مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۱۲۱ تا ۴٬۱۴۰ مورد از کل ۵۳۱٬۶۳۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
من العناصر الرئیسه فی بناء الروایه هی عنصر الشخصیه؛ لأنّها تشارک فی أحداثها سلباً وإیجاباً وتعتبر إحدى التقنیات السردیه التی تقوم علیها الروایه کما أنّها تعدّ العامل الذی تحصل الروایه عن طریقه علی النجاح والتمیّز والخلود. من بین أنواع الشخصیات، فإنّ دور البطل أو بیروتاغونیست، باعتباره العنصر الأبرز، یثیر مشاعر القارئ ویحفّزها طوال الروایه ویخلق التآزر والتقارب مع المتلقّی. تتحدّد أحداث الروایه من خلال العملیه المحوریه لدور بیروتاغونیست حیث تتشابک مع شخصیات مؤثره أخرى. من ثمّ یسعی هذا البحث إلی دراسه شخصیه البطل والتعرف علی أبعادها فی روایه "الاعترافات" للروائی ربیع جابر والتی تدور أحداثها حول "مارون"، أی الشخصیه التی تعیش تجربه الحرب الأهلیه اللبنانیه حیث یکشف مارون فیها عن الصراعات الداخلیه التی یعانی منها، وکیف تحاول الحرب أن تشوه هویته وتبعده عن ذاته. یهدف هذا البحث إلی دراسه معرفه أنماط سجیه الاعترافات بناءً علی نظریه إیزنک للشخصیه مستخدماً المنهج الوصفی-التحلیلی وأسلوب ببلیوغرافی. نظریه إیزنک للشخصیه، باعتبارها أقدم وأهم نظریات سمات الشخصیه، تقوم بدراسه الطبائع وتحلیلها فی ثلاثه أبعاد ثنائیه القطب فی الشخصیه وهی الانطواء مقابل الانبساط، العصابیه مقابل الاتزان الانفعالی، والذهانیه مقابل السواء. توفر هذه الأبعاد الثلاثه إطارا یمکن أن یساعدنا على فهم سمات الشخصیات وتشجعنا على الکشف عن تعقیداتها بشکل أفضل. تدل نتائج البحث علی أنّه بسبب الأجواء المتوتره الناجمه عن الحرب الأهلیه اللبنانیه، فإنّ الشخصیه الرئیسه والمؤثره فی الروایه لدیها هویه غیر مستقره نفسیاً وسلوکیاً وتواجه أزمه داخلیه حتی تصبح غیر متیقنه من مستقبل شخصیتها ولیس لها مصیر سوى الظلام والتعاسه. وفقاً لنظریه إیزنک تعانی الشخصیه الرئیسه من العصابیه والانطوائیه والذهانیه. من أعراض الانطوایه لدی الشخصیه الرئیسه هی التألّم من الاکتئاب الناجم عن المیل الشدید للشعور بالنقص واللوذ بالفرار من الظروف المأساویه عن طریق التنقل إلی المدن الفاضله کما أنّها تعانی من عدم التصرّف بالعقلانیه والاعتراف بتأنیب الضمیر أمام النزعات نتیجه إصابتها بالعصابیه. فضلاً عن ذلک، تتألّم من الذهانیه أیضاً حیث لا تستطیع التخلّص من الوضع المأساوی.
آموزش حقوق کاربردی با راهکارهای نوین
حوزههای تخصصی:
با توجه به فاصله میان آموزش نظری دانشگاهی و نیازهای عملی بازار کار حقوقی، این مقاله به بررسی راهکارهای مؤثر برای ارتقای آموزش حقوق در دانشگاه ها می پردازد. در حال حاضر، بسیاری از دانشجویان حقوق پس از فارغ التحصیلی با چالش هایی مانند عدم آشنایی کافی با رویه های عملی، ضعف در مهارت های ارتباطی و عدم تجربه در مواجهه با پرونده های واقعی روبه رو هستند. این پژوهش راهکارهایی مانند برگزاری کارگاه های آموزشی، شبیه سازی دادگاه، توسعه مهارت های نرم، ایجاد فرصت های کارآموزی و استفاده از فناوری های نوین را پیشنهاد می کند. هدف این راهکارها، آماده سازی بهتر دانشجویان برای ورود به عرصه حرفه ای و کاهش فاصله میان آموزش دانشگاهی و نیازهای واقعی بازار کار است. علاوه بر این، مقاله نقش دانشگاه ها را در ایجاد پلتفرم های آموزشی آنلاین، ارائه خدمات مشاوره ای در حوزه کسب وکار و توسعه شبکه های حرفه ای بررسی می کند. از سوی دیگر، بر اهمیت بازنگری در برنامه های درسی، تعامل بیشتر با نهادهای حقوقی و گسترش روش های آموزشی مبتنی بر تجربه تأکید می شود. استفاده از ابزارهای دیجیتال مانند هوش مصنوعی در تحلیل پرونده ها، بهره گیری از کلینیک های حقوقی دانشگاهی و همکاری میان دانشگاه و مراکز حقوقی می تواند نقش مهمی در بهبود توانمندی های دانشجویان داشته باشد. اجرای این روش ها می تواند به بهبود نظام آموزش حقوق، افزایش مهارت های کاربردی دانشجویان و تربیت وکلای توانمند، متعهد و آگاه از تحولات روز کمک کند. همچنین، ایجاد بستری برای آموزش های چندرشته ای که حقوق را با فناوری، مدیریت و اقتصاد ترکیب کند، می تواند به فارغ التحصیلان کمک کند تا در بازار کار رقابتی امروز موفق تر عمل کنند.
