مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
لیبی
حوزه های تخصصی:
تحولات شمال افریقا و خاورمیانه و خیزش مردمی در ماه های اخیر در این منطقه و به دنبال آن نحوه برخورد و اقدام جامعه بین المللی در حمایت یا عدم حمایت از غیر نظامیان در برابر سرکوب و رفتارهای غیرمسئولانه حکام و رهبران کشورهایی که با خیرش های مردمی مواجهه هستند، موجب طرح مجدد بحث مداخلات بشردوستانه در قالب دکترین«مسئولیت حمایت» و همچنین مبانی حقوقی آن گردیده است. به علاوه این بحث مطرح است که با توجه به مشابهت آنچه که در لیبی و کشورهای دیگر منطقه چون بحرین، یمن و سوریه روی می دهد، چرا حمایت از غیرنظامیان تنها در لیبی در دستور کار جامعه بین المللی قرار دارد و رویکردی واحد و هماهنگ در رابطه با دیگر کشورها مشاهده نمی شود؟ به باور بسیاری، مبنای حقوقی اقدامات جامعه بین المللی در لیبی، دکترین «مسئولیت حمایت» است که در سال های اخیر به منظور جلوگیری از تکرار مناقشات مرگبار و نقض حقوق بنیادین مردم و غیر نظامیان در بوسنی، کنگو، کوزوو، رواندا، سودان و اوگاندا، به عنوان یک هنجار، مورد شناسایی و قبول حداقل بخش هایی از جامعه بین المللی قرار گرفته است. هدف این نوشتار بررسی اجمالی تحولات دکترین «مسئولیت حمایت» در پرتو جریانات منطقه ای و بین المللی اخیر و تبدیل تدریجی آن به یک هنجار بین المللی می باشد.
نسبت انقلاب اسلامی ایران با بیداری اسلامی: وجوه تشابه و تمایز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انقلاب اسلامی ایران در سال1357، نقطه عطف تاریخی و سرآغاز دوران جدیدی در تاریخ جهان است. این انقلاب، پایان دهنده دوران فرودستی و تحقیر شرق و دنیای اسلام در برابر استعمار و سلطه گری غرب و آغازگر عصر بیداری، خودباوری و بازگشت به خویشتن اسلامی مسلمانان بوده است. این نوشتار معتقد است که خیزش های انقلابی موسوم به «بیداری اسلامی» با الگو قرار دادن انقلاب اسلامی ایران و یک هم ذات پنداری، در راستای شکل گیری یک خاورمیانه جدید با محوریت ایران اسلامی قرار دارد که در جهت ایفای نقش طبیعی خود به عنوان «بهترین امت» تلاش میکند. مکتوب حاضر به دنبال اثبات این فرضیه است که بارزترین مشخصه مشترک در میان مجموعه خیزش های به هم پیوسته و دنباله وار جاری در خاورمیانه و شمال آفریقا، ظهور و نقش آفرینی انقلاب اسلامی بوده است.
نقش شورای امنیت سازمان ملل در فروپاشی نظام قذافی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نظام بین الملل فعلی، شورای امنیت سازمان ملل نقش بیشتری در مسائل و مناقشه ها جهانی پیدا کرده است و به عنوان یک متغیر مستقل، در سرنوشت کشورها و حاکمیت دولت ها تأثیرگذار است. از سال 2011 با شروع اعتراضات و خیزش گسترده مردم در کشورهای عربی و نقض گسترده حقوق بشر توسط حاکمان این کشورها در برخورد با مخالفان، به تدریج شورای امنیت نقش فعال تری برای خود در این نوع مسائل قائل شد. قذافی با کشتار مردم لیبی، بنیانگذار مداخله شورای امنیت در امور داخلی این کشور به دلیل نقض مکرر و نظام مند حقوق بشر شد. از سال 2011 برخی از دیکتاتورهای خاورمیانه و شمال آفریقا در قفس آهنین رفتار خود گرفتار شده و هر واکنش تندی نسبت به مردم کشورشان با واکنش جامعه جهانی و به نیابت آن، با واکنش سریع و جدی شورای امنیت روبه رو می شود. هدف از این مقاله، بررسی چرایی و شیوه مداخله شورای امنیت و ناتو در بحران لیبی است. یکی از مهم ترین تغییرات در شیوه مدیریت جهانی، ارتباط تحولات لیبی با سیاست بین الملل است که در دو قطعنامه شورای امنیت علیه حکومت قذافی و پیامدهای آن تبلور یافته است. این مقاله همراهی و مداخله شورای امنیت و به تبع آن، بازیگران غربی و بین المللی را با قیام مردم لیبی از زوایای گوناگون بررسی می کند. همچنین رابطه بین صدور قطعنامه های شورای امنیت و فروپاشی رژیم قذافی را در کانون توجه خود قرار داده و دو قطعنامه صادر شده در جریان اعتراضات مردم لیبی علیه حاکم آن کشور را از زاویه تأثیر آن بر حاکمیت دولت لیبی مورد تجزیه و تحلیل محتوایی قرار می دهد.
