مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
۱۷۵.
۱۷۶.
۱۷۷.
۱۷۸.
۱۷۹.
۱۸۰.
تاریخ
حوزه های تخصصی:
فلسفة تاریخ بنا به دو کاربرد متفاوت واژة «تاریخ»، ناظر به دو علم مجزا و متفاوت است: یکی فلسفة علم تاریخ که به شناخت فلسفی منطقی علم تاریخ و تاریخ نگاری می پردازد؛ و دیگری فلسفة نظری تاریخ که پدیده ها و وقایع تاریخی را بررسی می کند و درصدد کشف قوانین فلسفی و هستی شناختی (تکوینی) حاکم بر روند کلی و سیر حرکت تاریخ حیات بشری است و مسائلی همچون هدفمندی، تکامل و قانونمندی سیر مذکور را مطالعه می کند.
مقالة پیش رو با رویکردی فلسفی قرآنی و به روش تطبیقی، آرای دو متفکر بزرگ معاصر جهان اسلام آیت الله شهید مرتضی مطهری و آیت الله علّامه مصباح را در باب مسائل اساسی فلسفة نظری تاریخ مطمح نظر قرار داده و دیدگاه های این دو اندیشمند فیلسوف و قرآن شناس در زمینة حقیقت و ماهیت جامعه و تاریخ، و اصیل یا اعتباری بودن این دو، قانونمندی جامعه و تاریخ، اشتراک جامعه ها در قوانین جامعه شناختی، مسئلة آزادی انسان و نسبت آن با قوانین اجتماعی و تاریخی، تکامل در جامعه و تاریخ، و امکان یا عدم امکان پیش بینى آیندة تاریخ را بررسی کرده و بعضاً این دیدگاه ها را نقد کرده است.
درآمدی بر تعامل تاریخ و سیاست «به سوی دانشی بینارشته ای»(مقاله علمی وزارت علوم)
دست یابی به معرفتی دقیق در خصوص نسبت تاریخ و سیاست، و در پی آن نایل شدن به فهمی از ماهیت بینارشته ای این دو شاخه از علوم انسانی، هدف بنیادین پژوهش حاضر به شمار می رود. تحقق چنین هدفی با محوریت مسئله «عاملیت» امکان بیشتری می یابد. به عبارتی فاعلیت انسان نقطه عطفی است که تلاش این متن در راستای بازخوانی انواع روایت ها در این باب معطوف به آن است. پرسش از عاملیت در نسبت میان تاریخ و سیاست چنین صورت بندی می شود: آیا سیاست تجلی فاعلیت انسان در سامان بخشی به حیات فردی و جمعی اوست، یا حکایت گر سیر قربانی شدن موجودیت های انسانی و اجتماعی در برابر اراده از پیش تعیین شده ای است که امور آنها را شکل می دهد و پیش می برد، یا نسبتی است از هر دو؟ پاسخی که به این پرسش ارائه می شود چنین است: انسان در عرصه سیاست از ساختارهای تاریخی تأثیر می پذیرد و بالعکس ساختارهای تاریخی در عرصه سیاست متأثر از فاعلیت انسان شکل می یابند. بر این اساس برای فهمی عمیق از کیفیت عاملیت، توجهی هم زمان به تاریخ و سیاست ضروری است. این در حالی است که سیر در تاریخ بدون توجه به سیاست (که تجلی گاه فاعلیت انسان است و تاریخ را رقم می زند) تلاشی ناتمام است و نیز مطالعه سیاست بدون توجه به تاریخ (که ساختارهای مقابل عاملیت از اعماق تاریخ می آیند) کوششی نارساست. چنین ارتباطی از ماهیت بینارشته ای علوم تاریخ و سیاست حکایت می کند. علاوه بر این تعامل آنها خود امکان تولید دانش بینارشته ای جدیدی را فراهم می سازد.
کتابشناسی: نگاهی به سیر تدوین تاریخ فلسفه های اسلامی در مغرب زمین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«کتاب شناسی فلسفه اسلامی»[1] به قلم هانس دایبر[2] در سال ۱۹۸۳ میلادی منتشر شده و در سال ۱۹۹۹م توسط انتشارات بریل[3] تجدید چاپ شده است. این کتاب شناسی در سال ۲۰۰۷م با افزوده هایی در حدود ۳۰۰۰ عنوان جدید در سه مجلد منتشر شده است. این اثر به تأثیر فلسفه اسلامی بر مکاتب یهودی، و متفکران قرون وسطای لاتینی نیز می پردازد و بازتاب فلسفه اسلامی بر تفکر اروپایی و اسلامی جدید را منعکس می سازد.
