مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
واقع گرایی نوکلاسیک
حوزههای تخصصی:
روابط ایالات متحده با رژیم صهیونیستی بخش مهمی از سیاست خاورمیانه ای امریکا را شکل می دهد، بطوریکه تغییر روسای جمهوری در این کشور هم تاکنون نتوانسته است تاثیر مهمی در روابط آنها ایجاد کند. علی رغم فراز و فرود در روابط امریکا و رژیم صهیونیستی و اختلاف نظر سران آن دو درخصوص برخی مسائل، باراک اوباما تعهد خود را به امنیت رژیم صهیونیستی اعلام و از حفظ اتحاد کشورش با این رژیم حمایت کرده است. با این وجود، از سیاست خارجی دولت باراک اوباما مخصوصاً در رژیم صهیونیستی، انتقادات زیادی به عمل آمده و روابط دو کشور در دوره ریاست جمهوری اوباما با تنش و اصطکاک هایی همراه بوده است. علت رخداد این مشکلات در روابط امریکا و رژیم صهیونیستی از کجا ناشی می شود؟ با توجه به نزدیکی اصول سیاست خارجی اوباما به واقع گرایی، ریشه انتقادها و مشکلات در روابط آنها را باید در سیاست خارجی واقع گرایانه دولت اوباما و به تبع آن تغییر در راهبرد سیاست خارجی ایالات متحده واکاوی کرد. از این رو مقاله حاضر درصدد است با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی ضمن تحلیل دکترین واقع گرایانه اوباما، پیامدهای این دکترین بر رژیم صهیونیستی را مورد بررسی و کنکاش قراردهد
مؤلفه های ژئوپلیتیکی سیاست خارجی روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
1 - 25
حوزههای تخصصی:
روابط خارجی روسیه پس از یک دوره بی ثباتی و درگیری با مسائل و دشواری های گوناگون در دهه ۱۹۹۰، از سال ۲۰۰۰ و با روی کار آمدن ولادیمیر پوتین به یک وضعیت به نسبت متعادلی رسید. ارزیابی بسیاری از تحلیلگران از سیاست خارجی روسیه این است که مسکو با استفاده از مزیت های ژئوپلیتیکی خود به دنبال احیای جایگاه یک قدرت بزرگ است. در این مقاله با شاخص بندی سیاست خارجی روسیه، نویسندگان توضیح می دهند چرا بدون توسل به نظریه های کلانتر ژئوپلیتیک و روابط بین الملل، با استفاده از نظریه واقع گرایی نوکلاسیک می توان به تجزیه و تحلیل سیاست خارجی روسیه با توجه به به تأثیر مؤلفه های ژئوپلیتیکی پرداخت. مفروض نویسندگان این است که از آغاز هزاره سوم نوعی تداوم و پیوستگی در سیاست خارجی روسیه وجود داشته که به شناخت مؤلفه ها و متغیرهای دخیل در آن و تاحدی پیش بینی سیاست خارجی روسیه در آینده نزدیک کمک کرده است. بر اساس یافته های پژوهش آنان، نظریه واقع گرایی و به طور ویژه واقع گرایی نوکلاسیک، برای تحلیل سیاست خارجی روسیه مناسب به نظر می رسد. واقع گرایی نوکلاسیک نه تنها از قدرت بیشتری برای وزن دادن به مؤلفه های مؤثر بر سیاست خارجی روسیه، بلکه از قدرت بیشتر برای تبیین انگیزه ها، اهداف، فرآیند تصمیم گیری و رفتارهای آن برخوردار است. در واقع گرایی نوکلاسیک به دولت تنها یک بازیگر منفعل نیست. واقع گراهای نوکلاسیک به جای این فرضیه که دولت ها در جستجوی امنیت هستند، این فرض را در نظر می گیرند که دولت ها به دلیل بی اطمینانی ناشی از آنارشی بین المللی، به دنبال کنترل و شکل دادن به محیط بین المللی هستند. بر این اساس دولت ها بدون در نظر گرفتن بسیاری از روش ها که ممکن است منافع آنها را تعریف کند، در پی افزایش نفوذ و گسترش توان عملیاتی خود هستند.
