مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
هرمنوتیک
حوزه های تخصصی:
عصر روشنگری با تکیه بر عقل خودبنیاد هرگونه پیش داوری را بیاعتبار کرد. روشنگری پیش داوری را منشأ خطا و مانع فهم دانست و آن را به پیش داوریهای ناشی از مرجعیت و پیش داوریهای ناشی از شتابزدگی تقسیم کرد. رومانتیسم اگرچه مانند روشنگری به تضاد میان عقل و مرجعیت باور داشت، اما برخلاف روشنگری، این تضاد را به نفع مرجعیت پایان داد و مبنای اعتبار همه چیز را به سنت که مؤثرترین نوع مرجعیت است برگرداند. گادامر برخلاف روشنگری و رومانتیسم معتقد است نه تنها میان عقل و مرجعیت تعارضی نیست، بلکه مرجعیت خود نتیجه عقل و برخاسته از آن است. او مرجعیت را نه اطاعت کورکورانه، بلکه از جنس معرفت میداند. گادامر علاوه بر این، برای پیش داوریها نقشی بنیادین در فرایند فهم قائل میشود و پیوند ضروری پیش داوری با خطا را کاملاً نادرست ارزیابی میکند.
هرمنوتیک و اصول فقه : نگاهی به انواع قصدی گرایی در غرب و مقایسه آن با دیدگاه تفسیری اصولیان شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه معروف در زمینه معنا و تفسیر متن، «قصدی گرایی» نامیده می شود که می گوید: «معنا یا تفسیر یک اثر، با نیت صاحب اثر، مرتبط بوده یا توسط آن تحدید و تعیین می گردد». در این جستار، ابتدا مهم ترین اقسام قصد و نیت، بررسی شده اند، از جمله: 1) قصد روان-شناختی و قصد پدیدارشناختی؛ 2) قصد معنایی، قصد مقوله ای، و قصد انگیزشی؛ 3) قصد واقعی و قصد فرضی؛ 4) قصد درونی و قصد بیرونی. سپس، انواع مختلف قصدی گرایی، از یکدیگر متمایز گشته و توضیح داده شده اند. قصدی گرایی می تواند تقسیم شود به: (1) قصدی گرایی معنایی و قصدی گرایی تفسیری؛ (2) قصدی گرایی واقعی و قصدی گرایی فرضی(قصدی گرایی واقعی، شامل هر یک از (الف) افراطی یا (ب) معتدل، و قصدی گرایی فرضی، شامل هر یک از (الف) اصلی یا (ب) عصری)؛ (3) قصدی گرایی انحصاری و قصدی گرایی شمولی. در پرتو این تمایزها، نقاط اشتراک و اختلاف دو دیدگاه قصدی گرایی غربی و قصدی گرایی شیعی، روشن گردیده است.
بررسی تطبیقی مبانی مشترک تفسیر قرآن و هرمنوتیک کلاسیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فهم آیات قرآن و رسیدن به مراد خداوند مستلزم به کارگیری روش هایی است که بر مبانی استواری بنا شده باشند. شناخت بهتر این مبانی می تواند ما را در یافتن سر اقوال مفسران یاری رساند. از سوی دیگر، هرمنوتیک کلاسیک با هدف تنقیح مبانی و روش های فهم متن به وجود آمده و زمینه ساز تحولات فکری گسترده ای شده است. وجود دغدغه ها و رهیافت های مشابه، بهره گیری این دو حوزه از تجربیات مشترک یکدیگر را ضروری ساخته است. پژوهش حاضر با این هدف به بررسی اهم مبانی مشترک این دو دانش می پردازد
زبان نمادین حکایت به عنوان «معراج تأویلی» نفس در درام وجودی خود (The Symbolic Language of Ĕikåya as the “Interpretative Mi'råj” of the Soul within its Existential Drama)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقالهٴ حاضر تأمّلی دربارهٴ معانی و کارکردهای درونی حکایات عرفای اسلامی مانند جامی، سهروردی، نظامی و ابن سینا است. در ضمن مقاله به چیستی بیان نمادین و به خصوص به تأویل عرفانی نماد ها که این متون اقتضا میکند، توجه خاصی میشود. به قول نگارنده: «حکایت صرفاً زبان نمادین متن را در نظر نمیگیرد، بلکه نیز درونی کردن متن که با آن همراه است، اهمیت ویژه ای دارد . این حکایات فراخوان معنویت عملی اند که در آن رویدادهای فراتاریخی فقط برای خدا انجام میشود».
