مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
توسعه کشاورزی
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی روندها و جهت گیری های آینده ترویج کشاورزی در جهان به طور اعم و در ایران به طور اخص انجام شده است و برای این منظور از تحقیق توصیفی و فن فراتحلیل استفاده شده است. از نظر سازماندهی و تشکیلات باید بر خصوصی سازی، تجدید ساختار و تمرکززدایی تاکید شود. ترویج و آموزش کشاورزی باید ماهیتی ارتباطی - اطلاعاتی داشته باشد و هدفش تلاش جهت جهانی شدن کشاورزی، تجاری شدن کشاورزی، بالابردن بهره وری کشاورزی، توانمندسازی و مهیاسازی کشاورزان و بهره برداران، و تسهیل مشارکت گروه های محلی و تشکل های غیردولتی در برنامه های توسعه باشد. گروه ها و تشکل های غیردولتی و تشکل های محلی نقش ارباب رجوع را در ترویج و آموزش کشاورزی ایفا می کنند و ابزار ترویج در این زمان شبکه های اطلاعاتی و اطلاع رسانی است. در ایران نیز به نظر می رسد باید بخش دولتی ترویج کشاورزی را کوچک کرد و بسیاری از فعالیت ها و خدمات را به بخش های مختلف دیگر واگذار نمود و نیز روند تجدید ساختار را در پیش گرفت. پیشنهاد می شود ترویج کشاورزی در ایران به دو بخش دولتی (عمومی) و خصوصی تقسیم شود و بخش های دولتی به کشاورزان خرده پا و کوچک و بخش های خصوصی به کشاورزان بزرگ مالک اختصاص یابد و یا از ترکیبی از چند روند استفاده شود.
تحقیقات مشارکتی: رهیافت ها، تجربیات و پیشنهادها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مردم را نمی توان توسعه داد بلکه باید زمینه توسعه آنها توسط خودشان را فراهم نمود. در سال های اخیر پژوهش های «متخصص ـ برانگیخته» همچون توسعه عمودی به شدت زیر سؤال رفته و موضوع نقش مردم محلی در تحقیق تقویت شده است. به عبارت دیگر، به موازات نقد رهیافت های توسعه بالا ـ پایینی و متداول، تحقیقات مرسوم هم به نحوی به چالش کشیده شده اند. ایران هم از این قاعده مستثنی نیست؛ هرچند این موضوع در ایران با کمی تأخیر در حال شکل گیری است. دیگر زمان آن گذشته است که بیرونی ها «برای» مردم پژوهش، برنامه ریزی و اجرا کنند، بلکه این فعالیت ها باید با مردم و حتی توسط خود مردم انجام پذیرد. البته تاکنون هم کشاورزان مشغول انجام فعالیت های پژوهشی و توسعه ای بوده اند، ولی «بیرونی ها» کمتر این گونه فعالیت ها را به رسمیت شناخته اند. در این مقاله سعی می شود که یکی از عوامل مهم توسعه روستایی، یعنی پژوهش، محور بحث قرار گیرد. پس از نقدی گذرا درباره تحقیقات متداول، سعی خواهد شد که بحث بیشتر در زمینه تحقیقات مشارکتی و رهیافت های مهم آن دنبال گردد. همزمان محقق برحسب تجربیات پژوهشی مشارکتی خود تلاش می کند که موانع تحقیقات مشارکتی در ایران را مورد مطالعه قرار دهد. سپس پیشنهادهایی برای اصلاح تحقیقات مشارکتی در ایران ارائه می شود. شایان توجه است که در ایران موضوع مشارکت نظام مند کشاورزان در زمینه پژوهش در مراحل ابتدایی خود قرار دارد و بدیهی است که ما راهی طولانی را برای اصلاح فعالیت های پژوهشی در پیش رو داریم. محققان و کارگزاران توسعه روستایی قبل از پژوهش «با» مردم، اول باید تمرین آموزش و مشارکت را از خود شروع کنند. همچنین موفقیت در امر مشارکت کشاورزان در پروژه های تحقیقاتی و توسعه ای نیاز به سازماندهی مجدد دارد که باید در قالب فرآیند تغییر فرهنگ سازمانی شکل بگیرد که البته این فرآیند یک شبه اتفاق نمی افتد.
