تازه های علوم شناختی

تازه های علوم شناختی

تازه های علوم شناختی سال 27 بهار 1404 شماره 1 (پیاپی 106) (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

بررسی چندوجهی فرآیندهای شناختی در نارساخوانی: چشم اندازهایی پیرامون توجه و ادراک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نارساخوانی نقص توجه ادراک ارزیابی چندوجهی پردازش های شناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : ۱
مقدمه: نارساخوانی از شایع ترین اختلال های یادگیری است که علاوه بر پردازش آوایی، می تواند مهارت های توجه و ادراک را نیز مختل کند. شواهد نشان می دهند کودکان نارساخوان در پردازش محرک های دیداری و شنیداری دشواری دارند. این پژوهش با هدف ارزیابی نقص های توجه و ادراک در کودکان نارساخوان و مقایسه ی آنها با کودکان عادی انجام شد. روش کار: طی یک مطالعه مقطعی، ۴۰ کودک (۲۰ کودک نارساخوان و ۲۰ کودک عادی) از مدارس و مرکز جامع تکامل کودکان بیمارستان ضیاییان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سنجش توجه و ادراک، با استفاده از چهار تکلیف شناختی آدبال، پلک زنی توجه، نشانه گذاری پوزنر و ادراک شباهت و تفاوت در قالب یک وب اپلیکیشن جامع طراحی و اجرا گردید. تکالیف در دو محتوای زبانی/غیرزبانی و در دو حالت دیداری و یا شنیداری ارائه شدند. داده های دقت پاسخ و زمان واکنش با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آمیخته، واریانس تک عاملی در نرم افزار SPSS نسخه ۲۶ تحلیل شدند. یافته ها: کودکان نارساخوان در تکالیف زبانی و شنیداری عملکرد ضعیف تری از گروه کنترل داشتند (01/۰>P) و در برخی تکالیف زبانی زمان واکنش طولانی تری نشان دادند. افت درستی پاسخ و افزایش زمان واکنش در محرک های شنیداری_زبانی، نقش چالش برانگیز بار زبانی و پردازش آوایی را برجسته می کند. در مقابل، عملکرد در شرایط دیداری غیرزبانی تا حدی بهتر بود، اما همچنان از گروه عادی ضعیف تر گزارش شد. نتیجه گیری: نقص های توجه و ادراک در کودکان نارساخوان، به ویژه در موقعیت های زبانی و شنیداری، برجسته تر است. بنابراین، طراحی ابزارهای جامع ارزیابی چندوجهی و مداخلات آموزشی مبتنی بر تلفیق محرک های دیداری_شنیداری برای بهبود مهارت های خواندن و پردازش شناختی در این کودکان توصیه می شود.
۲.

رابطه کنترل شناختی با اهمال کاری تحصیلی در دانش آموزان دوره متوسطه: نقش میانجی خودتنظیمی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اهمال کاری تحصیلی خودتنظیمی کنترل شناختی کارکردهای اجرایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
مقدمه: اهمال کاری تحصیلی وضعیتی است که در آن دانش آموزان به طور مستمر و ناخودآگاه از انجام به موقع وظایف و کارهای مرتبط با تحصیل خود باز می مانند، که این امر می تواند تأثیرات مخربی بر عملکرد تحصیلی آنان داشته باشد. کارکردهای اجرایی و خودتنظیمی فرآیندهایی به منظور کنترل هدف مند شناخت و یادگیری هستند که به طور مثبت بر نتایج تحصیلی دانش آموزان تأثیر گذارند. مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش میانجی خودتنظیمی در رابطه بین کنترل شناختی با اهمال کاری تحصیلی در دانش آموزان متوسطه انجام شد. روش کار: در قالب پارادایم اثبات گرایی، با رویکرد کمی و در چارچوب یک طرح همبستگی از نوع مدل آزمایی معادلات ساختاری از بین دانش آموزان 12 تا 18 سال مشغول به تحصیل در مدارس متوسطه شهر خرم آباد در سال تحصیلی 1402-1401 از طریق روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای 452 نفر انتخاب شدند. مقیاس های ارزیابی کارکردهای اجرایی Holst و Thorell (2018)، انعطاف پذیری شناختی Dennis و Vander Wal (2010)، اهمال کاری تحصیلی McCloskey (2011) و پرسشنامه خودتنظیمیBouffard (1995) جهت گردآوری یافته ها مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها در چارچوب مدل سازی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS-27 و SmartPLS-4 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج به دست آمده از مدل سازی معادلات ساختاری حاکی از تأثیر معنادار کنترل شناختی بر اهمال کاری تحصیلی (001/0>P= ؛72/8=t ؛429/0-=β)، کنترل شناختی بر خودتنظیمی (001/0>P= ؛33/6=t ؛342/0=β) و خودتنظیمی بر اهمال کاری تحصیلی (001/0>P= ؛70/5=t ؛245/0-=β) بود. بدین سان، در تأثیر کنترل شناختی بر اهمال کاری تحصیلی در مدل مفهومی مطالعه حاضر خودتنظیمی نقش میانجی جزئی مکمل داشت. نتیجه گیری: در مجموع می توان چنین نتیجه گیری کرد که تأثیر مستقیم و غیرمستقیم کنترل شناختی بر اهمال کاری تحصیلی با افزایش سطح خودتنظیمی به طور معنا داری تشدید خواهد شد. خودتنظیمی در دانش آموزان نوجوان یک عامل محافظت کننده بین کنترل شناختی و اهمال کاری تحصیلی است.
۳.

