای شگفت هم سانند. روند ساختاری دو داستان و آرمان ها یا کهن الگوهای رفتاری دو پهلوان، این انگاره را سامان می دهد که گویی داستان نبرد رستم با اکوان دیو، گونه ای دیگر از داستان نبرد گرشاسپ با گَنْدَرْوَ است و یا هر دو داستان از یک سرچشمه اند.
۵.

چرا رستم از سوی مادر ضحّاک نژاد است؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رستم ضحّاک آذر گرشاسپ زروان پادشاه پدر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۲۵ تعداد دانلود : ۱۷۳۵
نگارنده در این جستار می کوشد تا پاسخی درخور به این پرسش بیابد که به راستی چرا نیای مادری رستم را در ش اهنامه، ضحّاک خوانده اند؟ در پاسخ چهار توجیه را می توان ارائه داد: 1- می دانیم که نیای پدری رستم، گرشاسپ است و او ب ه ویژه در متن های پهلوی، از آن جاکه آتش را آزرده است، دوزخی می شود. شاید موبدان عهد ساسانی برای گرفتن انتقام از رستمِ سکایی پارتی (که از نظر تفکّر سیاسی و عقیدتی در تقابل با ساسانیان است)، او را از سوی مادر به کسی نسبت داده اند که کنشی همسان گرشاسپ دارد و او کسی نیست جز اژی دهاک که مطابق با اوستا، آذر را می آزرد؛ 2- از آن جاکه در کیش زروانی، حکومت را به اهریمن سپرده اند، ایرانیان پهلوانی نیاز دارند که بخشی از وجود او اهریمنی باشد تا بتواند چیرگی مطلق بر جهان شاهنامه بیابد؛ بدین سان رستم از سوی مادر با ضحّاک پیوند می یابد؛ 3- در برخی منابع، چهره ای مثبت از ضحّاک ارائه کرده اند. شاید نسبتِ رستم به ضحّاک در شاهنامه و نازشِ رستم به نیای مادری اش، بازتابِ علاقه توده عوام به ضحّاک در منابع دیگر باشد؛ 4- ضحّاک و رستم، نخستین شورندگان بر پدر پادشاه هستند و این نیز می تواند سبب پیوند رستم با ضحّاک باشد.
۶.

طلسم جمشید «نقد و بررسی بن مایه ای اسطوره ای در منظومه های پهلوانی و طومارهای نقالی با تکیه بر سام نامه»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جمشید گرشاسپ سام نامه منظومه های پهلوانی طومارهای نقالی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۶۴ تعداد دانلود : ۷۲۱
گسستن فرّ از جمشید در هیئت مرغ وارغن و پیوستنش به ایزد مهر، فریدون و گرشاسپ، یکی از بنلادهای کهن اسطوره ای است که در اساطیر ایران، متون حماسی و طومارهای نقالی، بازتابی پررنگ دارد. بدیهی است هر بنلاد اسطوره ای در گذر خود از دنیای اسطوره به گستره منطق پذیرتر حماسه متناسب با شرایط زمانی و مکانی، دستخوش دگرگونی هایی می شود تا به گونه ای خردباورتر در اذهان بنشیند. سپس در تطور از حماسه به ادبیات عامه نیز متناسب با ذوق و پسند مردمان دگردیسی هایی می یابد. از این رو، یک درون مایه اسطوره ای گاه چنان از اصل خود فاصله می گیرد که پی بردن به سرمنشاء آن، بسیار مشکل می نماید. در این جستار کوشش شده است که پیوند طلسم جمشید با گسستن فره پهلوانی او و پیوستنش به گرشاسپ در منظومه های پهلوانی سام نامه، گرشاسب نامه، بهمن نامه، فرامرزنامه، جهانگیرنامه و شهریارنامه، همچنین طومار نقالی شاهنامه، طومار هفت لشکر، طومار کهن شاهنامه فردوسی، طومار شاهنامه فردوسی، زرّین قبانامه و طومار سام سوار و دختر خاقان چین، مورد بررسی قرار گیرد. از دید نگارندگان، طلسم جمشید و کوشش پهلوانان سیستانی در گشودن آن و دستیابی به گنج یا شمشیر تعبیه شده در طلسم، بازنمود نمادین پیوستن فره پهلوانی جمشید به گرشاسپ است که به صورت دگردیس یافته در منظومه های پهلوانی و طومارهای نقالی، تبلور یافته است.
۷.

