مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
بهرام گور
حوزه های تخصصی:
یکی از داستانهای هفت پیکر نظامی، بهرام گور و کنیزش فتنه در شکارگاه است. این داستان را نظامی از روایت بسیار ساده، کوتاه و طرح گونه و گذاری فردوسی گرفته، پرورده و بخش دومی بدان افزوده است. پس از نظامی این داستان را امیرخسرو دهلوی (750-651) در هشت بهشت و عبدی بیک نویدی شیرازی (988-921) در هفت اختر آورده اند که هر دو تقلید و نظریه ای از هفت پیکر نظامی است. امیرخسرو بخش میانی داستان را با تغییراتی اندک نسبت به روایت نظامی آورده و عبدی بیک بر دامنه تغییرات افزوده است. با مقایسه و تحلیل این چهار روایت در می یابیم که هنر نظامی در داستان پردازی و عناصر و بن مایه های داستانی و جنبه های اخلاقی و روانی بر روایتهای دیگر برتری دارد. این مقایسه تنها از نظر ساختار روایی و داستانی است نه جنبه های زبانی و شگردهای بیانی و سبکی؛ تنها در پایان مقاله به عنوان نمونه، توصیف کنیز را از چهار روایت نقل می کنیم تا خواننده خود به این قیاس دست زند. در آغاز مقاله نیز ضمن معرفی چهار اثر و گزارش چهار روایت می کوشیم به کمک نموداری، نقش مایه های داستانی را نشان داده و به وجوه شباهت و اختلاف روایتها بپردازیم.
بررسی و مقایسه دو چهره نیمه تاریخی شاهنامه (بهرام گور و بهرام چوبین) بر اساس نظریه قدرت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بهرام گور و بهرام چوبین از چهره های برجسته شاهنامه اند. به نظر می رسد، داستان زندگی این دو قهرمان، درگذر زمان دستخوش روایتهای افسانه ای و عامیانه شده و تا اندازه ای در هاله رمز و ابهام فرو رفته است. تشابه در برخی از روایات و حوادث زندگی این دو، این فرضیه را قوّت می بخشد که این وقایع مربوط به زندگی یک نفر است. با وجود این از خلال ابیات شاهنامه می توان تا حدودی به شخصیت واقعی آنها پی برد. داستان بهرام گور و بهرام چوبین به علّت آنکه در بخشهای پایانی شاهنامه قرار گرفته، کمتر مورد توجه بوده است، با این حال مردم همواره به نظر احترام به آنان نگریسته اند؛ زیرا شخصیت این دو قهرمان بزرگ را با روحیه حقیقت جویی خویش، همراه و هماهنگ دیده اند. هم نامی این دو چهره نیمه تاریخی، آمیختگی بیشتر سرگذشت آنها را در پی داشته است که بازتاب آن را در شاهنامه نیز می توان دید.
در این جستار تلاش برآن است تا با در نظر گرفتن یکی از نیرومندترین انگیزه های بشری؛ یعنی قدرت که بسیاری از رفتارهای انسانی را شکل می دهد و همچنین دیگر نظریه های مربوط به آن، تصویری تقریباً واقعی از شخصیت این دو قهرمان بزرگ نشان داده شود. ظهور این دو شخصیت در شاهنامه، براست ی بروز «ناخودآگاه جمعیِ» ملّتی آرمان خواه و حقیقت جو در برابر تجاوز بیگانه و استبداد داخلی است.
بازنگری روایات تاریخی یزگرد اول و بهرام پنجم با تأکید بر تحلیل انتقادی گفتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظهور چهره اسطوره ای بهرام، پس از بیست سال حکومت مسالمت آمیز یزدگرد، به عنوان اتخاذ موقعیتی راهبردی برای جبران شکافِ گفتمانی در جامعه زردشتی قابل توجیه است. سنت روایی زردشتی، بهرام را در گره گاهِ گفتمانی قرار می دهد و عناصری چون شجاعت، جنگ های داخلی و خارجی و کنش های تاریخی او را با رمزگانی اسطوره ای و حماسی، حول آن می تَنَد. هدف این مقاله، بررسی انتقادی «مرگ یزدگرد» و «تاج ربایی بهرام گور از میان دو شیر» براساس گزارش سه متن (تاریخ طبری، تاریخ ثعالبی و بخش تاریخی شاهنامه فردوسی) است تا زیرساخت های ایدئولوژیک و مناسبات قدرت در نظم گفتمانی روایت ها و راویان آشکار شود. از مقایسه روایت های مربوط به یزدگرد و بهرام می توان به سیطره روایت ایدئولوژیکِراویان در بازسازی اسطوره های دینی و احیای آنها در پیکربندی ای تاریخی پی برد. این تحلیل براساس تلفیقی از رویکرد فرکلاف و لاکلو و موفه در تحلیل انتقادی گفتمان صورت گرفته است.
