مطالب
فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۵۰۴٬۲۴۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش شناسایی و تحلیل موانع و چالش های پیش روی سیاست گذاری مبتنی بر سناریو در زمینه سیاست های توسعه نفتی ایران است. این مطالعه به بررسی منابع بایاس، قابلیت پیش بینی رخدادهای آتی، سطح دانش و تخصص موجود برای تدوین سناریوها، و تعارضات منافع و تنش های موجود در مذاکرات می پردازد. این پژوهش به روش کیفی انجام شد و از مصاحبه های نیمه ساختارمند و تکنیک دلفی برای جمع آوری داده ها استفاده شد. در ابتدا، پرسشنامه های دلفی بین 20 نفر از مدیران ارشد وزارت نفت و خبرگان دانشگاهی توزیع گردید. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختارمند جمع آوری و با استفاده از نرم افزار NVivo تحلیل شدند. تکنیک دلفی در سه مرحله اجرا شد تا به اشباع نظری دست یابد. یافته های این پژوهش نشان داد که چهار مفهوم اصلی به عنوان موانع و چالش های سیاست گذاری مبتنی بر سناریو در توسعه نفتی ایران شناسایی شدند: سوگیری در تدوین خط مشی ها، عدم توانایی پیش بینی رخدادهای آتی، فقدان دانش و تخصص کافی برای تدوین سناریوها، و تعارض در منافع و تنش در مذاکرات. این چالش ها می توانند منجر به کاهش کیفیت و اثربخشی سیاست ها شوند. نتایج نشان می دهد که شناسایی و مدیریت سوگیری ها، بهبود توانایی های پیش بینی، افزایش دانش و تخصص در تدوین سناریوها، و مدیریت تعارضات منافع و تنش ها می تواند به بهبود فرآیند سیاست گذاری مبتنی بر سناریو کمک کند. برنامه های آموزشی و آگاهی بخشی، ایجاد سیستم های بازخورد و تحلیل های پیش بینی می توانند در این راستا مؤثر باشند.
Intellectual Property Management in Early-Stage Technology Ventures: A Qualitative Study نوع مقاله : پژوهش کیفی
حوزه های تخصصی:
The objective of this study was to explore the strategies and challenges associated with intellectual property (IP) management in early-stage technology ventures. By examining how these ventures navigate the complexities of IP, the study aims to provide insights into the practices that contribute to their innovation, competitive advantage, and long-term sustainability. This qualitative study employed semi-structured interviews with 27 participants who were actively involved in managing IP within early-stage technology ventures. Participants were selected through purposive sampling to ensure relevant experience in IP management. Data were collected until theoretical saturation was achieved. The interviews were transcribed and analyzed using NVivo software, following a thematic analysis approach to identify key themes and subthemes. The analysis revealed three main themes: the importance of IP, IP management strategies, and challenges in IP management. Participants highlighted the strategic role of IP in providing a competitive edge, attracting investment, and facilitating market differentiation. Key strategies identified included systematic identification and protection of IP, collaboration and partnerships, and enforcement mechanisms. Challenges encompassed financial constraints, legal and regulatory complexities, lack of IP knowledge, internal organizational issues, and external threats such as cybersecurity risks and global competition. These findings align with existing literature on IP management and underscore the multifaceted nature of IP in early-stage ventures. Effective IP management is crucial for the success of early-stage technology ventures. The study emphasizes the need for robust IP strategies, education and expertise in IP, strategic collaborations, and vigilant enforcement mechanisms. Addressing financial and regulatory challenges and investing in cybersecurity are essential for mitigating risks and sustaining competitive advantage. The insights gained can inform entrepreneurs, investors, and policymakers in developing practices and policies that support innovation and growth in the technology sector.
آموزش مفهوم متغیر تصادفی با استفاده از رویکرد انتگرال ریمان-استیلتس و راهبرد داربست برای دانشجویان علوم و مهندسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مطالعه راهبرد داربست و ارائه رویکرد جدیدی برای آموزش متغیرهای تصادفی در دروس احتمال دانشجویان علوم و مهندسی انجام شده است.
روش پژوهش: در این مقاله ابتدا در مورد یادگیری فعال و عواملی نظیر کار گروهی، بازخورد اصلاحی و استفاده از رایانه، که در یادگیری دروس وابسته به آمار و احتمال به دانشجویان کمک می کند، موردهایی مطرح می شود. سپس برنامه های نمایشی به عنوان جایگزینی برای روش های کلاسیک آموزشی معرفی می شود.
یافته ها: در این مقاله به برخی تصورهای غلط رایج دانشجویان درباره پیشامدها، متغیرهای تصادفی و متغیرهای تصادفی پیوسته اشاره می شود و با ذکر تعدادی مثال این مفهوم ها مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهند گرفت. سپس مفهوم راهبرد داربست و کاربرد آن در آموزش متغیر تصادفی و یک رویکرد تدریس در دوره های آموزشی آمار و احتمال شرح داده می شود.
نتیجه گیری: با توجه به موارد بیان شده در مقاله، پیشنهاد می شود در تدریس مباحث اولیه متغیرهای تصادفی برای دانشجویان علوم و مهندسی، به جای این که حالت های متغیرهای تصادفی گسسته و پیوسته به طور جداگانه تدریس شوند، متغیرهای تصادفی به صورت کلی و با استفاده از مفهوم انتگرال ریمان-استیلتس آموزش داده شوند.
