مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۲۱.
۲۲۲.
۲۲۳.
۲۲۴.
۲۲۵.
۲۲۶.
۲۲۷.
۲۲۸.
۲۲۹.
۲۳۰.
۲۳۱.
۲۳۲.
۲۳۳.
۲۳۴.
۲۳۵.
۲۳۶.
۲۳۷.
۲۳۸.
۲۳۹.
۲۴۰.
هرمنوتیک
حوزه های تخصصی:
در میان مؤلفه های هویتی یک متن تاریخی، عنوان اثر جایگاه ویژه ای به خود اختصاص داده است. نام هر اثر تاریخی، عامل تمایز و شناسایی آن از دیگر آثار و معیار معرفی مضامین مندرج در آن است. انجام مطالعات در حیطه نام پژوهی منابع تاریخی می تواند افق تازه ای را فراروی پژوهشگران این رشته بگشاید. مقاله حاضر، با خوانش هرمنوتیکی نام گزینی منابع تاریخ ایران اسلامی در نظر دارد که به تحلیل دلایل نام گذاری متون مذکور بپردازد. هدف اصلی در این خوانش نشان دادن عناصر و عواملی است که در فرایند تولید نام متن مؤثرند. دوره مطالعه شده در این نوشتار، متون سده پنجم تا چهاردهم هجری قمری است. دستاوردهای حاصل از این بررسی نشان می دهد که نام گزینی منابع تاریخ ایران بعد از اسلام تحت تأثیر برخی عوامل متنی و فرامتنی است که در میان آنها، بهره گیری از صنایع ادبی، تقلید از شیوه های نام گذاری در آثار پیشین، نقش ایدئولوژی حاکمیت و بینش مورخ بیشترین تأثیر را داشته اند.
روش مندی در خوانش متون کلاسیک؛ بازخوانی انتقادی کتاب بنیادهای اندیشه سیاسی مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
روش شناسی پژوهشی و بازخوانی تجربه علمی مبدعان روش های مختلف برای هر پژوهشگر علوم انسانی بسیار آموزنده است. در حوزه اندیشه سیاسی نیز با توجه به تنوع روش شناسی ها و دستاوردهای آنها برای پیشبرد فعالیت های علمی، این امر از اهمیت بیشتری برخوردار می شود. در این میان، رویکردهای هرمنوتیک روش شناختی در دهه های اخیر در زمینه فهم اندیشه های سیاسی مورد توجه جدی قرار گرفته است و با توجه به دستاوردهای سترگ آن در این زمینه، روزبه روز بر اهمیت آن افزوده می شود. کتاب بنیادهای اندیشه سیاسی مدرن، یکی از آثار بسیار تاثیرگذار هرمنوتیک روش شناختی است که با توجه به روش مندی خاص نویسنده آن، کوئنتین اسکینر نه تنها داده ها و دیدگاه های ارزشمندی را درباره شکل گیری تفکر مدرن به دست می دهد، که امکان بررسی و فهم مولفه های روش شناختی رویکرد هرمنوتیکی مولف-بافتار را نیز فراهم می آورد. مقاله حاضر بر آن است که با بررسی مولفه های شکلی و محتوایی ترجمه کتاب به زبان فارسی، ضمن کاوش در بنیادهای روش شناختیِ هرمنوتیک مولف-بافتار و تبیین مولفه های این رویکرد روش شناختی –که نویسنده کتاب مبدع آن است-، نوعی بازخوانی انتقادی از کتاب دو جلدی بنیادهای اندیشه سیاسی مدرن، به دست دهد.
نقد و بررسی کتاب درک بینش های روش شناختی در علم سیاست(مقاله علمی وزارت علوم)
شیوه خوانش و تفسیر متون تاریخی یکی از محورهای اصلی حوزه روش شناسی و تاریخ اندیشه است. پرسش محوری در این زمینه این بوده که در مطالعه تاریخ اندیشه، چگونه می توان به مفهوم های مورد نظر اندیشمندان پی ببرد؟ کوئنتین اسکینر پرسش از چگونگیِ نحوه سازگار ساختن این چشم اندازهای متباین را هنوز هم مسئله ای اساسی در اندیشه سیاسی عصر حاضر می داند. او تلاش کرده است با رویکردی قصدگرایانه از شیوه های متداول پژوهش تاریخی استفاده کند، به تمایزات شان توجه کند، اعتقادات شان را بازیابد و تا جایی که ممکن است، از راهی که امور می پیمایند سر درآورد. او امیدوار است با کندوکاو در تاریخچه نظریه های رقیب، بتواند غیر از علاقه تاریخی سهمی هم در این منازعه های رایج داشته باشد. در مقاله حاضر تلاش خواهد شد ضمن معرفی جلد نخست کتاب بینش های علم سیاست: در باب روش، به نقد و بررسی شکلی و ماهوی این اثر نیز پرداخته شود. اهمیت خوانش انتقادی این مجموعه مقالات در این است که اینک به عنوان نوشتارهایی کلاسیک، بیان کننده تحول فکری او هستند.