The Role of Digital Literacy in Mediating ChatGPT’s Impact on Writing Abilities and Perceptions of Iranian EAP Students
حوزههای تخصصی:
Academic writing has emerged as a central area of inquiry among researchers specializing in English as a Foreign Language (EFL) writing. Utilizing a mixed-methods research design, the current study aimed to explore the mediatory role of digital literacy in the writing improvement of EAP learners in a ChatGPT-supported writing course. Following the administration of the Oxford Placement Test (OPT) and digital literacy questionnaire, a cohort of 100 upper-intermediate learners from a non-profit university in Mazandaran, Iran was randomly selected. The participants were then split into two experimental groups (high vs. low digital literacy) and two control groups (high vs. low digital literacy), with each group consisting of 25 participants. The experimental groups received writing instruction that incorporated ChatGPT, while the control groups were taught implementing traditional pedagogical methods devoid of ChatGPT. Data were gathered through pre- and post-writing assessments along with semi-structured interviews. Results from the pre- and post-tests indicated that the experimental groups with either high or low digital literacy exhibited significantly superior academic writing outcomes compared to the control groups. However, no notable disparity was evidenced between the two experimental groups. Analysis of the interviews revealed that ChatGPT contributed greatly to their writing accuracy and fluency, while creating several challenges namely the generation of inappropriate responses and limited access. On implication side, suggestions are offered for prospective EAP students, teachers, teacher educators, and syllabus designers along with a sketch of possible avenues for further exploration.
مطالعه تطبیقی قوانین و سیاست گذاری های هوش مصنوعی در کشورهای پیش رو و ارائه پیشنهاداتی برای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حقوق فناوری های نوین دوره ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱۱
351 - 375
حوزههای تخصصی:
افزایش سریع استفاده از هوش مصنوعی با چالش ها و تهدیدهایی همراه است. ازجمله این چالش ها می توان به استفاده از راه حل های نامناسب اخلاقی و نادیده گرفتن حریم خصوصی کاربران، نگرانی های امنیتی مرتبط با سایبری، تقلب و تقلید و همچنین تبعیض و نابرابری اشاره کرد. از طرفی، بیشتر فنّاوری های هوش مصنوعی به صورت جعبه سیاه عمل می کنند و عملکرد دقیق آن ها مشخص نیست. در همین راستا، نیاز به تدوین قوانین و مقررات هوش مصنوعی، به منزله چهارچوبی حمایتی در طراحی، ساخت و استفاده ایمن از این فنّاوری، وجود دارد. نیاز به قانون گذاری در زمینه هوش مصنوعی در کشورمان ایران نیز به دلیل مواجهه با چالش های برشمرده ضرورتی انکارناپذیر است. درحال حاضر، قانون مشخصی در این زمینه در کشورمان تدوین نشده و حتی مرجع قانون گذاری برای هوش مصنوعی مشخص نشده است؛ لذا در پژوهش حاضر با بررسی قوانین و سیاست گذارهای انجام شده در زمینه هوش مصنوعی در کشورهای پیش رو جهان و با درنظرگیری نیاز های کشور، پیشنهاداتی برای قانون گذاری در زمینه هوش مصنوعی در ایران ارائه می شود.
هفتالیان از چین تا ایفای نقش در تبادلات میان شرق و غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۱
۲۳۲-۲۲۱
حوزههای تخصصی:
اصطلاح «یاندا» در زبان چینی که برای نخستین بار در کتاب وی ثبت شده است، بر نام قوم «هفتالی» دلالت دارد. هفتالی ها یک گروه قومی بودند که بیشتر در سده پنجم تا هفتم میلادی در آسیای میانه می زیستند. بنابر منابع نوشتاری چینی، هفتالی ها اغلب در بازده زمانی از 456 تا 586م. به چین آمدند. با شکست هفتالی ها از اتحاد ترک ها، شاهان ساسانی به میانه سده ششم (میلادی)، روابط چین با هفتالی ها نیز به تدریج کم رنگ شد تا این که دگرباره و به دوره «دایه» از دودمان «سویی» (608-618م.) سر و کله آن ها پیدا شد. دودمان های «شمالی» و «جنوبی» چین با هفتالی ها در چین آشنا بودند؛ منابع چینی به تعامل آن ها با گروه های قومی مختلفی مانند «هان» در چین، سغدی ها و ایرانی (پارس) ها اشاره کرده اند. منابع نوشتاری چینی، سکه های هفتالی، سکه ها و کتیبه های ایرانی، زمینه ای سترگ برای شناخت فعالیت های هفتالی ها در چین در قرون وسطی و پیوند آن ها با گروه های قومی مختلف در چین و نیز در مسیر راه ابریشم را ایجاد می کنند. بنابراین منابع، هفتالیان نقشی بسیار مثبت، اثرگذار و سازنده در گسترش تبادلات میان شرق و غرب داشته اند. هفتالیان در پیوندهای میان چین و ایران و نیز با کران دریای مدیترانه نقشی کلیدی داشتند؛ بنابر متون چینی، نمایندگان بیزانس، خراج های را به دودمان وی شمالی پرداخت کرده اند؛ این منابع از همراهی نمایندگان هفتالی و بیزانس به دربار چین خبر می دهند. بنابر منابع مکتوب چینی، سغدی ها از سال 419 تا 564م.