مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۰۱.
۲۰۲.
۲۰۳.
۲۰۴.
۲۰۵.
۲۰۶.
۲۰۷.
۲۰۸.
۲۰۹.
۲۱۰.
۲۱۱.
۲۱۲.
۲۱۳.
۲۱۴.
۲۱۵.
۲۱۶.
۲۱۷.
۲۱۸.
۲۱۹.
۲۲۰.
هرمنوتیک
دانش تاریخ، تاریخ نگاری، و معرفت تاریخی همواره یکی از موضوعات تحقیقاتی و مطالعاتی بسیار موردعلاقة صاحب نظران و اندیشمندان پست مدرن در غرب و برخی شارحان آن ها در ایران بوده است. اندیشه های پست مدرنیستی، که برآمده از نحله های فکری هرمنوتیکی بود، جنبشی علیه دیدگاه های به شدت پوزیتیویستی، قطعیت گرا، و عینیت باور به ویژه در علوم انسانی بود. صاحبان و واضعان این اندیشه، با بازتعریف دانش تاریخ و معرفت تاریخی، مدعی شده اند که هرگونه شرح و توصیف رویدادهای گذشته در حکم ارائة تأویلی از آن هاست و گذشته هرگز به طور کامل و دقیق بازشناختنی نیست. اما واقعیت آن است که پذیرش و کاربست دیدگاه هرمنوتیکی پست مدرنیستی در تاریخ، در حکم رسیدن به شکاکیت مطلق و ویران کردن پایه های دانش تاریخ و بی اعتبارکردن آن است. ازاین رو، در این پژوهش تلاش شده تا این دیدگاه ویران گر و نسبیت گرا براساس متن سه کتاب رسالة تاریخ نوشتة بابک احمدی، بازاندیشی تاریخ نوشتة کیت جنکینز، و زمان و حکایت نوشتة پل ریکور ازنظر محتوا موردبررسی انتقادی قرار گیرد. یافته های پژوهش نشان می دهد دیدگاه هرمنوتیکی پست مدرنیستی تاریخ حاوی تناقضاتی است که هویداشدن آن ها محققِ تاریخ را در پذیرش مدعای این دیدگاه دچار تردید جدی خواهد کرد.
همگرایی عقل و سیاست در حکمت متعالیه جوادی آملی بر اساس نظریه هرمنوتیک اندیشه شناسانه اسکینر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انسان پژوهی دینی سال شانزدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۲
201 - 219
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با اعتقاد به ضرورت بومی سازی علوم سیاسی و با هدف غنای نظری این الگوی بومی و بر مبنای هرمنوتیک اندیشه شناسانه اسکینر رابطه عقل و سیاست در منظومه معرفتی جوادی آملی را می کاود و با فرض استواربودن سیاست در نظر وی بر بنیادهای عقلانی و فروریختن آن در صورت قطع ارتباط با عقل، این موضوع را تبیین می کند. در نظر جوادی آملی، عقل مفتاح و مصباح تمام مراتب سیاست است و گستره وسیعی از سیاست را در بر می گیرد. تمامی پرسش های اساسی سیاست، از جمله مشروعیت حکومت، کیستی حاکم، غایت حکومت و سیاست، وظایف حکومت، آرمان شهر ترسیم شده، ویژگی های کارگزاران سیاسی، پیوند دین و سیاست، تشخیص مصالح جامعه و نحوه مدیریت سیاسی، در اکثر وجوهش با عقل همگرا است و در صورتی که عقل گوشه نشین عرصه سیاست شود سیاست نیز کارایی اش را ازدست خواهد داد.
روش شناسی مطالعه انسان در حکمت متعالیه گذار به هرمنوتیک صدرایی در مسئله نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انسان پژوهی دینی سال شانزدهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۱
161 - 177
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل کلیدی مطرح شده در فلسفه ملاصدرا بررسی چیستی، ابتدا و انتهای انسان و ربط آن با وجود حقیقی است. مقاله حاضر با بررسی و تحلیل روش حاکم بر نفس شناسی ملاصدرا و ابزاری که وی استفاده کرده در پی کشف راز برتری حکمت متعالیه بر سایر مسلک های فلسفی یا تفاوت آن با این مسلک ها در انسان شناسی است. بررسی آثار گوناگون ملاصدرا به شیوه کتاب خانه ای و تحلیل محتوا نشان می دهد که او در بررسی مسئله نفس (که از مهم ترین و کلیدی ترین مسائل حکمت متعالیه است)، در کنار برهان (شاکله اصلی مباحث فلسفی در حکمت متعالیه) از ابزارهای دیگری همچون آیات و روایات، تجارب شخصی، شهود، عقاید، نقل و نقد اقوال، تشبیه و تمثیل، تأویل، اشارات و ... استفاده کرده است. روش ملاصدرا در انسان شناسی، التقاط، تلفیق و میان رشته ای نیست بلکه ذهن ذوب شده وی در دین و عرفان و اشراف او به فلسفه های موجود باعث تحقق هرمنوتیکی ترین تقریر از فلسفه قدیم و تبیین متفاوت او از انسان شده است. انسان شناسی ملاصدرا بروز حقیقت انسان در منظر و مرئای عقل انسان با رتبه وجودی ملاصدرا و تقویت شده با فهم والای انسان کامل است. لذا انسان شناسی حکمت متعالیه علی رغم استفاده از ابزارهایی همچون وحی و شهود، همچنان به عنوان نوعی روش اصیل عقلی و فلسفی باقی مانده است.
