فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۳۲٬۰۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش بررسی رویکرد جمهوری اسلامی ایران و ترکیه در قبال سیاست های امنیتی -نظامی اقلیم کردستان عراق با بهره گیری از مکتب کپنهاگ است . کردها را می توان بزرگترین گروه قومی بی سرزمین دانست که در چند کشور مجاور شامل عراق، سوریه ، ایران و ترکیه پراکنده شدهاند . با عنایت به این وابستگی متقابل امنیتی ، این پرسش بر ذهن متبادر می گردد که جمهوری اسلامی ایران و ترکیه چه رویکردی را در قبال سیاست های امنیتی - نظامی اقلیم کردستان عراق در سالهای ۲۰۰۵ لغایت ۲۰۲۳ دارند؟ پاسخ دقیق به این پرسش مستلزم توجه به دو بخش متفاوت، لکن به هم پیوسته خواهد بود. بخش اول آن است که جمهوری اسلامی ایران و ترکیه چه ادراکی نسبت به اقلیم کردستان عراق دارند؟ و بخش دوم آن است که براساس ادراک این دو کشور نسبت به اقلیم کردستان عراق، چه سیاست و رویکردی را در قبال سیاست های امنیتی - نظامی اقلیم کردستان عراق در پیش گرفته اند؟ به واسطه بهره گیری از مکتب کپنهاگ به عنوان چارچوب نظری پژوهش حاضر و دو انگاره اصلی آن یعنی مفهوم بخش ها و نظریه مجموعه امنیتی منطقه ای می توان رویکرد جمهوری اسلامی ایران و ترکیه در قبال سیاست های امنیتی - نظامی اقلیم کردستان عراق را در سال های ۲۰۰۵ لغایت ۲۰۲۳ را بررسی نمود.
سیاست گذاری راهبردی ج.ا.ا در برابر اقدامات آمریکا در جنوب غرب آسیا (2021- 2001م.)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال ۲۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰۸
249 - 280
حوزههای تخصصی:
منطقه غرب آسیا در شمار مناطقی است که در دو سده اخیر محل مداخله قدرت های فرامنطقه ای مانند پرتغال، انگلستان و ایالات متحده بوده است. هرکدام از قدرت های بزرگ جهانی که در این منطقه حضور می یافتند، بر اساس منطق قدرت های هژمون رفتار می کردند و می کوشیدند الگوی کنش مبتنی بر قدرت سازی منطقه ای را اجرا کنند. بدین منظور همواره ائتلاف سازی های منطقه ای برای کسب قدرت منطقه ای در دستور کار قدرت های فرامنطقه ای مداخله گر در غرب آسیا بوده است؛ زیرا این منطقه بر خلاف مناطقی مانند آفریقا، امکان استعمار مستقیم و حضور گسترده و سلطه مستقیم برای نیروی مداخله گر نداشته است. در مقابل کشورهای منطقه به ویژه ایران همواره کوشیده اند سیاست های راهبردی خود را با حضور قدرت های بزرگ تطبیق پذیر کنند تا بتوانند امنیت خود را حفظ نمایند. در هر دورانی که حکمرانان ایران در سیاست گذاری راهبردی های خود کامیاب نبودند، آثار آن در فشارهای ژئوپلتیک ظاهر شد؛ بر این اساس مسئله پژوهش حاضر این است که در دوران جدید، سیاست گذاری راهبردی ایران در برابر اقدامات منطقه ای آمریکا، تابعی از ویژگی های ساختاری نظام بین الملل و همچنین الگوی کنش بازیگران منطقه ای نوظهور است. پرسش این است که آمریکا در اجرای سیاست های خود برای منطقه غرب آسیا از چه سازوکارهایی بهره می برد و این سازوکارها چگونه بر محیط امنیتی و به تبع آن بر جمهوری اسلامی ایران اثر می گذارد؟ فرضیه این است که چون ایالات متحده نقش قدرت بزرگ جهانی در سیاست بین الملل را ایفا می کند، از سازوکارهای کنش تهاجمی در محیط منطقه ای بهره می گیرد. نظریه پردازان روابط بین الملل می پذیرند که قدرت های بزرگ در صدد «هژمونی منطقه ای» هستند. تحقق چنین اهدافی نیازمند کاربست الگوی کنش مبتنی بر «قدرت سازی منطقه ای» و بهره گیری از «تاکتیک ائتلاف سازی و موازنه سازی» در برابر بازیگران منطقه ای و کنش تهاجمی آمریکا در جنوب غرب آسیا خواهد بود. ایران نیز برای مقابله با اقدامات و سیاست های منطقه ای آمریکا از «نقش ملی قدرت منطقه ای» و «جهت گیری راهبردی مقاومت در برابر سیاست تهاجمی آمریکا» بهره گرفته است. راهبرد ایران برای تحقق چنین اهدافی بر «بازدارندگی متعارف نامتقارن» در جنوب غرب آسیا مبتنی است. به منظور بررسی این فرضیه از نظریه رئالیسم تهاجمی بهره برده ایم تا بتوان در فضای موازنه میان دو بازیگر ایران و آمریکا، تضادهای میان این دو کنشگر بزرگ شناسایی شود و چگونگی مقابله ایران با سازوکارهای اجرا شده ایالات متحده تحلیل شود؛ بر این اساس هدف اصلی پژوهش آن است که شاخص های قدرت ملی آمریکا و ایران در جنوب غرب آسیا تحلیل شود. ارزیابی ها بیانگر آن است که آمریکا «نقش ملی قدرت جهانی» و ایران «نقش ملی قدرت منطقه ای» را در جنوب غرب آسیا ایفا کرده اند. از آنجا که هر قدرت بزرگ جهانی می بایست حوزه قدرت خود در محیط منطقه ای را ارتقا دهد، بر این اساس نشانه هایی از تعارض در حوزه سیاست گذاری راهبردی ایران و آمریکا پدید آمده است.
