سامره اسدی مجره

سامره اسدی مجره

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۶ مورد.
۱.

اثربخشی طرحواره درمانی گروهی بر تعهد عاطفی و خودکارآمدی جنسی در زنان با طلاق عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خودکارآمدی جنسی تعهد عاطفی طلاق عاطفی طرحواره درمانی گروهی زنان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵ تعداد دانلود : ۶۵
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی طرحواره درمانی گروهی بر تعهد عاطفی و خود کارآمدی جنسی در زنان با طلاق عاطفی صورت گرفت. روش این پژوهش نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون و با گروه کنترل و دوره پیگیری 3 ماهه بود. جامعه آماری شامل زنان با تجربه طلاق عاطفی مراجعه کننده به کلینیک روان شناختی شهر رشت در سال 1402 بود که از بین آن ها 30 نفر داوطلب واجد شرایط به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری جایگذاری شدند. هر دو گروه پرسشنامه های تعهد عاطفی (ECQ) اپشتاین و همکاران (1983) و خودکارآمدی جنسی (SSEQ) وزیری و لطفی کاشانی (1392) را تکمیل کردند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه (هر جلسه 60 دقیقه) تحت برنامه طرحواره درمانی گروهی قرار گرفت. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد مداخله طرحواره درمانی گروهی به طور معناداری باعث افزایش تعهد عاطفی و خودکارآمدی جنسی در گروه آزمایش شد (001/0>P) و این نتیجه تا مرحله پیگیری ماندگار بود. بنابراین استفاده از محتوا و دستورالعمل های طرحواره درمانی گروهی در افزایش تعهد عاطفی و خودکارآمدی جنسی زنان با طلاق عاطفی موثر خواهد بود.
۲.

نقش میانجی خودانتقادی در رابطه بین ذهن آگاهی و نگرانی از تصویر بدن در دانشجویان با نشانگان پرخوری عصبی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خودانتقادی ذهن آگاهی نشانگان پرخوری عصبی نگرانی از تصویر بدن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷ تعداد دانلود : ۳۳
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی خودانتقادی در رابطه بین ذهن آگاهی و نگرانی از تصویر بدن در دانشجویان با نشانگان پرخوری عصبی انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی_همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش کلیه دانشجویان با نشانگان پرخوری عصبی شاغل به تحصیل دانشگاه های آزاد استان گیلان در نیمسال دوم تحصیلی 1402-1401 بودند. 300 دانشجو از طریق نمونه گیری هدفمند برای گروه نمونه انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه های نگرانی تصویر بدنی (BICI) لیتلتون و همکاران (2005)، پرسشنامه مقیاس سطوح خودانتقادی تامپسون و زوروف (2۰۰4)، پرسشنامه پرخوری عصبی گورمالی، بلک، داستون، رادین (1982) و مقیاس ذهن آگاهی (MASS) ریان و براون (2003) جمع آوری شد. داده ها با استفاده از تحلیل معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گفت. نتایج نشان داد که ذهن آگاهی و خودانتقادی بر نگرانی از تصویر بدن اثر مستقیم و معنادار دارد (05/0>P). همچنین ذهن آگاهی به طور مستقیم بر خودانتقادی اثر دارد (05/0>P). همچنین نتایج آزمون بوت استرپ نشان داد که ذهن آگاهی با نقش میانجی خوانتقادی بر نگرانی از تصویر بدن اثر غیرمستقیم معنادار دارد (05/0>P). طبق نتایج مدل پیشنهادی پژوهش از برازش مناسب برخوردار است. نتایج پژوهش حاکی از اهمیت نقش ذهن آگاهی بر نگرانی از تصویر بدن دانشجویان با نشانگان پرخوری عصبی می باشد. با توجه به نتایج بدست آمده اجرای برنامه هایی به منظور بهبود ذهن آگاهی در دانشجویان با نشانگان پرخوری عصبی می تواند منجر به کاهش نگرانی از تصویر بدن و خودانتقادی در آنان شود.
۳.

اثربخشی آموزش چند حسی بر سرعت پردازش، حافظه کاری و هماهنگی دیداری-حرکتی کودکان مبتلا به اختلال یادگیری ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش چند حسی اختلال یادگیری ریاضی سرعت پردازش حافظه کاری هماهنگی دیداری-حرکتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸ تعداد دانلود : ۳۳
اختلال یادگیری ریاضی با اختلال در عملکرد شناختی مرتبط است. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش چند حسی بر سرعت پردازش، حافظه کاری و هماهنگی دیداری-حرکتی کودکان مبتلا به اختلال یادگیری ریاضی بود. روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری مورد مطالعه شامل کلیه کودکان دارای اختلال یادگیری ریاضی پایه دوم تا پنجم مراجع کننده به مراکز اختلال یادگیری شهرستان رشت در سال تحصیلی 1402-1401 بود. حجم نمونه به صورت هدفمند شامل 30 کودک بود که تشخیص اختلال یادگیری ریاضی را دریافت کردند که به طور  تصادفی در دو گروه 15 نفره گمارده شدند (گروه آزمایش و گواه). ابزار پژوهش شامل نسخه چهارم مقیاس هوش وکسلر کودکان (2003) جهت ارزیابی سرعت پردازش و حافظه کاری، آزمون تشخیصی ایران کی مت (1988)، آزمون مهارت های دیداری–حرکتی بندر گشتالت (1938) و آزمون ماتریس های پیشرونده ریون (1936) بود. داده ها با روش های امار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی (تحلیل کوواریانس) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش چند حسی تاثیر معناداری بر سرعت پردازش و حافظه کاری و هماهنگی دیداری–حرکتی کودکان مبتلا به اختلال یادگیری ریاضی داشت. بنابراین می توان از آموزش چند حسی برای کاهش مشکلات کودکان مبتلا به اختلال یادگیری ریاضی بهره جست.
۴.

