مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
نیازهای روانشناختی
حوزه های تخصصی:
الگویی از پیشایندها و پیامدهای مهم انگیزش شغلی طراحی و روی یک نمونه 652 نفری از کارکنان شرکت ملی نفت مناطق نفتخیز جنوب منطقه اهواز آزموده شد. الگوی پیشنهادی انگیزش شغلی پنج لایه را در بر می گیرد که از لایه اول تا پنجم به ترتیب شامل پیشایندهای دور (متغیرهای صفات انگیزشی، محدودیت های رویه ای و دشواری هدف)، پیشایندهای نزدیک (متغیرهای اخلاق کار اسلامی، خشنودی از درآمد، نیازهای اساسی روانشناختی، خودکارآمدی، ویژگی های شغل و امنیت شغلی)، متغیر انگیزش شغلی، پیامدهای نزدیک (متغیرهای خشنودی شغلی، دلبستگی شغلی، تعهد سازمانی، تلاش و قصد ترک شغل) و پیامدهای دور (متغیرهای عملکرد شغلی و فشار روانی شغلی) می باشد. ارزیابی الگوی پیشنهادی با استفاده از رویکرد دو مرحله ای اندرسون و گربینگ (1988) در الگویابی معادلات ساختاری (SEM) براساس نرم افزار AMOS ویراست 7 انجام گرفت. جهت آزمودن اثرهای واسطه ای در الگوی پیشنهادی و تعیین معنی داری آنها نیز از روش بارون و کنی (1986) و آزمون سوبل (1982) استفاده گردید. گرچه تحلیل های الگویابی معادلات ساختاری برازش الگو را با داده ها مورد حمایت قرار دادند، اما مقایر برخی از شاخص های برازندگی حاکی از آن بود که الگو نیاز به بهبود دارد. در نتیجه، با حذف مسیرهای غیرمعنی دار و اضافه نمودن چند مسیر جدید برازش بسیار خوب الگوی نهایی با داده ها حاصل گردید. استفاده از آزمون تفاوت مجذور کای نیز روند بهبود الگوی نهایی را مورد تایید قرار داد.
طراحی و آزمودن الگویی از پیشایندها و پیامدهای مهم انگیزش شغلی در کارکنان شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب منطقه اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الگویی از پیشایندها و پیامدهای مهم انگیزش شغلی طراحی و روی یک نمونه 652 نفری از کارکنان شرکت ملی نفت مناطق نفتخیز جنوب منطقه اهواز آزموده شد. الگوی پیشنهادی انگیزش شغلی پنج لایه را در بر می گیرد که از لایه اول تا پنجم به ترتیب شامل پیشایندهای دور (متغیرهای صفات انگیزشی، محدودیت های رویه ای و دشواری هدف)، پیشایندهای نزدیک (متغیرهای اخلاق کار اسلامی، خشنودی از درآمد، نیازهای اساسی روانشناختی، خودکارآمدی، ویژگی های شغل و امنیت شغلی)، متغیر انگیزش شغلی، پیامدهای نزدیک (متغیرهای خشنودی شغلی، دلبستگی شغلی، تعهد سازمانی، تلاش و قصد ترک شغل) و پیامدهای دور (متغیرهای عملکرد شغلی و فشار روانی شغلی) می باشد. ارزیابی الگوی پیشنهادی با استفاده از رویکرد دو مرحله ای اندرسون و گربینگ (1988) در الگویابی معادلات ساختاری (SEM) براساس نرم افزار AMOS ویراست 7 انجام گرفت. جهت آزمودن اثرهای واسطه ای در الگوی پیشنهادی و تعیین معنی داری آنها نیز از روش بارون و کنی (1986) و آزمون سوبل (1982) استفاده گردید. گرچه تحلیل های الگویابی معادلات ساختاری برازش الگو را با داده ها مورد حمایت قرار دادند، اما مقایر برخی از شاخص های برازندگی حاکی از آن بود که الگو نیاز به بهبود دارد. در نتیجه، با حذف مسیرهای غیرمعنی دار و اضافه نمودن چند مسیر جدید برازش بسیار خوب الگوی نهایی با داده ها حاصل گردید. استفاده از آزمون تفاوت مجذور کای نیز روند بهبود الگوی نهایی را مورد تایید قرار داد.