مقدمه این کتاب به دلیل آنکه به تاریخچه مطالعات غربی در مورد فلسفه اسلامی اشاره می کند و برخی از منابع اولیه تاریخ نگاری غربی در زمینه فلسفه اسلامی را بیان می کند و نیز رویکرد مستشرقان در مواجهه با فلسفه و تفکر در جهان اسلام را معرفی می نماید، حائز اهمیت است. همچنین این مقاله بیانگر علت توجه مستشرقان به فلسفه اسلامی است و برخی از خطاهای ایشان در شناخت فلسفه اسلامی را متذکر شده است. هانس دایبر در این مقدمه، برخی از تاریخ فلسفه های اسلامی قدیمی را معرفی می کند که توسط شرق شناسان نگاشته شده اند و در ایران شناخته شده نیستند و سیر تدوین تاریخ فلسفه های اسلامی در مغرب زمین را تشریح می نماید.
شاهنامه در تاریخ وصّاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامة فردوسی یکی از برجسته ترین شاهکارهای ادب فارسی است که نگاه سرایندگان و نویسندگان بسیاری را به سمت و سوی خود کشانده و آنان را از ظرفیّت های بی شمار خود بهره مند ساخته است. در کنار تقلیدهای نه چندان موفّق از این اثر، تضمین ابیات و بهره گیری از حال و هوا و فضای حماسی آن در غالب آثار ادب فارسی به چشم می خورد. یکی از آثاری که شاهنامه در آن نمود بارزی دارد، تاریخ وصّاف است. وصّاف در عصری به شاهنامه روی آورده که جریان حماسه سرایی رو به افول است، امّا او با بهره گیری از ابیات و ظرفیّت های محتوایی، زبانی و بلاغی شاهنامه، بر ارزش و اعتبار اثر خود افزوده است و منبعی قابل اعتماد برای بررسی صحّت و سقم برخی از ابیات شاهنامه در اختیار پژوهندگان این شاهکار ادب فارسی قرار داده است. شاهنامه گرایی وصّاف پاسخ هوشمندانه به نیازهای روحی و روانی ایرانیانی است که طعم تلخ شکست از مغولان، آنان را در یأسی جانکاه فرو برده بود. از این رو، وصّاف با یادکرد شکوه ایرانیان در قالب اشعار ماندگار فردوسی، می کوشد روح امید در کالبد نیمه جان ایرانیان معاصر خود بدمد. این مقاله با روشی توصیفی، تحلیلی و تطبیقی، گونه های بهره گیری وصّاف از ابیات شاهنامه و علل و عوامل آن را بر مبنای مجلّدات پنجگانة تاریخ وصّاف مورد نقد و بررسی قرار داده است.
ارزیابی برنامه های آموزش معماری دوره کارشناسی در ایران از منظر توجه به مؤلفه های فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حرفه معماری و به تبع آن آموزش معماری فرایندی است که به شدت متأثر از عوامل فرهنگی، تاریخی، جغرافیایی و اجتماعی هر سرزمین است. یکی از مهم ترین اهداف آموزش معماری، باید پرورش معمارانی باشد که بتوانند بر پایه شناخت ویژگی های فرهنگی سرزمین خود، به امر معماری در ایران بپردازند. بنابراین این پرسش مطرح است که آیا نظام آموزش معماری در ایران، معمارانِ جوان را برای حل مسائلِ بومی منطقه ای شان و طراحی هوشمندانه در بستر فرهنگی سرزمینشان آماده می کند؟ در این مقاله برای ارزیابی آموزش معماری از منظر توجه به مؤلفه های فرهنگی، از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. بنابراین، نخست فرهنگ به طور عام تعریف شده و سه مولفه اصلی آن در قالب جهان بینی و باورها، جغرافیا و تاریخ تببین شده اند. سپس موضوعات مؤثر بر معماری در هریک از این سه حوزه، به روش دلفی مشخص شده اند. در بخش دوم با تکیه بر مؤلفه ها و موضوعات تعیین شده، برنامه آموزش فعلی معماری در کشور ارزیابی شده است. در این ارزیابی سه برنامه آموزشی مصوب شورای عالی برنامه ریزی، برنامه های بازنگری شده دانشگاه شهیدبهشتی و تهران بررسی شده است تا میزان توجه به مؤلفه های فرهنگی در اهداف و متن طرح دروس این برنامه ها در چهار حوزه کلی دروس طراحی معماری، دروس تاریخ و مبانی نظری، دروس فن ساختمان و در نهایت دروس اختیاری ارزیابی شود. نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد که میزان توجه به موضوعات سه حوزه جهان بینی، تاریخ و جغرافیا در طرح دروس مختلف سه برنامه بررسی شده همسان نیست و در محتوای مصوب برای دروس آموزش معماری، به اندازه کافی از ظرفیت های هر حوزه برای توجه به مؤلفه های فرهنگ استفاده نشده است. به عبارتی هریک از سه حوزه اصلی دروس آموزش معماری ظرفیت مناسبی برای پرداختن به مؤلفه های فرهنگی حوزه تاریخ، جغرافیا و جهان بینی فراهم می کند که لازم است در تدوین طرح درس ها به طور مشخص به آن ها اشاره شود. بازنگری برنامه های آموزش معماری با رویکرد تحلیل محتوا و تدوین دروس جدید فرصت مناسبی برای جبران کمبودهای موجود در آموزش معماری منطبق با بستر فرهنگی ایجاد می کند.
