مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
ابن کثیر
حوزه های تخصصی:
ابن أبی حاتم رازی، از معروف ترین مفسّران اهل سنّت است. تفسیر او نیز از مشهورترین تفاسیر روایی قرآن مجید به شمار می رود که بر اساس روایات مقبول اهل سنّت سامان یافته است.قدمت نویسنده، نزدیکی به عصر صحابه و تابعیان، سبک دقیق نگارشی، دقّت های رجالی در انتخاب احادیث و نظم و اتقان مباحث، از ویژگی های تفسیر اوست.با توجه به آن که این کتاب تا حدود قرن دهم به طور کامل موجود بوده است، و در چهار قرن اخیر از بین رفته است، مجموع آن در چاپ های امروزین با استفاده از روایات به کار رفته در تفاسیر سیوطی و ابن کثیر، باز سازی شده است. در این نوشتار، سعی شده است میزان اعتبار نسخه های جدید آن مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.
نقد تاریخ نگاری ابن کثیر در کتاب «البدایه و النهایه» در زمینة تاریخ تشیع(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«البدایه و النهایه» کتابی مشهور در زمینه تاریخ اسلام است که توسط ابن کثیر دمشقی (701 774ق) تألیف شده است. او به سبب تأثیرپذیری از شرایط زمانی، مکانی و به ویژه استادانی مانند ابن تیمیه، مواضعی ضدشیعی دارد. این پژوهش درصدد نقد تاریخ نگاری ابن کثیر در زمینة تشیع در کتاب مذکور، از طریق بررسی کلی روش ها و رویکردهای نگارنده است. متن پیش رو در قالب نقد سندی، محتوایی، و روشی تاریخ نگاری مؤلف، سامان یافته است. مهم ترین نقدها عبارتند از: تناقض های درونی؛ مخالفت با قرآن، سنت، و تاریخ؛ «گزینش و حذف»، «پذیرش و رد» متعصبانه. در تحلیل کلی، این نتیجه به دست می آید که مؤلف، از یک سو، با هدف توجیه اعتقادات مذهبی خاص خود، و از سوی دیگر، به سبب گرایش های ضدشیعی خود، هرگاه گزارشی تاریخی را با بینش ها و گرایش هایش ناهمخوان یافته حذف، رد، تحریف، و یا توجیه کرده است.
بررسی تطبیقی روش تفسیر روایی، در دو تفسیر طبری و ابن کثیر (جامع البیان و القرآن العظیم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقایسه تطبیقی بین اندیشه های متفکران در هر علمی یکی از عوامل فتح دریچه های علم به روی آیندگان است و علم تفسیر نیز از این قاعده مستثنی نیست از رهگذر این تطبیق ها، منشأ اصلی یک اندیشه و یا اثر پذیری یک مفسر از مفسر دیگر و هم چنین تحول موضوع های تفسیری آشکار می شود؛ لذا نویسندگان این نوشتار در پی آن هستند تا اثرپذیری روش دو مفسر، طبری و ابن کثیر از اهل سنت که هر دو مورخ و محدث بزرگی بوده اند را نسبت به هم بررسی کرده و تحول و گستردگی این تفسیرها در دو زمان مختلف را با هم مقایسه کنند. در این راستا دو تفسیر جامع البیان طبری و تفسیر قرآن العظیم ابن کثیر به لحاظ روش شناسی بررسی شده و ذیل پنج محور «احکام، اخلاقیات، عقاید، آیات ولایت محور و اسرائیلیات» مواضع آنها مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته شده است که در ذیل برخی از این محورها دو مفسر دارای توافق و در بعضی دیگر دارای عدم توافق هستند.