نقادی بنیان های پژوهش در دوره مدرن از منظر هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۷
53 - 79
حوزه های تخصصی:
پژوهش های متداول دوره مدرن، در حوزه های مختلف علوم انسانی امروزه به جزء لاینفک علم تبدیل شده است. برخی دیدگاه های انتقادی که توسط متفکرانی همچون هایدگر ارائه شده است به نقد و ارزیابی این نگاه می پردازد. در این مقاله نگارنده سعی خواهد کرد ضمن تعریف و بیان ویژگی های پژوهش مدرن از منظر هیدگر، نقد های او را بیان نماید. هایدگر ضمن برشمردن اشکالات بنیادین نظام های پژوهشی موجود، چاره این مشکلات را در نگاه پدیدارشناسانه به علم جستجو می کند و مدعی است که باید در مبانی نظام های پژوهشی تغییرات جدی به وجود آورد. مقاله حاضر به روش کتابخانه ای سعی دارد این نقد ها را استخراج کند. نتایج حاصل از این بررسی را می توان در تبیین الزامات فلسفی روش های پژوهشی به کار گرفته شده در حوزه های گوناگون علوم به ویژه علوم انسانی و جرح و تعدیل آنها، توجه به روش های تحقیق پدیدارشناسانه و ویژگی ها و کارآمدی های آن، بهره گیری سازمان یافته و توسعه گرایانه از روش های پژوهشی بومی و توجه و به کارگیری روش های پژوهشی با توجه به برنامه های کلان ملی ملاحظه نمود که این نقد ها برای جامعه ایرانی که به دنبال یافتن نیازمندی های بومی خود از بستر پژوهش های علمی است، حائز اهمیت است.
پرسش های چیستی در تاریخ و راه کارهای پاسخ به آن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
تاریخ اسلام سال بیستم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۸۰)
69 - 88
حوزه های تخصصی:
پرسش های چیستی یکی از پنج پرسش اصلی پژوهش های تاریخی با محوریت کشف چیستی رویدادهای تاریخی است. مفهوم پرسش های چیستی، پرسش های فرعی که در کنار پرسش چیستی قرار می گیرند و راه کارهای پاسخ به پرسش های چیستی در شمار مهم ترین محورهای شایسته درنگ در این زمینه هستند. این مقاله می کوشد با روش تاریخی تحلیلی و به استناد اطلاعات گردآوری شده به روش کتاب خانه ای به این مسائل بپردازد. یافته های پژوهش نشان می دهند که در پاسخ به پرسش های چیستی، مورخ باید چرخش های زبانی و تحولات معانی را در نظر بگیرد و استفاده از منابع معتبر و به کارگیری دانش هرمنوتیک را به عنوان ابزارهایی مهم در نظر داشته باشد.
دین در هرمنوتیک فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۲
121 - 132
حوزه های تخصصی:
هرمنوتیک و اندیشه های دینی رابطه تاریخی طولانی دارند. در نوشتار حاضر با روشی توصیفی تحلیلی نشان داده شد چگونه فهم دینی در نزد بانیان هرمنوتیک فلسفی به الگویی برای فهم هرمنوتیکی و فهم هرمنوتیکی به الگویی برای فهم دینی تبدیل می شود؛ همچنین چگونه از فرایند فهم در سنت های دینی به ویژه عنصر کاربست و عنصر درک اراده الهی به منزله الگویی برای تبیین بهتر فهم هرمنوتیکی، استفاده و از عقاید دینی نظیر تجسید، تثلیث، تصاویر دینی و نمایش های آیینی برای تبیین آموزه های هرمنوتیکی مدد گرفته می شود. این مقاله نشان می دهد چگونه گادامر درک دینداران از مناسک دینی را شاهدی برای تبیین سیالیّت حقیقت و ماهیت هرمنوتیکال فهم می داند و از نبود تقابل میان دین و اسطوره در دوره باستان و رابطه هرمنوتیکی دین و هنر سخن می گوید. گادامر کتاب مقدس را متن کلاسیک نمی داند و معتقد است فهم آموزه های دینی با توجه به منشأ، اسلوب، اهداف و ویژگی های متفاوت شان به رویکردهای تفسیری خاصی نیازمندند. او با تأکید بر تفکیک مرز هرمنوتیک عام و هرمنوتیک خاصِ فهم متون مقدس، توصیه می کند کتاب مقدس را ابلاغ الهی رستگاری بدانیم؛ بنابراین، فهم آن صرفاً پژوهش علمی یا عالمانه در زمینه معنای متن آن نخواهد بود.