تکثیر نسل انسانی با بهره گیری از تکنولوژی جدید
حوزه های تخصصی:
تکثیر نسل انسانی بهوسیله تکنولوژی جدید دارای شیوههای متعددی است. روشهای استفاده از بارورهای آزمایشگاهی (اعم از داخل یا خارج از رحم) و یا مهندسی ژنتیک در تعیین جنسیت (پسر یا دختر) با رعایت برخی شرایط شرعی بهویژه در روابط بین همسران با هیچ مانعی روبهرو نیست. در شیوه شبیهسازی که با استفاده از هسته سلولی از یک موجود زنده صورت میگیرد، طرفداران و مخالفان جدی از فقها و دانشمندان تجربی وجود دارند و هر دسته دلایلی ـ که در برخی موارد، اغراقآمیز نیز میباشد ـ ارائه نمودهاند. در این مقاله ضمن بیان فهرستوار ادله طرفین، ارزیابی مختصری از این ادله ارائه گردیده و نتیجهگیری شده است که با توجه به اینکه علم به تمامی انسانها تعلق داشته و نباید بهخاطر برخی احتمالها و گمانها بشریت را از نتایج علوم و دانش محروم ساخت، با تأکید بر حفظ رعایت شرع، اصل شبیهسازی با موانع عمده شرعی روبهرو نیست
بررسی تطبیقی تأثیر نوع جامعه مدنی بر نوع گذار در انقلاب های تونس، مصر و لیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با بررسی تطبیقی انقلاب های مصر، تونس و لیبی، ارتباط میان نوع جامعه مدنی با نوع گذارهای سیاسی را واکاویی نموده است. در قالب این ارتباط، مقاله مشخص ساخت که گستردگی قابل توجه جامعه مدنی در تونس و مصر باعث شده است تا گذارهای دموکراتیک در این دو کشور در بازه زمانی کوتاه تر و بالطبع با خشونت کمتری حادث شود. برعکس، ضعف و عدم گسترش جامعه مدنی در لیبی باعث گردید تا فرایند گذار دموکراتیک در آن کشور در بازه زمانی طولانی تر و لاجرم با خشونت بیشتری همراه گردد. گرچه کودتای جولای سال 2013 ارتش مصر نشان داد که نوع قوام یافته جامعه مدنی نمی تواند تثبیت گذارهای دموکراتیک را تضمین نماید، اما مطالعات تطبیقی مقاله مبین این موضوع است که فارغ از عوامل دیگر، نوع قوام یافته این جامعه مدنی در تعیین شیوه گذار سریع و کم خشونت و نوع قوام نیافته آن در تعیین شیوه گذار طولانی مدت و پرخشونت مؤثر عمل نموده و در وضعیت دوم حتی دخالت های خارجی را برانگیخته است.
