مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
ارزش فرزند
حوزه های تخصصی:
خانواده به عنوان بنیادی ترین نهاد جامعه، امری فرهنگی است که شکل گیری آن ازطریق کنش های اجتماعی گذشته و حال اعضای خانواده صورت می گیرد. تجربیات و شرایط اجتماعی- محیطی دوران کودکی می تواند قسمتی از نیّات و اولویت های سن ازدواج، تعداد فرزند، زمان بندی بین تولد فرزندان و سایر مؤلفه های ترکیب خانواده به ویژه برای زنان را تحت تأثیر قرار دهد. با این هدف، در این مقاله سعی شده است نگرش مادرانی با نسل های متفاوت، در زمینه مؤلفه های مهم در ترکیب خانواده مورد بررسی قرار گیرد. با به کارگیری روش پیمایش، داده های لازم از 710 زن همسردار 15 الی 50 ساله ساکن در شهرهای تبریز و اهر که دوران کودکی خود را در چهار مقطع تاریخی؛ تا سال 1350، 1350 الی 1357، 1358 الی 1365 و 1366 الی 1373 گذرانده اند، به دست آمده است. تفاوت در ویژگی های تحصیلی و شغلی در بین نسل های مختلفچهارگانه نشان از تفاوت فضای اجتماعی دوران کودکی آنهاست. این امر موجب شده است پاسخگویان متعلق به نسل-های مختلف، برداشت های متفاوتی از زمان شکل گیری خانواده، ارزش فرزند، تعداد فرزند و ترجیح جنسی فرزند داشته باشند. در زمینه شاخص های ارزش فرزند، نگرش نسل های قبل از سال 1350 با بعد از 1365 و نسل های انقلاب با جنگ نزدیک تر است. درصد موافقت با سقط جنین به عنوان یکی از راه های جلوگیری از بارداری و نیز تک فرزندی در نسل های جدید بیشتر از نسل گذشته است. برعکس، درصد موافقت با ترجیح جنسی فرزند و نیز فرزند دلخواه سه و بیشتر در نزد نسل های جدید کمتر از قدیمی هاست. در برخی از رفتارهای جمعیتی دیگر، یک هم گرایی در بین چهار نسل مورد مطالعه ملاحظه می شود. این نگرش های جمعیتی زنان در ارتباط با ترکیب خانواده، می تواند در شکل دهی رفتار جمعیتی فرزند(ان) وی مؤثر باشد که این موضوع در تحولات خانواده ایرانی یک امر و مسئله مهمی خواهد بود.
مطالعه تغییرات زمانی ارزش فرزند در ایران (مطالعه زنان شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرزند و فرزندآوری از مهم ترین ارزش های خانواده در ایران است. نسل های مختلف زنان در ایران، براساس تجارب و حوادث تاریخی و تجربه زندگی مشترک، نگرش و برداشت متفاوت و گاه متضاد از معنا و مفهوم فرزند دارند. با تکیه بر دو دسته از نظریه های غربی شامل تغییرات فرهنگی، گذار جمعیتی دوم، تضاد نسلی و ساختاری و نظریه های جوامع پیرامون مانند نظریه جهان محلی شدن، الگوی پژوهش ساخته شد.
روش پژوهش، پیمایشی است. جمعیت آماری، پنج نسل از زنان شهر زنجان با توجه به شرایط تاریخی انتخاب شده اند: متولدین قبل از سال 42، متولدین سال های 57-1342، متولدین سال های 67-1358، متولدین سال های 70-1367 و متولدین سال های 74-1370. از هر نسل 100 نفر و درمجموع 500 نفر حجم نمونه این پژوهش را تشکیل داده اند. روش نمونه گیری خوشه ای دومرحله ای به شیوه PPS است.
براساس یافته های پژوهش، تفاوت میانگین ارزش بین نسل های بررسی شده به لحاظ آماری معنادار است؛ پایین ترین سطح ارزش فرزند متعلق به نسل زنان متولد سال های 74-1371 و بالاترین سطح مربوط به نسل زنان متولد سال های قبل از 42 است. فردگرایی با ارزش فرزند ارتباط منفی و دینداری با ارزش فرزند ارتباط مثبت دارد. تأثیر تجربه جهانی شدن بر ارزش فرزند، در نسل متولدین 67-1358 شدیدتر از سایر نسل ها است.
الگوها و تعیین کننده های ترجیح جنسیتی در شهرستان نکا، استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تحقیق حاضر، برخی از مهم ترین الگوها و تعیین کننده های مرتبط با ترجیح جنسیتی مورد مطالعه قرار می گیرد. واکاوی ادبیات تحقیق مؤید آن است که اولا، پدیده ترجیح جنسیتی نه تنها با حاملگی های ناخواسته و تمایلات باروری مرتبط است، بلکه پیامدهای جمعیت شناختی دیگری مانند افزایش مرگ ومیر مادری را نیز سبب می شود. ثانیا، الگوی "فرزندآوری منبعث از ترجیح جنسیتی" هنوز هم در برخی از جوامع در جهان وجود دارد. یافته های مقاله، مبتنی بر پیمایشی است که نمونه آن را 743 نفر از زنان 15 -49 ساله همسردار ساکن در نقاط شهری و روستایی شهرستان نکا در استان مازندران تشکیل می دهند. داده های تحقیق با استفاده از پرسشنامه گردآوری و مورد تحلیل قرار گرفته است. یافته های تحقیق مبین آن است که علیرغم کاهش باروری به زیر سطح جانشینی در استان مازندران طی سالیان اخیر، ترجیح جنسیتی مبتنی بر فرزند پسر در بستر اجتماعی تحت مطالعه، همچنان رایج و متداول است. مطابق یافته ها، تعیین کننده های اصلی تمایل به فرزندآوری عبارتند از: سن، طول مدت ازدواج، تعداد فرزندان موجود و ترکیب جنسیتی مطلوب فرزندان. علاوه بر این، هم تمایلات فرزندآوری و هم ترجیحات جنسیتی به طور معنی داری تحت تاثیر متغیرهای نگرشی به ویژه نگرش به ارزش فرزند و نگرش به نقش های جنسیتی قرار دارند
تغییرات ارزشی خانواده و نقش آنها در کاهش باروری در خانواده ایرانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
کنش های اجتماعی متأثر از ارزش های حاکم بر جامعه است. ازاین رو، دگرگونی کنش اجتماعی تابعی از تغییر ارزش های اجتماعی است. در این میان، خانواده یکی از کانون های مهم تغییرات ارزشی جامعه است که تغییرات آن در سایر حوزه های زندگی اجتماعی خود را نشان می دهد. دگرگونی های ارزشی خانواده ، از مؤلفه های مهم نظام فرهنگی جامعه است که شناخت آنها، در شناسایی دگرگونی های اجتماعی نقش دارد. کاهش باروری، به مثابه یک کنش، نیز متأثر از دگرگونی ارزش های خانوادگی است. باروری، رخدادی است که درون خانواده اتفاق می افتد؛ هرگونه تغییر در ارزش های خانواده، می تواند این رخداد را دگرگون سازد. این نوشتار در پی پاسخ به این پرسش است که تغییرات ارزشی خانواده، چه نقشی در کاهش باروری در خانواده ایرانی دارد؟ گردآوری داده ها، اسنادی و کتابخانه ای بوده و برای پردازش آنها، از روش توصیفی و تحلیلی بهره برده است. با این حال، برای مستند سازی یافته ها از روش تحلیل ثانویه آمار ها و نتایج پژوهش های پیشین نیز استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که تغییرات ارزشی خانواده، از طریق گسترش فردگرایی، کاهش ارزش فرزندان، کاهش ترجیح جنسی، ضعف باورهای دینی، تغییر ارزش ازدواج و افزایش مصرف گرایی بر باروری مؤثر می باشد.
در دوراهی تصمیم به فرزندآوری: واکاوی چالش های فردی و اجتماعی فرزندآوری در بستر باروری پایین در شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در شرایط باروری پایین، تصمیم زوجین به فرزندآوری، بیشتر یک تصمیم برنامه ریزی شده و پیچیده است که زوجین از یک سو برمبنای ملاحظه وضعیت زندگی فردی و خانوادگی خود و از سوی دیگر با در نظر گرفتن موقعیت اجتماعی و اقتصادی جامعه آن را اتخاذ می کنند. کدام ملاحظه ها و چالش های کنونی خواست فرزندآوری زوجین ایرانی را صورت بندی می کند؟ در پژوهش حاضر برای پاسخ به این پرسش، کوشش شده است فهم کنش فرزندآوری و چالش های آن در بستر خانواده ایرانی در شهر اصفهان بررسی شود. داده های پژوهش با استفاده از رویکرد نظریه زمینه ای، نمونه گیری نظری و مصاحبه عمیق با 30 زن و مرد مشارکت کننده گردآوری و داده های حاصل از مصاحبه با استفاده از کد گذاری باز، محوری و گزینشی تجزیه و تحلیل شد و در نهایت، بیست مقوله اصلی به دست آمد و بر اساس جمع بندی مفاهیم و مقوله ها، مقوله هسته با عنوان «گذار ارزشی از فرزند آوری» معرفی شد. نتایج نشان داد که بیم و هراس های اقتصادی، آینده هراسی، مسئولیت پذیری اجتماعی و دغدغه های انباشته، تصمیم به فرزندآوری را درگیر محاسبات مبتنی بر عقلانی بودن ابزاری می کند. چنین محاسباتی نه تنها انواع راهبردها را در خانواده ها فعال، آنها را دچار نوعی دگردیسی و گذار ارزشی می کند. همچنین، برنامه ها و سیاست های تشویقی جمعیت، زمانی موفق است که با درک واقع بینانه از چالش های فرزندآوری زوجین، برای رفع آنها تلاش کنند.
فرزندآوری، دوگانه انگاری مخاطره و اطمینان: مطالعه کیفی در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال یازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۵
403 - 436
باروری در ایران و بسیاری از استان های کشور به سطوح پایین رسیده است. در این میان استان یزد از معدود استان هایی است که در سالهای اخیر باروری بالاتر از سطح جانشینی (حدود 3/2 فرزند) را تجربه می کند. در همین ارتباط دلایل باروری بالاتر این استان هم در سطوح خرد و هم کلان اهمیت یافته است. هدف اصلی مطالعه شناسایی تفسیر و درک زنان یزدی از فرزندآوری است. رویکرد تحقیق کیفی است. مشارکت کنندگان 25 زن متأهل یزدی بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها طی یک دوره 4 ماه از ابتدای شهریور تا پایان آذرماه 1397 با استفاده از ابزار مصاحبه نیمه ساختارمند جمع آوری شد. تحلیل داده ها با کمک روش تحلیل محتوای کیفی انجام گرفت. طی تحلیل های صورت گرفته از 25 مصاحبه انجام شده، مقوله هسته با عنوان«فرزندآوری، دوگانه انگاری مخاطره و اطمینان» حاصل شده که از دو مقوله اصلی شامل تأملات معنا بخش و اطمینان آفرین و مخاطرات فرزندآوری احصاء شده است. یافته ها بیانگر آنست که به رغم اطلاع و توجه زنان به مخاطرات فرزندآوری، آن را مایه اطمینان، خیر و برک تو دارای ارزش خانوادگی و مذهبی می دانند. این رویکرد و درک افراد از فرزندآوری تاکنون مانع از تمایل آنها به سمت بی فرزندی، تک فرزندی و باروری پایین شده است. با این حال تداوم این وضعیت ارتباط زیادی به بستر اقتصادی اجتماعی کشور و استان دارد و اتخاذ سیاست ها و حمایتهای دولت از زوجین جوان و خانواده و تسهیل شرایط ازدواج و فرزندآوری تضمین کننده تداوم این شرایط خواهد بود.
آگاهی، عقلانیت و ساختار نگرش در رژیم های باروری: رویکردی شناختی به فرزندآوری(مقاله علمی وزارت علوم)
این پژوهش قصد دارد درکی شناختی از گذار باروری ارائه دهد. در این راستا، تغییر رفتار باروری از جمعیت های پیشاگذار تا پساگذار از لحاظ سه عنصر آگاهی، عقلانیت و ساختار نگرش مورد بررسی قرار می گیرد. به همین منظور، نظریه های کاهش باروری و دلالت های آن برای آگاهی و عقلانیت و نیز فرایندهای شناختی در شکل گیری باورها و نگرش ها درباره فرزندآوری مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که در مراحل پایانی گذار باروری، به تدریج رفتار باروری آگاهانه تر می شود و نقش عناصر شناختیِ عقلانیت در پیش آیندهای رفتار باروری افزایش می یابد. همراه با کاهش باروری به سطح جانشینی، گذار ارزش فرزند و تغییرات فرهنگی سبب افزایش تعارض میان ارزش فرزند و ارزش های رقیب آن می شود و درنتیجه ساختار نگرش به فرزندآوری مسئله ساز خواهد شد. یافته های تجربی این تحقیق که با مطالعه 482 زن 39-15 ساله همسردار در شهر تهران به دست آمد نشان داد که احساس دوسوگرایی یا تردید به عنوان یکی از جنبه های مهم ساختار نگرش، درباره فرزندآوری اول و دوم در مقایسه با فرزندآوری مراتب بالاتر، به طور معناداری بیشتر است.
