فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۰۱ تا ۱٬۴۲۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
123 - 133
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط ادراک نابرابری اجتماعی و اقتصادی با سلامت روان زنان شاغل مراک ز بهداشتی و درمانی شهر تهران انجام شد.
روش: این مطالعه از نوع توصیفی- مقطعی همبستگی بود و جامعه آماری آن کلیه کارکنان زن شاغل در مراکز بهداشت و درمان شهر تهران بود که حداقل 3 سال سابقه کار داشتند و به گفته خود، سابقه بیماری روانی نداشتند. زمان انجام پژوهش در سال 1401 تعیین شد و تعداد نمونه 325 نفر بود. روش نمونه گیری خوشه ای و تصادفی بود و از پرسشنامه های سلامت عمومی (GHQ) گلدبرگ و همکاران (1972)، پرسشنامه نابرابری اجتماعی و اقتصادی پورمحسن و همکاران (2020) و سلامت زنان (WHQ) 1992 داده ها با استفاده از آزمون روش های همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تجزیه وتحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان دادن د، ب ین نابرابری اجتم اعی و اقتص ادی و س لامت روان زن ان ارتب اط معن ادار آم اری وج ود داش ت (001/0). قدرت پیش بینی کنندگی نابرابری اجتم اعی و اقتص ادی ب رای س لامت روان زن ان از لح اظ آم اری معن ادار ب ود (001/0).
نتیجه گیری: نتایج حاکی از وجود رابطه بین نابرابری اجتماعی و اقتصادی و سلامت روان زنان شاغل بود. توانمندسازی زنان و افزایش آگاهی اجتماعی می تواند به کاهش احساس نابرابری اجتماعی- اقتصادی زنان و افزایش سلامت و بهزیستی جامعه کمک کند.
مقایسه اثربخشی آموزش توجه اشتراکی و لگوتراپی بر ارتباطات اولیه اجتماعی، اضطراب و کارکردهای اجرایی کودکان طیف اتیسم
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال طیف اتیسم، یک اختلال نورولوژیکی بوده و می تواند چالش های اجتماعی، ارتباطی و رفتاری قابل توجهی در فرد مبتلا ایجاد کند.
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش توجه اشتراکی و لگوتراپی بر ارتباطات اولیه اجتماعی، اضطراب و کارکردهای اجرایی کودکان طیف اتیسم بود.
روش : طرح پژوهش، نیمه آزمایشی و همراه با پیش آزمون - پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری کودکان طیف اتیسم مراجعه کننده به مراکز روانپزشکی و روان شناسی شهر ارومیه در سال 1401 بودند. نمونه آماری با روش هدفمند، 45 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفری (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) جایدهی شدند. داده ها با پرسشنامه های ارتباطات اولیه اجتماعی (زبوف، 2010)، اضطراب (اسپنس، ۱۹۹۹)، کارکردهای اجرایی (بالستر جرارد و همکاران، ۲۰۰۰) طی دو روش مداخله ای لگوتراپی (لی گاف و اونس، ۲۰۰۷) 12 جلسه 45 دقیقه ای و آموزش توجه اشتراکی (وکیلی زاد و عابدی، 1395) 12 جلسه 90 دقیقه ای جمع آوری و با نرم افزار SPSS نسخه 28 و آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند
یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش توجه اشتراکی و لگوتراپی باعث تقویت ارتباطات اولیه اجتماعی و کارکردهای اجرایی و موجب تضعیف اضطراب در کودکان طیف اتیسم شدند و همچنین بین اثربخشی آموزش توجه اشتراکی و لگوتراپی بر ارتباطات اولیه اجتماعی، اضطراب و کارکردهای اجرایی کودکان طیف اتیسم با یکدیگر تفاوت معناداری وجود ندارد (معنادار در سطح آماری یک درصد).
نتیجه گیری: آموزش توجه اشتراکی و لگوتراپی به تقویت ارتباطات اولیه اجتماعی و کارکردهای اجرایی و تضعیف اضطراب در کودکان طیف اتیسم می انجامد؛ لذا می توان این دو برنامه را به عنوان مداخله ای مناسب جهت کنترل اختلالات اتیسمی و بهبود روند زندگی کودکان طیف اتیسم پیشنهاد نمود.
