فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۶٬۵۰۷ مورد.
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
377 - 406
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر، بررسی نحوه مدیریت بدن توسط ورزشکاران زن فوتبال با توجه به ناسازگاری دو هویت زنانگی و ورزشکاری در متن فوتبال و خارج از آن است. در این پژوهش، به روش تحقیق کیفی تحلیل پدیدارشناختی به مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته با هشت فوتبالیست زن لیگ برتر فوتبال (19 تا 27 سال) پرداخته شد. جمع آوری داده ها تا حد رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. کلیه مصاحبه ها ضبط و سپس مکتوب شد. تحلیل یافته ها در حین گردآوری داده ها و بعد از آن انجام گرفت. برخی از شرکت کنندگان اظهار داشتند زنانگی و ورزشکاری با یکدیگر سازگارند و در هر دو متن ورزش و خارج از آن، این دو هویت را آشکار ساختند. برخی دیگر بیان کردند که زنانگی و ورزشکاری ناسازگار هستند. سه تجربه کلی در رویارویی با این ناسازگاری توسط شرکت کنندگان بیان شد: 1. آشکارکردن هویت ورزشکاری در متن ورزش و هویت زنانگی در متن خارج از ورزش؛ 2. برجسته کردن هویت زنانگی در هردو متن؛ 3. برجسته کردن هویت ورزشکاری در هردو متن. به طورکلی بازیکنان زن فوتبال از طریق مدیریت بدن و ظاهر از جمله پوشش، آرایش، دست کاری مو و بدن، لحن صدا، رفتار و وظایف نقش های جنسیتی، هویت زنانگی یا ورزشکاری خود را تقویت می کنند و آن را راهبردی برای کاهش فشارهای ناشی از ناسازگاری دو هویت درک می کنند. همچنین یک هم پوشانی بین وجود یا نبود سازگاری با نوع مدیریت بدنی که توسط بازیکنان زن فوتبال به کار رفته آشکار شد.
تحلیل گفتمان انتقادی دلالت های برنامه های عمرانی (توسعه) پهلوی دوم در هویت زنانه (مطالعه موردی: بازنمایی هویت زنانه در سینمای این دوره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
459 - 485
حوزههای تخصصی:
اجرای برنامه های عمرانی (توسعه سرمایه داری) در دوره پهلوی دوم، اغلب از منظر اقتصادی یا سیاسی مورد تحلیل قرار گرفته است، در حالی که تاثیر این برنامه ها بر حوزه فرهنگ نیز قابل بررسی است. هویت زن ایرانی یکی از قلمروهایی است که تحت تاثیر سیاست های فرهنگی برنامه های توسعه این دوره، دستخوش تغییر و تحول شده است. در این مقاله با هدف بررسی تغییرات هویت زنانه در دوره پهلوی دوم و تاثیر آن بر شرایط امروز، بازنمایی هویت زنانه در فیلم های سینمایی این دوره را مدنظر قرار داده ایم. با توجه به اینکه بازنمایی هویت زنانه در سینمای این دوره در ذیل برنامه های توسعه سرمایه داری رقم خورده است، از چارچوب نظریِ صنعت فرهنگ سازی آدرونو و هورکهایمر از مکتب فرانفکورت بهره برده ایم تا بتوانیم به نحو انتقادی تاثیر سیاست های توسعه سرمایه داری را بر صنعت فرهنگ سازی در سینمای این دوره را نشان دهیم. متناسب با چارچوب انتقادی مکتب فرانکفورت، از روش تحلیل گفتمان انتقادی لاکلا و موف بهره برده ایم تا بتوانیم تغییرات گفتمانی بازنمایی هویت زنانه در دوره های تاریخی تولید و پخش آثار سینمایی این دوره شناسایی کنیم. بر اساس یافته های تحقیق، چهار گفتمان، از آغاز دوره پهلوی دوم تا سال ۱۳۲۷، اجرای برنامه عمرانی (توسعه) از ۱۳۲۷ تا ۱۳۴۳، وزارت مهرداد پهلبد از ۱۳۴۳ تا ۱۳۵۷ و گفتمان روبه ظهور «موج نوی سینمای ایران» از ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۷ شناسایی شده است. تحلیل این گفتمان ها بیانگر آن است که بازنمایی هویت زنانه در سینمایی این دوره به تدریج از هویت سنتی محجبه به سمتِ هویت غربی برهنه تر تغییر می کند.
