فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۶٬۵۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
شکاف جنسیتی از گفتمان های اساسی معاصر در سازمان ها می باشد. هدف پژوهش حاضر، شناسایی مولفه ها و ارائه الگوی شکاف جنسیتی در حوزه منابع انسانی است. هدف این پژوهش، کاربردی و از نظر روش، کیفی و بر اساس رویکرد، داده بنیاد است. مشارکت کنندگان، 55 نفر از زنان شرکت ملی گاز ایران بوده، که با توجه به اشباع نظری و با توجه به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شد. طبق یافته ها، ناکارآمدی مدیریتی، تبعیض در سازوکارهای حمایتی، عدم فرصت سازی برای زنان، بی عدالتی در برخورداری از امکانات، بی عدالتی در استخدام، بی عدالتی در ساختار سازمانی و بی عدالتی در ارتقا سازمانی به عنوان عوامل علی، مشکلات زندگی شخصی زنان، ناکارآمدی ساختار کلان و قوانین و مقررات تبعیض آمیز به عنوان عوامل زمینه ای، ضعف در فرهنگ جامعه و فرهنگ سازمانی به عنوان عوامل مداخله گر و اصلاح فرهنگ جامعه و فرهنگ سازمانی، اصلاح فرایندهای ارتقاء، بهره مندی برابر از امکانات، برابری سازمانی، فرصت سازی برای زنان، توسعه سازوکارهای حمایتی، مدیریت حرفه ای، توجه به زندگی شخصی زنان، برابری در استخدام، باز تدوین قوانین و مقررات و کارآمدی ساختار کلان به عنوان راهبردها و کاهش بازده سازمانی، کاهش تعهد سازمانی و کاهش بهره وری سازمانی به عنوان پیامدها مشخص گردید. طبق یافته ها، شکاف جنسیتی تحت اثر عوامل مختلفی هستند، ولی عوامل مذکور در تعامل با ادراک تبعیض آمیز در حمایت گری سازمانی از زنان شکل می گیرند.
Gender and Third Spaces: A Study of Women’s Perception and Experience of Coworking Spaces in the City of Tehran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره ۱۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۳۵)
80 - 101
حوزههای تخصصی:
Gender and Third Spaces: Women's Perceptions and Experiences of Coworking Spaces in Tehran"New theories consider space as a social construct in which all members of society, including women, play a role in its production. Space is a domain for the reproduction of power and the representation of social roles. The concept of third space, despite being discussed by many theorists, was notably introduced by Oldenburg. Third spaces can be understood as places other than home and work where individuals spend their time freely, away from the formal constraints of work and the emotional and functional demands of home. Third spaces are arenas for the presence of effective social interactions and the expression of individual and collective creativity. This study employs a qualitative method, grounded theory approach, and in-depth interviews with 8 women who participate in coworking spaces. Coworking spaces have recently gained popularity in Iran, with many men and women engaging in work and activities there. The findings of this study reveal that women have transformed these spaces into professional networking environments and use them to navigate a male-dominated structure that limits women’s participation in professional activities. This indicates women’s agency in social spheresKeywords: Gender; Agency; Third Space; Coworking Space; Networking
خوانش آیکونولوژیک شخصیت لیلی در نقاشی های لیلی و مجنون باتوجه به دلالت های اجتماعی دوره قاجار ازمنظر اروین پانوفسکی (1892-1968 م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقاشی با تأثیرپذیری از ادبیات و تاریخ ایرانی، یکی از نمودهای ارتباط هنر و ادبیات است که در فرهنگ ایرانی همواره جایگاه ویژه ای داشته است. مطالعه این آثار می تواند به خوانش های جدیدی در زمینه مطالعات تصویر با توجه به دلالت های اجتماعی منجر شود. صحنه دیدار«لیلی و مجنون» از شاخص ترین صحنه های داستان عاشقانه درخمسه نظامی است که توسط هنرمندان ایرانی بارها به تصویر درآمده است. هدف از این پژوهش خوانش آیکونولوژیک و پی بردن به واکاوی شخصیت لیلی درچند نقاشی دیدار لیلی و مجنون با یکدیگر است که چند نمونه آن در دوره قاجار مورد بررسی قرارمی گیرد. سؤال پژوهش به این شرح است برمبنای خوانش آیکونولوژی از منظر پانوفسکی؛ شخصیت لیلی توسط هنرمندان دوره قاجار چگونه بازنمایی شده است؟ روش تحقیق دراین پژوهش توصیفی– تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای بوده است. شیوه تحلیل آثار برمبنای خوانش آیکونولوژیک از منظر پانوفسکی(1892-1968 م) برمبنای شخصیت لیلی دراین نقاشی ها است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد شخصیت لیلی بر مبنای خوانش آیکونولوژیک درنگاه نخست؛ متأثر از ظاهر زنان در دوره قاجار و بازتاب آن درتصاویر درآرایش و پوشش بوده است .