مقایسه امکان سنجی آموزش چند حسی و توانمندسازی شناختی بر سرعت پردازش، حافظه کاری و هماهنگی دیداری-حرکتی کودکان مبتلا به اختلال یادگیری ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توانمندسازی شناختی آموزش چند حسی اختلال یادگیری ریاضی حافظه کاری سرعت پردازش هماهنگی دیداری – حرکتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳ تعداد دانلود : ۲۴
پژوهش حاضر با هدف مقایسه امکان سنجی آموزش چند حسی و توانمندسازی شناختی بر سرعت پردازش، حافظه کاری و هماهنگی دیداری-حرکتی کودکان مبتلا به اختلال یادگیری ریاضی انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری مورد پژوهش شامل کلیه کودکان دارای اختلال یادگیری ریاضی پایه دوم تا پنجم مراجع کننده به مراکز اختلال یادگیری شهرستان رشت در سال تحصیلی 1402 - 1401 بود. حجم نمونه به صورت هدفمند شامل 45 کودک بود که تشخیص اختلال یادگیری ریاضی را دریافت کردند و به طور تصادفی در سه گروه 15 نفره گمارده شدند (2گروه آزمایش و گروه گواه). ابزار پژوهش شامل نسخه چهارم مقیاس هوش وکسلر کودکان (WISC-IV، 2003)، جهت ارزیابی سرعت پردازش و حافظه کاری، آزمون تشخیصی ایران کی مت (KMDT، 1988)، آزمون مهارت های دیداری - حرکتی بندر گشتالت (BVMGT، 1938) و آزمون ماتریس های پیشرونده ریون (PMRT،1936) بود. داده ها با روش اماری تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین سرعت پردازش، حافظه کاری و هماهنگی دیداری-حرکتی در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح (05/0> p) وجود داشت. علاوه بر این، بین میزان اثر بخشی دو مداخله تفاوت معناداری وجود نداشت ( 05/0P> ). بنابراین هر دو مداخله جهت بهبود سرعت پردازش، حافظه کاری و هماهنگی دیداری-حرکتی کودکان مبتلا به اختلال یادگیری ریاضی مفید واقع می گردد.
۵.

الگو یابی ساختاری رابطه بین توانمندسازی روان شناختی و کیفیت زندگی بر اساس نقش میانجی باورهای دینی در بیماران مبتلا به سوء مصرف مواد افیونی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸ تعداد دانلود : ۳۹
سابقه و هدف: سوء مصرف مواد یکی از مهم ترین چالش های بهداشتی، روانی، اجتماعی است که امروزه مشکلات گسترده ای را بر بیشتر کشورهای جهان تحمیل نموده است. هدف مطالعه حاضر بررسی الگو یابی ساختاری رابطه بین توانمندسازی روان شناختی و کیفیت زندگی بر اساس نقش میانجی باورهای دینی در بیماران مبتلا به سوء مصرف مواد افیونی بود. روش کار: روش این پژوهش توصیفی - همبستگی مبتنی بر الگوی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش تمامی بیماران مبتلا به سوء مصرف مواد افیونی مراجعه کننده به مرکز اجتماع درمان مدار ترک اعتیاد سایبان آرامش واقع در شهر رشت بود. نمونه پژوهش 300 آزمودنی بود که به روش دردسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه توانمندسازی روان شناختی، مقیاس کوتاه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت و پرسش نامه باورهای مذهبی و برای تحلیل یافته ها از روش الگوی معادلات ساختاری استفاده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان داد تمامی شاخص های برازش در حد مطلوبی قرار داشت. اثر مستقیم توانمندسازی روان شناختی (45/0) و باور دینی درونی (29/0) بر کیفیت زندگی مثبت؛ و اثر مستقیم باور دینی بیرونی بر کیفیت زندگی (18/0-) منفی و هر دو در سطح 001/0 معنی دار بود. اثر مستقیم توانمندسازی روان شناختی بر باور دینی درونی (20/0) مثبت و اثر مستقیم توانمندسازی روان شناختی بر باور دینی بیرونی (17/0) منفی و هر دو در سطح 01/0 معنی دار بود. علاوه براین، اثر غیرمستقیم توانمندسازی روان شناختی بر کیفیت زندگی از طریق باور دینی درونی (05/0) و باور دینی بیرونی (03/0) مثبت و در سطح 05/0 معنی دار بود. بنابراین می توان گفت که باور دینی درونی و بیرونی نقش واسطه ای در ارتباط توانمندسازی روان شناختی با کیفیت زندگی داشت. نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمده، هرچقدر باورهای دینی در بیماران مبتلا به سوء مصرف مواد افیونی بالاتر باشد، به همان میزان توانمندسازی روان شناختی و کیفیت زندگی بیشتر می شود. بنابراین، باورهای دینی متغیّری اخلاقی - اسلامی است که می تواند بر توانمندسازی روان شناختی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سوء مصرف مواد افیونی تأثیر بگذارد.
۶.