عوامل روان شناختی و هیجانی مرتبط با کرونا: یک فراتحلیل از شواهد پژوهشی موجود(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فراتحلیل اضطراب کرونا عوامل شناختی عوامل هیجانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
مقدمه: همه گیری ویروس کووید-19، زندگی افراد را به طور گسترده در ابعاد روان شناختی، جسمانی، اجتماعی و اقتصادی تحت تاثیر قرار داد. اضطراب به عنوان پیامد اصلی رویارویی با موقعیت های غیر قابل پیش بینی و جدید نظیر آن چه در بحران های بهداشتی به وقوع می پیوندد، مطرح است. اضطراب کرونا شامل تجربه مجموعه ای از علائم ناخوشایند روانی و فیزیولوژیکی نظیر افسردگی، ناامیدی و افکار خودکشی است. هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل شناختی و هیجانی اثرگذار بر اضطراب کرونا در سال های 1399 تا 1401 به شیوه فراتحلیل بود. روش کار: جامعه آماری شامل کلیه پژوهش هایی بود که در این زمینه در ایران انجام گرفته و به صورت مقاله از طریق پایگاه های اینترنتی مگیران (Magiran)، سیلیویکا (Cilivica)، نورمگز (Noormags) و جهاد دانشگاهی (SID) در دسترس بودند. پس از جستجوی مقالات، تعداد 23 مطالعه، که بین سال های 1399 الی 1401 انجام شده بودند، انتخاب گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار CMA نسخه 2 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد اندازه اثر کلی عوامل شناختی_هیجانی در اضطراب کرونا در مدل اثرات ثابت 31/0 و در مدل اثرات تصادفی 43/0 بود. در بررسی جداگانه عواملی که بیش از یک بار تکرار شده بودند، متغیرهای انعطاف پذیری، اضطراب سلامت و اضطراب مرگ به ترتیب بیشترین اثر را بر اضطراب کرونا داشتند. همچنین با در نظر گرفتن زمان به عنوان متغیر تعدیل کننده، با گذشت زمان، اثرپذیری اضطراب کرونا از عوامل شناختی و هیجانی کاهش یافته بود. نتیجه گیری: از آنجایی که شناخت و هیجان در تعامل با هم در سطوح عملکردی و عصبی، رفتار را تشکیل می دهند و تنظیم موثر هیجان جهت عملکرد موفق بسیار مهم است، توجه به این عوامل در پیشگیری از اضطراب ناشی از کرونا دارای اهمیت است.
۴.