تحلیل تماتیک ابعاد و منابع جامعه پذیری جنسیتی در بستر مردسالاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
681 - 711
حوزههای تخصصی:
ججامعه پذیری جنسیتی از سازه های مفهومی و نظری راهگشا در فهم مردسالاری و فرودستی زنان است. پژوهش حاضر در نظر دارد تا به میانجی روایت زنان، به ابعاد جامعه پذیری جنسیتی و منابع آن بپردازد. پژوهش حاضر با روش شناسی کیفی و روش تحلیل تماتیک در میان نمونه ای از زنان سنندجی به انجام رسیده است. در نمونه پژوهش،30 نفر زن مشارکت داشتند. یکی از ابعاد جامعه پذیری جنسیتی، نقش های جنسیتی است که بر مبنای تحلیل اظهارات زنان، به 4 تم اصلیِ «هویت یابی بر مدار خانه»، «نقش های ابزاری»، «نظم مراقبتی مردسالار» و «سقف شیشه ای و دشواری ارتقای زنان شاغل» دست یافتیم. دومین بُعد جامعه پذیری جنسیتی، کلیشه های جنسیتی است. بر مبنای روایت زنان، کلیشه های جنسیتی بر خودپنداره و شخصیت زنان سیطره دارد و ردپای آن را می توان در فضاهای همگانی، مدیریت خانواده، ازدواج دختران و روابط زناشویی پیدا کرد. «جنسیتی شدن فضای همگانی» و «نا امنی فضای همگانی و مقصرانگاری زنان» از جمله کلیشه های مستتر در فضاهای همگانی و «هویت ابرازی» و «جنسیتی شدن کار و تحصیل» کلیشه های مربوط به شخصیت زنان را شکل داده-اند. هم چنین، «ریسک ناپذیری و تصمیم گیری وابسته» و «تفکیک جنسیتی مدیریت و برنامه ریزی در خانواده» ناظر بر کلیشه های حوزه مدیریت خانواده و «تعجیل و سخت گیری در ازدواج»، «زن به مثابه ابژه جنسی» و «زن به مثابه ناموس»، کلیشه جنسیتی حاکم بر انتخاب همسر و مسائل و روابط زناشویی محسوب می شود. الگوپذیری از «خانواده و بستگان» و «رسانه های ارتباط جمعی»، اصلی ترین منابع جامعه پذیری جنسیتی زنان مورد مطالعه را شکل داده اند.
ارائه چارچوبی برای توانمندسازی زنان در حکمرانی بر اساس مطالعات حوزه علوم شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
747 - 773
حوزههای تخصصی:
توانمندسازی زنان از موضوعاتی است که در طیف گسترده ای از برنامه ها و سیاستگزاری های نهادهای مختلف در سرتاسر جهان جای می گیرد، ولی با این حال، توجه به ویژگی های شناختی و پژوهش های حوزه علوم شناختی و اساسا مساله شناخت و توانمندی های شناختی در بسیاری از این سیاستگزاری ها مغفول مانده است. در این راستا، پژوهش حاضر با استفاده از روشی دو مرحله ای مبتنی بر مرور دامنه و تحلیل محتوا به ارائه چارچوبی برای توانمندسازی زنان در حکمرانی براساس مطالعات حوزه علوم شناختی می پردازد. خروجی های این پژوهش از جمله 18 عنصرکلیدی توانمندسازی زنان براساس مطالعات شناختی در کنار چارچوب مفهومی ارائه شده، می تواند بسیاری از متخصصین، پژوهشگران و علاقه مندان مطالعات حوزه توانمندسازی، حکمرانی و زنان را در مسیر رسیدن به پاسخ هایشان برای سیاستگزاری و تصمیم گیری در حوزه های مربوطه و انجام پژوهش های کاربردی و همچنین ایجاد شبکه ای از مفاهیم مرتبط یاری دهد. پژوهش حاضر همچنین در خصوص ایجاد طرحواره هایی از پژوهش های کاربردی با هدف ایجاد ارتباط مابین حوزه های مختلف مطالعات حکمرانی و همچنین مطالعات علوم شناختی از این جهت حائز اهمیت است که می تواند خلاءهای مفهومی و همچنین مسیرهایی برای مطالعات بیشتر برای علاقه مندان مطالعات بینارشته ای در طیف گسترده ای از موضوعات و مفاهیم فراهم آورد.