تحلیل کانونی رابطه فرهنگ سازمانی مدارس بر اساس ابعاد هافستد با نیازهای روانی اساسی دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه نیازهای روانی اساسی نقش مهمی را در محیط های پرورشی ایفا می کنند. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه فرهنگ سازمانی مدارس با نیازهای روان شناختی اساسی است.
روش: روش اجرای پژوهش حاضر توصیفی و طرح پژوهشی همبستگی از نوع همبستگی بنیادی است. بدین منظور، 187 نفر از دانش آموزان پنجم ابتدایی شهر ارومیه با استفاده از نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و به مقیاس ابعاد فرهنگی هافستد (آکور، 2006) و نیازهای روانی اساسی (لاگواردیا و همکاران،2000) پاسخ دادند.
یافته ها: یافته های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل همبستگی بنیادی نشان داد که ابعاد فرهنگی هافستد رابطه معنی داری با برآورده شدن نیازهای روانی دارند. تحلیل کانونی دو مجموعه معنی دار بین ابعاد فرهنگی و نیازهای روانی اساسی را نشان داد. در مجموعه اول تمامی چهار بعد هافستد رابطه منفی و معنی داری با نیازهای شایستگی، خودمختاری و ارتباط داشتند. در مجموعه دوم نیز فاصله قدرت و ابهام گریزی بالا و مردانگی پایین، رابطه منفی با خودمختاری اما رابطه مثبت با ارتباط داشت.
نتیجه گیری: به طور کلی می توان نتیجه گرفت که در مدارسی که فرهنگ آنها از خودمختاری دانش آموزان حمایت نمی کند، در آنها احساس شایستگی، ارتباط و خودمختاری دانش آموزان پایین خواهد بود.
واکاوی نظریه های نیازهای روانشناختی بنیادین انسان: یک رویکرد فرانظری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (مهر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۳
979-998
حوزه های تخصصی:
زمینه: نظریه های نیازهای روانشناختی بنیادین انسان، یکی از پاسخ های محققین به چرایی رفتارهای بشر بوده است و امروزه بیش از آنکه شاهد ظهور نظریه جدیدی در باب نیازهای بنیادین انسان باشیم، شاهد بکارگیری روزافزون این نظریه ها در سایر حوزه ها هستیم؛ با این حال عدم جامعیت در مرور و بررسی تحلیلی این نظریه ها همواره خلاء اساسی در تحقیقات گذشته بوده است. هدف: پژوهش حاضر می کوشد تا در گام نخست نظریه های نیازهای روانشناختی بنیادین را گرد آوری نموده و سپس با رویکردی فرانظری به تجزیه وتحلیل آن ها اقدام نماید. روش: در این مطالعه، برای جمع آوری نظریه ها از روش مرور نظام مند استفاده شده است. جامعۀ آماری پژوهش، کلیه منابع فارسی و لاتین مرتبط با موضوع است که بدون محدودیت زمانی در پایگاه های علمی معتبر انتشار یافته اند. از میان 1152 پژوهش بررسی شده نهایتاً 29 نظریه معتبر استخراج شد. سپس، بر اساس مطالعات گذشته، سه متغیر «ساختار نظریه»، «سطح تحلیل نظریه» و «مقوله بندی های ارائه شده» مبنای انجام تحلیل فرانظریه قرار گرفتند. یافته ها: اکثر نظریه های نیازهای بنیادین انسان از ساختار مجموعه نیازهای مستقل پیروی می کنند، سه نیاز «لذت جویی»، «حفظ بقاء» و «تعلق» تاکنون به عنوان نیاز ریشه ای در سه نظریه متفاوت مطرح و مدل سلسله مراتبی جز در نظریات مازلو در نظریه دیگری تکرار نشده است و چهار نظریه قائل به وجود ارتباطاتی بین مولفه های ذکر شده هستند. سطح تحلیل نیازهای روانی، وجه مشترک همه نظریه ها است و نهایتاً این که کمتر از یک سوم نظریه ها اقدام به مقوله بندی نیازها نموده اند. نتیجه گیری: هریک از نظریه های نیازهای روانشناختی ساختار منحصربه فرد خود را دارند. بکارگیری این نظریه ها برای حل مسائل مختلف در داخل و خارج از حوزه روانشناسی، مستلزم درک شباهت ها و تفاوت های ساختاری این نظریه ها و نیازهای مطرح شده در هریک از آن ها است.