رابطه ترومای دوران کودکی با علائم وسواسی_جبری: نقش میانجی همجوشی فکر-عمل و اجتناب تجربه ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اجتناب تجربه ای ترومای کودکی علائم وسواسی - جبری همجوشی فکر - عمل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
مقدمه: طیف وسیعی از عوامل ژنتیکی، عصب شناختی، روان شناختی و اجتماعی در سبب شناسی اختلال وسواسی_جبری دخیل هستند و شروع آن می تواند از طریق مسیرهای مختلفی ایجاد شود. هدف این پژوهش بررسی نقش میانجی همجوشی فکر- عمل و اجتناب تجربه ای در رابطه بین ترومای دوران کودکی و علائم وسواسی _ جبری در بزرگسالان بود. روش کار: روش پژوهش توصیفی_همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی افراد مراجعه کننده به کلینیک ها و مراکز خدمات روان شناختی شهر تهران در سال 1403 تشکیل دادند، از این افراد 260 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل پرسشنامه آسیب های کودکی، پرسشنامه همجوشی فکر و عمل، پرسشنامه پذیرش و عمل- نسخه دوم و پرسشنامه تجدید نظر شده وسواس فکری_عملی بود. همچنین تحلیل داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون، مدل یابی معادلات ساختاری و در فضای نرم افزارهای SPSS-26 وAMOS-24 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار است و اثر مستقیم ترومای کودکی (001/0>P ،64/5t= ،33/0β=) همجوشی فکر–عمل (001/0>P ،27/11t= ،82/0β=) و اجتناب تجربه ای (001/0>P ،68/10t= ،66/0β=) بر علائم وسواسی_جبری معنادار و مثبت بود. همچنین، اثر غیرمستقیم متغیر ترومای کودکی بر علائم وسواسی_جبری از طریق نقش میانجی همجوشی فکر-عمل معنا دار (05/0>P ،66/0=b) و اثر غیرمستقیم ترومای کودکی بر علائم وسواسی_جبری از طریق نقش میانجی اجتناب تجربه ای معنا دار (05/0>P ،53/0=b) بود. نتایج همچنین نشان داد که متغیرهای پژوهش در مجموع 68 درصد از واریانس علائم وسواسی_جبری را تبیین می کنند. نتیجه گیری: نتایج حاکی از نقش میانجی همجوشی فکر-عمل و اجتناب تجربه ای بین ترومای کودکی و علائم وسواسی_جبری بود. این یافته ها نشان می دهد که کاهش اجتناب تجربه ای و همجوشی فکر- عمل ممکن است شیوه مناسبی جهت تکمیل درمان علائم وسواسی_جبری در افراد مبتلا به ترومای کودکی باشد.
۵.

تاثیر تحریک جریان مستقیم فراجمجمه ای بر عملکردهای اجرایی کودکان مبتلا به فلج مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تحریک جریان مستقیم فراجمجمه ای فلج مغزی کارکردهای اجرایی BRIEF عملکردهای اجرایی شناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
مقدمه: در حال حاضر به طور گسترده پذیرفته شده که فلج مغزی بسیار بیشتر از یک "اختلال در وضعیت و حرکت" است و اغلب با طیف گسترده ای از اختلالات، مانند اختلالات شناختی، ارتباطی و حسی_ادراکی همراه است. لذا این مطالعه با هدف بررسی تاثیر تحریک جریان مستقیم فراجمجمه ای بر عملکردهای اجرایی کودکان مبتلا به فلج مغزی صورت گرفت. روش کار: مطالعه حاضر از نوع آزمایشی دو گروهی بود. شرکت کنندگان کودکان مبتلا به فلج مغزی 7 تا 18 سال ساکن شهر تهران بودند، 36 نفر به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش (tDCS) (هر گروه 18 نفر) جای دهی شدند. گروه آزمایش10 جلسه 20 دقیقه ای به صورت پنج بار در هفته به مدت 2 هفته tDCS دریافت کرد و گروه کنترل در لیست انتظار باقی ماندند. ارزیابی با استفاده از پرسشنامه کارکردهای اجرایی BRIEF فرم والدین انجام شد و داده ها با استفاده از آزمون واریانس یک راهه تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد در گروه آزمایش زیر مولفه بازداری (7/2±26/77)، انتقال توجه (61/1±21/54)، کنترل هیجان (6/1 20±/80)، آغازگری (35/2±16/77)، حافظه کاری (14/2±20/54)، سازمان دهی (98/1±38/16) و نمره کل عملکرد اجرایی (73/92±3/170) بالاتر از گروه کنترل بوده است؛ این در حالی است که در زیر مولفه های برنامه ریزی (56/3±23/31) و کنترل (02/62±2/17) بود که این میزان از گروه کنترل پایین تر بوده است؛ با این وجود نتایج آزمون واریانس یک راهه نشان داد دو گروه به جز در زیرمولفه سازمان دهی در سایر زیرمولفه ها با یکدیگر تفاوت معناداری نداشته اند (05/0≤P). نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد tDCS به عنوان یک وسیله کمکی برای توان بخشی کودکان فلج مغزی چشم انداز کاربردی خوبی دارد و اگرچه نتایج بررسی های این مطالعه معنادار نبود در زمینه تاثیر tDCSبر عملکردهای اجرایی شناختی کودکان مبتلا به فلج مغزی نیاز به مطالعات بیشتری وجود دارد.
۶.