ارائه مدل ساختاری رابطه سبک های فرزند پروری ادراک شده با رفتارهای پر خطر از راه میانجی گری تاب آوری و تنظیم هیجان در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نوجوانی رفتار پر خطر سبک های فرزند پروری ادراک شده تاب آوری تنظیم هیجان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۶ تعداد دانلود : ۲۴۳
مقدمه: نوجوانی از بحرانی ترین دوره های زندگی می باشد. دوره رشد سریع جسمی وتحولات عاطفی و روانی است. بیش ترین ناسازگاری های رفتاری در این دوره نمود می یابد.گرایش به رفتارهای پرخطر یکی از ناسازگاری های رفتاری دوران نوجوانی بشمار می رود. مواد و روش ها: این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است.جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهرستان لنگرود می باشد که در سال تحصیلی 1400-1399مشغول به تحصیل بودند. شرکت کنندگان در پژوهش 265 نفر از دانش آموزان مدارس گوناگون لنگرود بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند.داده ها با استفاده از مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی(IARS)،پرسش نامه سبک های فرزندپروری بامریند،مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون(CD-RIS)) و پرسش نامه ی تنظیم هیجان جان و گروس(2002)گردآوری شد. برای بررسی برازش مدل پیشنهادی پژوهشگر از مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزار ایموس استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که سبک های فرزندپروری مقتدرانه، مستبدانه و سهل گیر به واسطه تنظیم هیجان و تاب آوری بررفتار پرخطر اثر معنی داری دارد. بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش، سبک فرزندپروری مقتدرانه منجر به کاهش رفتارهای پرخطر می شود.
۷.

ارتباط مقابله مذهبی (مثبت و منفی) با ابعاد سلامت روان دانشجویان در دوران قرنطینه همه گیری ویروس کرونا: نقش واسطه ای تاب آوری روانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تاب آاوری سلامت روان کرونا مقابله مذهبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۱ تعداد دانلود : ۱۷۴
پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط مقابله مذهبی (مثبت و منفی) با ابعاد سلامت روان دانشجویان در دوران قرنطینه همه گیری ویروس کرونا به واسطه نقش تاب آوری انجام گردید. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی به روش تحلیل مسیر می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت در نیمسال دوم سال تحصیلی 1400-1399 بود که از میان آن ها، نمونه ای شامل 220 دانشجو به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و پرسشنامه سلامت روان گلدبرگ و میلر، (GHQ)، پرسشنامه تاب آوری کانر-دیویدسون (CD-RISC) و فرم کوتاه مقیاس مقابله مذهبی پارگامنت و همکاران (RCS) را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از روش تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که ارتباط تاب آوری با ابعاد سلامت روان (شکایات جسمانی، اضطراب و بی خوابی، نارساکنش وری اجتماعی و افسردگی) معنادار است (01/0p<). ارتباط مقابله مذهبی مثبت و منفی با تاب آوری نیز مستقیم و معنادار بود (01/0p<). همچنین، ارتباط مقابله مذهبی منفی با ابعاد سلامت روان به واسطه تاب آوری معنادار دارد (01/0p<). بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که مدل مفهومی از برازش خوبی برخوردار است و یافته های پژوهش مبنی بر ارتباط مقابله مذهبی با سلامت روان دانشجویان به واسطه تاب آوری، دارای تلویحات کاربردی برای روان شناسان بالینی و سلامت می باشد.
۸.

