در مطالعه و بررسی پژوهش های انجام شده در زمینة متون کلاسیک فارسی این مشکل به چشم می خورد که تعداد قابل توجّهی از پژوهش های انجام شده، فاقد نوآوری هستند و صرفاً به تکرار پژوهش های پیشین بسنده کرده اند. ریشة این مشکل را نه در متون کلاسیک فارسی، بلکه در کاربست تکراری رویکردهای قدیمی بر این متون باید جست. برای رفع این مشکل می توان از رویکردهای تازه تر نقد ادبی مانند «تاریخ گرایی نو»استفاده کرد. از آنجا که تاریخ گرایی نو از یک سو، مرز میان متون ادبی و غیرادبی و از سوی دیگر، مرز میان تاریخ و ادبیّات را از بین می برد، بهره مندی از این رویکرد در پژوهش های متون کلاسیک فارسی نه تنها به خوانش متفاوت آثار ادبی، بلکه به خوانش متفاوت آثار تاریخ نگارانه مانند تاریخ بیهقی و نیز آثار علمی و غیرادبی خواهد انجامید. از دیگر مزایای استفاده از این رویکرد تازه می توان به گسترش دامنة پژوهشی متون کلاسیک فارسی و تنوّع خوانش ها اشاره کرد.