حجاب زن؛ کشاکش آرای مرتضی مطهری و قاسم امین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
265 - 286
حوزههای تخصصی:
قاسم امین مصری از روشنفکرانی بود که با دو اثر تألیفی خود، منشأ تغییرات اجتماعی بسیاری در مصر و دیگر کشورهای اسلامی شد. هدف این پژوهش، کشف دیدگاه امین درمورد حجاب و حضور زن در جامعه و مقایسه این موارد با اندیشه مرتضی مطهری است. نظرات او در تقابل کامل با اندیشه مطهری در مسئله حجاب و حضور زن در اجتماع است. حجاب زنان شرقی را عامل پسرفت شرقیان می داند و معتقد است بی حجابی زنان غربی، عامل پیشرفت غربیان است. همچنین حجاب را عامل تحریک شهوت می داند. برای زنان چهار دوره تاریخی قائل است تا به رهایی کامل برسند. قاسم امین حجاب را زندان زن می داند. از دیدگاه او، حجاب مخصوص زنان پیامبر است. تمامی دیدگاه های مذکور توسط آثار مرتضی مطهری مقابله و پاسخ داده شده است. تأثیرپذیری امین از مدرنیته غربی و جایگاهی که غربیان برای زن متصور بودند انکارناپذیر است. وی از دریچه توسعه جنسیتی با تأکید بر آموزش زنان استدلال هایش را مطرح می کند و تنها راه نجات و رهایی را درآمیختن با تمدن غرب و رفع کامل حجاب می داند. در پژوهش پیش رو از روش مطالعه تطبیقی انتقادی استفاده شده است که به صورت کلی، این روش در چند محور انجام می پذیرد و درصدد پاسخ به پرسش های خرد و کلان و کشف میزان تطبیق پذیری است، همچنین این پژوهش به دنبال پاسخگویی به میزان انطباق دیدگاه امین و مطهری در مسئله حجاب و حضور زن در اجتماع، و کشف میزان تطبیق پذیری دیدگاه های امین بر مطهری در مسائل مورد نظر است.
بررسی تطبیقی روان شناسی رنگ در شعر معاصر زنان ایران و افغانستان بر اساس نظریه ماکس لوشر؛ مطالعه موردی: اشعار فروغ فرخزاد و خالده فروغ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
437 - 457
حوزههای تخصصی:
رنگ، که از معیارهای سنجش شخصیت در روان شناسی جدید است، تأثیری خاص بر روان و جسم بیننده برجای می گذارد و نمایانگر اوضاع و احوال روحی اوست. در رویکرد روان شناسی رنگ ماکس لوشر، ترجیح در انتخاب رنگ ها به شناخت روان انسان ها کمک می کند. در این پژوهش، شعر فروغ فرخزاد و خالده فروغ، از شاعران معاصر جریان رمانتیک ایران و افغانستان، براساس نظریه مذکور واکاوی شده است. کیفیت و میزان کاربرد رنگ ها در اشعار این دو شاعر نشان می دهد در شعر فروغ فرخزاد رنگ سیاه در انتخاب اول قرار دارد و بیانگر کشمکش های درونی، ناخشنودی و انزجار او از محیط و بیان افسردگی و انزوای اوست. اما کاربرد پربسامد رنگ سبز در کنار سیاه حکایت از امیدواری او برای تغییر سرنوشت و تحول جامعه دارد. انتخاب نخست خالده فروغ اما رنگ سبز نماد ایمان، آزادی و آرامش- است و سیاه در کنار آن بیانگر استبداد، خفقان و نابسامانی های اجتماعی است. بررسی دفترهای اشعار این دو شاعر حاکی از آن است که اندک اندک طیف های آرام و امیدبخش جای رنگ های تیره را می گیرند و این بیانگر تمایل و امید آن ها به زندگی بهتر و علاقه به ایجاد تغییر برای به تصویرکشیدن احساساتشان است.