تاثیر آموزش شفقت ورزی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودانتقادی و اضطراب مادران دارای فرزند مبتلا به بیماری فنیل کتونوری (PKU)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فنیل کتونوریا شفقت ذهن آگاهی اضطراب خودانتقادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۰ تعداد دانلود : ۱۶۱
وجود کودک با نیازهای ویژه در یک خانواده نوعی بحران به شمار می آید و والدین آنها تنش و فشار روانی فراوانی متحمل می شوند. هدف پژوهش حاضرتعیین اثر بخشی آموزش شفقت ورزی مبتنی بر ذهن آگاهی، بر خودانتقادی و اضطراب مادران دارای فرزند مبتلا به بیماری فنیل کتونوری است. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل می باشد. 24 نفر از مادران دارای فرزند مبتلا به بیماری PKU شهر قزوین در سال 1399 با توجه به معیار ورودی و به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش 9 جلسه آموزش دریافت کردند و گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. به منظور جمع آوری داده ها ازپرسشنامه خودانتقادی (2004) و پرسشنامه اضطراب بک (1998) استفاده شد. در تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس تک متغیره و تحلیل کواریانس چندمتغیره استفاده گردید. نتایج نشان داد که آموزش شفقت ورزی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودانتقادی و اضطراب مادران تاثیر معنادار داشته (p<0/01) و منجر به کاهش خودانتقادی و اضطراب مادران گردید. نتایج پژوهش دارای تلویحات کاربردی بوده و می تواند به عنوان یک شیوه درمانی در کاهش اضطراب و خودانتقادگری مادران کودکان PKU استفاده گردد.
۹.

رابطه بین الگوهای ارتباطی و جو عاطفی خانواده با سرزندگی تحصیلی دانش آموزان: نقش میانجی تاب آوری تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الگوهای ارتباطی جو عاطفی خانواده سرزندگی تحصیلی تاب آوری تحصیلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۱ تعداد دانلود : ۱۸۱
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه بین الگوهای ارتباطی و جو عاطفی خانواده با سرزندگی تحصیلی به میانجی گری تاب آوری تحصیلی دانش-آموزان بود. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانش آموزان متوسطه دوم شهر قزوین در نیم سال تحصیلی 1399- 1400 بودند. نمونه آماری شامل 387 دانش آموز مقطع متوسطه دوم شهر قزوین بود که با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بود. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه الگوهای ارتباطی خانواده فیتزپاتریک و ریچی (1994)، پرسشنامه جو عاطفی خانواده هیل برن (1964)، پرسشنامه سرزندگی تحصیلی حسین چاری و دهقانی زاده (1393)، تاب آوری تحصیلی ساموئلز (2004)، استفاده شد. روش تحلیل داده مدل یابی معادلات ساختاری بود که کلیه تحلیل ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS26 و AMOS24 صورت گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که رابطه ساختاری الگوهای ارتباطی و جو عاطفی خانواده با سرزندگی تحصیلی از طریق میانجی گری تاب آوری تحصیلی دانش آموزان برازش دارد. نتایج حاصل از روابط مستقیم متغیرهای پژوهش در مدل نهایی نشان می دهد که در کل نمونه تمامی ضرایب مسیر به غیر از جهت گیری هم نوایی با تاب آوری تحصیلی از لحاظ آماری معنادار بود. براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که رابطه الگوهای ارتباطی و جو عاطفی خانواده با سرزندگی تحصیلی به واسطه نقش تاب آوری تحصیلی برازش دارد.
۱۰.

ارتباط ذهن آگاهی و خودکارآمدی مادران با تعاملات والد-فرزند کودکان دبستانی در دوره قرنطینه خانگی ناشی از کرونا ویروس (کووید-19)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۱۷ تعداد دانلود : ۱۱۴
در حال حاضر پاندمی کرونا یکی از مسائل مهم و اصلی بهداشت و درمان در ایران و تمام دنیا می باشد و قرنطینه خانگی ناشی از آن، خانواده، و روابط اعضای خانواده را تحت تاثیر قرار داده است. ﻫﺪف ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ تعیین ارتباط ذهن آگاهی و خودکارآمدی مادران با تعاملات والد-فرزند کودکان دبستانی در دوره قرنطینه خانگی ناشی از کرونا ویروس بود. ﻃﺮح ﭘﮋوﻫﺶ ﺗﻮﺻیﻔی و از ﻧﻮع ﻫﻤﺒﺴﺘﮕی ﺑﻮد. ﺟﺎﻣﻌﻪ آﻣﺎری ﭘﮋوﻫﺶ ﺷﺎﻣﻞ ﺗﻤﺎﻣی ﻣﺎدران دارای کﻮدک6 تا 12 ساله شهر رشت در زمستان سال 1399بود که از میان آنها، با روش ﻧﻤﻮﻧﻪ ﮔیﺮی دردسترس تعداد 205 نفر انتخاب گردیدند و مقیاس ذهن آگاهی فرایبورگ(FMI-SF) ، مقیاس خودکارآمدی والدگری دومکا (PSAM)، مقیاس رابطه مادر-کودک( MCRE) را تکمیل کردند. دادهﻫﺎ ﺑﺎ کمک ﻧﺮم اﻓﺰار 24 SPSS و با استفاده از روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تحلیل گردید. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد بین ذهن آگاهی والدین با رابطه مادر و فرزند رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (P<0/01)، و همچنین در ادامه تحلیل نشان داد که بین خودکارآمدی والدین با رابطه مادر و فرزند رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (P<0/01)که در نهایت تحلیل داده های موجود نشان داد ارتباط ذهن آگاهی و خودکارآمدی والدین با رابطه مادر و فرزند مثبت و معنادار است. ذهن اگاهی و خودکارآمدی والدین نقش معناداری در تبیین رابطه مادر و فرزند دارند(01/0>P). نتایج پژوهش حاضر برای روان شناسان و مشاوران خانواده دارای تلویحات کاربردی بوده و با ارتقای سطح ذهن آگاهی و خودکارآمدی مادران میتوان کیفیت روابط والد-فرزند را بهبود بخشید.
۱۱.