نقد کهن الگویی نقاشی های ایران درودی (نمونه موردی: آراسته، به زلالی یک عشق، نیایش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
417 - 436
حوزههای تخصصی:
نقاشی های ایران درودی، نقاش معاصر زن ایرانی، که به شیوه سوررئالیسم-سمبولیسم است، بستر مناسبی برای نقد کهن الگویی به شمار می رود؛ چرا که یکی از ساحت های نمود کهن الگوها، آثار هنری از جمله نقاشی ها هستند. از دیدگاه روان شناسی تحلیلی، کهن الگوها مفاهیم مشترک، تکرارشونده و انتزاعی بین جوامع مختلف بشری هستند که در بخش عمیق تر روان در ضمیر ناخودآگاه جمعی جای دارند و از طریق خودآگاه و ناخودآگاه فردی در خیال پردازی ها، افسانه ها، رؤیاها، هذیان ها و آثار هنری به صورت نمادها و اسطوره ها بازتاب می یابند. در حقیقت نمادها و اسطوره ها مظروف های بیانگر کهن الگوها هستند که با خوانش آن ها می توان به شناخت گسترده تری از لایه های عمیق تر روان انسان دست یافت. در این پژوهش به خوانش نمادهای مظروف کهن الگوها در سه مورد از نقاشی های ایران درودی می پردازیم. هدف این مطالعه یافتن پاسخ این سؤال است که تأثیر نقش ناخودآگاه جمعی از طریق بازتاب کهن الگوها در نقاشی های درودی چگونه است. همچنین می خواهیم خوانشی نو با رویکردی متفاوت برای شناخت و درکی ژرف تر از لایه های درونی نقاشی های درودی داشته باشیم. روش تحقیق، کیفی و به شیوه توصیفی-تحلیلی است. گردآوری مطالب به صورت کتابخانه ای و مشاهده ای است. نتایج حاکی از این بوده است که نمادهای آسمان، زمین، ویرانه ها، گل، مروارید و نور از بن مایه های اصلی در آثار درودی اند که مبین بازتاب کهن الگوهای مادر/زن، آسمان/پدر، عروج و ازدواج هستند.
بازنمایی نقش های جنسیتی در برندینگ فرهنگی با تاکید بر نقش زنان از منظر روان شناسی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۲
75 - 89
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی بازنمایی نقش های جنسیتی در برندینگ فرهنگی با تاکید بر نقش زنان از منظر روان شناسی فرهنگی بود. جامعه پژوهش کلیه مطالعات و متون مرتبط با ابعاد نقش های جنسیتی در برندینگ فرهنگی بود. نمونه پژوهش متون مرتبط با نقش های جنسیتی و مطالعات زنان از منظرروان شناسی فرهنگی بود . روش پژوهش از نوع توصیفی_تحلیلی بود. جهت گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای به صورت فیش برداری از منابع مکتوب و مطالعات مرتبط با روان شناسی درحوزه زنان و مطالعات فرهنگی استفاده شد. داده ها به صورت تحلیل محتوا مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد که برندها باید از استفاده کلیشه های جنسیتی سنتی که زنان را به عنوان موجودات منفعل یا صرفاً نماد جذابیت به نمایش می گذارند، اجتناب کنند و به جای آن، تصویر زنان را به عنوان افرادی توانمند و مستقل با ویژگی های انسانی و فرهنگی بازنمایی نمایند. این بازنمایی به افزایش اعتبار برند و تقویت ارتباط با مصرف کنندگان کمک می کند. بر اساس آموزه های فرهنگی و دینی، به ویژه در جوامع اسلامی، زنان نه تنها در خانواده بلکه در عرصه های اجتماعی و اقتصادی نیز نقش مهمی دارند. بنابراین، برندسازی فرهنگی باید حساسیت های فرهنگی و دینی را در نظر گرفته و در بازنمایی زنان، به توانمندی ها و ظرفیت های آنان توجه ویژه ای داشته باشد. برندهایی که به ارزش های انسانی و شمولیت و نقش جنسیتی توجه می کنند، می توانند جایگاه اجتماعی زنان را تقویت کرده و از ترویج کلیشه های منفی جلوگیری نمایند. این پژوهش به ویژه بر لزوم طراحی استراتژی های بازاریابی همسو با ارزش های فرهنگی و دینی تأکید دارد چون به ایجاد هویت های اجتماعی مثبت و پایدار کمک می کند.
اثربخشی روایت درمانی بر خود-انگ زنی وزنی و سلامت روان شناختی زنان مبتلا به چاقی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی روایت درمانی بر خود-انگ زنی وزنی و سلامت روان شناختی زنان مبتلا به چاقی صورت گرفت. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان مبتلا به چاقی مراجعه کننده به متخصصین و کلینیک های چاقی و تغذیه شهر تبریز در سال 1402 بود. 30 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر کدام 15 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش درمان مختص گروه خود را در 8 جلسه 5/1 ساعته دریافت کردند؛ گروه کنترل هیچ درمانی را دریافت نکردند. هر دو گروه، پیش، پس و 3 ماه پس از مداخله به پرسشنامه های خود-انگ زنی وزنی لیلیس و همکاران و سلامت عمومی گلدبرگ پاسخ دادند. داده ها توسط آزمون تحلیل واریانس با اندازه-گیری مکرر تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که روایت درمانی در مقایسه با گروه کنترل، در پس آزمون، سبب کاهش خود-انگ زنی وزنی و افزایش سلامت روان شناختی شد. در مرحله پیگیری، اثر روایت درمانی بر خود-انگ زنی وزنی و سلامت روان شناختی ماندگار بود. روایت درمانی به احتمال زیاد می تواند سبب بهبود خود-انگ زنی وزنی و سلامت روان شناختی زنان مبتلا به چاقی شود.