مقایسه ابعاد پنج گانه شخصیت، تصویر بدنی و عزت نفس در زنان متقاضی جراحی زیبایی و غیرمتقاضی
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه ابعاد پنج گانه شخصیت، تصویر بدنی و عزت نفس در زنان متقاضی جراحی زیبایی و غیرمتقاضی بود. روش پژوهش از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری را کلیه زنان متقاضی جراحی زیبایی مراجعه کننده به مراکز زیبایی خصوصی شهر تبریز در سال 1402 تشکیل دادند. نمونه آماری شامل 100 نفر (50 نفر) از زنان متقاضی جراحی زیبایی و (50 نفر) زنان غیرمتقاضی بود که به منظور مقایسه با گروه هدف، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با استفاده از پرسشنامه های پنج عاملی نئو کاستا و مک کری (1992)، روابط چندبعدی بدن-خود کش (1997) و عزت نفس روزنبرگ (1965) مورد آزمون قرار گرفتند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از آزمون تحلیل واریانس چندمتغییره (مانوا) استفاده شد. آزمون فرضیه های پژوهش نشان دادد که بین زنان متقاضی جراحی زیبایی و غیرمتقاضی از منظر ابعاد پنجگانه شخصیت و مولفه های آن (روان رنجورخویی، برون گرایی، انعطاف پذیری) تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0p>)، اما بین ابعاد توافق پذیری و باوجدان بودن تفاوت معناداری وجود دارد (001/0>p)، همچنین در متغیر تصویر بدنی و مولفه های آن (اهمیت دادن به دیگران، مسئولیت پذیری، شجاعت، پذیرش خود) (05/0p>) و عزت نفس و مؤلفه های آن () (05/0p>) تفاوت معنی دار وجود ندارد. با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت که زنان متقاضی جراحی زیبایی از نظر ابعاد پنج گانه شخصیت، تصویر بدنی و عزت نفس تفاوتی با زنان غیرمتقاضی ندارند.
واکاوی وضعیت حقوقی واگذاری حضانت در مقابل بذل مهر یا طلاق (رفع چالش قضایی با تأکید بر آموزه های فقه خانواده)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۲)
135 - 158
حوزههای تخصصی:
مطابق باماده1169قانون مدنی اصلاحی سال1382،برای حضانت طفلی که ابوین وی ازهمدیگرجداشده-اند،مادرتا7سالگی اولویت داردوبعدازآن باپدراست.یکی ازموارد مبتلابه جامعه ی امروزی اینست که به هنگام طلاق، زوجه در مقابل اینکه حضانت طفل به وی واگذار گردد،حاضر می شود تابخشی ازمهریاکل آن رابه زوج بذل نمایدیا اینکه زوج برای طلاق زوجه،از وی می خواهدتاحضانت طفلی راکه سنش زیر7 سال است،به زوج واگذارکند.مسأله ی چالشی که دراینجا مطرح می شوداینست که آیا اساساًحضانت طفل قابل اسقاط ازطرف زوج یازوجه است تابتوانند درخصوص واگذاری آن توافق کنند؟مطالعه ی رویه ی قضایی ومنابع فقهی حاکی از اختلاف نظراست.دسته ای حضانت رامطلقاً-خواه از طرف پدر خواه ازطرف مادر-غیر قابل اسقاط دانسته و توافق متضمن واگذاری آن راباطل می دانند. دسته ای نیز حضانت را به طور مطلق قابل اسقاط دانسته ولذا توافق موجب واگذاری آن را صحیح می دانند. برخی نیز حضانت را ازطرف مادر قابل اسقاط دانسته ولی ازطرف پدر، غیرقابل اسقاط می دانند. با پژوهش در مبانی فقهی ناظر بر مسأله روشن گردید که دیدگاه قائلین به صحت، موافق با ادله است اما نکته ی لازم الرعایه در توافق بر واگذاری حضانت از منظر مبانی فقهی وقانون حمایت خانواده وقانون مدنی، شرط رعایت مصلحت طفل است. اثری که لزوم رعایت مصلحت دارد اینست که اولاًحضانت مادر قبل از هفت سالگی وحضانت پدر بعداز هفت سالگی، مطلق نبوده و مقید به رعایت مصلحت است؛دوم اینکه در صورت ظهور عدمرعایت مصلحت، فارغ از اینکه نوع عمل حقوقی متضمن واگذاری حضانت قابل رجوع(جایز) است یا غیرقابل رجوع(لازم)، استمرارآن با اشکال اساسی مواجه بوده وبی اعتبار است. لذا باتوجه به صدور آراء متعارض ازشعب دیوان، درراستای تضمین حق طفل و جلوگیری از صدور آراء متعارض، صدور رأی وحدت رویه از هیئت عمومی دیوان پیشنهادمی گردد.