نقش کنگرة ایالات متحده در سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران (2017-2005)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیاست خارجی تهاجمی ایالات متحده در قبال ایران (۲۰۱۷-۲۰۰۵) را می توان ناشی از بنیان های درونی سیاست خارجی این کشور به حساب آورد. یکی از این بنیان های درونی، کنگرة ایالات متحده است که صرف نظر از ساختار نظام بین المللی، سبب شده تا دولت آمریکا رویکردی تهاجمی علیه ایران در پیش بگیرد. برای تبیین سیاست خارجی آمریکا بر اساس بنیان های درونی اش، می توان از نظریة واقع گرایی نوکلاسیک بهره گرفت. بر همین اساس، نویسندگان این مقاله به دنبال پاسخ به این سؤال اصلی هستند که کنگرة ایالات متحده چه تأثیری بر سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران (۲۰۱۷-۲۰۰۵) داشته است؟ هدف این پژوهش، کمک به درک هر چه بیشتر سیاست گذاران ایرانی از میزان تأثیرگذاری سیاست داخلی آمریکا بر سیاست خارجی این کشور در قبال ایران است. هم چنین، این پژوهش درصدد دست یابی به این هدف است که سوءبرداشت میان سیاست گذاران ایرانی در خصوص سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران را به حداقل برساند. روش این پژوهش عمدتاً شامل بهره برداری از سخن رانی ها، صورت مذاکرات کنگره، گزارش های دولتی، کتاب های تخصصی روابط بین الملل و مقالات علمی و پژوهشی است. هم چنین، روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و روش جمع آوری داده ها به صورت کتابخانه ای است. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که در رابطه با ایران، کنگرة آمریکا از طریق اعمال تحریم های اقتصادی و نیز ترغیب کاخ سفید برای اجرای آن تحریم ها، دولت آمریکا را برای پیگیری یک رویکرد خصمانه علیه ایران ترغیب کرده است.
رندال شوئلر و چالش های واقع گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از برجسته ترین متفکران واقع گرایی نوکلاسیک، رندال شوئلر است که از طریق نقد ساختارگرایی موجود در نوواقع گرایی، درصدد احیای این مکتب بوده است. والتس، والت و مرشایمر، سه تن از برجسته ترین واقع گرایان معاصر، از مهمترین متفکران مورد آماج نقد او بوده اند. در پاسخ به این سؤال که دیدگاه های شوئلر چه ارزش افزوده ای برای واقع گرایی دارد، مدعای اصلی این مقاله آن است که وی به دنبال آن است که پاسخی برای ناهم خوانی بسیاری از دعاوی واقع گرایی با واقعیت تاریخی و تجربی بین المللی و چرایی ناهماهنگی های موجود در دعاوی خود واقع گرایان بیابد و راهی برای رفع این مشکلات ارائه دهد. شوئلر در این چارچوب بر آن است که مناظره ی درون واقع گرایی در مورد اولویت قدرت در برابر امنیت و نیز امنیت جویی حداقلی در برابر قدرت طلبی حداکثری دولت ها (مناظره میان واقع گرایان تهاجمی و تدافعی) را حل کند، چرایی فقدان رفتار موازنه بخش و عدم شکل گیری موازنه ی قدرت/تهدید را در طول تاریخ توضیح دهد و عدم توجه کافی به تغییر نظام بین الملل در واقع گرایی را جبران و اتهام اهمیت ندادن واقع گرایی به نهادهای بین المللی را رد کند. آثار او با جذب عوامل داخلی در تحلیل، علاوه بر تبیین سیاست خارجی، ظهور دولت های تجدیدنظرطلب و شرایط پویایی، تغییر و تنوع در نظام بین الملل را در چارچوبی نظری حول محور مفهوم منافع و برآیند آن در سطح نظام یعنی موازنه ی منافع تبیین می کند. هدف پژوهش حاضر، ارزیابی تلاش نظری شوئلر در تعدیل و احیای واقع گرایی است و برای دست یابی به این هدف با اتکا به روش تحلیل متن، به مهم ترین آثاری که شوئلر تاکنون منتشر کرده، ارجاع شده و چهره ی کم وبیش متفاوتی را که او از واقع گرایی ارائه داده، نشان داده و مشخص خواهد کرد که هر چند او توانسته بسیاری از تناقضات درونی واقع گرایی را پاسخ دهد، اما کار خود او نیز مشکلاتی به همراه دارد که می تواند به معنای افزودن به اختلافات درونی این رویکرد باشد.