روند ارائه جوایز کتاب در ایران از آغاز تاکنون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: بررسی جوایز کتاب در ایران طی سال های 1333 تا 1392 و ویژگی های عمومی و مشترک آثار برگزیده. روش/ رویکرد پژوهش: پ ژوهش به روش تاریخی و با رویکرد توصیفی انجام شد. جامعه پژوهش، کل آثار برگزیده جوایز دولتی شامل 165 اثر برنده جایزه سلطنتی کتاب و 539 اثر دریافت کننده جایزه کتاب سال بوده است. ابزار گردآوری اطلاعات سیاهه وارسی مستخرج از منابع مستند و پژوهشگر ساخته بود. یافته ها: در میان جوایز سلطنتی کتاب، 94% برندگان مرد و 4% زن بودند و 2% جوایز به پدیدآوران تنالگانی یا سازمانی تعلق داشته است. از نظر موضوعی، علوم کاربردی بیشترین (23%) و هنر (6/0%) کمترین تعداد جایزه را داشته است. دانشگاه تهران با 8/24% در مرتبه اول ناشران بود. محل نشر90% آثار منتخب تهران بود. از میان برندگان کتاب سال نیز 6/89% مردان، 6% زنان، و 4% سازمان های دولتی این جایزه را دریافت کرده اند. از نظر موضوعی علوم کاربردی (6/22%) رتبه اول موضوع و مرکز نشر دانشگاهی (2/13%) مرتبه اول ناشران را کسب کرده است. محل نشر 2/84% کتاب ها تهران بود. نتایج: اعطای جوایز کتاب در ایران دوره پرفراز و نشیبی را طی کرده است، اما به نظر نمی رسد که فارغ از مسائل سیاسی اجتماعی دوره خود بوده باشد. بنابراین، به نظر می رسد با تدوین آیین نامه های مرتبط این کار با ضابطه مندی بیشتر اجرا گردد.
میرچا الیاده و انسان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار آرای میرچا الیاده درباره انسان را بررسی می کند. الیاده که با روش هرمنوتیک تاریخی - دینی به کشف معانی و تأویل پیام های پنهان اسطوره ها، آیین ها و نُمادها می پردازد پرسش از وضعیت انسان را پرسشی راستین و اساسی می داند. وی انسان ها را از لحاظ نگرش به هستی به دو دسته تقسیم می کند: انسان جوامع سنتی که قطعاً انسان دینی است و انسان مدرن. فهم الیاده از انسان در دو بخش بررسی می شود: اول، وضعیت انسان در حالت هبوط کرده؛ دوم، انسان به مثابه انسان دینی. موضوع هبوط کردگی، تحلیل هوشمندانه الیاده از جنبه های منفی وجود نامقدس عرفی را از سه جنبه آشکار می کند: هبوط از بهشت، سکولاریزاسیون و هبوط به درون زمان و تاریخ. هبوط از بهشت به معنای از دست رفتن آن کمال اصیل آغازین است. سکولاریزاسیون هبوط در فرهنگ سکولار و کیهانِ تقدس زدایی شده است. هبوط در تاریخ عبارت است از زندگی در زمان نامقدس که از لحاظ هستی شناختی واقع بودگی در عدم است. انسان دینی از زندگی معنادار و وجه بودن مقدس در تاریخ لم یزرع برخوردار است. او دقیقاً همان چیزی است که در زمان آغاز به او داده شده است. او دغدغه معنابخشی به زندگی را دارد. برای او فقط اعمال و کرداری واقعی اند که مقدس باشند. هر عملی باید تکراری از نمونه ازلی و مثالی اش باشد.