تعاملات حاکمیت و زنان در خلافت امیر مؤمنان علی بن ابیطالب (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
1069 - 1092
حوزههای تخصصی:
پیامبر اسلام (ص) در دوران حکمرانی خود جایگاه زنان را ارتقا بخشید. اما با رحلت ایشان و روی کارآمدن خلفای سه گانه، این جایگاه تضعیف شد و از مسیر نبوی فاصله گرفت. با آغاز خلافت امام علی (ع)، تحولی در وضعیت زنان پدید آمد و آنان نقش فعالی در جامعه یافتند. آن حضرت از همان ابتدا با اصلاح بدعت های گذشته تلاش کرد جایگاه حقیقی زنان را احیا کند. زنان نیز با استقبال از سیاست دولت علوی با اقدامات آن حضرت همراه شدند و البته گاهی با بی مهری برخی از زنان، ضربه هایی جدی به دولت علوی وارد شد. این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه ای و به روش توصیفی-تحلیلی به دنبال واکاوی رفتار و نحوه تعاملات زنان و دولت علوی با یکدیگر با رویکرد تاریخی و سیاسی است و در پی پاسخگویی به این سؤال است که تعاملات حاکمیت و زنان در خلافت امیر مؤمنان علی (ع) چگونه بوده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که تعامل زنان و حکومت علوی از ابتدای خلافت آن حضرت شکل گرفت که از نتایج آن حضور اثرگذار بانوان در بحران ها و مشکلات حکومت به ویژه جنگ های تحمیلی به آن حضرت بود. دولت علوی حامی زنان بود و حاکمیت در احقاق عدالت برای زنان مانند مردان دغدغه مند عمل کرد. خلیفه آن چنان که برای مردان دردسترس بود، برای زنان نیز دردسترس بود و آنان خلیفه و دولت علوی را پناهگاهی امن برای احیا و ارتقای جایگاه خود می دانستند. این حمایت و نگاه منزلت بخش، زمینه تعامل مثبت زنان و حکومت علوی را فراهم ساخت.
فرزندآوری و ناپایداری خانواده: تأثیر فرزندان بر احتمال طلاق زنان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، طلاق در ایران افزایش یافته و به عنوان یکی از مسائل اجتماعی مطرح است. عوامل و مشخصه های جمعیتی و اجتماعی متعددی بر روند افزایش طلاق مؤثر هستند که یکی از آن ها، عدم داشتن فرزند و همچنین تعداد فرزندان در خانواده است. مقاله پیش رو به طور خاص به نحوه تغییر احتمال طلاق زنان در ایران با داشتن فرزند و تعداد فرزندان در خانواده می پردازد. نتایج حاصل از تحلیل ثانویه داده های دو درصد سرشماری سال 1395 نشان داد که نداشتن فرزند و تعداد آن ها در خانواده های ایرانی، احتمال طلاق زنان را تحت تأثیر قرار می دهد. به طوری که داشتن فرزندان در خانواده احتمال طلاق زنان را کاهش می دهد و زنانی که در طول دوران ازدواج خود فرزند زنده ای به دنیا آورده اند در مقابل زنانی که هیچ گونه تولد زنده ای نداشته اند، احتمال طلاق آن ها کمتر است. همچنین افزایش تعداد فرزندان، اثر تثبیت کننده ای بر ثبات و پایداری خانواده و ازدواج دارد، به طوری که استحکام روابط زناشویی در خانواده های دارای سه فرزند و بیشتر نسبت به دیگر خانواده ها بیشتر است. این نتایج بیانگر اهمیت داشتن فرزند و تعداد آن ها در ثبات و پایداری روابط زناشویی در خانواده ی ایرانی است، بنابراین برنامه ریزی های جمعیتی کشور می توانند ضمن حمایت ازدواج و تشکیل خانواده، از طریق ارائه تسهیلات و حمایت های فرزندآوری پایداری و استحکام خانواده را تحکیم بخشند.