الگوهای سیاست خارجی عربستان سعودی بر اساس سند چشم انداز 2030(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیوند نفت، قبیله، پادشاه، اسلام وهابی و تعامل سنتی با ایالات متحده موجب شده است که عربستان سعودی همواره به عنوان کشوری محافظه کار و موافق وضع موجود شناخته شود. عربستان تنها کشور موجود در غرب آسیا و شمال آفریقا است که از زمان تأسیس در سال 1932 تاکنون با هیچ کودتا، انقلاب و تغییر بنیادینی مواجه نشده است. این کشور با وجود تغییرات تاکتیکی، رفتار مشابهی در سطح راهبردی در دوره های مختلف تاریخی از خود بروز داده است که شناخت آن می تواند به تحلیل، تبیین و آینده پژوهی سیاست خارجی ریاض کمک زیادی کند. در این پژوهش با روش کیفی و رویکرد توصیفی تحلیلی ضمن مبنا قراردادن چشم انداز 2030 عربستان سعودی، در پی استخراج الگوهای رفتاری این کشور در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا هستیم. از این رو می کوشیم به این پرسش پاسخ دهیم که به قدرت رسیدن نخبگان جدید حکومتی در سال 2015 و به دنبال آن اصلاحات داخلی این کشور در قالب چشم انداز 2030، چه تحولی (تغییر و تثبیت) در الگوها و روندهای سیاست خارجی عربستان سعودی ایجاد کرده است.
رویکردهای رقابت جویانه عربستان سعودی در افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال نهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
99 - 128
حوزههای تخصصی:
عربستان سعودی یکی از کشورهای متنفذ اسلامی است که به مدد توانمندی مالی و نیز مشروعیت مذهبی، نقش مهمی در جهان اسلام دارد. روابط این کشور و افغانستان بیش از هشتاد سال قدمت دارد. این روابط پس از تهاجم نظامی اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان، در سطح جدیدی ظاهر شد و عربستان را به مناسبات سیاسی و امنیتی افغانستان وارد نمود. حضوری که طی حدود چهار دهه گذشته با شدت و ضعف استمرار داشته و در سال های اخیر پررنگ تر و جدی تر شده است. عربستان سعی کرده است تا در دوره جدید با حفظ و احیای نفوذ خود در افغانستان پس از سال ۲۰۱۴، حضور بیشتر در آسیای مرکزی به منظور گسترش نفوذ تفکر وهابیت و رقابت ژئوپلیتیکی و مقابله با نفوذ جمهوری اسلامی ایران در افغانستان از طریق مشارکت در روند صلح افغانستان، اعطای کمک های اقتصادی و بشردوستانه، نفوذ خود در این کشور را گسترش دهد. این نوشتار در پی آن است تا ضمن بررسی و تحلیل رویکردهای سیاست خارجی عربستان سعودی در قبال افغانستان، به این پرسش پاسخ دهد که چرا عربستان سعودی در سال های اخیر فعالیت خود در افغانستان را گسترش داده است؟ پاسخ احتمالی به پرسش فوق آن است که عربستان سعی کرده تا ضمن ایجاد موازنه با جمهوری اسلامی ایران، فضای بیشتری برای بازیگری خود در افغانستان پس از خروج نیروهای ائتلاف فراهم نماید. این پژوهش از نوع تبیینی بوده و داده های مورد نیاز جهت نگارش آن از طریق منابع کتابخانه ای و الکترونیکی جمع آوری شده است.