هرمنوتیک و کاربرد روشی آن در علوم سیاسی و روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال هفدهم پاییز ۱۳۹۰ شماره ۶۸
59 - 82
برخی از علوم، ابزاری دراختیار گسترش علوم دیگر هستند. همان طور که منطق را ابزاری برای نگهداری فکر از خطا می دانند و قواعد آن را برای صحیح فکر کردن و استدلال منطقی ارائه کردن در علوم بسیاری بکار می برند. هرمنوتیک نیز که به عنوان دانش تفسیر و تبیین شناخته می شود، هر چند در آغاز برای تفسیر متون مقدس شکل گرفت، ولی در سیر تکاملی خود در بسیاری از علوم، کاربرد خود را نشان داد و به گسترش آنها کمک کرد. در این مقاله به رویکردهای عمده هرمنوتیک در دو دسته سنتی و فلسفی اشاره می کنیم و در قالب سنتی به دو رویکرد شلایرماخر و دیلتای و در قالب فلسفی به دیدگاه هایدگر و گادامر می پردازیم و کاربرد هر یک از این رویکردها را در علوم سیاسی و روابط بین الملل مانند: استفاده در نظریات تصمیم گیری و سطح تحلیل فردی، تئوری های روابط بین الملل (مکتب انگلیسی و فمینیستی)، ابهام زدایی مفاهیم و اندیشه های سیاسی بررسی می کنیم
هرمنوتیکِ ارتباطات
منبع:
رادیو تلویزیون سال پنجم زمستان ۱۳۸۸ شماره ۱۰
43 - 52
حوزه های تخصصی:
اولین هدف در کتب معاصر که حاوی رویکردهای هرمنوتیکی به کنش و ارتباطات انسانی هستند ، تحلیل و بررسی نظام انتقالی رایج در امر ارتباطات است. هر نظریه در باب هر منوتیکِ ارتباطاتی در خصوص رفتار انسانی ، همواره در موافقت و مخالفت با جهان بینی های غالب و شایع است. فهم کلمات در یک نوشتار یا گفتار، به معنای فهم خود و رابطه ای است که ما با آن متن داریم . ما معنا را از ناحیه متن دریافت نمی کنیم، بلکه به واسطه درگیر شدن با متن است که معنا را خلق می کنیم .
انسان پس از گفتگو یا ارتباط با شخص دیگر و در رجوع به قلب خود، به مجموعه ای از بی نهایت تصور برخورد می کند. رجحان هر یک از آن تصورات که حاکی از فعالیت ذهن آن شخص است، با توجه به زندگینامه خود، رخ می دهد.
اینکه کدام یک از آن تصورات ذهنی تعبیری روشن از متن یا شخص مورد ارتباط به دست می دهد، چیزی است که به کمک تفکر فازی و تعامل آن با مفهوم هرمنوتیک حاصل می گردد. مقاله حاضر سعی در تبیین این موضوع دارد.
واکاوی ریشه های تاریخ در رویکرد بیوگرافی منظر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم تیر ۱۳۹۹ شماره ۸۵
5 - 16
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: بیوگرافی منظر یک رویکرد تاریخی و میان رشته ای است که موضوع آن تعامل میان مخاطب و محیط اوست. این رویکرد با نگاهی پدیدارشناسانه به بررسی طبیعت تغییریافته به دست انسان می پردازد و در ایران کمتر شناخته شده است. با توجه به تاریخ غنی کشور، شناخت این رویکرد و بهره بردن از آن در برنامه ریزی منظرهای تاریخی که بخش وسیعی از سرزمین ما را تشکیل می دهد، ضروری به نظر می رسد. برای شناخت هرچه بهتر این رویکرد، واکاوی ریشه های فلسفی آن می تواند مفید باشد. این رویکرد در ابتدا به دلیل مقابله با نگاه های جداسازی عین و ذهن در منظر و با استفاده از مبانی پدیدارشناسی پدید آمد. دیدگاه های هوسرل به عنوان پدر پدیدارشناسی در مورد جهان-زندگی و هایدگر به عنوان فیلسوفی که پدیدارشناسی را به سطح هستی شناسی برده و با هرمنوتیک پیوند داده است و همچنین گادامر به عنوان بسط دهنده هرمنوتیک فلسفی، در این زمینه مورد استفاده بیوگرافی منظر قرار گرفته است. هدف پژوهش: هدف اصلی از این پژوهش، فهم هرچه بهتر ریشه های تاریخ نوین به عنوان شاخصه اصلی این رویکرد است. تاریخ در بیوگرافی منظر به صورت تداوم گذشته، حال و آینده تعریف نشده بلکه به صورت غیرخطی مدنظر قرار گرفته است. روش پژوهش: سؤال اصلی این تحقیق یافتن ریشه های تاریخ غیرخطی و پویای بیوگرافی منظر است. با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی ریشه های مبانی نظری این رویکرد در پدیدارشناسی و هرمنوتیک پرداخته شده و با مقایسه ای تطبیقی، این ریشه ها با شاخصه های تاریخ در بیوگرافی منظر مقایسه شده است. نتیجه گیری: در نهایت تأثیرات ژرف فلسفه زمان از دیدگاه پدیدارشناسی هرمنوتیک، بر دیدگاه های جدید تاریخ در این رویکرد نشان داده شد. تاریخ منظر، همچون زمان برای دازاین بوده و همیشه همراه اوست. زیرا طبق نظریات هایدگر، این گذشته نیست که ارزشمند است؛ بلکه اصالت، با آینده است. بنابراین برنامه ریزی منظر تاریخی، براساس حفظ آثار گذشته با حفظ تمامیت آن در اکنون، ارزشمند خواهد بود.