تدوین و اعتباریابی بسته آموزشی راهبردهای خودتنظیمی شناختی-هیجانی برای دانش آموزان پرخاشگر خانواده های نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
169 - 183
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تدوین و اعتباریابی بسته آموزشی راهبردهای خودتنظیمی شناختی-هیجانی برای دانش آموزان پرخاشگر بود. روش پژوهش کیفی بود. جامعه آماری شامل کلیه اساتید روانشناسی دانشگاه، متخصصین و درمانگران حوزه روانشناسی و روش نمونه گیری هدفمند بود. نمونه آماری در این مطالعه نیز دانش آموزان پرخاشگر خانواده های نظامی بود. براساس مصاحبه در حد اشباع، حجم نمونه 10 نفر بدست آمد. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. بسته آموزشی راهبردهای خودتنظیمی شناختی-هیجانی برای دانش آموزان پرخاشگر خانواده های نظامی تدوین شد. در تحلیل اطلاعات از روش تحلیل مضمون استفاده شد. نتایج نشان داد، راهبردهای خودتنظیمی شناختی-هیجانی در 9 جلسه تدوین شد که شامل: آگاهی از احساسات و هیجانها، مهارتهای درک هیجان و انتخاب موقعیت، ارزیابی شناختی با هدف شناخت تجربه های هیجانی، مهارتهای مربوط به پیشگیری، معرفی خودناتوان سازی و راهبردهای مقابله با آن، گسترش جضور ذهن و توجه، آموزش راهبردهای خودتنظیمی، و تعدیل پاسخ و ابراز صحیح هیجان، بدست آمد.
اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر بخشایشگری میان فردی و انعطاف پذیری شناختی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازدواج فرصتی برای تجربه عشق و تشکیل خانواده است و عوامل مختلفی ممکن است استحکام و قوام آن را به خطر بیندازد. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار به شیوه محکم مرا در آغوش بگیر بر بخشایشگری میان فردی و انعطاف پذیری شناختی زوجین انجام شد.طرح پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش در رده پژوهش های نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه ی زوجین مراجعه کننده به مرکز روانشناختی شهرستان سمیرم به علت وجود تعارضات زناشویی در سال 1402 بود. پس از غربالگری اولیه تعداد 30 زوج بر اساس الگوی جی پاور گزینش و به وسیله گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه90 دقیقه ای مداخلات زوج درمانی هیجان مدار را دریافت نمودند درحالی که گروه گواه هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. داده ها با استفاده از پرسشنامه ی بخشایشگری میان فردی احتشامزاده و همکاران و سیاهه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال جمع آوری شد. درنهایت، تعداد 24 زوج به وسیله آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد که زوج درمانی هیجان مدار میزان بخشایشگری میان فردی و انعطاف پذیری شناختی را به طور معناداری افزایش می دهد و نتایج در مرحله پیگیری نیز پایدار بود . بنابر نتایج این پژوهش، به کارگیری رویکرد زوج درمانی هیجان مدار به شیوه محکم مرا در آغوش بگیر برای زوجینی که از مشکلات و تعارضات زناشویی رنج می برند و همچنین جهت استفاده متخصصان این حوزه در ارتقاء خدمات روانشناختی و درمانی پیشنهاد می گردد.
The Mediating Role of Self-Compassion in the Relationship Between Family Cohesion, Stress, and Quality of Life with Body Mass Index in Adolescent Girls(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۷, Issue ۱ - Serial Number ۱۹, Winter ۲۰۲۴
63 - 77
حوزههای تخصصی:
Objective: Being overweight and obese in adolescence is associated with severe health effects during their lifetime The purpose of this study was to explain the mediating role of self-compassion in the relationship between family cohesion, stress, and quality of life with body mass index in adolescent girls
Method: The current research was descriptive-multiple linear regression From among the statistical population of the research, 250 teenage girls were selected as the research sample using a multi-stage cluster sampling method, and finally, after dropping 50 people from the sample group, the data of 200 of them were analyzed. The tools of data collection included the Samani Family Cohesion Questionnaires (2001), Byrne and Mazano Stress (2002) Scale, the World Health Organization Quality of Life (1996) questionnaire, and the NAF Self-compassion (2003) inventory. For data analysis, structural equation modeling was performed using SPSS26 and AMOS24 software.
Results: The results showed that the model of body mass index based on the quality of life, family cohesion, and stress with the mediating role of self-compassion has a good fit. It also indicated that family cohesion, stress, and quality of life did not predict body mass index in adolescent girls, But quality of life predicts body mass index in adolescent girls.