عوامل مؤثر بر اتحاد استراتژیک جمهوری اسلامی ایران و سوریه در دهه 1980(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۲
93 - 136
حوزههای تخصصی:
اتحاد ایران و سوریه از جمله اتحادهای مهم، نادر و طولانی مدت در طی چندین دهه ی گذشته در سطح سیاست و امنیت خاورمیانه بوده است، از این رو پرسش اصلی این مقاله عبارت است از اینکه: چه عوامل و مؤلفه هایی در شکل گیری و تقویت اتحاد ایران و سوریه طی دهه ی 1980 تأثیرگذار بوده اند؟ فرضیه مقاله آن است که: مقابله با تهدیدات مشترک و وجود منافع و اهداف مشترک منجر به شکل گیری، تقویت و تداوم اتحاد بین جمهوری اسلامی ایران و سوریه در دهه ی 1980 گردیده است. بررسی مسأله با کمک نظریه توازن تهدید والت، و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و منابع کتابخانه ای و اینترنتی نشان دهنده ی آن است که مهم ترین ملاحظات امنیتی و مؤلفه های شکل دهنده و تقویت کننده اتحاد بین ایران و سوریه عبارت بوده اند از: وجود منافع مشترک در مقابله با تهدیدات مشترک امنیتی در سطح منطقه؛ ادراک مشترک از تهدید رژیم صهیونیستی در منطقه و تلاش های منطقه ای آن برای عادی سازی روابط با کشورهای پیرامونی؛ وجود ایدئولوژی های تجدیدنظرطلب، و اشتراکات ایدئولوژیک در ضدیت با آمریکا و منازعه با اسرائیل؛ حمایت سوریه از ایران در طول جنگ عراق علیه ایران و مقابله ی آن با ایجاد یک جبهه متحد عربی در مقابل ایران؛ نقش اشتراکات مذهبی- ایدئولوژیک؛ تلاش دو کشور ایران و سوریه برای کسب مشروعیت مذهبی در سطوح داخلی و خارجی، و تأمین منافع ایران و سوریه در قالب اتحاد، در جهان عرب، به ویژه لبنان.
مفهوم شناسی و الزامات جهاد تبیین در قرآن با تأکید بر اهمیت جهاد تبیین در برابر جنگ شناختی دشمنان انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، دشمنان انقلاب اسلامی با تمرکز راهبردی بر جنگ شناختی در بستر جنگ نرم، تلاش کرده اند با تحریف حقایق و ارائه روایت غلط و مخدوش از اصل انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن به تغییر اعتقادات، فرهنگ و اخلاقیات مردم پرداخته و زمینه جداسازی آن ها از انقلاب و نظام اسلامی را فراهم نمایند. در چنین شرایطی به تعبیر آیت الله خامنه ای تنها با یک جهاد عظیم تبیینی می توان به این توطئه پیچیده غلبه کرد و نقشه های شوم دشمنان و بدخواهان را بی اثر نمود. ازاین رو مقاله حاضر با توجه به اهمیت این مسئله در عصر حاضر به دنبال آن است تا با مراجعه به قرآن کریم به مفهوم شناسی اصیل دینی از «جهاد تبیین» و الزامات آن بپردازد. سؤال اصلی مقاله آن است که «بر اساس آیات قرآن کریم مفهوم جهاد تبیین چیست و چه الزاماتی دارد؟» برای پاسخ به این سؤال با روش کتابخانه ای به گردآوری اطلاعات پرداخته و با روش توصیفی-تحلیلی اطلاعات گردآوری شده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. بر اساس نتایج حاصله جنگ شناختی با نظامی سازی ذهن به عنوان میدان نبرد به دنبال تغییر در تفکر و به دنبال آن تغییر در رفتار جامعه هدف در مسیر منافع کشور متخاصم می باشد که امروزه به عنوان بخشی از جنگ هیبریدی نظام سلطه در مقابل انقلاب اسلامی مورد استفاده قرار گرفته است. راه مقابله با جنگ شناختی دشمن جهاد روایت و جهاد تبیین است. جهاد تبیین بر اساس مفاهیم قرآنی عبارت است از «تلاش و مبارزه برای روشنگری به جهت ترویج حقایق و واقعیت ها در برابر سعی دشمنان برای کتمان و تحریف آن ها». الزامات جهاد تبیین در قرآن هم عبارت اند از: علم و آگاهی، قوی و مستند سخن گفتن، منصفانه سخن گفتن، تناسب با زبان مخاطب، گفتار نرم و ملاطفت آمیز، فروتنی و ادب در گفتار و برخورد، برخورد شایسته و گفت وگوی عقلانی، بلاغت در گفتار، تنوع بیانی، تناسب روش تبیین با نوع مخاطب.