تحلیل کوهورتی (نسلی) نگرش زنان درباره ارزش فرزند در استان سمنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۲ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲
229 - 250
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله، بررسی تفاوت های ارزش فرزند در سه کوهورت (هم دوره) تولد دهه های 1340، 1350 و 1360 به بعد و شناسایی عوامل مؤثر بر آن است. به منظور دستیابی به اهداف تحقیق، از داده های طرح پیمایشی«شمار فرزندان موجود و فرزندان ایده آل و شکاف میان آن ها در سه استان منتخب در سال 1391» استفاده شده است. روش نمونه گیری در این طرح ترکیبی از روش های نمونه گیری طبقه ای چند مرحله ای و نمونه گیری تصادفی سیستماتیک بوده است. جامعه آماری 405 زن ازدواج کرده ساکن استان سمنان است. یافته های مطالعه نشان می دهد که متولدان هم دوره دهه 1340 بالاترین ارزش را به فرزند می دهند. ارزش فرزند به جهت منافع حمایتی، عاطفی، و تداوم و پیوستگی خانواده از ویژگی های این هم دوره است. کمترین نمره ارزش فرزند، متعلق به متولدان سال های 1360 به بعد است. تأکید بر هزینه های اقتصادی و هزینه فرصت از دست رفته و اهمیت زیاد به منافع عاطفی و روانی فرزندان از ویژگی های متولدان هم دوره 1360 به بعد است. بر اساس این مطالعه، ملازم با تغییرات اجتماعی، تغییرات محسوسی در زمینه ارزش فرزند در سه نسل پدید آمده است. با این حال، متولدان هم دوره 1360 به بعد نیز، که بیش از هر نسل دیگر ارزش ها و رفتارهای مدرن فرزندآوری را تولید می کند، به کارکرد عاطفی فرزندان اهمیت می دهند و فرزندآوری یکی از اهداف و ارزش های آن هاست. نتایج تحلیل طبقه بندی چندگانه نشان داد که با کنترل عوامل مرتبط با نوسازی و برخی ویژگی های جمعیتی افراد، میانگین ارزش فرزند در بین سه هم دوره تغییر می کند. بخش زیادی از تفاوت بین هم دوره ها تحت تأثیر متغیر تحصیلات است. با ورود این متغیر، شدت رابطه ارزش فرزند و هم دوره به طور درخور توجهی کم می شود. با این حال، تفاوت در میانگین ارزش فرزند در دوره های مختلف، همچنان به لحاظ آماری معنادار باقی می ماند.
تغییرات نسلی ارزش فرزند و رفتار فرزندآوری زنان پیش و پس از انقلاب اسلامی (مطالعه موردی: شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۶ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳
409 - 425
حوزه های تخصصی:
مطالعه تغییرات نسلی «ارزش فرزند» و رفتار فرزندآوری در بین زنان پیش و پس از انقلاب اسلامی، موضوع مقاله حاضر است. نسل های مختلف زنان در ایران، بر اساس تجربه زیسته مشترک، نگرش و برداشت متفاوت و گاه متضاد از معنا و مفهوم فرزند و فرزندآوری دارند. روش تحقیق، پیمایشی و از نوع مقطعی و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه است. جمعیت آماری شامل پنج نسل از زنان شهر زنجان است که از هر نسل 100 نفر انتخاب شده و در مجموع 500 نفر حجم نمونه این تحقیق را تشکیل داده اند. روش نمونه گیری خوشه ای دومرحله ای به شیوه PPS است. در یافته های تحقیق، تفاوت میانگین نمره ارزش فرزند و رفتار فرزندآوری، در بین نسل های مطالعه شده، به لحاظ آماری معنادار است. پایین ترین سطح ارزش فرزند در بین نسل زنان سال های 1371 تا 1374 و بالاترین سطح مربوط به نسل زنان سال های قبل از 1342 است. فردگرایی با ارزش فرزندآوری رابطه منفی و معکوس دارد. دینداری و ارزش فرزندآوری رابطه مثبت و مستقیمی دارند و تأثیر تجربه جهانی شدن بر ارزش فرزند، در نسل متولدان 1358 تا 1367 شدیدتر از سایر نسل هاست. تفاوت تغییر رفتار فرزندآوری بین زنان نسل های مختلف در ایران با توجه به تجربه تاریخی، زیستی، و آگاهی نسلی متفاوت هر یک از نسل ها، همراه با تضاد ساختی و نسلی قابل تبیین است و تغییرات نسلی ارزش فرزند، هم از لحاظ ذهنی و تاریخی و هم از لحاظ عینی و ساختی، قابل بررسی است. تجربه جهانی شدن زنان در کنار افزایش آگاهی و انتظارات و دگرگونی در نقش و موقعیت آنان پس از انقلاب اسلامی، در برداشت و ارزیابی آنان از ارزش فرزند و رفتار فرزندآوری تأثیرگذار بوده است.