فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۶۱ تا ۲٬۵۸۰ مورد از کل ۳۱٬۹۵۳ مورد.
منبع:
آینده پژوهی دفاعی سال ۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
73 - 100
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر ارایه تحلیل نقش تعدیل گری قابلیت انعطاف پذیری شناختی در رابطه بین ویژگی های محیط های پویا و جنگ های آینده بر عملکرد فرماندهان عملیاتی در شبکه یکپارچه فرماندهی و کنترل پدافند هوایی آجا می باشد. روش پژوهش: روش پژوهش، آمیختة (کمی و کیفی) اکتشافی بوده و جامعه آماری کیفی شامل12 نفر از خبرگان و جامعه آماری کمی شامل 234 نفر و از جدول کرجسی- مورگان نمونه گیری استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه بوده و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار تحلیل آماری SPSS24،Amos26 استفاده گردید. یافته ها: مدل با 4 بُعد و 30 مؤلفه تهیه گردید. یافته های حاصل از آزمون های آماری حاکی از برازش خوب مدل بوده نشان داد که انعطاف پذیری شناختی رابطه بین ویژگی های محیط پویا و جنگ های آینده بر عملکرد فرماندهان را تعدیل مثبت می کند. نتیجه گیری : نتایج پژوهش حاضر نیز نشان داد، میزان شدت تأثیر قابلیت انعطاف پذیری شناختی 0.79، ویژگی های جنگ های آینده 0.612 و پویایی های مأموریتی 0.587 بر عملکرد بوده و در مجموع 0.77 درصد از واریانس عملکرد فرماندهان در مدل تبیین گردید.
تأثیر کاربرد فناوری های شبیه سازی دیجیتال بر یادگیری شناختی اجتماعی رفتار اخلاقی در سازمان های نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی دفاعی سال ۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
135 - 160
حوزههای تخصصی:
هدف: در پژوهش حاضر، به بررسی تأثیر کاربرد شبیه سازی آموزشی دیجیتال بر پیش آماده سازی ذهنی و یادگیری شناختی اجتماعی رفتار اخلاقی در میان کارکنان سازمان های نظامی پرداخته شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر از حیث هدف اکتشافی و از حیث روش شناسی کیفی و از نوع فرا ترکیب می باشد. جامعه آماری پژوهش، متشکل از مطالعات کیفی معتبر منتشرشده در حوزه کاربرد فناوری های شبیه سازی دیجیتال (با تمرکز بر واقعیت مجازی و واقعیت افزوده) در یادگیری شناختی اجتماعی تا سال 1401 می باشد. یافته ها: پنج مولفه تلقین ناخودآگاه احساس حضور فراگیر در محیط یادگیری، افزایش ظرفیت پردازش شناختی مفاهیم انتزاعی و غیرقابل تجربه عینی، قابلیت درک عمیق سوژه در محیط شبیه سازی، تقویت انگیزه یادگیری، بهبود خلاقیت در رابطه با موضوع یادگیری به عنوان تاثیر کاربرد فناوری شبیه سازی دیجیتال بر یادگیری شناختی اجتماعی رفتار اخلاقی در سازمان های دفاعی شناسایی گردید. نتیجه گیری: فناوری های شبیه سازی دیجیتال به واسطه فراهم آوردن امکان تجربه متوالی و عینی سوژه یادگیری و همچنین ایجاد انعطاف در سناریوهای آموزشی، قادر خواهند بود تحولی چشمگیر در یادگیری شناختی اجتماعی و توسعه رفتار اخلاقی در سازمان های نظامی ایجاد نمایند.
