مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
فهم دین
منبع:
قبسات ۱۳۸۳ شماره ۳۴
حوزه های تخصصی:
در پارهای از دانشهای دینی، قرنهاست به شدت دچار رکود و رکون هستیم و جز تکرار هزار بارة میراث پدران معنویمان هیچ از ما سر نمیزند.
با توجه به خطورت امر اجتهاد و ضرورت تحول در علوم دین، بازشناسی و مواجهه با عوامل رکود این رشته از اهمیت فراوانی برخوردار میشود.
کاربردیترین تقسیم موانع، تفکیک آن به برونی و درونی، آفاقی و انفسی است؛ عوامل بازدارندهای که معطوف به بیرون وجود محققان و اصحاب علوم دین است، آفاقی نامیده میشود و عواملی را که به نحو درونی ارباب علم دین را از تولید علمی بازداشته، انفسی مینامیم. در این مقال موانع فوق به طرز منطقی تقسیم و انواع هر قسم تعریف شده است سپس برخی انواع مورد بررسی قرار گرفته است؛ موانع نواندیشی در دوازده گروه به شرح زیر شرح شده است:
الف) موانع انفسی (شخصیتی)
1ـ موانع مَنِشی،2ـ موانع روانی، 3ـ موانع تدبیری
ب) موانع انفسی (معرفتی)
4ـ موانع بینشی و فلسفی، 5ـ موانع معرفتشناختی، 6ـ موانع رویکرد ـ دینشناسی، 7ـموانع روشگانی
ج) موانع آفاقی (برونی)
8ـ موانع اخلاقی، 9ـ موانع فرهنگی، 10ـ موانع تاریخی، 11ـ موانع اجتماعی،
12ـ موانع مدیریتی
مراد از موانع در این مقاله، هرگونه عامل سلبی و ایجابی است که سبب رکود و فتور نوآوری علمی گشته و از باب تسامح، به «عدم مقتضی» نیز مانع اطلاق شده است.
ضرورت تأسیس فلسفه دین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۴ شماره ۳۸
حوزه های تخصصی:
در روزگار ما، پرسشهای جدید بسیاری، در باب امهات مسائل دین، اکتشاف قضایای دین، و نیز دربارة معرفت دینی، پدید آمده است. پاسخگویی به این پرسشها، نیازمند بسط نوفهمی و نوآوری در ساحات چهارگانة «تفهّم»، «مفاهیم»، «تفهیم» و «تحقق» دین است. تأسیس و تنسیق «فلسفة دین»، «منطق کشف دین»، و «فلسفة معرفت دینی»، از مبرمترین مصادیق نوآوری علمی در حوزة دینپژوهی و دینداری است.
محقق محترم، در پی شش سال تلاش و تأمل علمی، برای کشف/ فهم دین، به دستگاه روشگانی جامعی دست یافته است که آن را «منطق اکتشاف گزارهها و آموزههای دینی» نامیده است؛ همچنین با تفطن به ضرورت مطالعة فرانگر/ عقلانی معرفت دینی؛ وی دانش دیگری را با عنوان «فلسفة معرفت دینی»، پیشنهاد میکند. از آنجا که مؤلف مقاله، معتقد است: به دلیل این که فیلسوفان دین، نوعاً ادیان محقَّق ـ و نه منزَّل ـ را موضوع فلسفة دین میانگارند، فلسفة دین مطلق، ممکن نیست، لهذا بر ضرورت تأسیس فلسفة دینِ (اسلامی) انگشت تأکید مینهد. مؤلف، در این مقاله، سعی کرده است ضمن شرح ضرورت تأسیس و ذکر تعاریف و غایت و رسالت دانشهای پیشگفته، ترابط و تمایز، و نسبت و مناسبات آنها را با یکدیگر تبیین نماید.
قبسات، از نقد و نظرات علمی ارباب فضل، در باب مدعیات مقاله، استقبال میکند.