بررسی مقایسه ای رویکرد ایران و ترکیه در قبال تحولات عربی؛ بررسی موردی تونس، مصر و لیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنبش های اخیر در منطقه خاورمیانه و شمال افریقا که از تونس آغاز شد، تاکنون باعث تغییر رژیم سیاسی در چند کشور عربی شده است. در این راستا و با آغاز تحولات، هریک از بازیگران تأثیرگذار منطقه ای و فرامنطقه ای نیز براساس منافع و راهبرد های خود جهت گیری های مختلفی را در تعامل با این رخداد ها اتخاذ کرده اند. مقاله پیش رو این پرسش را مطرح می کند که دو دولت مهم منطقه، یعنی جمهوری اسلامی ایران و ترکیه براساس چه شاخص ها و اهدافی، به اقداماتشان در رابطه با تحولات در سه کشور تونس، مصر و لیبی (که وقوع انقلاب در آنها باعث تغییر رژیم شد) سازمان داده اند؟ در یک بررسی مقایسه ای فرضیه مقاله این است که دولت جمهوری اسلامی ایران بر پایه شاخص ها و اهدافی مانند مخالفت با سلطه ایالات متحده بر منطقه، ضدیت با اسرائیل، حمایت از آرمان فلسطین و تلاش برای روی کارآمدن دولت های اسلام گرای متمایل به خود در منطقه در جهت همگرایی بیشتر با دولت ایران در اتخاذ سیاست های منطقه ای و بین المللی و ساخت منطقه ای نوین، به تعامل با تحولات مورد نظر پرداخته است. دولت ترکیه نیز براساس شاخص ها و اهدافی همچون حفظ و افزایش منافع اقتصادی، مدل سازی از سیستم سیاسی اش در منطقه و هماهنگ با این دو تدبیر شکل دادن به همگرایی و اتحاد سیاسی گسترده منطقه ای با محوریت خود و با هدف نهاییِ تبدیل شدن به هژمون منطقه مذکور و ساخت منطقه ای نوین به اتخاذ سیاست های عملی در رابطه با این مسئله مبادرت نموده است.
عوامل بحران زا در سامان سیاسی نوین لیبی
حوزه های تخصصی:
سقوط رژیم اقتدارگرا و قبیله محور قذافی پس از کشته شدن وی در جریان جنگ داخلی لیبی به دست انقلابیون، پرسش از آینده ساختار سیاسی این کشور را جلوه گر ساخت. قذافی در طی چهار دهه حکومت فرد محور خود با سیاست هایی چون نابودی هر نوع گروه اجتماعی خود بنیاد، نابودی هر نهاد سیاسی و ملی در برابر قبیله گرایی و جلوگیری از چرخش نخبگان، جامعه ای از هم گسیخته، واگرا و مضمحلی به ارث گذاشته است که پس از کشته شدنش، عرصه سیاسی در این کشور را در فضای ابهام و تیره ای فرو برده است. در این راستا نوشتار حاضر سعی دارد با محوریت این پرسش که « مهم ترین عوامل بحران زا در شکل گیری سامان سیاسی نوین لیبی چیست؟» به بررسی آینده سیاسی این کشور بپردازد. برای پاسخ به این پرسش تلاش شده تا با مرور مفاهیمی در مورد سامان سیاسی، مهم ترین عوامل بحران زای پیش روی این کشور مورد بررسی قرار گیرد که پاسخ موقت به این پرسش آن است که نوع ساختار اجتماعی لیبی که برساخته ارتباط قبایل مختلف در این کشور است و نابودی هر نوع نهاد اجتماعی و سیاسی در دوران حکومت قذافی در کنار عوامل داخلی و خارجی دیگر موجب شده تا تعادل بخشی و اجماع بین گروهای متضاد سیاسی انجام نگیرد که در نتیجه رسیدن به سامان سیاسی در لیبی بسیار سخت و ناممکن شود.