مضامین تعلیمی و تربیتی در هفت پیکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظامی با گذشت بیش از هشت قرن، همچنان بلندترین قلّه داستان سرایی را در ادبیات به خود اختصاص داده است و پنج گنج وی قدرت سخنوری اش را در موضوعات گوناگون عرفانی، عاشقانه، تاریخی و حماسی در معرض دید خوانندگان به نمایش می گذارد. گویی قدرت سخندانی و خلوص ایمان وی، با توفیق آسمانی و الهامات غیبی همراه بوده است و نه تنها در تک تک ابیاتش، کمال هنر نمایی و زیبایی هایی ادبی در لفظ و معنی، طراوت و تازگی به کلامش داده است بلکه در تمام داستان هایش پیامهای اخلاقی و انسان مدارانه و معرفت نفس و شناخت حق تعالی را به حاکمان زمان به طور اخصّ و عموم مردم به طور اعم سفارش کرده است. هر چند هفت پیکر نظامی را غنایی و حماسی دانسته اند و به ظاهر در بر دارنده استغراق بهرام گور در عشرت و لذّت شکار و دلدادگی به دلارایی های دختران هفت اقلیم در هفت گنبد است اما پیام کلی و هدف غایی این منظومه سوق دادن خوانندگان به مضامین اخلاقی و اندیشه های متعالی انسانی و آموزه ها و پند و عبرت است. آموزه های تربیتی و تعلیمی که همچون آیینه ای در مسیر تکامل و رستگاری نوع بشر است. در پشت پرده داستان ها و حکایت های هفت پیکر، مفاهیم عمیق تربیتی چون خداجویی و توکّل و اعتماد به خدا، عدل گرایی و ظلم ستیزی، فراگیری علم و هنر و خردورزی، ترک تعلّقات دنیای ناپایدار، رهایی از حرص و طمع، نکوهش عیّاشی شهوت و هوسرانی، نیکی اندیشی و بیزاری از بد گوهران و دوستان منافق، اهمیّت تلاش و مشاوره با اندیشمندان در اداره امور مملکتی، بخشش و احسان، رعیّت نوازی و دهها نکته اخلاقی دیگر که رعایت آنها انسان را در دنیا و آخرت رستگار و خوشنام می کند. در این مقاله با ذکر شواهد به جنبه های تعلیمی و موعظه های اخلاقی هفت پیکر پرداخته شده است.
ازدواج جادویی در هفت پیکر نظامی مقایسه تطبیقی قهرمانان اسطوره ای ایران و یونان و کارکرد مشترک نجوم و کیمیاگری در روایت هفت پیکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظامی با دانش گسترده اش در ستاره شناسی، کیمیاگری و قصص اساطیری، در منظومه هفت پیکر داستانی رمزی و شگفت می آفریند که در هر خوانشی می تواند بعد و رنگی تازه از خود به نمایش بگذارد. بهرام گور قهرمان روایت نظامی است که با گذر از مراحل هفت گانه به خودشناسی و کمال درون می رسد و این فرایند فردیت با ازدواج با دختر پادشاه ایران در روز جمعه پایان می یابد. بهرام (مریخ ) با شاهدخت ایرانی (زهره ) پیوند می یابد و کمال بهرام از آنجا حاصل می شود. ازدواج جادویی تعادلی بین جانب مردانه و زنانه روح است. ازدواج مقدس (Hieros Gamos) به معنی اتحاد میان خدا و خدابانو و یا موجودی الهی و انسان و گاه به طور خاص وحدت بین شاه و الهه است. در کیمیاگری ستاره زهره با نشانه و مریخ با نشانه مشخص شده اند. زهره متعلق به فلز مس است و علامت آن خورشیدی است که صلیبی در زیر دارد و علامت مریخ که فلز مربوط به آن آهن است، خورشیدی است که صلیبی در بالا دارد. وقتی این دو ستاره یکی می شوند، تعادل و کمال به جان بازمی گردد. در داستان نظامی این ازدواج جادویی با پیوند بهرام و شاهدخت ایرانی به ثمر می رسد. مقاله حاضر بر آن است تا ضمن تبیین بحث ازدواج جادویی در کیمیاگری و اسطوره شناسی از یکی از ساحت های پنهان و پوشیده داستان هفت پیکر پرده برگیرد و با تکیه بر قابلیت-های سمبولیک متن و دیدگاه های روان شناسانه کارل گوستاو یونگ، برداشتی تازه از این روایت اسرارآمیز ارائه دهد.