مدل سازی نقش سلول های اختصاصی مهاری در پردازش محرک های بینایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نورون مهاری تحریک بینایی مدل انتگرال و آتش نشتی تعمیم یافته

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
مقدمه: گابا یک انتقال دهنده عصبی مهاری کلیدی در دستگاه عصبی مرکزی است که نقش مهمی در کاهش فعالیت نورونی، تنظیم ارتباطات عصبی، کاهش استرس و بهبود کیفیت خواب ایفا می کند. دو نوع اصلی از نورون های میانجی مهاری، پاروالبومین (PV⁺) و سوماتواستاتین (SST⁺)، در تنظیم پاسخ مغز به محرک های حسی، به ویژه بینایی، نقش دارند. با این که اثرات کلی این نورون ها مشخص است، اما عملکرد دقیق و ارتباط آنها با سلول های پیرامیدال هنوز به درستی روشن نشده است. تحلیل کمی این ارتباطات برای رمزگشایی از مدارهای عصبی پیچیده و نیز پیشرفت در درمان بیماری های عصبی و طراحی سامانه های هوشمند اهمیت بالایی دارد. روش کار: در این مطالعه از داده های مؤسسه Allenاستفاده شد. با بهره گیری از تکنیک پچ کلمپ، ویژگی های شلیک نورون های PV⁺ و SST⁺ در موش های ۴۵ تا ۷۰ روزه بررسی شد. حیوانات تحت بیهوشی قرار گرفتند، پرفیوژ شدند و برش های مغزی تهیه گردید. سپس از مدل های انتگرال و آتش نشتی تعمیم یافته (GLIF) برای شبیه سازی رفتار نورونی استفاده شد و این مدل ها با داده های الکتروفیزیولوژیکی بهینه سازی شدند. یافته ها: تحلیل واریانس نشان داد که مدل GLIF₁ قادر به بازتولید ۶۵ درصد از واریانس بود و عملکرد نورون های مهاری (۸۲ درصد) بهتر از تحریکی (۶۹ درصد) بود. مدل GLIF₂ با قانون بازنشانی کاهش عملکرد نشان داد. در مدل GLIF₃ با افزودن جریان های پساشلیک، واریانس نورون های مهاری به ۸۴ درصد رسید. GLIF₄ با بهینه سازی بیشتر، عملکرد هر دو نوع نورون را بهبود داد. نتیجه گیری: مدل های GLIF می توانند رفتار نورون های زیستی را با پارامترهای اندک و دقت بالا شبیه سازی کنند. مدل های پیچیده تر کارآمدترند، اما احتمال بیش برازش را افزایش می دهند. انتخاب ویژگی های کلیدی برای مدل سازی موفق ضروری است.
۷.

بازنمایی عصبی واژگان بویایی در پردازش استعاره های مفهومی در مغز زنان بر پایه داده های تصویربرداری تشدید مغناطیسی عملکردی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادراک حس بویایی استعاره مفهومی تصویربرداری تشدید مغناطیسی عملکردی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
مقدمه: مطالعات عصب شناسی کمک شایانی به گسترش دانش ما از نحوه پردازش واژه ها در مغز نموده اند. در جهت بدنمندسازی کلمات حسی، همواره سعی بر این بوده است که ارتباط این واژه ها با نحوه ادراک حس های مختلف مورد بررسی قرار گیرد. یک سیستم حسی که پژوهش درباره بازنمایی های نورونی معانی واژه هایش مورد غفلت واقع شده است سیستم بویایی است. از این رو این مطالعه با هدف بازنمایی عصبی واژه های حس بویایی در استعاره های مفهومی انجام شد. روش کار: بانک داده ای از 48 جمله مربوط به استعاره های مفهومی حس بویایی و 48 جمله مربوط به جملات تحت اللفظی تشکیل گردید و نحوه پردازش این جملات در مغز با استفاده از تصویربرداری تشدید مغناطیسی عملکردی مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش، بیست و شش آزمودنی در سنین 20 تا 35 سال، همگی خانم های سالم راست دست شرکت کردند و فعالیت های مغزی آنها در حین مواجهه با تصاویر جملات ثبت گردید. یافته ها: مقایسه آماری بین عملکرد مغزی در حین مواجهه با استعاره ها و جملات تحت اللفظی حاکی از این بود که تنها در هنگام پردازش استعاره ها نواحی حس بویایی ثانویه فعالیت هایی را در بازنمایی های حسی_حرکتی و ادراکی نشان می دهند. فعالیت قشر اوربیتوفرونتال (ناحیه بویایی ثانویه) به منظور همگرایی اطلاعات مدالیته های بویایی، چشایی و بینایی در مطالعات دیگر نیز دیده شده است. نتیجه گیری: با توجه به عدم فعالیت معنا دار در مناطق مربوط به پردازش هیجانات و همچنین مناطق اولیه بویایی، ما بر این باور هستیم که شاید فقدان خوشایندی حس بویایی در جملات استعاره ای دلیل این امر می باشد. امید است که این یافته ها بتواند راه گشای درک بهتر مکانیسم مغزی مربوط به پردازش واژگان فارسی گردد.
۸.

