مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
نقشه
حوزه های تخصصی:
بررسی تاریخی قلمرو جنگلهای ایران با تأکید بر جنگلهای شمال
حوزه های تخصصی:
به استناد آثار تاریخی و جغرافیایی بر جای مانده از گذشته های دور، سرزمین ایران یکی از مناطق سرسبز جهان بوده است. تغییرات جغرافیایی، دخالت انسان و بی توجهی به عوامل طبیعی و انسانی، تخریب از سوی دولتها، انهدام و تخریب مناطق گسترده ای از این سرزمین را ببار آورده است. در این مقاله ضمن اشاره ای به مدارک تاریخی، به جریان تخریب جنگلها در قرن اخیر که تا حدودی مستند به آثار و اطلاعات و گزارشهای علمی تر و واقعی تری است، پرداخته شده است. انواع درختان جنگلی در شمال ایران، بررسی عوامل تخریب و حدود مساحت جنگلهای شمالی در نیم قرن اخیر یعنی از عکسبرداری هوایی سال 1344 که گزارش آن در سال 1343 انتشار یافته و مساحت جنگلها را 4/3 میلیون هکتار اعلام کرد تا برآوردهای اخیر که مساحت جنگلهای شمال را در حدود 9/1 میلیون هکتار می داند، مطالب دیگری از مقاله است که خوانندگان را با وضعیت کمی و کیفی جنگلهای شمال کشور آشنا می سازد
کالبد شکافی نقشه و نقش آن در اعمال قدرت و القاء سیاست
منبع:
تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی دوئره ششم پائیز و زمستان ۱۳۸۵ و بهار و تابستان ۱۳۸۶ شماره ۸ و ۹
حوزه های تخصصی:
نقشه مهمترین ابزار شناخت در جغرافیا و عالی ترین وسیله جهت به نمایش در آوردن اطلاعات جغرافیایی است. محیط شناسی در معنای کلی آن یعنی مطالعه رابطه انسان با محیط طبیعی و انسانی، تنها به وسیله نقشه امکان پذیر است. نقشه به عنوان ابزاری در خدمت محیط شناسی و باز نمایی کننده تسلط انسان بر محیط پیرامون خود، همواره ابزاری در اختیار قدرت سیاسی و حاکمیت ها بوده است. لذا نقش مهمی در القاء سیاست و اعمال قدرت ایفا می نماید. مفهوم قدرت در اینجا تنها محدود به قدرت حکومتی نبوده بلکه همه شکل ها و صورتبندی های قدرت در سطوح مختلف جامعه را شامل میگردد. به چه علت نقشه به عنوان ابزاری در خدمت اعمال قدرت و القاء سیاست قرار می گیرد؟ مقاله حاضر به منظور پاسخگویی به این پرسش طراحی و نوشته شده است. به این منظور یک چارچوب نظری – مفهومی به شرح ذیل ارائه شده است که نسبت نقشه و قدرت در قالب آن مورد مطالعه قرار گرفته است:
1- نشانه شناسی 2- قدرت و متن 3- گفتمان 4- قدرت و رسانه 5- نقشه ادراکی و شناختی.
فرضیه اصلی این پژوهش این است که نقشه جغرافیایی به این علت در اعمال قدرت و القاء سیاست نقش دارد که ” نشانه“ است. از دیدگاه هستی شناختی، نشانه بودن یعنی اینکه نقشه انعکاس و بازتاب عینی واقعیتها و عوارض جغرافیایی بصورت یک به یک نیست بلکه جایگزین آن واقعیت هاست. از نظر انتقادی نقشه تنها یک ابزار انتقال اطلاعات بصورت خنثی نبوده بلکه وابسته به منافع و نیات و خواست های کنشگران (کارتوگراف ، سفارش دهندگان ، دولت ها و حتی تفسیر مخاطبان) است. از دیدگاه پسانوگرایانه (پست مدرن ) نقشه یک صورت متعین ( از پیش تعیین شده و مطلق) از جهان نبوده بلکه بسته به میل کنشگران ، جهان به اشکال مختلف قابل بازنمایی و نمایش می باشد. از دیدگاه سازه گرایانه ، نقشه علاوه بر موارد فوق الذکر، ابزار ساختن واقعیت و واقعیت ساز است.