تبیین جایگاه روش شناسی اثباتی و فرااثباتی در مخاطرات ژئومورفولوژیک (مورد: پهنه بندی مخاطرات ریزش سنگ در آزادراه رودبار- رستم آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عصر کنونی، ضرورت اجتناب ناپذیر توسعه سیستم های انسانی مانند توسعه شهرها، حمل و نقل و... از یک سو و تاکید بر کاهش مخاطرات از سوی دیگر، مسیر دانش ژئومورفولوژی را به سمت ارزیابی و تفسیر واکنش ژئوسیستم ها به تغییرات آنتروپوژنیک رهنمون ساخته است. این نوشتار با این هدف، به کمک دو نوع روش شناسی اثباتی و فرااثباتی ، کوشش دارد نتایج کمّی حاصل از روش شناسی اثباتی را از طریق تفسیر نقشه در سطوح مختلف هرمنوتیک، به سمت میان رشته ای و کاربردی تر شدن سوق دهد. در این پژوهش ابتدا در بخش کمّی- اثباتی با استفاده از فرایند تحلیل شبکه و تعیین معیارهای پیشنهادی در وقوع ریزش سنگ، این معیارها در دو خوشه اصلی مخاطرات طبیعی و زیست محیطی شامل میزان شیب، جهت شیب، کاربری اراضی، بارش سالیانه، فاصله از گسل، شبکه ارتباطی، آبراهه و لیتولوژی دسته بندی شد. در مرحله بعد با تهیه لایه های اطلاعاتی از عناصر فوق و ارزش گذاری آنها در قالب مدل تحلیل شبکه در محیط GIS مورد تحلیل قرار گرفت و نقشه نهایی مخاطرات ریزش با درجات کم، متوسط و بالا تعیین شد. در گام پایانی به کمک روش شناسی فرااثباتی به منظور کاربردی شدن و فهم یافته ها، نقشه خروجی ریزش سنگ، در سطوح هرمنوتیک متن و ذهن فعال و غیرفعال مورد تفسیر قرار گرفت. همچنین نمونه ای تفسیر از عینک دیگر کارشناسان علوم جغرافیایی با هدف میان رشته ای شدن، طی مصاحبه مورد بررسی قرار گرفت. تا بتوان تصمیم گیری واقع بینانه تری با تبدیل نمودن متن ها و نقشه های غیرفعال به فعال در زمینه پایداری محیط در برابر فرم ها و فرایندهای سطح زمین به دست آورد.
وجه هرمنوتیک زبان در اندیشه هایدگر و امکان گذار از طرح سوبژکتویستی شناخت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هایدگر از جمله فیلسوفانی است که در فلسفه خود بیش ترین کوشش ها را در جهت گذار از طرح معرفت شناختی سوبژکتیویسم به انجام رسانده است. او مساعی خود در باب این مسئله را از وجوه گوناگونی پی گیری کرده است. این مقاله اما به طور خاص درصدد است تا چگونگی گذار هایدگر از سوبژکتیویسم را از منظر «زبان» و در اندیشه متقدم و متأخر او بررسی کند. از همین رو، نخست مؤلفه های اصلی طرح سوبژکتیویستی شناخت را بررسی و تحلیل خواهیم کرد؛ سپس به کمک بصیرت هایی که هایدگر در آثار خود در مورد زبان به دست داده است، هم چون در نظر گرفتن زبان به عنوان یک اگزیستنسیال برای دازاین، بازتعریف مفاهیمی چون حقیقت به مثابه ناپوشیدگی و لوگوس به مثابه گفتار، و هم چنین تاکید بر نسبت میان زبان و وجود که به نحو تاریخی تعین می یابد، می کوشیم مدعای خود را موجه سازیم. مدعا آن است که طرح معرفت شناختی سوبژکتیویسم که شناخت را صرفاً بر اساس فعالیت محض سوبژکتیویته تبیین می کند و از وجه هرمنوتیک زبان و نقش آن در گشایش، انکشاف و شناخت پذیر کردن موجودات غفلت می ورزد نمی تواند تصویری درست از نحوه دسترسی انسان به جهان به دست دهد.