بررسی نقش فهم در پیوند پدیدارشناسی و هرمنوتیک در تفکر هیدگر و ریکور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۸۲
59-81
حوزه های تخصصی:
پدیدارشناسی هرمنوتیکی (hermeneutical phenomenology)، رویکرد فلسفی ای است که از ترکیب دوگرایش مهم پدیدارشناسی و هرمنوتیک در فلسفه ی قاره ای به وجود آمد. هیدگر(1976-1889) را می توان بنیانگذار پدیدارشناسی هرمنوتیکی دانست که با تأثیر از لوازم پدیدارشناسی هوسرل درنسبت با معنی و تفسیر، و شعار معروف او یعنی به سوی خود چیزها، با نوآوری درهردو نگرش، میان آنها پیوند برقرار کرد. ریکور(2005-1913) نیز تحت تأثیر مفهوم اپوخه در پدیدارشناسی هوسرل، پس از هیدگر به نحو بدیعی این پیوند رابرقرار می سازد. تفاوت آنها در این است که به بیان ریکور، هیدگر راه کوتاه تحلیل هستی شناسانه دازاین را در برقراری این پیوند دنبال می کند و ریکور راه طولانی تحلیل معناشناختی آثار و نشانه های انسان را پیشنهاد می دهد. فرضیه ی اصلی در پژوهش حاضر این است که نشان دهیم با وجود تفاوت در نوع رویکرد آنها به این پیوند، می توان "فهم" را یکی از مهمترین لوازم امکان برقراری این پیوند دراندیشه ی دو فیلسوف تلقی کرد. دیدگاه مشترک دو فیلسوف درباره ی فهم را می توان دلیلی براین مدعا دانست. اهمیت اثبات این فرض این است که می توان با بررسی همه ی امکان های فهم، بستر گسترده ای از امکانات در این پیوند یافت که افق های متعددی در حوزه های هرمنوتیک، معرفت شناسی، هستی شناسی و پدیدارشناسی بگشایند و ما را در مسیر درک حقیقت یاری نمایند.
روایت هرمنوتیکی از حکایت مارگیر در مثنوی معنوی
حوزه های تخصصی:
ازجمله چالش های بحث برانگیز در دنیای متن، روش هرمنوتیک است که اخیرا مورد توجه بسیاری از اندیشه مندان قرار گرفته است. این شیوه، با متن به عنوان موجودی زنده برخورد می کند. اگرچه این «روش» و البته به زعم برخی، «علم»نوی است اما، با تعمق در متون پیشین هم چون تفاسیر قرآن، می توان دریافت که اسلاف ما،روشی را که اکنون با نام هرمنوتیک از آن یاد می شود، پیش تر در متون دینی به کار گرفته اند. از برجسته ترینآنها،مفسر بزرگ عرفان، مولاناست که مثنوی معنوی او تجلی گاه هرمنوتیک می باشد.در این راستا این جستار بر آن بوده تا روش هرمنوتیک مولوی را در حکایت مارگیر دفتر سوم مثنوی باز نماید. این بررسی نشان می دهد که مولوی با استادی بی مثال، با تفسیرهای جان دار، روح هرمنوتیک را در کالبد آن حکایت جاری ساخته است. او حکایت مارگیر را با نگره معرفتی، تاریخی و اساطیری تأویل وبرداشت های نوینی از اشخاص و عناصر نمادین آفتاب، کوه، شهر به دست داده است.