در بخش دوم مقاله، نگارنده روی «تأویل عشق» تمرکز میکند که «مرگ معنوی و معاد روحانی محض است یعنی عمل بیرون آمدن از خود و داخل شدن به مراتب جدید آگاهی، که معراج تأویلی هر نفس زنده را تشکیل میدهد». در این بحث به دیدگاه های عین القضات همدانی توجه خاصی میشود.
در آمدی بر هرمنوتیک و تأویل (با تکیه بر قرآن و حدیث)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هرمنوتیک در مفهوم عام‘ برداشت و رمز گشایی از پدیده ها و در مفهوم خاص تأویل و تفسیر الفاظ است. برای برداشت از یک متن عناصر مختلفی وجود دارند. که بی توجهی به آنها‘ ما را در فهم بهتر ناتوان می سازد . این عناصر عبارتند از : زمان ومکان پیدایش ‘ اجزای پیش و پس از متن‘ زمان ومکان منظور گوینده برای افاده معنی و ذهنیت گوینده ‘ معاصرین ومخاطبین مستقیم و غیر مستقیم زبان مرز درهمه جوامع وجود داشته است و در متون دینی نیز نقش به سزایی دارد که نمونه آن را می توان استفاده از اعداد نمادین‘ (بخصوص هفت) در قران شمرد. افراط وتفریط موجود در ارزشگذاری ظواهر الفاظ صحیح نیست و توجه به نصوص از یک سو و در نظر داشتن معانی غیر ظاهری از سوی دیگر لازم است.
هرمنوتیک، دریچه ای به سوی شناخت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانش هرمنوتیک در چند دهه اخیر در حوزه فلسفه، شناخت شناسی، ادبیات و علم روانشناسی حضور معنی داری پیدا کرده است به گونه ای که امروزه از آن به عنوان بنیان علوم انسانی نام برده می شود. در این حوزه، نظریات بزرگان این علم همچون شلایرماخر، دیلتای و پیتر وینچ راهگشای بسیاری ازمعضلات روش شناختی اندیشمندان حوزه علوم انسانی شده است. به دلیل این تغییر روش شناختی درچگونگی رویارویی با موضوع فهم رفتار آدمی، زمینه پیوند دیدگاه های شناخت شناسانه با نظریات زبانشناختی و جامعه شناختی فراهم، و ارتباطی بین الاذهانی در فضای فکری فلاسفه علم و صاحبنظران علوم اجتماعی از قبیل ماکس وبر، پیتر وینچ، ویتگینشتاین و پل ریکور پیدا شده است. در این نوشتار، چهارچوبی برای معرفی این دانش، خاستگاه، معانی، نظریه ها و کاربردهای آن در عرصه علوم انسانی ارایه شده و سیر تحول و تطور مفهوم آن از زوایای مختلف مورد بررسی قرار گرفته است تا مبنای مناسبی برای داوری پژوهشگران عرصه شناخت شناسی، زبانشناسی و رفتار شناسی باشد.
ازکلام محوری تا هرمنوتیک کلاسیک با تاملی بر آثار منثور ناصر خسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سنت فکری – فلسفی غرب از افلاطون و ارسطو و حتی پیش تر از آن، تا قرن بیستم و در اندیشه و آرای فردینان دوسوسور زبانشناس سوئیسی، تحت تاثیر رویکردی دو قطبی، گفتار را بر نوشتار ترجیح می داده است. در این نگره، انتقال کامل معنا از طریق «گفتار» امکان پذیر می نمود؛ حال آن که نوشتار تنها فرع و جانشین گفتار قلمداد می شد. بطور طبیعی، چنین رهیافت کلام محورانه ای، سرانجام عرصه را برای هرمنوتیک کلاسیک فراهم می کرد. آن جا که دغدغه وصول به نبت مولف، هدف تفسیری عنوان می شد. با نگاهی گذرا به تاریخ و فرهنگ ایرانی- اسلامی، می توان مدعی شد،که با چنین تجربه وتلقی ای مشابه ،در گفتمان اندیشگی زبان و ادب کلاسیک مواجه هستیم. چنان که بطور خاص، ناصرخسرو این مهم را سامان بخشیده است. وی از یکسو با تمهید مقدمات نظری و در قالب عناوینی چون «نام و نامدار»، «نطق و قول و کلام» و «قول و کتابت»، به دفاع ازکلام محوری می پردازد و سرانجام به برتری گفتار بر نوشتار رای می دهد و از دیگر سو، با تفکیک میان تنزیل به عنوان ظاهر کتاب و شریعت و تاویل به مثابه باطن و روح آن، حصول به نیت مولف را ،هدف غایی موول معرفی می نماید، این مقال طرح و شرح مبسوط این مدعا خواهد بود.