تغییر و تداوم در روابط روسیه و امریکا در دور چهارم پوتین، 2024- 2018(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
624 - 597
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی دلایل غلبه وجه تنشی در روابط مسکو و واشنگتن در دوره چهارم پوتین، 2024-2018 است. روابط این دو پس از فروپاشی شوروی با نوسان های مختلف همراه بوده و مقاطع تعاملی از جمله در دوره تسلط گفتمان یوروآتلانیستی در آغاز دهه 90 تا تنشی را در دوره تسلط گفتمان واقع گرا به رهبری پوتین تجربه کرده است. این نوسان ها نه تنها وضعیت این دو، بلکه متعاملان با آنها را نیز به صورت مستقیم و غیرمستقیم زیر تأثیر قرار داده است. در شرایط پویای فعلی سیاست بین الملل ناشی از وضعیت گذار به نظم جدید این تأثیرها بیشتر نیز شده است، تا جایی که امریکا با عبور از راهبرد تحدید و مدیریت، «مهار تهاجمی گسترده» را علیه روسیه در دستور دارد و در مقابل، مسکو نیز با رها کردن احتیاط، راهبرد «دفاع تهاجمی فعال» و احیای موقعیت قدرت بزرگی را برگزیده است. دو پرسش پژوهشی عبارت اند از: 1. علل پایداری تنش در روابط دو کشور چه بوده است؟ 2. چگونه تقابل دو راهبرد «مهار تهاجمی گسترده» امریکا و «دفاع تهاجمی فعال» روسیه به تشدید تنش منجر شده است؟ در چارچوب نظری واقع گرایی نوکلاسیک با تمرکز بر سه متغیر تداوم بخش، ژئوپلیتیک و رقابت قدرت، امنیت و فرهنگ سیاسی، با رویکردی کیفی مروری و روش تحلیل متنی آثار پیشین و اسناد به این پرسش ها پاسخ داده می شود. در فرضیه پژوهش استدلال می شود که پایداری تنش به علت پایداری متغیرهای تنش سازِ پایدار است. یافته های پژوهش نشان می دهند که هرچند متغیرهای دگرگون کننده همچون چرخش نخبگان در کوتاه مدت تأثیر مثبتی بر روابط متقابل امریکا و روسیه در این دوره زمانی داشتند، ولی مؤلفه های تداوم بخش بازگفته سبب غلبه بردار تنش می شوند، و این وضعیت در میان مدت نیز ادامه خواهد داشت.
تحلیل سیستم و طراحی یک بازی جنگ با هدف ساخت یک بازی دیجیتال در سطوح راهبردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازی های جنگ در ادبیات تعلیمات نظامی جهان، از دیرباز تاکنون مورد توجه بسیاری از کشورها جهت دسترسی به اهداف متفاوتی در مسائل نظامی و امنیتی بوده است. پژوهش های بسیاری در این زمینه وجود دارد که بیان می دارد در نخستین جنگ های جوامع بشری نیز، استفاده از بازی های جنگ امری مرسوم بوده است. هدف این پژوهش بررسی بازی جنگ با هدف ساخت یک بازی دیجیتال در سطوح راهبردی است. روش پژوهش در این مقاله روش توصیفی تحلیلی است. پژوهش حاضر در زمره پژوهش های ترکیبی می باشد. روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای با استفاده از ابزار فیش برداری، تجربی، مشاهده و پرسشنامه است و تحلیل داده ها و اطلاعات با روش استنتاجی انجام شده است. در این تحقیق، تمامی اجزا و مکانیک های بازی جنگ مستند گردیده که جهت ساخت یک سیستم مشابه، این مستندات کاربردی خواهند بود. نتایج بررسی نشان می دهد بازیکنان در سبک های بازی چهارگانه، راهبردهایی را در سیستم اتخاذ می کنند که با سبک بازی متناظر با خودشان، هم خوانی دارد.
الزامات تضمنی قاعده ی نفی سَبیل در فرآیند تمدن سازی ایرانی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمدن ها مبتنی بر دو پایه ی علم و فرهنگ شکل می گیرند. تمدن اسلامی نیز حاصل فرهنگ غنی اسلامی و تولید دانش سودمند در عرصه های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و نظامی است. چیستی تمدن اسلامی را باید در تفاوت عمیق سبک زندگی برگرفته از آموزه های اسلامی در سه ساحت اعتقادیات، اخلاقیات و قوانین دانست که در سه سطح قلبی و زبانی و عملی بروز و ظهور می یابند. این تفاوت در سبک زندگی اسلامی موجب می شود مفهوم امنیت تمدنی از جایگاه برجسته ای برخوردار شود به نحوی که آرمان تمدن سازی ایرانی اسلامی نیز بدون در نظر داشتن الزامات تأمین امنیت تمدنی میسور نخواهد بود. قاعده ی قرآنی «نفی سبیل» هم در بعد سلبی و هم در بعد ایجابی خود در فرایند تمدن سازی و امنیت تمدنی جایگاهی بی بدیل دارد. قاعده مذکور به عنوان شرط لازم و نه کافی، الزامات و بینشی را با خود همراه می سازد که به قدرتمندی و توانمندی مؤمنین منجر می شود و «سنت های الهی» را در دنیای مادی جاری و ساری می کند. متن حاضر می کوشد به این پرسش پاسخ دهد که «قاعده ی نفی سبیل چگونه می تواند در فرایند تمدنی به کارگیری شود؟» یافته های این مقاله با بهره گیری از برخی آموزه های نظریه امنیت هستی شناختی مؤید آن است که قاعده نفی سبیل، قاعده ای هویت ساز است که از طریق بازآفرینی هویت تمدنی به واسطه تولید علم «شرافت آفرین»، تولید ثروت «عزت آفرین» و اقتدار نظامی «غرورآفرین» سبب ایجاد و افزایش احساس امنیت هستی شناختی در فرایند تمدن سازی ایرانی و اسلامی می شود. روش این پژوهش مبتنی بر تحلیل متعارف متن آموزه های تفسیری قرآن در نزد جمعی از علمای متأخر شیعه است.