نقش مالکیت روانشناختی در ارضاء نیازهای روانشناختی و احساس شادی مشتریان باشگاه های ورزشی خصوصی شهرستان گنبدکاووس
منبع:
مطالعات بازاریابی ورزشی دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷)
179 - 204
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، مطالعه نقش مالکیت روانشناختی در ارضاء نیازهای روانشناختی و احساس شادی مشتریان باشگاه های ورزشی خصوصی شهرستان گنبدکاووس بود. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری آن شامل کلیه مشتریان باشگاه های ورزشی خصوصی شهرستان گنبدکاووس بود که 384 مشتری به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده جهت گردآوری داده های پژوهش شامل پرسش نامه های مالکیت روانشناختی الکرز (2013)، ارضاء نیازهای روانشناختی گوارا و هاول (2017) و احساس شادی گانگ و یی (2018) بود. روایی پرسش نامه ها توسط 5 متخصص مدیریت ورزشی تأیید گردید و مقدار آلفای کرونباخ پرسش نامه ها به ترتیب 81/0، 78/0 و 86/0 به دست آمد که نشان دهنده پایایی مناسب آن ها بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. یافته ها نشان داد مالکیت روانشناختی رابطه مثبت و معنی داری با ارضاء نیازهای روانشناختی مشتریان دارد. همچنین نتایج نشان دهنده رابطه مثبت و معنی دار مالکیت روانشناختی با احساس شادی مشتریان بود. رابطه بین ارضاء نیازهای روانشناختی با احساس شادی مشتریان نیر مثبت و معنی دار بود. در نهایت، نتایج پژوهش نشان داد رابطه بین مالکیت روانشناختی با احساس شادی مشتریان باشگاه های ورزشی خصوصی با نقش میانجی ارضاء نیازهای روانشناختی معنی دار است. با توجه به نتایج؛ افزایش مالکیت روانشناختی مشتریان باشگاه های ورزشی خصوصی با استفاده از روش هایی مانند بکارگیری نظرات و پیشنهادات آن ها در خصوص خدمات ارائه شده به منظور ارضاء نیازهای روانشناختی و افزایش احساس شادی مشتریان پیشنهاد می گردد.
اثر سنجی قابلیت های کالبدی-فضایی مکان توانبخشی در تامین نیازهای شهروندان ناتوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: از مشکلات موجود در توانبخشی، بی توجهی به نیازهای روحی توانخواهان می باشدکه نقش مهمی در مشارکت افراد در توانبخشی ایفا می نماید. ارتقاء توانبخشی، پیامدهای مهم اجتماعی در پی دارد. قابلیتهای کالبدی مکان، انگیزه و تمایل افراد را برای حضور و مشارکت در فعالیت های محیط تحت تاثیر قرار می دهد. ایجادتجربه احساسات مطلوب در محیط توانبخشی افراد را به شرکت در فعالیتهای محیط ترغیب می نماید.
هدف پژوهش: هدف بررسی ارتباط بین مولفه های ایجاد کنندهحس مکان در محیط های توانبخشی و مشارکت توانخواهان در توانبخشی، با ایجاد احساس عزت نفس در آنان می باشد.
روش شناسی تحقیق: پژوهش از نوع کاربردی و توصیفی بوده که به صورت پیمایشی انجام گرفته و با استفاده از همبستگی وروش معادلات ساختاری تحلیل شده است. جامعهآماری پژوهش افراد ناتوان جسمی - حرکتی مراجعه کننده به مراکز کاردرمانی منطقه1شهر رشت می باشند. با روش نمونه گیری در دسترس 46 نفر توانخواه جسمی به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخت استفاده شد. آلفای کرونباخ متغیرهای تحقیق بالاتر از 7/0 بدست آمد. در تحلیل داده ها، از نرم افزارهای SPSS22, AMOS22 استفاده گردید.
قلمروجغرافیایی پژوهش: محدوده جغرافیایی پژوهش شهرستان رشت در استان گیلان می باشد.
