مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
مرتضی مطهری
حوزه های تخصصی:
رابطه سنت و تجدد از مباحثی است که پرداختن به آن تقریباً در همه حوزه های معرفتی انسان عصر جدید و نیز در شیوه مواجهه فرهنگ و تمدن غرب با فرهنگها و تمدنهای دیگر، گریزناپذیر است. در این مقاله، پس از تعریف اصطلاحات سنت، تجدد، پساتجدد و ویژگیهای انسان سنت گرا، تجددگرا و پساتجددگرا به این مهم پرداخته می شود که از نظر متفکر بزرگ، شهید مطهری، عدم تفکیک اجزای سنت و سرایت تقدسِ بخشی از آن به بخشهای دیگر، علت العلل چالش بین سنت و تجدد در فرهنگ و تمدن مغرب زمین بوده است. این چالش؛ حوالت تاریخی هر فرهنگ وتمدنی نیست. در عالم غرب حوادثی رخ داد که این نگرش به عالم و آدم، حاصل آن بود. راه برون رفت از این چالش نیز تفکیک اجزای مقدس و غیرمقدس سنت و توجه به ساحتهای مختلف وجودی انسان است. سنت، به مفهوم خاص آن (سنت حکمی)، بنیانی مرصوص برای هر فرهنگ و تمدنی است. همچنین، به این مهم پرداخته می شود که انسان پساتجددگرا، اگرچه بسیاری از مبانی فکری انسان متجدد را به نقد کشیده است، اما به دلیل غفلت از علل ایجاد بحرانهای فراروی انسان متجدد، به بیراهه رفته و با افتادن در دام شکاکیت و نسبی گرایی، از آرامش ناشی از علم حقیقی و بنیانهای استوار سنت محروم مانده است .
بررسی تطبیقی آرای لیندا زاگزبسکی و استاد مرتضی مطهری در باب علم پیشین الاهی و اختیار انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
مسأله ی علم پیشین الاهی و اختیار انسان یکی از مسائل اساسی فلسفه ی دین است که از دیرباز، ذهن متکلمان و فیلسوفان را به خود معطوف نموده است. بر اساس این مسأله، ازآن جاکه علم مطلق الاهی مستلزم خطاناپذیری آن است، ازاین رو اگر خداوند در زمان t1 بداند که فاعل S فعل a را در زمان t3 انجام می دهد، آنگاه S در زمان t3 فعلی جز a را نمی تواند انجام دهد. ازاین رو، علم پیشین الاهی در تعارضی ظاهری با اختیار انسان است. این مقاله می کوشد آرای لیندا زاگزبسکی (فیلسوف دین معاصر) را با دیدگاه های استاد مرتضی مطهری در این باب مقایسه کند. در این راستا، ابتدا به بررسی پاسخ های سه گانه ی کلاسیک به این مسأله (بوثیوس گرایی، آکام گرایی و مولیناگرایی) از منظر زاگزبسکی می پردازد و نشان می دهد که زاگزبسکی ضمن پذیرش برخی از عناصر این دیدگاه ها و تلفیق آن ها با یکدیگر، سه راه حل بدیع ارائه می کند. مقاله سپس به بررسی دیدگاه استاد مطهری در دو بخش جبر و اختیار و قضا و قدر می پردازد و در پایان، وجوه شباهت و افتراق آرای دو متفکر را نشان می دهد. یافته ی پژوهش آن است که هر دو متفکر سازگاری علم پیشین الاهی را با اختیار انسان می پذیرند، اما «آکام گرایی تومیستی» و دو راه حل دیگر زاگزبسکی به رغم نکات مثبت و درخور پذیرشی که دارند، در نشان دادن این سازگاری ناتوان است، در حالی که راه حل استاد مطهری راه حل دقیقی برای اثبات این سازگاری است.