تحلیل انتقادی نقشه های قومیت در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قومیت یکی از مباحث اساسی و کلیدی در جغرافیای سیاسی محسوب می شود که مهمترین ابزار جهت نشان دادن پراکنش فضایی آن، نقشه است. در این بین محققان و مراکز مطالعاتی زیادی در داخل و خارج کشور به ترسیم نقشه هایی از موقعیت فضایی قومیت های ایران پرداخته اند. هدف از این تحقیق که بر اساس روش توصیفی- تحلیلی نگارش یافته است، بررسی انتقادی نقشه های قومیت در ایران است. نتایج تحقیق نشان می دهد این نقشه ها، به دلیل عدم توجه به سرشماری های صورت گرفته کشور به بحث قومیت ها و در نتیجه نبود آمارهای دقیق قومیتی نتوانسته اند توزیع فضایی قومیت را در ایران به خوبی نشان دهند چرا که اکثر ترسیم کنندگان (بویژه ترسیم کنندگان داخلی)، کشور را از این لحاظ به صورت مرکز و پیرامون نشان داده اند. مرکزی که قسمت اعظم فضای نقشه ها را شامل گشته و بازو ها و زبانه های آن به حاشیه کشور کشیده شده است. ترسیم نادرست پراکنش فضایی اقوام، به تصویر نکشیدن تنوع واقعی قومیت ها و گسترده تر نشان دادن بیش از حد موقعیت و فضای بعضی از اقوام نسبت به سایر قومیت ها از جمله مهمترین نقایص این نقشه-هاست. این نحوه کارتوگرافی قومیتی خود عاملی است که موجب حساسیت های زیادی برای اقوام کشور می شود و به امنیتی شدن مسئله اقوام می انجامد. در حالی که نقشه به عنوان یک ابزار مهم برای نماد نگاری ملی، خود می تواند در تبدیل کردن تهدیدات مسئله اقوام به فرصت، نقش بسیار مهمی را ایفاء کند.
نقشه های القایی و تحریف واقعیت قومی در ایران مطالعه موردی: قومیت های کرد، ترک، عرب و بلوچ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اعتماد عموم به درست بودن اطلاعات نقشه، عینی بودن آن و انطباق دقیق با واقعیت های بیرونی کاربرد نقشه را بسیار رایج ساخته است اما مسئله این است که اگر به نقشه با دیدی انتقادی و به عنوان رسانه انتقال دهنده پیام بنگریم، پدیده ای خنثی نیست. از جمله کاربردهای جانب دارانه نقشه می توان به استفاده از آن به عنوان یک ابزار ژئوپلیتیکی اشاره کرد که برای نمایش و حمایت از ادعا در مورد سرزمین، مرزها، تابعین، منابع و مشروعیت بخشیدن به هویت های جغرافیایی به کار می رود. باتوجه به اینکه طی دهه های گذشته سطوح متفاوتی از گرایش های جدایی طلبانه در بین اقوام ایرانی آشکارشده است و نقشه های متعددی از محدوده فضایی این اقوام منتشر شده است، هدف مقاله حاضر، بررسی نقشه های ترسیم شده توسط چهار قوم کرد، عرب، ترک و بلوچ از دیدگاهی انتقادی است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است و سؤال اساسی تحقیق این است که نقشه های ترسیم شده توسط چهار قوم کرد، عرب، ترک و بلوچ از چه ویژگی های القائی برخوردارند. یافته های تحقیق نشان داده است این نقشه ها به دلیل مرکزیت دادن به قلمرو اقوام مورد نظر، دستکاری موقعیت آنان، گسترده تر نشان دادن محدوده اقوام و امتداد آن تا مناطق استراتژیک سیاسی و اقتصادی و کاربرد اسامی، رنگ ها و نمادهای خاص ماهیتی القائی دارند و سعی در تحریف واقعیت برپایه اهداف و نیات خود دارند.