تحلیل پدیده فرسودگی شغلی در سازمان، مبتنی بر منطق فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، تحلیل پدیده فرسودگی شغلی کادر درمان مبتنی بر منطق فازی و با استفاده از آزمون فرض فازی، برحسب ویژگی های جمعیت شناختی است. این پژوهش بصورت مطالعه موردی، در یک بیمارستان تخصصی پیاده سازی گردیده است. بدین منظور، پرسشنامه استاندارد فرسودگی شغلی مازلاک، توسط یک نمونه 120 نفری تکمیل شده و فرسودگی شغلی در سه بعد تحلیل(خستگی)عاطفی، مسخ شخصیت و کاهش پیشرفت فردی، مورد بررسی قرار گرفت. همچنین درمورد ویژگی های جمعیت-شناختی، اطلاعاتی از قبیل سن، تحصیلات، تأهل، سابقه ، درآمد، نوع شغل و نوع استخدام از افراد اخذ گردید. ازآنجا که بحث درحوزه علوم انسانی، با قطعیت همراه نیست، نمی توان بطور قطعی فرضیه هایی را در این حوزه رد یا تأیید نمود؛ بنابراین استفاده از آزمون فرض فازی در این حوزه، پیشنهاد شد. در آزمون فرض فازی، تأیید یا رد یک فرضیه مطرح نیست، بلکه درجه درستی آنها مهم است؛ لذا در این تحقیق، 3888 فرضیه وجود داشت که فقط 350 مورد آن درجه تأیید بالاتر از صفر داشتند. از این میان درنهایت 12 فرضیه ای که بیشترین درجه تأیید را دارا بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. فرضیاتی که دارای درجه تأیید بالایی هستند، نشان دهنده فرسودگی متوسط کادر درمانی در این بیمارستان تخصصی می باشند.
بررسی تاثیر توانمندی های نوآوری در رابطه بین جهت گیری بین المللی و عملکرد صادرات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت نوآوری و راهبردهای عملیاتی سال ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
190 - 208
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش دستیابی به درک بهتر از توسعه توانمندی های سازمانی شرکت های دانش بنیان و بهبود عملکرد آن ها در صادرات است. همچنین این مطالعه قصد دارد تا با سنجش جهت گیری بین المللی، به عملکرد این شرکت ها در بازارهای بین المللی کمک کند.روش شناسی پژوهش: برای دستیابی به اهداف بیان شده، بین ۲۱۹ شرکت دانش بنیان که سابقه صادرات داشته اند، پرسش نامه توزیع گردیده که ازاین بین، اطلاعات ۲۰۵ پرسش نامه برای تجزیه وتحلیل به روش معادلات ساختاری و نرم افزار اسمارت PLS مورداستفاده قرار گرفت.یافته ها: بر اساس یافته های این مطالعه مشاهده می شود که سه متغیر جهت گیری بین المللی، توانمندی های نوآوری و عملکرد صادرات با یکدیگر رابطه مثبت و معناداری دارند. همچنین استدلال می شود که جهت گیری بین المللی بر شش بعد از هفت بعد متغیر توانمندی های نوآوری تاثیر داشته و تنها با بعد ظرفیت تحقیق و توسعه رابطه معناداری ندارد. ضمنا از این ابعاد، تنها دو بعد ظرفیت تحقیق و توسعه و ظرفیت بازاریابی با عملکرد صادرات رابطه معناداری دارند.اصالت/ارزش افزوده علمی: نتایج این مطالعه یافته های ادبیات پیشین را تایید می کند که اذعان می داشتند رابطه قوی و مثبتی بین توانایی های شرکت و عملکرد آن ها در بازارهای بین المللی وجود دارد. این مطالعه بینش هایی در مورد ایجاد گرایش بین المللی به عنوان یک توانایی داخلی مهم که می تواند به عملکرد برتر صادرات این دست از شرکت ها کمک کند، ارایه می دهد. اثرات تعدیل گر مهم هستند؛ زیرا مشخص می شود که محرک های داخلی بر بین المللی سازی هر چه سریع تر کسب وکارهای جدید تاثیر می گذارند.
تأثیر شیوع کووید-19 بر سرمایه گذاری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تجربی حسابداری سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
213 - 240
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر شیوع کووید - 19 برسرمایه گذاری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. با استفاده از روش حذف سیستماتیک تعداد180 شرکت از بین آنها انتخاب گردید و داده های مورد نیاز پژوهش از صورتهای مالی فصلی شرکت های منتخب، استخراج شد. دوره زمانی پژوهش شامل 11 فصل شیوع کووید-19 ( زمستان 1398 تا تابستان 1401) و 11 فصل عادی قبل از شیوع کووید-19 ( بهار 1396 تا پاییز 1398) می باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی، از نظر روش از نوع توصیفی و از نظر روش تحلیل داده ها از نوع تحلیل رگرسیونی می باشد. برای بررسی معنادار بودن معادله خط رگرسیون از آزمون فیشر و برای معناداری ضرایب از آزمون حداقل مربعات تعمیم یافته استفاده شد. داده های مربوط به متغیرهای پژوهش بعد از گردآوری از طریق سامانه کُدال و آرشیو شرکت بورس و اوراق بهادار، با استفاده از نرم افزار آماری ایویوزو استتا مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته اند. نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها نشان می دهد بین شیوع کووید- 19 و سرمایه گذاری شرکت ها رابطه معناداری وجود دارد. بدین معنی که در دوران شیوع کووید-19، سرمایه گذاری شرکت ها نسبت به دوران عادی قبل از آن کاهش معناداری داشته است. همچنین نتایج نشان داد ساختار مالکیت و اندازه شرکت تأثیر معناداری بر رابطه بین کووید-19 و سرمایه گذاری شرکت ها نداشته است، در حالی که چرخه عمر و انعطاف پذیری نقدی تأثیر معناداری بر رابطه کووید-19 و سرمایه گذاری شرکت ها داشته است.