بررسی سلفی گری در رویکرد کلامی ابن کثیر و آلوسی با محوریت مبحث لوازم توحید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اتباع سلفیه برای حجیّت بخشی به ادعاهای خود برآنند تا علمای برجسته اسلامی اعصار مختلف را به مکتب خود منتسب کنند. در این نوشتار به بررسی تطبیقی صحت انتساب ابن کثیر و آلوسی به جریان سلفیه پرداخته شده است؛ همچنین مسئله لوازم توحید به عنوان چالش برانگیزترین مسئله میان سلفیه و دیگر فرق کلامی، در خلال دو اثر گران سنگ تفسیر القرآن العظیم و روح المعانی مطمح نظر قرار گرفته است. در این میان به آرای ابن تیمیه به عنوان پایه گذار مؤلفه های جریان سلفیه برای سنجه و سنگ محک سلفی گری دو مفسر توجه شده است. در نهایت باید گفت: ابن کثیر و آلوسی چنان اختلاف فکری عمیقی، در غالب مباحث لوازم توحید، با ابن تیمیه و قاطبه سلفیها دارند که می توان به انتساب این دو تن به مکتب سلفیه به جد تردید کرد؛ به علاوه تشتت آرای اندیشمندان منتسب به جریان سلفیه، در مبحث مهمی چون توحید، معرفی این جریان به عنوان مکتب واجد مبانی و منهج استوار و نظام مند را با اشکال روبه رو خواهد ساخت.
سلفی گری در رویکرد کلامی ابن کثیر دمشقی با محوریت واکاوی آراء وی در امور ماورائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هستی شناسی حس گرایانه و انکار تفصیلی مجردات از سوی سلفیه تأثیر بسزایی در تلقی ایشان از لوازم توحید همچون مباحث توسل و استغاثه داشته است. در این زمینه، بررسی آراء مفسران منتسب به جریان سلفیه در حوزة مسائل ماورائی موضوعیت می یابد. نوشتار حاضر متکفل بررسی رویکرد تفسیری ابن کثیر به عنوان یکی از مفسران سلفی در این موضوع گردیده و آراء ابن تیمیه به عنوان بنیانگذار سلفیه و قاطبة منتسبان به این مکتب را بر رویکرد تفسیری ابن کثیر در خلال تألیف «تفسیر القرآن العظیم» تطبیق داده است تا صحت انتساب ابن کثیر به مکتب تفسیری سلفیه معلوم گردد. در نهایت، باید گفت: ابن کثیر در مباحث مهمی همچون «سماع موتی» و به ویژه مسئلة «عرضة اعمال» به نحوی عمیق آراء خود را از باور سلفیان متمایز ساخته است. وی در مبحث «مغیبات تلویحاً» به آراء سلفیه تمایل داشته ولی صراحت تامی در دفاع از موضع سلفیه ارائه نداده است. ازاین رو، شکاف های جدی ابن کثیر با نظریات سلفی ها در تبیین امور ماورائی به عنوان یکی از مؤلفه های معرف جریان سلفی گری، تزلزلی جدی در این فرقه ایجاد نموده، پیش فرض های سلفیه در رد مفاهیمی همچون توسل به اموات را سست می گرداند.
تحلیل انتقادی مقاله ی «تفسیر از طبری تا ابن کثیر، معضلات توصیف یک گونه ی ادبی با استناد به داستان ابراهیم»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نورمن کالدر با تبیین ساختارهای اصلی سنت تفسیر، در بازه ی زمانی طبری تا ابن کثیر، به تحلیل این سنت پرداخته است. وی با استفاده از آن دست رویکردهای هرمونوتیکی که معتقدند متن به خودی خود بی مسأله و بی معناست، متن قرآن را زمانی معنادار می-داند که در کنار ساختارهای بیرون از متن که مستقلا وجود دارند، قرار گیرد. کالدر سه ویژگی ساختاری برای گونه ی ادبی تفسیر در این بازه ی زمانی مطرح می کند و در نهایت به این نتیجه می رسد که تفسیر قرطبی بهترین معیاری است که سنت تفسیر می توانست به آن دست یابد. پژوهش حاضر با نقدِ تحلیلِ کالدر و نتیجه ای که به آن رسیده، نشان می دهد نکاتی از دید او مغفول مانده و در مواردی برداشت های نادرست داشته است و جایگاه هر مفسر را متناسب با منهج تفسیری و بارزه ی شخصیت علمی او مد نظر قرار نداده است. این پژوهش با شیوه تحلیلی– انتقادی نشان می دهد که قرطبی هم همانند سایر مفسران زیر چتر اجماع قرار دارد و باید هر مفسر را در رشته ی مدرسی خود سنجید و با توجه به مقدماتی که مفسر به عنوان منهج خود معرفی نموده است آن را ارزیابی نمود.