تهیه نقشه مخاطرات بهمن با داده های ماهواره ای و مدل ارتفاعی رقومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آنجایی که تهیه نقشه مخاطرات بهمن، یک امر بسیار زمان بر است، هدف ما بهبود و توسعه مدل های تهیه نقشه مخاطرات در مناطق دورافتاده وسیع می باشد. این مدل براساس تصاویر ماهواره ای و مدل ارتفاعی رقومی در دو نقطه ازکوه های آلپ سوئیس مورد آزمایش قرار گرفته است. برای شبیه سازی مخاطرات بهمن، مدل (DEM) در رایانه برنامه ریزی وطراحی شده که شامل تعیین مختصات وشاخصه های بهمن در محیط جنگلی است. جنگل ها و مراتع براساس اطلاعات نقشه های موضوعی(TM) طبقه بندی شده بودند. تاکنون فقط یک طبقه بندی واحد جنگلی انجام شده است. درحالی که تفکیک جنگل ها، بوته زارها و مناطق نزدیک به خط حایل (خط فرضی که نزدیک آن هیچ درختی رشد نمی کند) مشکلاتی را ایجاد می کند، طبقه بندی چشمه های آب کوچک و تأثیر بهمن در داخل جنگل موفقیت آمیز بود. مقایسه نقشه های کاربری زمین و اراضی بهمن نشان می دهد که 85 درصد از مناطق خطر و ریسک پذیر، بطور صحیح طبقه بندی شده اند. اما برای کاربرد علمی، تفکیک مناطق خط قرمز و آبی رضایت بخش نبود و اصلاحات بیشتری برای کاربرد عملیاتی نیاز دارد که بایستی مرتفع شود. خط مشی کلی بسیار نویدبخش است و می بایست به سمت هدف های ما، یعنی تهیه نقشه های مخاطرات مورد اطمینان بیشتر با دریچه های بهتر و جدیدتر بسوی تبدیل دوجانبه بین برف و جنگل سوق داده شود.
فهم نقشه سیاسی از منظر قدرت/ دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت و فهم ماهیت و معنای بسیاری از پدیده ها، نیازمند گذر از معنای ظاهری و غور در اعماق معنایی آن هاست تا شناخت و درک انسان از آن ها تکمیل شود و به شناخت واقعی تری از آن ها نزدیک شود. یکی از روش های شناخت، استفاده از روش های فرا اثبات گرایانه است. امروزه یکی از روش های درک و فهم امور و پدیده ها، استفاده از رویکرد «قدرت/ دانش» است که میشل فوکو، اندیشمند فرانسوی، متفکر مطرح در این حوزه شناخته می شود. وی رابطة قدرت و دانش و تأثیرات دوجانبة آن ها را در ارتباط با پدیده ها و مفاهیم واکاوی می کند. «نقشه» از پدیده هایی است که شناخت واقعی آن به درک عناصر و عوامل بسیاری نیاز دارد. در نگاه نخست، نقشه به عنوان یک پدیده، بخشی از یک حوزة جغرافیایی یا کل کرة زمین را ترسیم می کند، اما این تمام معنای نقشه نیست و با واقعیت فاصله دارد. درنتیجه، در این پژوهش برای نخستین بار از دریچة «قدرت/ دانش» با تأکید بر آرای فوکو، به معنای نقشه نگاه می شود و رابطة قدرت و نقشه با «روش شناسی کیفی» بررسی می شود. نتایج این تحقیق نشان می دهد نقشه، نه تنها ابزار حکومت برای اعمال قدرت و سلطه است، بلکه به عنوان «بازوی قدرت» به «القا» و «اعمال» قدرت کمک می کند. نقشه در چرخة تولید قدرت قرار می گیرد و به همان صورتی که خود تولید و ساختة قدرت است، در بازسازی و تصویرسازی نظام فکری، قدرت تولید واقعیت دارد و فرد به سهولت اطلاعات مندرج در آن را به عنوان واقعیت های بازنمایی شده باور می کند.