تحول هرمنوتیک؛ بررسی مقایسه ای هرمنوتیک دیلتای و ریکور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دوره ای که با گسترش و شکوفایی علوم طبیعی تصور بر این بود که علوم انسانی نیز باید با مدل برداری از این علوم به حل مشکلات خود اقدام کند، برخی از فلاسفه با مخالفت با این نظر در صدد ارایه روش هایی انحصاری برای علوم انسانی برآمدند. در اعتقاد مخالفانِ گُرته برداری از علوم طبیعی، روش های علوم انسانی می بایست متناسب با موضوعات مورد بحث در این علوم باشد. یکی از منتقدین پیروی از علوم طبیعی در حوزه علوم انسانی دیلتای بود. دیلتای با این اعتقاد که به دلیل تفاوت ماهوی موضوعات مطرح در علوم انسانی با پدیده های طبیعی نمی توان از روش های این علوم در علوم انسانی سود جست، روش هرمنوتیک را برای علوم انسانی پیشنهاد کرد. دیلتای موضوعات مورد بحث در علوم انسانی را پدیده های انسانی می دانست که واجد معنا هستند؛ لذا روش های مقبول در این علوم می بایست به کشف این معانی یاری رساند. معنای مورد نظر دیلتای قصد، انگیزه، اراده و انتظار عاملان اجتماعی از انجام اعمال خود است. وی روش روان شناسی وصفی را برای فهم معانی پدیده های انسانی پیشنهاد می دهد. اما هرمنوتیک در بستر رشد و توسعه خود تحولاتی را از سر گذراند؛ تا جایی که از متاخران هرمنوتیک، ریکور با قطع ارتباط آثار انسانی از فاعلِ خود، کشف معنای اثر - که معنای نسبت داده شده از سوی مفسر است- و نه معنای ذهن فاعل را وظیفه هرمنوتیک دانست. این نظر نسبیت فهم ها را نتیجه خواهد داد؛ چرا که به تعداد مفسران می توان فهم داشت. این مقال سر آن دارد تا با تقابل دو فیلسوف هرمنوتیک از دو نسل آن و ارایه نظرات آنان ضمن آشناسازی خواننده با روش هرمنوتیک تحولات هرمنوتیک را در بستر تاریخی نشان دهد.
بررسی تطبیقی مبانی خاص روشهای تفسیر قرآن و انگاره های هرمنوتیستهای کلاسیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فهم آیات قرآن مستلزم به کارگیری روشهایی است که بر پایه مبانی صحیحی بنا شده باشند. مطالعه تطبیقی یکی از پژوهش هایی است که می تواند به مفسران در اتخاذ مبانی و روشهای بهینه تفسیری، یاری رساند.
با توجه به اهمیت هرمنوتیک و وجود دغدغه های تفسیری مشترک میان مفسران و هرمنوتیستها، در پژوهش حاضر به بررسی تطبیقی مبانی پنج روش اصلی تفسیر قرآن (قرآن به قرآن، روایی، ادبی، عقلی، باطنی) با انگاره های هفت نفر از مشهورترین هرمنوتیستهای کلاسیک (کلادنیوس، آست، ولف، شلایرماخر، بوئک، درویزن، دیلتای) پرداخته شده است.
در این پژوهش نشان دادیم که علی رغم پیش فرضها و مبادی معرفتی متفاوت، شباهتهایی میان مبانی خاص هر یک از روشهای تفسیر قرآن و انگاره های هرمنوتیستهای کلاسیک وجود دارد.