اهداف و ارکان پیشرفت سیاسی عادلانه از دیدگاه فارابی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال ۲۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۰۱
150 - 184
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اهداف و ارکان پیشرفت سیاسی عادلانه از دیدگاه فارابی است. با توجه به جایگاه بااهمیت فارابی در اندیشه و فلسفه ی سیاسی اسلامی، بازخوانی اندیشه ی وی می تواند زمینه ی تولید نظریه ی پشتیبان پیشرفت سیاسی عادلانه را ایجاد کند. اکنون پس از اتمام دهه ی چهارم انقلاب به عنوان دهه ی پیشرفت و عدالت، ازجمله ضعف های بنیادین در نظام جمهوری اسلامی ایران، عدم وجود نظریه ای دارای قابلیت تحقق عینی در حوزه های مختلف پیشرفت ازجمله پیشرفت سیاسی عادلانه است؛ ازاین رو، تکاپوهای نظریِ این چنینی و استنطاق آراء اندیشمندان اصیل اسلامی، بسیار با اهمیت است. در این تحقیق از روش اجتهادی - تحلیلی و نیز روش سیستمی برای بررسی ارکان پیشرفت استفاده شده است. فرضیه ی پژوهش بر اهداف و ارکان پیشرفت سیاسی از دیدگاه فارابی، فراگرد دوساحته ی دنیوی و اخروی، و با غایت دستیابی به کمال حقیقی، در فرآیند پیشرفت سیاسی عدالت محور و تحقّق سعادت اخروی از رهگذر زندگی سیاسی دنیایی استوار است. نتایج نشان داد پیشرفت سیاسی عدالت محور بر چهار رکن مکتب، رهبر، مردم و دولت استوار است. این چهار رکن، علاوه بر دارا بودن عنصر هماهنگی برای انجام کارویژه ها و ایفای نقش خود در فرآیند پیشرفت، بایستی دارای همبستگی با یکدیگر باشند.
تاثیراتِ زیرسیستمیِ پویش های نظام بین الملل: با تمرکز بر روابط قدرت های بزرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رفتار و روابط قدرت های بزرگ یکی از متغیرهایِ نقش آفرین در پویش های سیستمیِ نظام بین الملل است. این مقاله بر دو سطح تحلیل سیستمی و زیرسیستمیِ نظام بین الملل متمرکز است و سعی دارد به این پرسش اصلی پاسخ دهد که روابط قدرت های بزرگ به عنوان یکی از پویش های اصلی نظام بین الملل چه تاثیراتِ زیرسیستمی دارد؟ فرضیه پژوهش این است که در وضعیتی که در نظام بین الملل، یک قدرتِ بزرگِ مستقر و یک قدرتِ بزرگِ در حالِ خیزش وجود دارد که فاصله قدرت آن ها با سایر قدرت های بزرگ قابل ملاحظه است، روابط کنشگران زیرسیستمی با قدرت های بزرگ، تابعی از روابط دو قدرت بزرگ با یکدیگر است. یافته های پژوهش نشان می دهد که سیستم بین الملل در وضعیت باز توزیعِ قدرت قرار دارد. در این زمینه اکتفا به یک یا چند نظریه در چارچوب های جداگانه امکان درک مناسب از مرحله گذارِ سیاست بین المللِ کنونی را فراهم نخواهد کرد. این پژوهش بر آنست تا از طریقِ هم نشین کردنِ مفروضات دو پارادایم نوواقع گرایی و نولیبرالیسم و با بهره برداری از رویکردِ نئو-نئو، نظریه سیستم ها و سیستم های تابع، به الگوی نظری مناسبی درباره تأثیراتِ زیرسیستمیِ پویش های نظام بین الملل دست یابد.