تفهیم بنیادهای معنایی نقشه سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تلاش برای شناخت پدیده و امور همواره از دغدغه های ذهن بشر بوده و مدام در پی آن بوده تا این شناخت را تکمیل نماید. شناخت درست نیز زمانی حاصل می شود که ماهیت واقعی پدیده ها برای انسان روشن شود. پدیده ها مبتنی بر بنیادهای فلسفی خاص خود می باشند و به همین خاطر فهم آنها نیازمند درک این بنیادهای فلسفی و استفاده از روش های مناسب شناخت می باشد. نقشه نیز از پدیده هایی می باشد که مبانی فلسفی خاص خود را دارد و با درک این بنیادهای فلسفی است که معنای واقعی و مولفه های موثر بر معناسازی آن روشن می شود. شناخت درست آن نیاز به درک بسیاری از عناصر و عوامل دیگر دارد. برای شناخت واقعی این پدیده نیاز به درک و فهمی است که فراتر از چیزی می باشد که بطور معمول در مورد آن گفته شده است. در این پژوهش سعی شده تا ضمن روشن ساختن بنیادهای فلسفی نقشه، عوامل موثر بر معناسازی آن با استفاده از روش شناسی هرمنوتیک شناسایی شوند. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که نقشه از بعد هستی شناسی از ماهیت ترکیبی عینی- ذهنی برخوردار بوده و بر همین اساس باید با روش شناسی همچون هرمنوتیک تفهیم شود نه تبیین. همچنین با بکارگیری این روش مشخص می شود که عوامل معناساز نقشه به دو دسته قابل تقسیم بندی می باشند. عوامل درونی همچون انتخاب نوع سیستم تصویر و انحرافات کارتوگرافیکی و از بعد بیرونی همچون مقصود ذهنی کارتوگراف و بانیان نقشه و یا برداشت نقشه خوان از نقشه و فضاهای فکری، قدرت و ... معنای واقعی آن را رقم می زنند.
تحلیل بصری نقشه های جغرافی دوره اسلامی (موردپژوهی نسخه خطی المسالک و الممالک موجود در کتاب خانه و موزه ملی مَلِک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقشه و نقشه نگاری موضوعاتی کهن در تمدن اسلامی است. نقشه های جغرافیایی دوره اسلامی، همواره از منظر پژوهشگران علومی چون جغرافیا و تاریخ تحلیل و بررسی شده اند، اما به لحاظ زیبایی شناسی عناصر تصویری و نوشتاری، کمتر مورد توجه بوده اند. پژوهش حاضر به منظور تعیین ویژگی ها و ارزش های بصری نقشه های جغرافیایی در جهان اسلام، با تمرکز بر نقشه های نسخه خطی المسالک و الممالک موجود در کتاب خانه و موزه ملی ملک، صورت گرفته است. روش استفاده شده توصیفی تحلیلی بوده و اطلاعات ضروری تحقیق با به کارگیری روش های کتاب خانه ای و مشاهده، جمع آوری شده است. مهم ترین یافته پژوهش حاضر این است که عناصر بصری این نقشه ها برای نشان دادن عوامل و مناطق جغرافیایی، ساده شده اند. نیز این عناصر از مکاتب نگارگری پیشین و هم عصر خود تأثیر پذیرفته اند و از باورهای اصلی حاکم بر مکتب نقشه نگاری بلخی هم متأثر بوده اند. این نقشه ها را به لحاظ اصول ترسیم و بازنمایی، می توان نمونه های پیشین نقشه های کنونی دانست.