Conclusion: It seems that self-compassion plays a mediating role in the relationship of body mass index with family cohesion, stress, and quality of life in adolescent girls.
مدل مفهومی عزت نفس بر اساس آموزه های اسلام در نوجوانان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تدوین مدل مفهومی عزت نفس مبتنی بر آموزه های اسلام بود. روش پژوهش کیفی و جامعه آماری آن متشکل از مجموعه کتب و مقاله های اسلامی و روان شناختی پیرامون عزت نفس، شامل، قرآن و همه کتب روایی موجود در نرم افزار جامع الاحادیث و همچنین کلیه متخصصان روان شناسی، متخصصان دینی بود. نمونه گیری به شیوه هدفمند و تا رسیدن به اشباع نظری صورت پذیرفت. همچنین از میان متخصصان روان شناسی تعداد پنج نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس، جهت ارزیابی اعتبار بسته انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از نرم افزار جامع الاحادیث نسخه 3.5 و به منظور تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون استفاده شد و بر اساس مضامین به دست آمده ساختار و محتوی مدل طراحی گردید. یافته های حاصل از مطالعه منابع روان شناسی درباره عزت نفس، 8 مولفه(آگاهانه زیستن، خویشتن پذیری، خودتائیدی، ارتباط با اطرافیان، با صداقت زیستن، خود مسئولی، هدفمند زیستن و شایستگی) را شناسایی نمود و شبکه مضامین عزت نفس از دیدگاه اسلام(قران و روایات) در قالب 40 مضمون پایه و 8 مضمون سازمان دهنده ترسیم شد. اعتبار مولفه های عزت نفس مبتنی بر آیات و روایات با کسب ضریب توافق 100، تایید گردید.
اثر میانجی جهت گیری زندگی، ابراز وجود و بهزیستی روانشناختی در رابطه بین هوش اخلاقی و جلوگیری از هویت مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: فضای مجازی عرصه وسیعی از اطلاعات و نمودهای مختلف معنایی را ایجاد می کند. افراد در مواجهه با این فضا و تکثر منابع در ساخت هویت، دچار تعلیق می شوند. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی جهت گیری زندگی، ابراز وجود و بهزیستی روانشناختی در رابطه بین هوش اخلاقی و جلوگیری از هویت مجازی انجام شد.روش: روش مطالعه توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر شیراز بود که در سال تحصیلی 1402-1401 مشغول به تحصیل بودند. از بین جامعه آماری 382 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای با استفاده از فرمول مورگان و کرجسی مورد مطالعه قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های ابراز وجود گمبریل و ریجی (۱۹۷۵)، بهزیستی روانشناختی ریف(۱۹۸۹)، هوش اخلاقی لینک و کیل (2008) و جهت گیری زندگی شییر و کارور (۱۹۸۵) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شد.یافته ها: نتایج نشان داد که بین هوش اخلاقی، جهت گیری زندگی، ابراز وجود و بهزیستی روانشناختی با جلوگیری از هویت مجازی رابطه مستقیم (مثبت) معناداری وجود دارد (01/0 P <). بین هوش اخلاقی با جهت گیری زندگی، بین هوش اخلاقی با ابراز وجود و بین هوش اخلاقی با بهزیستی روانشناختی نیز رابطه مستقیم (مثبت) معناداری وجود دارد (01/0 P <). همچنین نتایج نشان داد که جهت گیری زندگی، ابراز وجود و بهزیستی روانشناختی در رابطه بین هوش اخلاقی با جلوگیری از هویت مجازی نقش میانجی معناداری ایفا می کنند (01/0 P <). نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که هوش اخلاقی با میانجی گری ابراز وجود، جهت گیری زندگی و بهزیستی روانشناختی بر جلوگیری از هویت مجازی تأثیر می گذارد. با توجه به شاخص ها و ضرایب به دست آمده می توان نتیجه گرفت که مدل پیشنهادی برای تدوین مدل علی جلوگیری از هویت مجازی مناسب بوده و داده ها با مدل پژوهش برازش مناسبی داشته است.