پیوند ساختار قصیده با زمینه و زمانه جاهلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۸۵
147-169
حوزه های تخصصی:
پژوهشگران تاریخ ادبیات در مواجهه با پدیده ادبی، ادبیت آن را به عنوان ارزش مستقل و فراتاریخی در نظرگرفته اند و نقطه آغاز خود را پدیده ادبی در وجه حاضروآماده آن قرار داده اند؛ یعنی دقیقا آنجایی که پایان کار است، جایی که متن ازپیش آن چیزی را که تاریخ در پی تقویم و اثبات آن است، به پژوهشگر بخشیده است. درحالی که پدیده ادبی پیش از جلوه حاضر وآماده خود، از طریق قرار گرفتن در سطح تطور ساختار متن، سنت ادبی و وجه کلامی خود در برخورد با سیاست و اجتماع، مسیری تاریخی را طی کرده است. مسیر تاریخی یک پدیده ی هنری، از وحدت با زندگی تا خودآیین گشتن ساختار را دربرمی گیرد. قصیده جاهلی هنر در وجه وحدت با زندگی است و هر بخشی از ساختار متن نشانه ای است به چیزی در حیات جاهلی و این امر خود برآمده از هم سازی هنر، اندیشه و زندگی در جاهلیت است. بر این اساس، در پژوهش حاضر با فهم هرمنوتیک و روش ساختارگرا، آغاز قصیده در جاهلیت به مثابه جایگاه ایجاد شکل های آن مورد بررسی قرار گرفته و سرشت آغازی نظام ادبی آن روشن گردیده است، و از این طریق تبیین شده است که ادبیت قصیده جاهلی برآمده از پیوند ضروری قصیده با زیست جاهلی است و همین پیوند در سطح دیگر موجب شده است فرم و محتوای قصیده جاهلی پس از ظهور اسلام، به عنوان عنصر ضروری فرم قصیده درون ماندگار شوند و در ادب کلاسیک عربی و فارسی برای بیان اهداف مغایر با زیست جاهلی، به کار روند.
هرمنوتیک شهرک های جدید
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی مقاله حاضر، ارائه تحلیلی زمینه ای از «جنبش شهرک جدید» و کنکاش بیشتر در بنیان ها و بُن مایه های فکری و ایدئولوژیکی آن با کمک «روش هرمنوتیک» است. چنین تلاشی از طریق جُستارهایی در تجربیات نوگرایی و برنامه ریزی شهریِ نوگرا و درک دنیای شهری بر پایه انگاره های آرمانی و آرمانشهرگرایی صورت گرفته است. یکی از دلالت های این کار، افکندن پرتویی بر ابعاد مثبت و منفیِ سیاست های شهریِ جامع و ارائه چارچوبی برای درک چالش های شهری شدن در دنیای امروزی است. شهرک های جدید به عنوان پروژه هایی اساساً آرمانی در سده بیستم، بر آن بوده است تا آینده شهریِ بهتری را برای انسان ها رقم بزند؛ آرمانشهرهایی جدید که با نقد همه آنچه در شهرهای موجود وجود داشت، امیدها و انتظارات بسیاری را بر ادعاهای مدعیان آن گره می زد. کاربست روش هرمنوتیک در بازاندیشی گذشته شهرک های جدید، در این مقاله، نشان می دهد که این جنبش، زمینه و بستر بسیار مناسبی برای کشف و درک بسیاری از زوایای پنهان و نامکشوف برنامه ریزی شهری و منطقه ای در سده بیستم است.