یافته ها: ضریب مسیر مولفه های حس مکان به عزت نفس 74/0، ضریب مسیر عزت نفس به مشارکت توانخواهان 69/0 و اثر غیرمستقیم 51/0 بدست آمده، بنابراین می توان گفت که عزت نفس در ارتباط بین مولفه های حس مکان و مشارکت توانخواهان نقش میانجی دارد.
نتایج: یافته های پژوهش نشان می دهد که مولفه های ایجاد حس مکان از طریق تامین احساس عزت نفس، بر مشارکت توانخواهان در توانبخشی تاثیر گذار می باشد.
معادلات ساختاری رابطه بین نیازهای روانشناختی کارکنان زن و مرد با تجربه غرقه شدن در کار با میانجی گری تعهد سازمانی
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هر سازمان دولتی و تجاری برای حفظ ارزشمندترین کارکنان خود به چالش کشیده خواهد شد. پژوهش حاضر با هدف معادلات ساختاری رابطه بین نیاز های روانشناختی کارکنان با تجربه غرقه شدن در کار با میانجی گری تعهد سازمانی انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود و از روش معادلات ساختاری استفاده شده است. کلیه کارکنان دانشگاه های آزاد اسلامی شهر تهران در سال تحصیلی 1399-1400 جامعه آماری پژوهش حاضر را تشکیل می دادند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی 339 نفر از کارکنان به عنوان نمونه انتخاب شده اند. برای گردآوری داده ها پرسشنامه تجربه غرقه شدن در کار (طلابیگی، 1393)، نیازهای روانشناختی (دسی و رایان، 2000) و پرسشنامه تعهدسازمانی (آلن و مایر، 1997) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار SPSS 24 و AMOS 24 استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل نشان داد که بین نیاز های روانشناختی کارکنان با تجربه غرقه شدن در کار و تعهد سازمانی سازمان رابطه معناداری به صورت مثبت و مستقیم وجود دارد(05/0 ≥P). همچنین نتایج تحلیل معادلات ساختاری نشان داد که تعهد سازمانی، رابطه بین نیاز های روانشناختی کارکنان با تجربه غرقه شدن در کار را میانجی گری می کند(05/0 ≥P).نتیجه گیری: توجه و تاکید به ارتقای تعهد سازمانی، می تواند به ایجاد تصویری واضح و روشن از نیروی انسانی موثر با نیازهای روانشناختی مناسب و تجربه غرقه شدن در کار کمک نماید.
نقش واسطه ای لذت تحصیلی در رابطه میان ارضای نیازها ی روان شناختی و درگیری عاملی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۸)
385-394
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای لذت تحصیلی در ارتباط میان ارضای نیازهای روان شناختی در ارتباط با اساتید و درگیری عاملی دانشجویان بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های بنیادی و از لحاظ روش از نوع مطالعات توصیفی – همبستگی است. جامعه پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه بیرجند در سال تحصیلی 1401-1400 بود. از میان افراد جامعه 400 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به پرسشنامه های هیجان های تحصیلی AEQ)، پکران و همکاران، 2005)، مقیاس ارضای نیازهای بنیادین در روابط BNS-RS)، لاگواردیا و همکاران، 2000) و مقیاس درگیری عاملی (AES، ماملی و پسینی، 2019) پاسخ دادند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار AMOS-22 و SPSS-24 استفاده شد. نتایج نشان داد که بین متغیرهای لذت تحصیلی، ارضای نیازهای روان شناختی و درگیری عاملی روابط مثبت و معناداری وجود دارد (01/0P<). به گونه ای که ارضای نیازهای روان شناختی (خودمختاری و شایستگی) اثری مستقیم و معنادار بر لذت تحصیلی دانشجویان و درگیری عاملی دارند (001/0P<) و لذت تحصیلی نیز اثری مثبت و معنادار بر درگیری عاملی دانشجویان دارد (001/0P<). همچنین ارضای نیازهای روان شناختی (شایستگی) در ارتباط با اساتید از طریق لذت تحصیلی اثری غیر مستقیم و معنادار بر درگیری عاملی دارد (01/0P<). بنابراین مدل از برازش مطلوبی برخوردار است و می-توان نتیجه گرفت لذت تحصیلی در رابطه میان ارضای نیازهای روان شناختی در ارتباط با اساتید و درگیری عاملی دانشجویان نقش واسطه ای دارد.