تخیّل شیر در رزم فردوسی و بزم نظامی (داستان بهرام گور در شاهنامه و هفت پیکر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان «برداشتن تاج از میان دو شیر» یکی از روایت های نمادین است که در اثر جاوید حکیم فردوسی و حکیم نظامی با شباهت های فراوان و تفاوتی اندک نقش بسته است. در این مقاله با بهره گیری از نظریه «ژیلبر دوران» به بررسی کارکرد تخیّل شیر در دو منظومه شاهنامه فردوسی و هفت پیکر نظامی پرداخته شده است. نگاه ژیلبر دوران به اسطوره نگاهی ویژه است و کارکردی متفاوت دارد. از نظر او اسطوره ها مهمّ ترین تجّلی تخیّل است و تخیّل نیز از تصاویر نمادین تشکیل شده است. در این جستار با استفاده از منظومه ها و ساختارهایی که ژیلبر دوران، نظریه پرداز بزرگ معاصر، ترتیب داده، تصاویر نمادین داستان «برداشتن تاج از میان دو شیر» و هم چنین چگونگی تخیّلی که موجب بوجود آمدن این تصاویر در ذهن سرایندگان شده، شرح شده است.
غیبت بهرام گور (بررسی مضمونی حماسی- اساطیری در روایاتِ پایانِ زندگیِ بهرام پنجم ساسانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مضمون که کسی به غار، چاه، گودال، قبر، زیر زمین و... می رود و در آنجا عروج می کند و غایب می شود یا زندگانی ابدی می یابد و تا رستاخیز زنده می ماند/ می خوابد تا در آخرالزمان ظاهر شود، نمونه های مختلفی در روایات حماسی- اساطیری، آیینی- اعتقادی و تاریخی دارد. بهرام پنجم ساسانی (ملقّب به بهرام گور) هم- که ظاهراً به مرگ طبیعی درگذشته- در داستانهای متعدّدِ پایانِ کارش در غار یا گنبدی ناپدید می شود و یا به چاه و مرداب یا شوره زار می افتد و پیکرش را نمی یابند. احتمالاً این روایات نیز مبتنی بر بن مایه مذکور است و ایرانیان که می پنداشتند بهرام گور پس از اتمامِ شهریاریِ دادگرانه اش غایب شده و زنده به آسمان رفته است تا در روز رستاخیز باز گردد و برای پیروزیِ فرجامینِ نیکی بستیزد، افسانه هایی پرداخته اند که در آنها بهرام همچون کیخسرو و دیگر همتایانِ منجی و جاویدانش در غار یا چاه ناپدید می شود. شاید تصوّرِ چنین سرنوشتِ داستانی و آیینی برای او به دو دلیل بوده است. نخست تبدیلِ شخصیّتِ تاریخیِ بهرام گور به شاه- پهلوانی حماسی- اساطیری و محبوب در روایات و معتقدات ایرانیان که هم دلیر بوده است و هم رعیّت پرور و دیگر، هم نامیِ او با یکی از نجات بخشانِ رستاخیزیِ زرتشتی یعنی بهرام ورجاوند و جابه جاییِ برخی خویشکاری هایِ بهرام های نامدار در سنّتِ داستانی و تاریخیِ ایران که موجبِ انتقالِ نقشِ آخرالزمانیِ بهرام ورجاوند به بهرام گور شده است.
بررسی ادبیات غنایی در فرش های تصویری دوره قاجار (مطالعه موردی: داستان های بهرام گور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قالی های تصویری، گروه نسبتاً بزرگی از قالی های دوره قاجار را تشکیل می دهند. در این میان تعداد قابل توجهی از آن ها تصویرگر ادبیات غنی ایران هستند؛ دسته گسترده ای از قالی های تصویری قاجار این مفهوم را با بهره گیری از خط نگاره ها، تجلی بخشیده اند. این مقاله ضمن معرفی عوامل زمینه ساز و مؤثر بر روند تصویرگری در قالی های قاجار، به معرفی و بررسی دسته ای از قالی های تصویری با مضامین و موضوعات ادبی که اختصاص به داستان های بهرام گور دارد، می پردازد. در این راستا ارتباط بین مضامین کتیبه ها با چگونگی تصویرگری، منبع الهام گیری و اهمیت موضوع داستان های مربوط به بهرام، مسئله پژوهش بوده و پاسخ دهی و ریشه یابی موارد نامبرده، از اهداف این مقاله است. طی مطالعات انجام گرفته، این داستان ها به جهت اهمیت موضوعی و جایگاه ویژه در آن مقطع تاریخی بازتابی از اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دوران مذکور در ایران اند. رویکرد نگارندگان به موضوع تاریخی – توصیفی و گردآوری مطالب و تصاویر به شیوه کتابخانه ای بوده است. اطلاعات به دست آمده به شیوه کیفی تحلیل شده اند.