«ابرمتن» چالش نوین هرمنوتیک
حوزه های تخصصی:
درک نسبت نشانه های متنی با نشانه هایی که به نظام های متفاوت وابسته اند، نکته جذابی است که توجه هرمنوتیک مدرن را بیش از پیش به خود معطوف کرده است. امروزه در زمینه ی رایانه ها، با سرعت به سوی برقراری پایگاه های فوق رسانه ییپیش می رویم که می توانند به جز متن، مواد گرافیک، آواها و حتی نشانه های گفتاری و موسیقی را نیز انباشت کنند و «متن» در بستر انفورماتیک به «ابرمتن» تبدیل می شود، از این رو ایده ی گفتگو با متن در ساحت «ابرمتن» نمودی صد چندان خواهدیافت. معناهای پنهان «ابرمتن» دیگر مواردی مادی نیستند که یکبار برای همیشه کشف شوند و تأویل تا بی نهایت امتداد خواهد یافت و در آینده ادبیات سینتتیک فرارسانه ای، زاینده ی ساحت های ناموجود در متن و مجال فراخی خواهد بود که هرمنوتیک را نیز به چالش خواهدکشید. مقاله پیش رو با تأکید بر اشکال نوین ادبی در بستر مدیاها، به مرور هرمنوتیک در ساحت «متن» و «ابرمتن» می پردازد.
« نقد نقّادان ادبی»
حوزه های تخصصی:
نقد بر پایه ی معناشناسی و پذیرش چندگانگی معنا باعث پیوند ذهن خواننده با ابعاد مختلف زیبایی شناسی متن می گردد؛ این درک درست از متن، خواننده را ترغیب می کند تا بیشتر بخواند و بیشتر لذّت ببرد، خوانشِ بیشتر نیز فرآیندی است دو سویه بین نویسنده و خواننده که نتیجه ی آن جامعه ای با فرهنگ بالاست که درست می اندیشد و نقد می پذیرد. در مقابل این نوع نگرش جدید، سنّت های ادبی در پی مطلق گرایی معنا هستند، نگاهی تک بعدی که انسان مُدرن، آن را بر نمی تابد و در صورت رواج این گونه نقدها و متون ادبی، خواننده دچار بی میلی شده، منفعل می گردد؛ لذا مخاطب در صدد آنست که با یادگیری مراحل نقد و با رعایت چهارچوب های علمی آن، آثار بیشتری را بخواند و از لذّت ادبی و زیباشناسانه بهره مند گردد. در صورتی که او با برخورد های احساسی و عدم لحن سالم نقد مواجه شود، به دنبال راهکارهای ساده تر و سریع تری برای ایجاد لذّت و سرگرمی خواهد رفت و این شکستی بزرگ برای فرهنگ و هنر یک ملّت است. در مکتب شالوده شکنی برای خواننده و نویسنده وظایفی تعیین شده که به پویایی تولید و خوانش آثار ادبی می انجامد و بی توجّهی به آنها حاصلی جز جامعه ی ادبی و هنری رو به اُفول نخواهد بود. در این مقاله با روش تحلیلی سعی شده بی میلی مطالعه ی آثار ادبی از منظر نقد ادبی علّت شناسی گردد.
چرایی و چیستی هرمنوتیک از نگاه هایدگر
حوزه های تخصصی:
هرمنوتیک با هایدگر (1889 1976م.)، یکی از متفکران و فیلسوفان مغرب زمین، وارد مرحله ی جدیدی در دوران تاریخی خود می شود. هایدگر علاوه بر این که در زمینه های متعدد هستی شناسی، زیبایی شناسی، هنر و ... تحولات بنیادی را ایجاد نموده، در مسأله هرمنوتیک نیز چرخشی بنیادی خلق نموده است. هرمنوتیک در اندیشه هایدگر غیر از هرمنوتیکِ گذشته است. هایدگر بر اساس مبانی اندیشه خود، چرخشی را در هرمنوتیک پدید آورد که پس از آن، تفسیر از «متن محوری» به «مؤلف محوری» سوق داده شد. دستاورد عظیم هایدگر این است که فلسفه ورزی را بر محور هرمنوتیک قرار داد. در اندیشه ی هایدگر، «هرمنوتیک» بحث و جدل درباره مفاهیم و مقولات نیست، بلکه اساساً آشکار کردن آن چیزی است که در درون ما می گذرد. دازاین (Da-sein) بودن – آن جا، اما آن جا بودن اساساً یعنی، عملی کردن حضور و حاضر شدن؛ عملی که از طریق آن و برای آن معنا در زمان کنونی آشکار می شود. این مقاله، هرمنوتیک را در نظر هایدگر مورد بازکاوی قرار می دهد.