روابط آمریکا و عربستان سعودی در دوره ریاست جمهوری جو بایدن؛ عوامل تعیین کننده و پیامدها (با تأکید بر پیشنهادهای رسانه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه رسانه بین الملل سال ششم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷
261 - 286
حوزههای تخصصی:
عربستان سعودی مهم ترین قدرت امروز جهان عرب محسوب می شود. سیاست خارجی این کشور، آشکارا به قدرت های بزرگ و به خصوص ایالات متحده آمریکا وابسته است. در عین حال، آمریکا نیز همواره برای اجرای سیاست های خود در منطقه غرب آسیا و دستیابی به اهداف و منافع خود در این منطقه، نگاه ویژه ای به عربستان سعودی داشته است. با این حال، روابط آمریکا و عربستان سعودی روند یکسان و پایداری طی نکرده و در دوره های مختلف، روند متفاوتی داشته است. بر این اساس سؤال اصلی مقاله این است که روی کار آمدن جو بایدن در آمریکا، چه پیامدهایی بر مناسبات این کشور با عربستان سعودی خواهد داشت؟ این مقاله بر اساس روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و در چارچوب نظریه واقع گرایی نوکلاسیک به نگارش در آمده است. نگارندگان به این نتیجه رسیدند که با وجود تمایل عربستان سعودی و آمریکا برای تداوم مناسبات، اما دولت بایدن ضمن در پیش گرفتن همزمان راهبرد فشار و تعامل در قبال ریاض، سعی دارد دامنه نفوذ کشورهای کوچک تر خلیج فارس را در مقابل عربستان سعودی توسعه دهد.
راهبرد خاورمیانه ای اوباما؛ از واگذاری مسؤولیت تا همراهی محدود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره هشتم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۲۸
95 - 118
حوزههای تخصصی:
از راهبرد خاورمیانه ای باراک اوباما انتقادهای فراوانی شده و به زعم برخی فاقد چشم انداز راهبردی عنوان شده است. بررسی راهبرد خاورمیانه ای ایالات متحده در دوره ریاست جمهوری اوباما از منظر واقع گرایی نوکلاسیک نه تنها این دیدگاه را تأیید نمی کند؛ بلکه مبین این نکته است که اوباما از آغاز، راهبرد منسجم و روشنی را در قبال خاورمیانه درپیش گرفته و بر همین اساس نیز توانسته است اقدامات درخور توجهی را در راستای ارتقای امنیت ملی امریکا انجام دهد. از این رو، پاسخ به این سؤال مهم است که اوباما در قبال خاورمیانه چه راهبردی را اتخاذ و بر اساس آن، چه روندی را طی کرده است؟ پژوهش حاضر با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی، نشان می دهد راهبرد خاورمیانه ای ایالات متحده در دوره اوباما با واگذاری مسؤولیت به متحدان منطقه ای خود در قالب موازنه از راه دور آغاز شده و باگذشت زمان به سمت تقبل محدود مسؤولیت حرکت کرده است. با توجه به نزدیکی اصول سیاست خارجی دولت اوباما به نظریه واقع گرایی، ازنظر نویسندگان مقاله، این نظریه می تواند تبیین مناسب تری از سیاست خارجی ایالات متحده در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما ارائه دهد.
