مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۴۱.
۱۴۲.
۱۴۳.
۱۴۴.
۱۴۵.
۱۴۶.
۱۴۷.
۱۴۸.
۱۴۹.
۱۵۰.
۱۵۱.
۱۵۲.
۱۵۳.
۱۵۴.
۱۵۵.
۱۵۶.
۱۵۷.
۱۵۸.
۱۵۹.
۱۶۰.
هرمنوتیک
حوزه های تخصصی:
بررسی و نقد هرمنوتیک فلسفی گادامر از دیدگاه هرمنوتیک انتقادی هابرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع این مقاله، نقد هرمنوتیک فلسفی گادامر توسط هرمنوتیک انتقادی هابرماس است. در این مقاله، ضمن مرور مختصر بر تاریخچه هرمنوتیک (پیشامدرن، مدرن و معاصر)، نظریه هرمنوتیک فلسفی گادامر و هرمنوتیک انتقادی هابرماس به طور اخص مورد توجه قرار گرفته است. سپس، از خلال روش شناسی هرمنوتیک انتقادی به کاستی ها و نارسایی های نظریه گادامر اشاره می شود. گادامر با طرح مفاهیم جدیدی چون پیش فهم ها، حلقه فهم، زبان و تاریخ مندی، ادغام افق ها و متمرکز ساختن هرمنوتیک بر آنها، فصلی نو در این علم گشود. به نظر می رسد که دیدگاه های گادامر درباره پیشداوری، حجیت و سنت، کانون انتقادات هابرماس است. از دید هابرماس هرمنوتیک گادامر جریانی محافظه کارانه است، زیرا این هرمنوتیک نمی تواند خود را از اقتدار موجود در سنت رها نماید. هابرماس در برابر تقلیل گرایی زبانی گادامر مقاومت می کند و نشان می دهد که زبان کلیت فرآیند اجتماعی را دربر نمی گیرد، زیرا خود زبان به نیروهای غیر زبانی و سیستم های سلطه ای وابسته است که می توانند سنت های زبانی را تغییر دهند. هابرماس استدلال می کند که دیدگاه گادامر در مورد پیش داوری و اقتدار سنت به انکار قدرت تفکر و بازاندیشی در انسان ها می انجامد.
تبیین هرمنوتیکی شکل گیری ساخت دولت مطلقه در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هرمنوتیک زمینه گرای کوئینتن اسکینر از جمله روش های نوینی است که در فهم اندیشه های سیاسی مورد استفاده قرار می گیرد. پژوهش حاضر در صدد است با استفاده از این روش چگونگی شکل گیری ساخت دولت مطلقه در ایران را مورد بررسی قرار دهد. بر مبنای این روش ساخت دولت مطلقه در ایران بر اساس زمینه ایدئولوژیک، زمینه عملی، رابطه بین ایدئولوژی و کنش سیاسی و تحول و تکون ایدئولوژی سیاسی شکل گرفت. بر این اساس زمینه ایدئولوژیکساخت دولت مطلقه را اندیشه ناسیونالیسم، سکولاریسم و مدرنیسم تشکیل می دهد. زمینه عملینیز شاملتقاضا برای وجود دولت مقتدر مرکزی از سوی اقشار مختلف جامعه در واکنش به بحران امنیت می شود. رابطه ایدئولوژی و کنش سیاسی نیز شکل گیری سات دولت مطلقه در ایران است.