منبع شناسی مباحث جدید دانش تفسیر
منبع:
تحقیقات قرآنی و حدیثی سال دوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳
95 - 103
حوزه های تخصصی:
منبع شناسی زیر مجموعه ی روش تحقیق است. منبع شناسی با فراهم نمودن شرائط تحقیق و پژوهش، به توسعه علوم کمک شایانی می کند و عدم وجود منبع شناسی موجب سردرگمی در دانش مورد بررسی می گردد و راه تحقیق و پژوهش را با دشواری های فراوانی همراه می سازد. این مقاله به منبع شناسی مباحث جدید دانش تفسیر یعنی هرمنوتیک، زبان قرآن و فرهنگ زمانه می پردازد. بر اساس یافته های نوشته، هرمنوتیک دارای بیشترین و غنی ترین منابع است. پس از آن، منابع مربوط به زبان قرآن قرار دارد و کمترین منابع مربوط به فرهنگ زمانه است.
نقد این همانی روایت طوفان قرآن از روایت های پیشینی با رویکرد هرمنوتیک مؤلف بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش دینی دوره ۲۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۱
189-210
حوزه های تخصصی:
پنداره این همانی روایت های قرآنی در رویه های ناهمسان گزاره های توصیفی و توصیه ای از متون پیشینی، در درازنای تاریخ اسلام از سوی بدخواهان و ناباوران قرآن کریم نمودار شد. این گمانه در تنگنای انگاره ایدئولوژیکی ناباوران باهدف بی هویت نمایاندن آموزه ها و گزاره های قرآن کریم، با شیوه های گوناگونی پردازش گردید. پاسخگویی باورمندان قرآن در توالی زمانی، از جهت روشی همبسته با شیوه ای ادعایی آنان از سنخ ایدئولوژی بود. خیزش دانش تجربی و پدیدار شدن تئوری های نوین تجربی و فرافکنی آن در نگره های فلسفی و دینی، ادعای برگیری متن دین از نوشتار پیشینی در انگاره بینامتنیت جای گرفت. رهیافت نوین همه آموزه های قرآن کریم به ویژه روایت طوفان را در گستره ساختاری و فهمی برگرفته از متون پیشین دانست. این جستار با سامانه روشی هرمنوتیک، روایت قرآنی طوفان نوح را در سطح متن، با مؤلفه های هرمنوتیکی مؤلف بنیان، در نسبت با متون اساطیری میان رودان و عهدینی، بررسی و نقد نمود و با عناصر گفتمانی متنی، انگاره استقلال آن پردازش کرد.
تفسیر به رأی و هرمنوتیک فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هرمنوتیک یعنی نظریه و عمل تأویل. عوامل تأویل گرایی گسترده و انگاره قرائت پذیری دین در مغرب زمین و به ویژه تاریخ مسیحیت عبارتند از: ابهام و ایهام در آموزه های دینی،تناقض ها و تعارض ها در مورد زندگی و سیره حضرت عیسی (ع)، چالش دین و خرد،ناسازگاری دین و دانش،تنگنای شریعت مسیحیت. اما آیین اسلام به سبب ویژگی های وحیانی بودن، یگانگی و یک دستی، سازگاری با عقل و علم، جامعیت، پویایی و برخورداری از اصل اجتهاد، مسلماً در معرض تهدید هیچ تنگنا و کاستی ای نبوده تا برای رفع آن، از تراوشات اندیشه بشر معمولی بهره بگیرد و با قوانین زمینی درآمیخته شود. پس هرمنوتیک در دامان دیانت مسیحیت با آن پیشینه و سیر تاریخی سر برآورد تا گیر و گره های آن را بگشاید. افزون بر این، معرفت شناسی نسبیت گرایانه در پیدایش هرمنوتیک فلسفی و در پی آن انگاره قرائت پذیری دین نقش بسیار داشت. رهاورد هرمنوتیک فلسفی عبارتند از: 1- مفسر محوری 2- بی ثباتی فهم و تفسیر متن 3- عدم فهم و ادراک عین متن 4- برداشت ها و دریافت های تفسیری نامحدود 5- نبودن هیچ منطق و معیاری برای صحت فهم و تفسیر 6- نسبیت گرایی تفسیر به معنای روشن نمودن مراد و مقصود خداوند از کتاب پیروزمندش است و تأویل، برگرداندن آیه است از معنای ظاهری به معنای محتمل. تفسیر به رأی همان تبیین ناصواب از گفتار خداوند- با تکیه بر گمان، استحسان و هوای نفس است که طبعاً برون از راه عقل و شرع و نیز بر خلاف مراد و مقصود خداوند و صاحب متن خواهد بود. موضع معتقدان به هرمنوتیک فلسفی، افراطی تر و ویرانگرتر از پیروان تفسیر به رأی است. زیرا اینان هم متشابهات و هم محکمات را به تأویل می برند و هم فهم و تفسیر عینی و مؤلف مدار را تخطئه می کنند. هم قرائت ها را بی پایان می دانند و هم مرزی و معیاری برای تشخیص فهم و تفسیر معتبر از نامعتبر نمی شناسند. هم تفسیر را بی ثبات می دانند و هم گرفتار نسبیت گرایی و آشفتگی فهم در متون دینی اند.