ارتباط میان ادراک از روابط والدین، سبک های والدگری و سرزندگی تحصیلی در دختران نوجوان: نقش واسطه ای خودکارآمدی عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سبک های والدگری ادراک از روابط والدین سرزندگی تحصیلی خودکارآمدی نوجوانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸ تعداد دانلود : ۲۱
هدف پژوهش حاضر، ارزیابی برازش مدل ارتباطی ادراک از روابط والدین و سبک های والدگری با سرزندگی تحصیلی دختران نوجوان به میانجی گری خودکارآمدی عمومی بود. روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل تمام دانش آموزان دختر متوسطه ی اول شهرستان ماسال استان گیلان در سال 1401-1400 و والدین آن ها بودند. نمونه ی آماری شامل 238 دانش آموز بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های ادراک کودک از والدین گرولنیک و همکاران (POPS) (1997)، سبک های والدگری بامریند (1988)، سرزندگی تحصیلی دهقانی زاده و چاری (2011) و خودکارآمدی عمومی شرر و همکاران (1982) بود. تحلیل داده ها با روش همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری با نرم افزارهای 26SPSS و 24AMOS انجام گرفت. یافته ها نشان دادند رابطه ی ساختاری بین سبک های والدگری مستبدانه، مقتدرانه و ادراک از روابط والدین با سرزندگی تحصیلی از طریق میانجی گری خودکارآمدی عمومی دانش آموزان برازش دارد. ضرایب مسیر اثرات مستقیم سبک والدگری مستبدانه و خودکارآمدی عمومی بر سرزندگی تحصیلی نیز معنی دار بود. بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که خودکارآمدی در رابطه ی بین ادارک از روابط والدینی و سبک های والدگری با سرزندگی تحصیلی نقش میانجی دارد و یافته ها دارای تلویحات کاربردی برای مشاوران و روان شناسان فعال در حوزه ی خانواده و تحصیلی است.
۱۲.

اثربخشی آموزش یکپارچگی حسی- حرکتی بر حافظه ی فعال و هماهنگی دیداری حرکتی دانش آموزان نارساخوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش یکپارچگی حسی - حرکتی حافظه ی فعال دانش آموزان نارساخوان هماهنگی دیداری - حرکتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۵ تعداد دانلود : ۱۷۳
زمینه و هدف: کودکان نارساخوان اغلب مشکلاتی در حافظه ی فعال و هماهنگی دیداری-حرکتی دارند که باعث عدم موفقیت تحصیلی آن ها می شود. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش یکپارچگی حسی-حرکتی بر حافظه ی فعال و هماهنگی دیداری-حرکتی دانش آموزان نارساخوان انجام شد. روش: طرح این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه ی آماری شامل تمامی دانش آموزان نارساخوان مراجعه کننده به مرا کز آموزشی و توان بخشی مشکلات ویژه یادگیری شهر رشت در سال تحصیلی 1398-99 بود که از میان آن ها نمونه ای به حجم 40 نفر به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه جایگماری شدند. برنامه ی مداخله ای در 8 جلسه ی 60 دقیقه ای بر روی گروه آزمایشی اجرا شد. در حالی که گروه گواه مداخله ای را دریافت نکرد. ابزار های پژوهش، نسخه چهارم مقیاس هوشی وکسلر کودکان ) 2003 ( و آزمون ادراک دیداری-حرکتی بندرگشتالت ) 1938 ( بود. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که آموزش یکپارچگی حسی-حرکتی تأثیر معناداری بر حافظه ی فعال و هماهنگی دیداری-حرکتی دانش آموزان نارساخوان داشت ) 01 / .)P > 0 نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده در این پژوهش مبنی بر تأثیر آموزش یکپارچگی حسی-حرکتی بر حافظه ی فعال و هماهنگی دیداری-حرکتی می توان نتیجه گرفت که از این برنامه می توان به عنوان یک گزینه ی مناسب در طراحی برنامه های روان شناختی و تحصیلی کودکان با نارساخوانی در نظر گرفت.
۱۳.