تبیین مؤلفه های موثر بر تاب آوری شرکت های تولیدی در شرایط بحرانی دوره کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حسابداری و منافع اجتماعی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۲)
209 - 236
حوزه های تخصصی:
هدف: تاب آوری به توانایی شرکت ها برای پیش بینی، آمادگی و پاسخ گویی به شرایط بحرانی اشاره می کند.پژوهش حاضر به تبیین مؤلفه های مؤثر بر تاب آوری شرکت های تولیدی در شرایط بحرانی می پردازد.روش: این پژوهش از نوع پژوهش های کاربردی بوده و از لحاظ روش شناسی همبستگی از نوع پس رویدادی می باشد. نمونه پژوهش شامل 129 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی سال های 1393 تا 1400 می باشد. جهت آزمون فرضیه ها از روش معادلات ساختاری و نرم افزار اسمارت پی ال س استفاده گردید.یافته ها: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد، سرمایه فکری بر تاب آوری شرکت در شرایط بحرانی تاثیر مثبت و معناداری دارد. استفاده مناسب از سرمایه انسانی مانند آم وزش کارکنان، تعدیل ساختارها نظیر به کارگیری سیستم مناسب فناوری اطلاعات و ارتباطات و اهتمام بیشتر برای تامین نیاز مشتریان و کسب رضایت آنان ، می تواند ظرفی ت انطب اق شرکت را افزایش دهد و درنتیجه شرکت در شرایط بحرانی تاب آور شود. همچنین یافته ها نشان داد، اثربخشی هیات مدیره بر تاب آوری در شرایط بحرانی تاثیر دارد. هیات مدیره موثر، نقش بسزایی در جهت دهی و هدایت منسجم تمامی فعالیت ها به منظور تضمین کارآمدی و موفقیت شرکت در شرایط بحرانی دارد. نتایج حاکی از آن است، فعالیت های نوآورانه در شرایط بحرانی تاثیری بر تاب آوری شرکت های تولیدی ندارد.نتیجه گیری: شرکت های تولیدی لازم است در مواجه با شرایط بحرانی که فعالیت های اجتماعی، مالی و اقتصادی را مختل می کند، با برنامه ریزی جامع و اتخاذ تصمیم های استراتژیک و افزایش پتانسیل من ابع انسانی و بهبود س اختار درونی، ت اب آوری شرکت را افزایش دهند. دانش افزایی: این پژوهش برای نخستین بار تاب آوری شرکت های تولیدی را در بازارهای نوظهور بررسی نموده است و نشان داد، هیأت مدیره پویا و موثر و ظرفیت های منابع انسانی، ساختاری و رابطه ای به افزایش تاب آوری شرکتها در مواجه با شرایط بحرانی منجر می شود. یافته های پژوهش برای تحلیل گران، قانون گذاران و صاحبان سهام شرکت ها می تواند مفید واقع شود. همچنین یافته های پژوهش به غنای ادبیات عوامل موثر بر تاب آوری شرکت های تولیدی می افزاید.
پرورش فرهنگ تعالی پژوهشی: راهبردهایی برای ترویج فرهنگ سازمانی پژوهش محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت نظامی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۳
104 - 127
حوزه های تخصصی:
در چشم انداز رقابتی و به سرعت در حال تحول امروز، سازمان ها نیاز به نوآوری و سازگاری دائمی برای ماندن در این عرصه دارند. یکی از راه های قدرتمند برای دستیابی به این هدف، پرورش فرهنگ تعالی پژوهشی در سازمان است؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر ارتقای فرهنگ سازمانی پژوهش محور با استفاده از رویکرد اکتشافی در دانشگاه افسری امام علی در سال 1402 بود. پژوهش حاضر با توجه به هدف و موضوع پژوهش، کاربردی و از لحاظ زمان مقطعی و در زمره ی مطالعات میدانی از نوع اکتشافی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه پرسنل (دانشجویان، اساتید و کارمندان بخش اداری) دانشگاه افسری امام علی (ع) در پاییز سال 1402 نفر بودند (2000 نفر) که با استفاده از نمونه گیری تصادفی از نوع طبقه ای و جدول مورگان تعداد 323 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه محقق ساخته استفاده شد. برای روایی محتوایی پرسش نامه از نظرات اساتید در رشته علوم تربیتی و هم چنین تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد و پایی پرسش نامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 95/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی و مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای SPSS28 و PLS3 استفاده شد. نتایج نشان داد که برای ارتقای فرهنگ پژوهش محور دانشگاه افسری امام علی (ع) شش عامل به شرح زیر شناسایی شده است: 1. برگزاری برنامه ها و دوره های آموزشی 2. ارتقاء دسترسی به منابع و اطلاعات 3. ایجاد امکانات مناسب 4. ایجاد شورایی از افراد متخصص برای هدایت و حمایت پژوهش ها 5. افزایش اهمیت و ارزش دادن به پژوهش و 6. حمایت و دادن انگیزه به پژوهشگران.
شناسایی عناصر کلیدی یادگیری خُرد در محیط سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش کوشش شده است که مدلی جامع برای شناسایی عناصر کلیدی موفقیت در پیاده سازی یادگیری خُرد در محیط سازمان ارائه شود. این پژوهش از لحاظ هدف جز تحقیقات توسعه ای و از لحاظ شیوه ی گردآوری یافته ها با رویکرد کیفی و با استفاده از روش سنتزپژوهی مبتنی بر مدل شش مرحله ای روبرتس (2006) انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل همه ی مقالات علمی معتبر مرتبط با موضوع در بازه ی زمانی (2023-2000) می باشد که در پایگاه های تخصصی و علمی داخل و خارج کشور نمایه شده اند. جهت نمونه گیری از میان منابع جستجو شده پس از چند مرحله غربالگری با شاخص های بررسی عنوان، چکیده، محتوای و کیفیت پژوهش و معیار مهارت های ارزیابی حیاتی (CASP)، 19 منبع به صورت هدفمند انتخاب گردید. داده ها در بخش کیفی از طریق فرم چک لیست محقق ساخته و روش تحلیل مضمون در محیط نرم افزار MAXQDA کدگذاری تحلیل شدند. اعتباریابی یافته های پژوهش از طریق چهار معیار لینکلن و گوبا (1985)، خودبازبینی محقق، توافق بین دو کدگذار مورد ارزیابی قرار گرفت. بر اساس یافته های پژوهش، 187 مضمون پایه به عنوان نشانگرها و 8 مضمون اصلی (یادگیری الکترونیکی، یادگیری غیر رسمی، محیط یادگیری، یادگیری خودراهبر، یادگیری تعاملی، محتوای خرد، یادگیری از طریق موبایل (سیار) و ارزشیابی خرد) به عنوان عناصر کلیدی موفقیت در پیاده سازی یادگیری خرد در محیط سازمان شناسایی گردید. باتوجه به یافته های پژوهش پیشنهاد می گردد که متولیان واحد آموزش جهت برنامه ریزی و برگزاری دوره های آموزشی به مضامین اصلی توجه کنند.