روش هرمنوتیکی ملاصدرا در تفسیر آیات قرآن
منبع:
الاهیات قرآنی سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۱
93 - 104
حوزه های تخصصی:
هرمنوتیک در حوزه معرفت شناسی به عنوان روشی برای رسیدن به حقیقت الفاظ و عبارات، از جمله شیوه هایی است که در قرن اخیر از جانب بسیاری از صاحب نظران غربی مورد توجه قرار گرفته است. در این شیوه تلاش شده است با تکیه بر برخی اصول و مبانی خاص و با پیگیری معناشناسانه الفاظ و مفاهیم، به حقیقت مدنظر گوینده دست یابند. متناسب با این شیوه غربی، در عالم اسلام متفکران مسلمان، از مفهومی به نام تأویل سخن به میان آورده اند. ملاصدرا به عنوان یکی از متفکران اصیل اسلامی در بحث تأویل، معتقد است که با ریشه یابی دقیق الفاظ در عوالم سه گانه و با روش های عرفانی، فلسفی و کلامی به معنای ملکوتی آن ها رسیده و بسیاری از مشکلات و اختلافات را در باب متشابهات قرآنی از این طریق پاسخ داده است. این جستار بر آن است که با روش توصیفی- تحلیلی، پس از بررسی معنای هرمنوتیک و نسبت معنایی آن با تأویل، روش خاص ملاصدرا در تفسیر آیات قرآن را مورد ارزیابی قرار دهد.
نقدی بر هرمنوتیک به عنوان روشی برای فهم متون دینی و روان شناسی
هرمنوتیک را هنر تفسیر متن دانسته اند و روش هرمنوتیکی می تواند روشی برای فهم و تفسیر هر متنی از جمله متون دینی و علمی باشد. در نوشته حاضر به روش های هرمنوتیکی به لحاظ سیر تاریخی و کاربردی (هرمنوتیک متنی و فلسفی) پرداخته شده و از جهت دسترسی به ذهنیت مؤلف و معنای متن به دو نوع شیوه تفسیر دستوری و روان شناختی (فنی) اشاره شده است. همچنین با توصیف دیدگاه امثال شلایرماخر ، دیلتای ، هایدگر و گادامر رویکرد هرمنوتیکی آن ها نقد و بررسی شد؛ همان گونه که به نگاه امثال ویگوتسکی و آزوبل درباره رفتار و ویژگی های انسان به عنوان یک متن پژوهشی پرداخته شد. همچنین از مسائل مورد توجه در حوزه هرمنوتیک، تفاوت «تأویل یا تفسیر قرآن کریم» با سایر متون حتی با متن کتاب مقدس است. اندیشمندان علوم قرآنی و نیز مفسران در سامان دادن بحث تأویل قرآن کریم و روشمندکردن آن سهم بسزایی داشته اند؛ از جمله اینکه برای تفسیر و تأویل قرآن ضوابط و معیارهایی وجود دارد تا مفسر را یاری رساند تا در ورطه تفسیر به رأی نیفتد. اما می توان گفت محدودیت هایی چون تفسیر به رأی و نسبی گرایی هم در تفسیر متون دینی و هم علمی از جمله در حوزه تعلیم و تربیت و مباحث روان شناختی وجود دارد. هدف این پژوهش «نگاهی نقادانه به هرمنوتیک به عنوان روشی برای فهم متون دینی و روان شناسی» است. به این منظور با بررسی برخی منابع و متون مرتبط با موضوع و با روش توصیفی-تحلیلی، نوشته حاضر به دنبال پاسخی برای پرسش های زیر است: 1- با توجه به متون روان شناسی و حوزه تعلیم و تربیت، اگر مجموعه زندگی انسان به مثابه «متنی» است با قابلیت تفسیر، این تفسیر چگونه و با چه ویژگی هایی امکان پذیر است؟ 2- آیا از روش هرمنوتیک می توان به عنوان روش تحقیق و پژوهش در مطالعات دینی بهره برد؟ 3- محدودیت ها و کاستی های روش هرمنوتیک در رویکردهای دوگانه دینی و روان شناسی کدام است؟