چیستی، خاستگاه و علل برآمدن تاریخ اجتماعی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تاریخ نگاری سنتی بیشتر ماهیت روایی داشت و به سرگذشت برگزیدگان جوامع می پرداخت. این نوع نگارش تاریخ، اگر کنش های دیگر اقشار و مباحثی همچون باورها و جنبش ها و رویدادهای غیرسیاسی و گاه غیراعتقادی را گزارش می کرد، باز در جهت منافع قدرت ها و مصلحت برگزیدگان جامعه بود. تاریخ نگاری مدرن با ابتنا بر ضرورت نقد بی اعتنایی تاریخ نگاری سنتی به وجوه غیرسیاسی و غیراعتقادی تاریخ کوشیده است تا نگرشی ساختاری به تاریخ داشته باشد و در پرتو گرایش های مختلف تاریخ نگارانه، وجوه مختلف تاریخ را بررسی کند. تاریخ نگاری اجتماعی به عنوان گرایشی نو که در چنین فضایی زاده شد با نگاه تحلیلی به تاریخ و با توجه به ضرورت پرداختن روشن تر و چندوجهی به زندگی روزانه مردم با گرایش های تاریخ شناختی جدیدتری هم چون تاریخ فرهنگی، و قوم شناسی نیز پیوند خورده است و سعی در جاودانه ساختن کنش و میراث اجتماعی و فرهنگی انسان دارد. تاریخ اجتماعی بیشتر به کنش ها و شیوه های زندگی، انگیزه ها و خواست های مردمان عادی توجه می کند. این رهیافت با تأکید بر نقش شهروندان عادی، مطالعه نقش رهبران را کم رنگ تر می سازد و مسیر مطالعه جامع نگر تاریخ را هموارتر می کند. نوشتار حاضر ضمن مروری بر سیر تحول جایگاه علم تاریخ و تاریخ نگاری از دوران سنتی تا جدید، به جایگاه و چیستی تاریخ اجتماعی پرداخته، مهم ترین علل رشد و رونق این رهیافت را وامی کاود
فراز و فرود عطار در مقدمه منطق الطیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطق الطیر، شرح عشق انسان به خودشناسی و لقای پروردگار، مهم ترین اثر عرفانی عطار در قالب تمثیل پرندگان است. مقدمه کتاب هرچند مختصر و مجزا از متن عرفانی است، به دلیل تداخل عرفان و تاریخ، اهمیت زیادی دارد. مورخ با حضور در زمان گذشته، جزءنگری، تحلیل حوادث و نقد شخصیت افراد تاریخی به کشف حقیقت علاقه مند و عارف ابن الوقتی گریزان از سیاست و قضاوت است. با وجوداین، تاریخ می تواند، بهترین مؤید عرفان باشد، به شرط آنکه عارف به تاریخ روایی پشت نکند و در تحلیل تاریخ، از تعصب و حبّ وبغض برکنار بماند. در ابداع نمادهای عرفانی، بی اعتنایی به حقایق تاریخ و زیرپا گذاشتن حدود عرفان قضاوت عارف را بی اعتبار و او را گرفتار بحران استدلال می کند. عطار در مقدمه منطق الطیر با ورود در حقایق تاریخی و جریان های سیاسی جامعه اسلامی بعد از رحلت رسول اکرم(ص) و قضاوت افراد حقیقی بدون هیچ سند معتبر و استدلال قابل قبولی از اصول عرفانی عدول می کند. هدف مقاله حاضر اثبات این ادّعا در مقدمه منطق الطیر است.
گذری به پیشینه نقد ادبی در روسیه
نقد ادبی، تفسیر و ارزیابی اثر ادبی است که دیدگاه ها و اصول مکاتب ادبی را تشریح و تبیین می کند و بر جریان ادبی معاصر خود تأثیر می گذارد. نقد ادبی بر تئوری ادبیات، تاریخ ادبیات، فلسفه و زیباشناسی تکیه و با سایر علوم همچون تاریخ، سیاست، زبان شناسی، کتاب شناسی، رابطه ای تنگاتنگ دارد. نقد ادبی، دانشی است برای بررسی ویژگی ها و تفسیر نقاط قوت و ضعف یک اثر ادبی و تحلیل و ارزیابی آن در کنار تشریح جوانب پیچیده آثار ادبی و روشی برای سنجش اعتبار آن. نقد ادبی می تواند به شکل یک گفتمان نظری بر اساس نظریه ادبی باشد یا نقد عملی که به صورت مفصل و گزارش گونه در باب یک اثر ادبی است. نقد ادبی یک اثر، گاه با یادداشت ها و نوشته های گزارش گونه و اغلب روزنامه وار در زمان پدیدار شدن اثر شکل می گیرد و در مواردی با دیدگاه ها یا نظرهایی در مورد ارزشمندی یا سطحی، آن همراه است. این مهم در روسیه که مهد آثار ادبی شایان توجهی است نیز، پیشینه ای طولانی دارد که بر روند نقد ادبی در جهان سایه گسترده است و از جوانب و شرایط سیاسی و اجتماعی هر دوره متأثر و خود بر وقایع زمانه، تأثیرگذار بوده است. نگارنده بر آن است با توجه به اهمیت نقد ادبی در روسیه و تأثیرگذاری آن بر نقد ادبی جهان به پیشینه آن در روسیه پرداخته شود. تنظیم این نوشتار بر اساس روش توصیفی-تحلیلی است.
