مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
مطالعات جنسیت
در این مقاله، کتاب پنجاه مفهوم کلیدی در مطالعات جنسیت نوشته جین پیلچر و ایملدا ولهان مورد تبیین و تحلیل قرار گرفته است. علت انتخاب کتاب نام برده توسط نگارنده این است که با وجود کنجکاوی زیاد درباره مطالعات جنسیت در ایران، اما اطلاعات علمی، صریح و مکفی در این زمینه وجود ندارد. از این رو ضروری می نماید مفاهیم مبنایی این رشته، تحلیل و بررسی شود و سپس از منظر همین مفاهیم، سنت اسلامی – ایرانی با روشی گفتگویی و تعاملی مورد بازخوانی و تأمل قرار گیرد. در این بازخوانی ده ظرفیت در سنت اسلامی – ایرانی یافت شد که می تواند مبنای مطالعات جنسیت در ایران، و نیز مبنای گفتگو در ارتباطات ملی – جهانی قرار گیرد تا موجب هم افزایی طرفین گفتگو شود. این ده ظرفیت بومی عبارتند از: ضمایر غیر جنسی در زبان فارسی؛ حقوق برابر زن و مرد، عدالت جنسیتی؛ وحدت جسم و ذهن؛ هم افزایی زن و مرد در خانواده؛ جنسیت و ملاحظات دنیای سایبری؛ وحدت محوری در ارتباطات جنسی و جنسیتی؛ اصالت رحمت، مراقبت واخلاق مادرانه؛ جنسی نبودن مشاغل؛ وحدت معیار انسانی در ارزیابی های جنسی و جنسیتی.
زنان و نظم جنسیتی پدرسالار؛ روایت تاریخی از «زندگی خانوادگی» زنان در عصر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) زمستان ۱۳۹۹ شماره ۹۱
157 - 194
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال آن است که با تابیدن نوری به زوایای تاریخ جنسیت در جامعه ایرانی، به تصویر دقیق تری از «وضعیت زنان و خانواده در دوران قاجار» دست یابد. مطالعه حاضر بر اساس تحلیل مضامین موجود در منابع و اسناد تاریخی انجام گرفته است. در این راستا، مجموعه ای از سفرنامه ها، خاطرات، نشریات و اسناد تاریخی، مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفتند. یافته های این پژوهش نشان داد که زنان در عصر قاجار، از کمترین حقوق اجتماعی برخوردار بودند. آن ها نه اختیاری برای ازدواج داشتند و نه توانی برای طلاق؛ نه آمدنشان به خانه شوهر با اراده خویشتن بود و نه رفتنشان به تصمیم خویش. همه زنان را در خیابان به یک شکل کرده بودند؛ همگی چادربه سر و روبنده به صورت داشتند. نه انتخاب پوشش در بیرون خانه به اختیار آن ها بود و نه کار و کوشش در درون خانه امانشان می داد. بردن نامشان ممنوع بود و «ضعیفه» خطابشان می کردند. نه نامی از آن ها برده می شد و نه مقامی به آن ها سپرده می شد. بیشتر، کالای جنسی بودند در دست مردان و بستری برای تولید فرزندان. گویی شهروندانی درجه دوم بودند در تاریخ ایران. در کودکی ازدواج می کردند و در جوانی پیر می شدند. هنوز کودکی نکرده، مادر می شدند و هنوز جوانی را ندیده، فرتوت می شدند. عمرشان کوتاه بود و بختشان سیاه. به واقع دوره قاجار بر وفق زنان نبود؛ عصر، عصر پدرسالاری بود و سلطه مردانه، همه عرصه های زندگی آنان را درنوردیده بود.