مقایسه نیازهای روانشناختی، نظریه ذهن و مهارت های تنظیم هیجان در دانشجویان دختر دارای تجربه طلاق والدین با بدون تجربه طلاق والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه نیازهای روانشناختی، نظریه ذهن و مهارت های تنظیم هیجان دانشجویان دختر دارای تجربه طلاق والدین و بدون تجربه طلاق والدین بود. طرح پژوهش از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دختر دانشکده های مختلف دانشگاه تبریز در سال 1401 بود که از بین آنها 120 نفر به عنوان نمونه در دسترس انتخاب شد. انتخاب نمونه به این ترتیب بود که ابتدا 60 نفر از دانشجویان دختری که تجربه طلاق والدین را داشتند انتخاب شدند. سپس از سایر دانشجویان دختر که تجربه طلاق والدین را نداشتند، 60 نفر به صورت همتاسازی از لحاظ سن، تحصیلات و وضعیت تاهل و به شیوه در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه نیازهای اساسی روانشناختی (BNSG-S) دسی و ریان (2000)، پرسش نامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ)گارنفسکی و کرایج (2006) و پرسش نامه ذهن خوانی (RMET) بارون و کوهن (2001) استفاده شد. تحلیل واریانس چندراهه و آزمون t مستقل نشان داد که میانگین نیازهای روانشناختی خودمختاری، شایستگی و ارتباط، میانگین نظریه ذهن و میانگین راهبردهای سازش یافته تنظیم هیجان در بین دانشجویان دختر دارای تجربه طلاق والدین بطور معنی داری در سطح 05/0 کمتر از دانشجویان دختر بدون تجربه طلاق والدین بود. اما راهبردهای سازش نایافته تنظیم هیجان دانشجویان دختر دارای تجربه طلاق والدین بطور معنی داری در سطح 05/0 بیشتر از دانشجویان دختر بدون تجربه طلاق والدین بود. با توجه به بافته ها نتیجه می شود که بین دانشجویان دختر دارای تجریه و بدون تجربه طلاق والدین از نظر این سه متغیر تفاوت وجود دارد.
مدل ساختاری بهزیستی روانشناختی بر اساس نیازهای روانشناختی و ذهن آگاهی با نقش واسطه ای استفاده آسیب زا از اینترنت در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۴)
19 - 28
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارائه مدل ساختاری بهزیستی روانشناختی بر اساس نیازهای بنیادین روانشناختی و ذهن آگاهی با نقش واسطه ای استفاده آسیب زا از اینترنت در نوجوانان بود. پژوهش حاضر توصیفی_همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم شهرستان کاشان در سال تحصیلی 1402-1401 به تعداد 6470 نفر بود که از میان آنها بر اساس جدول مورگان نمونه ای به تعداد 325 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و پرسشنامه های بهزیستی روانشناختی (RSPWB) ریف (1989)، نیازهای روانشناختی (BSNQ) گاردیا و همکاران (2000)، ذهن آگاهی (MAAS) براون و ریان (2003)، اعتیاد به اینترنت (IAT) یانگ (1998) را تکمیل کردند. تحلیل داده ها به روش تحلیل مسیر انجام شد و برای بررسی نقش واسطه ای استفاده آسیب زا از اینترنت از آزمون بوت استراپ استفاده شد. نتایج نشان داد مسیر مستقیم نیازهای روانشناختی و ذهن آگاهی به استفاده آسیب زا از اینترنت و بهزیستی روانشناختی اثر معنادار داشت (05/0p<). همچنین نیازهای روانشناختی و ذهن آگاهی با میانجی گری استفاده آسیب زا از اینترنت بر بهزیستی روانشناختی اثر معنادار غیر مستقیم داشت (05/0p<). شاخص های برازش نشان داد مدل پیش فرض از برازش مناسب برخوردار است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که استفاده آسیب زا از اینترنت، نقش واسطه ای در ارتباط بین نیازهای روانشناختی و ذهن آگاهی با بهزیستی روانشناختی نوجوانان دارد.