مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
مدل پارادایمی
حوزه های تخصصی:
سرآمدان و نخبگان در هر جامعه و در هر دورة تاریخی، نقشی تعیین کننده در مناسبات اداری، فرهنگی، علمی و اجتماعی داشته اند. امروزه نقش آنها برجسته تر و پر رنگ تر شده است. زیرا جوامع بر اساس نیروی انسانی ماهر، متخصص و نخبه اداره می شوند و بهره وری آنها همبستگی مستقیم و مثبتی با قدرت و دانش نخبگان و متخصصین آن دارد. به همین منظور، هر جامعه ای سیاست هایی برای شناسایی، جذب و حمایت از آن ها تصویب می کند. در کشور ایران نیز برنامه هایی برای جذب و نگهداری آن ها، از طریق بنیاد ملی نخبگان و دیگر سازمان های مربوطه تهیه شده است تا فرار نخبگان را به قرار نخبگان تبدیل کنند؛ اما شواهد گویای آن است که این برنامه ها کارایی لازم را نداشته اند و مهاجرت نخبگان در سال های اخیر، سرعت بیشتری گرفته است. به همین دلیل، باتوجه به فقدان پژوهش های دقیق دراین زمینه و عدم ارزیابی و بررسی کیفی این موضوع، هدف تحقیق حاضر بررسی تجربه و فهم استعدادهای برتر تحت حمایت بنیاد ملی نخبگان از مشارکت در برنامه ها و فهم آنان از عملکرد آن برنامه ها، در قالب روش شناسی کیفی و با استفاده از نظریه زمینه ای است. در این مسیر، با استفاده از مصاحبه های عمیق و نمونه گیری هدفمند و نظری، جمع آوری و تحلیل داده ها به شیوه کدگذاری باز و محوری و گزینشی انجام شد. یافته های تحقیق درمجموع، 141 مفهوم، 21 مقولة فرعی، 7 مقولة اصلی و یک مقولة هسته است. این نتایج، در قالب جدول مفاهیم، مقوله های فرعی، اصلی و هسته ارایه شده اند. به طورکلی، تجربه و فهم استعدادهای برتر از مشارکت و ارزیابی از برنامه های بنیاد ملی نخبگان، تجربه و فهمی ایدئولوژی گرا و کم کارکرد بوده است. به عبارت دیگر، هر چند اکثر آنان مشارکت فعالی در برنامه های بنیاد داشته اند اما آنها با برنامه هایی کم کارکرد و ایدئولوژی گرا مواجه شدند. آنها در مقابل آن، برنامه هایی پیشنهاد دادند اما آن برنامه ها نیز به دلایل مختلفی به سرانجام نرسید و موجب دلسردی و ناامیدی آنها گشت. پیامد این فرایند، گذار استعدادهای برتر از بنیاد ملی نخبگان بوده است. در مرحله بعد، مدل پارادایمی تحقیق بر اساس شرایط علی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، استراتژی ها و پیامدها، حول پدیده مرکزی ارایه گشت. درنهایت، در قسمت بحث و نتیجه گیری تحقیق، طرح واره نظری یا نظریه کوچک مقیاس، از این فرایند ارایه شد.
مدل پارادایمی نهادهای کلان واسطه علم و فناوری کشور (مطالعه موردی: معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری دولت دهم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم انسانی نظام آموزشی در حوزه علوم انسانی علوم انسانی و نهاد های مدرسه ، دانشگاه و حوزه
- حوزههای تخصصی علوم انسانی نظام آموزشی در حوزه علوم انسانی سیاستگذاری ها در حوزه توسعه علوم و پژوهش و میزان اثر بخشی آنها
- حوزههای تخصصی علوم انسانی نظام آموزشی در حوزه علوم انسانی سیاستگذاری های مالی و ساختاری برای نهاد دانشگاهی کشور
هدف: معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری به عنوان نهاد واسطه ای کلان، نقش اساسی و تعیین کننده ای در نظام ملی نوآوری کشور دارد. کارآمدکردن این نهاد، تلاش مهمی برای تقویت نظام ملی نوآوری کشور است. هدف اصلی این پژوهش، استخراج مدل پارادایمی (فرایندی) حاکم بر معاون علمی و فناوری به منظور ایفای نقش واسطه گری این معاونت در نظام ملی نوآوری است. روش پژوهش: این، یک پژوهش کیفی است. از میان انواع راهبردهای پژوهش های کیفی، نظریه داده بنیاد انتخاب شده است. استفاده از روش داده بنیاد نیز با تمرکز بر رهیافت استراوس و کوربین انجام شده است. بدین منظور ابتدا مصاحبه های انجام شده از مسئولان و متصدیان مناصب حساس این سازمان در دولت دهم مطالعه شد و بر اساس تجربیات و آرای آنها، مقوله های مدل پارادایمی حاکم بر این نهاد واسطه ای احصا شدند. یافته ها: با طی مراحل پژوهشی داده بنیاد، بیش از 500 کد باز که مربوط به پرسش و هدف تحقیق بود، شناسایی شد. پس از آن، کدگذاری انتخابی انجام شد و 31 کد محوری استخراج شد که در ذیل