طراحی مدل عوامل مؤثر بر تبعیض های جنسیتی در مدارس متوسطه دخترانه استان سمنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
111 - 124
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف طراحی مدل عوامل مؤثر بر تبعیض های جنسیتی در مدارس متوسطه دخترانه استان سمنان طراحی و اجرا گردید. پژوهش حاضر ازلحاظ هدف کاربردی و ازنظر شیوه گردآوری داده ها توصیفی- پیمایشی می باشد. رویکرد پژوهش کیفی و جامعهآماری این پژوهش را خبرگان و اساتید حوزه مدیریت آموزشی بودند که در خصوص موضوع پژوهش تجربه و آگاهی لازم را داشتند؛ این افراد حداقل یک پژوهش (مقاله پژوهشی، سخنرانی، طرح پژوهشی، تألیف و ترجمه کتاب) در حوزه تبعیض جنسیتی در آموزش وپرورش به چاپ رسانده بودند. همچنین برخی مدیران و معلمان زن که در مورد موضوع پژوهش علاقه مند بودند.روش : به منظور شناسایی این افراد ) خبرگان و اساتید( از روش نمونه گیری هدفمند و در مورد مدیران و معلمان زن، از روش گلوله برفی استفاده گردید. این نمونه گیری تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت و درنهایت تعداد 17 نفر (11 استاد و 6 مدیر و معلم) به عنوان نمونه مشخص شد. جهت بررسی داده های بخش کیفی از کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شد. از نرم افزار Max QDA نسخه Pro به منظور تحلیل و کدگذاری مصاحبه های انجام شده استفاده شد.یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که 6 مؤلفه ی کلی عوامل مدیریتی، نگرش مدیران آموزش و پرورش، نگرش جامعه، نگرش فردی، نگرش خانواده و قوانین کلان از عوامل مؤثر بر تبعیض های جنسیتی در مدارس متوسطه دخترانه استان سمنان می باشد. توجه به عوامل شناسایی شده، می تواند راه گشای مناسبی برای رفع تبعیض های جنسیتی در مدارس دخترانه باشد.
Examining the Presentation of the Balanced Family Model in the National Media(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره ۱۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۳۵)
121 - 151
حوزههای تخصصی:
Projecting an Islamic-Iranian balanced family model is a way of dealing with the domestic problems in the existing Iranian families. As a strategic theoretical basis, this can be best undertaken by the national media (TV and radio), which serve as a major subcategory of the cultural system of the country and a pervasive source of informatics and awareness-raising. In this regard, the present study seeks to examine the application of the Islamic-Iranian balanced family model advertised in the national media. The study is a qualitative one conducted on the basis of the grounded theory. In the first step, the national policy statements of the Islamic Republic of Iran and those of the national media are examined in the field of family. In the second step, structured and semi-structured interviews are performed with seven senior experts and executives of the national media so as to find practical ways of creating a balanced family and identify the challenges involved in the presentation of the corresponding model. To deal with these challenges, certain solutions are also recommended. Future research in this field may focus on how applied the balanced family model is in the TV and radio programs and then compare the results with the findings on the media in other countries.
حق ارث زن در تفسیر تطبیقی آیه هفتم سوره نساء با تأکید بر تفسیر المیزان و تفسیر المنار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۶
123 - 141
حوزههای تخصصی:
آیه هفتم سوره نساء از آیات بحث برانگیز میان مفسران شیعه و سنی است که در تفسیر المیزان و تفسیر المنار نیز نمود روشنی دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تطبیقی تفسیر آیه هفتم سوره نساء در مورد حق ارث زن در کتاب تفسیر المیزان و کتاب تفسیر المنار انجام شد. بدین منظور تفاسیر فوق درمورد حق ارث زن به شیوه توصیفی- تحلیلی بررسی و ضمن داوری میان دو دیدگاه تفسیری سیاقی و فراسیاقی، شواهد نظریه فراسیاقی تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد مطابق تفسیر المیزان کاربرد دو واژه الرجال و النساء در آیه هفتم سوره نساء که بر افراد بالغ دلالت دارد، ارتباط آن را با موضوع یتیمان قطع می کند. همچنین شأن نزول این آیه تأییدکننده نزول مستقل آن از سیاق یتامی است و شرط ارتباط صدوری آیه احراز نمی شود. ازسوی دیگر فقدان ارتباط موضوعی این آیه کریمه با آیات قبل و بعد که در سیاق احکام یتامی است، نشان از معترضه بودن آن دارد. درحالی که مطابق تفسیر المنار د مورد تخصیص آیه مورد بحث به غیر فرزندان پیامبر(ص) بر ناسازگاری با آیات عام مربوط به ارث، با آیات ارث بری فرزندان پیامبران نیز تنافی آشکاری دارد.