روایت نقشه ها از خیابان چهارباغ اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۹ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳۹
20 - 29
حوزه های تخصصی:
خیابان (چهارباغ)های عریض و مستقیم، از جمله عناصر نمادین در تاریخ شهرسازی صفوی است که از عناصر اصلی توسعه و بهسازی شهرها در این عصر بوده اند. خیابان چهارباغ اصفهان توسط دوگونه کاخ شاهی، دروازه دولت و باغ هزارجریب را به هم پیوند می داده است. خیابان چهارباغ عباسی بین دروازه دولت و سی و سه پل در زمان شاه عباس اول احداث شده است. فرضیه این پژوهش بر این اساس است که این خیابان در دوره های مختلف تغییراتی را از نظر کالبدی و الگوی روابط اجتماعی به خود دیده است. دستاوردهای باستان شناسی، متون فارسی و منابع تصویری همراه با یادداشت های جهانگردان اروپایی که از این خیابان دیدن کرده اند، مجموعه ای غنی را برای شناسایی این خیابان تاریخی فراهم آورده است. این پژوهش درصدد پاسخ به این سؤال است که چه تغییراتی در خیابان چهارباغ عباسی از دوره صفوی تا دوره معاصر صورت گرفته است و برای این مهم، با رویکرد توصیفی _ تحلیلی به بررسی نقشه های تهیه شده از این خیابان در دوره های مختلف پرداخته است. این خیابان به هنگام ساخته شدن در دوره صفوی، واجد انسجام و همگونی بوده و بیشتر جنبه گردشگری و تفریحی داشته و خالی از اهداف و اغراض سوداگرانه و تجاری بوده است. در دوره های بعدی، به ویژه بعد از دوره قاجار به کاربری های ناهمگون تجاری، خدماتی و ... دچار شده است. امروزه کاربری تجاری، کاربری غالب در این خیابان تاریخی است.
نقد و بررسی کتاب معماری مساجد اولیه ایران از آغاز تا دوره حکومت سلجوقیان(مقاله علمی وزارت علوم)
درباب معماری مساجد صدر اسلام ایران تحقیقات بی شماری انجام شده است. در بیش تر این پژوهش ها، مساجد به صورت تک نگاری موردمطالعه قرار گرفته اند. در این بین، توجه محققان به ساختار فیزیکی و تحولات تاریخی سازه و تزئینات معطوف بوده است. این قالب کلیشه ای و تکراری در این کتاب، که خانم باربارا فینستر نوشته است، نیز رعایت شده است. هم چنین، در این کتاب به تحولات معماری مساجد اولیه ایران به تفصیل پرداخته شده است. نقد این کتاب از دو منظر ساختار شکلی و محتوایی ارزیابی شده است. این کتاب به مثابه یکی از کتاب های تحلیلی معماری صدر اسلام قابل تأمل است و می توان براساس استدلال های نویسنده، دریچه ای نو به معماری مذهبی ایران در قرون اولیه اسلامی باز کرد. درکنار نقاط قوت این اثر فاخر، نقاط ضعفی نیز دیده می شود که به طور کلی متوجه بخش تألیف و ترجمه کتاب است. انتخاب معادل های گنگ برای واژگان تخصصی و نیز برخی ایرادات محتوایی از مهم ترین موارد قابل ملاحظه به شمار می آیند.