پارادایم واقع گرایی انتقادی در فراسوی اثبات گرایی و هرمنوتیک: به سوی روش شناسی میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
بحث از روش شناخت پدیده های طبیعی، انسانی و اجتماعی همواره یکی از مجادله برانگیز ترین مباحث در میان دانشمندان علوم مختلف بوده است. پارادایم های روش شناسانه متفاوت هرکدام براساس مبانی هستی شناسی و معرفت شناسی متفاوت بدین مسأله پرداخته اند. پارادایم اثبات گرایی (پوزیتیویستم)، به جهان یگانه مستقل از ذهن باور دارد، در نتیجه علم را واحد می داند، بر همین اساس روش های علوم طبیعی را بر علوم انسانی و اجتماعی تحمیل می نماید. در مقابل پارادایم معناکاوی (هرمنوتیک) جهان انسانی را از جهان طبیعی متفاوت می داند، از این رو روش علوم انسانی (تأویل) و علوم طبیعی (تبیین) را از هم متمایز می سازد اما از نیمه دوم قرن بیستم پارادایم دیگری با عنوان «واقع گرایی انتقادی» شکل گرفته است که بیشتر با تحقیقات روی باسکار پیوند خورده است. این پارادایم تلاش دارد با فرا رفتن از دوگانه انگاری روشی و بهره گیری از هستی شناسی پوزیتیویستی و شناخت شناسی هرمنوتیکی به رویکردی میان رشته ای در باب شناخت دست یابد. بر این اساس، مقاله حاضر این پرسش ها را طرح می نماید که آیا واقع گرایی انتقادی را می توان به مثابه روش شناسی میان رشته ای تلقی نمود؟ آیا این پارادایم می تواند دانش میان رشته ای تولید کند؟ در نگاه نخست پاسخ این مقاله بدین پرسش مثبت است. از این رو، مقاله حاضر با بهره از روش اصل موضوعی تلاش می کند تا قابلیت مفروضات و گزاره های واقع گرایی انتقادی به عنوان روشی میان رشته ای - به ویژه در حوزه علوم انسانی و اجتماعی - را نشان دهد. مهم ترین استدلال نوشتار حاضر این است؛ مبانی هستی شناسی و معرفت شناسی چندلایه در پارادایم واقع گرایی انتقادی، نهایتاً به روش شناسی چندلایه ختم می گردد که سنگ بنای تولید دانش میان رشته ای می باشد. مهم ترین یافته مقاله حاضر بدین قرار است: گزاره های پارادایم روشی واقع گرایی انتقادی نه تنها زمینه دانش میان رشته ای را فراهم می آورد بلکه به همان قوت گزاره های پارادایم های روشی اثبات گرایی و هرمنوتیک است؛ بدین معنا که این گزاره ها دارای سازگاری، استقلال و تمامیت هستند.
هرمنوتیک و حقیقت در رساله ی ""ایون"" افلاطون
افلاطون در رساله ی ایون بر آن است که هرمنوتیک و فهم، یک فرآیند دو مرتبه ای است که در هر دو مرتبه بنحوی، میانجی گری هنرمند را مشاهده می کنیم؛ و اهمیت در مرتبه ی اول است که در آن حقیقت راستین به سخن درمی آید. هرمنوتیک در افلاطون بیش از آن که خود فهم را مد نظر داشته باشد، بیانگر حقیقتی است که به بیان درنمی آید؛ و این موضوع در هرمنوتیک مرتبه ی اول است. عینیت حقیقت در افلاطون، سبب فراهم آمدن تفاهم بین مولف و مفسر می شود؛ چون موضوع فهم یک موضوع واحد و مشترک است. این حقیقت از جانب خداست و مخاطب حقیقی خداوند، روح هنرمند است. هنرمند در دریافت این حقایق ازخودبی خود می شود تا الهام خداوند بر او غالب گردد. شاعر حرف های خداوند را با کلمات و اصوات بیان می کند. پس مخاطب خاص خداوند هنرمند است که خود واسطه ای است برای تفسیر حقیقت.
باستان شناسی متن و رویکرد نقد باستان شناختی