نقش های مؤثر والدینی در گرایش نوجوانان دختر به حجاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، پرداختن به نقش های موثر والدینی در'گرایش نوجوانان دختر به حجاب اسلامی است. روش پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی است. اطلاعات با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته جمع آوری شد. 30 نوجوان دختر بین سنین 13 تا 16 سال بر اساس معیار ورود به پژوهش انتخاب شدند. با استفاده از روش تحلیل مضمون از داده های بدست آمده سه مضمون فراگیر «نقش والدینی»، «نقش مادری» و «نقش پدری» و 16 مضمون سازمان دهنده «مرزهای مشخص ولی-فرزندی»، «مرزهای مشخص پوششی»، «روش های تشویقی و بازدارنده»، «نگاه قرآنی نسبت به حجاب»، «تنظیم رابطه با اقوام و مراسمات»، «الگوسازی»، «ایجاد جو شاد منزل»، «آگاهی بخشی درباره حجاب»، «نظارت بر فضای مجازی» و «ایجاد فضای اعتماد متقابل«، «ارتباط عاطفی با نوجوان»، «ارتباط منطقی با نوجوان»، «نقش محافظ و حامی» و «آشنایی با مسأله حجاب»، «حساس در امر تربیت» و «ارتباط مؤثر با نوجوان» و 39 مضمون پایه احصا شد. نتایج نشان داد علاوه بر نقش والدینی، هر یک از پدران و مادران نقش منحصر به فردی در اقبال دختران نوجوان به حجاب دارند و زمانی که والدین در کنار یکدیگر زمینه روانی را در فرزند خود ایجاد کرده و در امر تربیت همسوئی داشته باشند، حجاب مورد اقبال قرار می گیرد.
تحلیل روان شناختی چندهمسری در قرآن کریم؛ با نگاهی به ملاحظات فرهنگی زن ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۲
91 - 100
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تحلیل روان شناختی ازدواج مجدد در قرآن کریم؛ با نگاهی به ملاحظات فرهنگی زن ایرانی بود. جامعه پژوهش تمامی متون روان شناسی، فرهنگی و قرآن کریم بود. نمونه پژوهش متون مرتبط با روان شناسی، فرهنگ ازدواج مجدد و قرآن کریم بود. روش پژوهش توصیفی -تحلیلی بود. جهت گردآوری داده ها از روش کتابخانه ای و به صورت فیش برداری از منابع مکتوب و مرتبط با روان شناسی ازدواج مجدد ازنگاه قرآن کریم استفاده شد. سپس داده ها به صورت توصیفی- تحلیلی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که روان شناسی فرهنگ قرآن کریم نشان از تک همسری زنان دارد و شواهدی هم ارائه می کند. آیاتی در قران کریم هست که به تک همسری برخی از پیامبران الهی اشاره دارند و چنین برداشت می شودکه فرهنگ قرآن کریم، تک همسری را جهت رسیدن به آرامش، بر چند همسری ترجیح و گویی چند همسری را در شرایط غیر طبیعی مفید می شمارد. در ازدواج های چند همسری، زنان استرس بیشتری را متحمل می شوند و بیشتر در معرض خطر سلامت روان قراردارند و از زندگی خانوادگی رضایت کمی دارند. درآیه (نساء، 3)" تبصره ای هست که بیانگر آن است که عدالت ورزی میان همسران در تعدد زوجات کاری بسیار مشکل است؛ زیرا عدالت از جمله والاترین فضیلت های اختلاقی است که در این باره تنها انسان های آراسته به کمالات اخلاقی می توانند ادعای آن را داشته باشند. تا جایی که در سوره نساء، (آیه، 129 ) در مجموعه آیات بیان از اصل بودن تک همسری دارد.
تحلیل پویا از تأثیرات اقتصادی تحولات ساختاری جمعیت در دهه های آتی کشور ایران (با تأکید بر نقش زنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
1 - 37
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه جمعیت و تحولات آن یکی از چالشی ترین مسائل دهه های آتی کشور خواهد بود و تاثیرات و پیامدهای مختلف اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و ... با خود به دنبال خواهد داشت. این پژوهش با هدف تحلیل پویای تاثیرات اقتصادی تحولات ساختاری جمعیت در دهه های پیش رو با تاکید بر نقش زنان به مطالعه و بررسی این روند می پردازد. لذا این پژوهش برای درک بیشتر از تحولات ساختاری جمعیت (در چهارگروه سنی) درگذشته، حال و پیش بینی آینده آن؛ با مدل سازی سیستم های پویا به شبیه سازی روند جمعیت کشور از سال 1355 تا 1455، با نرم افزار «Vensim» به پیش بینی تحولات ساختاری جمعیت پرداخته است. یافته های پژوهش نشان داد روند جمعیتی سنین کار از سال 1415 به صورت کاهشی خواهد بود؛ یعنی این روند حدود 10 سال قبل تر از روند کاهشی جمعیت کل، اتفاق خواهد افتاد. بنابراین برای جبران کسری نیروی کار فعال اقتصادی و بهبود روند تولید افزایش اشتغال زنان یکی از کار آمدترین راهکارهای موثر دراین بحران خواهد بود. همچنین به ازای اعمال سیاست افزایش سالیانه 100 هزار نیروی کار فعال اقتصادی زنان در الگوی ارائه شده در سال 1455 میزان نیروی کار فعال بانوان از 83/4 میلیون نفر به 81/8 میلیون نفر افزایش می یابد. حاصل این سیاست باعث افزایش 2.5 درصدی تولید کشور خواهد شد. لذا فراهم سازی حضور بانوان در فعالیتهای اقتصادی می تواند یکی از عوامل موثر بر تولید و اشتغال باشد.