، 20بار به چین خراج پرداختند و در این مدت هفتالی ها مکرراً با چین تماس داشتند. باوجود این، سغدی ها و هفتالی ها پس از شکست سغدیان توسط هفتالی ها، از رابطه ای نسبتاً پایدار، اما سست برخوردار بودند.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان راه حل محور بر ابرازگری هیجانی و الگوهای ارتباطی در زنان دارای تعارض زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ تابستان (تیر) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۸
۱۳۶-۱۱۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: تعارض زناشویی با سلامت روانی ضعیف و کاهش بهزیستی روانشناختی مرتبط است و یک عامل خطر برای سلامت روان از جمله اختلال افسردگی و اضطرابی است. عوامل متعددی از جمله ابرازگری هیجانی و الگوهای ارتباطی بر آن تأثیر می گذارد. همچنین، مطالعات نشان می دهد که ابراز هیجان مثبت و منفی و الگوهای ارتباطی ناکارآمد با رضایت زناشویی مرتبط است. هدف: هدف از این پژوهش، مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان راه حل محور بر ابرازگری هیجانی و الگوهای ارتباطی در زنان دارای تعارض زناشویی بود. روش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون-پیگیری یک ماهه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان مراجعه کننده دارای تعارض زناشویی به مرکز مشاوره روان پلاس شهر مشهد در سال ۱۴۰۲ بودند که به شیوه نمونه گیری هدفمند و داوطلبانه، ۴۵ نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه ۱۵ نفر) جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه تعارض زناشویی (ثنائی و همکاران، ۱۳۸۷)، پرسشنامه ابرازگری هیجانی (کینگ و آمونز، ۱۹۹۰) و پرسشنامه الگوهای ارتباطی (سالاوی و کریستنسن، ۱۹۸۳) بودند. گروه های آزمایش به مدت دو ماه، هرهفته به مدت ۹۰ دقیقه درمان را دریافت کردند. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و از طریق نرم افزار SPSS نسخه ۲۳ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج بیانگر اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان راه حل محور در مقایسه با گروه گواه بر الگوهای ارتباطی و ابرازگری هیجانی در آزمودنی ها بود (05/0 p<). همچنین، طبق نتایج آزمون تعقیبی، بین دو مدل درمانی در متغیرهای پژوهش تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0 p>). نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان راه حل محور موجب بهبودی در تعاملات، افزایش کیفیت ارتباط و نحوه ابراز هیجان زنان شده است.
مبانی حقوق بشری و چالش های کیفرگذاری توهین به ادیان الهی، مذاهب اسلامی و قومیت ها در حقوق ایران
منبع:
پژوهش های فقهی حقوق بشر دوره ۲ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
73 - 90
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : در فضای حقوق بشر، حسن همزیستی یکی از اصول مبنایی محسوب می گردد. در راستای این اصل، توهین به مقدسات، ادیان و قومیت ها یکی از مسائلی است که اصل مزبور را با چالش های اساسی مواجه می کند. هدف پژوهش حاضر تبیین مبانی و چالش های کیفرگذاری توهین به مقدسات، مذاهب اسلامی و قومیت ها می باشد. مواد و روش ها : این تحقیق از نوع نظری بوده روش تحقیق به صورت توصیفی تحلیلی می باشد و روش جمع آوری اطلاعات بصورت کتابخانه ای است و با مراجعه به اسناد، کتب و مقالات صورت گرفته است. ملاحظات اخلاقی : در تمام مراحل نگارش پژوهش حاضر، ضمن رعایت اصالت متون، صداقت و امانت داری رعایت شده است. یافته ها : قانون گذار در راستای سیاست جنایی کرامت مدار اقدام به کیفرگذاری برای توهین به مقدسات، ادیان الهی، مذاهب اسلامی و قومیت ها نموده است. مبنای اصلی برای کیفرگذاری رفتارهای مزبور اصل احترام به کرامت ذاتی بشر می باشد. از سویی نیز کیفرگذاری برای رفتارهای مزبور در چهارچوب نظام حقوق بشر، با چالش هایی از جمله تزاحم با حق با آزادی بیان مواجه می باشد. نتیجه : رویکرد قانون گذار ایران در ارتباط با توهین به ادیان، مقدسات و قومیت ها تا پیش از سال 1399 علی رغم وجود مبانی فقهی و حقوق بشری منسجم، بسیار مجمل و مبهم بود؛ اما در سال 1399 و در قالب تصویب ماده 499 مکرر قانون مجازات اسلامی، سیاست جنایی قانون گذار، صریح، شفاف و در راستای نیازهای روز گردید.
