۵.
به طور حتمهر نظام سیاسی و حکومتی می تواند سیاست خارجی خود را از دیدگاه های خاص فلسفی؛ ارزشی و هنجاری خود تعقیب و دنبال کند. اما بسیاری از کشورها زمانی که درصدد حصول به منافع ملی خود هستند، اگر به این نتیجه برسند که این نوع نگرش ها مانع جدی در برابر حصول به منافع ملی آن ها محسوب می شود، سعی می کنند نوع نگرش خود را تعدیل و یا حتی فراموش کنند. چرا که حتی کشورهایی که دارای پایه های فکری هنجاری، اخلاقی و ارزشیهستند، در سطح محیط و روابط بین الملل کم تر با نگاهی هنجاری یا نورماتیو به قضایا نگاه کرده و در عوض با نگاهی واقع گرایانه منافع ملی خودشان را تعقیب می کنند. لذا مهم ترین سوال پژوهش حاضر این است که به چه عللی پس از گذشت سه دهه از انقلاب اسلامی، سیاست خارجی ایران نتوانسته منافع ملی خود را به طور مستمر و با ثبات، بر اساس نگرشی واقع بینانه دنبال کند؟فرضیه مقاله این است که در جمهوری اسلامی ایران به علل و عوامل مختلفی هم چون ایدئولوژی انقلاب اسلامی و ارزش ها و هنجارهای دینی و مذهبی حاکم بر آن، ساختارهای سیاسی و ساختارهای اجتماعی و فرهنگی که می توان آن ها را تحت مواردی هم چون تأثیر قدرت مند هنجارها و ساختارهای غیرمادی بر تصمیم گیری های سیاسی و اجتماعی کشور، اتخاذ سیاست های ایدئولوژیک- محور و عدم توجه به تصمیمات استراتژیک، اتخاذ تصمیمات محاسبه گرایانه و عدم شکل گیری کامل فرایند دولت ملت سازی باعث شده است که منافع ملی در سطح کلان یا نتواند در چارچوب نگاهی رئالیستی مورد توجه قرار گیرد و یا اینکه اگر مورد توجه قرار گرفته، این امر به طور مقطعی و تحت شرایط خاص شکل گرفته است.لذا مقاله برای بررسی و تحلیل موضوع مورد بحث، از روش علت و معلولی در کنار روش توصیفی و تحلیلی استفاده کرده است