بررسی تقریرهای گوناگون از برهان ابن سینا بر توحید ذاتی واجب تعالی در اشارات و تنبیهات(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی الهیات بالمعنی الاخص براهین اثبات واجب
ابن سینا برهانی ابتکاری بر اثبات توحید ذاتی واجب الوجود دارد که آن را در اشارات و تنبیهات بسط داده است، هرچند بیانی اجمالی از آن را در الهیّات شفا نیز آورده است. شارحان در تقریر این برهان راه های گوناگونی پیموده و هریک تفسیر و تقریر خاصی از آن ارائه کرده اند. اختلاف این تقریرها عمدتاً در تعیین اقسام و فرض هایی است که در این برهان مورد نظر ابن سینا بوده است.
در این مقاله، پس از اشاره به جایگاه برهان ابن سینا در میان براهین توحید، تقریرهای فخرالدّین رازی، خواجه نصیرالدّین طوسی، قطب الدّین رازی و استاد مطهّری از این برهان بیان و ارزیابی شده ، و، در پایان، این نتیجه حاصل آمده است: تقریر خواجه طوسی – به دلیل خالی بودن از اشکالات تقریرهای دیگر از قبیل تصرّف در کلام ابن سینا و یا افزودن قسمی بر اقسام مورد نظر ابن سینا، و نیز به سبب وارد نبودن اشکال هایی که به اصول برهان کرده اند - از دیگر تقریرها به کلام ابن سینا نزدیک تر است.
آرمانِ آرمان شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع این مقاله، نقد کتاب اخیراً منتشرشده آرمان شهر (بر اساس آرای مرتضی مطهری) است. این کتاب به بررسی و واکاوی و استخراج خطوط کلی مفهوم آرمان شهر در اندیشه شهید مطهری می پردازد. این مقاله می کوشد تا ابتدا به معرفی بسیار موجز این اثر بپردازد و سپس رویکردی انتقادی را در دو موضع دنبال کند: نخست بررسی انتقادی مواضعی که اساساً شایسته نقد دانسته می شوند؛ و دوم بررسی انتقادی مواضعی از کتاب آرمان شهر که اگرچه فی نفسه می توان آن ها را روا دانست اما مواضع بدیل متعددی در آثار و اندیشه شهید مطهری نیز در این باب قابل استخراج هستند و نویسنده محترم می توانست آن مواضع را هم در خوانش خود بیاورد، در حالی که چنین نکرده است. وجوه انتقادی عرضه شده در این مقاله را از زاویه ای دیگر نیز می توان تفکیک کرد؛ نخست، بررسی و گاهی نیز نقد خوانشی که نویسنده آرمان شهر از شهر آرمانی در آرای شهید مطهری ارائه داده است؛ و دوم خوانش خود شهید مطهری از برخی سویه های یک آرمان شهر، که عمدتاً مبتنی بر نصوص اسلامی شکل گرفته اند.
مقایسه دیدگاه شهید مطهری در مورد جهاد و دیدگاه رالز درباره جنگ های حقوق بشری
حوزه های تخصصی:
نسبتی ناخواسته میان نظریه جهاد شهید مرتضی مطهری و جان رالز و مشابهت برخی دغدغه های اجتماعی آن ها بهانه ای است برای کنجکاوی در امکان تشابه یا افتراق نظریه این دو در باب مشروعیت جنگ و توسل ابتدایی به زور. در این بررسی به نظر می رسد جهاد بشردوستانه آن گونه که از نامش پیداست سنخیتی با مداخله بشردوستانه دارد؛ با این تفاوت که اولی از منظری ایدئولوژیک و الهی تجویز می شود و دومی از منظر لیبرالیسم اخلاقی؛ گر چه هر دو تقریباً مدعای یکسانی دارند. آیا این تشابه علی الظاهر ناخودآگاه در میان موارد تجویز جهاد در نظریه جهاد شهید مطهری به عنوان یک فقیه فلسفه گرای مسلمان و توجیه جنگ برای مقابله با نقض حقوق بشر در «قانون مردمان» به عنوان مکمل نظریه عدالت جان رالز، به عنوان یک فیلسوف لیبرال کانت گرا نقطه ای مشترک و پیوندی وثیق محسوب می شود؟