تحریم های بین المللی و شرق گرایی در روابط خارجی ایران (1392-1368)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرسش اصلی مقاله این است که "تحریم های بین المللی در دوره 1392-1368، چگونه گرایش به شرق در مناسبات اقتصادی و سیاسی جمهوری اسلامی ایران را تقویت کرده است؟ فرضیه ای که مقاله مورد آزمون قرار داده این است که "تحریم های متعاقب بین المللی علیه کشور در پنج حوزه مختلف در دوره ی 1392-1368، از طریق تشدید موانع مناسبات با غرب، نخبگان تصمیم گیر در روابط خارجی کشور را به تقویت مناسبات سیاسی واقتصادی با شرق ترغیب کرده است". این فرضیه در چهارچوب واقع گرایی نوکلاسیک و با روش علّی- تبینی به آزمون گذاشته شده که طی آن تقویت شرق گرایی در مناسبات خارجی کشور در قالب دافعه تحریم های غرب نشان داده شده است. یافته مقاله حاکی از آن است که گرایش به شرق در مناسبات سیاسی و اقتصادی کشورمان کمتر به عنوان یک راهبرد منسجم و ارادی از درون و بیشتر در چارچوب واکنش به تشدید تحریم های بین المللی علیه کشورمان در مقاطع زمانی خاص، دنبال شده است.
نقش آمریکا و اسرائیل در کاهش روابط ایران و آذربایجان
منبع:
دانش تفسیر سیاسی سال چهارم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۱
49-73
حوزههای تخصصی:
منطقه قفقاز پس از فروپاشی شوروی منطقه نفوذ آمریکا و اسرائیل از طرق گسترش روابط با آذربایجان شد. این مسئله بر روابط ایران با آذربایجان تأثیرگذار بوده است؛ بنابراین سؤال اصلی مقاله، به روش تحلیلی-توصیفی، این است که سیاست های آمریکا و اسرائیل چه تأثیری بر روابط ایران و آذربایجان داشته است؟ و در پاسخ به پرسش مطرح شده این فرضیه مطرح گردیده است که از اهداف سیاست آمریکا کاهش نقش میانجیگری ایران، ترویج سکولاریسم در مقابله با ترویج الگوی ایران اسلامی، مانع تراشی در پیوستن ایران به شبکه های انرژی، مانع تراشی همکاری های ایران و آذربایجان و نقش اسرائیل در کاهش روابط ایران و آذربایجان شامل کاهش نفوذ ایران در بخش های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی و تأثیرگذاری آن بر امنیت ایران به لحاظ افزایش نفوذ خود در آذربایجان است
تداوم و تغییر در علل مداخله های نظامی روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روسیه در مقام مدعی منزلت بزرگ قدرتی یکی از بالاترین موارد مداخله نظامی را به ثبت رسانده است. حمله به اوکراین فصل نوینی در تاریخ مداخلات روسیه گشود که مطالعه و بازاندیشی درباره علل این مداخلات را ضروری می سازد. پژوهش حاضر با رویکرد ترکیبی تبیینی(علت کاوی) و تاریخی-تحلیلی در پی پاسخگویی به این ضرورت پژوهشی است. برای این منظور، پرسشی که در کانون پژوهش قرار دارد، پرسش از عوامل موثر در مداخله های روسیه و شناسایی و تفکیک عوامل اولیه(پایدار) از عوامل ثانویه(متغیر) است. در این مقاله، نه متغیر به عنوان عوامل مؤثر بر مداخلات نظامی روسیه شناسایی شده و سپس میزان نقش و جایگاه هر کدام در میان سلسله عوامل مورد بررسی قرار گرفته است. این عوامل عبارتند از: بزرگ قدرت گرایی، هژمون گرایی منطقه ای، شخصیت و سبک رهبری، مبارزه با تروریسم، اتحاد و همکاری استراتژیک با دولت میزبان، ملی گرایی و پان اسلاویسم، حمایت از اقلیت های هویتی روس، توانمندی های اقتصادی و نظامی و نهایتاً جنگ انحرافی و مسأله مشروعیت. یافته های پژوهش نشان می دهد از میان عوامل فوق، بزرگ قدرت گرایی هسته مرکزی مداخلات نظامی روسیه را تشکیل می دهد و به همراه هژمون گرایی منطقه ای نقش اصلی و پایدار را در تحریک مداخلات روسیه ایفا کرده است. انگیزه انباشت قدرت برای تأمین امنیت و غبله بر تهدیدها که در علل اصلی مداخله های روسیه متبلور است، رهیافت واقع گرایی تهاجمی را به عنوان پشتوانه نظری می پذیرد. از سوی دیگر، لحاظ کردن نقش نخبگان سیاسی در حلقه بعدی سلسله عوامل مؤثر، پژوهشگر را به سمت تلفیق آن رهیافت با رهیافت تفسیری سازه انگاری رهنمون ساخته است؛ تلفیقی که اساس واقع گرایی نوکلاسیک را تشکیل می دهد.