اثربخشی بسته آموزشی راهبردهای خودتنظیمی شناختی-هیجانی بر خودتعیین گری، خودکارآمدی و اهمالکاری دانش آموزان دختر پرخاشگر خانواده های نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
159 - 178
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی بسته آموزشی راهبردهای خودتنظیمی شناختی-هیجانی بر خودتعیین گری، خودکارآمدی و اهمالکاری دانش آموزان دختر پرخاشگر خانواده های نظامی بود. در بخش کیفی از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. جامعه آماری بخش کیفی شامل کلیه اساتید روانشناسی دانشگاه، متخصصین و درمانگران حوزه روانشناسی(بخصوص درمانهای هیجانی)، و در بخش کمی کلیه دانش آموزان دختر پرخاشگر دوره متوسطه دوم شهرستان تنکابن بود. به روش نمونه گیری هدفمند حجم نمونه ای برابر با 30 نفر انتخاب و بصورت تصادفی در گروه آزمایش(15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) تقسیم شدند. ابزارهای گردآوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه خودتعیین گری دسی و ریان (۱۹۸۵)، پرسشنامه خودکارآمدی شرر (1982) و پرسشنامه اهمالکاری تاکمن (2001) بود. نتایج نشان داد، راهبردهای خودتنظیمی شناختی-هیجانی در 9 جلسه تدوین شد. براساس نتایج بخش کمی، در سطح تفاوت معناداری بین میانگین نمرات پس آزمون مولفه های خودمختاری، شایستگی و ارتباط در دانش آموزان دختر گروه آزمایش و گواه نشان داد.
نقش کارکردهای اجرایی در پیش بینی مهارت تحصیلی دیکته دانش آموزان ابتدایی کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کودکان کم توان ذهنی به عنوان قشر خاص و آسیب پذیر جامعه به دلایل گوناگونی معمولاً مهارت تحصیلی کمی دارند. یکی از دلایل مهم در این زمینه می تواند کارکردهای اجرایی باشد؛ بنابراین این تحقیق باهدف مطالعه نقش کارکردهای اجرایی در پیش بینی مهارت های تحصیلی دیکته دانش آموزان ابتدایی کم توان ذهنی انجام شد. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری، کلیه دانش آموزان مشغول به تحصیل مقطع ابتدایی کم توان ذهنی در مدارس استثنایی شهر کرمان در سال تحصیلی 1402-1401 بود. 278 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه کارکردهای اجرایی بریف و آزمون معلم ساخته ریاضی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزارهای spss25، و Amos24 انجام گرفت. الگوی نقش کارکردهای اجرایی در پیش بینی مهارت های تحصیلی دانش آموزان ابتدایی کم توان ذهنی با کنترل اثر هوش و سن از برازش قابل قبولی برخوردار بود. بین بازداری، انتقال توجه، کنترل هیجانی، آغازگری، حافظه کاری، برنامه ریزی، سازماندهی مواد و بازبینی بامهارت های تحصیلی دیکته دانش آموزان کم توان ذهنی رابطه معنی داری وجود داشت، و مولفه های کارکردهای اجرایی به صورت هم زمان 357/0 واریانس مهارت های تحصیلی دانش آموزان کم توان ذهنی را تبیین می کردند، و به ترتیب برنامه ریزی و حافظه کاری بیشترین تأثیر را داشتند. نتایج نشان داد، دانش آموزانی که در کارکردهای اجرایی قوی بوده اند از نظر عملکرد در امتحان دیکته بهتر ظاهر شدند.
مقایسه حمایت اجتماعی در افراد وابسته به مواد با ترک موفق و ناموفق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
۲۳۰-۲۱۱
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه حمایت اجتماعی در افراد وابسته به مواد با ترک موفق و ناموفق بود. روش: روش پژوهش حاضر علّی–مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی افراد دارای تجریه ترک موفق و ناموفق مراجعه کننده به سازمان های مردم نهادِ فعال در حوزه مبارزه با مواد مخدر شهر اصفهان بود. نمونه پژوهش شامل 444 نفر با تجریه ترک ناموفق (222 نفر) و ترک موفق (222 نفر) بود که به صورت هدفمند انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس حمایت اجتماعی بود. برای تحلیل داده ها از آزمون تی مستقل، تحلیل واریانس چندمتغیره و رگرسیون لجستیک استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه افراد دارای تجربه ترک ناموفق و گروه دارای تجربه موفق در نمره کل حمایت اجتماعی و مولفه های آن (دوستان، خانواده، و افراد مهم) تفاوت معناداری وجود داشت. براساس نتایج رگرسیون لجستیک، حمایت اجتماعی، احتمال ترک موفق را تقریبا دو برابر می کند. نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش حاضر، حمایت اجتماعی و مولفه های آن شامل خانواده و دوستان، در ترک موفق مصرف مواد مخدر مؤثرند و با توجه جدّی تر به آنها می توان به تسکین یکی از آسیب های اجتماعی اساسی جامعه کمک کرد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تاب آوری و شادکامی معتادان در طول درمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تاب آوری و شادکامی مردان معتاد انجام گرفت. روش پژوهش آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه مردان تحت درمان داروی متادون بودند که در سال 1399 جهت درمان به مراکز ترک اعتیاد استان قم مراجعه کرده بودند که از میان آن ها بر حسب ملاک های ورود به پژوهش و به روش نمونه گیری هدفمند 30 نفر از معتادان انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه ی 90 دقیقه ای برنامه ی آموزش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را دریافت کردند و و گروه کنترل که در لیست انتظار قرار داشت هیچ آموزشی دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تاب آوری کانر- دیویدسون(2003) و مقیاس شادکامی آرگایل و همکاران (1989) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بعد از کنترل اثرات پیش آزمون، تفاوت معناداری بین میانگین پس آزمون دو گروه در تاب آوری و شادکامی وجود داشت. می توان نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهبود تاب آوری و شادکامی معتادان مرد در حال بهبودی اثربخش است و بنابراین با توجه به یافته های پژوهش، می توان درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به منظور افزایش تاب آوری و شادکامی معتادان مرد در حال بهبودی استفاده کرد.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش و درمان خودشفقت ورزی بر تحمل پریشانی و رفتار خوردن در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شاخص توده بدنی در بیماران مبتلا به دیابت تحت تأثیر رفتارهای ارتقادهنده سلامت، تحمل پریشانی و رفتار خوردن قرار دارد و تغییر در آنها ممکن است موجب تغییر در وضعیت بیماران دیابتی شود. هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش و درمان خودشفقت ورزی بر تحمل پریشانی و رفتار خوردن در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با گروه گواه و جامعه آماری این پژوهش شامل تمام افراد دارای اضافه وزن با شاخص توده بدنی 25-35 مراجعه کننده به آزمایشگاه تحقیق شهر تهران در پاییز و زمستان سال 1400 بود که از میان آنها با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 45 نفر انتخاب شدند که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه قرار گرفتند. ابزار پژوهش جهت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (۲۰۰۵) و پرسشنامه سه عاملی رفتار خوردن کاپلری و همکاران (2009) بود. پس از اجرای 8 جلسه، 90 دقیقه ای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و 8 جلسه، 90 دقیقه ای درمان خودشفقت ورزی، داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد بین اثربخشی درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش و درمان خودشفقت ورزی بر تحمل پریشانی و رفتار خوردن در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 تفاوتی وجود ندارد (05/0<P). نتیجه گیری: تایج پژوهش حاضر نشان داد درمان پذیرش و تعهد و درمان خودشفقت ورزی، درمان هایی اثربخش در کاهش مشکلات روان شناختی افراد دچار اضافه وزن اعم از رفتار خوردن و عدم تحمل پریشانی هستند.
پیش بینی تنهایی اجتماعی و عاطفی در دانشجویان بر اساس بدتنظیمی هیجانی: نقش تعدیل کننده جنسیت
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش بدتنظیمی هیجانی در پیش بینی تنهایی اجتماعی و عاطفی دانشجویان با نقش تعدیل کننده جنسیت بود. در یک طرح توصیفی-همبستگی، تعداد 152 نفر از دانشجویان شهر مشهد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گردآوری داده ها به صورت الکترونیکی و از طریق شبکه های اجتماعی صورت گرفت. ابزارهای گردآوری داده ها شامل مقیاس نارسایی ها در کنش وری اجرایی بارکلی (BDEFS) و مقیاس احساس تنهایی اجتماعی و عاطفی بزرگسالان (SELSA-S) بود. تحلیل داده ها با تحلیل رگرسیون چندگانه و z فیشر انجام شد. نتایج حاکی از ارتباط منفی و معنادار بدتنظیمی هیجانی با تنهایی اجتماعی و عاطفی در کل نمونه بود. تنهایی اجتماعی در مقایسه با تنهایی عاطفی همبستگی بالاتری با بدتنظیمی هیجانی داشت. اما تفاوت آنها غیرمعنادار بود (0.05<P). علاوه بر آن بدتنظیمی هیجانی در گروه زنان با تنهایی اجتماعی و عاطفی در ارتباط بود. اما در میان مردان تنها با تنهایی اجتماعی رابطه داشت. تفاوت معناداری میان همبستگی بدتنظیمی هیجانی با تنهایی اجتماعی و عاطفی در زنان وجود نداشت (0.05<P). اما در گروه مردان این تفاوت معنادار بود (0.05>P). به نظر می رسد بدتنظیمی هیجانی بر احساس تنهایی اجتماعی و عاطفی به ویژه در زنان اثر دارد و آن را پیش بینی می کند.