این مقاله به بحث پیرامون خصوصیّت ها و ویژگی های نقد و ارزیابی متون باستان شناختی ازیک سو و قابلیّت ها و مبناهای بهره گیری از «بینش باستان شناختی» در نقد و سنجش متون رویکردهای انسانی و جریانات اثرگذار نظم های گوناگون دانایی ازسوی دیگر اختصاص دارد. فرآیند تبدیل برجای مانده های باستانی به مادّه و متن باستان شناختی مورد بررسی قرار گرفته و الگوهای این «فرآیندها» به مثابه مبنایی برای بحث از شیوه و رویة باستان شناسی متن باستان شناختی بهره برداری شده است. پرسش های اصلی مقاله عبارتنداز: این که چه نسبتی میان بینش باستان شناختی به مثابة ابزاری برای نقد با متون علوم انسانی برقراراست؟ باستان شناسی به مثابة یک رویکرد، تا چه میزان بخشی از بدنة علوم انسانی دیگر است و در کجاها از آنها فاصله می گیرد؟ جایگاه باستان شناسی در اندیشه های فلسفی چه بوده و چه شاخصه هایی داشته و دارد؟ ضرورت پرداختن به این پرسش ها ازیک سو ماهیت خاص باستان شناسی است که همزمان بخشی از رویکردهای علوم انسانی بوده و درعین حال ورای آنها گام برمی دارد و از سوی دیگر، بهره های قابل توجهی است که در فلسفه از باستان شناسی به مثابه یک روش تحلیل متون به عمل آمده و عبارت «باستان شناسی فلسفی» را در بطن خود پرورانده است. اهمیت پرداختن به این موضوع در آن است که می تواند مقدمه ای باشد بر تشخیص جایگاه واقعی باستان شناسی در نسبت با دیگر علوم انسانی و آگاهی یافتن نسبت به آن نوع مؤلفه هایی که امکان سربرآوردن بینش باستان شناختی را در عرصه های گوناگون علوم انسانی فراهم می سازد. در این مقاله بحث شده است که باستان شناسی فلسفی چیزی جدای از باستان شناسی نیست و لزومی ندارد آن را با عبارت «دیرین شناسی» به فارسی برگرداند. نتایج حاصل از این مقاله عبارتند از: اینکه باستان شناسی هرچند به طورکل بخشی از علوم انسانی به شمار می آید، اما از جنبه هایی مهم صرفاً یک علم انسانی نیست، بلکه مادّیتی منحصربه فرد را موضوع خود می سازد که امکان برآمدن بینشی اساسی تر از هر علم انسانی را بدان می بخشد. همچنین هرمنوتیک، به مثابه مبنای هرگونه فهم مستخرج از رویکردهای انسانی، اساس بینش باستان شناختی است و آن را به عنوان روشی برای فهم مادّیت و بافت های زیرین (به یک معنا آرخه ها)ی گفتارها و گفتمان های علوم انسانی توانمند می سازد. باستان شناسی به مثابه رویکرد نقد متون سه ویژگی دارد؛ نخست اینکه، میان متن (محتواها و گزاره ها و احکام معنادار آن) و مادّه (محصول بودن آن و فرآیند شکل گیری، توزیع و مصرف متن) در رفت وبرگشتی مداوم است؛ دوم اینکه، بافت/ سیاق متن را به مثابه کلِّ هرمنوتیک، مبنا و آرخة وجوب بخش به وجود مجموعه ای از مفاهیم و احکام همنشین با هم در سازه و ساختار متن درنظر می گیرد و مؤلف را نیز به مثابه بخشی جدایی ناپذیر از این فرآیند زایش متن از بافت موردتوجّه قرارمی دهد؛ در نهایت و سوم اینکه، فرآیندهایی مادّی را در شکل گیری و تراوش مفاهیم و معناها درون متن و همراه با آن مؤثر برمی شمارد و به جستجوی آن فرآیندها برمی آید.
مطالعه تطبیقی مفهوم امامت از دیدگاه هرمنوتیک در ترجمه « شیعه در اسلام » علامه طباطبایی
شیعه در اسلام اثری تحقیقی از علامه طباطبایی تأثیری شگرف در شناساندن مذهب تشیع به غربیان داشتهاست؛ تا پیش از آن اکثر تحقیقات و تألیفات غربیان، در باب تشیع، برگرفته از منابع اهل تسنن بودهاست. در این مقاله سعی بر آن است تا با بهره بردن از روش هرمنوتیک در ترجمه متون فلسفی و دینی ارائه شده توسط شلایرماخر به بررسی و مقابله ترجمه فارسی این اثر که توسط محسن خلیجی انجام گرفته پرداخته شود. برای نیل به این هدف بخش امامت در نظر گرفته شده که در ابتدا با معرفی روش هرمنوتیک و اصول آن در فهم متون به تحلیل و بررسی آن پرداخته میشود. بر اساس بررسیها و ارزیابیهای ارائه شده در دو قسمت فنی و دستوری، روشن میشود که کتاب شیعه در اسلام با موفقیت قابل توجهی از لحاظ سبک نگارشی و انتخاب واژگان معادل ترجمه شده اما نکته قابل ذکر این است که مترجم از قابلیتها و پیشزمینههای ذهنی خود و به طور کلی از ملاحظات هرمنوتیکی در فهم و تفسیر و ترجمهاش بهره چندانی نبرده-است و این عمل مترجم ذهنیتی ورای آنچه نویسنده در نظر داشته به مخاطب غربی ارائه میدهد.