تجربه زیسته بیماران فلج مغزی از فرآیند درمان: یک مطالعه پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ پاییز (مهر) ۱۴۰۴ شماره ۱۵۱
۱۶۸-۱۵۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعه تجربه زندگی بیماران فلج مغزی از فرآیند درمان، اهمیت بسیاری در ارتقای بهبود و کیفیت زندگی این افراد دارد. این نوع مطالعات، با ارائه دیدگاه ها و تجارب واقعی بیماران، می تواند به پزشکان و متخصصان سلامت کمک کند تا بهترین روش های درمانی را با توجه به نیازها و تجربیات واقعی بیماران بررسی و به کار بگیرند. هدف: هدف پژوهش حاضر مروری بر تجربه زیسته افراد با فلج مغزی از درمان و متخصصان در شهر جدید پرند بود. روش: روش مطالعه حاضر پدیدارشناسی از نوع توصیفی بود، میدان پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به فلج مغزی در شهر پرند بود که از میان آنها 15 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته بود و با استفاده از روش کلایزی تحلیل شد. یافته ها: تحلیل داده های حاصل از مصاحبه ها به شناسایی 3 مضمون شامل اضطراب ها و نگرانی ها، انتظارات و امید به درمان و 11 زیرمضمون، افزایش شدت معلولیت، هزینه های درمان و نداشتن بیمه درمانی مکمل، ترک همسر به دلیل افزایش شدت معلولیت، نبود متخصص، اطمینان از درمان قطعی، رایگان کردن خدمات درمانی، بی تفاوتی نسبت به درمان به دلیل افزایش سن، نبود درمان قطعی در بین افراد، به دلیل مراجعه مکرر و نگرفتن جواب قطعی ناامید شدن، ناتوانی متخصصین در تشخیص و درمان به موقع، ایمان به معجزه و پیشرفت علم استخراج شد. نتیجه گیری: این نتایج می توانند به پزشکان و متخصصان سلامت کمک کنند تا راه حل های مناسب تری را برای درمان و مدیریت بهتر بیماران فلج مغزی پیشنهاد دهند.
تأملی در روند هوش مصنوعی در پیشگیری از جرم
منبع:
تمدن حقوقی سال ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۳
171-190
حوزههای تخصصی:
هوش مصنوعی و فناوری های نوین در سال های اخیر تحولات زیادی را در حوزه های مختلف زندگی بشری ایجاد کرده اند. یکی از مهم ترین کاربردهای این فناوری ها، پیشگیری از جرم است که با استفاده از الگوریتم های هوش مصنوعی می توان به شناسایی و پیش بینی رفتارهای مجرمانه و جلوگیری از وقوع آن ها پرداخت. بررسی جایگاه هوش مصنوعی در پیشگیری از جرم و چالش های مربوط به آن، می تواند تا حد زیادی در اتخاذ تدابیر پیشگیرانه، موثر واقع گردد. توانایی های هوش مصنوعی در تحلیل داده های کلان، شبیه سازی رفتار انسان ها و پیش بینی وقوع جرایم، قابلیت های بی نظیری هستند که با رشد چشم گیر فناوری، بسیاری از نیازهای انسان را مرتفع کرده و به عنوان بازوی کمکی در حل نیازهای آدمی شناخته می شوند. از این بیشتر، چالش هایی همچون دقت داده ها، حریم خصوصی و مسائل اخلاقی در استفاده از این فناوری ها، می بایست مورد توجه قرار گیرند. بررسی استفاده از هوش مصنوعی در حوزه های مختلف پیشگیری از جرم مانند جرایم سایبری، جنایات و جرایم مالی نیز از موضوعاتی است که اهمیت آن در دنیای امروز، دوچندان است. به نظر می رسد که با نظارت دقیق، مدیریت صحیح داده ها و تدوین قوانین و چهارچوب های اخلاقی مناسب، می توان از پتانسیل های هوش مصنوعی برای پیشگیری از جرم بهره برداری کرد و امنیت اجتماعی را ارتقاء بخشید.
Factors Associated with the Motivation and Attitude Towards Learning English in Higher Education: Structural Equation Modeling(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study aims to analyze the factors associated with motivation and attitude towards English learning through the application of structural equation modeling (SEM). A quantitative, ex post fact, cross-sectional and explanatory study was carried out on 1202 university students. Eight motivational factors were examined, namely: Motivational Intensity (MI), Attitude towards Learning English (ATLL), Integrative Orientation (IntO), Instrumental Orientation (InsO), Interest Towards Foreign Languages (ITFL), Evaluation of English Teaching (EET), Desire to Learn English (DLE), Evaluation of the English Course (EEC). The multiple regressions showed that EET, DLE, InsO, and EEC are predictors of the MI. It was found that DLE, InsO, and EEC are predictors of ATLL. The SEM showed a weak positive influence of InsO on DLE, ITFL, EET, EEC, MI and ATLL. IntO had a weak positive impact on DLE, EET, EEC, and ITFL. There was a weak positive impact of DLE on ITFL, ATLL and MI, and it had a strong effect on EEC. Finally, EET had a weak positive effect on MI, whereas EEC had a weak positive impact on ATTL and MI. This research provided information that serves to understand the factors affecting the intensity of motivation and attitude in L2 learning
واکاوی چالش های تربیت دینی نوجوانان در نظام آموزشگاهی و اعتباربخشی به آن توسط دبیران دین و زندگی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش واکاوی چالش های تربیت دینی و اعتباربخشی آن در نظام آموزشگاهی است. روش پژوهش آمیخته است. در بخش کیفی جامعه تحقیق کارشناسان خبره از قبیل سرگروه های آموزشی درس دین و زندگی دوره دوم متوسطه، کارشناسان مسئول قرآن و عترت، مدیران و معاونان مدارس بودند که به طور هدفمند انتخاب و از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته دیدگاه های آنها مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های حاصله حاکی از این است که ضعف سیاست گذاری تربیتی، کارآمد نبودن جو تربیت اخلاقی و عاطفی، آرمان گرایانه بودن و انعطاف ناپذیری اهداف، عدم تناسب با نیاز، فعال و کاربردی نبودن برنامه های تربیتی، ضعف روش های تبیینی و اجرایی، ضعف ویژگی شخصیتی، دانش تخصصی، باورهای دینی، دانش و تعهد حرفه ای معلمان، و عدم مدیریت فضای مجازی از چالش های تربیت دینی است. جهت اعتباربخشی به یافته های حاصله، با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته، دیدگاه های دبیران دین و زندگی دوره دوم متوسطه 5 استان کشور مورد مطالعه و بخش اعظم مؤلفه های احصاشده مورد تأیید قرار گرفت.