تحلیل انتقادی مقاله ی «تفسیر از طبری تا ابن کثیر، معضلات توصیف یک گونه ی ادبی با استناد به داستان ابراهیم»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نورمن کالدر با تبیین ساختارهای اصلی سنت تفسیر، در بازه ی زمانی طبری تا ابن کثیر، به تحلیل این سنت پرداخته است. وی با استفاده از آن دست رویکردهای هرمونوتیکی که معتقدند متن به خودی خود بی مسأله و بی معناست، متن قرآن را زمانی معنادار می-داند که در کنار ساختارهای بیرون از متن که مستقلا وجود دارند، قرار گیرد. کالدر سه ویژگی ساختاری برای گونه ی ادبی تفسیر در این بازه ی زمانی مطرح می کند و در نهایت به این نتیجه می رسد که تفسیر قرطبی بهترین معیاری است که سنت تفسیر می توانست به آن دست یابد. پژوهش حاضر با نقدِ تحلیلِ کالدر و نتیجه ای که به آن رسیده، نشان می دهد نکاتی از دید او مغفول مانده و در مواردی برداشت های نادرست داشته است و جایگاه هر مفسر را متناسب با منهج تفسیری و بارزه ی شخصیت علمی او مد نظر قرار نداده است. این پژوهش با شیوه تحلیلی– انتقادی نشان می دهد که قرطبی هم همانند سایر مفسران زیر چتر اجماع قرار دارد و باید هر مفسر را در رشته ی مدرسی خود سنجید و با توجه به مقدماتی که مفسر به عنوان منهج خود معرفی نموده است آن را ارزیابی نمود.
نقدی بر مقاله «گوینده و تناسب آیات أَنِّی لَمْ أَخُنْهُ بِالْغَیْبِ ..... وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسی إِنَّ النَّفْسَ ..... در تفاسیر امامیه»
منبع:
تفسیرپژوهی سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۲
101 - 77
حوزه های تخصصی:
در شماره 30 مجله مطالعات تفسیری مقاله ای با عنوان "گوینده و تناسب آیات"أَنِّی لَمْ أَخُنْهُ بِالْغَیْبِ ..... وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسی إِنَّ النَّفْسَ ..... "در تفاسیر امامیه" منتشر شده است. در این مقاله سعی شده است دو رویکرد از گوینده آیات 52 و 53 سوره یوسف ارائه گردد. در رویکرد اول حضرت یوسف(ع) گوینده است و در رویکرد دوم گوینده زلیخا است. نویسنده با ذکر دلایلی رویکرد اول را پذیرفته و رویکرد دوم را رد کرده است. با نقد دلایل رویکرد اول و پاسخ به ردیه های رویکرد دوم سعی شده است رویکرد اول را پذیرفته و البته در آن این تغییر را مطرح کنیم که مفعول جمله "لَمْ أَخُنْهُ" و فاعل جمله "لِیَعْلَمَ" کسی غیر از عزیز مصر نیست. در واقع زلیخا در آن مجلس اعلام میدارد: من این اعتراف را کردم تا شوهرم بداند که در پنهانی به او خیانت نکرده ام. این نگاه در حالی است که معتقدین به گوینده بودن زلیخا ضمایر فاعلی "لِیَعْلَمَ" و مفعولی "لَمْ أَخُنْهُ" را به یوسف(ع) برگردانده اند. این نگاه مورد تأیید مفسرانی همچون ابن کثیر و معرفت است.