نقش تصویر بدنی در پیش بینی کیفیت عملکرد جنسی در زنان نخست زا پس از زایمان
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش تصویر بدنی در پیش بینی کیفیت عملکرد جنسی زنان نخست زا پس از زایمان در بوشهر انجام شد. تغییرات بدنی پس از زایمان می تواند تأثیر چشمگیری بر ادراک زنان از بدن خود و همچنین بر روابط و رضایت جنسی داشته باشد. تصویر بدنی مثبت یا منفی پس از زایمان نه تنها بر کیفیت عملکرد جنسی، بلکه بر سلامت روانی و رضایت از زندگی نیز اثرگذار است. این تحقیق با روش کمی و استفاده از ابزارهای معتبر مانند مقیاس تصویر بدن فیشر (FBIS) و شاخص عملکرد جنسی زنان (FSFI) انجام شد. جامعه آماری شامل زنان نخست زایی بود که به صورت واژینال زایمان کرده بودند. نمونه گیری تصادفی از زنان با شرایط مشابه، دقت و تعمیم پذیری نتایج را افزایش داد.یافته ها نشان داد تصویر بدنی پس از زایمان تأثیر معناداری بر عملکرد جنسی دارد. زنانی که تصویر مثبتی از بدن خود داشتند، کیفیت بالاتری در عملکرد جنسی تجربه کردند، در حالی که تصویر منفی از بدن با کاهش رضایت و کیفیت جنسی همراه بود. این نتایج بر اهمیت توجه به سلامت روانی و تصویر بدنی زنان پس از زایمان تأکید می کند. همچنین، بهبود تصویر بدن می تواند رضایت جنسی را افزایش داده و به ارتقاء کیفیت زندگی و سلامت روانی زنان کمک کند.در نهایت، این پژوهش نقش کلیدی تصویر بدنی را در سلامت جنسی و روانی زنان نشان داده و لزوم توسعه برنامه های مداخله ای برای بهبود آن را برجسته می کند.
ادبیات زنانه نُتَیلَه راشِد در گفتمان استعمارپژوهیِ فرهنگی جامعه عربی مصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۸)
181-207
حوزههای تخصصی:
ادبیات استعمارپژوهی فرهنگی در جامعه عربی مصر، که برخاسته از عمق جان، تجربه، و حیات زیسته نخبگان و زنان اندیشمند و متعهدِ عرب است؛ درواقع از ارکان رکین دانش بومی و غیراقتباسی جامعه مصری تلقی می شود که از یک سو بیانگر تجارب زیسته زنان مصری است که در دامان استعمار و بطن جامعه بحران زده مصر، با ملت خویش و آلام ایشان زیستند و از سویی دیگر همچنان در چالش و نزاع مستقیم با استعمارگران، بر ضدّ آنان قلم می زنند و در راستای روشنگری و تبیین تبعاتِ خروجِ ظاهری استعمار از بلاد عربی و اعطای استقلال سیاسی وهم انگیز به دولت-های عربی می کوشند. یکی از این زنانِ اندیشمند و متعهد عرب، نُتَیلَه راشد (1934-2012م.) است که جستار پیش-رو با روش تاریخی انتقادی و رویکرد توصیفی تحلیلی و هدف نیل به دانش و معرفت افزون در حوزه استعمارپژوهیِ عربی، به مقوله پارادایم فرهنگی گفتمان استعمار در تفکر و ادبیات زنانه راشد می پردازد و سعی دارد به پرسش چگونگی بازتاب مؤلفه ها و مصادیق پارادایم فرهنگی استعمارپژوهی با تمرکز بر اثر پژوهشی راشد به نام «حکایه کفاح ضدّ الاستعمار» پاسخ دهد.
مبانی و روش تفسیر جنسیتی امینه ودود؛ تحلیل و نقد(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
قرآن پژوهان نواندیش که ممکن است خود را فمینسیت بدانند یا خیر، از نیمه دوم قرن بیستم، به بازخوانی قرآن و عرضه ادبیات جدیدی درباره آیات مربوط به زن و خانواده پرداختند که مدخل اصلی آنها، تحول خواهی درباره زن مسلمان یا زن در جوامع اسلامی است و در نتیجه، قرآن پژوهی آنان، رویکردی انتقادی به سنت های تفسیری است. در میان آنها، امینه ودود به دلیل عمق اندیشه و تأکید بر روشمندی، تأثیر بیشتری در فضای تخصصی و عمومی دارد. مسئله اصلی پژوهش حاضر، بررسی تحلیلی و انتقادی نگرش تفسیری امینه ودود و هدف از آن، توسعه دانش تفسیری زن پژوهان در حوزه انتقادی است به این منظور که نقد و نظریات سلبی، دانش ایجابی تفسیری را به عمق بهتری برسانند. این مقاله نظری و ازطریق روش اسنادی انجام شده و روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است. یافته های پژوهشی در سه عنوان مبانی، روش و تفسیر زنانه نگر درباره چند واژه قرآنی در اندیشه ودود تجمیع شده که در این مقاله ضمن تبیین، به نقد آنها پرداخته شده است. نتیجه آنکه امینه ودود با نقد روشمندی کتب تفسیری، بر اساس هرمنوتیک کل گرا و قرآن محور، الهیات زنانه و ابزار تحلیل و ادبیات فمینیستی تفسیر جنسیتی خود از قرآن ارایه کرده که در همه محورهای فوق مورد نقد است.