کاربرد منطق فازی در ارایه مدل ارزیابی سطوح توسعه کشاورزی دهستان های شهرستان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر ارائه مدل و کاربرد منطق فازی در ارزیابی توسعه کشاورزی دهستان های شهرستان کرمانشاه برای تصمیم گیری دقیق تر برنامه ریزان است. داده های پژوهشی از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با مسئولان مراکز خدمات این دهستان ها به عنوان افراد خبره گردآوری شده و نتایج تحقیق حاکی از سطح بندی دهستان ها در پنج رتبه است. دهستان های درودفرامان، میان در بند، و جلالوند با میزان توسعه یافتگی 39/0 رتبه اول؛ سراب نیلوفر، کوزران، چقانرگس، و الهیارخانی با میزان توسعه کشاورزی 389/0 رتبه دوم؛ و ماهی دشت با میزان توسعه کشاورزی 388/0 رتبه سوم را دارا بوده و همگی در ردیف دهستان های کمترتوسعه یافته قرار گرفته اند. بیلوار و سرفیروزآباد نیز به ترتیب با میزان توسعه کشاورزی 25/0 و 17/0 در رتبه های چهارم و پنجم و در گروه دهستان های توسعه نیافته واقع شده اند.
عوامل موثر بر مشارکت کشاورزان در اجرای طرح یکپارچه سازی اراضی استان ایلام: مطالعه موردی شهرستان شیروان و چرداول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمین یکی از مهم ترین عوامل مؤثر در تولید بخش کشاورزی محسوب می شود. وجود واحدهای خرده مالکی، به دلیل عدم استفاده مؤثر از فناوری، ماشین آلات و عوامل تولید کشاورزی، عامل محدود کننده بهره وری و بازدهی تولید در بخش کشاورزی محسوب می شود. هدف این نوشتار بررسی عوامل مؤثر بر مشارکت کشاورزان در اجرای طرح یکپارچه سازی اراضی شهرستان شیروان و چرداول در استان ایلام است. در این پژوهش اطلاعات جمع آوری شده از طریق پرسشنامه، و آماره های توصیفی و استنباطی در قالب تحلیل های یک متغیره و دو متغیره مورد بررسی قرار گرفته اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که سطح تحصیلات، و آگاهی بهره برداران از مفهوم یکپارچه سازی مهم ترین عوامل مؤثر بر تمایل مالکان به مشارکت در طرح یکپارچه سازی اراضی، و بالا بودن هزینه های اجرای طرح یکپارچه سازی اراضی، اصلی ترین عامل بازدارنده اجرای طرح است. جهت افزایش مشارکت کشاورزان در اجرای طرح یکپارچه سازی اراضی، اطلاع رسانی از طریق رسانه های گروهی، سازمان دهی کشاورزان در تشکل های روستایی، اعطای تسهیلات اعتباری و مالی به منظور یکپارچه کردن اراضی، و اجرای عملیات زیر بنایی دیگر پیشنهاد می شود.
توسعه کشاورزی در ایران: تعامل هدفها و راهبردها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با شتاب گرفتن رشد مناطق شهری بر پایه تولیدات صنعتی، جلوگیری از گسترش اختلاف شدید درآمد در مناطق شهری و روستایی روز به روز دشوارتر می شود. سرازیر شدن نیروی کار کم سواد از روستاها به حاشیه شهرها، پیدایش قشر عظیمی از جمعیت بیکار در مناطق شهری و به وجود آمدن نا برابری در سطح درآمدها از پیامدهای طبیعی این روند می باشد.در ایران نیز به موازات گسترش اقتصادی در سطح کلان نرخ رشد درآمد در مناطق شهری سرعت گرفته و مشکل نابرابری درآمدهای شهری و روستایی جدیدتر شده است.اصولا سرعت گرفتن روند توسعه کشاورزی تنها راه کاهش نابرابری سطوح درآمدی در مناطق شهری و روستایی است.اما این امر مستلزم تحقق نرخ بالای رشد کشاورزی و انتقال ضریب تکاثری پر قدرت آن به بخش روستایی غیر کشاورزی است. ایران به دلیل برخورداری از اراضی آبی مناسب برای تولید محصولات پر ارزش، که تقاضا برای آنها در سطوح ملی و روستایی روبه رشد است، در جایگاه بسیار مناسبی برای تحقق چنین نرخ رشدی در بخش کشاورزی قرار دارد. بخصوص می توان انتظار داشت که این کشور با برخوردار شدن از اقتصاد باز، سرمایه گذاری چشمگیر از محل درآمدهای نفتی و حتی سرمایه گذاری خارجی مستقیم بتواند نرخ رشد بالاتر از 8% در سال را در بخش شهری تجربه کند تا بازار مساعدی را برای تولیدات کشاورزی فراهم آورد. برای همگام کردن نرخ رشد درآمد روستایی با درآمد شهری نیز به دو طریق می توان عمل کرد: الف) کاهش سریع جمعیت روستایی و یکپارچه سازی مزارع به منظور تشکیل واحدهای بهره برداری بزرگتر وب) توسعه عمقی کشاورزی از طریق افزایش عملکرد و تراکم کشت. شایان ذکر است که در مورد ایران نه تنها بزرگترین ظرفیت برای کاهش تفاوت درآمد روستایی و شهری در تولید کالاهای پر ارزش بویژه محصولات باغی و دامی نهفته است، بلکه شرایط مناسبی نیز برای افزایش تولید این قبیل محصولات وجود دارد. بدیهی است حصول اطمینان از دستیابی به نرخ رشد سریع در محصولات پر ارزش مستلزم تلاش ویژه برای حل مسائل مربوط به بازاریابی کالاهای فاسد شدنی و توسعه فناوری در جهت نیازهای بازارهای هدف است. البته در این زمینه سایر زیر بخش ها هم نقش مهمی دارند.و باید به الزامات آنها نیز توجه شود.در این راستا مهمترین مسئله، الویت قائل شدن برای تحقیقات در زیر بخش باغبانی، با توجه به تنوع محصولات در ایران است.