مقوله های مدل پارادایمی ازجمله مقوله محوری، شرایط علی، زمینه ای، مداخله گر و راهبردها و درنهایت پیامدها قرار گرفت. نتیجه گیری: بر اساس مدل پارادایمی، مقوله محوری این مدل، واسطه گری علم و فناوری است که نیازمند شرایط علی همچون علل یکپارچه سازی، مدیریتی و ... است. شرایط زمینه ای همچون زمینه های سیاسی و قانونی، ساختاری، خط مشی و اجرایی و عملیاتی نیز در این مدل نقش اساسی دارند. ظرفیت سازی، شبکه سازی و آینده پژوهی و آینده نگاری نیز ازجمله راهبردهای شناسایی شده برای ایفای نقش این نهاد کلان واسطه ای تشخیص داده شدند. برای تحقق این راهبردها، بهینه هایی برای تضمین ایفای نقش، کارایی مدیریتی و شفافیت احصا شدند که منجر به تحقق پیامدهایی از قبیل تکمیل زنجیره علم تا ثروت، خودکفایی و اقتدار ملی می شود
بازشناسی چالش های فراروی تجاری سازی پژوهشهای مدیریت آموزشی با ارائه نظریه زمینهای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با رویکردی تفسیر گرایانه سعی دارد چالشهای فراروی تجاری سازی پژوهشهای مدیریت آموزشی را از دید پژوهشگران این حوزه شناسایی کند. رویکرد پژوهشی بکاربرد شده از نوع روش شناسی کیفی میباشد و روش مردم نگاری برای انجام عملیات پژوهش بکار رفته است. دادههای این پژوهش با استفاده از روش مشاهده مشارکتی و مصاحبه باز و عمیق جمع آوری شده و سپس با استفاده از روش مثلثسازی ترکیب شدهاند. روش نمونهگیری بکار رفته در این پژوهش از نوع روش نمونهگیری کیفی- نظری است و با استفاده از شاخص اشباع نظری تعداد 9 نفر از پژوهشگران حوزه مدیریت آموزشی به عنوان نمونه جامعه پژوهش مورد مصاحبه قرار گرفتند. نگرش و دیدگاه آنها نسبت چالشها و مشکلات فراروی تجاری سازی پژوهشهای مدیریت آموزشی نظریه » مورد بررسی قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل دادهها و نتیجه گیری از یافتههای پژوهش از استفاده شده است و به بیان دیگر، در این پژوهش به جای آزمون نظریه و تایید یا رد آن « زمینهای به ارائه نظریه به صورت محدود پرداخته میشود. یافتههای اصلی این پژوهش با استفاده از نظریه زمینهای شامل موضوعهایی همچون: ناتوانمندی علمی، سیاستگذاری، ناتوان میلی پژوهشگر، بد انگاری تجاریسازی و ماهیت پژوهشها میباشد که میتوان تمامی مقولات را زیر مقوله در این نظریه زمینهای « مقوله هسته » قرار داد. به بیان دیگر، ناتوانمندی علمی « ناتوانمندی علمی » میباشد. با استفاده از این موضوعها مدل پارادایمی ارائه شده است.
نقش تلویزیون در توسعه ورزش قهرمانی مطالعه ای در چارچوب نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، دستیابی به مدل نقش تلویزیون در توسعه ورزش قهرمانی بوده است. این مطالعه به روش کیفی و استراتژی نظریه زمینه ای انجام شده است. گردآوری داده ها از طریق بررسی اسنادی و مصاحبه صورت گرفته و پس از انجام 14 مصاحبه از متخصصان رسانه و ورزش، اشباع نظری حاصل شده و مقوله های اصلی، پس از تکمیل فرایند کدگذاری استخراج شده اند. پس از تکمیل یافته ها، مدل زمینه ای بر اساس مدل سیستماتیک استراس و کوربین (1994) طراحی شده و با شناسایی مقوله انعکاس نامطلوب و نامتوازن مسابقات ورزش قهرمانی به عنوان مقوله محوری، مقوله های اصلی بر اساس مدل پارادایمی حول آن سازماندهی شده اند. این مقولات عبارت اند از: شرایط علی، شرایط تأثیرگذار و زمینه ای، استراتژی های کنش - واکنش و پیامد ها. مهم ترین مقولات شامل، تمرکز بر مقام و مدال آوری، توجه به رشته های محدود و رده سنی محدود، ضعف سیاست ها و معیار های اولویت پخش، اجبار تطبیق با رویداد های غیرمنتظره، در نظر گرفتن غرور ملی و تعداد و ظرفیت محدود شبکه ها که پیامد های پوشش ناعادلانه مسابقات و محدودیت فرصت را برای معرفی و ایجاد اقبال عمومی به سایر رشته ها در برداشته است.تلویزیون، توسعه، نظریه زمینه ای، مدل پارادایمی، ورزش قهرمانی