القراءه الدینیه للمجتهد شبستری وعلاقتها بآرائه السیاسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
إن محمد مجتهد الشبستری (1315ﻫ.ش) هو من جمله المجددین الدینیین المعاصرین الإیرانیین، حیث استفاد من علم تفسیر المتون المسمی بالهرمونیتیک لیعمل تأملاته فی الدین ویطالع النصوص الدینیه. وإن مرکز الثقل فی فکر الشبستری وعنایته إنما هو ما یسمی بالتجربه الدینیه، التی هی فی حقیقتها حصیله قراءته الدینیه ومطالعاته. من وجهه نظر شبستری، فإن هذه المقوله لها اعتبارها فی دائره الفرد (الدائره الخاصه). ومن جهه، فإن له نظراته الخاصه فی الدائره السیاسیه، حیث کشف عنها وأوضحها بجلاء. وهی نظرات متفاوته ومختلفه عما علیه تلک الآراء السیاسیه الرائجه فی الفکر الشیعی، وثمه سؤال مطروح ههنا من شقین ألا وهما: أولا- ما هی العلاقه فیما بین القراءه الدینییه للشبستری، والتی ظهرت فی قالب مقوله التجربه الدینیه وبین آرائه السیاسیه؟ وثانیا- هذه العلاقه لأی درجه والى أی حد منسجمه ومبنیه علی أساس منطقی؟ وللإجابه علی هذا السؤال: فإن هذه الفرضیه التالیه مطروحه ومقترحه للإفصاح عن هذا الاستفهام، وهی: إن القراءه الدینیه للشبستری وآراءه السیاسیه متوافقه ومؤتلفه ومنسجمه مع بعضها وفیما بینها، لکن هذا الانسجام لا یتفق مع الأسس المنطقیه ولا یستند إلیها، ذلک أن آراءه السیاسیه مبتنیه علی مطالعاته وتأمله لمسأله محوریه الإنسان فی المدنیه الحدیثه أی أنه مرکز الثقل فیها، حیث إن مضامین هذه المطالعات والقراءات متعارضه وغیر متفقه مع مبانی علم تفسیر المتون (هرمونیتیک) وخاصه المباحث الفلسفیه منها والتی کانت محل اهتمامه ومصدره فی دراسته.
پدیدارشناسی هرمنوتیکی به مثابه یک روش در فلسفه ی مارتین هیدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع اصلی که هیدگر در فلسفه خود مطرح می کند وجود است. در نظر وی، وجودشناسی بعد از افلاطون و ارسطو در مسیر فراموشی قرار گرفته و جای خود را به معرفت شناسی داده است. بی توجهی به معنای حقیقی وجود و اهتمام به موجود و ماهیت آن، احساس ناخشنودی را در هیدگر برانگیخت و باعث شد او محور فلسفه خود را بر وجودشناسی بنا نهد و برای فراتر رفتن از مفهوم وجود و رسیدن به حقیقت عینی و انضمامی وجود تلاش فراوانی کند. هیدگر برای رسیدن به این منظور به دنبال راهی برای شناسایی وجود است؛ به همین دلیل به انسان رو می آورد. از منظر او، انسان تنها موجودی است که توانایی پرسش از وجود را دارد و تنها پدیداری است که می تواند به همه پدیدارها معنا ببخشد. هیدگر وجودشناسی خود را با تحلیل وجودی انسان یا تحلیل اگزیستانسیال آغاز می کند و با روش پدیدارشناسانه قصد دارد خصوصیات و احوالات وجودی انسان را به تصویر بکشد. لازمه این نوع شناسایی وجود، تحلیل اگزیستانسی است که به سمت هرمنوتیک هدایت کند. هیدگر پدیدارشناسی را روش بازگشت به سمت وجود و هرمنوتیک را نیز وجه وجودی انسان و روشی برای مسأله هستی می داند؛ از آنجا که وجودشناسی باید در پی یافتن معنای وجود از طریق پدیدارشناسی هرمنوتیکی وجود انسان باشد، به وابستگی وجود شناسی، پدیدارشناسی و هرمنوتیک در فلسفه هیدگر می رسیم. پژوهش حاضر در پی بررسی پیوند هرمنوتیک و پدیدارشناسی و تحلیل پدیدارشناسی هرمنوتیکی به عنوان یک روش در فلسفه هیدگر برای شناسایی وجود است. روش به کار رفته، کتابخانه ای است و مطالب مقاله با مطالعه منابع و آثار مختلف و نیز تحلیل و تبیین آن ها جمع آوری شده است.