تطبیق صحنه شکار آهو، بهرام گور و آزاده در شاهنامه های دوره ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه، حماسه ای منظوم، اثر حکیم ابوالقاسم فردوسی است. این اثر موردتوجه حاکمان ایران در دوره های مختلف بوده و به سفارش برخی از آن ها، نگارگران آن را به تصویر کشیده اند. از دوره پیش از استقرار ایلخانان تا سده 14.م /8 ه.ق، نسخه مصوری از شاهنامه به دست نیامده است و فقط 2 نسخه از شاهنامه مربوط به سده 13.م /7 ه.ق در دست است که هیچ کدام مصور نیست . پس از این دوران نیز تنها نزدیک به 10 شاهنامه مصور متعلق به14.م/8 ه.ق (دوره ایلخانی) موجود است که تصویرسازی های موجود در آن ها تأمل برانگیز است. در این پژوهش، سه نگاره از سه شاهنامه دوره ایلخانی تحلیل و بررسی شد که به تصویرگری روایت « شکار آهو، بهرام گور و آزاده» که یکی از داستان های موردتوجه تصویرگران دراین شاهنامه ها بود. این تحقیق که به روش توصیفی- تحلیلی انجام شد، با بهره گیری از منابع و مستندات موجود، در پی یافتن پاسخ برای این پرسش بود که آیا سه شاهنامه 1331.م/731ه.ق ،1333.م/733ه.ق و 1352.م/753ه.ق در یک کارگاه هنری تولیدشده و در تولید آن ها از روش و سبکی خاص پیروی شده است ؟ لذا به این منظور، مجموعه ای از افتراق ها و اشتراک های عناصر هنری در این سه نگاره بررسی شد و این نتیجه به دست آمد که در ترکیب بندی، فن و حتی در تأثیرپذیری از اسلوب های مکاتب قبلی؛ از هنر ایران، چین و مغول، تصویرپردازی های مشترک در این آثار وجود دارد که تأییدی بر تولید این آثار مشتبه در کارگاهی مشترک است.
تحلیل الگوهای بصری و مفهومی مرگ آزاده در ایران باستان، ساسانی و سلجوقی با رویکرد شمایل شناسی پانوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۸
74 - 87
حوزه های تخصصی:
بررسی الگوهای بصری شکار بهرام گور و آزاده در سفالینه های مصور سلجوقی نشان می دهد که برخی از آنها، علاوه بر ترسیم چنگ نوازی و همراهی آزاده در شکار، به هلاکت رسیدن او به زیر پاهای شتر با جامه ای متفاوت را نیز مورد توجه قرار داده اند. تحقیق حاضر با هدف شناخت الگوهای بصری و مفهومی دو رویداد چنگ نوازی و مرگ آزاده با دو جامه متفاوت که در سفالینه های سلجوقی به تصویر کشیده شده اند، شکل گرفته و تلاش شده به این پرسش ها پاسخ داده شود: الف. اشتراک و تفاوت های الگوهای بصری و مفهومی دو رویداد چنگ نوازی و مرگ آزاده در ایران باستان، ساسانی و سلجوقی کدامند و بر استمرار کدام اندیشه دلالت دارد؟ ب. وجوه مشترک آثار هنری با موضوع آزاده و بهرام در آثار ساسانی و سلجوقی کدامند؟ روش تحقیق مقاله، توصیفی تحلیلی است و مطالب به طریق اسنادی و کتابخانه ای گردآوری شده اند. همچنین، تعداد هشت نمونه انتخابی از آثار برجای مانده از دو دوره تاریخی ساسانی و سلجوقی با محوریت داستان بهرام گور و آزاده با ﺭﻭیﮑﺮﺩ شمایل نگاری و شمایل شناسی ﭘﺎﻧﻮﻓﺴﮑی مطابقت داده شده است. نتایج نشان می دهد که الگوهای بصری و مفهومی مرگ آزاده، به گفتمان ادبی شاهنامه ارجاع دارد که خود برگرفته از یک حکایت شفاهی کهن ایرانی است و از منظر جهان بینی اسطوره ای ایران باستان؛ به نظر می رسد مرگ آزاده با جامه متفاوت به مرگ زهره، دلدار ورثرغنه (خدا- خورشید)، هنگام تولد خورشید و روزی نو دلالت دارد.
رمزگشایی از مضمون شکار در هفت پیکر بر اساس رویکرد اسطوره شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۴۱)
43 - 62
حوزه های تخصصی:
مفاهیم اسطوره ای به دلیل گستردگی آنها در عمق ساختارهای ذهنی انسان قسمت وسیعی از زیر ساختهای وجودی ما را تشکیل داده اند. شکار نیز به منزله آیینی بنیادین و دیرینه و به دلیل شاخصه های اسطوره ای در دایره مفاهیم اسطوره ای می گنجد. از جهتی این مثنوی سراسر مشحون از رمز و نمادهای اسطوره ای است که در برخی از موارد با شکار پیوندی وثیق برقرار می کند. از دیدگاه رویکرد اسطوره شناختی، بهرام در هفت پیکر تنها به دلیل آنکه مولفه های شخصیت شکارگر اسطوره ای را داراست در پی رسیدن به جایگاه ابرمرد است. این مقاله علاوه بر آنکه شکار را مفهومی اسطوره ای می داند از این رویکرد نیز زوایای نهانی داستان و شناخت عمیق تر آن را بر اساس اسطوره شکار نشان می دهد و بر آن است که هر زمان پیامی بنیادین یا رخدادی عظیم در راه است از رهگذر اسطوره شکار، انتقال پیام صورت می پذیرد. از جهتی بنیادی ترین اسطوره که سبب قوام، دل انگیزی و رازآلود بودن این داستان شده، اسطوره شکار است.