از همکاری تا منازعه: تحلیلی بر روابط ایران و طالبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روابط ایران و طالبان را می توان به سه دوره تقسیم کرد. دوره اول از اوایل دهه 1370 تا اواخر این دهه را شامل می شود. روابط در این دوره جنبه منازعه آمیز داشت. دوره دوم از اوایل دهه 1380 تا سال 1400 است و علی رغم واگرایی اولیه، ایران و طالبان بسوی همکاری حرکت کردند. دوره سوم از 1400 به بعد را شامل می شود. در این دوره، همکاری ایران و طالبان در دوره قبل جای خود را به منازعه داده است. سوال این مقاله آن است که چه عللی باعث منازعه در روابط ایران و طالبان در این دوره شده است؟ فرضیه مقاله که به روش توصیفی-تحلیلی بررسی شده آن است که از بین رفتن تهدید مشترک و شکل گرفتن ترجبحات ناسازگار باعث ایجاد منازعه در روابط ایران و طالبان شده است. یافته های مقاله نشان داد که همکاری طرفین در دوره گذشته، به دلیل وجود دشمن مشترکی بنام امریکا و همچنین ترجیحات سازگاری بود که در دستگاه تصمیم گیری ایران و طالبان نسبت به یکدیگر ایجاد شده بود. اکنون با از بین رفتن تهدید مشترک و بازگشت ترجیحات ناسازگار که در دوره اول روابط ایران و طالبان وجود داشت، روابط دو طرف وضعیت منازعه پیدا کرده است. مقاله پیشنهاد می دهد که ایران و طالبان با اتخاذ یک رویکرد سازه انگارانه می توانند فرهنگ هابزی موجود را به فرهنگ کانتی یا لاکی تبدیل کنند.
دولت تجاری ژاپن؛ بازبینی راهبرد دفاعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
29 - 58
حوزههای تخصصی:
سیاست دفاعی ژاپن در طول دهه گذشته بازبینی شده است. این مقاله با طرح رهیافت تحلیلی دو نوع دولت های تجاری و سیاسی نظامی، به تبیین بازبینی سیاست دفاعی ژاپن پرداخته است. سوال اصلی این مقاله این است که چه عواملی سبب بازبینی سیاست دفاعی ژاپن در طی دهه گذشته شده است؟ در پاسخ این فرضیه طرح شده است که در طی دهه گذشته رشد چشمگیر چالش های سه گانه کره شمالی، چین و روسیه، به عنوان دولت های متعلق به دنیای سیاسی-نظامی سبب بازبینی سیاست دفاعی ژاپن گردیده است. روش پژوهش در این مقاله روش تبیینی است و یافته ها نشان می دهد که ژاپن به نوع دولت های تجاری تعلق دارد و بازبینی در سیاست دفاعی این دولت بازگشتی به سیاست های توسعه طلبانه ژاپن امپریالیستی نیست، بلکه بازموازنه قابلیت ها و ظرفیت های نظامی در جهت دفاع از دنیای دولت های تجاری در مقابل مخاطره ناشی از دولت های متعلق به دنیای سیاسی -نظامی است. در این میان، چین گرچه از 1978به دولت تجاری میل کرده است اما به طور کامل از دنیای سیاسی نظامی دل نکنده است. واحدهای سیاست جهان به دولت های تجاری و دولت های سیاسی نظامی دسته بندی می شوند، آینده روشن خواهد ساخت که آیا فشارهای سیاست قدرت دولت های سیاسی نظامی، دولت های تجاری را به نظامی گری ناگزیر خواهد ساخت یا این که فشارهای ناشی از هزینه های مقابله جویی با دنیای تجاری، بیش از این دولت های با گرایش سیاسی نظامی را به ناگزیر به نوع تجاری مایل خواهد کرد.
توسعه دیپلماسی ورزشی در افق گام دوم انقلاب اسلامی ایران؛ تحقق چشم انداز 1420(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
59 - 84
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر توسعه دیپلماسی ورزشی در افق گام دوم انقلاب اسلامی ایران می باشد. تحقیق حاضر یک پژوهش آمیخته (کیفی- کمی) محسوب می شود در این راستا جامعه آماری در بخش کیفی شامل کلیه صاحب نظران در حوزه مدیریت کلان ورزشی، مدیریت راهبردی، دیپلماسی، روابط بین الملل و جامعه شناسی ورزشی در سطح معاون وزیر، رئیس فدراسیون، مشاور وزیر و اساتید دانشگاهی می باشند که از روش نمونه گیری به صورت گلوله برفی انتخاب شدند. از خبرگان مصاحبه به صورت نیمه ساختاریافته انجام پذیرفت. در این پژوهش از روش نظام مند اشتراوس و کوربین برای کدگذاری مصاحبه ها استفاده گردید و کدگذاری ها توسط نرم افزار MAXQDA انجام پذیرفت. جامعه آماری بخش کمی شامل کلیه صاحبنظران، اعضای هیئت علمی و کلیه مسئولان مرتبط (فعلی و سابق)، مشتمل از: متخصصان و مدیران ورزشی و مدیران اجرایی در وزارت ورزش و جوانان می باشد. روش نمونه گیری به صورت خوشه ای چندمرحله ای می باشد. داده های گرد آوری شده بوسیله نرم افزار PLS مورد آزمون قرار گرفتند. یافته نشان دادند در راستای شرایط علی 13 مفهوم شناسایی شد و این مفاهیم در 2 مقوله تقسیم بندی شده اند همچنین برای شرایط زمینه ای 13 مفهوم و 3 مقوله و برای عوامل مداخله گر 13 مفهوم 3 مقوله و برای راهبرد ها 11 مفهوم و 3 مقوله و پیامد ها نیز 10 مفهوم و 3 مقوله بودند. در مجموع می توان بیان کرد که با همکاری سازنده بین سازمان های اجرایی ورزش کشور و در دستور کار قرار دادن و استفاده از پتانسیل ورزش بین الملل توسط این سازمان ها، می توان به بهبود شرایط موجود و در نتیجه ارتقا دیپلماسی ورزشی ایران امیدوار بود
هژمونی منطقه ای چین در آسیای مرکزی و موازنه تهدید با روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
195 - 226
حوزههای تخصصی:
از زمان آغاز طرح یک کمربند -یک راه در سال 2013، حضور چین در آسیای مرکزی افزایش یافته است. روسیه و چین به یک تقسیم کارکردی از وظایف پایبند هستند که در آن چین بر فعالیت های اقتصادی و روسیه به عنوان ضامن امنیت منطقه تمرکز می کند. اظهار بیان تقسیم کارکردی وظایف بین دو دولت به دلیل حضور فعال فزاینده چین در بخش نظامی - امنیتی در منطقه زیر سوال رفته است؛ و نفوذ چین در سراسر نظم اقتصادی، سیاسی و فرهنگی آسیای مرکزی در حال افزایش است. درواقع، در آسیای مرکزی روسیه تدافعی با چین تهاجمی روبرو شده است. همچنین جنگ اوکراین بر روند سرمایه گذاری و روابط آینده آسیای مرکزی با مسکو تاثیر منفی خواهد گذاشت و سیاست خارجی و تصویر ژئوپلیتیکی منطقه هم باید منتظر هژمونی چین باشد. پرسش اصلی در این نوشتار این است که با وجود اهداف منطقه ای روسیه و چین، عوامل کاهش قدرت روسیه و تکامل هژمونی چین در آسیای مرکزی چیست؟ فرضیه این پژوهش تاکید دارد که اختلاف فزاینده بین دو کشور با توجه به توانایی های قدرت آنها است؛ که تعاملات بین روسیه و چین در آسیای مرکزی این اختلاف را به عنوان آسیب پذیرترین جنبه روابط آنها آشکار می سازد. پایه های نظری مقاله بر موازنه تهدید استوار است و روش تحقیق بر توصیفی-تحلیلی تاکید دارد. همچنین، یافته های پژوهش در این خصوص استدلال دارد که چین با حضور فعال در آسیای مرکزی و ایجاد نظم چین-محور در این منطقه، از طریق سیاست یک کمربند-یک راه، موازنه منطقه ای علیه روسیه دست زده است.
تبیین بایسته های سیاست خارجی دولت انقلابی در گام دوم انقلاب بر اساس آموزه های قرآنی و روایی "با رویکردی بر رهنمودهای مقام معظم رهبری"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی ایران معاصر سال ۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
149 - 171
حوزههای تخصصی:
تنظیم روابط خارجی دولت اسلامی با سایر دولت ها یکی از مهم ترین دستورات دین اسلام به مسلمانان است. با توجه به آن که گفتمان مقام معظم رهبری از جمله بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی منبعث و متأثر از تعالیم الهی است؛ بنابراین بر اساس همین دستورَ یکی از اصلی ترین محورهای بیانیه به این مهم اختصاص یافته است. در این پژوهش با استفاده از ابزار مطالعه کتابخانه ای و روش تحلیل محتوای کیفی در پی پاسخ به این سؤال هستیم که در آموزه های قرآنی و روایی چه بایسته هایی برای سیاست خارجی دولت انقلابی تجویز شده است و این بایسته ها در رهنمودهای مقام معظم رهبری چگونه منعکس و مطرح شده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که در منابع اسلامی هفت اصل ثابت و همیشگی نفی سلطه گری و سلطه پذیری(عزت)؛ ظلم ستیزی، عدالت خواهی و استکبارستیزی؛ حمایت از مستضعفین و نهضت های آزادی بخش جهان؛ حمایت و دفاع از مسلمانان جهان؛ صلح طلبی و همزیستی مسالمت آمیز؛ عدم مداخله در امور داخلی کشورها و احترام متقابل و تعهد به قراردادها و پیمان های بین المللی به عنوان بایسته هایی برای سیاست خارجی دولت انقلابی تجویز شده است. همچنین یافته ها حاکی از آن است که یکی از مهم ترین مطالبات مقام معظم رهبری تشکیل دولت انقلابی است. در رهنمودهای ایشان هفت اصل مذکور به منظور هدایت سیاست خارجی دولت انقلابی عیناً مطرح و مطالبه شده است.