نظریه تربیت وجودی با تأکید بر تأثیر مکاتب تربیت توحیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمدن فعلیت یافته و عینیت بخش، ارزش های بالقوه یک مکتب است. جوشش یک تمدن از نحوه انسان سازی و جامعه پردازی آن منشعب می شود؛ مسئله اصلی آن است که آیا گفتمان توحیدی شکل گرفته در پسا انقلاب اسلامی، می تواند ظرفیت های بینشی، منشی و کنشی یک انسان در مقیاس امت- تمدن را فعال کند؟ انسانی که در مقیاس امت- تمدن تربیت می شود، قدرت تحول آفرینی در همان سان را دارد و قدرت آن را دارد که به تغییر در فرهنگ پیرامونی و مرجعیت اجتماعی و تمدنی دست یابد. برخورداری از نگاه تربیتی به سطحی از اهمیت است که به تربیت و اصلاح یک فرد انسانی، یک جامعه اصلاح می شود؛ این مقاله به دنبال آن است که نظریه تربیت وجودی را در قالب گزاره های سازواری ارائه نماید و نسبت آن را در فرایند تمدن سازی واکاوی کند. در این منظر تربیت وجودی دارای ویژگی های زیر است؛ اولاً، در آن توجه به وجه «یلی الربی» و وجودی عالم و آدم می شود، ازاین رو «عالم» را «خلقت» و «آدم» را «خلیفه» الهی می یابد. ثانیاً، بر اساس آن انتقالات مفهومی و دلالی صرفاً زمینه ساز بوده و اکتفا و توقف بر آن بی معنا است و در آن بر وجه درک حضوری و قلبی انسان تأکید می شود، ازاین رو به پردازش های ذهنی اکتفا نشده و حصول نتیجه مؤثر از وحدت، وصول و بلوغ به واقعیت و کمالات وجودی است. ثالثاً، هدف از تربیت وجودی، تشبه، مشاکلت و تناسب وجودی با مبدأ وجود و آگاهی است، ازاین رو خداوند و کمالات او را مقوم وجودی خویشتن وجدان می کند و در آن تمکن می یابد. رابعاً، فرایند تربیت وجودی، فرایندی تهذیبی، مشارکتی و پرورش موقعیت محور است که در آن با انجام ارتیاض و ممارست های جسمی و روحی در مناسک عبادی و مراقبت های اخلاقی و همچنین مبتنی بر طریق معرفت و توجه به نفس، منجر به اشتداد ظهور نور طینت و مفطورات هستگانی انسان از غواشی و تعینات خَلقی و خُلقی می شود.
تبیین انقلاب اسلامی از دیدگاه آیت الله خامنه ای بر اساس نظریه بحران اسپریگنز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انقلاب پژوهی سال ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
79 - 98
حوزههای تخصصی:
از دیدگاه آیت الله خامنه ای انقلاب اسلامی یک نوآوری بزرگ تاریخی بود که ملت ایران آن را در تاریخ خودش و تاریخ بشریت به ثبت رساند. انقلابات مهم در دنیا آثار مختلفی از خود در سطح داخلی، منطقه ای و حتی جهانی به جای می گذارند. انقلاب اسلامی ایران نیز در زمره انقلابات بزرگ با آثار مختلفی در زمینه های، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است. در این میان عالمان دینی همواره نقش برجسته ای در روند حرکت انقلاب داشته اند. آیت الله خامنه ای به عنوان رهبر کنونی انقلاب نقش مهمی در حفظ و تداوم انقلاب اسلامی داشته است. سوال اصلی مقاله این است که آیت الله خامنه ای چگونه انقلاب اسلامی را تبیین می کنند؟ روش این مقاله پژوهش کیفی از نوع تحلیل اسنادی است و از روش منطق استدلالی اسپریگنز برای فهم اندیشه آیت الله خامنه ای برای تبیین انقلاب اسلامی استفاده شده است. با تحلیل سخنرانی ها، نوشته ها و بیانات ایشان سعی شده است تا اصول و میانی انقلاب اسلامی از دیدگاه ایشان تبیین گردد. ایشان بر اهمیت استقلال، آزادی و عدالت اجتماعی و پیشرفت های علمی فرهنگی تأکید دارند و معتقدند که انقلاب اسلامی باید به عنوان الگویی برای سایر ملت ها در مسیر مقاومت در مقابل استکبار جهانی عمل کند. یافته های مقاله نشان می دهد انقلاب اسلامی ایران از دیدگاه آیت الله خامنه ای نه تنها یک انقلاب سیاسی بلکه انقلابی بود بر مبنای احیای هویت دینی و اسلامی ایرانیان که در مقابله با تمدن غرب شکل گرفت. این انقلاب با اتکا به قدرت نرم و مقاومت در برابر هژمونی غرب به دنبال یک الگو سازی برای یک تمدن ایرانی است که عناصر نوین فناوری و دانش را در خدمت این هدف قرار داده است. بنابراین از دیدگاه آیت الله خامنه ای، بحران اصلی، رژیم پهلوی بود که ریشه آن در اسلام ستیزی نهفته بود. نظام آرمانی مطلوب از نگاه ایشان، حکومت اسلامی است و راه برون رفت از بحران، انقلاب اسلامی بود.