ترویج و توسعه کشاورزی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به ضرورت و اهمیت روزافزون به کار گیری صحیح دستاورهای نوین علمی و فنی در فرایند توسعه کشاورزی این پرسش مطرح است که ترویج به عنوان عامل اصلی اشاعه نوآوریهای علمی و فنی چه نقشی درتوسعه کشاورزی ایران ایفا کرده است؟ برای پاسخ به این پرسش ضمن مرور منابع و با توجه به دیدگاه نظامهای پیچیده، چارچوب مفهومی جامعی تنظیم گردید و در قالب آن توسعه کشاورزی به عنوان تابعی از عملکرد نظام کشاورزی و عناصر درونی آن از جمله ترویج مورد توجه قرار گرفت. به منظور تعیین سهم ترویج در توسعه کشاورزی علاوه بر اعمال روش شبه آزمایش و کنترل میدانی عوامل غیر آزمایشی تکنیکهای پیشرفته کنترل آماری نیز مورد استفاده قرار گرفت. پس از انتخاب نمونه ها، در سطح ملی و گردآوری داده ها و تحلیل آنها این نتایج به دست آمده که توسعه کشاورزی تابعی از شرایط وعوامل عدیده ای است که یکی از موثرترین آنها ترویج کشاورزی است. ترویج از طریق ارتقاء سطح دانش و مهارتهای کشاورزان درتوسعه کشاورزی موثر است. ولی میزان این تاثیر به عوامل دیگری بستگی دارد که در چارچوب مفهومی این پژوهش تحت عنوان عوامل کنترل مطرح شدهاند. عوامل کنترل اعم از آنکه عوامل درون بخشی ترویج و نظام کشاورزی باشند یا عوامل اجتماعی و طبیعی،در افزایش میزان اثر بخشی ترویج در توسعه کشاورزی موثرند. بنابراین در فرایند توسعه ترویج و توسعه کشاورزی توجه به مجموعه این عوامل ضروری است.
ارزیابی توان های محیطی برای توسعه کشاورزی: (مطالعه موردی: ناحیه چغاخور، شهرستان بروجن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جهان امروز با بحران تخریب منابع دست به گریبان است. مشکلات فزاینده ناشی از این بحران، استفاده از روشها و راه حل های نوین علمی را برای تعدیل بحران و اتخاذ سیاستهای متناسب برای رویارویی با آن هر روز ضروری تر می سازد.