تحلیلی بر دولت ورشکسته در لیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با شروع بیداری اسلامی در تونس، کشورهای مستعد بحران نظیر لیبی نیز با روند بیداری مواجه شدند. بعد از 9 ماه جنگ و درگیری بین نیروهای قذافی و انقلابیون، در مرداد سال 1390 انقلابیون پیروز شدند. بعد از پیروزی، مرحله ی جدیدی در حیات سیاسی و اجتماعی این کشور آغاز شد. البته در این کشور نه تنها یک دولت قدرتمند و مردمی شکل نگرفت؛ بلکه تا تشکیل دولت وفاق ملی، دو دولت، دو پارلمان، دو نخست وزیر و دو کابینه حضور داشتند با توجه به توصیف وضعیت لیبی و دخالت عوامل متعدد، این کشور را می توان به عنوان یک دولت ورشکسته به شمار آورد. بر همین اساس سوال این مقاله این است که لیبی بعد از انقلاب در چه شرایطی با پدیده ورشکستگی روبه رو شده است؟ در پاسخ به این سوال بحث اصلی این است که گرایشات قبایلی، نبود ساختارهای نظامی و اقتصادی، فقدان فرهنگ دموکراتیک، جامعه مدنی و مداخلات خارجی باعث شده وضعیت به سمت یک دولت ورشکسته پیش رود. یافته های مقاله نیز نشان از شکل گیری نوعی دولت ورشکسته دارد که موجب رشد ناهنجاری ها و نابسامانی های سیاسی و اجتماعی در این کشور گردیده است.
مداخله بشردوستانه در میانه نظم میان دولتی و نظم جهان وطن گرایانه
حوزه های تخصصی:
وقوع جنگ های داخلی که با بحران های انسانی؛ یکی از مهم ترین چالش های امنیتی دوره جدید بین المللی است. تلفات و خسارات گسترده این جنگ ها و پیامدهای مهلک انسانی آن همراه با گسترش و توسعه جنبش بین المللی حقوق بشر با احیای آموزه مداخله بشردوستانه همراه شد. این شکل از مداخله در موارد متعددی به کار گرفته شده و در طی سال های اخیر و پس از خیزش های مردمی در جهان عرب در لیبی نیز مجدداً به کار گرفته شد. در این مقاله در پی پاسخ به این هستین که، چه نسبتی میان آموزه مداخله بشردوستانه و رویه عملی دولت ها در انجام آن وجود دارد؟ مداخلات دولت ها و سازمان های بین المللی تا چه میزان قابل انطباق با مدعیات مداخله بشردوستانه بوده است؟ یافته ها نشان می دهند که، برغم تغییر در شرایط و بستر معنایی نظام بین الملل و تأثیر آن بر افزایش امکان پذیری این شکل از مداخله، در عمل ملاحظات دیگری باعث شده تا فاصله ای میان آموزه نظری مداخله بشردوستانه و رویه عملی دولت ها در تحقق آن وجود داشته باشد. با بررسی چهار مداخله بشردوستانه در سومالی(1992)، رواندا (1994)، عراق (2003) و لیبی(2011) اهداف و انگیزه های مداخله گران، پیامدهای مداخله، تأثیر منافع ملی بر مداخله و فرایند تصمیم گیری در مورد مداخله فرضیه مقاله مورد بررسی و تأیید قرار می گیرد.
دکترین مسئولیت حمایت: بررسی تطبیقی رویکرد اعضای دائم شورای امنیت در قبال بحران های لیبی و سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرن حاضر به دلیل بروز نگرانی ها و چالش های جدید پیرامون بحران های بشری بین المللی و افزایش سطح انتظارات جهانی برای پاسخگویی مناسب، به موقع و هدفمند به آنها، شاهد تحولات شگرفی در مقایسه با قرن گذشته است. استفاده ابزاری قدرت های بزرگ از مفهوم حقوق بشر برای مداخله در امور داخلی سایر دولت ها جهت تأمین اهداف و منافع ملی و اختلاف نظر عمیق و جدی درخصوص نحوه، زمان و مشروعیت مداخله نظامی توسط جامعه جهانی موجب گردید تا مداخله بشردوستانه برای مقابله با بحران های بشری به یکی از پویاترین مباحث بین المللی تبدیل شود. در این زمینه، تصویب دکترین «مسئولیت حمایت» در اجلاس سران سازمان ملل متحد در سال 2005 و تبدیل آن به هنجار پذیرفته شده بین المللی، حکایت از گام مهم جامعه جهانی برای اتخاذ رویکردی واحد در قبال بحران های بشری بین المللی داشت. هرچند آزمون عملی این دکترین در بحران لیبی و تلاش برای تکرار این الگو در سوریه، بار دیگر انتقاداتی را متوجه قدرت های بزرگ، به ویژه اعضای دائم شورای امنیت به عنوان مرجع صلاحیت دار صدور مجوز برای اقدام در قالب دکترین «مسئولیت حمایت» کرد. در این مقاله سعی بر آن است تا ضمن بررسی دکترین مسئولیت حمایت، رویکرد اعضای دائم شورای امنیت در قبال بحران های لیبی و سوریه به طور تطبیقی مورد ارزیابی قرار گیرد.
نظام همکاری با دیوان بین المللی کیفری در چارچوب قطعنامه های ارجاعی شورای امنیت (با نگاهی به وضعیت سودان و لیبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوقی دوره دهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
241 - 269
حوزه های تخصصی:
همکاری دول عضو و غیرعضو با دیوان بین المللی کیفری، از مهم ترین عوامل تحقق عدالت توسط این نهاد است. در صورت ارجاع وضعیت از سوی شورای امنیت، مبنای همکاری برای دول عضو، اساسنامه و برای دول غیرعضو، قطعنامه این شورا است. چنانچه قطعنامه شورا، متضمن تعهد اعضاء به همکاری باشد، در این صورت، هم اساسنامه و هم قطعنامه، منابع تعهد آفرین محسوب می شوند. مقاله حاضر در پی پاسخ به این سؤال است که تعهد دولت های غیرعضو به همکاری به موجب قطعنامه شورای امنیت چه نسبتی با تعهد دول عضو به همکاری طبق اساسنامه دیوان دارد؟ این پژوهش، ضمن بررسی نظام همکاری در اساسنامه دیوان و قطعنامه های ارجاعی شورای امنیت، نتیجه می گیرد هر چند شورای امنیت قادر به تحمیل تعهدات فراتر از اساسنامه به دول غیرعضو است، در مواردی که تاکنون به دیوان ارجاع داده (وضعیت سودان و لیبی) از این اختیار استفاده نکرده است؛ بنابراین، تعهد چنین دولت هایی به «همکاری کامل» با دیوان باید به عنوان تعهد ناشی از اساسنامه تلقی گردد.
دکترین مسئولیت حمایت: تبیین رویکرد قدرت های بزرگ در قبال بحران های لیبی و یمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحران لیبی در سال 2011 به دلیل واکنش سریع و قاطع شورای امنیت در قالب دکترین مسئولیت حمایت و مداخله نظامی ناتو در این کشور، پرسش های بسیاری را در رابطه با نوع و نحوه واکنش جامعه جهانی در قبال بحران های جاری بشری بین المللی، به ویژه در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا مطرح کرده است. تقابل اهداف و منافع قدرت های بزرگ در هر یک از این بحران ها و تلاش آنها در جهت تأمین امنیت و منافع ملی، افزایش حداکثری قدرت نسبی و از همه مهم تر بازدارندگی نقش و نفوذ رقبای دیرینه خود در کشور یا کشورهای هدف، موجب رویکردهای گزینشی در قبال بحران های بشری ازجمله بحران های لیبی و یمن شده است. در این نوشتار سعی می شود تا ضمن بررسی دکترین مسئولیت حمایت، رویکرد قدرت های بزرگ، به ویژه اعضای دائم شورای امنیت در قبال بحران های لیبی و یمن تبیین و ارزیابی شود.