واکاوی موانع مشارکت اقتصادی زنان در استان یزد (یک مطالعه کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
39 - 65
حوزههای تخصصی:
در حال حاضر توسعه اقتصادی بدون مشارکت اقتصادی زنان امکان پذیر نیست. با وجود این، نرخ مشارکت اقتصادی زنان در ایران در سطح مطلوبی قرار ندارد. بر اساس آخرین آمار، استان یزد رتبه دوم را از لحاظ نرخ بیکاری زنان دارد. از این رو، این تحقیق با هدف واکاوی موانع مشارکت اقتصادی زنان در استان یزد انجام گرفت. در این مطالعه از روش تحقیق کیفی بهره گرفته شد. جامعه هدف تحقیق شامل گروه های منتخب استان یزد بود. نمونه گیری به صورت هدفمند انجام شد و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه پیدا کرد. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه و مشاهده بود. برای اطمینان از روایی و پایایی داده ها، پژوهشگر به هنگام جمع آوری داده ها از روش های مختلفی چون بررسی اسناد و مدارک، مصاحبه، تهیه عکس و فیلم و ضبط صدا بهره گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از کدگذاری استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد در گام اول، با کدگذاری باز 19 مفهوم اصلی استخراج شد. در گام دوم، کدگذاری محوری انجام گرفت و از 19 مفهوم (کدهای اولیه)، 3 مقوله فرعی شامل «نگرش به نقش زنان در فضای کسب وکار»، «بهره کشی از نیروی کار زنان» و «اثرات فردی، خانوادگی و فرهنگی اشتغال زنان» شناسایی شد. درنهایت، مدل پارادایمی شامل شرایط علی، شرایط زمینه ای، پیامدها، تعاملات و راهبردها به تصویر کشیده شد. بر اساس نتایج به دست آمده، پیشنهاد هایی به منظور افزایش مشارکت اقتصادی زنان ارائه شد.
پیشایندهای موثر بر برنامه ریزی مالی خانوار با تاکید بر ارزش های فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی مالی به خانوارها در دستیابی به اهداف مالی و مواجه منطقی با رویدادهای غیرمنتظره زندگی کمک می کند. بر این اساس هدف پژوهش حاضر بررسی پیشایندهای موثر بر برنامه ریزی مالی خانوار از طریق به کارگیری نظریه توسعه یافته رفتار برنامه ریزی شده است. به لحاظ روش، پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش خانوارهای ایرانی بوده و حجم نمونه آماری 328 نفر است. داده های مورد نیاز از طریق پرسشنامه گردآوری شده است. تجزیه وتحلیل داده های پژوهش با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری و از طریق نرم افزارهای SPSS نسخه 26 و Amos نسخه 24 انجام شده است. بنابر یافته های پژوهش، هر سه مولفه ارزش های فرهنگی (خانواده گرایی، عاطفه و شناخت) و دانش مالی بر قصد برنامه ریزی مالی اثر مثبت و معناداری دارند (p < 0.01). همچنین دو متغیر نگرش مالی و کنترل رفتار اداراک شده دارای اثر میانجی بر رابطه بین مولفه های ارزش های فرهنگی و دانش مالی با قصد برنامه ریزی مالی است (p < 0.01). بنابراین ارزش های فرهنگی به عنوان یک پیشایند مهم و موثر بر رفتار مالی افراد نیازمند توجه ویژه خانوارها و سیاست گذاران است.
اثربخشی درمان شفقت به خود بر مدیریت عواطف و تاب آوری زنان با طلاق عاطفی در بستر فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۱
33 - 46
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان شفقت به خود بر مدیریت عواطف و تاب آوری زنان با طلاق عاطفی در بستر فرهنگی شهر اندیمشک بود. جامعه آماری پژوهش تمامی زنان با طلاق عاطفی مراجعه کننده به مراکز مشاوره در سال 1402 بود. نمونه پژوهش 20 نفر از جامعه مذکور بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش(10نفر) و کنترل (10نفر) جایگزین شدند. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. ابزاراندازه گیری شامل پرسش نامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) و پرسش نامه مدیریت عواطف ویلیامز (١٩٩7) بود. گروه آزمایش پروتکل درمان شفقت به خود راسل کولتز و همکاران(۲۰۱۶) را در 8 جلسه و هفته ای یک بار به مدت 90 دقیقه دریافت کرد. سپس پس آزمون برای گروه ها انجام شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس چند متغیره (مانکوا) و تحلیل کواریانس تک متغیره( آنکوا ) استفاده شد. نتایج نشان داد که درمان شفقت به خود بر مدیریت عواطف و تاب آوری زنان با طلاق عاطفی اثربخش بود. به طور کلی زنانی که دچار طلاق عاطفی هستند، عواطف ناپایداری تجربه می کنند و این شرایط می تواند بر آن ها تاثیر منفی داشته باشد. هم چنین عوامل فرهنگی نقش بسزایی در افزایش خطر طلاق عاطفی در زنان دارد.