تحلیل تربیتی ازدواج در سنین رشد از منظر فقه نظام خانواده با تأکید بر کودک همسری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در فقه نظام خانواده، کلان موضوع خانواده به لحاظ نظام اجتماعی بررسی می شود. از این منظر، نظام تربیت خانواده، از ابواب این نظام فقهی است که شامل سه قسم تربیتی می شود: تربیت تأدیبی، تربیت سلوکی و تربیت رشادی. موضوع تربیت رشادی، تمهیدات عملی در جهت رشد و بلوغ متناسب با زندگی اجتماعی است. در این نوع تربیت، مربّی، به آماده سازی متربّی برای ورود او به زندگی در خارج از محیط والدی اقدام می کند. مسئله اصلی این پژوهش این است که ازدواج در سنین رشد از منظر فقه نظام خانواده چه نوع تحلیل تربیتی به دست می دهد. این مقاله با روش استکشاف نظام و بر مبنای تنقیح مناطات عامّه، در پی کشف مسئولیت های سه گانه خانواده، جامعه، حاکمیّت در این مسئله است. یافته های پژوهشی نشان می دهد که به استناد قرآن کریم، چهار دسته روایات و ادلّه تمهید در مداخله، اوّلاً ترغیب به ازدواج دختر پیش از دوره بلوغ در روایات معلّل به وجوب عفاف است و این ترغیب، خصوصیت ندارد. ثانیاً مقتضای ازدواج پسر، قبول مسئولیت در نفقه و سایر شئون همسری و پدری است که با وجوب تربیت اجتماعی از ناحیه ولیّ ملازمه دارد. ثالثاً ازدواج پیش از تکمیل دوره رشد، مستلزم حرمت یا بطلان نمی شود و مسئولیت تمهیدی- مراقبتی خانواده و دولت، رافع موانع عقلایی آن است. درنتیجه، مشروعیت ازدواج در سنین رشد همگام با مسئولیت های سه گانه تربیتی در جلوگیری از آسیب های احتمالی آن اثبات می شود.
امکان سنجی اعمال قاعده «تلازم حق و تکلیف» در حقوق مالی زوجین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
قاعده تلازم حق و تکلیف، یک قاعده عقلی به منظور تنظیم مناسبات حقوقی در روابط اجتماعی است. از مهم ترین ساحت های قابل استناد به قاعده مذکور، روابط حقوقی زوجین به خصوص در حوزه مالی است. سؤال مطرح در این رابطه، قابلیت استناد و امکان اعمال قاعده مذکور، در مناسبات مالی زوجین است. اثر مهم متفرع بر سؤال، امکان اثبات عقلی تساوی حقوقی زوجین است. این مقاله که با روش توصیفی-تحلیلی به نگارش درآمده است، استناد به قاعده مذکور در روابط حقوقی زوجین را غیرقابل اثبات می داند. چالش اجرای قاعده تلازم در حقوق زوجین به صورت عام و حقوق مالی زوجین به صورت خاص، به موارد نقض قاعده برمی گردد. یافته های تحقیق حاکی از آن است که با وجود موارد چالش برانگیزی همانند مهریه، اعتبار این قاعده محل تأمل است. راهکار بیان شده به منظور برون رفت از چالش مذکور، توسعه تکالیف به موارد سلبی و از سوی دیگر توسعه تلازم مدنظر به تمام چهار نسبت ادعایی مطرح در نظریه هوفلد است؛ اما هر دو توسعه، با نوعی تصرف در قاعده همراه شده است که دراصل، ماهیت قاعده را با ابهام مواجه می کند. بر اساس یافته های این مقاله، استناد به قاعده، جهت اثبات تساوی مالی زوجین غیرممکن است.