تحلیل گفتمانی هویت مذهبی و ملی در ایران پس از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات سیاسی بین النهرین دوره ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
593-624
حوزههای تخصصی:
این مقاله در یک فضای گفتمانی به بررسی مفصل بندی ساخت هویت در ایران پس از انقلاب اسلامی با تمرکز بر گفتمان ملی گرایی متأخر می پردازد. انقلاب اسلامی، به عنوان یکی از مهم ترین نقاط عطف تاریخی ایران، زمینه ساز تحولات اساسی در گفتمان های هویتی و سیاسی کشور شد. در این دوران، گفتمان های مختلفی در تلاش برای تعریف و بازتعریف هویت ملی ایرانی بوده اند. در پژوهش حاضر، با استفاده از چارچوب نظریه گفتمان لاکلا و موفه، سعی شده روندهای گفتمانی و مفصل بندی های ناشی از آن در ملی گرایی متأخر بررسی و نشان داده شود که چگونه این گفتمان تلاش کرده تا عناصر گوناگون هویتی، از جمله مؤلفه های مذهبی، تاریخی و فرهنگی را در چارچوب یک روایت مشترک تلفیق نماید. همچنین، به تحلیل چالش ها و رقابت های گفتمانی میان ملی گرایی متأخر و سایر گفتمان های هویتی، نظیر اسلام گرایی و غرب گرایی رادیکال پرداخته شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که این گفتمان از طریق بهره گیری از نمادها، داشته ها و روایت های تاریخی، توانسته است به طور نسبی در بازتولید هویت ملی موفق عمل کند؛ اما همچنان با چالش هایی در مفصل بندی کامل و پذیرش عمومی روبه رو است. مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی، به ارائه تصویری جامع از تغییرات گفتمانی و تأثیر آن بر ساخت هویت ملی در ایران پس از انقلاب پرداخته است.
چالش های گذار دموکراتیک سعودی از منظر سند ۲۰۳۰ در چارچوب نظریه ساختمندی گیدنز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۵۰)
29 - 50
حوزههای تخصصی:
عربستان سعودی در سال 2016، سندی با عنوان چشم انداز 2030 منتشرکرد. این سند درصدد است تغییرات عمده است و بر اساس آن، وزارتخانه ها و دستگاه های دست اندرکار عربستان سعودی موظف اند، توانمندی های خود را دو چندان کرده و پیشرفت های مهمی را از جهات گوناگون تحصیل نمایند. چشم انداز 2030 عربستان سعودی، ایجاد تغییرات اقتصادی ساختاری در این کشور و شفافیت، مسئولیت پذیری، مشارکت شهروندان و فضاهای بازتر اقتصادی و اجتماعی را تبلیغ می کند. این طرح اگر در درازمدت موفق باشد، می تواند رابطه بین دولت و شهروندی را دوباره پیکربندی کند و کل نظام سیاسی را تغییر دهد. این مقاله در تلاش است تا به این پرسش پاسخ دهد که آیا چشم انداز 2030 عربستان سعودی می تواند یک فرِایند گذار دموکراسی را در این کشور شکل داده و در نهایت به دموکراسیزه شدن این کشور کمک کند. این مقاله با تکیه بر مفاهیم گذار دموکراتیک، و نظریه ساختمندی گیدنز به عنوان یک چارچوب نظری، رویکردی تحلیلی-توصیفی را برای درک رابطه بین اصلاحات اقتصادی و دموکراسی سازی اتخاذ می کند. یافته های پژوهش حاکی از آنست که اهداف طراحی این سند از جانب دولت عربستان، در پاسخ به رخدادهای 2014، در مهار تغییرات داخلی و خارجی، انحصار قدرت، و اعطای مشروعیت جدید به نظام در داخل و خارج، بوده و دولت در طراحی این سند، تمایلی به اصلاحات دموکراتیک نداشته است و عدم تناسب بین توسعه اقتصادی برنامه ریزی شده در سند 2030 و توسعه سیاسی در ساختار سنت گرای عربستان سعودی، این سند نمی تواند نهایتا مسیری را یه سوی دموکراسی در این کشور ترسیم کند.