طراحی و آزمون مدل ساختاری تأثیر صفات تاریک شخصیتی بر کیفیت زندگی زناشویی با تحلیل نقش واکنش پذیری عاطفی و باورهای مذهبی مشترک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی و آزمون مدلی برای تأثیر صفات تاریک شخصیتی بر کیفیت زندگی زناشویی با تحلیل نقش واکنش پذیری عاطفی و باورهای مذهبی مشترک در بین دانشجویان متأهل است. روش پژوهش، همبستگی با رویکرد مدل ساختاری و متکی بر حداقل مربعات جزئی (PLS) می باشد. جامعه آماری پژوهش دانشجویان متأهل الزهرا تهران در سال تحصیلی 1401-1402 به تعداد 510 نفر بوده و از این تعداد، 230 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده، پرسشنامه کیفیت زندگی زناشویی (لیچر و کارمات)، پرسشنامه صفات تاریک شخصیتی (جوناسون و وبستر) و پرسشنامه واکنش پذیری عاطفی (ناک و همکاران) می باشد. تحلیل مسیر نشان می دهد که صفات تاریک شخصیتی به صورت مستقیم بر واکنش پذیری عاطفی اثر مثبت و بر کیفیت زندگی زناشویی اثر منفی دارند. باورهای مذهبی مشترک اثر منفی بر واکنش پذیری عاطفی و مثبت بر کیفیت زندگی زناشویی دارند. صفات تاریک شخصیتی از طریق متغیر میانجی واکنش پذیری عاطفی بر کیفیت زندگی زناشویی اثر می گذارند. باورهای مذهبی مشترک در رابطه بین صفات تاریک شخصیتی و کیفیت زندگی زناشویی اثر تعدیل کننده و کاهنده دارند، درحالی که در رابطه بین صفات تاریک شخصیتی و واکنش پذیری عاطفی و همچنین رابطه بین واکنش پذیری عاطفی و کیفیت زندگی زناشویی اثر معناداری ندارند. بر اساس نتایج حاصل، می توان گفت صفات تاریک شخصیتی نقش مهمی در تضعیف کیفیت زندگی زناشویی ایفا می نمایند و می توان با تقویت باورهای مذهبی مشترک زوجین، آثار منفی این صفات را بهبود بخشید.
رابطه بین کنترل عواطف با سازگاری زناشویی: نقش واسطه ای صمیمیت زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش واسطه ای صمیمیت زناشویی در ارتباط بین کنترل عواطف با سازگاری زناشویی بود. طرح پژوهش حاضر همبستگی از نوع الگویابی تحلیل مسیر و نمونه موردنظر شامل 220 زوج بود که به صورت پیمایش اینترنتی و روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش شامل پرسشنامه کنترل عواطف ویلیامز و همکاران(1997)، پرسشنامه سازگاری زناشویی اسپانیر(1976) و پرسشنامه تامپسون و واکر (1989) بود. داده های گردآوری شده به روش تحلیل مسیر و با استفاده از نرم افزار AMOS تحلیل شد. نتایج نشان داد کنترل عواطف اثر غیرمستقیم به واسطه ی صمیمیت زناشویی بر سازگاری زناشویی زوجین دارد. زوجینی که توانایی خوبی در کنترل عواطف دارند، تعاملات صمیمانه مطلوب تر و صمیمیت بیشتری را در رابطه تجربه می کنند، این امر موجب می گردد همسران در مواقع بحرانی بهتر بتوانند شرایط را تحمل کنند و قدرت انطباق بیشتری از خود نشان دهند، یعنی به واسطه صمیمیت ایجاد شده در رابطه سازگاری زناشویی نیز افزایش می یابد. در تدوین مداخلات روان شناختی برای افزایش سازگاری زناشویی باید به نقش عوامل تاثیرگذار از جمله کنترل عواطف و صمیمیت، توجه ویژه مبذول شود.