«بازسازی الگوی تأویلی– وجودشناختی صدرایی در فهم عقلانی دین»(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
75 - 96
حوزه های تخصصی:
«بازسازی الگوی تأویلی– وجودشناختی صدرایی در فهم عقلانی دین» چکیده یکی از اساسی ترین کارکردهای فلسفه صدرالمتألهین-که نسبت به ساحت فلسفی آن کمتر مورد توجه واقع شده است- کارکرد هرمنوتیکی و تفسیر عقلانی معارف الهی با رویکردی وجودشناختی است.مسأله اصلی این مقاله، ارایه یک الگوی کارآمد- مدل تأویلی- وجودشناختی صدرایی- به مثابه منطق فهم دین، در مقابل مدل فرم انگارانه تک گفتاری و مدل کثرت انگاری دینی نسبیت گرا می باشد. طراحی الگوی صدرایی از طریق بازسازی اصول و مبانی معرفتی و وجودشناختی حکمت متعالیه، از مهمترین یافته های پژوهش حاضر است. در این مدل، تقسیم بندی متداول و تثلیث رایج در بین هرمنوتیک پژوهان مدرن؛ یعنی مبنای متن محوری، مفسّر محوری و مؤلف محوری، طبق اصول حکمت متعالیه درهم شکسته و هم متن، هم مخاطب و هم متکلّم هرسه در فرایند فهم، مدخلیت و تأثیر بسزایی دارند.به نحوی که گویی عمل فهم دین، محصول تعامل و مشارکت هرسه عامل مذکور است. کلیدواژه ها: ملاصدرا، مدل معرفتی، هرمنوتیک، دین، فهم دین، تأویل
نقش تفکر فلسفی ملاصدرا در فهم متون دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این نوشتار، واکاوی اندیشه های فلسفی ملاصدرا و ترسیم شاخصه های اساسی تفکر این فیلسوف و متعاقب آن، نشان دادن تأثیرپذیری فهم وی از تفکر فلسفی در تفسیر و برداشت از متون دینی است. این جستار با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، پاره یی از مشخصه های فکری فلسفی ملاصدرا را در محورهای خداشناسی، جهان شناسی و انسان شناسی توصیف میکند و میکوشد تا بدینوسیله اصول هرمنوتیکی ملاصدرا در فهم متون دینی را به تصویر کشد. در ادامه، برخی از تفاسیر و برداشتهای وی از متون دینی بیان میشود تا از این طریق، نفوذ جریان فلسفی و اصول هرمنوتیکی ملاصدرا در فهم متن دینی بخوبی نشان داده شود. با توجه به نقش برجسته یی که این متفکر بزرگ در اندیشه و حکمت شیعی دارد، تعمق در آثار و نظریات فلسفی و بررسی روشها و اصول تفسیری او، در حوزه مطالعات صدرایی ضروری محسوب میشود. دستاوردهای این پژوهش نشان میدهد که تفکر فلسفی ملاصدرا بطورکلی و دیدگاههای فلسفی خاص وی، همچنین اصول هرمنوتیکی او که برخاسته از حکمت متعالیه است و نیز بهره گیری از برخی مفاهیم خاص در تبیین موضوعات فلسفی، او را در ارائه و تحلیل مقولات دینی متمایز کرده است. در پایان، به این نتیجه میرسیم که بطورکلی بهره گیری از مقولات و نظریات فلسفی و مابعدالطبیعی، با در نظر گرفتن آسیبهایی که برای آنها میتوان متصور شد، فهم متمایزی از متون دینی را پیش روی مینهد.
خاستگاه، کاربرد، و جایگاه پدیدارشناسی دین
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۲ بهمن و اسفند ۱۴۰۰ شماره ۶ (پیاپی ۱۹۲)
73 - 95
حوزه های تخصصی:
جیمز ال. کاکس در کتاب درآمدی به پدیدارشناسی دین (2021)، می کوشد آخرین دستاوردهای این عرصه را در متنی منسجم گردآوری و عرضه کند. این کتاب که در نُه فصل تنظیم شده است، گام به گام خوانندگان جدی را وارد عرصه نسبتاً متفاوتی درباره فهم دین و عناصر سازنده آن می کند و کاربست این روش را در دین پژوهی نشان می دهد. گوهر روش پدیدارشناسی دین آن است که بکوشیم با تعلیق قضاوت خویش همدلانه با محتوای ادراکی دیگران مواجه شویم و از منظر دینداران به پدیدار دین بنگریم و اجازه دهیم که آن ها خود سخن بگویند. اما مفروضات و باورهای مسلم ما مانع از این چنین کاری می شود. این جاست که نویسنده با استفاده از یافته های پدیدارشناسان معاصر، مراحلی برای فهم دین به دست می دهد که در نوع خود یگانه است. کاکس در فصل پایانی کتاب، به نقدهای مفصلی که متوجه پدیدارشناسی دین شده است، می پردازد و به سه نقد پاسخ تحلیلی می دهد و سرانجام نشان می دهد چگونه پدیدارشناسی دین با رشته نوپدید علوم شناختی دین گره می خورد و شکوفا می گردد. نگاه همدلانه نویسنده با ادیان ابراهیمی به خصوص اسلام و اشاراتی که قرآن کریم دارد، بسیار خواندنی است.