اسپانیا و مذاکرات هسته ای ایران: محدودی ت ها و رویکرد قدرت نرم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحریم های تحمیلی بر ایران برای مهار برنامه هسته ای ایران منجر به تهدید امنیت انرژی برای واردکنندگان عمده نفت از ایران ازجمله اسپانیا شد. با آغاز مسئله هسته ای ایران، اسپانیا می توانست در قبال ایران سیاست های مختلفی ازجمله رهبری، نقش منفعلانه و یا نقش فعال و تسهیل کننده سیاست های کلان اتحادیه اروپا را پایه ریزی کند. سؤال اصلی این پژوهش عبارت است از: اسپانیا چه نقشی را در حصول برجام در چارچوب اتحادیه اروپا ایفاء کرد؟ فرضیه پژوهش بیان می کند که اسپانیا با استفاده از منابع قدرت نرم نقش تسهیل کننده و اعتماد ساز را در گفتگو های ایران با غرب را تا حصول برجام ایفا نمود. به منظور پاسخ به سؤال اصلی پژوهش از چارچوب نظری قدرت نرم جوزف نای استفاده شده است. روش پژوهش کیفی با تمرکز بر تحلیل گفتمان سه بعدی فرکلو است و اطلاعات مورد استفاده با روش اسنادی (کتابخانه ای) گردآوری شده اند. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهند که اسپانیا با استفاده از مؤلفه های قدرت نرم هم در جهت پیشبرد راهبرد اتحادیه اروپا در قبال ایران و هم در جهت افزایش نفوذ در اتحادیه اروپا عمل نمود. در واقع، اسپانیا در نوع رویکرد خود در قبال ایران، مسئله بهبود وضعیت خود در درون ساختار تصمیم گیری اتحادیه اروپا را در نظر داشت. خلق گفتمان های گوناگونی همچون گفتگوی ائتلاف تمدن ها و نزدیکی و دوستی در دوران ساپاترو،گفتمان اعتماد ساز، نقش منطقه ای ایران، دیپلماسی انرژی و گفتمان حقوقی دوران راخوی همگی در جهت خلق و استفاده از قدرت نرم در تغییر رویکرد هم در ایران و هم در اتحادیه اروپا اتخاذ گردیدند.
تئوری های حاکم بر قراردادهای نفتی از منظر آرای داوری بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۹)
169 - 189
حوزههای تخصصی:
رویه داوری های بین المللی که از نیمه دوم قرن بیستم توسط تابعان و ذینفعان عمده منابع نفتی یعنی شرکت های نفتی و کشورهای نفت خیز ایجاد شد، باعث صدور آرای مهمی گردید که به مثابه رویه قضایی در حقوق بین الملل تثبیت شد و نقشی مهم و راهگشا درقراردادها و اختلافات بعدی ایفا کرد؛ از جمله این آراء می توان به رأی های صادره در پرونده های بی پی و لیامکو و تاپکو علیه لیبی، آجیپ علیه کنگو، سافیر علیه شرکت ملی ایران و دعاوی نفتی بین آمریکا وایران خصوصا دعوای آموکو و کنسرسیوم اشاره کرد. در چنین چشم اندازی سؤال این است که رویه-های داوری بین المللی در اختلافات قراردادهای نفتی، توانسته اند به عنوان تئوری های ثابت، راهگشای حل اختلافات بعدی باشند؟ برای پاسخ به این پرسش با بررسی تحلیلی و تبیینی تئوری ها و نظریات داوران در مورد قوانین برخی کشورها، رویه های داوری قراردادهای نفتی در طول زمان و استفاده از ابزار کتابخانه ای ، اسناد و منابع اینترنتی جهت گردآوری داده ها، به این نتیجه می رسیم که آراء و استدلال های داوران، نه تنها توانسته اند اختلافات در حوزه های نفت را به شکل چشمگیری حل کنند، بلکه باعث گردیده اند، با ریشه یابی دقیق و کسب تجربیات فراوان هر چند گران از بوجود آمدن مجدد این اختلافات جلوگیری نمایند. علاوه بر آن علیرغم کم وکاستی ها و اختلافات نظری داوران در رویه های داوری، این رویه ها کماکان، الهام بخش حل اختلافات، میان شرکت های نفتی و کشورهای میزبان گردیده اند.