ویژگی های روان سنجی پرسش نامه ارزیابی ازدواج و مشاوره زناشویی در زوج های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی ویژگی های روان سنجی پرسش نامه ارزیابی ازدواج و مشاوره زناشویی جوامع مسلمان که در قطر هنجاریابی شده است، به روش تحلیل عاملی انجام شد. جامه آماری پژوهش شامل زنان و مردان متأهل شهرای زنجان و قزوین در سال 1402 بود که تعداد 404 نفر از ایشان به روش نمونه گیری دردسترس برای ورود به پژوهش انتخاب شدند. اطلاعات پژوهش با استفاده از پرسش نامه ارزیابی ازدواج و مشاروه زناشویی، پرسش نامه رضایت زناشویی انریچ و پرسش نامه سازگاری زناشویی دونفره جمع آوری شد. در بخش توصیف داده ها، جداول توزیع فراوانی، میانگین و انحراف معیار محاسبه و ترسیم شد و در قسمت آمار استنباطی برای تحلیل اکتشافی از spss و در بخش تأییدی از lisrel استفاده شد. روایی محتوایی پرسش نامه ازسوی شش نفر از متخصصین حوزه روان سنجی و مشاوره تأیید شد. مطابق نتایج، روایی ملاکی آزمون (همبستگی با پرسش نامه انریچ و پرسش نامه سازگاری دو نفره) به ترتیب 73/0 و 79/0 و معنادار بود (p<0.001). ضرایب همسانی درونی به روش آلفای کرونباخ برای کل پرسش نامه برابر با 86/0 بود. نتایج حاصل از ضرایب همبستگی به صورت گویه- مقی اس ح اکی از آن است که این همبس تگی در م ورد تم امی گوی ه ه ا از ح داقل (20/0) بالاتر و دامن ه همبس تگی گویه- مقیاس آن نیز بین 37/0 تا 80/0 می باشد. بررسی اعتبار درونی پرسش نامه با روش تحلیل عاملی تأییدی و اکتشافی، چهار عامل به دست داد که یک عامل کمتر از نسخه اصلی دارد. براین اساس، عنوان آن به پرسش نامه ارزیابی ازدواج و مشاوره زناشویی در زوج های ایرانی تغییر کرد. بنابراین، پرسش نامه مذکور قابلیت های لازم برای ارزیابی ازدواج زوج های ایرانی و خانواده ها را دارد و می توان از آن برای مقاصد مشاوره ای و پژوهشی استفاده نمود.
دلالت های معنایی زنان دهستان صلوات آباد از نابرابری های آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه تحلیلی از دلالت های معنایی زنان از نابرابری آموزشی در روستاهای دهستان صلوات آباد شهرستان سنندج می باشد. نظریات انتقادی در حوزه نابرابری آموزشی و نظریه های بوردیو، اپل، کلمن و ایلیچ به عنوان مبانی نظری این پژوهش بوده است. همچنین با رویکرد کیفی و ذیل آن، روش تحلیل روایت به دلالت های معنایی 33 نفر از زنان در مورد نابرابری آموزشی و پیامدهای آن با نمونه گیری هدفمند و راهبرد مصاحبه نیمه ساخت یافته پرداخته شده است. یافته های به دست آمده شامل 231 مقوله عمده، 26 مقوله محوری و ٧ مقوله اصلی بوده است. نتایج در قالب تحلیل مقوله های اصلی نشان داد که نظام پدرسالارانه همچنان به عنوان امری محتوم در شکل گیری جایگاه و نقش زنان در جامعه و به تبع موثر در آموزش آنها موثر است. . همچنین نتایج نشان داد که فقر اقتصادی خانواده ها و عدم استقلال مالی و شغلی زنان در شرایط افزایش هزینه های آموزشی به محدودیت در دسترسی به آموزش منجر گشته است. کمبود امکانات روستایی و کاهش حمایت های دولتی، نابرابری آموزشی در روستاها را تشدید کرده و در نهایت این عوامل سبب ناامیدی از تغییر و به تبع؛ محرومیت اجتماعی آنها از مزایای آموزش گردیده است.
Effectiveness of Teaching Problem Solving and Decision-Making Skills on Critical Thinking of Female-Headed Households(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Female heads of households face various psychological and social challenges that significantly impact their lives. The objective of this study was to explore the impact of an intervention focused on teaching problem-solving and decision-making skills on the critical thinking abilities of female heads of households. This research employed a semi-experimental design with pre-test and post-test measures, including a control group. The study population comprised all female heads of households under the jurisdiction of the Welfare organization of Meybod city. Thirty participants were selected via purposive sampling and randomly assigned to either the experimental or control group (15 participants per group). The experimental group underwent a ten-session training program on problem-solving and decision-making skills, while the control group received no intervention. Both groups completed the California Critical Thinking Questionnaire before and after the intervention. The data were analyzed using multiple analysis of covariance (MANCOVA). The findings revealed that teaching problem-solving and decision-making skills significantly enhanced critical thinking among participants in the experimental group. This effect was observed across all three subscales of critical thinking (p < .01). These results suggest that instructing problem-solving and decision-making skills can effectively enhance the quality of critical thinking among female-headed households.