اعتبارسنجی روش شناسی هرمنوتیک در علوم انسانی و اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های سیاست اسلامی سال اول بهار ۱۳۹۲ شماره ۱
37 - 53
حوزه های تخصصی:
تفسیر سابقه ای به درازای عمر انسان دارد و همواره، چه در عصر باستان چه در قرون وسطی، در برخورد با طبیعت و متن، به یاری انسان آمده است، اما هرمنوتیک، که روشی است برای تفسیر علمی درک نیت مؤلف یا گوینده، محصول قرون جدید به ویژه عصر روشنگری قرن هجدهم است، که پس از آن شیوه ای مهم در تحلیل حوادث، در عرصه علوم انسانی، شد. به رغم ادعای هرمنوتیک، مبنی بر تلاش در رفع خلأ تحلیل علمی با استفاده از شیوه ای غیرتجربی، این روش چندان نتوانسته است عطش علوم انسانی را، برای راه یافتن به بطن وقایع و تحلیل آن ها، رفع کند و اعتبارسنجی روش شناسی هرمنوتیک در علوم انسانی و اسلامی نشان از ناکارآمدی آن در تحلیل پدیده ها، در عرصه علوم انسانی و اسلامی، دارد. گمان بر این است که هرمنوتیک غیرتجربی، در فضای تجربه گرایی غرب، تجربه زده شده است و در صورتی ناکارآمدی اش، در تحلیل حوادث علوم اسلامی، برطرف می شود که از این فضا بیرون آورده شود و به سوی فهم دینی سوق یابد.
تحول هرمنوتیکی مفهوم پیشینی نزد هیدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۳
249 - 267
حوزه های تخصصی:
مراد از تحول هرمنوتیکی مفهوم پیشینی، تحلیل بنیادها و زمینه های عبور از رویکرد ریاضی مفهوم پیشینی و پایه گذاری فهم هرمنوتیکی آن در تفکر هیدگر است. بر اساس یک خوانش تفسیری میان این دو گونه مفهوم پیشینی نزد هیدگر گونه ای همپوشانی و تداخل دیده می شود. اما مقاله حاضر خلاف آن خوانش تفسیری نشان می دهد که مفهوم هرمنوتیک پیشینی بنیادهای متفاوتی دارد. در رویکرد ریاضی که میراث افلاطون برای تفکر کانتی است در اساس مفاهیم پیشینی، فاهمه ای با مفاهیم بکلی ایستا قرار دارد که مفاهیم باید بر اساس صور پیشینی از آن استنتاج شود. ولی هیدگر از یک سو آنجا-بودن را بجای فاهمه تفسیر می کند تا مقولات را بر بنیادی وجودی-هرمنوتیکی استوار سازد. پس فهم پیشینی وجود موجودات، جایگزین یافتن مفاهیم پیشینی در صور مکان و زمان می شود. همچنین درک مفهوم پیشینی به معنای هرمنوتیکی، مستلزم فهم افکندگی وجود انسان در عالم یعنی هرمنوتیک واقع بودگی است. این عالم به سبب ساختمان زمانی اش ساختاری پویا دارد لذا پیشینی هم پویا است چون بنابر مفهوم کارکردی چیزها شکل می گیرد. از سوی دیگر هیدگر با تأکید بر سنت و زبان به عنوان عوامل معنا دادن این عالم، جایگاه پدیدار معنا را به حقیقت وجود انتقال می دهد و آن را پیشینی همه پیشینی ها می نامد.