اثر فعالیت های حسابرسی بر بهبود عملکرد مالی بیمارستان های دولتی شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حسابداری و حسابرسی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
79 - 102
حوزه های تخصصی:
امروزه بهبود ارائه خدمات و کیفیت عملکرد سازمان های بخش عمومی از جمله موارد مهم مورد توجه دولت هاست. در بیمارستان های دولتی نیز با توجه به افزایش روزافزون فعالیت ها ضرورت اقدامات حسابرسی بیشتر نمایان می شود. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش اجرا، توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارشناسان مالی، حسابرسان داخلی و مستقل بیمارستان های دولتی شهر مشهد در طی سال ۱۳۹۷ است که دارای حداقل ده سال (از ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۷) سابقه کار مرتبط در حوزه های مالی بوده اند، که به روش سرشماری و از طریق توزیع پرسشنامه مورد مطالعه قرار گرفته و تعداد 72 مورد پرسشنامه های تکمیل شده جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده اند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها نیز مدل یابی معادلات ساختاری با کمک نرم افزار Smart PLS استفاده شده است. بر اساس یافته های پژوهش تعیین حدود رسیدگی به فعالیت ها با ضریب ۵۲۲ / 0، کیفیت ارزیابی سیستم ها و کنترل های داخلی با ضریب ۷۵۱/0 و همچنین برنامه ریزی حسابرسی با ضریب ۶۱۸/0 همگی اثر معناداری بر بهبود عملکرد مالی بیمارستان ها دارند. نتایج نشان می دهند که آنچه از اهمیت بیشتری برخوردار است کیفیت ارزیابی سیستم ها و کنترل های داخلی است و پس از آن نوع برنامه ریزی فرآیند حسابرسی و حدود رسیدگی به فعالیت هاست.
تأثیر تخصص حسابرس بر رابطه بین تغییر درجه حسابرسان و تجدید ارائه صورت های مالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حسابداری و حسابرسی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
123 - 142
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعه حاضر بررسی تأثیر تخصص حسابرس بر رابطه میان تغییر درجه حسابرسان و تجدید ارائه صورت های مالی شرکت ها است. پژوهش حاضر کاربردی و از بعد روش شناسی، همبستگی از نوع علّی (پس رویدادی) می باشد. جامعه آماری پژوهش، کلیه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بوده و با استفاده از روش نمونه گیری حذف سیستماتیک، 130 شرکت به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شده و در دوره زمانی 10 ساله بین سال های 1391 الی 1400 مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج حاصل از آزمون رگرسیون فرضیه های پژوهش نشان دادکه تغییر درجه حسابرس با تجدید ارائه صورت های مالی رابطه مستقیم و معناداری دارد. همچنین تعامل تغییر درجه حسابرس و تخصص حسابرس بر تجدید ارائه صورت های مالی تأثیر عکس دارد. جهت حفظ کیفیت صورت های مالی، مالکان شرکت ها باید به صورت گردشی از حسابرسان با نمره بالاتر جهت بررسی صورت های مالی استفاده نمایند. بررسی تأثیر تخصص حسابرس بر تجدید ارائه صورت های مالی شرکت ها و تأثیر تعامل تغییر درجه حسابرس و تخصص حسابرس بر رابطه بین آن ها، می تواند به مالکان شرکت ها کمک کند تا با انتخاب حسابرسان با نمره بالاتر، کیفیت صورت های مالی را حفظ کنند و در نتیجه، اعتماد علاقه مندان به شرکت را افزایش دهند.
نقش اتحاد راهبردی، ابعاد دوسوتوانی و چابکی راهبردی بر عملکرد بین المللی سازمان های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
193 - 211
حوزه های تخصصی:
امروزه با توجه به تغییرات ناگهانی و چالش های محیطی گوناگون در بازارهای بین المللی، عملکرد شرکت ها دارای اهمیت فراوان است. از این رو چابکی در سطح راهبردی به عاملی تبدیل گردیده که سازمان ها با استفاده از آن به این تغییرات پاسخ مناسبی دهند. این پاسخ ها می تواند بر مبنای اتخاذ راهبرد های اکتشاف و بهره برداری باشد که بر چابکی راهبردی سازمان تاثیر گذار است. این دو بعد دوسوتوانی می توانند منشا اتحاد های راهبردی باشند. اتحادهای راهبردی که توسط شرکت ها انجام می گیرد، می توانند عاملی برای پاسخگویی مناسب به چالش های محیطی باشد. از این رو هدف پژوهش حاضر بررسی نقش اتحاد راهبردی بر عملکرد بین المللی سازمان ها با توجه به متغیر هایی همچون ابعاد دوسوتوانی و چابکی راهبردی است. جامعه آماری پژوهش حاضر را شرکت هایی تشکیل داده اند که دارای فعالیت بین المللی هستند. حجم نمونه شامل 227 شرکت است. ابزار پژوهش حاضر، پرسشنامه محقق ساخته است که روایی و پایایی آن مورد تایید قرار گرفته است. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون معادلات ساختاری و از برنامه Smart-PLS 3.2 استفاده شده است. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که اتحاد راهبردی بر اکتشاف و بهره بردای تاثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین نتایج نشان داد که اتحاد راهبردی تاثیر مثبت و معناداری بر ابعاد دوسوتوانی دارد. ابعاد دوسوتوانی (اکتشاف و بهره برداری) نیز تاثیر مثبت و معناداری برچابکی راهبردی دارند. سرانجام چابکی راهبردی تاثیر مثبت و معناداری بر عملکرد بین الملل سازمان ها ایرانی دارد.