اثربخشی آموزش نظم جویی هیجانی در مقایسه با آموزش ذهن آگاهی بر انعطاف پذیری شناختی و تعامل والد - فرزند در مادران دارای کودکان کم توان ذهنی خفیف(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انعطاف پذیری شناختی تعامل والد - فرزند نظم جویی هیجانی ذهن آگاهی کم توان ذهنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۱۴ تعداد دانلود : ۲۱۷
زمینه: بررسی پیشینه نشان می دهد که آموزش نظم جویی هیجانی و ذهن آگاهی هر یک منجر به ارتقاء انعطاف پذیری شناختی و تعامل والد - فرزند شده اند؛ اما هنوز مشخص نیست کدام یک از این مداخلات می توانند در طول زمان اثربخشی بیشتری داشته باشند. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش نظم جویی هیجانی و ذهن آگاهی بر انعطاف پذیری شناختی و تعامل والد - فرزند در مادران دارای کودکان مبتلا به کم توانی ذهنی خفیف انجام شد. روش: پژوهش از نوع شبه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مادران دارای کودکان مبتلا به کم توانی ذهنی خفیف مراجعه کننده به مدارس استثنایی شهر رشت در سال تحصیلی 99-1398 بودند. 36 نفر به روش در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 12 نفری قرارگرفتند. گروه های آزمایش تحت آموزش نظم جویی هیجانی (8 جلسه 90 دقیقه ای) و ذهن آگاهی (8 جلسه 90 دقیقه ای) قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی (دنیس و وندروال، ۲۰۱۰) و مقیاس رابطه والد - فرزند (پیانتا، 1994) بودند. تحلیل داده ها با روش تحلیل واریانس مختلط انجام شد. یافته ها: آموزش نظم جویی هیجانی و ذهن آگاهی بر بهبود انعطاف پذیری شناختی و تعامل والد - فرزند و مؤلفه های آن ها در مراحل پس آزمون و پیگیری مؤثر بودند؛ همچنین در مرحله پیگیری تفاوت معناداری بین دو مداخله در این متغیرها مشاهده نشد (0/01 >P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان گفت آموزش نظم جویی هیجانی و ذهن آگاهی با ارتقای بازسازی هیجانی، کاهش پردازش خود ارجاعی منفی و افزایش توانایی انجام رفتارهای هدفمند، آگاهی از تجربیات لحظه حاضر و برگرداندن توجه بر سیستم شناختی و پردازش کارآمدتر اطلاعات، در نهایت باعث بهبود انعطاف پذیری شناختی و تعامل والد - فرزند مادران دارای کودکان مبتلا به کم توانی ذهنی خفیف شدند.
۱۴.

الگوی ارتباطی تاب آوری و ذهن آگاهی با بهزیستی هیجانی با نقش واسطه ای تنظیم هیجان در بیماران سرطانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تاب آوری ذهن آگاهی بهزیستی هیجانی تنظیم هیجان سرطان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۰ تعداد دانلود : ۲۱۹
مقدمه: بیماری سرطان بر جنبه های مختلف کیفیت زندگی بیمار ازجمله وضعیت روحی، روانی، اجتماعی و اقتصادی تأثیر دارد. هدف پژوهش حاضر، ارزیابی الگوی ارتباط ذهن آگاهی و تاب آوری با بهزیستی هیجانی با نقش واسطه ای تنظیم هیجان در بیماران سرطانی بود. روش: روش اجرای این پژوهش توصیفی و طرح پژوهش همبستگی از نوع الگویابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری در این پژوهش شامل بیماران سرطانی در سال 1399 بود که به شکل نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. نمونه پژوهش شامل 200 نفر (زن و مرد) از بیماران سرطانی در بیمارستان امام حسین (ع) شهر تهران بود. برای جمع آوری داده ها از فرم کوتاه مقیاس ذهن آگاهی فرایبرگ سوئر و همکاران (2011)، فرم کوتاه مقیاس تاب آوری (واگنیلد و یانگ، 2009)، پرسشنامه تنظیم هیجان گروس و جان (2002) و مقیاس بهزیستی ذهنی کی یز و ماگیارمو (2003) استفاده گردید. جهت تحلیل روابط واسطه ای از روش بوت استرپ استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد ذهن آگاهی و تاب آوری بر بهزیستی هیجانی اثر مستقیم و معنی دار دارد. اثر مستقیم ذهن آگاهی و تاب آوری بر تنظیم هیجان نیز معنادار بود. نقش واسطه ای تنظیم هیجان در رابطه بین ذهن آگاهی و تاب آوری با بهزیستی هیجانی معنادار نبود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش برای متخصصان و روانشناسان حوزه سلامت تلویحات کاربردی داشته و می توان نتیجه گرفت که ذهن آگاهی و تاب آوری بر بهزیستی هیجانی بیماران سرطانی اثر مستقیم دارند.
۱۵.