مواضع نمایندگان زن در دوره های اول تا سوم مجلس شورای اسلامی در قبال جنگ عراق علیه ایران
منبع:
اندیشه سیاسی در اسلام بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۹
141 - 170
حوزههای تخصصی:
پارلمان به عنوان مهم ترین تدبیر انسان مدرن برای ساماندهی زندگی سیاسی، از شأن و جایگاه مهمی برخوردار است و از آن به عنوان مهم ترین نهاد در شکل گیری نظام های سیاسی یاد می شود. با پیروزی انقلاب اسلامی، جایگاه زنان در جامعه ایران رو به ترقی نهاد و در انتخابات اولین دوره مجلس، چهار نفر از زنان از حوزه تهران وارد مجلس شدند. از مهم ترین وقایعی که مجلس اول تا سوم شورای اسلامی با آن مواجه شد، آغاز جنگ هشت ساله عراق علیه ایران بود؛ بنابراین بررسی مواضع نمایندگان زن در این سه دوره از مجلس شورای اسلامی، مهم ترین هدف این مقاله است. روش تحقیق استفاده شده در این مقاله، روش تحلیل محتوا با تکیه بر روش تحلیل مضمون است. پژوهش بر پایه سه دوره اول تا سوم مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که نمایندگان زن در این دوره ها چه مواضعی در قبال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران اتخاذ کردند؟ بر اساس نتایج حاصل از مقاله، مواضع نمایندگان زن را می توان در چهار محور سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی تقسیم بندی کرد که در هر کدام از این محورها، مضامینی را برجسته و خواستار رسیدگی به آن ها شدند.
Political Rights: The Evolution of Islamic Tradition in Contemporary Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Political rights are one of the achievements of modernity that emerged in the realm of Iranian political thought concurrently with the Constitutional Movement and have been recognized as one of the components of the modern state in Iran through an evolutionary process. This article examines the historical and intellectual contexts of Iranians' confrontation with the issue of political rights on the threshold of modernity. The main question is why and under the influence of what factors were modern political rights proposed in the Iranian-Islamic tradition as a suitable strategy for transition from traditional order to the modern one. This research, utilizing Alasdair MacIntyre's perspective and referring to the documents and writings of the Constitutional Revolution era, descriptively and analytically explains the transition of the Islamic intellectual tradition based on the people's political rights. The article argues that on the threshold of constitutionalism, a combination of intertwined political crises (despotism and dominance of Western powers) and economic crises (poverty and societal backwardness), alongside the Iranian people's familiarity with new political concepts and institutions, resulted in epistemological crisis of the tradition, thereby facilitating the transition to a new political order. Indeed, the acceptance of the rights and political freedoms, and the establishment of a new political order grounded in these principles, has been regarded as an idea to overcome the epistemological crisis of the Islamic tradition, particularly in the absence of a local alternative or the inability to realize one.
Conceptualizing Resistance in Theories of International Relations(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Can we conceptualize resistance in theories of International Relations? Are there theories which directly or indirectly refer to resistance against the dominant international system and guide the oppressed how to resist and revolt against the oppressors? Regarding this question, it seems that there are some reflectivist theories that have the capacity to conceptualize resistance implicitly or explicitly, namely Gramscianism, Poststructuralism and Postcolonialism. Gramscianism teaches us that the only way to challenge the hegemonic position of the ruling class is a counter-hegemonic struggle in civil society. Poststructuralism emphasizes using ‘genealogy’ and ‘deconstruction’ methods to discredit such dichotomies as the developed and the underdeveloped, the modern and the pre-modern, the civilized and the barbaric, which the dominant discourse makes us take as given and natural; and Postcolonialism utilizes ‘hybridity’ as a sign of the agency of the colonized and their ability to resist domination. This article aims to investigate how these theoretical approaches help us defy the domination and subordination hierarchy in global system and open up alternative ways to understand world politics.
فراتحلیل عوامل مؤثر بر بی تفاوتی سیاسی ایرانیان؛ پژوهش های بازه زمانی 1380-1401(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی تفاوتی سیاسی به دل زدگی سیاسی، بی میلی سیلی، بی کنشی سیاسی و عدم تمایل فرد به مشارکت سیاسی اطلاق می شود. هدف پژوهش، مطالعه عوامل مؤثر بر بی تفاوتی سیاسی دربازه زمانی 1401-1380 است. روش پژوهش از نوع فراتحلیل کمی است که محقق با استفاده از مرور ادبیات و تحقیقات صورت گرفته در بازه زمانی 1380 الی 1401، بی تفاوتی سیاسی با حجم نمونه 11 تحقیق را شناسایی و آنها را برحسب روش، حجم نمونه، ضرایب همبستگی و سطح معنی داری، جامعه آماری و سال دسته بندی و سازمان دهی کرده است. یافته های تحقیق نشان داد بین عوامل سیاسی (بی اعتمادی سیاسی؛ بیگانگی س یاسی؛ عدم برخورداری از حقوق شهروندی؛ ف رهنگ سیاسی پایین)، عوامل اجتماعی (قانون گریزی اجتماعی؛ احساس بی عدالت اجتماعی؛ آنومی اجتماعی؛ فقدان شفافیت اجتماعی؛ کیفیت پایین زندگی)، عوامل فرهنگی (مصرف رسانه های جمعی، میزان دینداری؛ آنومی فرهنگی، فردگرایی)، عوامل اقتصادی (محرومیت نسبی، بیکاری، طبقه اجتماعی- اقتصادی) و عوامل جمعیتی (تحصیلات، میزان درآمد و سن) با بی تفاوتی سیاسی رابطه معنی داری دارند. نتایج نشان می دهد بی تفاوتی سیاسی متاثر از عوامل متعدد اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است که ضرورت دارد برای جلوگیری از بروز این پدیده، زمینه های مشارکت سیاسی شهروندان در امور جامعه از طریق ارتقای پایگاه اجتماعی- اقتصادی افراد، تقویت عزت نفس، احساس کارایی، افزایش اع تماد سیاسی و اجتماعی، تقویت مولفه های دینداری، برقراری ع دالت اج تماعی و افزایش رضایت از زن دگی فراهم شود.