درآمدی انتقادی بر هرمنوتیک روشنفکری دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مجتهد شبستری، به عنوان سلسله جنبان گفتمان هرمنوتیکی روشنفکری دینی، سهمی عمده در اشاعه و ترویج گفتمان هرمنوتیکی روشنفکری دینی بر عهده گرفته است و با تأسی از معرفت شناسی پست مدرنیستی، نوعی نسبی گرایی و ساختارشکنی در تفسیر های دینی او ظاهر گردید. در این جستار، این فرضیه مورد آزمون قرار می گیرد که گفتمان هرمنوتیکی روشنفکری دینی گفتمانی برون دینی است که متدولوژی آن سنخیت و همگونی با کتاب مقدس و نص ندارد و توشه گیری علی الدوام و بلاانقطاعِ این نحله فکری از نظریات جدید، از جمله هرمنوتیک، این گفتمان را به استحاله کشانده است که نتیجه منطقی و بلافصل آن گسست آشکار از کتاب و سنت و غلتیدن در وادی گفتمان سکولار و نسبی گرای هرمنوتیکی است. این مقاله نشان می دهد که می توان در عین کثرت گرابودن، از نسبی گرایی مصون ماند، امری که شبستری توفیقی بدان نیافته است. درواقع، مجتهد شبستری نسبی گرایی را نه مقوله ای منفی، بلکه از رهاوردهای ارزنده خویش می انگارد. نقد مبادی فکری شبستری، آنهم عمدتاً از آبشخور هرمنوتیکی آن و با تأکید بر تأثرات گادامری تلاش ما در این مقاله است. این متکلم نواندیش دینی، با زمانی و تاریخی خواندن دین، آن را به عصر نزول محدود می کند و توانایی های فرازمانی آن را برمی چیند. افزون بر این، او وحی را به سخن نبی تنزل می دهد. اما واقعیت این است که نمی توان، به تأسی از ژاک دریدا، واسازی متن را برگرفت و به کار بست و کمترین اثری از وثاقت معنای متن را برجای گذاشت
ذهنی گرایی، بیناذهنیت و کنش خلاق در مکتب اتریشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مساله ذهنیت و نسبت تعاملی آن با زمینه اجتماعی و نهادی از جمله مسایلی است که به تازگی در رهیافت های نوین در حوزه تبیین کنش انسانی در نظریه های اجتماعی و اقتصادی مورد توجه قرار گرفته است. کاستی های برآمده از فردگرایی روش شناختی خام که پدیده های اجتماعی را فارغ از تعامل ها و روابط میان فردی تبیین می کنند، ضرورت به میان آوردن رویکردهای تفسیرگرا در تحلیل این پدیده ها را بیش از پیش آشکار ساخته است. این مقاله می کوشد تا با واکاوی ذهنی گرایی و ارتباط هستی شناختی گریزناپذیر آن با زمینه اجتماعی، راه را برای درک بهتر مفهوم میان ذهنیت فراهم سازد. در این راه، ضمن کاوش در مضامین نظری مستتر در مواضع معرفت شناسانه برخی از بزرگ ترین متفکران مکتب اتریشی علم اقتصاد، کنش خلاق کارآفرین -به مثابه یکی از پیش ران های اصلی توسعه- را در چارچوب مفهومی تفسیرگرا و نهادگرایانه بازتعریف می شود و ضمن نقد اجمالی رویکردهای مسلط در این حوزه، میان ذهنیت به عنوان یکی از مولفه های تبیین گر آن معرفی می شود.
هرمنوتیک و فهم متن از نگاه گادامر و شهید مطهری
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای هرمنوتیک
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
هرمنوتیک دانشی است که به فرآیند فهم یک اثر می پردازد تا راهی بهتر برای فهم اثر ارائه کند و در مواردی هرمنوتیک به معنای تفسیر به کار می رود که دقیق نیست. رویکردهای اولیه به علم هرمنوتیک معطوف به تفسیر متن بوده که در دوره حاکمیت مذهب بیشتر متون دینی مورد توجه و تفسیر قرار می گرفته است. پس از آن دوره هرمنوتیک فلسفی است که نماینده های آن هایدگر و گادامر هستند که نگاهی وجودی به فهم و تفسیر دارند و این دوره هرمنوتیکی با گادامر کمال می یابد و دوره شکوفایی و اوج هرمنوتیک است. سپس دوره هرمنوتیک مدرن است که بیشتر رویکردی انتقادی به هرمنوتیک فلسفی است. هرمنوتیک با شکل خاص و گسترده ای که میان فیلسوفان غربی وجود دارد در میان مسلمان نبوده است، اما گاهی برخی بحثها قرابت و نزدیکی با بحث هرمنوتیک دارد. مطهری به عنوان یکی از حکمای نوصدرایی در بحث فهم متن، خاصه متن قرآن سخنان مهمی بیان داشته که حاکی از اهمیت بحث فهم و تفسیر متن است. ایشان معتقد بودند در فهم متن نباید به ظواهر متن اکتفا کرد و باید برای رسیدن به درک مقصود مؤلف به ورای ظاهر متن رفت و مراد او را از تألیف آن متن دریافت کرد. البته از نظر مطهری رسیدن به این مهم به ویژه در متون مقدس مستلزم روش شناسی خاصی است. این مقاله بر آن است تا هرمنوتیک فلسفی گادامر و فهم متن و شرایط آن از نگاه مطهری را بایکدیگر مقایسه کند.