بازسازی معنایی روابط جنسی پیش از ازدواج: ارائه یک نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، برّرسی کنش و رفتار جنسی پیش از ازدواج جوانان شهرستان سلسله با استفاده از رویکرد تفسیرگرایی اجتماعی بوده است. روش شناسی پژوهش، کیفی بوده است و از روش نظریه زمینه ای به عنوان روش اجرای عملیات پژوهش استفاده شده است. داده های کیفی در این مطالعه با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق گردآوری شدند. جهت تجزیه وتحلیل اطّلاعات و ارائه نظریه نهایی از استراتژی نظریه زمینه ای استفاده شده است. براساس روش نمونه گیری گلوله برفی و نیز معیار اشباع نظری، ۳۲ نفر از جوانان شهرستان سلسله (الشتر) در این پژوهش شرکت کردند که فهم و درک آن ها نسبت به روابط جنسی پیش از ازدواج مورد برّرسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های به دست آمده با استفاده از روش «نظریه زمینه ای» شامل هشت مقوله عمده به شرح زیر است: وسایل جدید ارتباطی، فشار گروه های دوستان، رفتار فراغتی، هویت یابی جنسی، نیاز عاطفی (روابط عاشقانه)، روابط مبتنی بر عشق سیّال، فرصت و امکان ارتباط و جابه جایی اهداف ارزشی. مقوله «هسته» این برّرسی «ارزش های رهایی بخش جنسی» است که سایر مقولات عمده را در بر می گیرد. نظریه زمینه ای به دست آمده در قالب یک مدل پارادیمی شامل سه بعد شرایط، تعاملات/ فرآیندها و پیامدها ارائه شده است.
مطالعه جامعه شناختی ارزش های بین نسلی (مطالعه موردی: ساکنان شهرستان رودبار جنوب بر اساس نظریه زمینه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناخت تفاوت ارزشی بین نسل جوان و بزرگ سال با استفاده از رویکرد برساخت گرایی اجتماعی در بین ساکنان شهرستان رودبار جنوب می باشد. روش پژوهش، کیفی و داده های کیفی با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق گردآوری و جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات و ارایه نظریه نهایی از استراتژی نظریه زمینه ای استفاده گردیده است. بر اساس روش نمونه گیری هدفمند و نیز معیار اشباع نظری، 27 نفر (15 جوان و 12 بزرگ سال) از جامعه مورد مطالعه در این پژوهش مشارکت داشتند که فهم و درک آن ها نسبت به تفاوت ارزشی بین نسلی مورد بررسی قرار گرفت؛ به منظور بررسی تفاوت ارزش های بین نسلی، ابتدا جهت گیری ارزش های جوانان و بزرگ سالان مشخص و سپس در قالب یک مدل پارادایمی به تفاوت ارزشی پرداخته شد؛ بر اساس یافته های پژوهش پدیده ی «ارزش های رفاه طلبانه»، مقوله محوری جوانان و پدیده ی «بازاندیشی معطوف به گذشته» به عنوان مقوله محوری بزرگ سالان تعیین و مقوله هسته ای پژوهش «گسست و طرد ارزش های بین نسلی» انتخاب گردید. در حالت کلی می توان گفت، باوجود شرایط و موقعیت های تقریباً یکسان بین دو نسل، نوع واکنش به موقعیت های مشابه متفاوت است. گرایش جوانان به ارزش های مدرن و مادی ناشی از جدا افتادگی جوانان از ارزش های نسل پیشین به مرور افزایش یافته است و نوعی گسست و طرد ارزشی در بین دو نسل شکل گرفته است.
ارائه مدل سازمان یاددهنده برای دانشکده های علوم ورزشی براساس نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت ورزشی مهر و آبان ۱۳۹۷ شماره ۵۰
145 - 164
حوزه های تخصصی:
یاددهی و یادگیری همراه با هم، درمیان تمام اعضا رکن کلیدی سازمان های یاددهنده است. هدف پژوهش حاضر، ارائه الگوی سازمان یاددهنده برای دانشکده های علوم ورزشی است که با استفاده از طرح نظام دار نظریه داده بنیاد انجام شد. شرکت کنندگان در پژوهش حاضر، متخصصان و صاحب نظران حوزه سازمان یاددهنده شاغل در دانشکده های علوم ورزشی بودند که 22 نفر ازمیان آن ها به صورت نمونه گیری نظری برای مصاحبه عمیق و اکتشافی انتخاب شدند و مصاحبه ها تا مرحله اشباع نظری ادامه یافتند. اعتبار یافته ها با روش های تطبیق توسط اعضا، بررسی همکار و مصاحبه های آزمایشی تعیین شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. براساس نتایج، 467 گزاره مفهومی اولیه با 15 مقوله اصلی و 48 مقوله فرعی درقالب ابعاد شش گانه مدل پارادایمی شامل موجبات علی (سه مقوله)، پدیده اصلی (یاددهی و یادگیری متقابل بین اعضا)، راهبرد (دو مقوله)، ویژگی های زمینه ای (سه مقوله)، شرایط محیطی (پنج مقوله) و پیامد (دو مقوله) شناسایی شدند. یکپارچه سازی مقوله ها برمبنای روابط موجود بین آن ها حول محور یاددهی و یادگیری متقابل، شکل دهنده مدل پارادایمی است که الگوی سازمان یاددهنده برای دانشکده های علوم ورزشی را منعکس می کند.
مدل مفهومی برای تصویر ذهنی گردشگران داخلی از فضاهای شهری اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت و تفسیر تصویر فضای شهری به عنوان مقصد گردشگری، هدف اصلی این پژوهش است تا بتواند راه را برای تغییر یا تعمیر این تصویر ذهنی، از طریق شناسایی ویژگی های محیطی دخیل در آن، فراهم کند. این پژوهش جز اولین پژوهش ها در این حیطه (گردشگری شهری) است که فضای شهری را موضوع و مقصد گردشگران داخلی قرار داده است. این پژوهش از نوع تفسیری است و از نظریه زمینه ای استفاده کرده است. مشارکت کنندگان این پژوهش شامل30 نفر از گردشگران داخلی بودند که از فضاهای شهری اصفهان، دیدن کرده بودند. داده ها با روش مصاحبه نیمه ساختار یافته، جمع آوری شدند. سپس بر اساس تحلیل ساختارمند نظریه زمینه ای و بر اساس کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند. مقوله مرکزی، تصویر ذهنی گردشگران داخلی از فضاهای شهری اصفهان است که در دو بعد شناختی و عاطفی و با توجه به شرایط علّی، زمینه ای، مداخله گر، راهبردها و پیامدهایی تدوین و مدل نهایی بر اساس آن ها ارائه شده است.
نواندیشی در کیفیت آموزش و تدوین یک مدل پارادایمی (مطالعه موردی: سازمان فنی و حرفه ای)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: شناسایی مقوله های اصلی وضعیت آموزش، چالش ها و راهبردهای افزایش کیفیت آموزش در سازمان فنی و حرفه ای. روش کار: از نوع کیفی با رویکرد مبتنی بر نظریه داده بنیاد و ابزار پژوهش؛ اسناد بالادستی، شرح مشاغل مربیان و مصاحبه «نیمه ساخت یافته» با 20 نفر از مربیان با تجربه مراکز فنی و حرفه ای شهر تهران و 7 نفر از کارآموزان (نمونه گیری با روش گلوله برفی) و روش تجزیه و تحلیل اطلاعات؛ تحلیل محتوا است. کدها و مؤلفه های کیفیت آموزش (39 مفهوم کلیدی، 9 مقوله، 3 مقوله اصلی) از مصاحبه ها احصاء گردید. مقوله محوری «ضعف مهارت تدریس و سنتی بودن الگوهای آموزشی» که با توجه به شرایط علّی (11 کد)، شرایط زمینه ای (4 کد)، شرایط میانجی (3 کد)، راهبردها (16 کد) الگوی نهایی ارائه شد. اعتباربخشی نتایج نیز از راهبردهای بازآزمون (بازبینی توسط سه نفر از مصاحبه شوندگان؛ پایایی به دست آمده 75 درصد) و توافق درون موضوعی دو کدگذار (یکی از اساتید مدیریت؛ پایایی به دست آمده 77 درصد) استفاده شد. یافته ها: مقوله هایی با عنوان مهارت تدریس مربیان، برنامه ریزی درون سازمانی و تجهیزات و امکانات به عنوان مقوله های اصلی محسوب می شوند که مدیران باید به کیفیت بخشی آموزشها به آنها توجه ویژه ای داشته باشند. نتیجه گیری: تحقیق حاضر نشانگر اهمیت توجه و بازبینی زیرساخت های آموزشی و برنامه ریزی از سوی مدیران و مربیان سازمان فنی و حرفه ای به عنوان رسالت مهارت آموزی آن ها می باشد.