تحلیل سیاست های آبی ترکیه در قبال کشورهای ایران و عراق با بهره گیری از مدل های های پوتیتکا و سوئین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۴)
147 - 176
حوزههای تخصصی:
سیاست های اقتدارگرایانه با تأکید بر تقویت قدرت دولت ها، گاه مانع از تعامل سازنده بین کشورها می شود و زمینه ساز بروز تنش های بین المللی است. منطقه خاورمیانه و به ویژه کشورهای حوضه آبریز دجله و فرات از مناطقی هستند که به دلیل موقعیت ژئوپلیتیکی و هیدروپلیتیکی خاص، از این قاعده مستثنی نیستند. در دهه های اخیر، به رغم فراز و نشیب های تاریخی، روابط ایران، ترکیه و عراق به دلیل احداث سدها و خشکسالی های مکرر، از یک سو و سیاست های اقتدارگرایانه ترکیه از سوی دیگر، حساس تر شده است. بنابراین لزوم آشکارسازی و تحلیل فرایند های جاری در منطقه و پیش بینی روندها مهم و حائز اهمیت بوده است چراکه امکان جلوگیری از بحران های بزرگ را فراهم می کند. در همین راستا این مقاله با اتخاذ روش تحقیق آمیخته و ترسیم مدل مفهومی تلاش کرده است به این سؤال پاسخ دهد که اقدامات ترکیه در حوزه مدیریت آبی، از چه الگویی پیروی کرده و چه پیامدهایی برای همسایگان این کشور می توان متصور شد؟ در این پژوهش از مدل فرضی های پوتیتکا و مدل سوئین جهت بررسی شرایط استفاده شده است. فرضیه پژوهش حاکی از آن است که سیاست های آبی ترکیه، اقتدارگرایانه بوده به گونه ای که کشورهای همسایه به ویژه ایران و عراق را را با کمبود منابع آب و تنش روبه رو خواهد ساخت. نتایج نشان می دهد که در صورت ادامه روند کنونی، ایران در طولانی مدت و عراق در کوتاه مدت دچار بیشترین آسیب در امنیت آبی در مقایسه با سایر کشورها خواهند شد.
جایگاه اقیانوس هند در ارتقاء هند به قدرت دریایی پیشرو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۷)
83 - 109
حوزههای تخصصی:
هند از موقعیت مرکزی در اقیانوس هند برخوردار است و اهمیت این منطقه دریایی برای این کشور بعد از دوره جنگ سرد بیشتر مشخص شده است. پژوهش حاضر جایگاه اقیانوس هند را در اندیشه استراتژیک هند برای احصاء قدرت دریایی پیشرو بررسی می کند و سعی دارد به روش توصیفی-تحلیلی به سه سؤال اساسی پاسخ دهد: اول، موقعیت ژئواستراتژیک و محیط امنیتی اقیانوس هند چه تأثیری بر قدرت دریایی هند دارد؟ دوم، هند در رسیدن به قدرت دریایی پیشرو کدام اقدامات را انجام داده است؟ و سوم، موانع هند در این زمینه کدام اند؟. یافته های پژوهش حاکی از اهمیت ژئواستراتژیک اقیانوس هند برای تبدیل هند به قدرت دریایی پیشرو است و این کشور اقدامات متعددی را در این زمینه انجام داده است. ابتکارات و تقویت ناوگان نظامی دریایی هند از جمله اقدامات نظامی این کشور است. سیاست همسایگی، ساگار، اقدام در شرق، مائوسام، مسیر پنبه، گردنبند الماس، ساگارمالا و باهارات مالا از جمله سیاست های دریایی هند هستند. همچنین، موانع پیش روی قدرت دریایی هند شامل عدم حضور در مناطق مختلف اقیانوس هند، فقدان تمرکز نظامی و استراتژیک بر نیروی دریایی و همچنین حضوری رقبای منطقه ای در اقیانوس هند است.