جنس دوم در فلسفه شوپنهاور و نگاه نقادانه اسلام بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با بررسی و تحلیل نقد اجتماعی شوپنهاور درباره زن و تأکید بر مقاله او ""در باب زنان"" که نقطه عزیمت بحث ماست، این پرسش مطرح می شود که آیا شوپنهاور وجود زن را مورد نقد قرار داده یا شرایط زندگی اش را؟ و این که در قیاس نظرات این فیلسوف با آموزه های اسلامی چه نتایجی بدست می آید؟ از این رو، روش این پژوهش از نوع روش کیفی با استفاده از مطالعه هرمنوتیکی شخصیت و متون شوپنهاور می باشد که برای فهم بهتر، نوشته های ایشان به گونه مستقیم مورد بررسی قرار گرفت اند وآرای مفسران وی در این زمینه دخالت داده نشده است. در راستای نظر اندیشمندان و پژوهشگران معاصر درباره ""جنس دوم""، و تفاوت روشن و معنی دار میان فمینیسم فلسفیو فمنیسم حقوقی می توان گفت که اگرچه نگاهی که ""فیلسوف بدبین"" به زن داشته به نوعی در بدبینی زیست حیاتی و متافیزیکی وی ریشه دارد، اما به گونه مشخص به ابتدای تفکر فلسفی اش- شرایط زندگی- برمی گردد و در واقع، نگاه ایشان به زن، نگاهی حقوقی است تا نگاهی فلسفی. بنابراین، با عطف توجه به نظرگاه غرب و اسلام به شخصیت زن، دو نوع نگاه متفاوت لحاظ شده است، یکی؛ نگاه دینی و دیگری نگاه مادی در ابعاد فلسفی و حقوقی زن بدین معنی که اسلام بیش تر با دیدی متافیزیکی و گه گاه عاطفی به زن می نگرد و غرب با دیدی غریزی و گه گاه حقوقی و به گونه طبیعی شوپنهاور نیز تا حد زیادی متأثر از نگاه غربی است.
کاربرد هرمنوتیک در متون تفسیری مسلمین (با تأکید بر متون اندیشه های سیاسی)
حوزه های تخصصی:
هرمنوتیک به عنوان یکی از مهمترین علوم دانش بشری که زادگاه آن در غرب است بعنوان یک علم نوظهور در قلمرو فرهنگ در برخی از علوم و خصوصاً متون تفسیری مغرب زمین تأثیر جاودانه گذاشته است و جایگاه ارزشمندی در حوزه تفکر بشری داشته است. در این مقاله با عنایت به ورود هرمنوتیک به جهان اسلام، به دو بخش هرمنوتیک فلسفی و روشی پرداخته شد که هرمنوتیک فلسفی، مفسرمحور و هرمنوتیک روشی مؤلف محور است تا مبانی مشترک هرمنوتیک کلاسیک و شیوه تفسیری مسلمین در فهم متون دینی ومتون اندیشه های سیاسی مشخص شود؛ بنابراین مهم ترین سؤال پژوهش حاضر این بود که از دو روش هرمنوتیک فلسفی و هرمنوتیک روشی کدام یک با سبک تفسیری متون و اندیشه های مسلمین سازگار است؟ نتیجه بررسی این شد که هرمنوتیک فلسفی به دلیل رویکرد نسبی گرا در تفسیر متون، گزینه مناسبی برای متون مقدس مسلمین نیست و هرمنوتیک روشی به خاطر رویکرد مؤلف محور، گزینه مناسب برای متون دینی مسلمین است و می توان از این نوع هرمنوتیک در تفسیر متون دینی بهره لازم را برد.
بررسی تأویل و پیوند آن با تداعی معانی در معارف بهاءولد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عرفا به اشکال گوناگونی در شعر و نثر طرح نو درافکنده اند و آثاری متفاوت با ویژگی های ادبی شاخص، خلق کرده اند. بهاءولد نیز عارفی است دارای سبک و اثری پدید آورده است که به لحاظ ویژگیِ تأویلی- تفسیری قابل تأمل است. در این پژوهش، روش های تأویلی بهاءولد و نسبت تأویل با تداعی معانی بررسی شده است. روش تحقیق به صورت تحلیلی- توصیفی است؛ بدین صورت که با استخراج و بررسی کلیه تأویل های اثر و تطبیق آن ها با معانی مفسران، تفاوت برداشت ها و هم چنین خلاقیت مؤلف نشان داده شده است. بررسی مصادیق نشان می دهد که مهم ترین اصول و مبانی عرفانی با بسامد های متفاوت در آفرینش تأویل های معارفمؤثر بوده است، اما اصل «محو هستی» بیشترین اهمیت و بسامد را دارد، علاوه بر آن، «عشق»، از دیگر مبانی مهم عرفان بهاءولد در خلق تأویل به شمار می آید. این پژوهش همچنین نشان می دهد که مؤلف از روش هایی مانند «تعریف و بازتعریف»، «ترکیب»، «تخصیص»، «تعلیل» و «دگرگونی های روایی»، در خلق تأویل بهره برده است، اما تداعی معانی شیوه خلّاقانه و مبدعانه او به شمار می آید؛ روشی که در آن بر اساس اصول تداعی و به کمک تشبیه، استعاره، تمثیل، تضاد، جناس و دیگر آرایه های بلاغی، بخشی از مهم ترین تأویل های معارف خلق شده است و ملهم این دیدگاه است که میان تأویل، بلاغت و تداعی نسبتی برقرار است و نیز تأویل همواره روشی برای رسیدن به معنای متن نیست؛ بلکه شیوه ای برای خلق معانی نوی است که رویی به سوی متن مرجع و سری در دنیای خلاقانه مؤلف دارد.