کاربرد قدرت نرم روسیه در آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قدرت نرم روسیه در سال های اخیر توجه بسیاری از پژوهشگران حوزه اوراسیای مرکزی را به خود جلب کرده است. اقدام های انجام شده توسط روسیه برای توسعه روابط با کشورهای آسیای مرکزی به طور معمول قدرت نرم خوانده -می شود. اینکه سیاست قدرت نرم روسیه در آسیای مرکزی چه کاربردی دارد از ابعاد مختلف قابل بررسی است. بنابراین، پرسش اصلی مقاله این است که بهره گیری روسیه از ابزارهای قدرت نرم در آسیای مرکزی چگونه سیاست خارجی کشورهای منطقه را زیر تأثیر قرار داده است؟ فرضیه مقاله این است که بهره گیری روسیه از ابزارهای قدرت نرم به همسویی فکری رهبران آسیای مرکزی با روسیه و همراهی بیشتر آنها با اهداف سیاست خارجی این کشور انجامیده است. در این پژوهش با به کارگیری نظریه واقع گرایی نوکلاسیک و روش پژوهش تبیینی_تحلیلی به تبیین منطق به کارگیری قدرت نرم روسیه در آسیای مرکزی، کارآمدی راهبرد روسیه در منطقه آسیای مرکزی و نیز دلایل و عوامل تعیین کننده قدرت نرم روسیه در منطقه پرداخته شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد ارتباط های شخصی فراملی به عنوان سازوکار اصلی مسکو در جهت تأثیر بر جهت گیری سیاست خارجی کشورهای آسیای مرکزی عمل می کند.
مبانی نظری، فرانظری و نقد نظریه واقع گرایی نئوکلاسیک(مقاله علمی وزارت علوم)
واقع گرایی نوکلاسیک در چارچوب پارادایم واقع گرایانه با انگیزه غلبه بر کاستی های نظریات واقع گرایانه دیگر در تبیین چرایی تفاوت در رفتار واحدها به رغم یکسان بودن شرایط محیطی ارائه شد. رئالیست های نوکلاسیک معتقدند که با مطالعه موردی و مشاهده عینی و تحلیل نظری، قادر خواهند بود تا تئوری های واقع گرایانه را براساس اصول پایه ای واقع گرایی به محک تجربه گذارند؛ اصولی که عملاً ممکن است در نظریه پردازیهای واقع گرایانه از آنها چشم پوشی شده باشد. سؤال اصلی این نظریه آن است که چرا تئوری های دیگر روابط بین الملل در تفسیر روابط علّی ناتوان هستند و چگونه می توان بر این نقص فائق آمد. بدین منظور واقع گرایی نوکلاسیک فرض می کند که نظریه کامل تبیین کننده روابط علّی در سیستم بین الملل باید سیستم را به عنوان نقطه عزیمت خود در نظر بگیرد اما در عین حال، به مختصات داخلی واحدها بپردازد و نتایج رفتاری واحدها را با عبور از ساختارهای داخلی شناسایی کند. براین اساس، پرسشمقالهآن است که:مبانی نظری و فرانظری نظریه واقع گرایی نوکلاسیک چه تأثیری بر فهم روابط بین الملل گذارده است؟ با اتکا به مباحث مطرح شده توسط متفکران اصلی این جریان نظری می توان گفت که مبانی عقل گرایانه واقع گرایی نوکلاسیک با ترکیب نگاه نظام مند و نگرش مبتنی بر اصالت کنش گران و کارگزاران توانسته است موجب تکامل فهم واقع گرایانه از روابط بین الملل شود. هرچند غلبه نگاه مادی گرایانه و فقدان نگاه عمیق به ابعاد معنایی زیست بین المللی سببب گشته است که این نظریه از شرح کل گرایانه برخی از رفتارهای بین المللی بازماند.