بررسی روش قرائت البزی و قنبل در دو سوره نساء و مائده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال چهارم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۱۶
122 - 139
حوزه های تخصصی:
بعد از دوره صحابه و تابعین عده ای در قرائت از شهرت خاصی برخوردار شده، و به عنوان استادانی ماهر و صاحب نظر دارای مقام و موقعیت قابل توجهی در این فن شدند. یکی از این استادان ابن کثیر مکی است که راویان زیادی قرائت را از او نقل کرده اند. اما دو راوی که بیش تر از همه از او نقل کرده اند و به شهرّآالبزیت رسیده اند البزی و قنبل می باشند. این مقاله در پی آن است که ابتدا اصول قرائت صحیح را بیان کرده، و سپس با ذکر شرح حال ابن کثیر ، روش قرائت قنبل و بزی را به عنوان راویان معروف ابن کثیر در دو سوره مبارکه نساء و مائده مورد بررسی قرار دهد.
بررسی تطبیقی تأویل در تفسیر الصافی و تفسیر القرآن العظیم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۱
27 - 47
حوزه های تخصصی:
فیض کاشانی از جمله مفسرانی است که با اندوخته های فلسفی- عرفانی از یک سوی و بهره های قرآنی- حدیثی از سوی دیگر، رویکردی باطنی به آیات قرآن دارد. وی تأویل را فراتر از مدلول لفظ و به مثابه معانی حقیقی الفاظ می داند. ابن کثیر از مفسرانی است که ضمن پذیرش نظر ابن تیمیه درباره معنای مراد از تأویل در قرآن، این نکته را افزوده که در قرآن واژه تأویل به معنای تفسیر و بیان به کار رفته است. که این تفسیر متأثر از تفاسیر «جامع البیان» طبری و همچنین اصول تفسیری ابن تیمیه است. زمینه ها و بسترهای شکل گیری این تفسیر از یک سو و روش های تفسیری مفسر از سوی دیگر به این تفسیر ویژگی های ممتازی بخشیده که آن را شایسته تتبع قرار می دهد. مقایسه این دو اثر از جنبه مفهومی و روشی می تواند در روشن شدن مفهوم تأویل در این دو حوزه مؤثر باشد. در دو تفسیر مذکور گاه به دلیل وجود رویکردهای مشترک به مفهوم آیه، تأویلات مذکور در آن ها اشتراک یافته است. این مقاله با بررسی رویکرد ابن کثیر و فیض کاشانی به تأویل به مقایسه تأویلات این دو می پردازد.
کاربست انسجام پیوندی در تحلیل موارد اختلافی مفسران قرآن کریم (بررسی موردی: آیه 154 سوره انعام در تفسیر ابن کثیر )
حوزه های تخصصی:
در قرآن کریم، جملات به واسطه ی لوازمی به یکدیگر پیوند خورده که باعث انسجام و پیوستگی آیات می گردند. از عوامل نقش آفرین در زیبایی های آن و کشف ظرافت ها و لایه های پنهان آن، انسجام و پیوستگی است. این موضوع در حوزه زبان شناسی جدید تحت عنوان انسجام متنی مورد بررسی و مطالعه قرار می گیرد. هالیدی و رقیه حسن در سال 1976 ارتباط معنایی، لفظی، نحوی و منطقی اجزای متن را «انسجام» و هماهنگی کلی آن ها در محور عمودی «پیوستگی» نامیدند. از مهمترین ابزارهای انسجام، انسجام پیوندی است . ادات ربط در این نظریه به عنوان یک عنصر جداگانه در کنار عناصر دستوری و واژگانی، با عنوان عناصر پیوندی ذکر شده است. هر متنی که فاقد این عنصر باشد متنیت خود را از دست می دهد. آیه 151 سوره انعام از موارد اختلافی مفسرین از جمله ابن کثیر است که عامل اختلاف، «ثمّ» به عنوان عنصر پیوند ساز است. در این پژوهش بر آنیم تا با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی و تحلیل موارد اختلافی مفسرین و ابن کثیر در این آیه بر اساس نظریه ی انسجام پیوندی پرداخته و مشخص نماییم که چگونه می توان به دسته بندی و تحلیل موارد اختلافی بر اساس این نظریه پرداخت. یافته ها نشان می دهد که تحلیل موارد اختلافی در این آیه بر اساس نظریه انسجام حاکی است که اعتقاد و عدم اعتقاد به نقش پیوند دهندگی معنایی جملات ما بعد ثمّ با ماقبل آن عامل اختلاف را نمایان می نماید به گونه ای که می توان آراء آنان را منطبق یا غیر منطبق بر نظریه انسجام دسته بندی کرد.