رابطه ذهن آگاهی با اضطراب و افسردگی: نقش واسطه ای حرمت خود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۹
283 - 292
حوزههای تخصصی:
هـدف ایـن پژوهـش تعییـن رابطـه ذهـن آگاهی بـا اضطـراب و افسـردگی بـا نقـش واسـطه ای حرمـت خـود و طـرح پژوهـش از نـوع همبسـتگی بـود. از بیـن دانشـجویان کارشـناسی و کارشـناسی ارشـد دانشـگاه آزاد تهـران جنـوب کـه در سـال 1402-1401 مشـغول بـه تحصیـل بودنـد، 336 نفـر بـا اسـتفاده از روش نمونه بـرداری در دسـترس، بـه عنـوان گـروه نمونـه انتخـاب شـدند. داده هـا بـا اسـتفاده از مقیـاس ذهـن آگاهی (بـراون و رایـان، 2003)، مقیـاس حرمـت خـود (روزنبـرگ، 1965)، سیاهـۀ اضطـراب (بـک، 1988)، سیاهـۀ افسـردگی (بـک، 1961) جمـع آوری شـدند. نتایـج بـه دسـت آمـده از معـادلات سـاختاری ضرایـب مسیـر ذهـن آگاهی بـا اضطـراب و افسـردگی را معنـادار و به ترتیـب 0/501- و 0/282- مشـخص کـرد. هم چنیـن مسیـر غیرمسـتقیم ذهـن آگاهی بـا اضطـراب و افسـردگی به واسـطۀ حرمـت خـود به ترتیـب 0/120- و 0/281- بـود. بنابرایـن نقـش واسـطه ای حرمـت خـود در رابطـۀ بیـن ذهـن آگاهی بـا اضطـراب و افسـردگی تأییـد شـد. بـر مبنـای نتایـج بـا به کارگیـری ذهـن آگاهی و تمرکـز بـر نقـش حرمـت خـود و تقویـت آن، می تـوان اضـطراب و افـسردگی را کاهش داد.
ساخت و هنجاریابی پرسشنامه آینده پژوهی آموزش علوم پایه در مدارس ایران
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره نهم ۱۴۰۳ شماره ۵۷
۳۴۲-۳۳۲
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، ساخت و هنجاریابی پرسشنامه آینده پژوهی علوم پایه بود. روش این مطالعه، توصیفی اکتشافی و جامعه آماری شامل کلیه دبیران شهر کرج در سال 1403 بود. نمونه گیری به صورت در دسترس انجام گرفت و تعداد نمونه آماری شامل 100 دبیر(72 زن، 28 مرد) بود. جهت گرداوری داده ها از پرسشنامه 20 سؤالی محقق ساخته آینده پژوهی آموزش علوم پایه استفاده شد. برای بررسی سؤالات روایی محتوایی، روایی صوری، ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد پرسشنامه 20 سؤالی طراحی شده برای سنجش آینده پژوهی آموزش علوم پایه، دارای 5 عامل بود که طبق نتایج به دست آمده، پنج عامل ذکرشده در پرسشنامه 62/70 درصد واریانس آینده پژوهی علوم پایه را تبیین می کنند و هرکدام از عامل ها مقدار قابل توجهی از واریانس کل را تبیین می کنند (عامل اول 23/43 درصد، عامل دوم 14/43 درصد، عامل سوم 9/87 درصد، عامل چهارم 8/48 درصد و عامل پنج 6/50) که نشان دهنده روا بودن پرسشنامه است. ضریب اعتبار کل پرسشنامه به روش آلفای کرونباخ 0/85 می باشد.