مقایسه رویکرد سه نسل پارادایم واقع گرایی نسبت به نظام بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روابط بین الملل دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۸)
165 - 200
گرایش های مختلف پارادایم واقع گرایی هر یک مبتنی بر مبانی فرانظری و نظری خود رهیافت متفاوتی را نسبت به نظام بین الملل منعکس می نمایند. این مقاله در پی پاسخ به این پرسش است که کدام یک از سه نسل پارادایم واقع گرایی از توان تبیینی جامع و دقیق تری در خصوص نظام بین الملل برخوردار است؟ پژوهش پیش رو بر این فرضیه استوار است که نظریه واقع گرایی نوکلاسیک به مثابه نسل سوم پارادایم واقع گرایی در مقایسه با دو نسل اول و دوم دارای توان تبیینی جامع و دقیق تری است. این پژوهش با استفاده از روش تبیینی ماهیت و اجزای نظام بین الملل را در قالب چهار مفهوم آنارشی، دولت، قدرت و موازنه قوا از منظر سه نسل پارادایم واقع گرایی شامل واقع گرایی کلاسیک، نوواقع گرایی و واقع گرایی نوکلاسیک مورد مقایسه قرار داده. طبق نتایج به دست آمده واقع گرایی نوکلاسیک به واسطه ترکیب سطوح تحلیل خرد و کلان و بهره گیری از متغیرهای مداخله گر و عوامل انگاره ای با واقعیت های حاکم بر نظام بین المللی سازگاری بیشتری دارد و به تبع تبیین جامع و دقیق تری نسبت به نظام بین الملل ارائه می نماید و واقع گرایی نوکلاسیک در عین حفظ مبانی بنیادی پارادایم واقع گرایی نسبت به دو نسل متقدم واقع گرایی از توان تبیینی بالاتری برخوردار است.
واقع گرایی نوکلاسیک: از سیاست بین الملل تا سیاست خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۷ پاییز ۱۳۹۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۷
659 - 678
حوزههای تخصصی:
واقع گرایی نوکلاسیک با قرار دادن سرشت آنارشیک نظام بین الملل به عنوان نقطه عزیمت خود، با وجود تلاش مداوم تکمیلی (سازا) برای توضیح آنامولی های نوواقع گرایی، اغلب از منظر زمینه های معرفت شناختی، متدولوژی و نظری از سوی غیرواقع گرایان مورد انتقاد قرار گرفته است. واقع گرایی نوکلاسیک، تلفیقی از واقع گرایی کلاسیک و نوواقع گرایی است (سطح واحد سیستمیک). این نظریه در واکنش به ضد تقلیل گرایی بیش از اندازه نوواقع گرایی ارائه شد. چون نوواقع گرایی یک نظریه سیاست بین الملل است که تنها به تبیین نتایج بین المللی ناشی از کنش و واکنش کشورها می پردازد. نوواقع گرایی به مثابه یک نظریه سیاست بین الملل به تبیین و تحلیل رفتار کشورهای منفرد نپرداخته و آن را به نظریه سیاست خارجی وامی گذارد. از این رو واقع گرایی نوکلاسیک ضمن این که مفروضه های نوواقع گرایی را رد نکرده، درصدد تخصیص و اصلاح آن است تا منطبق بر روش لاکاتوشی، برنامه تحقیقی مفیدتری برای توصیف، تبیین و پیش بینی رفتار و سیاست خارجی کشورهای مشخص را ارائه دهد. در این مقاله به بررسی ظرفیت های این نظریه برای تبیین و توضیح راهبرد کشورها در حوزه سیاست بین الملل و سیاست خارجی پرداخته می شود.