بررسی تنوع جنسیتی هیئت مدیره در ارتباط با اهداف توسعه پایدار با تاکید بر مسئولیت پذیری اجتماعی و بی مسئولیتی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۰)
172 - 187
حوزههای تخصصی:
هدف : در سال های اخیر، آگاهی جهانی از چالش های زیست محیطی و بلایای احتمالی آن افزایش یافته است. تعداد زیادی از کشورها با آلودگی هوا ، جنگل زدایی، کاهش منابع و تغییرات آب و هوایی مواجه شده اند. مسئولیت پذیری اجتماعی به عنوان راهی برای حل چالش های زیست محیطی و ترویج توسعه پایدار در این زمان حساس مورد توجه قرار گرفته است. نتایج تعدادی از مطالعات نشان می دهد که تنوع جنسیتی در هیئت مدیره شرکت ها ممکن است به عنوان شاخصی در نظر گرفته شود که شرکت ها سطوح بالاتری از مسئولیت پذیری اجتماعی را تجربه کنند. هدف این پژوهش بررسی تأثیر تنوع جنسیتی در هیئت مدیره درحمایت از اهداف توسعه پایدار با توجه به معیارهای مسئولیت پذیری اجتماعی و بی مسئولیتی اجتماعی می باشد.
مواد و روش ها: جامعه آماری پژوهش شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و با استفاده از روش حذف سیستماتیک تعداد 177 شرکت در دوره (1401-1397) به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد. سپس الگوی پژوهش تعریف و با استفاده از روش GMM برآورد شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که تنوع جنسیتی هیئت مدیره تأثیری مثبت و معنادار بر مسئولیت پذیری اجتماعی و تأثیر منفی و معنادار بر بی مسئولیتی اجتماعی دارد. افزون بر این، نتایج نشان می دهد که زنان در کاهش موقعیت های مشکل ساز واکنش بیشتری نشان می دهند.
بحث و نتیجه گیری: براساس نتایج می توان اظهار داشت زنان به بهبود عملکرد اجتماعی از راه اقدامات خوب اهمیت می دهند و به طور همزمان مراقب رویدادهای منفی که بر عملکرد اجتماعی شرکت تأثیر می گذارد، می باشند.
گذر از امر زیستی به اجتماعی (واکاوی پدیدارشناسانه تابوی قاعدگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۸)
105-149
حوزههای تخصصی:
قاعدگی یک فرآیند بیولوژیکی طبیعی است. با این حال، در بسیاری از نقاط جهان، واز جمله در شهرستان بانه تابوها و انگ های اجتماعی متعددی در مورد قاعدگی هنوز وجود دارد، که مانع از گفتمان باز در مورد قاعدگی می شود. این مطالعه با هدف ارزیابی ادراک اجتماعی- فرهنگی از بازتولید تابوی اجتماعی می باشد. رویکرد این مطالعه کیفی و داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته و عمیق با 25 نفر از دانش آموزان دخترپایه دوازدهم شهرستان بانه انجام گرفت. داده ها با روش پدیدارشناسی تحلیل شد. مضامین برساخت شده ی تحقیق ذیل34 مفهوم اساسی و 7 مقوله عمده پنهان کاری، از خودبیگانگی بدنی، نگرش منفی نسبت به قاعدگی،چالش های مرتبط با قاعدگی، پزشکینه سازی قاعدگی، خود پلیسی قاعدگی و پس افتادگی فرهنگی برساخت شد. مضمون مرکزی تحقیق بازتولید تابو است
شکل گیری تمایزیافتگی خود در خانواده: کشف فرآیندها از طریق نظریه میانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمایزیافتگی خود، پدیده ای بافتارمند، فرهنگی و وابسته به شرایط محیطی و اجتماعی است که در فرآیندی پویا و متأثر از عوامل مختلفی شکل می گیرد. براین اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی و بازنمایی چگونگی شکل گیری فرآیند تمایزیافتگی خود در خانواده، با رویکرد کیفی و به روش نظریه برخاسته از داده ها از نوع نظام مند انجام شد. جامعه مشارکت کنندگان پژوهش شامل متأهلین 30 تا 45 ساله شهر تبریز که با خانواده خود زندگی می کردند، بود که تعداد 17 نفر از ایشان به روش نمونه گیری هدفمند و نظری تا رسیدن به اشباع نظری در مصاحبه نیمه ساختار یافته برای ورود به پژوهش انتخاب شدند. تحلیل داده ها هم زمان با گردآوری داده ها باروش کدگذاری نظری (طی سه مرحله؛ کدگذاری باز، محوری و گزینشی) انجام شد. در نهایت461 کد اولیه و 117 زیرمقوله و 18 مقوله استخراج شد و در بخش های شش گانه الگوی پارادایمی طبقه بند گردید و یک نظریه میانی تکوین یافت. نتایج نشان داد که انگیزه پیشرفت و شرایط چالش برانگیز، افراد را به استقلال فکری، هویت طلبی و منزلت اجتماعی سوق می دهد که این موارد پدیده های محوری فرآیند شکل گیری تمایزیافتگی خود را تشکیل می دهند. همچنین، چنانچه افراد تحت تأثیر شرایط واسطه ای نظیر کسب تجربه های متفاوت، ویژگی های خودتعیین گر و تمایل به موفقیت و شرایط زمینه ای مانند ارتباط با الگوهای موفق، ساختارهای اجتماعی و فرهنگی، بسترها و رویدادها در خانواده و جو مشارکتی/حمایتی خانواده قرار گیرند، راهبردهایی همچون رفتارهای مسئولانه، همیارانه و سنجیده و تلاش برای کنترل احساسات را خواهند داشت که این راهبردها منجر به موفقیت در شغل و زندگی، رضایتمندی و خوداتکایی توأم با بهبود روابط می شود.