در مطالعات محیطی مهمترین راهِ نیل به توسعه مبتنی بر علم و شناخت علمی محیط، توجه اصولی به پتانسیلها، ارزیابی توانهای محیطی و بالاخره استفاده همه جانبه و منطقی از سرزمین، است. در این خصوص ارتباط تنگاتنگی بین توسعه کشاورزی با محیط و منابع محیطی نیز وجود دارد. در پژوهش حاضر به مطالعه و ارزیابی توانهای محیطی ناحیه چغاخور برای توسعه توانهای کشاورزی، براساس رهیافت تجزیه و تحلیل سیستمی پرداخته شده است و این فرض مد نظر بوده که ناحیه مذکور دارای توانها و منابع متنوع محیطی است که درصورت برنامه ریزی و استفاده متناسب از توانمندی های آن، مسیرتوسعه همه جانبه و پایدار ناحیه هموار می شود. درفرایند اجرای مطالعه؛ ابتدا با اتکاء به بررسی و شناخت توانهای محیطی، منابع اکولوژیکی شناسایی و سپس بر اساس رهیافت سامانه ای، این اطلاعات تجزیه وتحلیل، جمعبندی، تلفیق و در نهایت به صورت لایه های اطلاعاتی تهیه گردید. در ادامه با استخراج واحدها و سنجش آنها با معیارهای اکولوژیکی، توانها و استعدادهای بالقوه برآورد و درپایان، اولویت بین کاربریهای مجاز تعیین شده است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد؛ اکثر سطح منطقه برای توسعه کشاورزی درجه 1 توان توسعه ندارد، اما برای توسعه مرتعداری، کشاورزی درجه 2 و بویژه درجه 4 از توان بالایی برخوردار است. به عبارت دیگر، درحالیکه کشاورزی ممتد در بخشهای محدودی از ناحیه امکانپذیر است، برای دیم کاری و باغداری همراه با آبیاری شرایط مناسبی وجود دارد.
تحلیل مولفه های پایداری نظام کشت گندم در استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پایداری در نظام های کشت گندم به مؤلفه های متعدد اکولوژیکی، اقتصادی و اجتماعی بستگی دارد. شناخت این مؤلفه ها می تواند در تدوین سیاست ها و راهبردهای کشاورزی پایدار نقش بسزایی ایفاء کند. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف شناخت و تحلیل مولفه های پایداری نظام کشت گندم در استان فارس طرح ریزی شده است. این پژوهش به صورت پیمایشی انجام گرفته و جامعه آماری آن کشاورزان گندم کار آبی استان فارس می باشند. حجم نمونه از طریق فرمول کوکران برآورد و نمونه ها به روش نمونه گیری چند مرحله ای و به صورت تصادفی انتخاب گردیدند. ابزار تحقیق پرسشنامه ای بود که روایی آن از طریق پانلی مشتمل بر صاحب نظران توسعه کشاورزی و متخصصین ذیربط مورد تایید قرار گرفت. پایایی گویه های پرسشنامه از طریق محاسبه آلفای کرونباخ بین 77/0 تا 94/0 بدست آمد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی استفاده شد و کلیه محاسبات با نرم افزار SPSS انجام گرفت. نتایج حاصل از تحلیل عاملی نشان داد که 5 عامل، اکولوژیکی ـ زراعی، عملیات زراعی پایدار محور، خدمات حمایتی ـ ترویجی، وضعیت اجتماعی ـ مشارکتی و عامل اقتصادی که مجموعاً 21 متغیر را در برگرفته است، بیش از 72 درصد از واریانس عوامل پایداری نظام کشت گندم در استان فارس را تبیین می کنند.
تدوین و اعتبارسنجی شاخص های مناسب به منظور تحلیل نابرابریهای فضایی توسعه کشاورزی (مطالعه موردی استان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف تدوین و اعتبارسنجی شاخص های مناسب به منظور تحلیل نابرابریهای فضایی توسعه کشاورزی در استان فارس انجام شده است. در مرحله اول با مرور ادبیات در زمینه توسعه کشاورزی، نابرابری فضایی و شاخص سازی، تعداد 92 شاخص در پنج بعد؛ 1) اجتماعی- فرهنگی، 2) ساختاری- اجرایی، 3) فنی- مدیریتی، 4) اقتصادی- مالی و 5) زیرساختی- خدماتی، تدوین و انتخاب شد، تا به منظور اعتبارسنجی در معرض قضاوت 57 کارشناس خبره که از میان اعضای هیات علمی دانشکده های کشاورزی ایران در 6 دانشگاه منتخب انتخاب شده بودند، قرار گیرد. به منظور دستیابی به توافق جمعی کارشناسان نمونه و تعیین سطح اعتبار شاخص ها، آماره های مد، میانگین، انحراف معیار و ضریب تغییرات و با محاسبه شاخص های تحلیل نابرابری؛ ضریب تغییرات ساده، ضریب ویلیامسون، شاخص تایل و شاخص هرفیندال، وضعیت نابرابری شاخص های فوق در سطح استان بررسی شد. نتایج نشان داد که؛ به جز چهار شاخص، بقیه شاخص ها از نظر کارشناسان برای تحلیل نابرابری فضایی توسعه کشاورزی مناسب میباشند. همچنین نتایج محاسبه ضرایب نابرابری نشان داد که بیشترین سطح نابرابری مربوط به شاخص های بعد اقتصادی- مالی و زیرساختی-خدماتی توسعه کشاورزی از قبیل موسسات اعتباری کشاورزی، صنایع کشاورزی و روستایی و تعاونیهای روستایی و کشاورزی میباشد.