تحول در سیاست منطقه ای امارات متحده عربی؛ رهیافت محمد بن زاید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۳ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۹
115 - 145
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر روند انتقال موقعیت منطقه ای امارات از یک قدرت کوچک به بازیگری دارای نقش منطقه ای ویژه با سرعت بیشتری طی شده است. این امر به طور همزمان از عوامل داخلی ازجمله روی کار آمدن نسل جدید رهبران عمل گرا و توسعه گرا و عوامل منطقه ای و بین المللی به ویژه روابط پنهانی ابوظبی با رژیم صهیونیستی، و تقویت اتحاد راهبردی با امریکا ناشی می شود. امارات طرح منطقه ای خود را در قالب تحرکات جدید در حوزه ژئوپولیتیکی غرب آسیا و شمال آفریقا سازمان دهی و تعقیب کرده است. محمد بن زاید به عنوان نماد نسل جدید رهبران امارات از زمان رسیدن به مسند قدرت نوعی تغییر در سیاست منطقه ای امارات به وجود آورده است. امارات تحت ریاست محمد بن زاید سیاست خارجی مداخله گرایانه ای را در پیش گرفته که هدف آن طرح ابوظبی به عنوان یک قدرت منطقه ای است. پرسش اصلی پژوهش این است که الگوی ذهنی ادراکی محمد بن زاید چه تأثیراتی بر تحول سیاست منطقه ای امارات داشته است؟ یافته های مقاله بر مبنای گزاره های نظری واقع گرایی نوکلاسیک نشان می دهد که ادراک تهدیدآمیز محمد بن زاید از اسلام سیاسی که با سیطره ابوظبی بر سیاست امنیتی و اقتصادی امارات و به حاشیه رانده شدن دوبی، شارجه و فجیره همراه شده، ضمن شکل دهی به هویت و ترجیحات امارات زمینه ساز تلاش این امیرنشین برای ایفای نقش منطقه ای جدید و مبتنی بر حضور فعال در بحران های منطقه ای شده است. روش پژوهش در این مقاله از نوع تبیینی است و اطلاعات مورد نیاز نیز به روش کتابخانه ای و استفاده از منابع اینترنتی گردآوری می شود.
سیاست خارجی ترکیه در بحران اوکراین؛ توازن و بهره وری حداکثری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۴۸)
157 - 182
حوزههای تخصصی:
بحران اوکراین از مهم ترین بحران های پس از جنگ جهانی دوم در اروپا است که محل نزاع قدرت های بزرگ و منطقه ای شده است. ترکیه به عنوان یکی از قدرت های منطقه ای در خاورمیانه و پیوستگی ژئوپلیتیکی به کانون نزاع به دنبال ایفای نقش استراتژیک در این بحران است. این پژوهش با کاربست روش کیفی مبتنی بر تحلیل توصیفی و از منظر واقع گرایی نوکلاسیک در پی پاسخ به این سؤال است که سیاست خارجی ترکیه در قبال جنگ اوکراین تحت تأثیر چه متغیرهایی شکل گرفته است؟ فرضیه پژوهش این است که سیاست ترکیه در قبال بحران اوکراین، سیاستی متوازن و منفعت محور است که بر مبنای متغیرهای داخلی (حزب عدالت و توسعه، فرهنگ استراتژیک، نوعثمان گرایی، هویت شرقی، ارزش های غربی) و متغیرهای خارجی(عضویت در ناتو، اتحادیه اروپا، روابط با ایالات متحده، ژئوپلیتیک متفاوت) شکل گرفته و بر همین اساس ترکیه ضمن ایفای نقش میانجی گر بین دو طرف نزاع، حمایت نظامی- امنیتی از اوکراین با توجه به عضویت در ناتو، روابط گسترده با روسیه و عدم تحریم این کشور را در دستورکار قرار داده است. بنابراین ترکیه به عنوان یکی از بازیگران مهم خاورمیانه، بحران اوکراین را فرصتی مناسب برای ایفای نقش بیشتر در اروپا، عضویت در اتحادیه اروپا، همکاری بیشتر با روسیه و ایفای نقش متوازن کننده در بحران می بیند.