تفهیم بنیادهای معنایی نقشه سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تلاش برای شناخت پدیده و امور همواره از دغدغه های ذهن بشر بوده و مدام در پی آن بوده تا این شناخت را تکمیل نماید. شناخت درست نیز زمانی حاصل می شود که ماهیت واقعی پدیده ها برای انسان روشن شود. پدیده ها مبتنی بر بنیادهای فلسفی خاص خود می باشند و به همین خاطر فهم آنها نیازمند درک این بنیادهای فلسفی و استفاده از روش های مناسب شناخت می باشد. نقشه نیز از پدیده هایی می باشد که مبانی فلسفی خاص خود را دارد و با درک این بنیادهای فلسفی است که معنای واقعی و مولفه های موثر بر معناسازی آن روشن می شود. شناخت درست آن نیاز به درک بسیاری از عناصر و عوامل دیگر دارد. برای شناخت واقعی این پدیده نیاز به درک و فهمی است که فراتر از چیزی می باشد که بطور معمول در مورد آن گفته شده است. در این پژوهش سعی شده تا ضمن روشن ساختن بنیادهای فلسفی نقشه، عوامل موثر بر معناسازی آن با استفاده از روش شناسی هرمنوتیک شناسایی شوند. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که نقشه از بعد هستی شناسی از ماهیت ترکیبی عینی- ذهنی برخوردار بوده و بر همین اساس باید با روش شناسی همچون هرمنوتیک تفهیم شود نه تبیین. همچنین با بکارگیری این روش مشخص می شود که عوامل معناساز نقشه به دو دسته قابل تقسیم بندی می باشند. عوامل درونی همچون انتخاب نوع سیستم تصویر و انحرافات کارتوگرافیکی و از بعد بیرونی همچون مقصود ذهنی کارتوگراف و بانیان نقشه و یا برداشت نقشه خوان از نقشه و فضاهای فکری، قدرت و ... معنای واقعی آن را رقم می زنند.
پدیدارشناسی دین و هرمنوتیک نزد میرچا الیاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میرچا الیاده به عنوان یک متفکر اثرگذار در حوزه ی مطالعات ادیان شناخته می شود. او در مواجهه با ادیان می کوشد روش متفاوتی را پی افکند. در این مقاله درپی آنیم که رویکرد الیاده به دین را بررسی نموده، اشکالات او به روش های دیگر مطالعه ی ادیان را تحلیل کنیم. ازنظر الیاده، توجه به تاریخ ادیان، در کنار بهره گیری از پدیدارشناسی دین و هرمنوتیک، نگاهی دگرگونه به مناسک و آموزه های دینی را موجب می شود. لذا او روش تکاملی و تجربی و به عبارتی، فارغ دلانه را موردنقد قرار می دهد. در این رویکرد، اسطوره و نماد در مطالعه ی ادیان جایگاه ویژه ای پیدا می کنند. به عقیده ی او، انسان دین ورز، زمان و مکان و کل جهان را در ارتباط با امر مقدس درک می کند. جهان برای این انسان در صورتی معنادار است که محل تجلی امر مقدس باشد. مناسک نیز تکرار شرایط اولیه ی قدسی است.