علل ناکامی در کاربرد سازوکارهای عدالت انتقالی و تأثیر آن بر بی سامانی سیاسی در لیبی پساقذافی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لیبی پس از تونس و مصر، سومین کشور شمال آفریقا بود که اعتراض های ضدحکومتی را در سال 2011 با هدف تغییر نظام سیاسی دیکتاتوری به دموکراسی تجربه کرد. در حالی که معمر قذافی در دوران 43 سالة قدرت خود مرتکب نقض فاحش و همه جانبة حقوق بشر علیه شهروندان لیبی شده بود، در جنگ داخلی سال 2011 نیز مرتکب جنایت های تصریح شده در اساس نامة دیوان کیفری بین المللی، شامل جنایت جنگی، جنایت علیه بشریت، جنایت علیه صلح شد. از این رو، اجرای عدالت انتقالی دربارة معمر قذافی و عناصر اصلی حکومت وی که در نقض حقوق بشر و جنایت های سه گانه نقش داشتند، مورد توجه محافل داخلی لیبی و بازیگران نظام جهانی قرار گرفت. با وجود این که سازوکارهای عدالت انتقالی در لیبی پساقذافی مورد توجه قرار گرفت، اما در زمینة اجرا تجربة موفقی نبوده است. نگارندگان این مقاله با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی و چارچوب مفهومی عدالت انتقالی در حقوق بین الملل، درصدد پاسخ گویی به این پرسش کلیدی هستند که چه عواملی سبب ناکامی در کاربرد سازوکارهای عدالت انتقالی در لیبی پساقذافی شده است؟ فرضیة مورد آزمون در پاسخ به این سؤال نیز این است که اگرچه هدف نهایی از اجرای عدالت انتقالی «تقویت حکومت قانون و نهادینه کردن پاسخ گویی مقامات» است، اما به کارگیری کارامد سازوکارهای عدالت انتقالی مستلزم آمادگی آن جامعه، از جمله وجود ثبات سیاسی و امنیت است که در لیبی پساقذافی نبود؛ این عدم آمادگی سبب اثرات معکوس سازوکارهای عدالت انتقالی و افزایش ناامنی شده است.
چالش های اجرایی نظریه مسئولیت حمایت با نگاهی به وضعیت لیبی و سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش حقوق عمومی سال نوزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۵۷
9 - 38
حوزه های تخصصی:
طرح نظریه مسئولیت حمایت در سال 2001، پاسخی به ضعف نظام بین المللی در واکنش مناسب به ارتکاب نقض های عمده حقوق بشر در سرزمین هایی چون رواندا، بوسنی و کوزوو بود. این نظریه در تلاش برای بازتعریف مفهوم حاکمیت ملی و کارکرد دولت ها در قالب «حاکمیت به مثابه مسئولیت» و طرح یک چارچوب مفهومی جدید برای واکنش به موقع و قاطع به اعمال خشونت بار، به سرعت توانست در مباحث بین المللی جایگاه خاصی یابد. اما به تدریج و همزمان با وقوع بحران های جدید انسانی بویژه آنچه که در لیبی و سوریه رخ داد، آشکار شد که این نظریه علاوه بر ابهامات و پیچیدگی های مفهومی، در مرحله اجرا نیز با چالش های فراوانی روبه رو است که ابهام در اجماع کشورها نسبت به تبدیل این نظریه به یک قاعده بین المللی، اختلاف نسبت به دامنه مصادیق تحت شمول و توجیه مداخله در کشورهای تحت پوشش مسئولیت حمایت مهمترین آنها محسوب می شوند. در این نوشتار ضمن بررسی ابعاد استناد به نظریه مسئولیت حمایت در لیبی و سوریه، چالش های مذکور تبیین و در پایان استدلال می شود که نظر به ضعف های این نظریه در حوزه های نظری و عملی، ترسیم یک چشم انداز روشن برای موفقیت آن در آینده دشوار خواهد بود.
تاثیر انقلاب اسلامی ایران بر جنبش بیداری اسلامی شمال آفریقا (2012-2010) مطالعه موردی کشورهای تونس، مصر و لیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۳ بهار ۱۳۹۲ شماره ۱
27 - 52
حوزه های تخصصی:
وقوع جنبش های اخیر در اکثر کشورهای خاورمیانه ذهن نویسندگان، روزنامه نگاران و تئوری پردازان در حوزه های سیاسی، اجتماعی، رسانه ای و غیره را به خود مشغول داشته و هر یک از آنان در این روزها از دیدگاهی ویژه به تبیین چرایی و چگونگی این پدیده پرداخته اند. بسیاری از آنان تا دیروز دگرگونی سیاسی در خاورمیانه و شمال آفریقا را تنها رویایی خوشبینانه برای ملت های آن می دانستند و حتی خود مردمان این منطقه در سایه نظام های چندین و چند ساله خودکامه و پدرسالار، چنین بیداری و خیزشی را سرابی بیش نمی پنداشتند. صرفنظر از پرداختن به چرایی وقوع این تحولات در این پژوهش ضمن تمرکز بر کشورهای شمال آفریقا و بررسی کشورهای تونس، مصر و لیبی به دنبال پاسخگویی به این سوال خواهیم بود که آیا بیداری اسلامی در شمال آفریقا پدیده ای جدید و مستقل است و یا برعکس پدیده ای ریشه دار در گذشته می باشد؟ در راستای پرداختن به سوال فوق این فرضیه را راهنمای خود قرار می دهیم که بیداری اسلامی نه تنها پدیده ای جدید در این کشورها نمی باشد بلکه دارای آبشخورها و ریشه هایی عمیق در گذشته می باشد که مهم ترین آن انقلاب اسلامی در ایران بوده است.