بررسی تطبیقی نقش شکارگاه در دو اثر فرش و نگارگری دوره صفوی(نمونه موردی: فرش شکارگاهی موزه وین با نگاره شکار بهرام گور در مقابل آزاده از کلیات امیرعلیشیرنوایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع شکار در هنر نگارگری هر دوره ای از انواع رویکردها و اندیشه های مختلف مناسب با زمان خود بهره مند بوده است. شاهان صفوی با برپایی کارگاه های خاص هنری و نقاش خانه ها، هنر نگارگری را به صورت هنری کاربردی در آوردند. آنان با در اختیار گرفتن نگارگران، از آنان خواستند تا نقوش و تصاویری برای سایر تولیدات هنری همچون قالی فراهم کنند. بی شک می توان گفت از دلایل ماندگاری فرش های دوره صفوی، تبعیت و الگوپذیری از اصول و معیارهای استاندارد و تعریف شده ای بود که در حوزه نگارگری به کار گرفته می شد و از آنجا که در دوره صفوی به خصوص مکتب تبریز، نگارگران و پیروان سبک بهزاد از جمله سلطان محمد، نگارگری را به اوج خود رساندند؛ چنین پیشرفتی در حوزه فرش نیز برای ما قابل توجیه می باشد. در این دوره، طراحان فرش به تاثیر نقش شکار در نگارگری های عصر خود به طراحی فرش هایی با مضمون شکار پرداختند. یکی از این نمونه فرش ها «فرش شکارگاهی وین» اثر سلطان محمد است. با بررسی مبانی زیبایی شناسی طرح و نقش فرش وین، این سوال مطرح است که تا چه اندازه ممکن است مبانی زیبایی شناسی این طرح ها در فرش مذکور متاثر از نگاره «شکار بهرام در مقابل آزاده» اثر سلطان محمد بوده باشد؟ اصول طراحی نقش مایه ها در فرش، مستلزم تسلط و شناخت پیرامون طرح و رنگ در آثار نگارگری است. در این مقاله با هدف بررسی شواهد و اثبات عوامل شناخت خالق هر دو اثر، ارکان و اصول زیبایی شناسی فرمی هر دو اثر مورد مطالعه تطبیقی قرار خواهد گرفت. ضرورت انجام این تحقیق، استخراج استانداردی مدون در جهت بهبودی هر چه بیشتر وضع موجود در مورد طرح فرش و نگارگری است. مطالعه هر دو نمونه به صورت موردی و تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز براساس روش استقرایی خواهد بود.
بررسی مؤلفه های شفقت به خودِ نِف در شخصیت فتنه در منظومه هفت پیکر نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۸
87 - 115
حوزه های تخصصی:
وسعت اندیشه و درک صحیح آفرینندگان آثار ادبی نظیر نظامی از ویژگی های روحی و روانی انسان ها، سبب شده تا ابعاد مختلف روحی انسان ها، در شخصیت های داستانی آثار آن ها انعکاس یابد. در این پژوهش، شخصیت فتنه در هفت پیکر، بر اساس تکنیک «شفقت ورزی به خود» در حوزه روان شناسی مثبت گرا، به صورت توصیفی و تحلیلی بررسی شده است. سؤال اصلی تحقیق این است که هدف نظامی از تغییر سرنوشت فتنه، به قصد تعلیم و نشان دادن آثار خودشفقت ورزی بر زندگی و سرنوشت انسان ها چه بوده است؟ نظامی چگونه فتنه، شخصیت محوری را با استفاده از مؤلفه های شفقت ورزی به خود، از مرگ حتمی به دست سرهنگ خاص بهرام شاه نجات داده است؟ یافته ها نشان می دهد همه مؤلفه های خودشفقت ورزی، از سوی نظامی در رفتار و کنش های فتنه، کنیز بهرام گور در هفت پیکر، نمایان شده است.
تحلیل انتقادی نامواژه ی بهرام گور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۲
۹۱-۱۱۲
حوزه های تخصصی:
.بهرام پنجم ساسانی از جنبه های متعددی در آثار منظوم و منثور ایرانی مورد توجه مورخان، ادیبان و محققان قرار گرفته است. یکی از مسائل قابل توجه درباره ی بهرام پنجم لقب اوست، چنان که اغلب منابع از وی با عنوان بهرام گور یاد کرده اند. با وجود این که روایت های تاریخی و ادبی لقبِ گور برای بهرام را به گورخر یا به گور به معنی قبر نسبت داده اند، این مسئله جای تأمل و بررسی دارد. فراوانی داستان ها و افسانه ها درباره ی بهرام پنجم باعث چنین برداشت هایی از لقب وی شده و حتی پیرامون آن داستان سرایی ها و افسانه سازی های جدیدی نیز صورت گرفته است. با نگاهی به القاب دیگر شاهان ساسانی درمی یابیم که این القاب اغلب با نام شهرها و ایالت های خاص پیوند خورده است. از این رو جا دارد نام واژه ی بهرام گور نیز در نسبت با پیوند آن با شهرِ گور مورد بحث قرار گیرد. هدف از تحقیق حاضر تبیین علت ملقب شدن بهرام پنجم به بهرام گور است. در پژوهش های انجام گرفته تاکنون این مسئله مورد کنجکاوی قرار گرفته، اما به صورت انتقادی تحلیل و بررسی نشده و پاسخ قانع کننده ای به آن داده نشده است. نوشته ی حاضر به شیوه ی تاریخی و با توصیف و تحلیل انتقادی روایت ها و داده ها با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام گرفته است.
بررسی و تحلیل انطباق ساختاری خرده روایت پادشاه سیاه پوشان و کلان روایت بهرام گور در منظومه هفت پیکر نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۴
67-104
حوزه های تخصصی:
منظومه هفت پیکر نظامی اثری است بسیار منسجم که ارتباطات معنایی و تناسبات نشانه شناختی گسترده ای در آن مشاهده می شود. مطالعه روایت های نظامی در هفت پیکر نگارندگان را متوجه کرد که میان خرده روایتِ پادشاه سیاه پوشان و کلان روایتِ بهرام گور در کلِ منظومه هفت پیکر تشابه ساختاری و معناداری وجود دارد. از این رو در این پژوهش، گفتمان کنشی این دو شخصیت بررسی، تحلیل و مقایسه شد. بررسی ها حاکی از آن است که هم بهرام گور و هم پادشاه سیاه پوشان متأثر از یک استعاره مفهومی کلان بوده اند که آن را می توان نوعی از زیاده خواهی دانست. هر دو شخصیت برای رسیدن به خواسته های خود کنشی عظیم را آغاز می کنند؛ همچنین این دو کنشگر در مسیر کنش خود جهت رسیدن به خواسته هایشان، طی فرایندی ناخواسته و غیرارادی تحولاتی درونی را تجربه می کنند. البته پادشاه سیاهپوشان و بهرام گور در بهره گیری از تجارب و رهنمودهایی که در طول مسیر نصیبشان می شود، رفتار مشابهی ندارند؛ بنابراین سرنوشتی متفاوت برایشان رقم می خورد : پادشاه سیاه پوشان پس از عروج به سرزمین برتر یا سرزمین خدابانو، به واسطه برخی تابوشکنی ها و خروج از هنجارها، محکوم به هبوط می شود و درعوض بهرام گور با بهره گیری از رهنمودها و کسب آگاهی، سعادت یک سفر معنوی و عروج به عالم معنا نصیبش می گردد.
داستان بهرام گور و کنیزک در آیینه ادب و هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی از داستان های کهن ایرانی هم در آثار ادیبان و شاعران جلوه هنری یافته اند و هم با قلم نقاشان و هنرمندان نشان داده شده اند. به شکار رفتن بهرام گور با همراهی کنیزکش ازجمله حکایات مربوط به زندگی این شاه ساسانی است که در منابع گوناگون تاریخی و ادبی به اشکال گوناگون توصیف و روایت شده است و در دوره های مختلف بر آثار هنری با سبک های گوناگون نقش شده. مقایسه جزئیات نقش های مربوط به این داستان با توصیفات شاعرانی چون فردوسی و نظامی و یافتن وجوه اشتراک و اختلاف آنها می تواند ما را به تأثیر و تأثر احتمالی آثار شعری با آثار هنری رهنمون شود. در این پژوهش که به شیوه توصیفی- تطبیقی صورت گرفته است، پس از بررسی توصیف فردوسی و نظامی از داستان بهرام و آزاده، تصاویر مربوط به این داستان در دو بخش آثار پیش از اسلام و آثار دوره اسلامی به ویژه آثار سفالین، فلزی، کاشی ها و نگاره ها به تفکیک، بررسی شده و تطابق هریک با آثار شعری مورد توجه قرار گرفته است. همچنین، نشان داده شده که این حکایت در طی قرن ها و در گستره جغرافیایی وسیعی، از شهرت و رواج برخوردار بوده است. ضمن اینکه درباره آثار پیش از اسلام، تطابق تصاویر با جزئیات توصیفات فردوسی، احتمال خطا در تاریخ گذاری آثار یا دسترسی فردوسی به منابع تصویری مطرح شده است. درباره آثار دوره اسلامی نیز مشخص شده که روایت فردوسی بیش از دیگر روایات و ازجمله روایت معروف نظامی موردِتوجه بوده است.
رمزگشایی کهن الگویی داستان های هفت پیکر نظامی با توجه به سیر بهرام برای رسیدن به «مادر مثالی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۱ شماره ۹۱
315 - 341
حوزه های تخصصی:
می توان هفت پیکر نظامی را کتاب یگانگی قهرمان و پیوند مقدس او با آنیما دانست که در گستره نمادها یا استعاره هایی معنادار به نوعی «خویشتن شناسی» منجر می شود. جلوه کهن الگوهای ناخودآگاه جمعی موجود در این کتاب، آن را در هاله ای از ابهاماتی قرار می دهد که جز با راهکارهای روان شناختی اسطوره قابل درک و تبیین نیست. کهن الگوی «زن نخستین» یا «مادر ازلی» در سفر سمبلیک بهرام و در مراحل آزمون های خودشناسی او، حرکتی از اعماق سیاهی به دل روشنایی است. در داستان های این کتاب، نقصان و کمبودی در روان تمامی قهرمانان، موجبات حرکت و سفر آن ها را برای گشودن دریچه های ناشناخته فراهم می سازد. زندگی پر رمز و راز شاه در گزارش نظامی از او یک قهرمانان اسطوره مند ساخته که در فرجام زندگانی خویش به عنوان یک انسان آگاه به شعورِ شورمندِ خویش به نوعی فردانیت متافیزیکی دست می یابد. مسأله اصلی پژوهش در این مقاله، سیر بهرام است که خود در قالب سفری به قصد نوزایی رُخ می دهد و تسلسل وقایع و ارتباط درونی آن ها با یکدیگر فرایند خویشتن شناسی قهرمان را تقویت می کند. هدف این است تا با نشان دادن رویکرد روان شناختی اسطوره با واکاوی عناصرِ نمادینِ موجود در قصه های هفت گنبد، ارتباط درونی آن ها با داستان اصلی بررسی شود و تمامی کنش ها و واکنش های داستانی را در جهت استعلای متافیزیکی قهرمان معنا بخشد. گفتنی است که شیوه تحقیق در این مقاله، تحلیلی- توصیفی است.
تحلیل بیش متنی روابط دین و اسطوره در نقاشی شکار بهرام گور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
201 - 217
نقوش «شکار بهرام گور» دارای مضامین و جوهره «دینی» و «اسطوره ای» در «نقاشی ایرانی» است و علی رغم وجود پژوهش های متعدد در خصوص نقاشی های مرتبط با شکارگری بهرام گور، آثار یادشده تاکنون از دریچه امکان بازنمایی مفاهیم دینی و باورهای اسطوره ای کمتر موردتوجه و بررسی قرارگرفته اند. هدف از انجام پژوهش حاضر، پر کردن خلأ مطالعاتی موجود و فهم چیستی و چگونگی روابط دین و اسطوره با آثار نقاشی منتخب است. پرسش های پژوهش عبارت اند از 1. شکل روابط ممکن در «مفاهیم دینی و باورهای اسطوره ای» به عنوان پیش متن، با «نقوش شکار بهرام گور» در «نقاشی ایرانی» به عنوان «متن های نهایی» چگونه است؟ 2. کدام یک از پیش متن های ممکن، دینی و یا اسطوره ای تأثیرات و جایگاه مهم تری در شکل گیری و غنای درون مایه آثار نقاشی با موضوع شکارگری بهرام گور داشته اند؟ در این پژوهش با تکیه بر روش توصیفی و با استفاده از رویکرد «بیش متنیت»، صرفاً به تحلیل جایگاه موارد «دین و اسطوره» در محتوای آثار منتخب پرداخته شده است. همچنین گردآوری داده ها با استفاده از مطالعات کتابخانه ای، اسنادی و نیز مطالعه بصری آثار نقاشی منتخب، صورت گرفته است. ترکیب هفت اثر منتخب، شامل دو اثر برگرفته از شاهنامه فردوسی، دو اثر برگرفته از هفت پیکر نظامی، یک اثر از تاریخ بلعمی، یک اثر از کلیات امیر علیشیر نوایی و یک اثر با منبع نامشخص است. بررسی ها نشان داد دین و اسطوره در یک رابطه مؤثر «بیش متنی»، شکل گیری نقوش اولیه شکارگری بهرام گور در دوره ساسانی و سپس بازتولید و تداوم حضور این نقوش در نقاشی ایرانی را در پی داشته اند. در این حالت در بستر روابط بیش متنی و بینامتنی، شرایط موجود به سمت دگرگونگی (تغییر) در پیش متن های دینی و اسطوره ای متمایل بوده است. همچنین دین در مفاهیم و کلیات و اسطوره در صورت و جزئیات آثار نقاشی و در مواردی با هم پوشانی، موجبات ارتقاء کیفی آثار را فراهم ساخته اند.