اولویت دهی مشوق های قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت برای برنامه هفتم توسعه در قالب اسناد بالادستی با رویکرد آینده نگاری راهبردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی انقلاب اسلامی سال ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۵)
141 - 168
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف ، اولویت دهی به مشوق های مطروحه در قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت در قالب اسناد بالادستی با رویکرد آینده نگاری به رشته تحریر درآمده است. روش: این پژوهش با بهره گیری از سه روش به نتیجه رسیده است.در گام نخست با استفاده از روش فراتحلیل دست به شناخت وضع موجود زده، در گام دوم با مطالعه اسنادی، اسناد موجود در خصوص موضوع را بررسی کرده و در نهایت در گام سوم با استفاده از تکنیک دلفی مشوق های کلیدی و مهم را شناسایی کرده است. یافته ها: در این پژوهش بعد از بررسی اسناد بالادستی و شناسایی تاکیدات آنها در خصوص بحث جوانی جمعیت، مشوق های مطروحه در قانون احصاء شده و با استفاده از نظرات کارشناسان مشوق های کلیدی طی پنج مرحله دلفی انتخاب شدند. در ادامه کار بعد از شناسایی بحران های چهارگانه، مشوق هایی فارغ از مشوق های مطروحه در قانون به سیاستگذار پیشنهاد شد. نتیجه گیری: در این پژوهش سعی شد تا این گزاره نهادینه شود که زمان پایان دادن به شیوه عمل مقطعی و آزمون و خطا در این حوزه به سر آمده و باید با توجه به محدودیت های موجود، عوامل موثر به منظور طراحی چارچوبی جامع برای سیاستگذاری استخراج گردد تا به وسیله آن بتوان از این گذرگاه مهم جان سالم بدر برد.
ضوابط اعتراض در نظام اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
امروزه شناسایی حق اعتراض و تضمین آن، یکی از مؤلفه های دموکراسی در یک کشور تلقی می شود. حق اعتراض می تواند نقش اساسی در احقاق سایر حقوق مدنی، سیاسی، اقتصادی و صنفی داشته باشد. ازاین رو چهارچوب بندی و شناخت محدودیت های این حق می تواند از تبدیل اعتراض به شکلی از خشونت جلوگیری کند. این پژوهش بر آن است که با شیوه استنباطی و روش کتابخانه ای از منابع فقه، به ضوابط و معیارهای تحدید و تضییق اعتراض بپردازد. فرضیه این تحقیق که یافته های ما آن را تأیید می کند، از این حکایت دارد که حکومت اسلامی حق/تکلیف اعتراض شهروندان را در قبال تخلف و خطای کارگزاران، مورد شناسایی و تضمین قرار داده است؛ درعین حال در پاره ای از موارد که اعتراضات، به اختلال نظام اجتماعی، تضعیف دولت اسلامی و اضرار به غیر بینجامد و موجب به خطر افتادن امنیت ملی و منافع عمومی شود، حکومت اسلامی با توجه به چنین پیامدهایی می تواند محدودیت هایی را برای برگزاری تظاهرات و اجتماعات اعتراضی قرار دهد. ازاین رو لازم است که حکومت بین اعتراضات مردمی و عناوین یادشده تفکیک قائل شود و ضوابط هریک از عناوین مذکور را ملاحظه کند و هر اعتراضی را جرم و هر معترضی را مجرم قلمداد نکند.
Oil Issue and Discursive Shifts in Iranian Politics (1942-1952)
منبع:
World Sociopolitical Studies, Volume ۷, Issue ۳, summer ۲۰۲۳
395 - 446
حوزههای تخصصی:
Following the invasion of the allied forces in September 1941, chaos and crisis characterized the Iranian socio-political life for more than a decade. The “issue of oil” emerged in such an environment. First a round of negotiation began in order to “regain the right of the people to Southern oil”. The initial demand of the Iranian government was to acquire more benefits; at the same time, however, outside the government, another approach was being formed, in which a political understanding of the oil issue was predominant with a less materialist understanding of the stakes. As a result, the oil issue could be seen as either economic or political; two discourses, though both were more or less inspired by anti colonialist discourses of the time, emerged and each sought hegemony. This article seeks to reveal the way in which discursive struggle emerged and the way in which a shift to the political discourse made significant political changes possible. Its main argument is that the discursive conflict in a society, where national identity was a matter of contest, led to a fundamental change in the representation of the issue and, in the course of time, even the identities of the political actors evolved. It was when this discursive conflict led to the hegemony of the political understanding of the oil issue that Razmara’s administration became delegitimized and the national movement for oil nationalization acquired legitimacy.