هویّت دینی و نقش تاریخ در شکل گیری هویّت (با نگاهی بر سیر تاریخی هویّت دینی و بحران هویّتی در تاریخ ایران)
حوزه های تخصصی:
با وجود افزایش و شدت یافتن فرآیندهای توسعه و نو سازی، دین همچنان در تمام ابعاد خود به عنوان منبع مهمّی برای هویّت و معنابخشی در جهان متجدّد و آشفته به شمار می رود. برخورداری از دین و تعالیم مذهبی مشترک، پای بندی و وفاداری به آن و اعتقاد و تمایل به مناسک و آیین های مذهبی فراگیر در فرآیند شکل دهی به هویّت ملّی و دینی بسیار مؤثّر است. مسئلة اصلی پژوهش پاسخ به این سؤال است: تاریخ چه نقشی در شکل گیری هویّت دینی با تکیه بر سیر تاریخی آن در طول بحران های هویّتی در تاریخ ایران داشته است؟ مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی، به سیر تاریخی هویّت دینی و بحران هویّتی در تاریخ ایران و نقش تاریخ در شکل گیری هویّت پرداخته است. نتایج این مقاله حاکی از آن است که، هرچند بحران های هویّتی مختلفی در طول تاریخ بر ما ایرانیان وارد شده است ولی همیشه با قدرت، و با کمک تاریخ غنی سرزمین خود، فرهنگ مهاجم را جذب و سپس بدون اینکه اصالت خویش را از دست بدهیم، هضم نموده ایم و هویّت ملی و دینی خود را شکل داده ایم.
کاربست رویکرد میان رشته ای در مسئله تحول علوم انسانی: بازخوانی تاریخ نهضت ترجمه در تمدن اسلامی در زمینه خط مشی گذاری عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
بیش از چهل سال است که گروهی از اندیشمندان علوم انسانی در ایران و دیگر کشورهای اسلامی بر این باورند که برخی مبانی علوم انسانی موجود با مبانی دینی در تعارض اند و این علوم برای حل مسائل بومی این کشورها مناسب نیستند. پس از پیروزی انقلاب در ایران، این موضوع به دستور کار حکومت تبدیل شد، اما با گذشت بیش از سه دهه، بازنگری در خط مشی های این عرصه ضرورت دارد. مقاله حاضر با اتخاذ رویکردی میان رشته ای و استفاده از ظرفیت تاریخ، تلاش کرده است با بازخوانی دوره انتقال و تحول علوم در تمدن اسلامی (نهضت ترجمه) و بهره گیری از مدل نظری مبتنی بر جامعه شناسی علم و پرسش های مرتبط با خط مشی گذاری عمومی، رویکرد بدیلی را برای تحول در علوم انسانی پیشنهاد دهد. در بخش روش، رویکرد دلالت پژوهی، جهت استفاده از تاریخ، متناسب سازی گردیده و با توجه به میزان تعمیم پذیری یافته ها، می توان نتایج پژوهش را برای الهام گرفتن و گسترده کردن دید خط مشی گذاران مورد استفاده قرار داد. دستاورد پژوهش، رویکرد «ترجمه تحول گرا» است که از زنجیره ای متشکل از گزینش متون، ترجمه، تصحیح، شرح، تلخیص، نقد و نوآوری در سطوح گوناگون، تشکیل شده است. در این رویکرد، پس از تعیین پایگاه هر رشته علوم انسانی در زنجیره تحول، ساختارها، منابع انسانی و منابع مالی طرح ریزی شده و خط مشی ها نیز متناسب با آنها طراحی یا بازپردازی می گردند.