ارائه ی یک مدل پارادایمی از مراجعه ی زنان به فالگیر در شهر زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیستم بهار ۱۳۹۷ شماره ۷۹
115 - 142
حوزه های تخصصی:
با گذشت زمان و تغییرات جوامع، برخی معرفت های تاریخی و باستانی چون فال به کلی ازبین نرفته و به رغم مردود اعلام شدن از سوی گفتمان رسمی جامعه، فال حضوری پررنگ در حاشیه داشته و افرادی به تناسب موقعیت های زندگی شان به فالگیر مراجعه می کنند. این پژوهش به دنبال شناسایی دلایل و زمینه های مراجعه ی افراد به فالگیر است. میدان مطالعه، شهر زاهدان بوده است؛ شهری با پیچیدگی های فرهنگی، تنوع زبانی، مذهبی و قومی که از آن بستری متمایز ساخته است. مشارکت کنندگان در پژوهش حاضر 12 نفر از مراجعه کنندگان به فالگیرها بوده اند که به صورت نیمه ساختاریافته با آنها مصاحبه شده و سپس داده های حاصل با استفاده از کدگذاری سه مرحله ای باز، محوری و گزینشی تحلیل شده است. یافته ها حاکی از آن است که شرایط زمینه ای اشاره به بحران های زندگی فرد دارد که فرد به دنبال رفع آن است. درماندگی و تلاش های ناکام افراد، شرایط علّی را به وجود می آورد که فرد را ناگزیر از مراجعه می سازد. شرایط مداخله گر به صورت کاتالیزورها و موانع مراجعه در میدان عمل می کند. مقوله ی هسته ی پژوهش نیز «باورمندی مشروط-منفعلانه» است؛ بدین ترتیب در سیستم معنایی افراد، فال به صورت امری مشروط به فرد، زمان و دیگری و همراه با نوعی انفعال معنا شده است.
کاوش در امید اجتماعی، نظریه ای داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با اتخاذ رویکرد تفسیری بر آن است تا به واکاوی موضوع امید اجتماعی در بین شهروندان اصفهانی بپردازد. روش پژوهش، کیفی بوده که با استفاده از استراتژی نظریه زمینه ای انجام گرفته است. براساس روش نمونه گیری کیفی هدفمند (نمونه گیری نظری از نوع متوالی) بیست نفر از شهروندان 15 سال به بالای شهر اصفهان در این مطالعه شرکت کردند و با استفاده از ابزار مصاحبه نیمه ساخت یافته درک و تفسیر آنها از امید اجتماعی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های به دست آمده با استفاده از روش «نظریه زمینه ای» شامل هفت مقوله اصلی بدین شرح بود: هدف گذاری، آرزومندی، مسئولیت پذیری، میل به پیشرفت، تلاشگری و برنامه ریزی.«مقوله هسته» این مطالعه «میل به تغییر» بود که سایر مقولات خرد را در بر می گیرد.
تدوین الگوی استفاده خانواده از فضای مجازی و سایبر براساس نظریه داده بنیاد(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق دوره جدید سال هفتم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۸ (پیاپی ۵۰)
131 - 161
حوزه های تخصصی:
امروزه مصرف کالاهای فرهنگی از مهم ترین زمینه های فعالیت در حوزه سبک زندگی به شمار می رود. هدف پژوهش حاضر تدوین الگوی مناسب برای استفاده خانواده از فضای مجازی و سایبر است. برای تدوین این الگو و به دست آوردن داده هایی متناسب با موضوع مطالعه، از روش کیفی نظریه داده بنیاد استفاده شده است. شرکت کنندگان در پژوهش حاضر، صاحب نظران و متخصصان حوزه اخلاق و خانواده بودند که با نمونه گیری نظری برای مصاحبه نیمه ساختاریافته و اکتشافی انتخاب شدند و مصاحبه ها تا رسیدن داده ها به اشباع نظری ادامه یافت. اعتبار یافته ها با روش های تطبیق توسط اعضا، بررسی همکار و مصاحبه های آزمایشی تأیید شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. نتایج پژوهش گویای آن است که 335گزاره مفهومی اوّلیه با 17 مقوله اصلی و 49 مقوله فرعی در قالب ابعاد شش گانه مُدل پارادایمی شامل: موجبات علّی (3 مقوله)؛ پدیده اصلی (فضای مجازی و سایبر)؛ راهبرد (2 مقوله)؛ ویژگی های زمینه ای (6 مقوله)؛ شرایط محیطی (4 مقوله)؛ و پیامد (2 مقوله) شناسایی شدند. یکپارچه سازی مقوله ها بر مبنای روابط موجود میان آن ها، مُدل پارادایمی را شکل داد که الگوی مناسب را برای استفاده خانواده از فضای مجازی و سایبر ارائه می کند.
تفسیر نابردباری اجتماعی از منظر نخبگان دانشگاهی و ارائه مدل نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نابردباری اجتماعی از جمله مسائل اجتماعی است که در صورت تشدید و فراگیری، انسجام جامعه را به مخاطره می اندازد. مقاله حاضر به روش نظریه داده بنیاد، به تحلیل نابردباری اجتماعی از منظر نخبگان دانشگاهی می پردازد. داده ها به روش نظریه داده بنیاد از طریق مصاحبه با نخبگان دانشگاهی به دست آمد. در نوشتار حاضر، با هدف تفسیر نابردباری اجتماعی به مدلی پارادایمی دست یافتیم که تفسیرکننده ذهنیت کنشگران در خصوص شرایط، راهبردها و پیامدهای نابردباری اجتماعی است. یافته ها از دو نوع رویکرد کنشی و ساختاری در خصوص عوامل نابردباری اجتماعی حکایت دارند. در اتخاذ هریک از راهبردها، چند عامل زمینه ای (کنش و ساختار اجتماعی)، مداخله گر (تبعیض و بی عدالتی در سطح جامعه و شیوع گفتمان تحقیر) و شرایط علی (عوامل کنشی اعم از متغیرهای جمعیت شناختی و جامعه شناختی و عوامل ساختاری اعم از سطوح میانی و کلان) نقش داشته اند که اتخاذ راهبردهای کنش (آموزش عمومی و تمرکز بر جامعه مدنی) پیامدهای دوگانه ذهنی-عینی را دربرداشته است. مجموع این عوامل در یک مدل پارادایمی به هم ربط داده شدند و به تصویر کشیده شدند.
تحلیل جامعه شناختی بازنمودهای جراحی زیبایی به مثابه رسانه هویت فرهنگی در مردان جوان تهرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال بیست و یکم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۰
149 - 170
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با استفاده از رویکرد نظریه زمینه ای، جراحی زیبایی در مردان جوان تهرانی را مطالعه کیفی کرده است. با استفاده از فن مصاحبه نیمه ساختار یافته، با ده مرد جوان تهرانی که جراحی زیبایی کرده بودند، از طریق نمونه گیری هدفمند و با بیشترین تنوع ممکن مصاحبه عمیق شد. از مصاحبه هشت اشباع مفهومی حاصل شد، ولی برای اطمینان بیشتر تا نفر دهم مصاحبه ها اطمینان یافت. داده ها با استفاده از مدل پارادایمی اشتروس و کوربین، مقوله بندی و سپس مدل پارادایمی آن ترسیم شد. نتایج پژوهش نشان داد الگوپذیری، حساسیت به زیبایی و تناسب اندام، حقارت عضوی و دلزدگی از روزمرگی، ازجمله موارد اقدام مردان جوان به جراحی زیبایی است. فشار اطرافیان، زیبایی مردانه کلیشه ای و مشوّق های پزشکی از عوامل مداخله گر این تصمیم است که راهبردهایی چون واپس زنی پیری، تحقیقات قبل از عمل جراحی، ریسک پذیری و آزادی خواهی در سلیقه ها را در پی دارد. برخی از پیامدهای این راهبردها، نمایشی بودن بدن، موش آزمایشگاهی، تقلید وارونه و ماندگاری عوارض بعد از عمل است.
مدل پارادایمی عوامل مؤثر در بازخرید بیمه های عمر در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: بازخرید بیمه های عمر از آسیب های صنعت بیمه است که موجب نارضایتی مشتریان، تبلیغات سوء آن ها، برهم زدن برنامه های شرکت ها برای سرمایه گذاری، کاهش درآمد ناخالص داخلی کشور و... می شود. ازآنجایی که بیشتر تحقیقات صورت گرفته در زمینه بازخرید بیمه های عمر بر عوامل اقتصادی متمرکز بوده اند، هدف اصلی این تحقیق آن است که به تبیین همه جانبه عللی بپردازد که موجب بازخرید بیمه نامه های عمر در ایران می شوند. روش شناسی: پژوهش حاضر، به روش کیفی و با استفاده از نظریه داده بنیاد (رویکرد استراوس و کوربین)، شرایط بازخرید بیمه عمر به درخواست بیمه گذاران و تعامل های مربوط به آن و پیامدهای ناشی از آن را احصا کرده است. یافته ها: داده های پژوهش از طریق مصاحبه با کارکنان عالی رتبه و کارشناسان بازخرید بیمه های عمر برخی شرکت های بیمه فعال در کشور به دست آمده اند. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهند شرایط علّی شامل ابعاد مربوط به ساختار بیمه های عمر و شرایط مداخله ای شامل ابعاد مرتبط با بیمه گر و بیمه گذار و شرایط زمینه ای شامل ابعاد مربوط به ساختار جامعه ایران می شوند که موجب بازخرید بیمه های عمر می شوند و با تعامل هایی مانند مشاوره مجدد و ارائه تسهیلات یا ندادن مشاوره، پیامدهای حاصله به ترتیب شامل انصراف از بازخرید و احساس رضایت و تداوم بیمه عمر یا بازخرید، احساس نارضایتی، سلب اعتماد از بیمه گر و تبلیغات ویروسی علیه بیمه گر هستند. به علاوه، شرایط خاصی مانند بی ثباتی اقتصادی یا سیاسی در سطح کلان و مواردی چون وضعیت شغلی و درآمد بیمه گذار در سطح خرد، همچنین ویژگی های ماهوی بیمه عمر ازجمله پیچیدگی، بلندمدت بودن و ناملموس بودن هم در بازخرید بیمه عمر تأثیرگذارند. طبقه بندی موضوعی: G22، G23، G32.