هرمنوتیک و نقش آن در کشف شبکه معنایی آیات قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگرش جامع گرایانه در تفسیر قرآن و کشف شبکه معنایی آیات در گرو بهره گیری از روش های سنتی و رهاورد دانش های نوینی همچون هرمنوتیک است؛ در دانش هرمنوتیک بیش از همه، دو مقوله دور هرمنوتیکی (به علت نقش آن در فهم متن) و پیش فرض ها (به علت ارتباط آن با یکی از طرف های دور) می تواند در ترسیم شبکه معنایی آیات مؤثر واقع شود. در این تحقیق پس از تشریح تقریرهای مختلف از دور هرمنوتیکى و نظرگاه قرآن پژوهان مسلمان، نقش دور هرمنوتیکی در تنویر ارتباط های پیدا و پنهان و شبکه ای متن قرآن و بهره گیری از عوامل متنی، کل گرایی و برون متنی و بینامتنی در فهم آیات تبیین شد و انواع دور هرمنوتیکی میان واژه و آیه، آیه و سیاق متنی، آیات و سیاق موقعیتی، آیه و سوره، آیات و قرآن و میان قرآن و سایر منابع دینی مطرح گردید. همچنین ضمن تبیین نگرش قرآن پژوهان بر تأثیر پیش فرض ها در تفسیر قرآن، فرایند استخراج، بازنگری و توسعه پیش فرض ها در رجوع به متن قرآن و امکان خلق افق های معنایی جدید بررسی شد.
تفاوت نظام معنایی کتابداران و کاربران در مصاحبه مرجع با رویکرد هرمنوتیک مطالعه موردی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران
منبع:
مطالعات دانش شناسی سال دوم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۷
41 - 60
حوزه های تخصصی:
پژوهشی بر اساس میزان درک کتابدار از نیاز کاربر و میزان درک کاربر از پاسخ کتابدار درمصاحبه مرجع با رویکرد هرمنوتیک است. روش: در این پژوهش، از روش پیمایشی استفاده شده است. برای گردآوری اطلاعات مورد نیاز از پرسشنامه مؤلف محور که به تعدادی از کاربران سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران و کتابداران مرجع آن داده شد، استفاده گردید و پایایی آن 953/0 محاسبه گردید. این پرسشنامه با 13 سؤال در ارتباط با درک کتابدار و 13 سؤال در ارتباط با درک کاربر با مقیاس لیکرت از 0 تا 9 طراحی شده است. یافته ها: تجزیه و تحلیل ها نشان می دهد که بیشترین حد درمیان شاخص های درک کتابدار مربوط به شاخص شفاف سازی سؤال کاربر در جریان مصاحبه مرجع با میانگین 79 % و در درک کاربرشاخص درمیان گذاشتن سؤال اصلی با کتابدار مرجع با میانگین 85 % است و کمترین حد در درک کتابدار مربوط به شاخص درک نیاز کاربر با اولین سؤال کتابدار با میانگین 9/52 % و در درک کاربر شاخص درک کتابدار با اولین سؤال کاربر با میانگین 7/61 % است. درهمه ی متغیرها رابطه معناداری بین نظام معنایی کتابداران و کاربران وجود دارد به جز در دو متغیر: متغیر درمیان گذاشتن سؤال اصلی با کتابدارمرجع برای رفع نیاز اطلاعاتی و متغیر سطح اطلاعات قبلی کتابدار و کاربر از موضوع مورد جست و جو باp>0/05 نتیجه گیری: این پژوهش نشان می دهد که کاربران تسلطی بر موضوع مورد جستجو خود ندارند و یا دقیقا نمی دانند که به دنبال چه هستند. همچنین نشان می دهد که کتابداران تبحر لازم را در زمینه مصاحبه مرجع دارند. با وجود عدم تمایل کاربران به پرسش از کتابداران و شکل نگرفتن مصاحبه مرجع، کتابداران در این پژوهش از عملکرد خوبی برخوردار بودند و توانستند رضایت کاربران را به دست آورند.
کارآفرینی در قرآن و احادیث و نقش دانشگاه در پرورش کارآفرینان با روحیه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در جامعه ای که دارای بافت دینی است، می توان از آموزه های دین در کارآفرینی بهره گرفت. چراکه رویکرد جامع به کارآفرینی با در نظر گرفتن دین، می تواند تکمیل کننده تئوری و عمل کارآفرینی باشد. هدف این تحقیق، که با استفاده از تلفیق روش مصاحبه با مطلعین مذهبی و روش هرمنوتیک صورت پذیرفته، شناخت کارآفرین و کارآفرینی با تشریح مؤلفه های آن بر مبنای آیات قرانی و احادیث اسلامی و راهکارهای پرورش چنین کارآفرینانی در دانشگاه است. براساس با نتایج، کارآفرین فردی نیک کردار است که با تقویت ویژگی های شخصیتی کارآفرینانه در خود با توجه به معارف آسمانی و بهره گیری از قوه تعقل و تفکر در آیات و روایات اسلامی، فعالیتی را آغاز می کند که همواره با رضایت خداوند و شوق و میل باطنی نسبت به آن فعالیت همراه است. او از قوه نبوغ و خلاقیت خود استفاده نموده تا به سود حاصل از فعالیت خود دست یابد و موجب توسعه منطقه یا کشور خود شده و همواره با رعایت اعتدال، این فعالیت را با حفظ محیط زیست ادامه می دهد. دانشگاه به منظور پرورش چنین کارآفرینی می تواند از چهار راهبرد دینی فرهنگی، سازمانی، آموزشی مشاوره ای و پژوهشی استفاده کند. در پایان با توجه به نتایج، مدل مفهومی پرورش کارآفرین در دانشگاه با چشم انداز اسلامی ارائه شده است.