تحلیل جایگاه و مختصات حدیث نگاری ابن عقده؛ با تکیه بر روایات تاریخی او(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
ابوالعباس، احمد بن محمد بن سعید بن عقده، یکی از محدثان زیدی قرن سوم و چهارم هجری است که بیش از سی عنوان کتاب، در حوزه های گوناگون علوم اسلامی نگاشته که اکثر قریب به اتفاق آنان، از بین رفته است؛ هرچند محتوای بخشی از آثار وی، در آثار بعدی آمده است. در این مقاله تلاش شده با توجه به احادیث بازمانده از ابن عقده در کتاب های گوناگون، موقعیت حدیثی و علمی وی بررسی شود تا مشخص شود او چه سهمی در گسترش و انتقال علوم اسلامی داشته است. در نهایت در این پژوهش، اثبات می شود ابن عقده در مهم ترین حوزه های اسلامی (اخلاق، تاریخ، تفسیر و فقه) کتاب نگاشته که سهم تاریخ، از همه آن ها بیشتر است و در حوزه تاریخ، در سه گرایش (تاریخ اسلام، رجال و مناقب نگاری) تألیف شده که سهم مناقب نگاری، از آن دو گرایش دیگر، بیشتر است.
تأملی بر جایگاه رویکرد جهانی در تاریخ نگاری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسلام به عنوان دینی دارای داعیه جهانی، اهتمام ویژه ای به تاریخ داشت و این مهم در رونق تاریخ نگاری اسلامی سهم بسزا داشت. شرایط تاریخی حاکم بر قلمرو اسلامی نیز گستره جغرافیایی، جهان نگری و ترکیب قومی و جمعیتی فراوانی در خود داشت که از حیث فراهم کردن زمینه های فرهنگی پررونق بود و می توان با عنوان «صلح اسلامی» از آن یاد کرد. با این همه، این دیدگاه اسلامی برخاسته از تعالیم دینی کمتر مورد اعتنای عام تاریخ نگاران مسلمان بود و تا دیرزمانی، زمینه برای پیدایش آنچه با عنوان تاریخ نگاری جهانی از آن یاد می شود هموار نبود و تا دوران پس از هجوم مغول و نگارش جامع التواریخ، اثر تاریخ نگارانه ای در حد و اندازه این مفهوم جهانی پدید نیامد. نوشتار حاضر با تأکید بر اهمیت تاریخ نگاری های عمومی، این مسأله را واکاوی می کند که باوجود زمینه های مساعد موجود در بطن تعالیم اسلامی، به سبب نامساعدی شرایط تاریخی و درک مصلحت گرایانه تاریخ گرایی اسلامی؛ موجبات کمتری برای پیدایش تاریخ نگاری جهانی، به مفهوم دقیق آن فراهم آمد.
بررسی و نقد کتاب «تاریخ فرهنگ و هنر ایران (پیش از اسلام)»(مقاله علمی وزارت علوم)
فرهنگ و هنر ایران آنچنان پیچیده و غنی است که بیش از یک سده است که پژوهشگران به کشف و توصیف و توضیح آن پرداخته و همچنان نیز در وصف آن قلم می زنند. کتاب تاریخ فرهنگ و هنر ایراننیز از جمله کتاب هایی در این زمینه است که برای معرفی فرهنگ و هنر ایران در دوران پیش از اسلام به دانشجویان و علاقه مندان تهیه و تدوین شده است. کتاب تلاش کرده تا با دیدگاهی درزمانی (Diachronic) به معرفی و بحث (هر چند مختصر) در مورد ابعاد مختلف هنر و فرهنگ ایران پیش از اسلام بپردازد. چنین تلاش هایی قطعا در آشنایی نسل جوان کشور با فرهنگ های گذشته جامعه ایران و به ویژه ایران باستان مفید و در شرایط امروزی که بحران هویت گریبان جامعه ما را گرفته، راهگشا خواهد بود. نوشتار حاضر نخست به معرفی این اثر پرداخته و چارچوب شکلی و محتوایی آن بررسی و توصیف می کند. سپس هم در مورد شکل و هم در مورد محتوا، پیشنهاداتی را ارائه می کند که نگارنده امیدوار است در صورت به کارگیری آنها در چاپ های بعدی کتاب، موجب بهبودی کیفی آن شده و نگارندگان کتاب را هر چه بیشتر به هدف اصلیشان نزدیک کند.