تأملی در روش دینی علامه مجلسی (با نگاهی انتقادی به مقاله جایگاه عقل در روششناسی کلامی علامه مجلسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۱
85 - 110
حوزه های تخصصی:
از دیرباز پیرامون خدمات علمی و جایگاه والای علامه محمد باقر مجلسی (س); در حوزه حدیث و کلام شیعی، تحقیقات عمیق و گسترده ای صورت گرفته است؛ لیکن روش شناسی دینی او از جهت اتکاء بر ظواهر اخبار و نفی رویکرد عقلی و تأویلی در فهم آموزه ها و مقاصد شریعت، درخور تأمل و بازنگری است. ازاین رو، نوشتار حاضر می کوشد به سبک مسئله محور و با روش توصیفی، تحلیلی، با نگاهی انتقادی به مقاله «جایگاه عقل در روش شناسی کلامی علامه مجلسی»، به تحلیل و ارزیابی روش عقلی علامه در فهم مسائل کلامی بپردازد. علامه در عین تأکید بر نقش ابزاری عقل، آن را به عنوان یکی از منابع موثق در استنباط معارف دین و مقاصد شریعت نمی پذیرد، به همین جهت در تأملات و تحلیل های خود نشان داده ایم که نه تنها رجوع ضابطه مند به عقل و اخذ تأویل به مثابه روش در اندیشه کلامی مجلسی جایگاه شایسته ای ندارد، بلکه اساساً به دلیل بی اعتمادی وی به عقل و فرآورده های عقلی و همچنین اتکاء به حجیت اخبار و تقدّم انگاری نقل، نمی توان در چشم انداز علامه مجلسی، عقل و اجماع عقلا را در کنار کتاب و سنت از منابع دین به شمار آورد. بنابراین بر اساس یافته این پژوهش، نباید مجلسی را متکلمی عقل گرا و معتقد به حجیت عقل دانست.
ارزیابی نقش پارادایم ها و الگوها در فهم دین با تأکید بر دیدگاه ایان باربور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
464 - 443
این مقاله به ارزیابی دیدگاه های ایان باربور درباره نقش پارادایم ها و الگوها در شکل گیری و فهم دین پرداخته است. باربور با تکیه بر دیدگاه توماس کوهن درباره نقش پارادایم ها در نظریه های علمی نشان داده است که همان طور که مشاهدات تجربی ناب و خالص نداریم، تجربه دینی، داستان ها و شعائر دینی ناب و خالص نیز نداریم؛ زیرا همان طور که مشاهدات گران بار از نظریه های علمی اند و نظریه های علمی هم گران بار از پارادایم ها هستند، تجربه های دینی، داستان ها و شعائر دینی هم گران بار از باورهای دینی؛ و باورهای دینی هم گران بار از پارادایم های دینی اند. از سوی دیگر، وی معتقد است همان طور که الگوها در درون یک پارادایم در شکل گیری و فهم نظریه های علمی موثرند، در تکوین و فهم باورهای دینی نیز سهم اساسی دارند. در این مقاله ابتدا دیدگاه باربور توضیح داده شده، سپس در ارزیابی دیدگاه وی، نگاه پارادایمی به دین، توجه به نقش الگوها در دین و جنبه هرمنوتیکی از نقاط مثبت دیدگاه باربور شمرده شده و تلاش شده است تا از انتقاداتی مانند ناواقع گرایی و نسبیت گرایی نگاه پارادایمی و الگوها دفاع شود. اما به نظر می رسد که اولا تعریف دین به تجربه دینی، داستان ها و شعائر دینی نوعی تحویل دین شمرده می شود، ثانیا می توان بجای تعبیر «باورهای دینی» از نظریه های دینی استفاده کرد و نظریه های دینی را متناظر با نظریه های علمی دانست.