زنان در عصر پدرسالاری: روایت تاریخی از وضعیت اجتماعی و فرهنگی زنان در دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره سوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
122 - 102
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، مطالعه وضعیت اجتماعی زنان در عصر قاجار است. یافته های این مطالعه نشان داد که تاریخ جامعه قاجار، روایت یک پدرسالاری تمام عیار است. زنان به مثابه یک طبقه اجتماعی، تحت سلطه کامل مردان قرار داشتند. اگرچه آنها نیمی از افراد جامعه را تشکیل می دادند ولی گویی در جامعه نبودند و از نظرها پنهان مانده بودند. زنان در خانه در پسِ پرده و در جامعه در پسِ روبنده بودند. نه چهر ه هایشان دیده و نه سخن ها و دردهایشان شنیده می شد. حتی نام شان بر زبان ها برده نمی شد. بردن نام زن و دیدن چهره او و هم کلام شدن با آنها، همه تابویی خطرناک و گناهی نابخشودنی بود. هر مردی در خیابان باید از آنها فاصله می گرفت. جنس دوم و پست تر از مردان محسوب می شدند. گرچه به ظاهر آزاد بودند اما در بند سلطه جنسیتی گرفتار مانده بودند. ابزار شهوت قلمداد می-شدند که دیدن شان می تواند شهری را به آشوب کشاند. به همین دلیل آنها را به کنج خانه ها رانده و به کار اطفای شهوت مردان گمارده بودند. خروج دختران از خانه برای تحصیل و آموزش را موجب گسترش فساد در جامعه می-دانستند. با همین منطق، مدرسه رفتن آنها را نیز ممنوع کرده بودند. اشتغال درآمدزا هم عرصه ای مردانه بود که زنان را به آن هیچ راهی نبود. لذا نه فرصتی برای تحصیل پیش رویشان باز بود و نه امکان اشتغال برایشان هموار بود. هم در آموزش و فرهنگ، فرودست بودند و هم در اقتصاد، تهیدست. نه شغلی درآمدزا به آنها داده می شد و نه حق تحصیل به آنها اعطا می شد.
مفاهیم و رویکردهای نظری در جامعه شناسی سالمندی، مطالعات سالمندی و جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جمعیت بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۱۱ و ۱۱۲
۱۱۲-۷۱
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، رویکردهای نظری جامعه شناسی سالمندی در چند پارادایم نظری کارکردگرایی، کنش متقابل نمادین، انتقادی، فمینیستی و پست مدرن سنخ بندی شده و مفاهیم و مقوله های برجسته و مرکزی در هر سنخ مرور و نقد شده است. معرفی این چشم اندازها و بینش های نظری مختلف، محققان مطالعات سالمندی، سالمندشناسی اجتماعی و جامعه شناسی سالمندی را به فهم پیچیدگی های مفهومی و نظری سالمندی و همچنین تنوع و تکثر تجربه سالمندی و موقعیت سالمندان در جامعه معاصر مجهز می سازد. بدیهی است درک عمیق و ژرف ابعاد مختلف سالمندی و زندگی روزمره سالمندان در کشاکش تغییرات اجتماعی و جمعیتی، نیازمند شناخت چشم اندازهای نظری مختلف برای تبیین های مفهومی و نظری است تا از این طریق لایه ها و ابعاد پیدا و پنهان پدیده اجتماعی سالمندی و تحلیل مسائل اجتماعی و جمعیتی سالمندان مورد کنکاش و مطالعه بیشتر قرار گیرد. درمجموع مقاله حاضر بینش و دانش نظری پژوهشگران مطالعات سالمندی، سالمندشناسی اجتماعی، جامعه شناسی سالمندی، مطالعات جنسیت و خانواده را ارتقاء می بخشد.