تاریخ در قاب تمبرهای دوره نخست حکومت محمدرضا پهلوی (26/6/1320-28/5/1332) با تکیه بر آمار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: تمبر کوچکترین سند رسمی کشور و اوراق بهاداری است که دیدگاهِ حاکمان سرزمین را تا دوردست ها می برد. این پژوهش با هدف شناخت نقش تمبر در دوره نخست حکومت پهلوی دوم و میزان انعکاس افکارِ حکومتی در آن انجام شده است. تلاش شد تا نقش تاریخی تمبر به عنوان روایتگر مصوّر تاریخ و فرهنگ جامعه، و ذهنیت حکومت نسبت به دوره های تاریخی ایران به چالش کشیده شود. روش/رویکرد: موضوع مقاله با تکیه بر روش میدانی-تحلیلی و اتکا به منابع اسنادی و کتابخانه ای و سودجستن از ابزار آمار -نمودارهای آماری- بررسی شد. یافته ها و نتایج: تمبر مبلّغ کوچکی است که تفکر سیاسی-فرهنگی و نگرش صاحبان قدرت را در خود به امانت دارد. حاکمان از تمبر به عنوان رسانه ای عام برای انتشار اهداف سیاسی خود استفاده می کنند و بخشی از خواسته هایشان را در آن به نمایش می گذارند. نتیجه این پژوهش نشان داد: پهلوی دوم در این راستا تلاش کرد و دقت کرد تا مرتکب اشتباه پدرش -یعنی بی احترام به پیشینه تاریخی-مذهبی ایران- نشود؛ این موضوع با توجه به افزایشِ دوبرابری تعداد تمبرهای حاوی نمادهای ایرانی-اسلامی نسبت به تعداد تمبرهای ایران باستان در این دوره آشکار شد.
تحلیل روش شناختی و محتوایی تاریخ نگاری طبرسی با تکیه بر إعلام الوری بأعلام الهدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روش شناسی تاریخ نگاری از مسائل فلسفه تحلیلی تاریخ یا فلسفه انتقادی تاریخ است که به بررسی روش شناختی در حوزه مطالعات تاریخی می پردازد. طبرسی که از علمای صاحب نام قرن 5 و 6ق است با تالیفات بسیار در رشته های مختلف علمی، نقش ارزنده ای در اعتلای فرهنگ و تمدن اسلامی داشته است. از این میان، کتاب إعلام الوری بأعلام الهدی است که در دو ساحت ساخت و معرفت، الگویی مناسب برای جریان تقریب در مجامع اسلامی است. لذا مسأله مورد نظر در تحقیق پیش رو، چیستی تحلیل روش شناختی و محتوایی تاریخ نگاری طبرسی با تکیه بر کتاب مذکور است. تحقیقاتی بسیط در حوزه روش شناختی تاریخ نگاری طبرسی وجود دارد که به صورت گزارشی به آن پرداخته شده، لیک تحقیقی جامع در این زمینه صورت نگرفته است. طبرسی که با نگاه ژرف خود، حفظ اساس و کیان اسلام را مد نظر داشت، با ابداع و کاربست نظریه تقریب (که مبتنی بر زمینه های روش شناختی بوده و در تحلیل محتوایی فعالیتهای علمی او ظهور داشت) اقدام به فعالیتهای علمی-پژوهشی نمود، به طوری که در تالیفهای خود روشی""وحدت محور""را معرفی و در ساحت تعلیم و تعلم""نظریه تقریب""را تقویت کرد. لذا هدف از نگارش متن پیش رو ارائه و تبیین روش شناختی و تحلیل محتوایی تاریخ نگاری او با تکیه بر کتاب اعلام الوری باعلام الهدی و به تعبیر دیگر، تبیین ساحت های روش شناختی و معرفت شناختی تاریخ نگاری طبرسی از منظر کتاب مذکور است. هدف نهایی از توصیف شناسی تاریخ نگاری طبرسی در ساحتهای روش شناسانه و معرفت شناسانه، اثبات رویکرد تقریب در حیات علمی-فرهنگی وی است تا از این طریق،""نظریه تقریب""را معرفی و الگویی مناسب به جامعه علمی مسلمانان در جهت بازتولید این رویکرد ارائه گردد. روش تحقیق به صورت تاریخی و تاریخی-اجتماعی است و در نهایت روشی مهم و کاربردی در حیطه ساخت و معرفت در ساحتهای مختلف علمی در جهت تقریب مذاهب اسلامی اثبات گردیده است. چکیده تعاریف، توصیفات و تبیین های مطرح شده در متن، عبارت است از معرفی اصول روش شناختی تاریخ نگاری وی و ثانیا اثبات ""نظریه تقریب"" در حیات علمی-فرهنگی طبرسی و ارائه آن به جهان اسلام به عنوان الگویی علمی-مذهبی در راستای تقویت بنیه های تقریبی در ساحتهای مختلف.