تعیین سطوح توسعه کشاورزی و نابرابری های منطقه ای در استان زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران از جمله کشورهایی است که از عدم تعادل های منطقه ای بالایی در زمینه توسعه به طور عام و توسعه کشاورزی به طور خاص برخوردار است. این وضعیت هم در بین استانها و هم در درون آنها قابل مشاهده است. از این رو این تحقیق با هدف سنجش سطوح توسعه کشاورزی در استان زنجان و تحلیل شکاف توسعه کشاورزی و نابرابری های منطقه ای در درون این استان به انجام رسیده است. به همین منظور با بهره گیری از 98 شاخص توسعه کشاورزی و با استفاده از تکنیک تحلیل مولفه های اصلی، ضریب تغییرات و سطوح توسعه کشاورزی 7 شهرستان این استان درارتباط با جمعیت، زیربخشهای زراعت، باغبانی، دامداری، منابع آب ، مکانیزاسیون و صنایع تبدیلی کشاورزی مورد سنجش قرار گرفته و در نهایت سطح توسعه کلی کشاورزی تعیین شده است. بر این اساس از نظر مجموع شاخصهای ترکیبی شهرستان های طارم و زنجان بالاترین سطح توسعه کشاورزی، شهرستان ابهرو خرمدره در سطح متوسط و شهرستانهای ایجرود ، ماهنشان و خدابنده پایینترین سطح توسعه را از آن خود نمودهاند. همچنین مقایسه ضریب تغییرات شاخص ها وجود نابرابریهای منطقه ای در توسعه کشاورزی در استان زنجان را نشان می دهد، نتایج بدست آمده حاکی است که استان زنجان در خصوص شاخصهای صنایع تبدیلی بیشترین نابرابری و درخصوص شاخصهای جمعیتی کمترین میزان نابرابری منطقهای را داراست.
نقش توانمندسازی در توسعه کشاورزی مطالعه موردی: استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگر چه توسعه کشاورزی تابعی از عوامل اقتصادی، اجتماعی و محیطی است اما به نظر می رسد توسعه کشاورزی می تواند به میزان درخور توجهی تابعی از تغییر و تکامل دانش و مهارت کشاورزان به منظور افزایش کارایی، اثربخشی و پایداری در این بخش باشد. بسیاری از پژوهشگران معتقدند ارتقای ظرفیت های شناختی (آگاهی، دانش) می تواند هسته های لازم را برای دستیابی به توانمندسازی کشاورزان - که از عناصر توسعه پایدار - به شمار می آیند فراهم آورد و توسعه کشاورزی را به دنبال داشته باشد. به همین دلیل در مقاله حاضر به این پرسش اساسی پرداخته می شود که آیا بین توانمندسازی و توسعه کشاورزی رابطه معنی داری وجود دارد. به منظور پاسخگویی به پرسش مذکور، شاخص های تبیین کننده توسعه کشاورزی و توانمندسازی بر اساس نوشتارهای موجود و منطقه مورد مطالعه، تدوین گردید و پرسش نامه ای در دو سطح کارکنان جهاد کشاورزی و کشاورزان طراحی شد. بدین ترتیب از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی به شیوه پیمایشی استفاده شد. یافته ها نشان می دهد که میزان P محاسبه شده بین متغیرهای خود تعیینی، شایستگی و تاثیر با متغیر توسعه کشاورزی، سطح معناداری کمتر از 0.01 دارند. بنابراین می توان گفت که رابطه ای بسیار قوی با جهت مثبت میان سطح توسعه کشاورزی روستاهای نمونه با ابعاد خود تعیینی، شایستگی و تاثیر وجود دارد، اما در سایر ابعاد رابطه معناداری مشاهده نمی شود. بنابراین، در کل تحلیل آماری، توانمندسازی کشاورزان در توسعه کشاورزی استان اردبیل تاثیرگذار بوده است، به طوری که همبستگی توسعه کشاورزی در اکثریت ابعاد توانمندسازی در قالب پرسش تحقیق به تایید رسیده است.