تعیین کننده های سیاسی سلامت
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره نهم ۱۴۰۳ شماره ۵۷
۵۵۸-۵۴۵
حوزههای تخصصی:
تعیین کننده های سیاسی سلامت شرایط ساختاری و محرک های اجتماعی را ایجاد می کنند که بر همه پویایی های دخیل در سلامت تأثیر می گذارند- ازجمله شرایط محیطی نامناسب؛ حمل ونقل ناکافی؛ محله های ناامن؛ مسکن نامناسب، فقیرانه و ناپایدار؛ و فقدان گزینه های غذایی سالم. در سطح جهانی، نمونه های مکرر از نقشی که این تعیین کننده های سیاسی- از طریق اقدام یا عدم اقدام و سیاست گذاری دولت - در پیامدهای سلامت و امید به زندگی، به ویژه در جوامعی که منابع کمتری دارند، بازی می کنند می توانند در حال حاضر و همچنین در طول تاریخ مشاهده شوند. مهم تر از همه، تعیین کننده های سیاسی سلامت چیزی بیش از صرفاً جدا و متمایز از تعیین کننده های اجتماعی سلامت هستند: آن ها به عنوان محرک های تعیین کننده های اجتماعی سلامت عمل می کنند که بسیاری از مردم از قبل کاملاً از آن ها آگاه هستند و به خوبی با آن ها آشنا هستند. تعیین کننده های سیاسی سلامت شامل فرآیند سیستماتیک ساختار روابط، توزیع منابع و اجرای قدرت می باشند که به طور هم زمان به روش هایی عمل می کنند که یا متقابلاً یا یکدیگر را تقویت می کنند یا بر یکدیگر تأثیر می گذارند تا فرصت هایی را شکل دهند که یا عدالت در سلامت را ارتقا بخشند یا نابرابری ها در سلامت را تشدید کنند. تعیین کننده های سیاسی سلامت، یک راه علاج جهانی برای نابرابری ها در سلامت هستند. تمرکز بر تعیین کننده های سیاسی خانه های بهداشت بر روی علل اساسی است که تعیین کننده های اجتماعی سلامت ر ا ایجاد، حفظ و تشدید می کنند که نابرابری ها در سلامت پایدار و ویرانگر را به وجود می آورند و تشدید می کنند که مشاهده، تجربه، پژوهش و گزارش می شوند. این مقاله با استفاده از لنزهای نظری و عملی برای بهبود نابرابری ها در سلامت که همچنان جوامع را در سراسر جهان فرامی گیرند، بسیاری از آسیب های تاریخی را که در طول تاریخ رخ داده اند، زمینه سازی می کند و یک چشم انداز منحصربه فرد در مورد وضعیت فعلی را ارائه می دهد و یک مسیر محسوس به سوی آینده ای عادلانه تر را پیشنهاد می دهد. علاوه بر این، به منظور از بین بردن تهدیدهای وجودی برای هر ملت و همه جمعیت ها، در نظر گرفتن این چارچوب جدید در تمام سطوح حکومت که به بهبود پیامدهای سلامت برای هر ملتی مربوط می شود، امری ضروری است.
The Effectiveness of Reality Therapy on Psychological Capital and Sense of Psychological Cohesion in Patients with Multiple Sclerosis(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۷, Issue ۱ - Serial Number ۱۹, Winter ۲۰۲۴
78 - 92
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to examine the effects of reality therapy on improving psychological capital and sense of cohesion among Iranian Patients with Multiple Sclerosis.
Method: This study was performed in Tehran in 2021. Sampling was employed to select 36 participants who completed the Psychological Capital Questionnaire and Sense of Cohesion Scale in the pretest, posttest, and onemonth follow-up stages. The participants of the experimental group underwent eight weekly 90-minute sessions to receive the online reality therapy; However, the control group received no intervention.
Results: Data analysis showed a significant difference in psychological capital and sense of cohesion in the experimental group compared to the control group (P< 0/05). There was a significant difference in three subscales of psychological capital (i.e., self-efficacy, resilience, and hope) and two subscales of the sense of cohesion (i.e., perceptibility and controllability) in Patients with MS in the experimental group (P <0.05), but no significant difference in optimism (a subscale of the psychological capital) and significance (a subscale of sense of cohesion) (P> 0.05).
Conclusion: Due to the effects of reality therapy on patients with multiple sclerosis, this psychological therapy can be employed to improve the psychological capital and sense of cohesion.
Effectiveness of the Combined Emotion-Focused and Solution- focused Therapy on the Anger and Marital Adjustment of the Women with Marital Conflicts(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of this study was to investigate the effectiveness of a combination of emotion-oriented and solution-focused therapy on anger and marital adjustment in women with marital conflict.