نگاهی به کتاب احتجاج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الاحتجاج علی اهل اللجاج از آثار سدههای میانه درباره اهل بیت به شمار می رود که در پیدایی آثار دوره های پس از خودش، مؤثر بوده است. طبرسی مؤلف این اثر، همچون دیگر عالمان شهیر شیعه، شناخته نیست، اما کتابش از آوازه بلندی برخوردار است و روایاتی را در بردارد که شماری از آنها، یگانه اند. این نوشتار منابع و منقولات احتجاج را از کتاب های پیشین برمی رسَد. بنابر یافته های بررسی، بیش تر محتوای کتاب در منابع معتبر و نامعتبر گوناگون شیعه یا اهل سنت دیده می شود، اما گزارش احتجاج درباره همان محتوا، در سنجش با منابع یاد شده، افزایش ها و کاهش هایی دارد که سرچشمه آنها روشن نیست. هم چنین بخشی از درون مایه کتاب در منابع پیش از آن نیست و نبود نام و نشان منابع و سلسله اسناد روایات در این کتاب، به امکان ناپذیریِ دست یابی به آنها می انجامد.
تاریخ سیاسی جدید"" به مثابه روش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«تاریخ سیاسی جدید»، رویکردی مفهومی و روش شناختی به حوزه تاریخ است که با شکل گیری دانش تاریخ در عرصه تاریخ نگاری جدید شکل گرفت و در نیمه دوم قرن بیستم، به یک جریان تقریبا عمومی تبدیل شد. یکی از گفتمان های رایج در تاریخ سیاسی تفاوت بین تاریخ سیاسی «جدید» و سنتی است. بحث های موضوعی/مفهومی، مطالعاتی و روش شناختی در این رابطه قابل طرح است و می تواند به تعریف و تعمیق مطالعات و بررسی های «تاریخ سیاسی جدید» و در نتیجه، حرکت مناسب در مسیر این گرایش کمک کند. بررسی داده ها موبد آن است، با وجود سابقه گسترده در نگارش متون تاریخ سیاسی، چارچوب دهی مفهومی و روش شناختی در تاریخ سیاسی به معنای عام آن صورت نگرفته و این بی توجهی به «تاریخ سیاسی جدید» نیز سرایت کرده است. پژوهش حاضر در پی گشایش مدخلی در حوزة تاریخ سیاسی جدید و پیدایی افق های آن است. مبنای این پژوهش بررسی منابع پرداخته شده به موضوع «تاریخ سیاسی جدید» است؛ چرا که در «تاریخ سیاسی جدید»، افق های تازه ای در حوزه تاریخ سیاسی مثل بازنگری در معنا و قلمرو امر سیاسی، مباحث و موضوعات فرهنگی و زبانی و تاثیرات آن در تاریخ سیاسی و شکل گیری موضوعاتی چون مشارکت سیاسی گسترده اجتماعی، هویت های عمومی و ملی اجتماعی، فلسفه تاریخ جدید و تاثیر آن بر حوزه سیاست و غیره قابل بررسی است.
تاریخ نگاری و تاریخ پژوهشی در تعامل با متون مکتوب ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی آثار ادبی جهان گویای این مطلب است که بخشی از این آثار، افزون بر ثبت وقایع گذشته، توصیه ها و اعتراضات به حاکمان وقت را در قالب شعر، حکایت و طنز بیان کرده اند، بگونه ای که از آن ها می توان به عنوان معیار و محکی برای مکتوبات تاریخی که در همان زمان توسط مورخان حرفه ای برای ما باقی مانده است، بهره برد. بدین سان، شاید بتوان ادبیات را زبان دوم تاریخ نامید که با بلاغت و شیوایی هنری خویش، جذابیت خاصی به این سبک از تاریخ نگاری می دهد. از آن جا که ادبیات به واسطه خصلت ذاتی نهفته در خویش، آمیخته با احساس و تخیل است، گاهی تخیلات شاعر با واقعیت در هم می آمیزد و خطاهایی نیز به دنبال خود می آورد. با وجود این، نقش این عنصر هنری آن قدر پررنگ است که تخیلات نیز بیانگر آن چیزی است که باید در زمان شاعر باشد، ولی به علل گوناگون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی ممکن است واقعیت رنگ باخته و بدین سان، شاعر یا داستان نویس آن را به صورت امری تخیلی آرزو می کند. ظهور و تکوین تاریخ نگاری فارسی پس از اسلام به میزان زیادی مدیون ادیبان یا دبیران بود که در این نوشتار از آن ها با عنوان دبیر -مورخ یا ادیب- مورخ یاد شده است. این پژوهش با بهره گیری از شیوه پژوهش تاریخی با رویکرد تحلیلی-توصیفی و با استناد به منابع ادبی و تاریخی در پی آن است تا نقش دبیران را در شکل گیری تاریخ نگاری فارسی و پیامدهای پیوند تاریخ و ادبیات در دوران پیشامدرن در ایران مورد بررسی قراردهد.