جهت گیریهای آتی نقشهای ترویج در توسعه کشاورزی از منظر کنشگران نظام دانش واطلاعات کشاورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی نقش ترویج در توسعه کشاورزی ازمنظر 4 گروه کشاورزان،
محققان، آموزشگران و کارشناسان ترویج در استان های سمنان، مازندران، ایلام، قم، آذربایجان غربی وخوزستان انجام شد. تحقیق از نوع علی- ارتباطی، و متغیر وابسته توسعه کشاورزی بود. متغیرهای مستقل عبارت بودند از: نیازسنجی، مدیریت بهینه نهاده ها، مشارکت کشاورزان، مشکل یابی، کاهش ضایعات، بهبود فرصت های اقتصادی، بهبود زیرساخت ها، ارزیابی از عرضه فناوری ها، ارتباط میان متخصصان، سیاست گذاران و کشاورزان، بهبود بازاریابی، و بهبود به کارگیری ماشین آلات. تحلیل مسیر نشان داد نقش های ترویج در توسعه کشاورزی به ترتیب شامل توسعه انسانی، نیازسنجی، عرضه فناوری، افزایش مشارکت، ارزیابی از عرضه فناوری ها، ایجاد شبکه بین متخصصان، سیاست گذاران وکشاورزان، مشکل یابی و مدیریت بهینه نهاده ها بود. در تبیین مدل علی تحقیق، توسعه منابع انسانی بیشترین اثر مستقیم و نیازسنجی، مشکل یابی و عرضه فناوری بیشترین اثر غیرمستقیم را بر توسعه کشاورزی داشتند.
سطح بندی و ساماندهی توسعه کشاورزی در شهرستانهای استان فارس با استفاده از GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
تحلیل نقش جامعه روستایی در شرکت های سهامی زراعی جدید با بهره گیری از شاخص های مشارکتی RPPI & FSPI (مطالعه موردی شرکت سهامی زراعی سهل آباد در شهرستان نهبندان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پیش از انقلاب، تشکیل شرکتهای سهامی زراعی در کنار سایر نظامهای بهرهبرداری کشاورزی نوین استراتژیای به منظور تغییر ساختارهای ناکارآمد بخش کشاورزی بوده است که به سبب عدم توجه به مشارکت روستائیان و نارضایتی آنان، با وقوع انقلاب به سرعت منحل شدند. پس از گذشت چند دهه و گستردهتر شدن نظام خرده مالکی، عدم استفاده بهینه از منابع آب و خاک و اهداف توسعه بخش کشاورزی در برنامههای توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور، لزوم تغییر در نظام بهرهبرداری را ایجاب نموده است. از این رو برخی از کارشناسان منطقهای جهاد کشاورزی معتقدند با ایجاد تغییراتی در ساختار تشکیلاتی شرکتهای سهامی زراعی میتوان بر اثر بخش بودن این نظام در زمینه توسعه کشاورزی و روستایی امیدوار بود. نمود این اعتقاد را میتوان در شکلگیری شرکت سهامی زراعی در دشت سهلآباد به عنوان اولین شرکت سهامی پس از انقلاب به همراه سایر شرکتهای تشکیل یافته در استان خراسان جنوبی یافت. این مقاله با ارائه و بررسی شاخصهای مشارکتی جامعه روستایی در دشت سهلآباد، به دنبال تحلیل نقش و جایگاه آنان در زمینه تشکیل و فعالیت شرکت سهامی زراعی مزبور بوده است. تحقیق حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از حیث ماهیت و روش توصیفی – تحلیلی میباشد که به منظور نیل به اهداف از روشهای اسنادی و میدانی استفاده شده است. جامعه تحقیق مشتمل بر 202 سهامدار بوده که از میان آنها 130 سهامدار با کمک فرمول کوکران و روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب و مورد پرسشگری واقع شدهاند. آنالیز دادههای گردآوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS صورت گرفته است. نتایج حاکی از آن است که میزان مشارکت جامعه روستایی بر حسب شاخص RPPI که معرف میزان مشارکت افراد ناحیه در تشکیل شرکت سهامی زراعی میباشد، زیاد بوده و هم چنین میزان مشارکت سهامداران شرکت بر حسب شاخص FSPI که معرف مشارکت سهامداران در فعالیتهای شرکت سهامی زراعی در طی یک سال میباشد، در سطح متوسطی قرار داشته است. در نهایت میتوان گفت که بهرهبرداران زراعی دشت سهلآباد نقش اساسی در تشکیل و تداوم فعالیت این شرکت داشتهاند.