ارائه الگوی رهبری مدارس موفق در دوره ابتدایی مبتنی برنظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد و توسعه هر جامعه ای مرهون نظام آموزش و پرورش آن است و در این میان دوره ابتدایی نقش پررنگ تری ایفا می کند پیشبرد اهداف این دوره در سایه تلاش رهبرانی کوشا، دلسوز و خدوم امکان پذیر است.هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی رهبری مدارس موفق دوره ابتدایی مبتنی بر نظریه زمینه ای است.رویکرد پژوهش کیفی و روش نظریه برخاسته از داده(نظریه زمینه ای)،روش نمونه گیری هدفمند و با معیار اشباع نظری داده هابوده است.بدین منظورمصاحبه هایی نیمه ساختارمند با 24نفر از مدیران مدارس موفق کشور در دوره ابتدایی ومطلعان کلیدی در این خصوص انجام شد.طول مدت زمان هر مصاحبه 100-30دقیقه بود و به برخی از مصاحبه شوندگان دوبار مراجعه شد.مصاحبه ها تا جایی ادامه یافت که مصاحبه شونده اطلاعات جدیدی در اختیار پژوهشگر قرار نداد و صرفاً تکرار اطلاعات قبلی بود،بدین ترتیب اشباع نظری داده ها حاصل گردید. برای مشخص کردن روایی و پایایی داده ها از بازبینی مشارکت کنندگان و مرور خبرگان غیر شرکت کننده در پژوهش استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها در طی سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی حاکی از 22 مقوله کلی است که دراین مقاله در چارچوب مدل پارادایمی شامل: عوامل علّی، پدیده محوری، عوامل زمینه ای، عوامل مداخله ای ، راهبردها و پیامدها تحلیل شده است.
ارتقای عملکرد هنرستان های فنی و حرفه ای استان آذربایجان غربی به مثابه سازمان های کارآفرین مبتنی بر مدل پارادایمی نظریه برخاسته از داده ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، طراحی الگوی مناسب برای اجرای کارآفرینی در هنرستان های فنی و حرفه ای استان آذربایجان غربی بود. روش پژوهش کیفی از نوع نظریه برخاسته از داده ها بود. به این منظور از مطالعه تطبیقی، سندکاوی و یافته های پژوهشی و مصاحبه با صاحبنظران استفاده شد. در بخش مصاحبه، نمونه گیری از نوع هدفمند بود و تا حد اشباع داده ها ادامه یافت که در مجموع با 12 نفر مصاحبه شد. در نهایت الگوی مناسب در شش مقوله با مفاهیم اصلی و فرعی حاصل شد که از جمله، تغییرات درونزاد و برونزاد و جمعیت شناختی، اقدامات مشارکتی، ویژگی های فردی، تسهیل کننده های سازمانی، اقتصادی، فرهنگی، انگیزش و نگرش، نیروی انسانی، چالش های دانش آموختگان، برنامه درسی، نیروی انسانی، سیاستگذاری، فضا و امکانات تأیید شد. با توجه به نتایج حاصل پیشنهاد می شود روند سیاستگذاری و قوانین مرتبط با تولید و درآمدزایی هنرستان های فنی و حرفه ای با انعطاف پذیری بیشتری تعریف و در تعیین رشته ها به نیازهای محلی توجه گردد.
پارادایم توسعه کیفی مراکز رشد دانشگاه های کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین مدل توسعه کیفی مراکز رشد دانشگاه های کشور با استفاده از سنت پژوهش کیفی داده بنیاد و با رویکرد سیستماتیک اشتراوس وکوربین و با منطق پارادایمی انجام شد .حوزه این پژوهش مصاحبه های انجام شده با مدیران مراکز رشدکشور به تعداد 15مصاحبه باز بود. نمونه گیری ازطریق روش نظری و با توجه به نوع کدگذاری صورت گرفت که تحلیل داده ها برمبنای سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام شد. از تحلیل مصاحبه ها در مرحله کدگذاری از204 مفهوم، درمرحله کدگذاری محوری60 مقوله فرعی و در مرحله کدگذاری انتخابی23 مقوله اصلی دسته بندی شد. نتایج پژوشه نشان داد: شرایط علّی پارادایمی توسعه کیفی مراکز رشد دانشگاه ها شامل 6 مؤلفه اصلی(بستر سازمانی،عوامل آموزشی، عوامل مالی، الگوهای ارتباطی، کار تیمی اثربخش، تحقیقات بازار) بوده است. شرایط زمینه ای شامل 3 مقوله اصلی(کارکرد، اقتصاد، قوانین). بستر و شرایط مداخله گر شامل4 مقوله اصلی(حمایت، توانمندسازی، نگرش،تحلیل رفتار متقابل)، راهبردهای پارادامی شامل5 مقوله های اصلی(تمایز، پاداش، جاذبه علمی، توسعه ایده پردازی، پشتیبانی مالی)، پیادمدهای پارادایم توسعه کیفی شامل 5 مقوله اصلی(اشتغال غنی و تقویت شده، رشد کارآفرینی، مدیریت استعداد، بازاریابی علمی) بود. در نهایت نظریه اولیه مدل توسعه کیفی مراکز رشد دانشگاه های کشور بر اساس مقوله های یاد شده به صورت الگوی مفهومی تدوین گردید.