بررسی، تحلیل و معرفی طرح ها و نقشه های وارداتی (اقتباسی) و جدید در قالی معاصر اراک(سلطان آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۷
۲۵-۵۴
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مکاتب قالی بافی ایران، مکتب قالی بافی سلطان آباد یا اراک است که ضمن برخورداری از سابقه ای دیرین در بافت و تولید قالی، با عرضه ی قالی ساروق از اواسط دوره ی قاجار به این سو، باعث شهرت و محبوبیت قالی دست بافت ایرانی شد. قالی اراک از منظر طرح و نقشه، در گذار ادوار مختلف تاریخی به سه دوره ی تاریخی تقسیم بندی می شود؛ دوره ی نخست، از زمان ظهور قالی سلطان آباد تا اواسط قرن نوزدهم (اواسط دوران قاجار)؛ دوره ی دوم یا دوره ی درخشش که از اواسط قرن نوزدهم تا پایان دوره ی پهلوی به طول انجامید، البته با فراز و فرودهایی در خلال جنگ های جهانی اول و دوم؛ و دوره ی سوم یا دوره ی چهل ساله ی انقلاب که در واقع دوران افول قالی اراک است. در این دوره بود که انواع متنوعی از طرح ها و نقشه های غیربومی که در اصطلاح و در این مقاله با نام وارداتی یا اقتباسی شناخته می شوند، از دیگر مکاتب و مناطق، وارد نظام بافندگی قالی اراک شد. پرسش اصلی و محوری این مقاله این است که با توجه به فراوانی بعضی نقشه های غیربومی، خاستگاه و زادگاه و تعداد نقشه های اقتباسی (وارداتی) در مکتب قالی بافی اراک (سلطان آباد)، کدام است؟ همچنین بعضی از نقشه های جدید طراحان اراک در این دوره، شناسایی شد که در این پژوهش بدان ها پرداخته خواهد شد. یافته های این پژوهش به این قرار است: طرح ها و نقشه های وارداتی یا اقتباسی به شیوه های مختلف وارد نظام بافندگی اراک شده است؛ یا تجار و تولیدکنندگان تبریزی آن را وارد سنت نقشه و طراحی اراک کرده اند یا طراحان و تجار و تولیدکنندگان بومی اراک از دیگر مکاتب و کانون های قالی بافی اقتباس کرده اند، یا اینکه طراحان اراک آن را طراحی و عرضه کرده اند. از این رهگذر، 31 نمونه ی مختلف از نقشه های اقتباسی (وارداتی) و جدید شناسایی و معرفی شدند که از این تعداد، 17 نمونه اقتباسی و وارداتی و 14 نمونه نیز کار طراحان اراکی بوده که با سلیقه ی شخصی طراح، احیا و بازآفرینی شده است. این تحقیق از نوع بنیادین و روش تحقیق، توصیفی تحلیلی است. شیوه ی گردآوری داده ها نیز توأمان به صورت کتابخانه ای و بیشتر میدانی است.
تکنیک های گرافیکی در برنامه ریزی شهری از ابزاری ساده تا تکنیکی برجسته(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال سوم بهار ۱۳۸۵ شماره ۱ (پیاپی ۹)
68 - 84
حوزه های تخصصی:
توسعه روزافزون جامعه شهری متأثر از رشد بی رویه جمعیت و مهاجرت، به ساخت و سازهای بدون برنامه ریزی وگسترش مهار نشدنی آن منجرگردیده و تغییرات زیادی را در ساختار فضایی شهرها موجب شده است. ازاین رو لزوم هدایت آگاهانه و سازماندهی اساسی و طراحی فضایی زیستی مناسب را صد چندان نموده و همچنین، تغییرات بنیادی فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، دگرگونی های وسیعی را در ساختار فضایی مجتمع -های زیستی طلب م ی نماید. شکی نیست که چنین تحولاتی نمی تواند بدون برنامه ریزی شهری و هدایت مؤثرشهرسازان پیش رود. برنامه ریزان شهری و منطقه ای با تکیه بر فرمول بندی، در تنظیم برنامه ها و اتخاذ سیاست ها، نیاز مداوم و پیوسته به کسب و دریافت اطلاعات دارند . برنامه ریزی و طراحی شهری از شناخت تا طراحی و اجرای برنامه های شهری نیازمند اخذ اطلاعات سریع، صحیح، دقیق و به هنگام از محله، شهر و منطقه می باشد. تاکنون عناصر کارتوگرافیکی (گراف، هیستوگرام, نقشه, عکس، عکس هوایی، تصویر ماهواره ای، نقشه عکسی یا تصویری و سامانه های اطلاعات جغرافیایی ) به عنوان ابزار اصولی به تأمین اطلاعات صحیح و معرفی امکانات و محدودیت های شهر و منطقه کمک نموده و بستر برنامه ریزی و طراحی شهری را فراهم می کرده است. دانش کارتوگرافی طی سال های اخیر متأثر از الکترونیک، ماهواره و اتوماسیون در آستانه تحولی بنیادی قرارگرفته است و علاوه بر نقش تعیین کننده شبیه سازی به تکنیکی بی نظیر، در مدل سازی (طرحی برای آینده ) به منظور طراحی و برنامه ریزی و آزمون فرایندها و تجزیه و تحلیل نتایج قبل از اجرا تبدیل گردیده است. هدف این مقاله، پژوهشی است تا تأثیر اتوماسیون را در تحول کارتوگرافیک و تبدیل آن به تکنیکی برجسته و مؤثر در برنامه ریزی شهری و منطقه ای تبیین و به ارائه الگویی مناسب به پردازد