مواجهه دولت لیبی با چالش های جهانی شدن حقوق بشر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکومت دیکتاتوری قذافی در لیبی یکی از رژیم های سیاسی بود که در پی تحولات انقلابی دهه 2010، با بسیج جامعه و مشارکت نهادها و نیروهای بین المللی از قدرت برکنار شد. در تبیین فروپاشی این رژیم سیاسی، عوامل داخلی (ساختار سیاسی عقب مانده، خفقان و استبداد حاکمان، موج دموکراسی خواهی و رسانه های جدید) و عوامل خارجی (نقش نهادها و نیروهای بین المللی و قدرت های بزرگ) مطرح شده اند. این پژوهش با درکی کلیت محور تعامل دولت و فرایندهای جهانی شدن را در قالب دو عامل درونی و بیرونی با هم ترکیب کرده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که جهانی شدن در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی و ارتباطی خود درک و فضایی گفتمانی از حقوق بشر در لیبی به وجود آورد. بدین ترتیب که جامعه به حقوق نظری و هنجاری تضییع شده خود پی بُرد و خواهان تحقق حقوق سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود شد. فرایندی که در پی فروپاشی رژیم های منطقه و با کمک رسانه های جدید به اعتراض های انقلابی گسترده تبدیل گردید اما مواجهه خشن و سرکوبگرانه رژیم با شهروندان، سبب جنگ داخلی و به میان آمدن ابزارهای اجرایی حقوق بشر شد. وضعیتی که موجب پیوند و ائتلاف نهادهای بین المللی با جامعه لیبی و برکناری قذافی شد.
زنان و صلح جهانی با تأکید بر صلح بانان زن سازمان ملل متحد و جامعه زنان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال سوم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۹)
211 - 244
حوزه های تخصصی:
اگرچه صلح از کهن ترین آرمان های بشر است، تاریخ بشر مشحون از درگیری ها، تعارضات و برخوردها است. بررسی ها نش ان داده که اقدامات تجاوزکارانه، درگیری های نظامی، سیاست های استعماری و هرگونه مداخله خارجی و نیز تروریسم و رفتارهای خشونت آمیز، زنان را بیشتر مورد آسیب قرار داده است. نقض حقوق انسانی زنان و کودکان در جریان جنگ ها و درگیری های نظامی به طور آش کار بنیان های سلامت و امنیت جامع ه بش ری را م ورد تهدی د ق رار داده است. در این میان مسئولیت حفظ و ترویج صلح یکی از بزرگ ترین وظایف صلح بانان زن در سازمان ملل متحد است و این نهاد جهانی برافزایش مشارکت زنان در حفظ صلح، ایجاد صلح و استقرار صلح به ویژه از زمان تصویب قطعنامه 1325 شورای امنیت سازمان ملل در سال 2000 در مورد زنان، تأکید داشته؛ لذا صلح و امنیت زنان، هدف مهمی برای صلح سازمان ملل بوده است. در این پژوهش با تمرکز بر کشورهای سودان جنوبی، لیبی و ساحل عاج، سؤال اصلی این است که صلح بانان زن سازمان ملل متحد در عملیات حفظ صلح و در جهت برقراری صلح چه نقشی ایفا کرده اند؟ همچنین نقش جامعه زنان ایرانی در ایجاد صلح و امنیت هم موردتوجه پژوهش حاضر است. این مقاله با رویکردی فمینیستی و بر پایه نظریه فمینیسم صلح طلب و از طریق منابع کتابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی به این فرضیه رسیده است که حضور نیروهای حافظ صلح زن به دلیل استعدادها، ویژگی ها و مزایای عملی، به داشتن یک عملیات حفظ صلح مؤثرتر کمک کرده است و به این دلیل هم شاهد گسترش صلح بانان زن در عملیات حفظ صلح هستیم.