ارزیابی سطح توسعه ی کشاورزی و عوامل مؤثر بر آن در شهرستان هیرمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی ابعاد و شاخص های مهم و مؤثر ( متغیّر مستقل) بر توسعه ی کشاورزی (متغیّر وابسته) منطقه می پردازد. روش تحقیق، از نوع توصیفی- تحلیلی و بر مبنای داده های جمع آوری شده از پرسش نامه ی استاندارد روستا و خانوار می باشد. برای تحلیل داده ها از آزمون های همبستگی، تحلیل عاملی و آزمون t متناسب با هدف تحقیق استفاده شده است. حجم جامعه ی نمونه 372 سرپرست خانوار در 40 روستای نمونه بوده است که با روش تخصیص متناسب به صورت تصادفی به دست آمده است. ضریب تغییرات چهار بعد توان کشاورزی نشان می دهد که بُعد اجتماعی با ضریب 12/0 همگن ترین و بُعد تولیدی با ضریب 35/0 ناهمگن ترین بُعد است. بر اساس تحلیل عاملی، 9 عامل اصلی 14/79 از تغییرات واریانس متغیّر وابسته را تبیین نموده است که عامل اول آن تحت عنوان سرانه مالکیت و درآمد، بیشترین مقدار ویژه را به خود اختصاص داده است. آزمون همبستگی و تفاوت معناداری شاخص های مختلف در دو گروه از روستاهای با سطح توسعه کشاورزی بالا و پایین نشان داده است که در 17 شاخص دارای تفاوت معنادار بوده اند. لذا جهت تسریع روند توسعه ی کشاورزی بخصوص در روستاهای عقب افتاده منطقه به این شاخص ها بایستی اولویّت داده شود.
تعیین جایگاه توسعه یافتگی شهرستان های استان فارس در شاخص های اصلی بخش کشاورزی
حوزه های تخصصی:
شناخت و بررسی امکانات و توانایی ها و در پی آن تعیین سطوح توسعه یافتگی کشاورزی، نخستین گام در فرآیند برنامه ریزی و توسعه کشاورزی است. از این رو پژوهش حاضر با هدف شناسایی و سطح بندی کشاورزی شهرستان های استان فارس صورت گرفته است. در این پژوهش با بهره گیری از آمار کشاورزی سالنامه آماری سال 1387 استان فارس، فهرستی از 24 شاخص توسعه کشاورزی در پنج گروه دسته بندی شده، مورد مطالعه قرار گرفته اند و شاخص های مورد مطالعه با استفاده از تحلیل عاملی کاهش یافته و در عامل های ترکیبی مهم استخراج شده اند. سپس نتایج حاصل از عامل ترکیبی مهم وارد تحلیل خوشه ایی شده و شهرستان های استان فارس در پنج خوشه همگن از توسعه کشاورزی سطح بندی گردیده است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل های به عمل آمده نشان می دهد که شهرستان های جنوبی در استان فارس نسبت به سایر مناطق، در سطوح پایین تری از توسعه کشاورزی قرار دارند که با استفاده از نرم افزار سامانه اطلاعات جغرافیایی (Arc Map) سطح بندی شهرستان های استان برای تحلیل فضایی وضعیت توسعه کشاورزی و ساماندهی آن، در سطح استان نمایش داده شده و جایگاه هر یک از شهرستان های استان در توسعه کشاورزی مشخص گردیده است.
توانمندسازی گامی اساسی در جهت نیل به توسعه روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه توسعه روستایی تا حدودی تابعی از توانمندسازی روستاییان است، زیرا تغییر و تکامل دانش، مهارت و نگرش روستاییان به توسعه روستایی منجر می شود. در این ارتباط، همان طوری که روستاییان از پذیرش روش های جدید و جدیدتر استقبال می کنند، به تبع آن افکارشان نیز متحول می گردد و در نتیجه نگرش جدیدی در آنها نسبت به فعالیت های کشاورزی و سایر فعالیت های اقتصادی در مناطق روستایی ایجاد می شود و با ارتقای ظرفیت های شناختی (آگاهی و دانش) خود، موجبات توسعه پایدار مناطق روستایی را فراهم می سازند. گفتنی است هدف کلی تحقیق حاضر، نقش توانمند سازی در توسعه روستایی است. روش تحقیق از نوع تحقیقات پیمایشی تبیینی یا تحلیلی به شمار می رود. علاوه براین، برای انجام تحقیق نوزده روستای نمونه به صورت تصادفی طبقه ای و 137 نفر از روستاییان از طریق فرمول کوکران به صورت تصادفی انتخاب شدند. همچنین، در این تحقیق، داده های خام برای اندازه گیری شاخص ها از طریق مصاحبه،مشاهده، پرسشنامه، اسناد و مدارک گردآوری شد. افزون بر این، برای تعیین روایی محتوای پرسشنامه از دیدگاه کارشناسان و تعیین پایایی کمی پرسش نامه نیز از ضریب آلفای کرونباخ و نرم افزار SPSS استفاده شد. در نهایت، در مقاله حاضر برای پاسخ به سؤال تحقیق با تهیه یک سری شاخص های تبیین کننده توسعه روستایی و توانمندسازی و سنجش آن در سطح مناطق روستایی نمونه شهرستان مشگین شهر، نگارنده به ارتباط معنادار بین توانمندسازی و توسعه روستایی با استفاده از آزمون آماری پیرسون دست یافته است.