Determinants of Profitability of the Insurance Industry: An Application of the TVP-DMA Model(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Nowadays, insurance is considered as an integral part of the financial system of every country. Insurance companies as important financial institutions in the capital market, in addition to risk coverage, play the role of financial intermediaries. As for-profit institutions, these companies must achieve profitability by implementing these two roles. For this purpose, this study aims to identify the factors that determine the profitability of Iran's insurance industry between 2011-3 and 2022-3 on a seasonal basis using the TVP-DMA model. The results showed that financial leverage variables, exchange rate, and insurance premium growth are, respectively, the most influential variables affecting the performance of Iran's insurance industry. Additionally, the results show that the manner and probability of these variables influencing the performance of the insurance industry over time is not constant and is influenced by factors such as the JCPOA agreement, withdrawal from the JCPOA, the continuation of the privatization process, the elimination of value-added tax in the insurance industry, and the change in the articles of association insurance companies, notification of the establishment of the general natural disaster insurance fund and the use of the capital market capacities of the insurance industry.
بررسی موانع توسعه گردشگری روستایی با تاکید بر شاخص های توسعه پایدار، مطالعه موردی: بخش میدان شهرستان خانقین عراق
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
534 - 559
حوزههای تخصصی:
گردشگری روستایی مقول ه جدی دی در مت ون توس عه روس تایی میباشد که همچون توسعه، دارای ابعاد و آثار گوناگونی است. گردشگری روستایی به عنوان فعالیتی شناخته می شود که نه تنها نقش موثری در توسعه اقتصاد محلی دارد، بلکه به عنوان یکی از عناصر جدایی ناپذیر راهبرد توسعه پایدار روستایی مطرح شده است. هدف کلی این تحقیق بررسی موانع توسعه گردشگری روستایی با تاکید بر شاخص های توسعه پایدار روستاهای هدف گردشگری بهش میدان شهرستان خانقین عراق می باشد. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش انجام توصیفی تحلیلی است. برای جمع آوری اطلاعات و داده های مورد نیاز، از بررسی های اسنادی و همچنین مطالعات میدانی، از قبیل مصاحبه و پرسش نامه استفاده شده است. جامعه ی آماری در این پژوهش 153 نفر می باشد. نتایج تحقیق نشان داد بین موانع آموزشی و فرهنگی و مشکلات مربوط به توسعه گردشگری همبستگی مثبت و معنادار نسبتاً قوی وجود دارد، که مطابق با آن افزایش موانع آموزشی و فرهنگی افزایش مشکلات توسعه گردشگری را به دنبال دارد. موانع ومشکلات زیست محیطی در جایگاه دوم و موانع زیربنایی به لحاظ اهمیت در جایگاه بعدی قرار می گیرد. موانع بازاریابی و مدیریتی رابطه معنی داری با متغیر وابسته ندارند اما در تحلیل رگرسیون تاثیر افزایشی بر نارساییهای توسعه گردشگری دارند. بنابراین باانجام اقدامات لازم وفراهم کردن امکانات و خدمات برای رفع مشکلات از طریق برنامه ریزی وراهبردهای مناسب ازجمله تدوین برنامه های آموزشی، احیاء و توسعه زیر ساختهای گردشگری روستاها و معرفی و شناساندن جاذبه ها و محصولات گردشگری روستاهای هدف می توان در راستای توسعه روستاهای مورد نظر از منظر گردشگری گام برداشت.
تحلیل اثرات گردشگری بر انسجام و مشارکت اجتماعی سالمندان، مطالعه موردی: بخش آسارا، استان البرز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای اقتصادی دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۹
71 - 84
حوزههای تخصصی:
توسعه فعالیت های گردشگری با شناسایی نیازها و خواسته های مشتریان هدف می تواند زمینه را برای ایجاد پویایی اجتماعی - اقتصادی جوامع هموار نماید. در اکثر ارزیابی های به عمل آمده، تأثیرات اقتصادی مهم تر از ملاحظات دیگر است. لیکن؛ امروزه در میان حوزه های مختلف گردشگری، گردشگری سالمند به دلیل قابلیت و مزیت های رقابتی، از توجه زیادی برخوردار شده است. هدف این پژوهش بررسی اثرات گردشگری در سلامت اجتماعی سالمندانی است که به بخش آسارا سفر می کنند و از نظر نوع، ﮐﺎرﺑﺮدی و از لحاظ ماهیت، توصیفی - تحلیلی است و از روش کتابخانه ای و میدانی (پرسش نامه استاندارد سلامت اجتماعی، کییز) جهت گردآوری اطلاعات استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق حاضر گردشگران سالمند حاضر در بخش آسارا می باشد که از فرمول کوکران نامتناهی جهت برآورد حجم نمونه استفاده گردید، بر اساس این فرمول با میزان خطای 0/5 حجم نمونه برابر با 384 برآورد شده است. یافته ها نشان می دهد، بر اساس آزمون تی تک نمونه ای و مطلوبیت عددی 3، سه بُعد (شکوفایی اجتماعی، انسجام اجتماعی و مشارکت اجتماعی) با آماره های تی 32/54، 27/23 و 24/29 دارای مطلوبیت و دو بُعد (پذیرش اجتماعی و همبستگی اجتماعی) با آماره های تی 0/24 و 4/34- کمتر از شرایط مطلوب ارزیابی شده است، همچنین نتایج رگرسیون لجستیک نشان داد به ترتیب بعد مشارکت اجتماعی، بعد پذیرش اجتماعی و بعد همبستگی اجتماعی بیش ترین نقش را در تمییز گردشگران سالمند به دو گروه دارای اوقات فراغت کمتر از یک روز و دارای اوقات فراغت بیشتر از یک روز ایفا می کنند. با استفاده از مدل محاسبه تحلیل تشخیصی به پیش بینی پذیری مدل پرداخته شده است که نتایج نشان می دهد، در تمام ابعاد سلامت اجتماعی، سالمندان دارای اوقات فراغت بیشتر از یک روز دارای میانگین بالاتری نسبت به سالمندانی که اوقات فراغت کمتر از یک روز دارند می باشد و مدل پژوهش قابل قبول می باشد. همچنین نتایج ماتریس ساختاری تحلیل تشخیصی نشان می دهد، بیشترین اثرات گردشگری بر روی بعد مشارکت اجتماعی و پذیرش اجتماعی سلامت اجتماعی و با مقادیر 0/541 و 0/501 می باشد.