هم سنجی متن ادبی و نگارگری در مجلس «کمان کشیدن گرشاسپ در محضر قیصر روم» از شاهنامه قاجاری عمادالکتاب

تعداد بازدید : ۵۲۱ تعداد دانلود : ۳۶۷
حسن ختام شاهنامهنگاری در ایران، نسخه عمادالکتاب است که به عنوان واپسین نمونه دستنویس و مصور قاجاری کمتر مورد مداقه قرار گرفته است. این شاهنامه با حدود چهار هزار بیت اضافات، بخشی از متن گرشاسپنامه را نیز در خود جای داده که ازجمله آنها داستان کمان کشیدن گرشاسپ پهلوان در محضر قیصر روم است. آنچه در پی میآید در پاسخ به این پرسش است: تطبیق متن ادبی و تصویر در مجلس مذکور از شاهنامه عمادالکتاب چه چیزی را نشان میدهد؟ فرضیه آن است که این نگاره در حدود سبک قاجاری به متن ادبی وفاداری نشان داده است. هدف، تحلیل تطبیقی متن ادبی و نگاره از نسخه مهجور عمادالکتاب است. این مقاله با نمونهگیری هدفمند نشان میدهد نقاش به جهت تأکید بر هویت ایرانی یا شاید هم به سبب اشتباه گرفتن گرشاسپ پهلوان با گرشاسپ، پادشاه پیشدادی مورد اشاره در متن شاهنامه، او را در هیئت ملوکانه فتحعلیشاهی به تصویر درآورده و بهعکس قیصر روم را برخلاف متن ادبی در حالت ایستاده، به صورت دست به سینه مجسم ساخته و در تجسم پوشش وی به کلاه دستارپیچ فرمانروایان محلی بسنده کرده است. بههرروی عدول نقاش از جزییات ظاهری متن ادبی و اتخاذ مسند شاهانه برای گرشاسپ به دلالت معنایی حقانیت وی نسبت به قیصر روم انجامیده است.
۸.

درخشش گرشاسپ در برخی دست نویس های شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۲۴۷ تعداد دانلود : ۱۴۶
گرشاسپ از بزرگ ترین پهلوانان ایران است که پیشینه روایات او به دوره اقوام هندو ایرانی می رسد. به سرگذشت این قهرمان در اوستا و متون فارسی میانه بارها اشاره شده است و بازتاب برخی از پهلوانی های اساطیری او را می توان در منظومه های گرشاسپ نامه و سام نامه مشاهده کرد. با وجود آوازه و اهمّیت گرشاسپ در ادب پهلوانی ایران، این قهرمان در شاهنامه حضور درخشان و نقش به سزایی ندارد. توجّه به همین نکته سبب شد که برخی کاتبان به تدریج روایت هایی را درباره پهلوانی های گرشاسپ به نظم درآورند و در دست نویس های شاهنامه جای دهند. برای مثال در دست نویسی از شاهنامه به تاریخ 841ق که در کتابخانه بریتانیاست و در تصحیح خالقی مطلق، با نشان اختصاری (ل 3 ) از آن یاد می شود کاتب هرجا که توانسته ابیاتی را درباره گرشاسپ به متن افزوده است تا بدین روش، حضور او را در شاهنامه برجسته تر کند. در این مقاله به بررسی و تحلیل قطعات الحاقی این دست نویس و نیز شمار دیگری از دست نویس های شاهنامه می پردازیم و به منابع احتمالی روایات آن ها اشاره می کنیم.
۹.