تأملی بر تفاوت رهیافت هرمنوتیکی گادامر با هایدگر به مسئله تناهیِ حقیقت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۸ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
43 - 65
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار کوشیده ایم رویکرد انتقادی هرمنوتیک فلسفی گادامر به هایدگر را درباره سنت و زبان متافیزیک از طریق بنیادیابی آن در تلقی متفاوت این دو متفکر از مسئله تناهی حقیقت تفسیر کنیم. مقصود از تناهی حقیقت در اینجا، تأکید بر دسترس ناپذیری بنیاد پدیداریِ پدیدار و عدم امکان بنیان گذاریِ حقیقتِ هستی شناختی بر حضور مطلق در بی واسطگی یا وساطت تام است. در این نوشتار می کوشیم بر اساس تفسیری اجمالی از تناهی رویداد حقیقت در اندیشه متأخر هایدگر ذیل مفهوم رویدادگی، نشان دهیم که گادامر چگونه ایده محوری هایدگر، یعنی بی بنیادی و پوشیدگیِ رویداد حقیقت و به ویژه دسترس ناپذیریِ آن را برای مفاهیم متافیزیکی ذاتاً متحول ساخته است و با نفیِ آغازگاه فرارونده اندیشه هایدگر از متافیزیک، آن را چگونه به مفاهیم متافیزیکی بازمی گرداند؛ از این طریق که گادامر مفهوم رویدادگی هایدگری را با رجوع به فلسفه هگل، بر اندیشه این همانی میان حقیقت و کل، و نیز با تفسیر کل به مثابه تاریخ روح، ذیل نظریه تاریخ تأثیر و تأثر تفسیر می کند و با رجوع به بحث چشم انداز و افق در پدیدارشناسی ادراک حسی هوسرل، تناهیِ حقیقت را به منزله وحدت بخشیِ تام شونده همواره اتمام ناپذیر در گفت وگو میان فهم و سنت می فهمد.
بازخوانی زمینه محور - متن محور آیات آغازین سوره توبه در مسئله جهاد ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با دو رویکرد متن محور و زمینه محور که از الگوهای هرمنوتیک اند درصدد به چالش کشیدن قرائت مشهوری است که آیات آغازین سوره توبه را مجوز جهاد ابتدایی با همه مشرکان به جهت شرک ایشان می داند. در رویکرد متن محور نشان می دهد که امر به قتال به سبب رفتارهای خصومت آمیز و جنگ افروزانه مشرکان عهدشکن است؛ در این آیات، مشرکان به دو گروه عهدشکن و پایبند به عهد تقسیم شده اند. آیاتی که جنبه ایجاد رعب در بین مشرکان دارد، صرفاً به تهدید کسانی می پردازد که بارها بر عهدشکنی خود پافشاری کرده اند. بنابراین امر به قتال در این آیات صرفاً واکنشی بوده است به دست اندازی ها و جنگ افروزی های عملی گروهی از مشرکان، بدون اینکه عقیده باطل آن ها کوچک ترین مدخلیتی در جواز جنگ داشته باشد. آیات این سوره نه تنها جهاد ابتدایی را تجویز نمی کند، بلکه نشان می دهند چه میزان از رفتارهای خصومت آمیز گروه مقابل باید وجود داشته باشد تا مسلمانان مجاز به مقابله نظامی شوند. در رویکرد زمینه محور نیز فحص دقیق زمینه ها و بسترهای تاریخی نشان می دهند که به موجب این آیات هیچ مشرکی کشته نشده است و حتی بعد از ابلاغ این آیات، همچنان قبایلی مشرک بوده اند. این آیات باعث شکستن آخرین مقاومت های پایگاه های اصلی مشرکین شده است.
نقش پیش فهم ها و پیش فرض ها در تفسیر از منظر شبستری
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی و کتابخانه ای نگارش یافته است و نقش پیش فرض ها و پیش فهم ها در تفسیر از منظر مجتهد شبستری را بررسی می کند. همچنین تبیین علم هرمنوتیک و نقش پیش داوری ها و پیش دانسته ها و میزان دخالت آنها در تفسیری صحیح و نزدیک به واقع از اهداف پژوهش حاضر است؛ زیرا تفسیر از مهمترین مباحثی که در باب قرآن مطرح است و با تدبر و تدقیق بر متن، نقش و تأثیر مولفه هایی چون افکار و علایق راوی، مکان و زمان حاکم بر جامعه که بر فضای فکر و اندیشه و تفسیر یک متن در ذهن مفسر رخ می دهد از پیش فرض ها و پیش فهم های منطبق است. یکی از افرادی که این ادعا را تأیید می کند آیت الله مجتهد شبستری است. ایشان معتقد است که صرف قرائت قرآن و تدبر و تعمق در آیات آن نمی تواند آدمی را به حقیقت و اسرار نهفته در پس آیات رهنمون شود. بنابراین، با نواندیشی خود دستاویز دانش هرمنوتیک شد و پیش فهم و پیش فرض ها را در صدر تفاسیر خود قرار داد. مؤلفه های به کار رفته در پژوهش حاضر عبارتند از: مفهوم تفسیر، هرمنوتیک و تاریخچه آن، پیش داوری و نقش آن در فهم متن، نقش یش فرض ها و یش داوری ها در تفسیر، نقش پیش فهم ها و پیش فرض ها در تفسیر از منظر شبستری، روش های تفسیر قرآن ، تفاوت پیش فرض و تفسیر به رأی و ابهامات موجود در فهم متن، زمینه، زمانه و تأثیر آن بر تفسیر مجتهد شبستری از دین. یافته های پژوهش حاضر حاکی از آن است که مجتهد شبستری در تفاسیر خود از پیش فهم ها و پیش فرض های صواب بهره جسته است؛ زیرا ایشان معتقد است که در دنیای پیشرفته کنونی، چارچوب تفکر فقهی سنتی برای کسانی که کشور را هدایت می کنند راهگشا نیست و مانع حرکت به سوی زندگی مدرن و متناسب با عصر حاضر می شود. بنابراین با تمسک به پیش فهم ها و پیش فرض ها در پی آن است تا ابهامات موجود در متون گسسته دینی را شفاف سازی کند و رده های حجاب و ظلمت را درهم شکند و تفسیری قریب به نظر امامان معصوم (ع) ارائه دهد.