تأثیر برنامه مداخله ای چندوجهی (آموزش یکپارچگی حسی- حرکتی در سطح کودک و والدین) بر نگرش و عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مداخله چندوجهی یکپارچگی حسی - حرکتی کودک و والدین نگرش و عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۶ تعداد دانلود : ۲۱۷
زمینه و هدف: نگرش و عملکرد خواندن دانش آموزان با نارساخوانی می تواند نقش مهمی در موفقیت یا شکست در عملکرد تحصیلی ایفا کند؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر برنامه مداخله ای چندوجهی (آموزش یکپارچگی حسی- حرکتی در سطح کودک و والدین) بر نگرش و عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان انجام شد. روش: طرح این پژوهش شبه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان نارساخوان مراجعه کننده به مراکز آموزشی و توانبخشی مشکلات ویژه یادگیری شهر رشت در سال تحصیلی 99-1398 بودند که از میان آنها نمونه ای به حجم 40 دانش آموز به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب، و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جای دهی شدند. ابزار های پژوهش شامل نسخه چهارم مقیاس هوشی وکسلر کودکان (2003)، مقیاس نگرش خواندن (مک کنا و کر، 1990)، آزمون خواندن و نارساخوانی (کرمی نوری و مرادی، 1384) بود. برنامه مداخله ای چندوجهی در 8 جلسه 60 دقیقه ای فقط روی گروه آزمایش اجرا شد و گروه گواه فقط آموزش های معمول مراکز آموزشی خود را دریافت می کردند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد برنامه آموزش یکپارچگی حسی-حرکتی در سطح کودک و والدین بر نگرش و عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان مؤثر است (0/01> P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر مبنی بر مؤثر بودن برنامه مداخله ای، می توان آموزش تعاملی مادر و کودک مبتنی بر این روش را به عنوان یک گزینه مناسب در طراحی برنامه های روان شناختی و تحصیلی برای کودکان با نارساخوانی در نظر گرفت.
۱۶.

اثربخشی حساسیت زدایی منظم و خودتنظیمی بر وابستگی دانش آموزان به اینترنت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حساسیت زدایی منظم خودتنظیمی وابستگی به اینترنت دانش آموزان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۰ تعداد دانلود : ۱۹۶
زمینه و هدف: یکی از عوامل بیرونی تأثیرگذار بر افت تحصیلی، استفاده افراطی از ابزارهای دیجیتالی است. در این میان استفاده از اینترنت شایع ترین مشغولیت در دانش آموزان محسوب می شود. هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی حساسیت زدایی منظم و خود تنظیمی بر وابستگی دانش آموزان به اینترنت بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. با نمونه گیری هدفمند، 45 دانش آموز در سال تحصیلی 98- 1397 از شهرستان رشت با بیشترین نمرات در پرسشنامه اعتیاد به اینترنت کیمبرلی یانگ (1995) انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه جایدهی شدند. پس از 12 جلسه مداخله حساسیت زدایی منظم و خودتنظیمی، مجدداً پرسشنامه اعتیاد به اینترنت اجرا شد. داده های آماری با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیره و ویرایش 21 نرم افزار آماری SPSS تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش حساسیت زدایی منظم و خودتنظیمی بر وابستگی دانش آموزان به اینترنت مؤثر بوده است. همچنین خودتنظیمی بیشتر از حساسیت زدایی منظم بر وابستگی به اینترنت دانش آموزان اثر داشته است (0/001>P). نتیجه گیری: حساسیت زدایی منظم با تغییرات رفتاری، و خودتنظیمی با ایجاد تغییرات شناختی، موجبات کاهش وابستگی به اینترنت را فراهم می آورد؛ بنابراین می توان از آموزش حساسیت زدایی منظم و خودتنظیمی در کاهش وابستگی به اینترنت دانش آموزان بهره برد.
۱۷.

بازتاب کهن الگوهای روان زنانه و روان مردانه از دیدگاه یونگ در خانه های سنتی فلات مرکزی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آنیما آنیموس خانه های سنتی فلات مرکزی ایران نمادهای کهن الگویی یونگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۳ تعداد دانلود : ۱۷۲
کهن الگو در روان جمعی انسان برانگیزاننده اعمال انواع کنش در ذهن معنوی اوست و از آنجا که جوهره هنر، ذهن و روان آدمی است، مقاله حاضر ارتباط میان روان کاوی و معماری را جست وجو می کند. کارل گوستاو یونگ، مبدع نظریه روان شناسی تحلیلی و باسط تئوری کهن الگوها، معماری را چونان روان انسان می داند. به طوری که موقن است ابداً پدیده ای دست ساز بشر موجود نیست که نخست به صورت پندار و خیال در روان نبوده باشد. شمار کهن الگوها به عنوان موضوع اصلی بحث بسیار است. این تحقیق با محوریت قرار دادن دو کهن الگوی آنیما و آنیموس، نخست در پی یافتن و گردآوری نمادهای این کهن الگوها در اندیشه ها، آیین ها و باورهای قومی و سپس ایجاد تناظر در نمادهای برخی از مهم ترین اجزای خانه های سنتی فلات مرکزی ایران شامل دستگاه ورودی، حیاط، ایوان، حوض خانه، اتاق، بادگیر، سرداب و سایر است. مقاله پیش رو با رویکرد تحلیل محتوا در پارادایم کیفی به روش استقرایی و قیاسی انجام پذیرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهند میان نمادهای کهن الگوهای آنیما و آنیموس و مضامین معنوی نهفته در اجزای خانه های سنتی تناظر برقرار است و همان گونه که روان انسان کامل سرشتی دووجهی دارد، تعادل میان هردو نمودهای روان زنانه و روان مردانه در کلیت والای معماری سنتی خانه نیز دیده می شود.
۱۸.