تحلیل پیکرگردانی اژدها در ماجراهای گرشاسپ براساس نقد کهن الگویی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گرشاسپ اژدها پیکرگردانی ضدقهرمان نقد کهن الگویی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۵ تعداد دانلود : ۱۹۴
نقد کهن الگویی از جمله روی کردهای میان رشته ای در نقد ادبی معاصر است. کارل گوستاو یونگ میراث ادبی و تجربه های مشترک فرهنگ های متفاوت را در ناخودآگاه جمعی می پندارد و دلیل شباهت های فرهنگی میان ملل مختلف را اشتراک در کهن الگوهای مشترک می داند. هدف این گونه نقد، تحلیل و ارزیابی آثار ادبی و روایات کهن، در صورت داشتن ظرفیت اسطوره ای و کهن الگویی است. از جمله اهداف اصلی پیکرگردانی، ارائه نمادها و نشانه هایی است که قصد بازنمایی حالات روانی انسان را دارد و در پی بیان رازهای مبهم هستی در اسطوره ها به وسیله کهن الگوهاست. این پژوهش قصد دارد انواع پیکرگردانی هیولاهایی را که در اصل اژدها هستند، در ماجراهای گرشاسپ مورد تحلیل و ارزیابی قراردهد. در این جستار از میان ضدّقهرمانانی که گرشاسپِ اوستا به عنوان کهن الگوی قهرمان با آن ها مبارزه کرده است، تنها پتیاره های اژدهاگونه ای که به هیأت پری وهیولاهای سهم گین پیکرگردانی شده اند، از دیدگاه نقد یونگی، به شیوه کتاب خانه ای و با روی کرد تحلیلی - توصیفی مورد بررسی قرارگرفته اند و این نتیجه به دست آمده است که این بوده های اهریمنی به رغم تفاوت در پیکره های ظاهری، در اصل پیکرگردانی اژدهای درون و سایه وآنیمای منفی قهرمان هستند.
۱۰.

رخش؛ اسبِ واگذارشدۀ گرشاسپ به رستم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رستم گرشاسپ رخش پیوند شخصیتی و ادبیات حماسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۷ تعداد دانلود : ۲۱۳
در این نوشتار، به روش بازکاوی متن و با شیوه تطبیقی، همسانی رستم و گرشاسپ از دید ویژگی تنانه و کالبدینه اسبان آن دو پهلوان بررسی و تحلیل می شود. رستم پس از ستاندن جهان پهلوانی، در برابر افراسیاب که سپاهی انبوه برای تازش به ایران شهر گسیل داشته، درمی ایستد؛ اما برای ایستادگی در برابر تورانیان و پای گذاری به نبردگاه، دو چیز از زال می خواهد: یکی گرز و دیگری اسب. زال نیز نخست گرز نیای خود، گرشاسپ پهلوان را که به سام رسیده بود، به تهمتن می دهد و سپس با گردآوردن گله های بسیار از اسبان، زمینه را برای گزینش اسبی درخور و فراسویی برای تهمتن فراهم می آورد. رستم از میان اسبان گوناگون، اسبی میان لاغر برمی گزیند. درنگ در معنی نام گرشاسپ و فرادید نهادن همانندی های بسیار میان او و رستم، همچون زاده شدن از پهلوی مادر، همسانی در برخورد با آتش، فروافتادن در جایی گود، نبرد همسان با اکوان و گندرَو و... این انگاره را سامان می دهد که گرشاسپ که به معنی دارنده اسب لاغر است، در گذر اسطوره به حماسه، افزون بر گرز خویش، اسبِ میان لاغر خود را در حماسه ملی به تهمتن وا می گذارد و بدین گونه رخش، یادگاری می تواند بود از بخش «کِرِس» یا «کرش» در نام «گرش اسپ» که به معنی اسب نزار است.