دیکانستراکشن و هرمنوتیک؛ چالش "فهم" و "دیگری" بانگاهی به مناظره دریدا و گادامردر پاریس (1981)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۰
165 - 180
حوزه های تخصصی:
بی تردید یکی از جنبش های مؤثر فکری در جهان امروز وادی هرمنوتیک است. این رویکرد از ابتدای شکل گیری اش تا به امروز به تبع ظهور متفکران گوناگون دچار تغییر در رهیافت ها شده است. گادامر هوشمندترین و رادیکال ترین مدافع نحله ای از هرمنوتیک است که ازآن به هرمنوتیک فلسفی تعبیر می شود. درآن سو دریدا جریانی را در به چالش کشیدن متافیزیک حضور غرب نمایندگی می کند که به هرمنوتیک و مرکزیتِ فهمِ برآمده ازآن چندان اعتماد ندارد و روی خوش نشان نمی دهد. این مقاله با نگاهی گذرا به تاریخ هرمنوتیک، ضمن بررسی کلی پارادایم های اندیشگی دو متفکر در حوزه مورد بحث، با محور قرار دادن مناظره معروف گادامر و دریدا در موسسه گوته پاریس، به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی مهمترین چالش مستتر در این مناظره را واکاوی می نماید. سوال اصلی مقاله نیز در همین راستا طرح شده است: چالش میان"فهم" و "دیگری"، با توجه به این مناظره چگونه واکاوی می گردد؟ اینگونه خوانش با هدف گسترش رویکردهای خوانشی غیر متعارف می تواند همچون رهنمونی روش شناختی در دیگر ساحتهای معرفتی بکار آید.
نقد هرمنوتیکی تأویلِ آیات قرآنی در وجه دینِ ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأویلهای ناصرخسرو قبادیانی از آیات قرآنی، ریشه در پیش فرضهای کلامی فرقه اسماعیلیه دارد. با نگاهی روشمند و انتقادی از منظر هرمنوتیک تطبیقی، به ویژه بر اساس برخی نظریات هایدگر در زمینه نقد فاعل گرایی، نظریات گادامر درباره اتصال افقها و الگوهای سه گانه گفتگو، و برخی دیگر از نظریه پردازان متأخر، می توان نوع مواجهه ناصرخسرو با گزاره های دینی را تحلیل و ارزیابی کرد. این پژوهش با تمرکز بر تحلیل محتوای کتاب «وجه دین» در صدد تبیین فرایند تحمیل پیش فرضها، در تأویل های ناصرخسرو از آیات قرآنی است. در این رهگذار مشخص خواهد شد که برداشت های این تأویل گر اسماعیلی از متن و واژه دینی «قرآن» گرفته تا آیاتی از سوره «توحید» و «عبس» و «نحل» و «شمس» و «تین» و «کوثر» و... همه در خدمت توجیه هستی شناسی و امام شناسی خاص اسماعیلی قرار گرفته است. شگرد شناسی این فرایند فهم و تأویل، لغزیدن این متکلم اسماعیلی را از حوزه هرمنوتیک متذکرانه دینی به ورطه هرمنوتیک بدگمانی و دچار شدن به پیامدهای آن، اثبات می کند.