«بازسازی الگوی تأویلی– وجودشناختی صدرایی در فهم عقلانی دین»(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
75 - 96
حوزه های تخصصی:
«بازسازی الگوی تأویلی– وجودشناختی صدرایی در فهم عقلانی دین» چکیده یکی از اساسی ترین کارکردهای فلسفه صدرالمتألهین-که نسبت به ساحت فلسفی آن کمتر مورد توجه واقع شده است- کارکرد هرمنوتیکی و تفسیر عقلانی معارف الهی با رویکردی وجودشناختی است.مسأله اصلی این مقاله، ارایه یک الگوی کارآمد- مدل تأویلی- وجودشناختی صدرایی- به مثابه منطق فهم دین، در مقابل مدل فرم انگارانه تک گفتاری و مدل کثرت انگاری دینی نسبیت گرا می باشد. طراحی الگوی صدرایی از طریق بازسازی اصول و مبانی معرفتی و وجودشناختی حکمت متعالیه، از مهمترین یافته های پژوهش حاضر است. در این مدل، تقسیم بندی متداول و تثلیث رایج در بین هرمنوتیک پژوهان مدرن؛ یعنی مبنای متن محوری، مفسّر محوری و مؤلف محوری، طبق اصول حکمت متعالیه درهم شکسته و هم متن، هم مخاطب و هم متکلّم هرسه در فرایند فهم، مدخلیت و تأثیر بسزایی دارند.به نحوی که گویی عمل فهم دین، محصول تعامل و مشارکت هرسه عامل مذکور است. کلیدواژه ها: ملاصدرا، مدل معرفتی، هرمنوتیک، دین، فهم دین، تأویل
بررسی مشابهات لفظی قرآن کریم براساس رویکرد تاریخ ادبی هرمنوتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه یکی از رویکردهای نوین در نقد ادبی، رویکرد تاریخ ادبی هرمنوتیکی است که به جای سرگذشت مؤلف و متن، «ت اریخ خوانن دگان م تن» ی ا «تاریخ ادبیات مخاطبان» را پیشنهاد می دهد. براساس این رویکرد، مورخ ادب ی، کار خود را بیشتر بر شرایط درک و دریافت متن ادبی متمرکز می کن د تا بر شرایط آفرینش آن و با این مبنا، به نگارش سرگذشت یک متن پس از تولد و سپس به بررسی حرکت آن در طول تاریخ می پردازد. از دیگر سو، دسته ای از آیات قران کریم هستند که از آن ها با نام مشابه لفظی(یا متشابهات لفظی) یاد می کنند؛ این آیات دارای الفاظ شبیه به هم بوده که از جهات مختلف با یکدیگر شباهتی سؤال برانگیز دارند. در این راستا، پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این سوال است که اینگونه آیات، در موقعیت های مختلف تاریخی چه نقشی بازی کرده اند و حضورشان در تاریخ، چگونه است؟ در حقیقت نسبت متن این آیات، با ذوق و سلیقه دوره های مختلف چگونه است؟ آیا متن این آیات، در گذر زمان، پرسش های مختلفی را طرح می کند؟ آیا نسل های مختلف در مکالمه با آن پرسش های تازه ای را مطرح نموده اند؟ بررسی تاریخ ادبی هرمنوتیکی آیات مشابه قرآن کریم، حاکی از آن است که مردمان هر دوره، با توجه به شرایط زمانی و مکانی خویش و نیز افق انتظاراتشان از متن مقدس قرآن کریم، مواجهه های مختلف با این آیات داشته اند و از آنجا رویکردها و خ وانش ه ای گون اگونی از این آیات، پدی دار ش ده اس ت. نوشتار حاضر با بررسی نگارش های به دست آم ده از این آیات، به معرفی انواع رویکردها در مواجهه با این آیات پرداخته و خوانندگان را بر مبنای نوع خوانشی که از این آیات دارند، دسته بندی نموده است.