جایگاه هرمنوتیک سنتی در معرفت شناسی تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با تمایز قائل شدن میان دو مفهوم تبیین (explanation) و تفسیر (interpretation) در مطالعه تاریخ، جایگاه هرمنوتیک سنتی را در سیر تکوین و تحول علم تاریخ بررسی می کند. تبیین به معنای تشریح چگونگی و چرایی وقوع سلسله حوادث مربوط به موضوع مورد مطالعه در پرتو شرایط خاص گذشته، و تفسیر به معنی ورود اندیشه (اندیشه ماخوذ از زمان حال) محققی است که موضوع خاصی را مطالعه می کند تا پس از تبیین، تحلیلی نظام مند را از آن ارائه دهد.
هرمنوتیک سنتی با تاکیدی که بر مولف محوری و متن محوری داشته و فهم وثیق را احیاء و باز تولید درکِ مولفین متون می داند، در حوزه معرفت تاریخی بر این نظر است که محققین تاریخ در راستای شناخت سلسله حوادث مربوط به موضوع مورد مطالعه خویش باید عمده تلاش خود را مصروف احیای شناخت مورخین معاصر با وقوع حوادث نمایند و اندیشه آن ها را مبنای فهم خویش قرار دهند. از این روی، رهیافت هرمنوتیسین های سنتی در مرحله تبیین موضوعات تاریخی به کار می آید و مورخین را در رسیدن به داده های قابل وثوق تاریخی که سهم مهمی در تکوین علم تاریخ دارد یاری می دهد.
تبیین و بررسی روش شناسی عابد الجابری در علوم اجتماعی
حوزه های تخصصی:
مسئلة اصلی این نوشتار، بررسی روش شناسی محمد عابد الجابری، متفکر و نواندیش معاصر عربی است. با توجه به تأثیری که وی بر فرهنگ عربی ـ اسلامی معاصر در کشورهای عربی داشته است، هدف از انجام این پژوهش بازخوانی روش او برای فهم ریشه های اندیشمندی او و لوازم و دلالت های افکار او در ساحت های گوناگون فکری است. روش انجام این پژوهش، تحلیلی ـ عقلی است. در این نوشتار، نخست به زمینه های وجودی روش شناسی و سپس به مبانی نظری روش شناسی پرداخته ایم و در ادامه، ابعاد مختلف روش شناسی او را توضیح داده ایم و به این نتیجه رسیده ایم که جابری در ارائة اندیشه ها و دیدگاه های خود از روشی تلفیقی بهره میگیرد و پیروی از روش هرمنوتیک فلسفی در آثار او نمایان است. در پایان نیز کوشیده ایم به برخی کاربردها و دلالت های روش شناسی او اشاره کنیم.
هرمنوتیک از دیدگاه هانس گئورگ گادامر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
به موازات پیچیده شدن زندگی انسانی نماد ها، به ویژه نماد های مکتوب، سیطره و احاطة روزافزونی بر زندگی انسانی پیدا کرده است. از آنجا که نمادها از یک سو، انسان را به جهانی که به میانجی نمادها به بیان درآمده است، فرا میخواند و از سوی دیگر، همواره دال های صریح و فاقد پیچیدگی معنایی نیستند، انسان ها ناگزیر برای راه یافتن به جهان مکنون نمادها، دست به تأویل میزنند. علمِ هرمنوتیک، در یک نگاه، دانشی برای فهمِ نمادهای مکتوب به شمار میآید و میکوشد از طریق کشف قواعد و ضوابطِ درستِ تأویل معانی و مدالیل، نمادها را آشکار نماید. این علم در دستگاه فکری هایدِگر و گادامر، دچار تحول بنیادین شد و به جای «متعلق فهم» خود «فهم» به مسئله و موضوع هرمنوتیک بدل شد. در این نوشتار، در ضمن بررسی اجمالی تحول هرمنوتیک از معرفت شناسی به هستیشناسیِ هایدِگر و گادامر، سعی شده است اجمالی از آرای گادامر به عنوان یکی از برجسته ترین متفکران این عرصه بررسی، تبیین و سپس نقد گردد.