شناسایی و تدوین مولفه های جامعه شناختی تربیت ورزشی با رویکرد نظریه داده بنیاد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، شناسایی و تدوین مولفه های جامعه شناختی تربیت ورزشی با رویکرد نظام مند نظریه داده بنیاد است. پژوهش از نوع کیفی و بر پایه پارادایم تفسیری می باشد. در این راستا با مصاحبه های نیمه ساختاریافته صورت گرفته با 20 نفر از خبرگان حوزه های جامعه شناسی، مدیریت ورزشی و رفتار حرکتی داده های کیفی جمع آوری گردید، که ملاک اتمام مصاحبه ها اشباع نظری بود. داده های کیفی با مجموعه ای از کدگذاری های باز، محوری و انتخابی مورد تحلیل قرار گرفت و براساس کدهای تولید شده مدل پارادایمی تربیت ورزشی تدوین شد. اعتبار نتایج در دو بخش، تاییدپذیری و اعتبارسنجی مورد بررسی قرار گرفت، تاییدپذیری (ارزیابی چند تن از متخصصان خارج از فرایند پژوهش، با بازبینی و اصلاح) و فرایند اعتبارسنجی به وسیله ارزیابی مشارکت کنندگان در تحقیق مورد تائید واقع شد. براساس نتایج، مدل تربیت ورزشی علاوه بر شرایط علی(همکاری، سازگاری، مخالف و توافق)؛ عوامل زمینه ای (فردی و اجتماعی) و عوامل مداخله گر (زیرساخت فیزیکی و آموزشی) را نیز در تربیت ورزشی مهم می داند، که در نهایت پیامدهایی همچون کاهش شکاف میان دو واژه تربیت بدنی و ورزش شده است.
الگوی راهبردی توسعه ورزش در نیروی انتظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت انتظامی سال پانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
53 - 74
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: افسران پلیس می توانند با افزایش ورزش و فعالیت بدنی، سلامت جسمی، روانی و آمادگی جسمانی خود برای فائق آمدن بر وظایف دشوار را ارتقا دهند. بررسی پژوهش های انجام یافته در این حوزه نشان داد که الگویی برای توسعه ورزش طراحی نشده است، بنابراین هدف اصلی این پژوهش طراحی الگوی توسعه ورزش در نیروی انتظامی است.
روش : روش پژوهش کیفی است و از نظریه داده بنیاد استفاده شد. جامعه آماری پژوهش مدیران، اساتید و کارشناسان ورزشی نیروی انتظامی و متخصصان علوم ورزشی بودند؛ روش نمونه گیری به صورت گلوله برفی بود که 20 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای تحلیل داده های کیفی از کدگذاری نظری استفاده شد و برای تایید روایی و پایایی مصاحبه ها از روش بازآزمون استفاده شد که مقدار آن بیشتر از 60 درصد بود، بنابراین قابلیت اعتماد کدگذاری ها تایید شد.
یافته ها: براساس نتایج پژوهش، در بخش علی 6 مقوله اصلی شناسایی شد که شامل مولفه نیازها و انتظارات ذینفعان، الزامات قانونی و نظارتی، توسعه مشارکت ورزشی، عوامل ساختاری، نیاز به منابع مالی و زیرساخت ها و نیاز به توسعه ارتباطات است. در بخش زمینه ای نیز 6 مفهوم اصلی و 41 مقوله شناسایی شد؛ همچنین در بخش مداخله گر نیز 6 مفهوم اصلی و 41 مقوله شناسایی شد و در بخش راهبردها 5 مفهوم اصلی که عبارت اند از توسعه ساختاری، سیستم ها و فرایندها، توسعه زیرساخت ها، توسعه بازاریابی، توسعه تعامل ها و آموزش و فرهنگ سازی و درنهایت در بخش پیامدها، 5 مقوله اصلی شناسایی شد که عبارت اند از نتایج مرتبط با کارکنان، توسعه مالی و زیرساخت ها، نتایج جامعه، توسعه ارتباطات و بهبود عملکرد داخلی.
نتایج: براساس نتایج پژوهش، می توان با بکارگیری راهبردهای مناسب ارائه شده در بخش راهبردها و اقدامات، بر شرایط مداخله گر غلبه و به نحو مطلوب از شرایط زمینه ای استفاده کرد تا به پیامدهای یادشده توسط متخصصان دست پیدا کرد.