تبیین و بررسی تصویر بهرام گور در نگاره های شاهنامه بزرگ ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
76 - 89
حوزه های تخصصی:
شاهنامه بزرگ ایلخانی، تأثیرات سیاسی و اجتماعی این دوره را به خوبی نشان می دهد و مغولان با به تصویر کشیدن خود در هیئت پادشاهان و قهرمانان اسطوره ای ایران باستان عرصه جدیدی از مقبولیت و مشروعیت ایلخانان را فراهم کردند و دیوان سالاران، وزراء و مستوفیان ایرانی با حمایت و قرار دادن شاهان مغول در قالب شاهان اسطوره ای ایرانی بر آن شدند تا حاکمان غاصب و سفاک را فّره ایزدی ببخشند و آن ها را قدرت الهی داده و اطاعت از آنان را واجب و تسلط و چیرگی آن ها را بر تمدن ایرانی مشروع جلوه دهند. در این شاهنامه پنج نگاره به موضوع بهرام گور در موقعیت های گوناگون پرداخته است و با توجه به همنامی بهرام گور با ایزد بهرام، خدای جنگ در ایران باستان به نظر می رسد که استفاده از این ایزد با قصد و منظور خاص سیاسی مورد استفاده قرار گرفته است. در این راستا هدف پژوهش: پیدا کردن علت حضور مغولان در هئیت بهرام در نگاره های شاهنامه بزرگ ایلخانی است. سوال اصلی این پژوهش این است که: مغولان از به تصویر کشیدن بهرام گور در شاهنامه چه هدفی را دنبال می کنند و علت حضور حکمرانان مغول در هیئت بهرام چیست؟ با بررسی های صورت گرفته بر روی موضوعات این نگاره ها به این نتیجه می رسیم که مغولان با قرار دادن خود در هیئت بهرام قصد ایجاد اینهمانی در ذهن ایرانیان را داشتند تا با بهره گیری از چهره پادشاهانی همچون بهرام به مقبولیت، محبوبیت و مشروعیت آنها کمک کنند. این پژوهش توصیفی- تحلیلی و به روش کتابخانه ای صورت گرفته است.
تحلیل نگاره نبرد بهرام گور با اژدها منسوب به کمال الدین بهزاد با روش آیکونولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نگارگری ایرانی نیز می توان تفسیر هنرمند را از طریق بررسیِ مصورسازی متون و مضامین ثابت توسط نگارگران برجسته مطالعه کرد. از این زاویه دید مسئله تفسیر هنرمند از متن ادبی اهمیت فراوانی می یابد و نگارگران در مصورسازی نسخه های متنوع آن، از تفسیر شخصی خود از متن اولیه بهره برده و معنای دیگری علاوه بر مضمون اثر در نگاره ها خلق کرده اند. اژدهاکشی بهرام به دلیل ویژگی هیجانی در بیشتر نسخ خمسه نظامی با نوآوری هایی تصویرسازی شده است. نگارگران در ترسیم نگاره های خمسه نظامی در مکتب هرات درواقع معنای دیگری را در نگاره ها خلق کرده اند که در حقیقت نشان دهنده مؤلف بودن نگارگر در ترسیم صحنه های خمسه نظامی است. یکی از نگاره هایی که نگارگر به عنوان مؤلف یک اثر معنای افزوده ای را ایجاد کرده است، تصویر نگاره «نبرد بهرام گور با اژدها» منتسب به کمال الدین بهزاد در نسخه خمسه نظامی کتابخانه بریتانیا هست. پژوهش حاضر با هدف شناسایی معنای لایه های پنهانی در نگاره بهرام گور با اژدها به روش آیکونولوژی شکل گرفته است و با مطالعات اسنادی و کتابخانه ای به طرح این پرسش می پردازد که «چه لایه های معنایی پنهان در نگاره نبرد بهرام گور با اژدها وجود دارد؟» نگاره مذکور در این نوشتار به روش تحلیلی با رویکرد آیکونولوژی انجام گرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که این نگاره ازنظر بصری و رابطه بین متن ادبی و خود اثر با سایر نگاره هایی با چنین مضمونی تفاوت دارد و بیانگر سیر صعودی بهرام به سوی حق و به نوعی نمایانگر سلوک معنوی بهرام است. حرکت بهرام در حقیقت مراحل رسیدن به کمال را نشان می دهد. بهرام در این نگاره با از بین بردن غرور، نفس درونی که با شکست اژدها همراه است دچار تزکیه درونی می شود در حقیقت گورخر نماد نفس هشداردهنده و لوامه است که به مدد آن بهرام موفق به کشتن اژدها که نماد نفس اماره است می شود؛ و شکست اژدها به نوعی شکست این نفس بوده است. که در آن بهرام سیر سلوک وادی حق را طی می کند که به نوعی نمایانگر حرکت از عالم ناسوتی به عالم لاهوتی هست که با سختی هایی همراه است.