تأثیر حکمرانی خوب منطقه ایی، وفور منابع طبیعی و سرمایه گذاری مستقیم خارجی بر اشتغال بخش کشاورزی (مطالعه موردی کشورهای منتخب در حال توسعه)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از مباحثی که در حال حاضر، اشتغال را تحت تاثیر قرار داده است، حکمرانی خوب منطقه ایی و سرمابه گذاری مستقیم خارجی در کشورهایی است که دارای منابع طبیعی فراوان دارند. در مطالعات اقتصادی به طور گسترده تاثیر وفور منابع طبیعی بر رشد اقتصادی مورد مطالعه قرار گرفته است اما مطالعه ای که تاثیر حکمرانی خوب منطقه ایی، وفور منابع طبیعی و سرمایه گذاری مستقیم خارجی و اشتغال را بررسی کند، انجام نشده است. هدف این مقاله بررسی تاثیر سرمایه گذاری مستقیم خارجی، حکمرانی خوب منطقه ایی و منابع طبیعی بر اشغال در بخش کشاورزی برای 15 کشور منتخب در حال توسعه است. روش بررسی: در این خصوص مدل رگرسیونی با روش داده های پانلی مربوط به کشورهای منتخب در دوره 2011-2023 برآورد شده است. یافته ها و نتیجه گیری: طبق نتایج به دست آمده، سرمایه گذاری مستقیم خارجی بر اشتغال در بخش کشاورزی تاثیر مثبت و معنادار دارد. حکمرانی خوب منطقه ایی بر اشتغال در بخش کشاورزی تاثیر مثبت و معنادار دارد. همچنین وفور منابع طبیعی بر اشتغال در بخش کشاورزی تاثیر منفی و معنادار دارد. حکمرانی خوب منطقه ای و نیز جذب سرمایه گذاری خارجی بر اشتغال تاثیر مثبتی دارند که با بهبود فضای سیاسی، حمایت از حقوق مالکیت و حسن اجرای قراردادها موجب افزایش اشتغال در بخش کشاورزی می گردد.
شناسایی مؤلفه های سرزندگی در پیاده راه های فضاهای شهری (مورد پژوهی: پیاده راه فردوسی شهر سنندج)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: فضاهای عمومی مهم ترین بخش از ساختار شهرها هستند و نقش مهمی در سلامت و کیفیت زندگی شهروندان دارند. در این میان، پیاده راه های شهری از مهم ترین عرصه های عمومی یک شهر شناخته می شوند و تأثیر بسزایی در بهبود شاخص های سرزندگی شهری، میان شهروندان در یک فضا و حتی در کل شهر دارند. سرزندگی و پویایی عنصری مهم در ارزیابی کیفی فضاهای عمومی است. سرزندگی خود بازتاب فعالیت هایی است که در فضا صورت می پذیرد و پیاده مدار ساختن شهرها طریقی است بر تسهیل و ترغیب فعالیت هایی که می توانند به ارتقاء سرزندگی در شهرها کمک کنند. در این راستا هدف پژوهش حاصر پاسخگویی به سؤالات زیر اساس کار هست. 1- عوامل مؤثر در سرزندگی پیاده راه فردوسی کدام است؟ 2- ترتیب اولویت شهروندان از عوامل سرزندگی این پیاده راه چگونه است؟ 3- وضعیت سرزندگی این پیاده راه فردوسی از نظر شهروندان چگونه است؟ روش بررسی: پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل مؤثر بر سرزندگی پیاده راه فردوسی در شهر سنندج انجام شد. این پژوهش توصیفی – تحلیلی است. متغیرهای سرزندگی پیاده راه شناسایی و از بررسی متون، مطالعات مرتبط در قالب پرسشنامه به صورت مقیاس لیکرت (پنج گزینه ای) طراحی و توسط 100 نفر از کاربران پیاده راه فردوسی شهر سنندج تکمیل گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار Spss تحلیل گردید. جامعه آماری این پژوهش شامل ساکنین شهر سنندج بوده که در بازه زمانی شهریورماه لغایت مهرماه سال 1403 در پیادهراه فردوسی رفت و آمد داشتهاند. بهعلت متمرکز نبودن جامعه آماری مذکور در یک مکان مشخص از نمونه گیری در دسترس استفاده و حجم نمونه تعداد 100 نفر از عابرین مذکور بوده که انتخاب شد. یافتهها: مؤلفه های مؤثر فضای سرزندگی پیاده راه ها در قالب 12 مؤلفه معرفی شدند که بارهای عاملی و ضریب آلفای کرونباخ عوامل سرزندگی پیاده راه فردوسی بیشترین بار عاملی برابر با 81/0 مربوط به مولفه برگزاری مراسمات اجتماعی طی سال و کمترین بار عاملی برابر با 59/0 مربوط به مولفه فعالیت های شبانگاهی می باشد. بحث و نتیجهگیری: 12 مؤلفه در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفتند که باید به طور قابل توجهی در طراحی بهینه پیاده راه ها در اولویت قرار گیرند تا منجر به افزایش سرزندگی شوند. در بررسی های انجام شده، عوامل مؤثر در سرزندگی پیاده راه فردوسی به ترتیب عامل «دسترسی- مکانی» با ضریب همبستگی 94/0 ، «عملکردی- محیطی» با ضریب همبستگی 92/ 0، «اجتماعی- فرهنگی» با ضریب همبستگی 88/ 0 بیشترین تأثیر را در سرزندگی پیاده راه دارند. در بررسی میزان رضایت شهروندان از عوامل سرزندگی پیاده راه بیشترین میزان رضایت از عامل «دسترسی- مکانی» با میانگین 85/3 بوده و کمترین میزان رضایت از عامل «اجتماعی- فرهنگی» با میانگین 61/3 می باشد. میانگین رضایت از سرزندگی پیاده راه فردوسی برابر با 70/3 میباشد که در حد متوسط می باشد.