مبانی هرمنوتیکی علوم اجتماعی اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این مقاله، با مروری اجمالی بر برخی پیشنهادها درباره طرح علوم اجتماعی اسلامی، بر آن است که در همه این پیشنهادها، «تفسیر» و «فهم» نقشی سرنوشت ساز دارند. هرمونتیک به معنای وسیعِ مطالعه تفسیر و فهم مطرح و تحولات آن را با تأکید بر تأثیرات گادامر، به اختصار بیان شده است. در ضمنِ پیشنهادهایی که درباره ارزیابی عقلی دیدگاهایی که ممکن است در زبان های بدواً غیرقابل مقایسه صورت بندی شوند، برخی از مشکلات به کارگیری هرمنوتیک مورد بحث قرار گرفته است. سپس، انگاره هرمنوتیک دینی را با اشاره به دیدگاه های بولتمان، پلانتینگا و نصر مطرح شده است. و بر همین اساس، سه درجه از هرمنوتیک دینی از یکدیگر تفکیک شده است. نویسنده با ارجاع به طرح های ارائه شده از سوی ویلیام چیتیک و لئو اشراوس، تلاش کرده است برخی از مشکلاتی را که فراروی هرمنوتیک اسلامی قرار دارد، حل نماید. مشکلات کاربست هرمنوتیک اسلامی را مرور و راه حل های آن را ارائه نموده است. این دیدگاه را که عینیت علم، مانع از علم دینی است، رد نمود. و این دیدگاه را ترجیح داده است که عینیت، بر بیطرف بودن وابسته نیست، بلکه بر صراحت وابسته است؛ یعنی بر فرایند تصریح به فرض ها و پیش فرض ها و صورت بندی آنها با دقت هرچه بیشتر در پایان، دشواریهایی را که فراروی کاربست هرمنوتیک اسلامی برای علوم اجتماعی قرار دارند، مورد بررسی و پیشنهاد شده است که کاربست هرمنوتیک اسلامی برای علوم اجتماعی باید در ارتباط دیالکتیکی با سنت های علمیای صورت گیرد که سکولار بودن آنها، علم مقدس و به ویژه علوم اجتماعی اسلامی شده را ایجاب کرده است.
استاد شهید مطهری؛ مؤسس کلام جدید شیعی
حوزه های تخصصی:
علم کلام، به ویژه مباحث جدید کلامی، از مهم ترین مباحث علمی است. بیشک استاد مطهری از چهره های شاخص و نوآور در اندیشة اسلامی معاصر محسوب میشود. وی در فلسفه و کلام اسلامی دارای مطالعات عمیق و گسترده بود؛ در پرتو آشنایی با فلسفه و الهیات غرب، به مسائل مهم و پرسش های اساسی این دوران توجه جدی از خود نشان داد و سهم مؤثری در تأسیس کلام جدید از خود بر جای گذاشت. از این رو، میتوان وی را مؤسس کلام جدید شیعی برشمرد. این مقاله درصدد است ضمن روشن ساختن جایگاه استاد مطهری در گفتمان کلام جدید، برخی از نظریه های مهم وی دربارة مباحث نوپدید کلامی را بررسی کند.
هرمنوتیک فلسفی و بنیادهای معرفتی تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چنانچه فهم مؤثر و کارآمد درباره گذشته، فهمی که معطوف به زمان حال و برای شرایط موجود جامعه مفید باشد به دغدغه اصلی مورخین تبدیل شود، تاریخ را به علمی پویا تبدیل میکند که در بهتر شدن شرایط اجتماعی و معرفتی جامعه مؤثر است. علم تاریخ حاصل بینش و نگرش مورخین است و هرمنوتیک فلسفی با تأکید بر هستیشناسی فهم و مهم تر از آن مفسرمحوری در تحقق فهم، با برداشت های سوبجکتیویستی در تاریخ همخوانی زیادی دارد. در پرتو نظریه پردازیهای خاص اندیشمندان این رهیافت هرمنوتیکی، میتوان شئون معرفتی تاریخ را بالا برد و در تبیین هستیشناسی و روش شناسی تاریخی از آن بهره برد. ازاین روی، هرمنوتیک فلسفی میتواند به منزله دانش معین تاریخ، موجب غنیتر شدن جنبه های معرفتی تاریخ شود. مقاله حاضر با توجه به سیر تحول هرمنوتیک فلسفی میکوشد به بررسی تأثیر این رهیافت بر چگونگی تحقق معرفت تاریخی بپردازد.