مدل سازی محاسباتی تمایز بین دو مقدار ناهمگونی در یک جفت محرک در ناحیه V4 قشر بینایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ناهمگونی دوچشمی ناحیه V4 مدل سازی محاسباتی ادراک عمق توانایی تمایز ناهمگونی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
مقدمه: این پژوهش سازوکارهای محاسباتی تمایز ناهمگونی دوچشمی را در ناحیه V4 قشر بینایی با رویکردی نوین در مدل سازی بررسی می کند. هدف، تحلیل توانایی نورون های V4 در تشخیص ناهمگونی های ظریف نزدیک به صفحه تثبیت و ارائه چارچوبی محاسباتی برای تبیین این فرایند است. فرضیه اصلی بیان می دارد که تمایز ناهمگونی در V4 به اختلاف مطلق جفت ناهمگونی ها و نزدیکی آنها به ناهمگونی صفر وابسته است. روش کار: داده های الکتروفیزیولوژیک از ۱۵۶ نورون V4 در میمون های ماکاک با ارائه استریوگرام های نقطه ای تصادفی (RDS) با ناهمگونی های 2°/1±، 6°/0±، 3°/0± و ۰° و ضرایب همبستگی متغیر گردآوری شد. شاخصی نوین به نام «شاخص توانایی تمایز ناهمگونی» (DDAI) معرفی شد که توانایی جمعیت نورونی در تفکیک جفت ناهمگونی ها را با تحلیل ROC کمی سازی می کند. این شاخص میانگین سطح نرمال شده زیر منحنی ROC برای هر جفت محرک است. مدل محاسباتی DCM برای پیش بینی الگوهای DDAI توسعه یافت. یافته ها: نتایج نشان داد نورون های V4 برای ناهمگونی های نزدیک به صفر تنظیم پذیری بالایی دارند و تغییرپذیری پاسخ (ضریب تغییرات) در این محدوده کمینه است. با افزایش قدر مطلق ناهمگونی، تغییرپذیری پاسخ افزایش یافت. مدل DCM با دقت بالا (ضریب همبستگی پیرسون= 969/0، ضریب اسپیرمن= 887/0) الگوهای DDAI را پیش بینی کرد. آزمون هم ارزی (TOST) تأیید کرد که پیش بینی های مدل عملاً با داده های تجربی معادلند (میانگین اختلاف= 00018/0، فاصله اطمینان 90% در بازه ±03/0). نتیجه گیری: یافته ها فرضیه اصلی را تأیید می کنند که توانایی تمایز ناهمگونی در V4 به اختلاف مطلق جفت ناهمگونی ها و نزدیکی آنها به ناهمگونی صفر وابسته است. ناحیه V4 از راهبرد رمزگذاری کارآمدی بهره می برد که دقت را در ناهمگونی های نزدیک به عمق تثبیت اولویت بندی می کند و برای ناهمگونی های بزرگ تر رمزگذاری خشن تری ارائه می دهد. چارچوب DCM پایه ای محکم برای درک پردازش ناهمگونی در سطح جمعیت نورونی فراهم می کند و کاربردهایی در سیستم های بینایی مصنوعی و ارزیابی اختلالات استریوسکوپیک دارد.

آرشیو

آرشیو شماره‌ها:
۱۰۱