The Objectives (Maqaṣid) of Shariʻah in the Thought of Imam Khomeini and Sadr(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In the wake of the social and scientific developments of the modern era in Europe, Muslim thinkers have been seeking a new method of ijtihad (independent reasoning) in order to adapt Islam to the changes of the time or to produce new Islamic jurisprudential rulings for the emerging social transformations. Attention to the objectives (Maqaṣid) of Shariʻah in ijtihad has been a way for the flourishing and dynamism of jurisprudence and providing appropriate responses to new issues. Attention to the objectives (Maqaṣid) of Shariʻah is more prominent in the views of jurists who have had a social and governmental approach to the religion of Islam. Imam Khomeini and Sayyid Muhammad Baqir Sadr are among these jurists. In this research, using the descriptive method and library data collection, the following questions have been addressed: ‘What position the objectives (Maqaṣid) of Shariʻah have in the thought of Imam Khomeini and Sadr?’ and ‘What are the differences and similarities with the views of Sunni jurists?’ The result indicated that Imam Khomeini has presented novel views with regard to the objectives (Maqaṣid) of Shariʻah, and his attention to the objectives of Shariʻah in the process of inference has been effective both in the expansion and deepening of jurisprudence. Sadr, too, based on definitive rational methods, seeks to find and uncover the ultimate goals of Shariʻah, and for this purpose, he distinguishes the objectives of Shariʻah from its aims. The common point between the views of Sunni jurists and Imam Khomeini and Sadr in enumerating the objectives of Shariʻah is the establishment of social justice and the preservation of the social system, and the difference is in the attention to the preservation of religion as one of the objectives of Shariʻah in the view of Shi'a jurists.
بررسی و تحلیل فرآیند تأثیر شبکه های اجتماعی مجازی بر اعتراضات اقتصاد پایه (مطالعه موردی دی ماه 96 و آبان ماه 98)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۳
133 - 103
حوزههای تخصصی:
بدون شک یکی از بزرگ ترین تحوّلات فناوری در عصر حاضر، پدیده ای است که از آن به عنوان شبکه های مجازی نامبرده می شود. پیدایی صور نوین ارتباطی متأثر از شبکه های مجازی، زمینه ساز فضاهای اجتماعی جدید گشته است. فضاهایی بدون مرز که روابط اجتماعی را تحت تأثیر قرار می دهند و ارتباطات را معنایی تازه بخشیده و موجب دگرگونی در تعاملات اجتماعی می شوند.هدف از پژوهش حاضر برشی جامعه شناختی از فرآیند تاثیر شبکه های اجتماعی مجازی بر اعتراضات اقتصاد پایه می باشد. این پژوهش کاربردی و روش انجام آن آمیخته (کمی-کیفی) است. روش نمونه گیری هدفمند ، جامعه آماری تحقیق شامل کارشناسان،کارشناسان عالی،مدیران و فرماندهان مرتبط با حوزه فضای مجازی و مدیریت اعتراضات و اغتشاشات بوده و حجم نمونه نیز شامل 30 نفر می باشد.در مرحله اول پژوهش با استفاده از انجام مصاحبه با 30 نفر از جامعه آماری، فرآیندهای تاثیر شبکه های اجتماعی مجازی بر اعتراضات اقتصادپایه شناسایی شد. در مرحله دوم و سوم، فرآیند تاثیر شناسایی شده توسط گروه دلفی (30 نفر) بررسی شد؛ در این دو مرحله فرآیندهایی که حداقل 70 درصد دارای پاسخ مثبت بودند برای مرحله بعد باقی ماندند. در مرحله چهارم رتبه بندی عوامل شناسایی شده در سه مرحله قبل با استفاده از پرسشنامه پنج گزینه ای لیکرت انجام شد و نهایتا برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و AMOS استفاده شد.یافته های تحقیق حاکی از آن است که :یکی از مولفه های مهم شبکه های اجتماعی مجازی در اعتراضات مردمی اقتصاد پایه ، نحوه شناخت و جذب مخاطب می باشد.
بررسی «دیگری» در سیاست خارجی چین: با تأکید بر اسناد امنیّت ملّی این کشور (۲۰۲۲-۲۰۱۴)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۵۰)
91 - 122
حوزههای تخصصی:
مفهوم «دیگری» از جمله مفاهیم مهم در شاخه های نظری مختلف سازه انگاری می باشد؛ چراکه این مفهوم به همراه مفهوم «خود»، منجر به شکل گیری «هویت» می شود. از منظر الکساندر ونت «خود» در جریان تعاملات هویتی، «دگر» را به سه گونه «دوست، دشمن و رقیب» بازنمایی می کند. مطابق با این انگاره نظری برای فهم سیاست خارجی هر کشوری از جمله چین نیازمند بررسی «دیگری» و انواع آن مطابق با الگوهای سه گانه ونتی هستیم. بنابراین سوال اصلی این پژوهش آن است که «دیگری» دوست، دشمن و رقیب در سیاست خارجی چین با توجه به اسناد امنیّت ملّی این کشور در بازه زمانی (۲۰۲۲-۲۰۱۴) شامل کدام کشورها بوده است؟ این پژوهش فاقد فرضیه است. مطابق با تحلیل محتوای اسناد امنیّت ملّی چین، یافته های این پژوهش نشان می دهد که در سیاست خارجی این کشور، کشورهای روسیه و پاکستان به عنوان دیگری دوست، کشورهای ژاپن، هند و آمریکا به عنوان دیگری رقیب و جریانات جدایی طلب تایوان به عنوان دیگری دشمن بازنمایی و تعریف شده است. پژوهش حاضر بر اساس تحلیل محتوای کیفی انجام شده است.