سیمای هویّت ایرانی در آثار ادبی عصر اسلامی (نگاهی به مقوله هویّت در دو کتاب «دو قرن سکوت» و «خدمات متقابل ایران و اسلام»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مهم ترین مباحث حوزة مطالعات فرهنگی و ادبی، شناخت شاکلة هویّت ملّی یک سرزمین، در لابه لای آثار هنری و ادبی آنهاست. ورود دین اسلام به ایران سبب شد تا عناصر اصلی هویّت این تمدّن، به آرامی تحت تأثیر فضای تازة سیاسی و عقیدتی، دچار دگرگونی های عمیقی شود؛ سپس با سیطرة امویان و عبّاسیان، فراز و فرودهایی در روابط ایرانیان با جهان فاتح عربی – اسلامی، پیش آمد. پاره ای از سازة دیرسال هویّت ایرانی، به کلّی محو شد و بخش هایی از آن نیز، شاهد دگردیسی های وسیعی گردید. از آنجا که شعر، ادب و تاریخ هر عصری، تصویری از اوضاع آن است؛ این پژوهش با شیوه ای توصیفی – تحلیلی، ضمن واگویة برخی از تغییرات در مؤلّفه های هویّت تاریخی ایران، در سده های نخست خلافت اسلامی و عصر عباسی، با بهره مندی از دو اثر ارزشمند خدمات متقابل اسلام و ایران، نوشتة مرتضی مطهری و نیز دو قرن سکوت به قلم عبدالحسین زرین کوب، مورد نقد و مقابله قرار گرفته است.
چیستی عدل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگارنده شش نکته از مباحث عدل الهی را به بحث می گذارد: حوزه بحث عدل الهی، تعاریف عدل در اندیشه بشری، تعریف عدل بر مبنای نصوص وحیانی (معنای تنزیهی)، توحید و عدل به عنوان اساس دین و پیوستگی آن ها، ارکان عدل الهی، محکمات و متشابهات در عدل الهی. در این مقاله، دیدگاههای استاد مرتضی مطهری در کتاب عدل الهی نقد و بررسی شده و معنای تنزیهی برای عدل الهی پیشنهاد می گردد. در ادامه، شش رکن برای باور راستین عدل الهی بیان شده است. همچنین با توضیح محکمات و متشابهات در مبحث عدل الهی روشی برای پژوهش و باور در این حوزه معرفتی ارائه می شود. نگارنده به سخنانی از میرزا مهدی اصفهانی نیز استناد کرده است.
بررسی تطبیقی هستی شناسی و توجیه شرور در الهیات فلسفی یهود و اسلام (با تکیه بر آرای ابن میمون و نظریات انتقادی شهید مطهری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۵۰
97-114
حوزه های تخصصی:
رابطه شرور و کاستی های عالم با عدالت خداوند از دیرباز مورد توجه متفکران ادیان ابراهیمی بوده است. در دو دین یهودیت و اسلام نیز فیلسوفان به فراخور بهره عقلانی و فلسفی خویش به هستی شناسی و توجیه شرور پرداخته اند. نگارنده در این مقاله با مراجعه مستقیم به آثار ابن میمون اندلسی و شهید مرتضی مطهری به مقایسه این دو سنت عقلانی در مسئله شرور پرداخته است. نتایج این تحقیق در بحث هستی شناسی شرور آنست که هم در یهودیت و هم اسلام، الهیات عقلی پایبند به اصول فلسفی بوده و شر را امری عدمی می داند. اما در مورد توجیه شرور تفاوت هایی به چشم می خورد که ناشی از تکون و سیر تاریخی الهیات در دو دین مذکور است به گونه ای که در الهیات عقلی یهود صحبتی از نظریه جبران و یا تعالی روحی انسان ها نیست، اما در اسلام به آنها اشاره شده است.
بررسی تطبیقی کرامت انسانی در اندیشه کانت و شهید مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله کرامت انسانی از مطالب بنیادین در سلسله مسائل فلسفه عملی است. اهمیت و ضرورت این مسئله و جایگاه ویژه آن در حل مسائل فلسفی به ویژه مسائل انسان شناسی، موجب اهتمام ویژه متفکران از جمله ایمانوئل کانت و شهید مرتضی مطهری به عنوان دو شخصیت تأثیرگذار در حوزه فلسفة غربی و فلسفة اسلامی شده است. در نوشتار حاضر با روش توصیفی تحلیلی به واکاوی دیدگاه این دو متفکر پرداخته می شود. از رهگذر این جستار روشن می شود که کانت و شهید مطهری در اینکه انسان دارای یک ارزش ذاتی است و همین امر او را از مخلوقات دیگر متمایز می کند و نیز در اینکه کرامت انسانی تنها با تکامل جنبه عقل نظری انسان حاصل نمی شود، اتفاق نظر دارند؛ اما در معیار کرامت انسانی و مکانیسم فعلیت یافتن آن میان آنها اختلافاتی وجود دارد.
تحلیل پاسخ مرتضی مطهری و ونسن برومر در مسئله شفاعت و خیرخواهی خداوند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موزه شفاعت در سنّت اسلامی به معنای درخواستِ شخص برای آمرزش دیگری است و در سنّت مسیحی علاوه بر آمرزش، مواردی همچون اعطای خیر به دیگری را نیز شامل می شود. استاد مرتضی مطهری و ونسن برومر پذیرش شفاعت را، با اِشکال برتر بودن رحمت شفیع نسبت به رحمت خداوند و مقید شدن خیرخواهی خداوند، مواجه می دانند. مطهری پاسخ این اِشکال را در گرو توجه به سلسله وار بودن نظام جهان و اعطای خیرات به موجودات در قالب نظامی طولی می داند. شفاعت علّت ایجادی آمرزش نیست، بلکه صرفاً علّت اِعدادی برای اِعطای آمرزش از سوی خداوند است. برومر برای پاسخ به اِشکال، اذن خداوند برای مشارکت انسان در خیررسانی به دیگران را در قالب دعا مطرح می کند. از نگاه برومر، خداوند عالَم را به گونه ای قرار داده است که انسان از طریق دعا، ضمن برقراری رابطه ای عاشقانه با خداوند، می تواند در برآورده کردن دعا نیز مشارکتی فعالانه با قدرت الهی داشته باشد. به این ترتیب، مطهری و برومر با پاسخ های خود، شفاعت و مطلق بودن خیرخواهی خداوند را سازگار می دانند. در نگاه هر دو، عالَم دارای نظامی است که در آن انسان ها می توانند با اذن الهی در رساندن خیر به دیگران، نقش ایفا کنند.
بازشناسی الگوی «معلم الهام بخش» مبتنی بر احوالات سه معلم برجسته ایران معاصر محمدحسین نایینی، محمدحسین طباطبایی و مرتضی مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۰
155 - 176
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر، برای دستیابی به الگوی شخصیتی و رفتاری «معلمان الهام بخش» در حوزه تربیت اسلامی، براساس چهار مؤلفه اولیه یعنی «وجهه علمی، شخصیت اخلاقی، نفوذ کلام و شاگردپروری»، جستجویی در احوالات شماری از مربیان حوزوی ایران در عصر معاصر صورت پذیرفت که درنهایت محمدحسین نایینی، محمدحسین طباطبایی و مرتضی مطهری، به جهت شواهدی که حکایت از وجود مؤلفه های فوق در ایشان داشت، مورد گزینش نهایی قرار گرفتند. در ادامه، منابع مکتوب درباره شخصیت این معلمان مطالعه شد و با بهره گیری از روش تحلیل مضمون، 68 خرده مضمون بازیابی شد. در گام بعدی، خرده مضمون ها در قالب دوازده مضمون سازمان دهنده و سه مضمون فراگیر «سلوک فردی، سلوک اجتماعی و سلوک تعلیمی» دسته بندی شد. یافته های این پژوهش شامل خصوصیات و ویژگی های ارائه شده در قالب شبکه مضامین، الگویی از سلوک و منش «معلم الهام بخش» ارائه کرده است.
التقدّم التاریخی من منظار الأستاذ مطهری و الدکتور شریعتی(دراسه تطبیقیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
در این مقاله کوشش شده تا از خلال فهم و تشریح دیدگاه دو اندیشمند مهم معاصر، استاد مرتضی مطهری و دکتر علی شریعتی، نسبت به «ایده ی ترقی تاریخی»، فصل مهمی از تاریخ مواجهات فکری ایرانیان با تجدد مورد بازخوانی قرار گیرد. «ایده ی ترقی تاریخی»، به مثابه یکی از اصلی ترین ارکان اندیشه ی اجتماعی مدرن، متضمن قایل شدن به نوعی سیر واحد و رو به صعود و بهبود در تاریخ جامعه ی بشری است. طبیعی است که از این منظر، تمدن مدرن غربی پیشرو، پرچمدار و بر فراز سیر مذکور تصویر می شود. وحدت تاریخ بشری در اندیشه مطهری و شریعتی به صورت نوعی پیش فرض حاضر است؛ اما در نوع تلقی نسبت به ترقی، تفاوت هایی وجود دارد. موضع مطهری نسبت به ایده ی ترقی را می توان «پذیرش مشروط» تلقی کرد. وی ترقی را در حوزه های علمی و فنی و نیز ساختار و تشکیلات اجتماعی می پذیرد، اما در ابعاد انسانی و اخلاقی مردود قلمداد می کند. در مجموعه ی آرا و آثار شریعتی ما با دو تلقی ناسازگار یا دست کم "به ظاهر" ناسازگار از ترقی و تکامل تاریخ مواجه ایم. یکی از این دو گرایش، اندیشه ترقی را در روایت اصلی آن به مثابه ی واقعیتی روشن و بدیهی مورد پذیرش قرار می دهد و دیگری، آن را از ریشه و اساس منتفی شمرده و حتی مفاهیمی چون ترقی و پیشرفت را (به اصطلاح پست مدرنیستی) "واسازی" می کند. در عین حال، هر دوی آنان تمدن اسلامی و دوران طلایی آن را فصلی از فصول کتاب «ترقی و پیشرفت تمدن بشری» قلمداد کرده و نیز به موازات یا در طول ایده ترقی، به نوعی تفسیر دینی از تاریخ قایل اند.
بررسی تطبیقی دیدگاه شهید مطهری و سید حسین نصر درباره انحطاط تمدن اسلامی ایرانی و راه های برون رفت از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انحطاط تمدن اسلامی ایرانی از دیر باز مورد توجه اندیشمندان بوده است. تحقیق حاضر با تکیه بر آثار منتشره از این دو اندیشمند با روش مطالعه تطبیقی در صدد مقایسه دیدگاه آنان درخصوص عوامل انحطاط تمدن اسلامی ایرانی و راهکارهای برون رفت از آن می باشد. یافته ها نشان می دهد، آنها عوامل انحطاط را به دو دسته درونی و بیرونی تقسیم کرده اند. و در معرفی عناصری مانند حاکمیت استبداد و استعمار به عنوان عوامل انحطاط اشتراک دارند، اما در برخی موارد نیز اختلافاتی دارند. در بخش عوامل داخلی شهید مطهری بر عواملی مانند تحریف تعالیم اسلام، حمایت زیان بار از دین و ... تأکید دارد و نصر بر مواردی ازجمله انحطاط در نهاد دین، انحطاط نهادها و... . ودر بخش عوامل خارجی شهید مطهری به نقش غیر مسلمانان، سلطه و استعمار سیاسی اشاره اما نصر تاثیرگذاری علم و فناوری غربی و آسیب های فرهنگی در پرتو جهانی سازی را متذکر می شود. در بخش راهکارها نیز هر یک نظرات خود را دارند.
جایگاه و کارکرد شعر و اندیشه ی سعدی در منظومه ی فکری مرتضی مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۸)
57 - 84
حوزه های تخصصی:
فعالیت های ادبی مرتضی مطهری را غالباً در پیوند با حافظ در آثاری چون تماشاگه راز، آیینه جام و عرفان حافظ می شناسند. برهمین مبنا، تحقیقات صورت گرفته، بیشتر به جایگاه حافظ در نظام فکری مطهری معطوف است؛ اما تعمق در سایر آثار، نشان دهنده ی توجه ویژه ی مطهری به بزرگان زبان و ادبیات فارسی و به صورت اخص سعدی شیرازی است. مطالعه ی برداشت های مرتضی مطهری از سعدی و متقابلاً، کارکرد آثار سعدی در منظومه ی فکری مطهری، مسئله ی اصلی تحقیق حاضر است. بدین منظور آثار غیر ادبی مطهری که در نگاه نخست پیوند نسبتاً ضعیفی با ادبیات فارسی برقرار می کند، به صورت دقیق بررسی محتوایی شده است. همچنین، گزاره هایی که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم، اندیشه های سعدی را به ذهن متبادر می کند، باتوجه به شاخصه های فکری و جهت گیری های فلسفی مطهری، طبقه بندی و تحلیل شده است. یافته ها نشان می دهد که مطهری در اثنای جدی ترین و بنیادی ترین مباحث سیاسی، اجتماعی و ایدئولوژیک، از شعر و اندیشه ی سعدی شیرازی استفاد کرده است. بااین حال، تبلور آرای سعدی و بازتاب اندیشگانی محتوای آثار او در سخن مطهری، به معنای پذیرش مفاهیم و معانی مورد نظر سعدی و تأیید منطبق با شرح پذیرفته شده ی آن نیست، بلکه در پاره ای از موارد، با انتقادهای جدی همراه است. بر این اساس، مطهری دریافت های معمول را از زاویه ای مخالف به چالش کشیده است. در تحلیل نهایی، برایند حاصل از تأیید سعدی یا انتقاد به برخی از ابعاد شعر و اندیشه ی او، بیش از هر چیز ناظر بر پویایی، اثربخشی و کارکردهای سیاسی اجتماعی استاد سخن در دوران معاصر است.
نگاهی تطبیقی به نظریه فطرت در اندیشه مولانا و مرتضی مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نهاد بشر گرایش هایی وجود دارد که فصل ممیز او از حیوانات است ، در فرهنگ قرآنی از آنها به «فطرت» تعبیر می شود. مولوی اساس انسان را بر مبنای فطرت پاک الهی می داند و برای وجود انسان مقام والایی ، قائل است، برخلاف دیگر عرفا که اصولا انسان را با گرایشهای غریزی و امیال نفسانی تعریف می کنند و لذا توصیه به مهار و سرکوب تمایلات نفسانی می دهند. مطهری نیز انسان را واجد فطریاتی می داند که منشأ آنها به یک فطرت یعنی کمال مطلق برمی گردد. دراین مقاله با روش توصیفی- تحلیلی این نتیجه بدست آمد که هر دو اندیشمند، منشاء فطریات را ربوبیت الهی می دانند .همچنین، وجود انسان صحنه تعارض و کشاکش بین قوای معنوی و فطری با امور پست وغریزی است وتنها زمانی انسان در خود احساس پیروزی می کند که قوای فطری بر بخش دانی وجودش غلبه کند. هنگامی که انسان از خود واقعی و فطرت الهی خود دور می شود ،دچار بی قراری ،یاس و حرمان می گردد. همچنان که عواملی مانند امور مادی ، محیط و القائات جامعه می تواند سبب انحراف و دوری از فطرت گردد عواملی همچون وجود انبیا یکی از مهمترین عوامل بازگشت به فطرت اولیه انسان است.
بررسی تطبیقی حکومت در اندیشه سیاسی نائینی و مطهری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال بیست و چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۹۵
117 - 140
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تطبیقی حکومت در اندیشه سیاسی نائینی و مطهری است. مسئله اصلی این است که چگونه می توان وجوه اشتراک و افتراق اندیشه سیاسی نائینی و مطهری درباره حکومت را با ارجاع به شرایط حاکم بر دوره مشروطه و انقلاب اسلامی توضیح داد؟ به همین منظور با روش هرمنوتیک زمینه گرای اسکینر نشان داده شد که اختلاف نظری میان دو متفکر وجود ندارد. هر دو به مشروعیت الهی و مردمی فقیه در دوران غیبت امام معصوم باور دارند و نقش او نیز در جامعه نقش یک ایدئولوگ و وظیفه اش نظارت بر اجرای صحیح ایدئولوژی در جامعه اسلامی است. نائینی به دلیل حضور در فضای اصلاح طلبی، با نگاهی مثبت و تعامل گرایانه و با استفاده از ظرفیت های مکنون در فقه شیعه، خواستار اصلاح روند حکمرانی و نه برچیدن آن بود؛ اما مطهری به دلیل قرارگرفتن در فضای انقلابی ای که مارکسیسم ایجاد کرده بود، با بهره گیری از ظرفیت های فکری شیعه و نگاهی منفی و انتقادی به مؤلفه های مارکسیسم، به دنبال تشکیل حکومت اسلامی با نظرات خاص خود بوده است
روش شناسی تفسیری علامه مطهری
منبع:
تفسیرپژوهی سال چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۷
196 - 165
حوزه های تخصصی:
استاد مرتضی مطهری یکی از عالمان اثر گذار در روزگار معاصر است. هر چند نگارش های مستقل قرآنی استاد مطهری بیش از آثارش در دیگر رشته های علوم اسلامی نیست. اما حجم زیادی از آثار مکتوب استاد بصورت مستقیم و غیر مستقیم در زمینه تفسیر آیات قرآن است. پژوهش پیش رو با روش توصیفی – تحلیلی - ضمن تمرکز بر این بُعدِ نسبتا مغفول از میراث علمی استاد- روش تفسیری ایشان را به بحث نهاده است. بر اساس نتایج تحقیق ، توجه جدی به مقتضیات زمان و برخورداری از روش مشخص تفسیری دو ویژگی مهم میراث تفسیری علامه مطهری است. روش تفسیری ایشان به روش جامع بسیار نزدیک است. مهمترین عناصر روش تفسیری ایشان عبارتند از؛ معناشناسی واژگان، توجه به قرائن پیوسته و گسسته، تفسیر قرآن به قرآن، بهره جویی متعادل از منابع روایی، توجه به عنصر اجتهاد. این پژوهش در شناخت دقیقتر جایگاه علمی استاد مطهری و نیز کیفیت استمرار مکتب فکری و علمی استاد کاربرد آشکار دارد.
تعامل اسلام و ایران؛ مطالعه تطبیقی دیدگاه دکتر زرین کوب و استاد مطهری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
تاریخ اسلام سال بیست و دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۸۸)
223 - 256
حوزه های تخصصی:
درباره شیوه ورود اسلام به ایران و چگونگی مواجهه ایرانیان با فاتحان، چرایی و چگونگی گروش آنان به اسلام و بازتاب آن بر هویت ملی ایرانیان، نظریه های متفاوتی وجود دارد. دکتر زرین کوب (1378 ش) به عنوان مورخی نواندیش و ملی گرا و استاد مطهری (1358ش)، اندیشمندی اسلام شناس و دین گرا، از جمله صاحب نظرانی هستند که به این موضوع پرداخته اند.صرف نظر از تحول فکر دکتر زرین کوب در دهه های پس از نگارش کتاب «دو قرن سکوت»، اگر همین کتاب که گردآوری شده سلسله مقالات وی در آغاز فعالیت های علمی خود در یکی از نشریات است مبنا قرار گیرد، می توان گفت که زرین کوب ضمن آنکه هویتی ایرانی اسلامی برای ایرانیان قائل شده، هجوم عربها به ایران را متعدیانه و تغییر دینشان را به اجبار دانسته؛ ولی اسلام را تعالی بخش فرهنگ ایرانی ارزیابی کرده است؛ اما استاد مطهری در کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران با نفی تعارض بین هویت ملی و اسلامیت، ورود مسلمانان به ایران را نهضتی آزادیخواه، گروش ایرانیان به اسلام را به رغبت و اسلام را نجاتبخش جامعه ایرانی دانسته است.