Methods: This study was applied in terms of purpose and semi-experimental data collection method with pre-test and post-test design with a control group. The statistical population included women with marital conflicts in Tehran in 2019. Thirty women with marital conflicts were selected by purposive sampling method and randomly assigned to experimental and control groups. The experimental group underwent 10 sessions of combined emotional and pathological therapy for two and a half months, while the control group did not receive the present intervention. The questionnaires used in this study included the Marital Conflict Questionnaire (MCQ), Anger Control Questionnaire (ACQ), and Marital Adjustment Questionnaire (MAQ). The data were analyzed using covariance analysis.
Results: The results showed that the combination of emotion-oriented and solution-focused therapy on anger management (P 000 0001; Eta = 0.41; F = 12.71) and marital adjustment (P 000 0001; Eta = 0.45; 15.25 F) Women are affected.
Conclusion: Considering the significant effect of combination therapy based on emotion and solution, it is recommended to use this combination therapy in order to improve marital adjustment and anger of women with marital conflicts.
تبیین هوش موفق دانشجویان دانشگاه پیام نور بر مبنای معرفت شناسی مکتب سازنده گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش تبیین هوش موفق دانشجویان دانشگاه پیام نور بر مبنای معرفت شناسی مکتب سازنده گرایی در سال 1401- 1400 می باشد. با توجه به نقش و ضرورت کلی سازنده گرایی در تسهیل آموزش و یادگیری، یکی از راهکارهای وصول به این هدف به کارگیری کامل هوش میباشد. این پژوهش از نظر روش شبه تجربی و از نظر هدف کاربردی است. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه پیام نور استان تهران است . ابزار گردآوری داده ها برای متغیر هوش موفق پرسشنامه استاندارد گریگورنکو و استرنبرگ (2002)، می باشد که روایی آن توسط متخصصان مطلوب ارزیابی شد و پایایی آن 74% به دست آمد. روش آماری پژوهش، برای آماری توصیفی استفاده از جدول فراوانی، میانه، مد، میانگین، درصد تجمعی و برای آمار استنباطی از آزمون (کولموگروف اسمینروف- تحلیل کواریانس) می باشد. نتایج نشان داد از آنجاییکه منشأ مطالعات درباره هوش تا حد زیادی بر اساس محیطهای آموزشی است لذا محیطهای آموزشی که روش تدریس سازنده گرایی مبنای یادگیری است بیش از روش تدریس سنتی بر هوش تحلیلی، هوش خلاق و هوش عملی مؤثر است. یکی از محیطهای آموزشی، دانشگاه پیام نور است که از طریق سیستم آموزش از راه دور و نیمه حضوری انجام می شود. از آنجاییکه نسل سوم آموزش از راه دور مبتنی بر سازنده گرایی است، به دانشجویان این امکان را می دهد تا با روش تدریس مبتنی بر سازنده گرایی به عنوان رویکرد جامع و خلاقانه، فراگیران را به کاوش و حل مساله یاری رساند و این امر به نوبه خود بر هوش تحلیلی، خلاق و عملی آنان نیز موثر است.
مقایسه اثربخشی درمان حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد (EMDR) و تحریک فراجمجمه ای مغز با جریان مستقیم (tDCS) بر استرس ادراک شده و اضطراب زنان مبتلا به اختلال پرخوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ۱۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۶)
15 - 32
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مقایسه اثربخشی درمان حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد و تحریک فراجمجمه ای مغز با جریان مستقیم بر استرس ادراک شده و اضطراب زنان مبتلا به اختلال پرخوری بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری کلیه زنان مبتلا به اختلال پرخوری مراجعه کننده به مراکز تغذیه در بهار 1402 شهر کرج بودند. در مرحله اول با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 45 نفر انتخاب و سپس در 2 گروه آزمایش(هر گروه 15 نفر) و یک گروه کنترل(15 نفر) جایگزین شدند. سپس گروه های آزمایش تحت 8 جلسه 60 دقیقه ای درمان حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد و 8 جلسه 60 دقیقه ای تحریک فراجمجمه ای مغز با جریان مستقیم قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد و در لیست انتظار باقی ماند. از مقیاس شدت پرخوری(BES) گورمالی و همکاران (1982)، مقیاس استرس ادراک شده(PSC) کوهن و همکاران(1983) و سیاهه اضطراب بِک(BDI-II) بک و همکاران(1988) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS نسخه 28 در دو بخش توصیفی و استنباطی(تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بن فرونی) انجام پذیرفت. نتایج نشان داد هر دو مداخله مذکور در مرحله پسآزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل اثربخشی معناداری بر کاهش استرس ادراک شده و اضطراب داشته است(05/0>P).