مقایسه کارآیی روش های تصمیم گیری چند شاخصه AHPو تاپسیس به منظور تعیین نواحی مستعد کشت محصول پسته در دشت مختاران شهرستان بیرجند در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محصول پسته به عنوان یکی از محصولات پربازده و دارای مقاومت زیاد در برابر خشکی و شوری، نقش قابل توجهی در وضعیت اجتماعی و اقتصادی کشاورزان مناطق خشک و نیمه خشک دارد. دشت مختاران در خراسان جنوبی از جمله مناطقی است که کشت این محصول در آن تمرکز فراوانی یافته است. تحقیق حاضر تلاش داشته تا ضمن پهنهبندی نواحی مستعد کشت پسته با روشهای تصمیمگیری چند شاخصهای AHP و تاپسیس در محیط GIS، مناسبترین متد را از میان آن دو روش شناسایی و معرفی نماید. این پژوهش کاربردی و توصیفی- تحلیلی میباشد که پس از جمعآوری اطلاعات و لایههای مختلف و آمادهسازی آنها، از دو روش نامبرده جهت تعیین نواحی مستعد کشت بهره گرفته شده است. نتایج نشان داد بر اساس روش AHP بخش عمده دشت مختاران برای کشت پسته با محدودیت متوسط، کم و بدون محدودیت هستند اما در روش تاپسیس بیشتر مناطق این دشت با محدودیت متوسط، نسبتاً شدید و محدودیت شدید تشخیص داده شدهاند. تطبیق موقعیت جغرافیایی پهنههای تعیین شده از دو روش مزبور نیز موید عدم یکسانی موقعیت این پهنهها به ویژه در نواحی بودن محدودیت برای کشت پسته در دشت مورد مطالعه است. با توجه به این که روش AHP نسبت به روش تاپسیس نواحی بیشتری را مستعد کشت پسته در دشت مختاران معرفی نموده و هم چنین نواحی مستعد معرفی شده در آن، با وضع موجود کشت پسته در این منطقه انطباق بیشتری دارد میتوان گفت از کارآیی بیشتری در راستای مکانیابی نواحی مستعد کشت محصولات کشاورزی برخوردار است.
واکاوی عوامل اثرگذار بر دگرش نظام های بهره برداری زراعی مورد شناسی: روستاهای شرکت سهامی زراعی سهل آباد- نهبندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میزان و کیفیت تولید محصولات کشاورزی در کشور، تابعی از نوع نظام بهره برداری است. نظام بهره برداری غالب، نظام خرده مالکی با راندمان پایین تولیدی است. از سوی دیگر میزان جمعیت کشور با روندی رو به رشد مواجه است. بدینسان، نیاز به تولید هر چه بیشتر محصولات کشاورزی، ضرورت تغییر در این نظام بهره برداری را امری اجتنابناپذیر مینماید. برای دست یابی به این هدف، راهکارهایی چون بسط و گسترش نظامهای زراعی جدید از جمله شرکت های سهامی زراعی که روندی رو به احیاء در کشور دارد، امروزه بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. در مقاله حاضر تلاش شده است، تا به بررسی الگوی عوامل اثرگذار در تشکیل شرکت سهامی زراعی سهل آباد در شهرستان نهبندان پرداخته شود. این تحقیق به لحاظ هدف کاربردی است که با رویکردی توصیفی- تحلیلی انجام شده است. برای گردآوری داده ها، از تکنیک های دو روش اسنادی و پیمایشی استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان داد، میزان عواملی هم چون آینده نگری، مشارکت پذیری و جمع گرایی و امید به آینده، دارای بیشترین اثر مثبت در تشکیل شرکت سهامی زراعی است. مؤلفههای کلی الگوی اثرگذاری بر پذیرش و تشکیل شرکت سهامی زراعی شامل پتانسیل اجتماعی، وضعیت اقتصادی تولید و توسعه و شاخصه های فرهنگی بوده است.