تدوین مدل نابرابری جنسیتی بر سلامت اجتماعی زنان شاغل در سازمان بهزیستی کشور
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه با توجه به اینکه سلامت اجتماعی هم در سطح فردی و خانواده و هم در سطوح اجتماعی اثرات مختلفی بر جای می گذارد ، توجه به سلامت اجتماعی زنان به عنوان اولین مراقبان سلامت خانواده و رکن مهم توسعه پایدار در جامعه حائز اهمیت فراوان می باشد. لذا پژوهش حاضر به بررسی تأثیر نابرابری جنسیتی بر سلامت اجتماعی زنان پرداخته است. روش بررسی: روش مورد استفاده در این پژوهش از نوع پیمایشی است؛ داده ها با ابزار پرسشنامه و با استفاده از شیوه نمونه گیری تصادفی مطبق از 138 نفر از زنان شاغل در سازمان بهزیستی کشور گردآوری شده است. اعتبار ابزار به روش اعتبار محتوا مورد تأیید قرار گرفت و برای سنجش پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد و داده ها به کمک نرم افزارهای SPSS 25 و LISREL 8.8 مورد تحلیل قرار گرفتند. میزان تأثیرپذیری سلامت اجتماعی زنان (به عنوان متغیر وابسته) در پنج بعد همبستگی اجتماعی، انسجام اجتماعی، شکوفایی اجتماعی، پذیرش اجتماعی و مشارکت اجتماعی از متغیر مستقل (نابرابری جنسیتی) سنجیده شده است. یافته ها و نتیجه گیری: طبق نتایج آزمون های آمار استنباطی در این پژوهش، می توان با احتمال 99 درصد ادعا کرد که متغیر ایدئولوژی پدرسالارانه (عامل اجتماعی نابرابری)، کلیشه های جنسیتی موجود در کتب درسی و رسانه های جمعی و دینداری (عوامل فرهنگی نابرابری ) دارای تأثیر منفی و معنی دار بر هر 5 بعد سلامت اجتماعی زنان می باشد و متغیرهای مرتبه شغلی، پایگاه اجتماعی خانوادگی ، میزان تحصیلات ، سن (عوامل زمینه ای نابرابری) ، میزان درآمد شخصی و میزان مالکیت شخصی زنان (عوامل اقتصادی نابرابری ) دارای تأثیر مثبت و معنی دار بر هر 5 بعد سلامت اجتماعی زنان می باشد ولی متغیر وضعیت تأهل (از عوامل زمینه ای نابرابری) در سلامت اجتماعی زنان (برای چهار بعد شکوفایی اجتماعی، مشارکت اجتماعی، انطباق اجتماعی و انسجام اجتماعی) مؤثر نیست و فقط در بعد "پذیرش اجتماعی" است که میانگین چهار گروه با هم متفاوت است. بنابراین متغیر وضعیت تأهل فقط بر بعد "پذیرش اجتماعی" سلامت اجتماعی مؤثر است.