تطبیق جایگاه حضرت فاطمه از منظر تفسیرجوادی آملی و ابن کثیر(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
همواره یکی از مسائل مهم آیات قرآن کریم، توجه به جایگاه و شخصیت اهل بیت( است. قرآن پژوهان با دیدگاه های مختلف مذهبی حضرت فاطمهc را که یکی از اهل بیت( پیامبرj هستند؛ مورد توجه ویژه ای قرار داده اند. این پژوهش، دیدگاه جوادی آملی که یکی از مفسران مشهور امامیه معاصر است با دیدگاه ابن کثیر که جزء معروف ترین مفسران روایی سلفیه است تطبیق می دهد. براین اساس، تفسیر تمام آیاتی که مضمون آن ها به حضرت فاطمهc اشاره شده در دو تفسیر مزبور مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفت و مشخص شد که ابن کثیر و جوادی آملی اوصافی همچون سرور زنان عالم، محبوب پیامبرj و مقام ارسال رزق الهی را به طور مشترک بیان می کنند. در موارد اختلافی نیز ابن کثیر مصادیق آیه تطهیر را همسران پیامبر و آل علی و آل عقیل و غیره می داند. اما مؤلف تسنیم با دلایل برون متنی، مصداق اهل بیت ( در آیه تطهیر را معصومین بیان می کند. جوادی آملی مصادیق آیه مباهله را با دلیل عقلی و روایی، اهل بیت( بیان کرده، درحالی که ابن کثیر این روایات را غریب یا مرسل می شمارد. او در سوره انسان و کوثر به جایگاه حضرت فاطمهc اشاره ای ندارد. پس در این مقاله به روش توصیفی و تحلیلی، استناداتی که ابن کثیر از طریق تحلیل محتوای روایات بیان کرده، از زبان جوادی آملی پاسخ داده می شود.
بررسی و تحلیل وجوه ادبی در تفسیر قرآن (نمونه موردی: تفسیر القرآن العظیم ابن کثیر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
107 - 128
حوزه های تخصصی:
منابع ادبی به عنوان یکی از منابع تفسیر نقش بسزایی در فهم درست از آیات دارند و مقصود از آن، واژگان و متون ادبیات عرب است که یاری گر مفسّر در فهم معنای لغوی، ساختار نحوی و بلاغی آیات است و جایگاه متقدمی نسبت به سایر منابع دارند؛ زیرا بدون فهم واژگان و ساختار ادبی قرآنی، اولین مرحله ی فهم شکل نمی گیرد. ابن کثیر مورخ ، مفسّر و محدّث شافعى قرن هشتم، صاحب «تفسیر القرآن العظیم « است که ضمن تفسیر نقلی آیات، در موارد بسیاری از داشته های ادبی خود نیز بهره گرفته است. نگارنده در صدد است با روش توصیفی- تحلیلی، میزان و چگونگی بهره برداری مفسر از وجوه ادبی(صرف و نحو، بلاغت و مفاهیم ادبی) در تبیین آیات را مورد بررسی قرار دهد. نتیجه ی پژوهش نشان داده که وی، وجوه ادبی را در قالب بیان آراء مستقل با استناد به شواهد شعری معتبر و یا نقد آراء ادبی دیگر علماء یا نقل قول مستقیم آراء پرداخته است.