چالش های پیش روی دیپلماسی دفاعی جمهوری اسلامی ایران و پاکستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیپلماسی دفاعی، بخشی از قدرت ملی کشورها است که در کنار سیاست خارجی، منبع اعمال قدرت برای ارتقای ظرفیت اقدام و کنش یک کشور در روابط خارجی را شکل می دهد؛ به طوری که این نوع دیپلماسی نه تنها ناظر بر کاربست سیاست دفاعی در عرصه دیپلماسی بلکه متضمن سهیم شدن دیپلماسی در حوزه سیاست دفاعی خواهد بود، و جمهوری اسلامی ایران با توجه به موقعیت خاص ژئوپلتیکی و داشتن همسایگانی متنوع و بی ثبات همچون پاکستان، به عنوان یکی از بی ثبات ترین و بحران خیز ترین کشورهای جهان، نیازمند شناخت و تبیین مولفه های تاثیر گذار بر امنیت ملی خود می باشد که در این میان بررسی و شناخت این کشور و مناسبات نظامی – امنیتی آن به خصوص در قالب دیپلماسی دفاعی می تواند کمک شایان به تحقق راهبرد دفاعی ایران نماید. در این پژوهش بر اساس روش تبیینی در صدد پاسخ به این پرسش هستیم که دیپلماسی دفاعی چه نقش و جایگاهی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال پاکستان دارد؟ روش گردآوری داده ها در این مقاله به شیوه کتابخانه ای و اسنادی است.
واکاوی همگون سازی یا همگون شدن با رویکرد به ارزش، هویت و فرهنگ متمایز در گستره جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های پیش رو در حوزه جهانی شدن فرهنگ، بحث همگون سازی یا همگون شدن فرهنگ است. در مباحث همگرایی و همگونی فرهنگی اغلب به جهانی سازی و همگون سازی توجه شده است نه بررسی فرایند همگون شدن فرهنگ ها که با پذیرش همگانی و اقناع عمومی نسبت به فرهنگ برتر و کامل تر حاصل خواهد شد. هدف از پژوهش حاضر که به شیوه ی توصیفی- تحلیلی و کتابخانه ای صورت گرفته واکاوی همگون سازی و همگون شدن در گستره ی فرهنگ جهانی است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که مبانی فکری اسلام برای همگون شدن دنیا جهت عزت انسان قرار داده شده است. طرح و اجرای این مبانی فکری برای همه بشریت است به دور از هر رنگ، نژاد، ملیت و ... . مبتنی فکری اسلام کامل بوده و رهاورد وحی است و سعادت همه جانبه بشریت را خواهان است؛ امّا در مقابل، مبانی فکری غرب برای همگون سازی در پی سلطه بر بشریت و برای رسیدن به اهداف خود است. این مبانی ناقص است و نگاهی تک بعدی به بشریت دارد. رشد همه جانبه بشریت را در پی ندارد و تنها برای برآورده ساختن نیازهای مادی بشر است؛ از این رو می توان گفت که غرب صلاحیت رهبری این همگون سازی را ندارد.
امنیت عمومی مردم محور و حکمرانی امنیتی خوب: درس آموزی برای ارائه پیشنهادهای سیاستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
790 - 761
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی در این پژوهش درک بهتر عوامل و شرایطی است که سیاست گذاران را در زمینه مبارزه با چالش های سنتی و نوین تأثیرگذار بر امنیت عمومی مردم-محور توانمند می سازند یا محدود می کنند. از اولویت های اصلی سیاستگذاری کمابیش همه دولت ها آمادگی برای دفاع در برابر تهدیدهای نظامی سنتی بوده است، هرچند که باید بیش از هر چیزی برای رفع نیازهای رفاهی و امنیتی شهروندان بکوشند. آنها باید تعیین سیاست ها را با رویکردی انسان محور و آینده نگر بر پایه بهترین شواهد علمی موجود و واقعیت های فنی و کاربردی قرار دهند. پرسش های پژوهشی عبارت اند از: 1. چگونه می توان در چارچوب نظریه حکمرانی خوب بخش امنیتی، به تأمین امنیت عمومی مردم محور کمک کرد؟ 2. چرا همبستگی امنیت-توسعه-مردم سالاری باید در سیاستگذاری امنیتی مردم محور در نظر گرفته شوند؟ 3. برای رویارویی با چالش ها و تهدیدهای امنیتی در محیط های امنیت ملی و بین المللی ناپایدار چه درس هایی از الگوهای حکمرانی می توان آموخت؟ در فرضیه اصلی استدلال می شود که حکمرانی خوب بخش امنیتی (با ویژگی های مهم پرهیز از دولت محوری، مشارکت معنادار همه کنشگران دولتی و غیردولتی، مسئولیت پذیری، پاسخگویی شفاف، اثربخشی دادگرانه و فراگیر) به موفقیت بیشتر در سیاست های تأمین امنیت عمومی انسان محور می انجامد. از تحلیل مقایسه ای مطالعه های موردی در گزیده ای از پژوهش های پیشین، و داده های گردآوری شده بر پایه تازه ترین افکارسنجی ها و شاخص های ادراک شهروندان از حکمرانی و امنیت برای درس آموزی از تجربه کشورهایی که حکمرانی خوب امنیتی را برگزیده اند، استفاده می شود، و پیشنهاد های سیاستی مؤثری برای مبارزه با چالش های امنیت عمومی مردم-محور ارائه می شوند.