مقایسه دو دیدگاه پدیدارشناسی و تاریخینگری در بررسی هنر اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متون دینی؛ از قداست تا ادبیت (کلان روش پژوهش های ادبی معاصر درباره متون مقدس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جایگاه مطالعه در تهذیب اخلاق از نظرگاه محیی الدین ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش، گشودن راه های بدیل به سوی فهمی متفاوت از نسبت انسان با «مطالعه» است. این مقاله درصدد نشان دادنِ این نکته است که ورای نسبت کارافزایانه با مطالعه، که آن را به ابزاری برای ایجاد تغییر در جهان خارج تبدیل می کند، می توان نسبتی فضیلت محور با آن داشت. روش: در این مقاله، پدیده مطالعه به عنوان پدیده ای اطلاعاتی و ارتباطی در نظر گرفته شده و در بررسی آن، روش انجلتیک (پیام شناسی هرمنوتیکی- تاریخی) به کار رفته است. یافته ها: ابن عربی، مطالعه را ابزاری مقدماتی برای آماده کردنِ نفس ناطقه در پیرایش رذائل و پرورش فضائل می داند. مطالعه در نظر وی، در نسبت با فضیلت واجد ارزش می شود. این تلقی از مطالعه، که می توان آن را در سراسر عهد سنتیِ دینی ردگیری کرد، بر اساس تجربه بنیادینِ انسان سنتی- «بودن در جهان» به مثابه «بودن در معبد» و لزوم تزکیه نفس برای اقامت مؤمنانه در معبدِ جهان- معنی مییابد و با تلقی مدرن از مطالعه، که آن را امری عرفی و معطوف به نتایج می داند نه معطوف به فضائل، متفاوت است. اصالت/ارزش: اصالت و ارزش مقاله حاضر در این است که از طریق خوانشِ تاریخیِ متون، تاریخمندی پدیده مطالعه را نشان می دهد و تفاوت نگاه مدرن و سنتی در اینباره را نمایان می کند.
هرمنوتیک و منظر شهر
حوزه های تخصصی:
یکی از استعدادهای شگرف آدمی درک معقولات و مفاهیم است. قوه مفکره، امکان فهم را برای انسان ها میسر کرده است و نیروی فهم نیز توان تفسیر جهان را فراهم آورده است. پدیده های طبیعی و دست ساخته های انسانی، ابژه ها یا ""برابر نهاده شده"" هایی است که در هر مرتبه ای از مراتب فهم، عرصه تفسیر را نیز مفتوح داشته است. شهرسازی و شهرنشینی تجسم تاریخمند حیات و تجربه زندگی است که به مثابه پیکره ای انداموار نشان از تکاپوی مادی و معنوی نوع بشر دارد. شهر در نگرش هرمنوتیکی همچون متن قابل تفسیر، تجلی گاه زندگی اجتماعی اوست که علاوه بر جنبه های کارکردگرایانه ویژگی های حیات معنوی جوامع انسانی را نشان می دهد.
فرم و شکل شهر از مجموعه بافت های نشانه ای تشکیل شده که ماهیتی زبانی دارند. شکل شهر، می تواند به مثابه شکلی معنادار تفسیر شود. هرمنوتیک در این بحث علم تفسیر نشانه های موجود در متن شهر برای دریافت معانی آن است. علم هرمنوتیک و نشانه شناسی ابزاری کارساز در فهم فرم و محتوا از طریق تحلیل نشانه های منظر شهری است.
علم نقد منظر؛ ایا نقد منظر می تواند علمی باشد؟
حوزه های تخصصی:
این مقاله ابتدا به ویژگی هاى علمى نقد منظر می پردازد و تفاوت هاى تفسیر هرمنوتیکى و نظرات کارشناسان منظر را بررسى و نقد هنرى و خوانش انتقادى پروژه را مقایسه می کند. سپس ارزش هاى مربوط به پروژه هاى منظر را که گاهى متضاد، نسبى و سلیقه اى هستند، معرفى و به مواجهه مسایل معرف تشناختى با مسایل اخلاقى در نقد منظر اشاره می کند. بر این اساس، راه حل هایى اریه می شود که شامل تولید معیار، اولویت بندى آنها و تبیین دیدگاه چند رشته اى به موضوع نقد منظر است. راه حل هاى مذکور، فرضیه وجود علم جدیدى را مطرح می کنند که بتواند نقد منظر را دربرگیرد. این مقاله، در نهایت امیدوار است که گونه اى از فرا نقد شکل بگیرد که هم اخلاقى باشد و هم با معیارهاى علمى منطبق شود.