چالش های ژئوپولیتیکی منطقه گرایی جمهوری اسلامی ایران در غرب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روابط بین الملل دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۲)
211 - 231
حوزههای تخصصی:
مساله مورد تحقیق در این مقاله چالش های ژئوپولیتیکی است که در منطقه غرب آسیا سد مسیر همگرایی جمهوری اسلامی ایران می شود و واگرایی های سیاسی جمهوری اسلامی ایران را در این منطقه تقویت می کند، از منظر سیاست بین الملل موانع ساختاری ناشی از پیامدهای ساختار آنارشیک و معمای امنیتی موانع تعین کننده ای محسوب می شوند، اما این مقاله به چالش های ژئوپولیتیکی که بازیگران رقیب برای همگرایی منطقه ای جمهوری اسلامی ایران ایجاد می کنند پرداخته است، این بازیگران نیز از جمله شامل ایالات متحده آمریکا، پادشاهی سعودی و اسراییل است. استمرار واگرایی سیاسی جمهوری اسلامی و رقابت های ژئوپولیتیکی در منطقه غرب آسیا هزینه های گوناگونی برای کلیه بازیگران این سیستم منطقه ای ایجاد کرده است. روش تحقیق در این مقاله تبیینی و شیوه گردآوری داده ها نیز کتابخانه ای است.
آینده نبرد ترکیبی محور مقاومت اسلامی و اسرائیل در چشم انداز 2030(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
147 - 170
حوزههای تخصصی:
نبرد محور مقاومت و اسرائیل به عنوان یکی از منازعات دیرپا در منطقه غرب آسیا در سال های اخیر به واسطه تحول فناوری نظامی پیچیده تر شده است. نقطه عطف این جنگ را می توان در جنگ 33 روزه اسرائیل و حزب الله لبنان در سال 2006 دانست که در آن حزب الله، به عنوان یک گروه مسلح غیردولتی، مجهز به تسلیحات با فناوری پیشرفته و سایر فناوری های مخرب، توانست بازدارندگی اسرائیل را به چالش بکشد. علاوه بر آن سایر گروه های مقاومت در فلسطین، یمن و عراق نیز در سال های اخیر توانسته اند به صورت غیرمتمرکز در سطوح تاکتیکی، نیروهای دفاعی اسرائیل را با انواع جنگ متعارف و غیرمتعارف خود شوکه کنند. این در حالی است که اسرائیل در چشم انداز 2030 استراتژی امنیت ملی خود که در سال 2018 تدوین کرد بر تقویت سیستم امنیت ملی و دفاعی خود تأکید دارد. گسترش نبرد ترکیبی میان محور مقاومت و اسرائیل این سؤال را به ذهن متبادر می سازد که مهم ترین پیشران های نبرد ترکیبی محور مقاومت با اسرائیل 2030 کدم اند؟ مقاله حاضر با استفاده از روش تحلیل روند تلاش دارد به سؤال مزبور پاسخ دهد. یافته های پژوهش نشان می دهد آینده نبرد ترکیبی محور مقاومت با اسرائیل بیش از هر چیز تابعی از پیشران های «دسترسی به فناوری های نوین»، «توانایی ائتلاف سازی منطقه ای»، «توانایی بازدارندگی شناختی و تصویرسازی» و «ایجاد فرهنگ راهبردی» است.
نقد مشروعیت سلطنت حکام صفوی با تأکید بر مناسبات شاه طهماسب و محقق کرکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات انقلاب اسلامی سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۸
۱۰۴-۷۷
حوزههای تخصصی:
در فقه سیاسی شیعه مشروعیت حکومت جایگاه اساسی دارد. مشروعیت یا عدم مشروعیت حکومت های گذشته در شکل دهی فقه سیاسی تشیع بسیار مهم است. بنابراین هدف از این مقاله نقد مشروعیت حکومت صفویه و نظریه سلطنت شیعه است. آیا حکومت صفویه در مناسبات محقق کرکی با شاه طهماسب مشروعیت داشته است یا خیر؟ برای پاسخ به این مسئله از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. در این تحقیق با بیان استدلال مشروعیت حکومت صفویه در مناسبات محقق کرکی با شاه طهماسب، به نقد آن پرداخته و باتوجه به مبانی نظری محقق کرکی ثابت شده که محقق کرکی حکومت شاه طهماسب را جائر و طاغوت می د اند. همچنین سیره عملی ایشان در مناسبات با شاه طهماسب باتوجه به اینکه اذنی از محقق کرکی در مشروعیت شاه طهماسب صادر نشده و همچنین عصر حیات محقق در دوره فسق شاه طهماسب بوده است، نمی تواند دلیلی بر مشروعیت حکومت شاه طهماسب باشد.