طراحی مدلی برای انتخاب و پایش استراتژی همکاری با تامین کننده با استفاده از پایش پروفایلی فازی هزینه های پیش بینی نشده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت صنعتی سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۳
185 - 240
حوزه های تخصصی:
استراتژی همکاری با تأمین کننده نقش مهمی در قدرت سازمان در بازار امروز دارد. توانایی نظارت بر عملکرد تأمین کننده و پایش استراتژی همکاری بین سازمان و تأمین کننده یک قابلیت حیاتی برای حفظ رابطه قوی سازمان و تأمین کننده است. این مقاله با پایش مستمر عملکرد تأمین کننده در طول زمان به بررسی انتخاب مدل همکاری با تأمین کننده و پایش استراتژی همکاری در طول زمان می پردازد. برای این منظور یک مدل پایش پروفایلی فازی چندگانه در دو مرحله برای پایش هزینه های پیش بینی نشده تأمین کننده ارائه شده است. در گام نخست معیارها و شاخص ها برای ارزیابی فرآیند تحویل، کیفیت با توجه به منابع کتابخانه ای و نظر کارشناسان و نخبگان صنعت موردنظر استخراج می شود. در مرحله بعد، در فاز یک پایش با استفاده از روش پارامترهای مدل مبنی بر تفاوت های متوالی را برای پروفایل فازی چندگانه فرآیند تحویل و کیفیت به صورت جداگانه محاسبه و پایش می شوند و در فاز دوم از روش نسبت درستنمایی برای نظارت بر پروفایل ها به صورت فازی در طول زمان استفاده می شود تا در صورت وجود هشدار در کمترین زمان ممکن نمودار کنترلی آن را نشان دهد. در آخرین مرحله با استفاده از نتایج پروفایل های فازی فرآیند تحویل و کیفیت و با استفاده از هوش مصنوعی و ابزار سیستم استنتاج فازی به پایش هزینه های پیش بینی نشده و تصمیم گیری در مورد تأمین کننده و پایش استراتژی اتخاذشده پرداخته می شود. این مدل در صنعت خودروسازی شرکت ایران خودرو و تأمین کننده قطعات گیربکس توسط شرکت نیرومحرکه اجراشده است. با توجه پایش مستمر عملکرد شرکت تأمین کننده در هزینه های غیرقابل پیش بینی، شرکت ایران خودرو استراتژی همکاری بلندمدت را انتخاب و پایش می کند.
هم بستگی درون صنعتی، تنوع سبد سهام داران عمده و هزینه سرمایه شرکت: نقش تعدیلگر حاکمیت شرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۳۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
70 - 94
حوزه های تخصصی:
هدف: از عوامل مهم تأثیرگذار بر سرمایه گذاری، ریسک سرمایه گذاری و به تبع آن، هزینه سرمایه ای است که به شرکت ها تحمیل می شود. تأثیر انتقال اطلاعات درون صنعتی در پژوهش های داخلی، بر محیط گزارشگری و کیفیت اطلاعات مالی شرکت ها مشهود است. در صورتی که اطلاعات شرکت های هم صنعت در صنایع هم بسته تر، بر تصمیم سرمایه گذاران و کیفیت افشا تأثیر بگذارد، می توان انتظار داشت بر واکنش به سود و ریسک برآورد شده سرمایه گذاران و متعاقب آن، بر هزینه سرمایه نیز اثرگذار باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر هم بستگی درون صنعتی و تنوع سبدسهام داران عمده بر هزینه سرمایه شرکت ها و در نظر گرفتن نقش تعدیلگر تمرکز مالکیت و تنوع جنسیتی هیئت مدیره انجام شده است.
روش: به منظور نیل به این هدف، داده های پنلی ۱۴۴ شرکت، طی دوره زمانی ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۹، از گزارش های مالی سالیانه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران جمع آوری شد و داده ها با استفاده از رگرسیون چند متغیره تحلیل شدند. تنوع سبد سهام داران عمده، بر اساس روش روادس (۱۹۹۳) و شاخص هرفیندال هیرشمن و هم بستگی درون صنعتی، طبق مدل چیو (۲۰۱۴) اندازه گیری شد. در محاسبه تنوع سبد سهام داران عمده، ابتدا سبد سهام دار عمده، شامل شرکت های بورسی و فرابورسی برای هر سال آن سهام دار، مشخص و شاخص هرفیندال هیرشمن بر اساس آن محاسبه شد؛ سپس برای هر سال شرکت، بر اساس درصد مالکیت سهام داران عمده، میانگین موزون شاخص تنوع سبد سهام آن سال شرکت به دست آمد.
یافته ها: نتایج از تأثیر منفی و معنادار تنوع سبد سهام داران عمده و هم بستگی درون صنعتی بر هزینه سرمایه شرکت ها حکایت دارد. همچنین تمرکز مالکیت و تنوع جنسیتی در ترکیب هیئت مدیره، بر شدت این ارتباطات اثرگذار است. تمرکز مالکیت، ارتباط میان تنوع سبد سهام داران با هزینه سرمایه را تقویت و رابطه میان هم بستگی درون صنعتی و هزینه سرمایه را تضعیف می کند؛ اما وجود هیئت مدیره زن، شدت هر دو رابطه مذکور را تضعیف می کند؛ یعنی در شرکت هایی که هیئت مدیره زن دارند، شدت روابط مذکور کمتر بوده است.