مطهری و جایگاه شر در حرکت تکاملی تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم تاریخ، که در دوران مدرن عظمتی فراسوی مجموعه ای از رخدادها پیدا کرده بود، در سده اخیر موضوع تأمل متفکران ایرانی بسیاری از جمله مرتضی مطهری نیز قرار گرفت. وی متأثر از نگرش های رومانتیک که در آن زمان رواج یافته بودند اعتقاد داشت که تاریخ دارای حرکت تکاملی است، اما از آنجا که متفکری مسلمان بود می کوشید تا این حرکت را مطابق آنچه خودش «جهان بینی اسلامی» می خواند تبیین کند. در این تبیین، مفهوم قرآنی خلیفهاللهی انسان و نیز دو مفهوم برنامه تشریعی و برنامه تکوینی خداوند برای انطباق آدمی با جریان تاریخ برجسته هستند. انسان، به عنوان خلیفه الهی در زمین، مسئول ساختن تاریخ است. ولی برای این که در این عملِ ساختن به بیراهه نرود و مسئولیت تاریخی خود را به درستی به انجام آورد دو برنامه تکوینی و تشریعی پیش پای او قرار داده شده است که هم راهنمای او هستند و هم مشتمل بر عناصر آزماینده او در این مسیر. بررسی اقوال مرتضی مطهری درباره مفاهیم مذکور نشان می دهد که وی در جای جای بحث های خود پای مفهوم شرور را به میان می آورد و می کوشد نسبت آنها را با طرح تکامل گرایانه خود روشن کند. ما در این مقاله از نسبت شرور و جریان حرکت تاریخ در نگاه مرتضی مطهری می پرسیم. بررسی اولیه ما نشان می دهد که مرتضی مطهری با پیوند فلسفه تاریخ با مبحث شرور نوعی «الهیّات عملی تاریخ نگرانه» را فراهم می آورد که در آن اراده الهی با اراده انسانی پیوند می یابند تا جریان تاریخ را رقم زنند و آن را به هدفش نزدیک تر سازند.
تاریخ صفویان از دریچه اسلام گرایی؛ تأملی بر تأثیر اندیشه های اسلام گرایانه در صفویه شناسیِ مرتضی مطهری و علی شریعتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مرتضی مطهری و علی شریعتی به مثابه دو متفکر-مورخ شیعی، تحت تأثیر اندیشه های اسلام گرایانه و به پشتوانه اتکای فزاینده به مطالعات تاریخی، درصدد ارائه خوانشی انتقادی از تاریخ اسلام و ایران برآمدند که در درجه نخست، خادم جهان بینی ویژه و دلبستگی های فکری-ایدئولوژیکی آنان در قامت دو شخصیت اسلام گرای شیعی و در عین حال، ناظر بر جهد آنها در برجسته کردن سهم اسلام و اندیشه اسلامی در وضعیت فرهنگی-هویتی ایران معاصر بود. بر این مبنا، توجه آنها به تاریخ صفویه، در بستری از همین گرایش های اسلام گرایانه و دغدغه های مذهبی و آرمان های امت گرایانه معنا پیدا می کرد. بدین ترتیب، با وجود برخی تمایزاتِ رویکردی در نگرش این دو به تاریخ صفویان، وجود برخی چشم اندازهای مشترک نزد آنان، صفویه شناسیِ این دو شخصیت را در گفتمانِ صفویه شناسیِ دوره پهلوی (به ویژه پهلوی دوم) متمایز می ساخت. درواقع، مسئله و پرسش پژوهش حاضر این است که صفویه شناسی مطهری و شریعتی چگونه از زمینه های فکری و ایدئولوژیکی آنها تأثیر پذیرفت و کدام مؤلفه های همسان، نگرشِ آنها به تاریخ صفویه را به هم نزدیک کرد؟ فرضیه این پژوهش که با روشی تحلیلی انجام شده، بر پایه این مدعاست که با وجود تمایزات مهم در صفویه شناسی این دو، وجود مؤلفه های مشترکی چون دغدغه های هویت محور (از نوع اسلامی آن) و بینش های امت گرایانه و ایدئولوژیک، نوع نگاه آنان به تاریخ صفویه را به هم نزدیک کرد که برآیند آن، نوعی نگرش متمایز به تاریخ صفویه در گفتمان صفویه شناسی دوره پهلوی بود.