بررسی تأثیرگذاری قدرت در ترسیم نقشه های جغرافیایی
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۵ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۶
654 - 667
حوزه های تخصصی:
قدرت عامل حیات و بقا است. قدرت ملی یک کشور عبارتست از مجموع توانایی های آن کشور در تحمیل اراده خود بر سایر کشورها برای نیل به منافع خود. الگوهای مختلفی از سوی صاحب نظران و دانشمندان مختلف درباره عوامل و متغیرهای تاثیرگذار بر قدرت ملی ارائه شده است. قدرت و سیاست در عرصه مدیریت محلی، ملی و منطقه ای با ابزارهای مختلف می تواند اراده خود را عملیاتی کرده و موارد مورد نیاز خود را هم به طور مطلوب و به نفع خود بازنمایی نماید. یکی ازین ابزارهایی که در طول تاریخ همواره قدرت و سیاست با آنها توانسته اهداف را در عرصه سرزمین ها پیاده کند، نقشه های جغرافیایی می باشد. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی این موضوع مهم را بررسی کرده تا مشخص کند که تاثیرگذاری قدرت در ترسیم نقشه های جغرافیایی به چه طریقی بوده است.. نتایج نشان می دهد که همواره سیاست مداران و حاکمان کشورها در طول تاریخ از نقشه ها در راستای اهداف خود برای نفوذ و بسط قدرت خود و کشورشان استفاده کرده اند.
توسعه عدالت محور و الگوی ایرانی- اسلامی آن
حوزه های تخصصی:
توسعه و ابعاد مختلف آن از جمله مفاهیم کلیدی است که در چند دهه اخیر در مطالعات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کاربرد داشته و در فرهنگ جغرافیای اقتصادی و سیاسی به عنوان یک عامل تفکیک کننده جوامع و کشورها مطرح می شود. این تحقیق از نوع کتابخانه ای بوده ودر تلاش است که با مرور منابع عمده و تحلیل نظرات، چارچوب و نقشه راهی با تبیین چشم انداز 1404 و برنامه پنجم توسعه برای توسعه عدالت محور متناسب با جامعه ایران ارائه دهد.
تحلیل ساختارهای ژئوپلیتیکی تروریسم در دهه اول هزاره سوم میلادی(مقاله علمی وزارت علوم)
مبارزه با تروریسم که شامل اقدام سیاسی و نظامی علیه تروریسم بین الملل است، بیانگر اجماعی هر چند ناموزون برای شکل دهی به عملیات های تلافی جویانه و یا پیش دستانه در غالب مبارزه و مقابله با تروریست ها و پیشگیری از تروریسم است که پس از 11 سپتامبر 2001، ایالات متحده امریکا در آن نقش محوری ایفا نمود. بازخورد این دسته از اقدامات بر ساختارهای ژئوپلیتیک جهانی در دهه اول سال 2000 میلادی تأثیر شگرف گذاشت. تقسیم بندی جرج بوش رئیس جمهور ایالات متحده از تروریسم که در سال 2002 در کنگره طرح گردید، مبنایی برای شکل گیری حملات پیش دستانه و امنیت دسته جمعی در دوره معاصر قرار گرفت. سیاست ها و راهبردهای جهانی در دهه اول هزاره سوم، با تأثیر از عامل تروریسم شکل پذیرفته و سازمان های ملی و منطقه ای تمهیداتی پیرامون مبارزه با تروریسم و یا تحدید کشورهای حامی آن اتخاذ نمودند. به دلیل اینکه دولت ها و سازمان های منطقه ای و بین المللی در تعریف تروریسم وحدت ندارند؛ بنابراین، گروه های تروریستی نیز می توانند دامنه ای از مدافعان مشروع سرزمین و رزمندگان راه آزادی تا گروه های تروریستی بین الملل نام گیرند؛ ازاین رو، تأکید بر آمار و ارقام حملات تروریستی متغیر است. در این مقاله تلاش می شود تا با روش تحلیلی توصیفی و استخراج داده های موجود در برخی از نقشه های سازمان های تحقیقاتی با موضوعیت گونه ها، ریسک ها و تهدیدهای تروریسم، تأثیر کارکرد تروریسم بر تحولات ژئوپلیتیکی مناطق جهان ارزیابی گردد.