روش شناسی تفسیری روایات ابن مسعود در تفسیر ابن کثیر
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال ۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
36 - 70
حوزه های تخصصی:
بررسی مبانی و قواعد تفسیری و روش شناسی تفاسیر مفسران از رویکردهایی است که مورد توجه قرآن پژوهان قرارگرفته است. بااین وجود روش شناسی نخستین مفسران قرآن کریم، کمتر مورد عنایت قرآن پژوهان بوده است. ازآنجاکه روایاتِ نخستین مفسران قرآن کریم پایه ساز تفاسیر روایی قرآن کریم است، دقت در روش شناسی روایات آنها امری بایسته است. تفسیر ابن کثیر دمشقی از تفاسیر سترگ اهل سنت حاوی روایات بسیاری از صحابه پیامبراکرم| است. با استقصایی تقریبی از نام ابن مسعود در این تفسیر تکرار نام او در این تفسیر قریب به 1600 مرتبه است که تقریباً نیمی از این تکرار به روایات تفسیری وی اختصاص دارد. واکاوی روایات تفسیری این صحابه جلیل القدر پیامبراکرم| به عنوان بنیان گذار مدرسه تفسیری کوفه در تفسیر ابن کثیر می تواند روش و رویکرد تفسیری ابن مسعود را نشان دهد. برشمردن و تحلیل روایات ابن مسعود به روش توصیفی - تحلیلی چنین بیان می نماید که روش این مفسر، جامعی از روش های تفسیری است که انحا متعددی از روش ها را دربردارد. او به سان یک مفسر لغوی با رویکرد ادبی، فقیهی سرشناس با رویکرد فقهی، مورخی آشنا به تاریخ و حوادث آن، عالمی آشنا به علوم قرآنی به عنوان نوع متأخر روش علمی تفسیر قرآن کریم، مفسری عقل گرا با رویکردی عقلی و درنهایت همچون مفسری از مدرسه اهل بیت ع، آشنا به روح کلی آیات قرآن کریم به تفسیر آیات قرآن در سایه آیات دیگر و روایات تفسیری رسیده از پیامبراکرم| پرداخته است.
بررسی آیات فضایل اهل بیت در تفسیر ابن کثیر
منبع:
مطالعات قرآنی نامه جامعه سال ۱۷ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۳۲
33 - 58
حوزه های تخصصی:
آیات فضایل اهل بیت(ع) آن دسته از آیاتی هستند که به صورت غیرمستقیم بر اصل شانیت خلافت و امامت ایشان بر دیگران دلالت دارند. لذا مفسران اهل سنت، در طول تاریخ اسلام، موضع گیریهای مختلفی در برابر آن داشته اند. در این پژوهش، سعی شده تا این آیات در تفسیر «ابن کثیر دمشقی» مفسّر و تاریخ نگار قرن هشتم، از پیروان ابن تیمیه، در اعتقاد و دنباله رو طبری، در تاریخ و تفسیر، بررسی شده و چگونگی مواجهه او با این آیات روشن شود. برای دستیابی به این مهم، از روش تحلیلی – کتابخانه ای بهره گرفته شده است. بررسی این تفسیر نشان می دهد که ابن کثیر برخی از فضایل موجود اهل بیت در آیات را بیان نموده، در بعضی از آنها همسران پیامبر (ص) را شریک و فضایلی را که مویّد کسب مقام ولایت بر امت، توسّط ایشان هستند، انکار کرده است. حاصل این پژوهش آن است که او بر خلاف تعهّدش، مبنی بر بیان حقایق قرآن، گرفتار استنباطات شخصی و بر اساس تعصّبات مذهبی خود، کاملاً بر خلاف قواعد پذیرفته توسّط خود عمل کرده-است.