رویکردی راهبردی به مفهوم مصلحت (مطالعه موردی معاهده صلح حدیبیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد سال بیست و نهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۹۴
35-66
حوزه های تخصصی:
همان گونه که در اسلام براساس نیازهای فردی، احکام ثابت و متغیری مشخص شده است در حوزه احکام و اختیارات حکومتی و برای اداره جامعه براساس شرایط زمان و مکان نیز قلمرو احکام وجود دارد. در این میان جایگاه «مصلحت» به عنوان حلال بحران ها در شرایطی که با پدیده تزاحم مصلحت ها مواجه هستیم یکی از مهم ترین بحث ها در حکومت دینی است، به ویژه در عقد معاهدات که حکومت می بایست با توجه به مادیات و معنویات، مصلحت کمتر را فدای مصلحت بااهمیت تری نماید. به نظر می رسد سیره عملی رسول اکرم (ص) در عقد معاهدات صدر اسلام، می تواند پاسخگوی مناسبی برای این مسئله باشد. بنابراین در رویکرد راهبردی به مصلحت در صلح حدیبیه این دو پرسش مطرح است:مصلحت مستخرج در اقدام به مذاکره در معاهده حدیبیه چه بوده و چه ضوابطی را پیامبر (ص) در این معاهده اعمال کرده است؟ از مطالعه و تحلیل معاهده صلح حدیبیه به عنوان مهم ترین معاهده حکومت نبوی با روش هرمنوتیک شلایرماخر که روشی تحلیلی-تاریخی است، این پاسخ به دست آمد: «مصلحت» در این معاهده امری بوده است که برمبنای اوضاع واحوال سیاسی- اجتماعی و با توجه به مسئله اهم و مهم، موقتاً در شرایط حدیبیه اتخاذشده و مذاکره با مشرکان با توجه به همین شرایط وقت، راهبردی تر از مبارزه بوده و ضوابط حاکم بر این معاهده عبارت است از: 1-با پیشنهاد دشمن و از ناحیه قدرت باشد. 2-قطعاً باعث توقف جنگ و کشتار شود. 3-برطرف کننده تحریم ها و تأمین کننده امنیت و آزادی مسلمین باشد. 4-بیشترین امتیاز را با کمترین هزینه نصیب مسلمین کند. 5-راه هرگونه بهانه جویی را بر دشمن ببندد.6-راه بازگشت را در صورت عهدشکنی دشمن فراهم سازد.
نسبت سیاست و فهم در منظومه فکری هانا آرنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال شانزدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۳۲)
567 - 590
حوزه های تخصصی:
هانا آرنت از متفکرانی است که بیشتر در حوزه اندیشه سیاسی با «ریشه های توتالیتاریسم»، «خشونت»، «انقلاب» و «وضع بشر» شناخته می شود اما همزمان نگاهی عمیقا فلسفی با گرایشهای زیستمانی و پدیدارشناسانه برآمده از همنشینی با هایدگر در این آثار نشان می دهد که در «میان گذشته و آینده» و «حیات ذهن» به اوج می رسد و بیش از سیاست، به فلسفه محض و با تاکید بر مقوله فهم و هرمنوتیک نزدیکتر می شود. در این پژوهش می کوشیم به فهمی از نسبت این دو بعد فلسفی و سیاسی اندیشه ها و آرای آرنت دست یابیم و به این مسئله پاسخ گوییم که چه نسبتی میان هرمنوتیک، فهم و پدیدارشناسی از یکسو و سیاست از سوی دیگر، در اندیشه آرنت وجود دارد؟ برای پاسخ به این سوال، رویکرد آرنت به «فهم» و «امر سیاسی» و نسبت این دو را با روشی توصیفی و تحلیلی در آثار برجسته او مورد بررسی قرار می دهیم.در فرجام این تحقیق به نظر می رسد آرنت انسان و امر سیاسی و نیز مقوله فهم را در دل چارچوبی واحد و از منظر و رویکردی فراگیرتر می بیند و نگاهی پدیدارشناسانه و تفسیری نسبت به انسان، جهان، فهمِ جهان و نیز امر سیاسی دارد. منظومه فکری هانا آرنت پیوندی است میان پدیدارشناسی و نظریه سیاسی و به عبارتی گونه ای سیاسی کردن پدیدارشناسی هرمنوتیک و بسط رویکردی پدیدارشناسانه-هرمنوتیک در حوزه نظریه و فکر سیاسی. از آنجا که رویکرد پدیدارشناسانه هرمنوتیک آرنت به امر سیاسی در درجه اول و بیش از هرچیز در فهم «جهانیت» وجود بشری به کار گرفته شده است، می توان آن را نوعی پدیدارشناسی وجودگرا یا انسان شناسی پدیدارشناسانه امر سیاسی خواند.
بررسی و نقد مسئله زن از دیدگاه دکتر نصر حامد ابوزید
حوزه های تخصصی:
این مقاله در تلاش است تا با بررسی و تببین مبانی اندیشههای ابوزید، به واکاوی دیدگاههای وی در خصوص مسئله زن در عصر حاضر بپردازد. مهمترین مبانی فکری ابوزید در مسئله زنان، تفکر سکولاریستی وی در خصوص مرجعیت عقل انسانی، تاریخمندی متون دینی، هرمنوتیک فلسفی گادامر، زبانشناسی خاص وی و تفاوت معنا و فحوا است که به او این اجازه را میدهد تا مدعی شود، یک محصول فرهنگی است که در زمینه فرهنگی-اجتماعی خاصی شکل گرفته که جدای از فرهنگ آن روزگار نیست. بنابراین، بسیاری از احکام مختص زنان مانند ارث، پوشش و ازدواج و طلاق را اموری تاریخمند و تأویل پذیر میداند که مربوط به عصر نزول است و در عصر حاضر کارایی ندارد. در عصر حاضر، ضروری است تا متفکران اسلامی، احکام و قوانینی متناسب با این عصر برای زنان وضع کنند.