عوامل چند سطحی موثر بر شمولیت اجتماعی زنان در ورزش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۰)
106 - 124
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف شناسایی عوامل چندسطحی موثر بر شمولیت اجتماعی زنان در ورزش انجام گرفت.
روش : این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی چندروشی بوده و برای گردآوری داده ها از مصاحبه، تحلیل اسناد ثانویه و مشاهده شرکت کنندگان استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه متخصصین و پژوهشگران ورزش زنان، جامعه شناسان ورزش، روانشناسان ورزش، مربیان با سابقه در حوزه ورزش زنان و کلیه زنانی بود که حداقل یک روز در هفته در فعالیت های ورزشی مشارکت داشتند. با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی با 28 نفر مصاحبه شد. برای تحلیل داده های پژوهش از روش بررسی میکروسکوپی داده ها استفاده شده و داده ها بر اساس مراحل تحلیلی استراوس و کوربین (1998) دسته بندی شدند.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد عوامل گوناگون در سطوح کلان، میانی و خرد بر ایجاد شرایط مناسب برای شمولیت اجتماعی زنان در ورزش تاثیرگذارند؛ علاوه بر این توسعه اجتماعی همه جانبه در سطح جامعه نیز به طور قابل توجهی بر این پویایی ها اثر گذاشته و در نهایت منجر به شمولیت اجتماعی زنان در ورزش می شود.
نتیجه گیری: این نتایج می تواند به سازمان های متولی ورزش در جهت برنامه ریزی صحیح و به کارگیری شیوه های موثر برای شمولیت کلیه زنان در ورزش کمک کرده، گامی موثر در راستای تحقق عدالت اجتماعی در کشور باشد.
ارزیابی میزان رضایتمندی شهروندان از کیفیت پارک های درون شهری(مورد مطالعه: پارک بانوان لاله شهر نورآباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
169 - 203
حوزههای تخصصی:
پارک ها و فضاهای سبز عمومی به عنوان بخشی از بافت اکولوژیک شهرها می باشند تا جایی که حیات زیست محیطی و پایداری شهرها به آنها وابسته است. هدف پژوهش حاضر ارزیابی میزان رضایتمندی شهروندان از کیفیت پارک های درون شهری در شهر نورآباد لرستان می باشد. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و از نوع کاربردی است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی بانوان مراجعه کننده به پارک لاله در بازه زمانی اردیبهشت ماه لغایت آذرماه سال 1401 می باشد. حجم نمونه شامل 200 نفر از بانوان می باشد که با استفاده از نرم افزار Sample Power با سطح اطمینان 95 درصد و خطای احتمالی 5 درصد و مقداری آلفای 01/0، 03/0 و 05/0 محاسبه گردید. داده ها با بهره گیری از نرم افزارهای SPSS26 و AMOS24 مورد واکاوی قرار گرفت. بر اساس یافته ها وضعیت پارک بانوان لاله در تمام ابعاد شش گانه ایمنی و امنیت، سلامت، کالبدی، فرهنگی و اجتماعی، محیطی بهداشتی و مبلمان، پایین تر از سطح متوسط کیفیت قرارگرفته و نامطلوب ارزیابی می شوند. همچنین یافته های تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار AMOS24، نشان دادند که بعد کالبدی- فیزیکی (86/0=β)، بیش ترین تأثیر را بر میزان رضایتمندی شهروندان از کیفیت پارک بانوان لاله، دارا می باشد. پس از آن نیز متغیرهایی چون محیطی و بهداشتی (78/0=β)، مبلمان پارک (73/0=β)، ایمنی و امنیت (68/0=β)، سلامت (58/0=β ) و فرهنگی- اجتماعی (48/0=β) بیش ترین تأثیر را بر میزان رضایتمندی شهروندان از کیفیت پارک بانوان لاله را دارا می باشند.