رابطه رضایت زناشویی و حمایت اجتماعی ادراک شده با رضایت از زندگی در زنان متأهل: بررسی نقش تعدیل گر اشتغال و وضعیت اجتماعی- اقتصادی ادراک شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه رضایت زناشویی و حمایت ادراک شده از همسر با رضایت از زندگی در زنان متاهل با نقش تعدیل کنندگی اشتغال و وضعیت اجتماعی-اقتصادی ادراک شده بود. نوع پژوهش مقطعی، توصیفی – همبستگی با رویکرد مدلسازی معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش شامل زنان متأهل شهر ارومیه بود که از میان آن ها 452 نفر به صورت غیرتصادفی و هدفمند برای مطالعه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها، از پرسشنامه های جمعیت شناختی، رضایت از زندگی داینر (1985)، رضایت زناشویی کانزاس و حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران (1988) به فرم آنلاین استفاده شد. برای تحلیل داده ها از مدلسازی معادلات ساختاری و نرم افزار PLS smartاستفاده شد. نتایج اثر مستقیم معنادار رضایت زناشویی (β=0.588, t=12.734) ، حمایت اجتماعی ادراک شده همسر (β=0.179, t=2.449) و وضعیت اقتصادی- اجتماعی ادراک شده (β=0.199, t=5.158) بر رضایت از زندگی و علاوه براین، اثر معنادار نقش تعدیل گری وضعیت اجتماعی –اقتصادی ادراک شده در مسیر حمایت ادراک شده از طرف همسر به رضایت از زندگی را نشان داد .(β= 0.153, t=2.336) در کل شاخص های برازش مدل ساختاری مطلوب بودند(GOF=0.599). براین اساس می توان نتیجه گرفت که بهبود متغیرهای پیش گفته می تواند در افزایش رضایت از زندگی زنان متاهل نقش مهمی داشته باشد. این امر می تواند راهبردهایی را جهت آموزش در کارگاه های آموزشی توسط مشاوران خانواده در راستای ارتقای رضایت زندگی زنان متاهل ارائه دهد.
سالمندی، جنسیت و رویکرد تلاقی؛ سالمندی در مطالعات فرهنگی و جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۲۷)
99 - 123
حوزه های تخصصی:
سالمندی را می توان از چشم اندازهای نظری مختلف مورد مطالعه قرار داد. در این مقاله، نگارنده با اتخاذ رویکرد سالمندشناسی فرهنگی، توضیحی از سالمندی در نظریه های فمینیستی، تلاقی و پست مدرن با هدف ارتقاء دانش مفهومی و نظری در مطالعات سالمندی ارائه می دهد. سالمندشناسی فرهنگی، فمینیستی و پست مدرن، تنوع، تکثر و پیچیدگی های تجربه سالمندی را نشان می دهند و با اتخاذ چنین رویکردی در مطالعات سالمندی می توان به فهم صداها، روایت ها و تجربه زیسته گروه های متنوع، آسیب پذیر و در حاشیه سالمندان دست یافت. این رویکردها روایت گر سالمندی سیال، متکثر و چندگانه است. تجربه سالمندی در جامعه ایرانی نیز حکایت گر تجربه ای ناهمگون، نابرابر و متکثر است و نمی توان از سالمندی یکدست و یک شکل در جامعه ایرانی صحبت کرد بلکه سالمندی در ایران پدیده ای اجتماعی و نابرابر است. سالمندی نه تنها مبتنی بر تفاوت های جنسیتی، تجربه ای متکثر است، بلکه سالمندی در تلاقی جنسیت با سایر مولفه های اجتماعی چون موقعیت طبقاتی، وضعیت سلامتی و تفاوت های قومیتی و فرهنگی نیز به شکل متفاوت و نابرابری تجربه می شود؛ به گونه ای که می تواند محرومیت، نابرابری و فرودستی مضاعفی را تولید کند. ملاحظه این تفاوت ها و نابرابری های اجتماعی در تحلیل موضوع سالمندی بسیار بااهمیت و ضروری است و از بینش مفهومی و نظری تولید شده در این حوزه می توان در سیاست گذاری های اجتماعی سالمندی بهره برد.