امکان سنجی بازگشت داعش به لیبی در پرتو جنگ داخلی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال بیست و سوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۹۱
125 - 148
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تاثیر وضعیت آشوب زده ی فعلی لیبی بر بازگشت داعش به این کشور است. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی است. نتایج نشان می دهند که بحران سیاسی و چالش امنیتی حادث شده در لیبی از سه سطح فرهنگی- اجتماعی، اقتصادی- سیاسی و نیز ژئوپولیتیکی نشات می گیرد. در سطح فرهنگی- اجتماعی عنصر و شاه کلید «قبیله محوری»، در سطح اقتصادی- سیاسی عنصر «نفت»، در سطح سیاسی «خلاء قدرت داخلی» و در سطح ژئوپلیتیکی «رقابت قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای» حائز اهمیت هستند. خشونت های داخلی بین هویت های متعارض نه تنها مانع شکل گیری اقتدار مدنی فراگیر بوده، بلکه فضا را برای مداخلات قدرت های خارجی از طریق پشتیبانی از هر یک از هویت های درگیر را فراهم کرده است. بحران داخلی لیبی، راه حل نظامی ندارد و مذاکره با هدف به تعادل رساندن گروه های درگیر، تنها راه حل قابل تصور برای پایان این بحران است. درغیر این صورت گروهایی هم چون داعش، امکان و انگیزه ی بسیار بالایی برای کنش گری در لیبی دارند.
Unfinished Revolutions, Yemen, Libya, and Tunisia after the Arab Spring(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۴ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
147 - 152
حوزه های تخصصی:
The current situation in the Middle Eastern states thatare dealing with reconciliation and transition process is not going well. The research of the author for about four years in Yemen, Libya, and Tunisia is full of first-hand information and knowledge gained through direct interviews with national figures who are with or against revolutionaries. Combining original experience through interviews with richinput of literature gained by secondary research has turned thisbook into an invaluable source to study and delve into the incomplete Arab uprisings and the reason behind them. Hence, this kind of comparative analysis gives a decent and invaluable literature to those scholars who incline to study the transitional process in the Middle East following the fact that it is based on the field study and includes first-hand experience along with face to face interviews. In other words, such an analysis could be meritorious for decision makers of any states and actors involved in transitional process to learn from the points made about these three Arab states.
صلاحیت عملکرد سازمان های بین المللی در برابر مخالفان حکومت؛ موردکاوی عملکرد اتحادیه عرب و سازمان همکاری های اسلامی در برابر مخالفان حکومت های لیبی و سوریه
حوزه های تخصصی:
با بروز درگیری های داخلی میان حکومت ها و مخالفانشان و با بالاگرفتن این درگیری ها و رسیدن آنها به مرز مخاصمه مسلحانه غیربین المللی، شاهد واکنش سایر دولت ها و نیز سازمان های بین المللی به آنچه در این شرایط می گذرد، هستیم. واکنش هایی که گاه موجب قدرت گرفتن و چیرگی یکی از طرفین بر دیگری شده و گاه تنها به شعله ورترشدن آتش مخاصمه کمک کرده است. اما آنچه علاوه بر این گونه موضع گیری های سازمان های بین المللی و نتایج حاصل از آن اهمیت دارد، احراز صلاحیت سازمان های بین المللی برای عملکردشان است که تا چندی پیش می توانست به عنوان دخالت در یکی از مهم ترین و حساسیت برانگیزترین مسایل داخلی دولت ها- که از جمله مهم ترین اعضای جامعه بین المللی اند- تلقی شود. در این مقاله با مطالعه اجمالی اصول احراز صلاحیت سازمان های بین المللی و نیز با موردکاوی عملکرد دو سازمان بین المللی مهم؛ یعنی اتحادیه عرب و سازمان همکاری اسلامی در مورد درگیری های سال های اخیر در لیبی و سوریه سعی خواهیم کرد تا حد ممکن ابهامات موجود در این خصوص را برطرف کنیم