نتیجه گیری: تأیید شدن رابطه منفی میان تنوع سبد سهام دار عمده با هزینه سرمایه، مؤید دیدگاه اطلاعاتی در این زمینه است. بر اساس این دیدگاه، با توجه به اینکه تعداد و تنوع سبد سهام داران عمده، به تحمل هزینه های بیشتر، به منظور دستیابی به اطلاعات نهانی برای سهام دار عمده منجر خواهد شد، در صورت وجود تنوع در سبد، سهام دار عمده تمرکز خود را بر اطلاعات عمومی خواهد گذاشت و سعی خواهد کرد که از طریق اِعمال فشار بر شرکت سرمایه پذیر، اطلاعات شفاف تر و باکیفیت تر توسط سرمایه پذیر تهیه شود که این موضوع خود به کاهش عدم تقارن اطلاعاتی و کاهش هزینه سرمایه منجر خواهد شد. همچنین نتایج از رابطه منفی و معنادار هم بستگی درون صنعتی با هزینه سرمایه شرکت حکایت دارد. در نهایت، نتایج مؤید وجود اثر تعدیلگری تمرکز مالکیت و تنوع جنسیتی هیئت مدیره بر روابط مذکور بوده است.
چارچوب تأمین استعداد برای کسب وکارهای نوپا در بستر دیجیتال: مطالعه چند موردی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
388 - 414
حوزه های تخصصی:
هدف: تأمین استعداد برای کسب وکارهای نوپا، از جمله اقدام هایی است که بی توجهی به آن، مشکلات جبران ناپذیری همچون، کاهش سهم بازار به همراه دارد. این موضوع زمانی با چالش های بیشتری روبه رو می شود که کسب وکارهای نوپا تصمیم می گیرند که از بستر دیجیتال برای تأمین استعداد خود استفاده کنند و استراتژی های تأمین استعداد خود را منطبق بر تحولات دیجیتال طراحی کنند. به همین منظور پژوهش حاضر با هدف ارائه چارچوب تأمین استعداد در کسب وکارهای نوپا (استعدادیابی، انتخاب و جامعه پذیری) در بستر دیجیتال انجام شده است.
روش: در پژوهش حاضر، به منظور درک عمیق از مسئله موجود و همچنین، شناسایی تجارب افراد مرتبط با حوزه مورد مطالعه، استفاده از روش کیفی و راهبرد مطالعه چند موردی کیفی، در دستور کار پژوهشگر قرار گرفت. مشارکت کنندگان پژوهش، ۲۰ نفر از مدیران و متخصصان چهار کسب وکار نوپا، در حوزه فناوری اطلاعات بودند که پس از بررسی عمیق در خصوص تخصص و اطلاعات کافی این افراد در زمینه مورد مطالعه، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند که از جمله روش های نمونه گیری نظری است، انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختار یافته جمع آوری و در سه مرحله کدگذاری و تحلیل شدند.
یافته ها: پس از انجام مصاحبه ها، داده های نهایی در سه مرحله کدگذاری شدند و در نهایت، سه دسته کلی از داده ها تحت عنوان مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر، استخراج شد. مرحله آخر کدگذاری پژوهش، دستیابی به ۱۰ مضمون فراگیر بود که به عنوان مهم ترین اقدام های تأمین استعداد در کسب وکارهای نوپا شناسایی شدند. این مضامین عبارت بودند از: اخذ رویکرد تهاجمی استعدادیابی، خلق برند کارفرمایی مناسب، مدیریت حفظ روابط با استعدادها، شناسایی ریسک های گزینش استعداد، طراحی معیارهای گزینش استعداد، طراحی روش های گزینش استعداد، تعیین کیفیت گزینش استعداد، مشخص کردن بازه زمانی جامعه پذیری، شناسایی شیوه های یادگیری و تدوین محتوای جامعه پذیری.
نتیجه گیری: پس از بررسی مضامین فراگیر و دسته بندی این مضامین در سه حوزه مورد مطالعه، در هر بخش، یک استراتژی به منظور ارتقای کیفیت تأمین استعداد در کسب وکارهای نوپا در بستر دیجیتال پیشنهاد شد. در واقع، نتایج پژوهش حاضر سه استراتژی اصلی را شناسایی کرد. این استراتژی ها در سه حوزه مشخص شدند. در بخش استعدادیابی، هم سویی استراتژی های استعدادیابی با تحول دیجیتال با هدف دستیابی به خزانه بیشتری از استعدادها باید در دستور کار قرار بگیرد. در بخش گزینش استعداد، کسب وکارهای نوپا باید به طراحی و پیاده سازی سیستم انتخاب چابک با به کارگیری فناوری های دیجیتال توجه کنند. در حوزه جامعه پذیری نیز، به روزرسانی فرایندهای فعلی، به منظور دستیابی به فرایند جامعه پذیری چابک باید در کانون توجه کسب وکارهای نوپا قرار گیرد. در نهایت، مدلی مفهومی متشکل از استراتژی های نهایی و مضامین فراگیر مربوط به آن ها، به عنوان چارچوب تأمین استعداد در کسب وکارهای نوپا ارائه شد. وجود یک چارچوب به منظور مدیریت تأمین استعداد در کسب وکارهای نوپا، از کلیدی ترین اقدام ها به شمار می رود.