گفتار پژوهشی (1): مقیاس در کارتوگرافی
حوزه های تخصصی:
همانطور که از تعریف کارتوگرافی برداشت می شود، مقیاس بهترین سند کارتوگرافی محسوب می شود. دقت، محتوا و موارد استفاده از هر نقشه بستگی به کیفیت مقیاس آن دارد و میزان دقت اطلاعاتی کمی که در هر نقشه از طریق اندازه گیری های متنوع از روی نقشه به دست می آید، با مقیاس آن رابطه مستقیم دارد.
شناسایی عوامل کلیدی موفقیت در پیاده سازی هویت جنسیتی برند با در نظر گرفتن جامعه مصرف کننده با روش FCM(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کلید مدیریت و توسعه برند، فهمیدن و شناخت این مسئله است که مشتریان به دنبال چه مزیت هایی هستند. در این بین توجه به مفهوم هویت جنسیتی برند و عوامل مؤثر در پیاده سازی آن (به عنوان راه حلی اساسی برای کسب رضایت مشتریان که امروزه متوقع تر از دیروز هستند و فقط به دنبال مزایای کارکردی نیستند، بلکه به دنبال مزایای ناملموسی نیز هستند) یک ضرورت است؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل کلیدی موفقیت در پیاده سازی هویت جنسیتی برند و نیز با در نظر گرفتن جامعه مصرف کننده انجام شده است. پژوهش حاضر از لحاظ روش آمیخته و بر مبنای پژوهش کیفی و کمّی، از نظر هدف کاربردی و از حیث روش گردآوری داده ها از نوع پیمایشی و اکتشافی است که فلسفه پژوهشی قیاسی-استقرایی دارد. جامعه آماری پژوهش خبرگان (مدیران بازاریابی صنعت پوشاک) است که اعضای نمونه آن با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و براساس اصل اشباع نظری انتخاب شده است. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه و در بخش کمّی پرسشنامه است که روایی و پایایی مصاحبه پژوهش با استفاده از روش روایی محتوایی، روایی نظری و پایایی درون کدگذار میان کدگذار تأیید و روایی و پایایی پرسشنامه پژوهش نیز با روایی محتوایی و بازآزمون سنجیده شده است. در پژوهش حاضر برای تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش تحلیل محتوا و کدگذاری و در بخش کمّی از روش نقشه شناختی فازی بهره گرفته شده است. یافته های پژوهش مشتمل بر شناسایی عوامل موفقیت در پیاده سازی هویت جنسیتی برند به تفکیک جوامع مصرف و اولویت بندی آنهاست. در نتایج پژوهش تناسب ظاهر و سبک، روابط احساسی و عاطفی برند، جزئی نگری و دلبستگی به برند به عنوان مهم ترین عوامل موفقیت برند های زنانه و دریافت ارزش های مبتنی بر قدرت و پرستیژ، دریافت نهایت مطلوبیت، انگیزه های کاربردی و کلی نگری به عنوان مهم ترین عوامل کلیدی موفقیت در پیاده سازی هویت جنسیتی برند در برند های مردانه شناسایی شد.