جنبش زنان و هنر مقاومت در عصر مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«حضور زنان در جنبش مشروطه»، با «جنبش زنان در عصر مشروطه» متفاوت است. جنبش مشروطه با دغدغه آزادی خواهی و حاکمیت قانون، به دنبال برابری حقوقی و سیاسی میان شاه و رعیت بود، اما جنبش زنان، دغدغه برابری جنسیتی بین زنان و مردان را دنبال می کرد. این جنبش از درون جنبش مشروطه ظهور یافت. پژوهش حاضر در پی آن است که نشان دهد زنان در عصر مشروطه (1285 تا 1304) چگونه به دنبال انقلابی در انقلاب بودند تا از فرصت انقلاب سیاسی مشروطه به عنوان بستری برای انقلاب حقوقی زنان بهره بگیرند. این مطالعه با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی، به تحلیل مضامین موجود در منابع و اسناد تاریخی می پردازد. یافته ها گویای آن است که زنان در دوران مشروطه، در یک تبعیض جنسیتی سیستماتیک قرار داشتند که از خانه تا جامعه، همه عرصه ها را بر آن ها بسته بود. آن ها اجازه نداشتند به مدرسه بروند؛ زیرا مدرسه رفتن فقط حق پسران بود. همچنین آن ها اجازه نداشتند به چندهمسری شوهر و کودک همسری خود اعتراض کنند؛ چرا که خانه در سلطه مردان و قوانین در حمایت از آنان بود. زنان حق نداشتند در انتخابات شرکت کنند؛ زیرا حق رأی فقط برای مردان بود. از این رو جنبش زنان در عصر مشروطه، در سه حوزه مختلف، مبارزه تاریخی را برای تغییر وضع موجود آغاز کرد: 1. مبارزه برای حق تحصیل زنان؛ 2. مبارزه برای تغییر قوانین خانواده؛ 3. مبارزه برای دستیابی به حق رأی و مشارکت سیاسی. زنان در این دوره به هدف اول خود رسیدند و حق تحصیل را به دست آوردند. در دو هدف بعدی، اگرچه با تلاش و مطالبه گری چندلایه تا حدی پیش رفتند، درنهایت در دستیابی به این اهداف کامیاب نبودند. بااین حال، در این دو عرصه نیز با راهبرد گفتمان سازی و مطالبه گری در حوزه عمومی، راه را برای تغییرات در دوره های بعدی هموار کردند.
الگوی ارتقایافته کارآفرینی زنان مبتنی بر رویکردها و تحولات جدید مطالعات جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۰ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
258 - 235
حوزه های تخصصی:
یکی از علت های حضور ناموفق زنان در عرصه کارآفرینی، نارسایی در نظریه پردازی و نقیصه های موجود در سیاست گذاری است که مطالعات جدید در زمینه رویکردهای جدید و سازگار با ابعاد جنسیتی در عرصه کارآفرینی زنان به همین منظور ارائه شده است؛ بنابراین هدف اصلی پژوهش حاضر شناخت رویکردها و رهیافت های نوین مطالعات جنسیت در حوزه کارآفرینی زنان بوده که آیا با به کارگیری آنها می توان ضمن تقلیل نارسایی ها، فرصت های جدید در نقش آفرینی زنان در توسعه ایجاد کرد؟ جهت پاسخ، ابتدا مهم ترین رهیافت های نظری جدید در زمینه کارآفرینی زنان استخراج و دسته بندی گردید. سپس به منظور اعتبارسنجی و تکمیل آنها، مصاحبه هایی نیمه ساخت یافته از نمونه نوزده نفری از استادان، مدیران و کارآفرینان زن موفق انجام گرفته و برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون استفاده شده است. توانمندی در خودشناسی، پیشرو بودن زنان در امور خیریه، مکمل بودن نقش های خانوادگی و اجتماعی، و ارزش افزوده زنانه مواردی از مجموع 47مضمون اصلی هستند که با تلاقی خصیصه های فراجنسیتی کارآفرینی با نقش های جنسیتی زنان در عرصه عینی و عملی، می توان به چارچوب مفهومی جدیدی در مقوله کارآفرینی زنان دست یافت که ضمن ایجاد فرصت های نوین، در کاهش موانع و نارسایی های متعارف نیز مؤثر باشد.