تاثیر رسانه های اجتماعی و خلاقیت ادراک شده از خود بر گرایش کارآفرینانه و عملکرد کسب و کارهای کوچک و متوسط گردشگری
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف : کسب و کارهای کوچک و متوسط گردشگری به علت انعطاف پذیری و قابلیت هایی که در نحوه ارائه خدمات دارند، نقش مهم و ارزشمندی را در صنعت گردشگری ایفا می کنند؛ که نه تنها برای پایداری مقاصد گردشگری مفید هستند، بلکه فرصت هایی را برای زیربخش های محلی در این صنعت فراهم می کنند. بنابراین شناخت جنبه ها و عواملی که می تواند بر عملکرد کسب و کارهای کوچک و متوسط گردشگری تأثیرگذار باشد، حائز اهمیت است. پژوهش حاضر با بررسی تأثیر رسانه های اجتماعی و ادراک خلاقیت از خود بر گرایش کارآفرینانه در پی تبیین عملکرد کسب و کارهای کوچک و متوسط گردشگری می باشد. روش شناسی : تحقیق حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی و از نظر ماهیت و از نوع توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری این تحقیق کارآفرینان و صاحبین کسب و کارهای کوچک و متوسط گردشگری در استان مازندران می باشد. با توجه به فرمول کوکران حداقل حجم نمونه 217 نفر محاسبه شد؛ بدین ترتیب همین تعداد پرسش نامه، کامل جمع آوری گردید و جهت تجزیه و تحلیل مورد استفاده قرار گرفت. ابزار پژوهش حاضر، پرسش نامه می باشد و به صورت الکترونیکی و به روش نمونه گیری گلوله برفی در اختیار اعضای نمونه قرار داده شد تا به پرسش ها پاسخ دهند. یافته ها : یافته های نشان می دهد اینستاگرام محبوب ترین ابزار رسانه های اجتماعی است که کسب و کارهای کوچک و متوسط گردشگری برای افزایش آگاهی نسبت به چگونگی ارائه خدمات درکسب و کار خود، دریافت اطلاعات و همچنین دست یابی به مشتریان از آن استفاده می کنند. تأثیر تمامی متغیرها بر عملکرد کسب و کارهای کوچک و متوسط گردشگری به میزان قابل قبولی مورد تأیید واقع شد. نتیجه گیری و پیشنهادها : با توجه به اهمیت و پتانسیل رسانه های اجتماعی در جنبه های مختلف کسب و کار پیشنهاد می شود از این ابزارها بیش از پیش استفاده کنند و با توجه به سلایق مختلف کاربران در انتخاب و استفاده از ابزارهای مختلف رسانه های اجتماعی، کسب و کارهای کوچک و متوسط خود را محدود به یک ابزار نکنند و در تمامی اَپ ها فعالیت داشته باشند. الگوریتم های جدید فعالیت در رسانه های اجتماعی که محتواهای ارزشمند را در مقابل دید کاربران قرار می دهند بیاموزند و به شیوه ای خلاقانه در کسب و کاری خود مورد استفاده قرار دهند. نوآوری و اصالت : با توجه به اهمیت عملکرد کسب و کارهای کوچک و متوسط گردشگری و همچنین تأثیر رسانه های اجتماعی در نحوه فعالیت کسب وکارها، تحقیقات کمی در این زمینه و از نگاه فعالین و صاحبان این نوع مشاغل صورت گرفته است. لذا نتایج پژوهش حاضر از جنبه کاربردی می تواند برای کسب و کارهای کوچک و متوسط گردشگری مفید واقع شود.
بررسی جامعه شناختی رابطه بین سرمایه اجتماعی و خودکشی در ایران (۱۳۸۶- ۱۳۹۶)(مقاله علمی وزارت علوم)
سرمایه اجتماعی؛ نقش پیشگیرانه در اقدام به خودکشی دارد.این مفهوم به عنوان سازه یا مفهومی پیچیده و چندوجهی, هرچند در متون جامعه شناسی به موضوعی فراگیر و متبین تبدیل شده است؛ ولی درباره اعتبار و ارزش تبیین کنندگی آن, در حوزه خودکشی, مطالعه و تلاش کمتری صورت گرفته است. هدف این پژوهش بررسی جامعه شناختی رابطه سرمایه اجتماعی با خودکشی در استان های ایران است. سوال پژوهش حاضر این است: رابطه سرمایه اجتماعی با خودکشی در استان های ایران در سال های ( ۱۳۸۶- ۱۳۹۶) چگونه بوده است؟ این پژوهش در پرتو نظریه دورکیم و فوکویاما میزان رابطه سرمایه اجتماعی با خودکشی در بین استان های کل کشور را مورد مطالعه قرار داده است. روش پژوهش حاضر کمی و با از استفاده از تکنیک تحلیل ثانویه استفاده شده است. در این پژوهش ۳۱ استان کشور ایران و در دوره های زمانی ۱۳۸۶، ۱۳۹۳ و ۱۳۹۶ واحد تحلیل پژوهش را تشکیل دادند، واحد مشاهده اسناد آماری معتبر است. یافته های تجربی این متن دلالت بر آن دارد سرمایه اجتماعی خرد با خودکشی رابطه معکوس و معنی داری دارد و ۸ درصد از تغییرات مربوط به خودکشی را تبیین کرده است، سرمایه اجتماعی میانه و کلان با خودکشی نیز رابطه معکوس و معنی داری داشته اند و هر کدام به ترتیب ۱۲ و ۱۳ درصد از تغییرات مربوط به خودکشی را تبیین کرده اند. همچنین سرمایه اجتماعی کل رابطه منفی با خودکشی دارد یعنی با افزایش سرمایه اجتماعی، خودکشی کاهش می یابد و ۳۴ درصد از تغییرات میزان خودکشی را تبیین کرد.