هرمنوتیک فلسفی و برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال یازدهم بهار ۱۳۹۱ شماره ۴۱
113 - 136
حوزه های تخصصی:
هرمنوتیک رشته ای نو ظهور در حوزه تفکّر مغرب زمین است که پیشینه آن به نهضت اصلاح دینی و عصر روشنگری باز می گردد. این شاخه در دهه های اخیر رونق یافته است و در کنار معرفت شناسی، فلسفه تحلیلی و زیبایی شناسی، شأن فلسفی ویژه ای احراز کرده است. به گونه ای که می توان ادّعا کرد از دهه هفتم قرن بیستم، هرمنوتیک به وجهه غالب تفکّر فلسفی معاصر غربی تبدیل گشته و بر دیگر گرایش های نظری تفوّق یافته است. آنچه که در مورد هرمنوتیک قابل توجّه است، گستره مباحث و تلقّی های متنّوع و گسترده از آن است. این علم که ابتدا تنها به عنوان روشی برای تفسیر کتب مقّدس مورد استفاده قرار می گرفت در قرن نوزدهم توسط دیلتای به عنوان «روش شناسی خاصّ علوم انسانی» در جهت ارتقای اعتبار و ارزش این علوم و همطراز کردن آنها با علوم تجربی معرّفی شد. امّا از اوایل قرن بیستم هرمنوتیک با تلاش های مارتین هایدگر تا حدّ یک مکتب فلسفی ارتقا پیدا کرد؛ مکتبی که بر خلاف گذشته تنها به مقوله فهم متن و روش شناسی خاصّ علوم انسانی محدود نشده و مطلقِ فهم را در دستور کار خویش قرار داده است. ورود هرمنوتیک به عرصه برنامه درسی با تلاش های نظریه پردازان نو مفهوم گرایی چون پاینار، رینولدز، اسلتری و... امکان پذیر گشته است. اگر چه مدّت زمان زیادی از ورود این مکتب فلسفی به حوزه برنامه درسی نمی گذرد، امّا در همین مدّت کوتاه نیز حیطه های مختلفی چون نظریه پردازی برنامه درسی، پژوهش در برنامه درسی و برنامه ریزی درسی تا حد زیادی تحت تأثیر آموزه های هرمنوتیکی قرار گرفته اند. این مقاله در صدد است با مروری اجمالی بر تاریخچه و ریشه کلمه هرمنوتیک، شرایط برنامه درسی را از حیث نظریه پردازی، پژوهش و برنامه ریزی در حیطه هرمنوتیک فلسفی، با تأکید بر دیدگاه های هایدگر و گادامر، مورد بررسی قرار دهد. نتیجه این بررسی نشان می دهد که تحت تأثیر این مکتب فلسفی، نظریه پردازی، پژوهش و برنامه ریزی برنامه درسی ماهیّتی تکثّر گرا، دیالکتیکی و بافت محور خواهد داشت.
بررسی تاثیر مدرنیسم بر تحولات فکری کسروی و تقی زاده بر اساس مبانی هرمنوتیک و روانشناسی شخصیت هورنای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مواجهه ایرانیان با مدرنیته یکی از مباحثات مجادله آمیز چند دهه اخیر در فضای روشنفکری ایران بوده است . این مباحثات از زاویه های مختلف با ایجاد دیدگاه های متفاوت در بین روشنفکران قابل بررسی و تحلیل می باشد . فضای قرن نوزدهم ، نفوذ و رخنه مدرنیته، بدون درنظرگرفتن ملاحظات و مسایل داخلی با چالش های فکری زیادی همراه بوده است. چالش با اسلام گرایان سنتی و ناسیونالیسم ایرانی موجب شد که برخی افراد سنت گرا همچون سید احمد کسروی و سید حسن تقی زاده که هر دو از روحانیان سنتی بودند دچار دگراندیشی عمیقی گردند. مقاله حاضر با بهره گیری از نظریه هرمنوتیک و روانشناسی شخصیت هورنای و در پاسخ گویی به علل و عوامل و چگونگی این دگراندیشی بصورت توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانه ای این فرضیه را مورد آزمون قرار خواهد داد که شرایط محیطی ، تربیت بی محتوا و خشک خانواده ، تاثیرپذیری روانی و برخی برخوردهای تعصب آمیز سنت گرایان و عدم ارائه ایده و الگوی نو در آن شرایط، موجب دگراندیشی و بعدها حتی مقابله با اسلام گرایان در میان این افراد گردیده است . کلید واژه : اسلام، مدرنیته ، ناسیونالیسم ، کسروی و تقی زاده، هرمنوتیک، روانشناسی هورنای