بررسی قصد رفتاری و نگرش گردشگران به غذاهای محلی با استفاده از نظریه ارزش های مصرف و فاکتور چشم انداز غذای مقصد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۴۲)
93 - 106
حوزههای تخصصی:
غذا همواره از اولویت های اساسی و بسیار مهم زندگی افراد بوده است؛ از همین رو، خوردن غذاهای محلی در مقصد برای گردشگران نیز بسیار مهم است. این پژوهش با هدف بررسی قصد رفتاری و نگرش گردشگران به غذاهای محلی با استفاده از نظریه ارزش های مصرف و فاکتور چشم انداز غذای مقصد در بین گردشگران شهر رشت انجام شده است. پژوهش از نظر ماهیت و هدف کاربردی و از نظر روش جمع آوری داده ها از نوع توصیفی و پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش همه گردشگران داخلی که غذاهای محلی شهر رشت را خورده بودند در نظر گرفته شده و حجم نمونه 138 نفر برآورد شه استد. ابزار اصلی گردآوری داده ها پرسش نامه های استاندارد بوده که روایی و پایایی آن بررسی و تأیید شده است. فرضیه ها با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری مبتنی بر حداقل مربعات جزئی با نرم افزار اسمارت پی ال اس آزموده شده اند. نتایج نشان می دهد که بین چشم انداز غذای مقصد، ارزش کیفیت، ارزش سلامتی، ارزش قیمت، ارزش عاطفی، ارزش متقابل، ارزش شناختی و ارزش مکانی و نگرش به غذای محلی و درنهایت قصد رفتاری گردشگران برای مصرف غذای محلی رابطه معنی داری وجود دارد؛ اما ارزش پرستیژ و ارزش تنوعی نقش چندانی در نگرش به غذای محلی و قصد رفتاری گردشگران برای مصرف آن ندارد. یافته ها حاکی از آن است که صاحبان مشاغل غذایی و بازاریابان مقصد غذا باید برای ترویج غذاهای محلی تبلیغات راهبردی مؤثری را به عنوان ابزار بازاریابی مقصد و جذب گردشگران بین المللی بیشتر به مقصد طراحی کنند و توسعه دهند.
تحلیل فضایی خدمات شهری با رویکرد عدالت فضایی، مطالعه موردی: شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۵
1 - 19
حوزههای تخصصی:
بی توجهی به عدالت فضایی یکی از عوامل مشکلات شهرنشینی است. در ایران، به ویژه در شهر ایلام، توزیع نامناسب خدمات شهری موجب نابرابری فضایی و محرومیت برخی مناطق شده است و جدی ایجاد کرده است. این پژوهش با هدف ارزیابی وضعیت عدالت فضایی در شهر ایلام و بررسی تفاوت میان مناطق شهری انجام شده است. روش پژوهش توصیفی -تحلیلی و از نوع کاربردی است. اطلاعات موردنیاز به شیوه اسنادی-پیمایشی گردآوری شد و برای ارزیابی کاربری ها از 23 شاخص بهره گرفته شد. جهت تجزیه تحلیل داده های پژوهش از آنتروپی شانون جهت وزن دهی و از مدل کوکو سو جهت رتبه بندی نواحی بر اساس میزان برخورداری از امکانات خدمات شهری استفاده شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که توزیع خدمات شهری در شهر ایلام به صورت ناعادلانه و نامتوازن انجام شده است، به طوری که برخی مناطق از خدمات اساسی محروم مانده و این مسئله به کاهش عدالت فضایی و تشدید نابرابری های اجتماعی و اقتصادی انجامیده است. استفاده از روش کوکوسو به شناسایی مناطق محروم و بررسی ارتباط این نابرابری ها با کیفیت زندگی کمک کرده است. توزیع ناعادلانه خدمات شهری، به ویژه در مناطق محروم، تبعاتی چون کاهش کیفیت زندگی، افزایش نارضایتی اجتماعی و مهاجرت درون شهری را به دنبال داشته است. با توجه به اهمیت عدالت فضایی در توسعه پایدار، پژوهش بر لزوم سیاست گذاری هایی تأکید می کند که با سرمایه گذاری در زیرساخت ها، توسعه حمل ونقل عمومی، مشارکت جامعه محلی، و بهره گیری از فناوری های نوین بتوانند تعادل در توزیع خدمات شهری را ارتقا دهند.
سنجش شاخص های حق به شهر: تبعیض های جنسیتی در فضاهای شهری اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهروندان نقش آفرینان اصلی شهر هستند و برخورداری افراد از فضاهای شهری حق به شهر آنان را تعیین می کند. عوامل متعددی بر حق شهروندان از شهر تأثیر دارند، که فضاهای شهری و جنسیت از مهم ترین آن ها می باشند. در این پژوهش نمونه 680 نفری از شهر اهواز گردآوری شد و از آن ها در مورد شاخصه های حق به شهر مانند تخصیص فضا، حق امنیت، مشارکت در مدیریت شهر، و حمایت اجتماعی به کمک پرسشنامه ای محقق ساخته، پرسش گردید. از تحلیل تناظر و همچنین واریانس چند متغیری دوراهه برای تحلیل داده ها استفاده گردید. یافته ها نشان داد که منطقه 2 و 3 شهری اهواز از لحاظ حق به شهر در طیف برخوردار، مناطق 1 و 4 در طیف نیمه برخوردار، و مناطق 5، 6، 7، 8 در طیف محروم قرار گرفته اند. جنسیت عامل تعیین کننده ای در حق به شهر اهواز است، به طوری که میانگین حق به شهر زنان 5/22 و برای مردان 36 محاسبه شد. فضاهای سکونتی نیز در کاهش یا افزایش حق به شهر تاثیرگذار هستند به طوری که میانگین حق به شهر مناطق برخوردار به اندازه 30 واحد بیشتر از مناطق محروم می باشند. جنسیت، تفاوت فردی تعیین کننده ای برای حق به شهر در شهروندان اهوازی است، بنابراین سیاست گذاران و طراحان شهری می بایست به تفاوت های فردی از جمله جنسیت توجه کرده و برای تخصیص مناسب فضا، امن سازی ، و افزایش مشارکت های شهری برنامه ای مشخص داشته باشند. همچنین به طراحی بهتر فضاها، حمایت از شهروندان، و مدیریت بهینه به منظور تقسیم عادلانه فضای شهری اهواز بر اساس جنسیت بپردارند.