کاوش عوامل مرتبط با رابطه فرازناشویی: یک مطالعه پدیدارشناسی تفسیری در بیرجند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
81 - 113
رابطه فرازناشویی یکی از مهم ترین تهدیدات ثبات خانواده و از دلایل بروز طلاق است؛ اما به دلیل تابو بودن، به این مسئله توجه جدی نشده است. این مطالعه با هدف واکاوی پدیدارشناختی علل روابط فرازناشویی در زوجین شهر بیرجند انجام گرفت. مطالعه حاضر با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی تفسیری انجام شد. جامعه آماری، شامل زوجینِ شهر بیرجند بودند که از خرداد 1402 تا دی 1402 به مراکز مشاوره راه نو، رویش، میثاق و همراه مراجعه کرده بودند. از این جامعه آماری تعداد 21 نفر که سابقه رابطه فرازناشویی (فرد خیانت کننده) داشتند به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. نمونه گیری تا حد اشباع داده ها ادامه یافت. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته عمیق استفاده شد. واکاوی تجارب زیسته افراد منجر به استخراج یک مضمون اصلی (خلأوجودی/بی معنایی)، پنج مضمون فرعی (بحران های وجودی، آمادگی آسیب خیزی، بحران های بین فردی/عدم ارضای نیاز مرتبط بودن، سوق یافتگی/سوق دهنده های اجتماعی و دگرگونی ارزشی) و 135 مفهوم اولیه گردید. شناسایی این مؤلفه ها ضمن افزایش بینش و آگاهی درباره تبیین پدیده رابطه فرازناشویی، نشان می دهند که رابطه فرازناشویی یک پدیده تک بعدی و سطحی نیست که صرفاً به علل درونی و بیرونی (مثل فرهنگ، اقتصاد، مذهب) نسبت داده شود. عدم درک، فهم و تفسیر لایه های عمقی این پدیده و معضل چندبعدی منجر به ازهم گسیختگی بیشتر بنیانِ نهاد خانواده خواهد شد.
ارائه الگوی فرهنگی حکمرانی خوب در دستکاه های ناظر برعملکرد دولت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال ۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۴)
147 - 172
مفهوم فرهنگی حکمرانی خوب در کلیه لایه های سازمانی دولتی و خصوصی نفوذ نموده و مبنایی برای اجرای بهینه امور مبتنی بر وظایف اجتماعی است. هدف از انجام پژوهش حاضر، ارائه الگوی فرهنگی حکمرانی خوب در دستگاه های ناظر بر عملکرد دولت است. پژوهش حاضر از منظر روش تحقیق از نوع استقرایی و از منظر هدف، بنیادی و ازنظر شیوه گردآوری داده ها، تحقیقی توصیفی و از نوع همبستگی، به لحاظ نحوه پردازش داده ها کیفی محسوب می گردد. جامعه آماری پژوهش، شامل خبرگان دستگاه های ناظر بر عملکرد دولت (دیوان محاسبات کشور، وزارت دارایی، سازمان بازرسی کل کشور) بودند که تعداد 12 نفر به روش نمونه گیری هدفمند، با رویکرد گلوله برفی تا رسیدن به اشباع نظری، انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته و مبتنی بر داده بنیاد بود. پایایی و روایی پرسشنامه توسط تکنیک دلفی و پایایی سؤالات پرسشنامه توسط ضریب آلفای کرونباخ بالاتر از 7/0 برآورد شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار MAXQDA11 استفاده شده است. یافته های پژوهش 6 مقوله را به عنوان عوامل علی، پدیده محوری، راهبرد، عوامل مداخله گر و زمینه ای و پیامدهای حاصل از اجرای فرهنگی حکمرانی خوب معرفی نمود. بر اساس نتایج پژوهش، می توان گفت که با توجّه به مفاهیم ارائه شده در الگوی پارادایمی تحقیق حاضر، می توان روند اجرای فرهنگی حکمرانی خوب را ارتقا بخشید.
کاربست ویژه ی عام واژه ها: شگردی تأویل افزا در غزل های حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۹)
111 - 136
افسون سازی های خواجه ی راز که به جذب خوانندگان و خواهندگان فراوانی انجامیده، اغلب حافظ پژوهان را بر آن داشته است تا پژوهش های پرشماری درباره ی رموز و اسرار این افسونگری های جهانی سازِ جاودانگی بخش انجام دهند. با وجود فراوانی این دست پژوهش ها به نظر می رسد که همچنان رازهایی نایافته و رمزهایی نشناخته درباره ی کارایی همیشگی و هم ه جایی کلام حافظ وجود دارد که شایسته ی شناسایی است. تأمل در دیوان خواجه به ویژه ابیاتی که قابلیت تأویل و تفأل بیشتری دارند، نشان می دهد که در برخی از این بیت ها حضور یک واژه ی عام، محور و مبنای تأویل افزایی گسترده قرار می گیرد. بررسی نمونه های متعدد و مقایسه ی نزدیک به هفتاد بیتِ به ظاهر مشابه، حکایت از شگردی زبانی دارد که طی آن یک عام واژه ی کلیدی با دو ویژگی صرفی (معرفه و معنی بودن) زمینه را برای برداشت های گونا گون از بیت یا مصراع موردنظر فراهم می آورد. دلالت گری نامحدود عام واژه ی محوری و کاربست ساده ی آن در شگرد موردمطالعه (بدون پیچیدگی های برآمده از دخالت و تأثیر صناعات ادبی و فنون بلاغی دشوار و دیریاب) ضمن جذب خوانندگان پرشمار از صنوف و اقشار مختلف، می تواند ظرفیت تأویل پذیری ابیات زمینه را به اوج برساند و امکان خوانش این بیت ها را تا فراسوی مرزهای زمانی و مکانی و زبانی فراهم کند. با بررسی ابیات دربردانده ی این شگرد در چهارچوب آزادترین خوانش هرمنوتیکی (خوانش خواننده محور) و مقایسه ی شگرد موردبحث با ایهام توسعه یافته ی حافظانه کوشش شده است، توان تفأل افزایی این شگرد به طوربرجسته تبیین شود. وجود نشانه هایی از این شگرد در آیاتی از قرآن کریم تقویت کننده ی این گمان است که حافظ این شگرد ساده و سحرآمیز را هم در مضمون و هم در راهبرد، وامدار اعجاز آیات آسمانی باشد.