مقایسه اثربخشی آموزش تنظیم هیجان و ذهن آگاهی بر بهبود نشخوار فکری مادران دارای کودکان کم توان ذهنی خفیف(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کم توانی ذهنی نشخوار فکری آموزش تنظیم هیجان آموزش ذهن آگاهی مادران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۳۶ تعداد دانلود : ۳۴۹
مقدمه و هدف: داشتن فرزند کم توان ذهنی برای والدین به خصوص مادران به عنوان مراقبان اصلی، مشکلات روان شناختی فزاینده ای را به همراه دارد. روش های مختلفی در سال های اخیر برای درمان این مشکلات در سطوح پژوهشی و بالینی مورد استفاده قرار گرفته است که پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش تنظیم هیجان و ذهن آگاهی بر بهبود نشخوار فکری مادران دارای کودکان مبتلا به کم توانی ذهنی خفیف انجام شد. روش: این پژوهش از نوع مطالعات شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی مادران دارای کودک مبتلا به کم توانی ذهنی خفیف مراجعه کننده به مدارس استثنایی شهر رشت در سال تحصیلی 99-1398 تشکیل می دادند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 36 نفر از این مادران انتخاب، و در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه 12 مادر) به صورت تصادفی جایدهی شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس پاسخ نشخواری (نولن هوکسما و مارو، 1991) استفاده شد و پس اجرای 9 جلسه آموزشی 90 دقیقه ای تنظیم هیجان و ذهن آگاهی برای دو گروه آزمایشی، هر سه گروه مورد سنجش مجدد در مرحله پس آزمون قرار گرفتند. داده ها به روش تحلیل کوواریانس تک متغیری و چندمتغیری در محیط نرم افزار SPS S-22 تحلیل شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش تنظیم هیجان و ذهن آگاهی، تأثیر معناداری بر کاهش نشخوار فکری کلی و مؤلفه های آن در مادران دارای کودکان مبتلا به کم توانی ذهنی خفیف دارد (01/0 > P ). همچنین بر اساس نتایج حاصل از آزمون تعقیبی، بین آموزش تنظیم هیجان و آموزش ذهن آگاهی بر نشخوار فکری کلی و مؤلفه های آن، تفاوت معنادار وجود ندارد (05/0 P> ). نتیجه گیری: بر اساس این یافته ها می توان بیان کرد که آموزش تنظیم هیجان با ارتقای بازسازی هیجانی، کاهش پردازش خودارجاعی منفی، و افزایش توانایی انجام رفتارهای هدفمند؛ و آموزش ذهن آگاهی با افزایش آگاهی از تجربیات لحظه کنونی و پردازش کارآمدتر اطلاعات ، در بهبود نشخوار فکری مادران دارای کودکان مبتلا به کم توانی ذهنی خفیف مؤثر است.
۲۰.

تأثیر روان درمانی مثبت گرا بر بهزیستی روانی و سخت رویی روان شناختی مادران کودکان با نیازهای ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روان درمانگری مثبت گرا بهزیستی سخت رویی کودکان با نیازهای ویژه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵۰ تعداد دانلود : ۴۵۰
زمینه و هدف: حضور یک کودک دارای ناتوانی یا بیماری، برای والدین و به خصوص مادران بسیار تنش آور است، زیرا که آنها تنیدگی، احساس گناه، و خستگی بیشتری را تجربه می کنند. تحقیق حاضر با هدف بررسی تأثیر روان درمانی مثبت گرا در افزایش بهزیستی روانی و سخت رویی روان شناختی مادران دارای کودک با نیازهای ویژه انجام گرفت. روش: این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه ناهمسان بود. جامعه مورد مطالعه را مادران با کودکان با نیازهای ویژه شهرستان رودسر در سال 1396 تشکیل داده بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 30 نفر انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه گواه جایدهی شدند. هر دو گروه قبل از اجرای آموزش، مقیاس های بهزیستی (ریف، 1989) و سخت رویی روان شناختی (کوباسا، 1986) را تکمیل کردند. گروه آزمایش طی 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت روان درمانی ثبت گرا قرار گرفتند اما گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد نمرات گروه آزمایش در مقایسه با نمرات گروه گواه، در متغیر بهزیستی روانی و سخت رویی روان شناختی به طور معناداری افزایش یافته است. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، روان درمانی مثبت گرا با ایجاد تفکرات و روان بنه های ذهنی مثبت توانسته است شاخص های سلامت روان و کیفیت زندگی را در مادران کودکان با نیازهای ویژه افزایش دهد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان