ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۰۱ تا ۱٬۲۲۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
۱۲۰۱.

بررسی ویژگی های روانسنجی نسخه فارسی مقیاس همدلی عاطفی، شناختی و جسمانی بزرگسالان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: همدلی همدلی شناختی همدلی عاطفی همدلی جسمانی پایایی روایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۲۱
مقیاس همدلی شناختی، عاطفی و جسمی ساختار سه مولفه جدیدی از همدلی را پیشنهاد می کند. هدف از این پژوهش بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس همدلی شناختی، عاطفی و جسمانی بود. روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری کلیه دانشجویان دامنه سنی 18 تا 50 سال ایرانی در سال تحصیلی 1401-1402 بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش شامل مقیاس همدلی شناختی، عاطفی و جسمانی(CASES)، مقیاس واکنش بین فردی(IRI) ، پرسشنامه، الکسی تیمیای پرس (PAQ) مقیاس تجربه زمانی لذّت بودند. داده های پژوهش به روش تحلیل عاملی تأییدی ، (CFA) آلفای کرونباخ و ضریب پیرسون با استفاده از نرمافزارهای SPSS 24 و Lisrel 8 تجزیه وتحلیل شدند. پایایی پرسشنامه با استفاده از روش همسانی درونی محاسبه شد. برای به دست آوردن اعتبار همگرا نیز از پرسشنامه های الکسی تایمیا پرس (2018)، مقیاس واکنش بین فردی دیویس (1983) مقیاس تجربه زمانی لذت گارد (2006) استفاده شد. نتایج حاصل از محاسبه پایایی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، ضریب الفای بالاتر از 70/0 را نشان داد. تحلیل عاملی تائیدی نیز نشان داد که راه حل سه عاملی از برازش مناسب تری برخوردار است. نتیجه تحلیل همبستگی از اعتبار این مقیاس و به ویژه جداسازی همدلی جسمانی از همدلی عاطفی پشتیبانی می کند. براساس نتایج این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که مقیاس همدلی عاطفی، شناختی و جسمانی از پایایی و اعتبار مناسب برخوردار است و مولفه ها را از هم متمایز می سازد.
۱۲۰۲.

بررسی اثربخشی مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری بر ادراک درد، خستگی مزمن و توانمندسازی شناختی مبتلایان به فیبرومیالژیا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: مدیریت استرس شناختی - رفتاری ادراک درد خستگی مزمن توانمندسازی شناختی فیبرومیالژیا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۶ تعداد دانلود : ۱۱۳
اهداف فیبرومیالژی یک سندرم درد اسکلتی-عضلانی مزمن است که با درد در سطح گسترده، نقاط حساس، خستگی و اختلال خواب مشخص می شود و علت شناسی آن ناشناخته است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری بر ادراک درد، خستگی مزمن و توانمندسازی شناختی مبتلایان به فیبرومیالژیا بود. مواد و روش ها روش تحقیق حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با دو گروه (یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل) است. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان مبتلا به فیبرومیالژیا بود که در نیم سال دوم 1401-1402 به مطب متخصصین روماتولوژی شهر تبریز مراجعه کرده اند و توسط فوق تخصص، روماتولوژی مبتلابه فیبرومیالژیا تشخیص داده شده بودند. نمونه پژوهش شامل 36 نفر از این بیماران بود که به صورت دردسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی ساده در دو گروه گمارده شدند؛ 18 نفر در گروه آزمایش که تحت کلاس های آموزشی مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری طی 10 جلسه 90 دقیقه ای آموزش دیدند و 18 نفر در گروه کنترل که هیچ گونه مداخله ای دریافتند نکردند. ابزار تحقیق شامل پرسش نامه ﺗﺠﺪیﺪﻧﻈﺮﺷﺪﻩ ﺩﺭﺩ ﻣک ﮔیﻞ، پرسش نامه خستگی مزمن و پرسش نامه توانمندسازی روانشناختی بود. یافته ها نتایج تحلیل کوواریانس (مانکوا) نشان داد میانگین دو گروه آزمایش و کنترل بر مؤلفه های ادراک درد، خستگی مزمن و توانمندسازی شناختی در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری داشت (0/05˂P). نتیجه گیری براساس یافته ها می توان گفت آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری باعث بهبود ادراک درد، خستگی مزمن و توانمندسازی شناختی در مبتلایان به فیبرومیالژیا می شود. بنابراین از این روش درمانی می توان در مراکز مشاوره و سلامت روان برای بهبود افراد مبتلا به فیبرومیالژیا بهره گرفت. ۸۱۹,۱
۱۲۰۳.

تأثیر درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی در بستر رسانه اجتماعی بر عملکرد جنسی و پریشانی جنسی زنان مبتلا به دیابت: کارآزمایی بالینی تصادفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: روش درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی عملکرد جنسی پریشانی جنسی دیابت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۲ تعداد دانلود : ۸۹
اهداف این پژوهش با هدف بررسی تأثیر روش درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی در بستر رسانه های اجتماعی بر عملکرد جنسی و پریشانی جنسی زنان مبتلا به دیابت انجام شد. مواد و روش ها این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده با گروه کنترل هم زمان بود که به مدت 12 ماه از آبان ماه سال ۱۴۰1 تا آبان ماه سال ۱۴۰2 در کلیه مراکز جامع سلامت شهر قزوین انجام شد. مشارکت کنندگان با استفاده از روش بلوک بندی متعادل تصادفی در دو گروه مداخله (36 نفر) و کنترل (36 نفر) تخصیص یافتند. مداخله به صورت فردی در بستر رسانه اجتماعی در 8 جلسه حدود 60 دقیقه ای برای گروه مداخله ارائه شد. پرسش نامه اطلاعات جمعیت شناختی، پرسش نامه اختلال عملکرد جنسی، پرسش نامه پریشانی جنسی و پرسش نامه ذهن آگاهی قبل از مداخله، بلافاصله 1 و 3 ماه بعد از اتمام جلسات تکمیل شدند. داده ها با استفاده از روش آنالیز واریانس-کوواریانس برای اندازه گیری های مکرر با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 در سطح معنی داری 0/05 تحلیل شدند. یافته ها توزیع متغیرهای جمعیت شناختی بین گروه های مطالعه به جز در متغیرهای تحصیلات خانم و همسرش متوازن می باشد. بنابراین این متغیرها به عنوان کوواریت در تحلیل های بعدی کنترل شدند. نمرات عملکرد جنسی و ذهن آگاهی در گروه مداخله نسبت به کنترل در سنجش های بعد از مداخله به صورت معنی داری بیشتر بود. بدین ترتیب این مداخله به صورت مؤثری توانست عملکرد جنسی و ذهن آگاهی زنان مبتلا به دیابت را افزایش دهد. نمرات پریشانی جنسی در گروه مداخله نسبت به کنترل در سنجش های بعد از مداخله به صورت معنی داری کمتر بود. ازاین رو این مداخله به صورت مؤثری توانست پریشانی جنسی زنان مبتلا به دیابت را کاهش دهد. نتیجه گیری یافته های مطالعه حاضر نشان داد مداخله درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی در بستر رسانه اجتماعی با افزایش عملکرد جنسی و کاهش میزان پریشانی جنسی و افزایش ذهن آگاهی زنان مبتلا به دیابت همراه بوده است. همچنین میزان ذهن آگاهی در تمام ابعاد شامل مشاهده، توصیف، عمل ذهن آگاهانه و واکنشی نبودن افزایش یافته و تنها در بعد غیرقضاوتی بودن تأثیر نداشته است. ۹۸۹,۱
۱۲۰۴.

اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر ابعاد نارسایی هیجانی و تحمل پریشانی زنان دارای گرایش به طلاق عاطفی

کلیدواژه‌ها: طلاق عاطفی تحمل پریشانی نارسایی هیجانی ذهن آگاهی زنان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۸ تعداد دانلود : ۴۷
مقدمه: خانواده شالوده زندگی فردی، اجتماعی و هسته اصلی زندگی زوجین است. هدف: هدف پژوهش حاضرتعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر ابعاد نارسایی هیجانی و تحمل پریشانی زنان دارای گرایش به طلاق عاطفی بود. روش:روش پژوهش نیمه آزمایشی ازنوع پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل زنان متاهل دارای گرایش به طلاق عاطفی مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی شهر بابل در سه ماهه اول سال 1402 بود که تعداد 30 نفر از آنان به صورت دردسترس انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هرگروه 15نفر)جایگزین شدند. جهت گردآوری داده ها از طلاق عاطفی پاینز (1996)، نارسایی هیجانی بگبی و همکاران (1994) و تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) استفاده شد. برنامه آموزش ذهن آگاهی به مدت 8جلسه 90 دﻗﯿﻘﻪای براساس مدل سگال و همکاران(2002)صرفا بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره با نرم افزار spss نسخه 24 مورد تحلیل قرار گرفت. یافته: نتایج نشان داد بین نمرات پیش آزمون پس آزمون دو گروه آزمایش و کنترل در نارسایی هیجانی و تحمل پریشانی زنان دارای گرایش به طلاق عاطفی و مولفه هایش تفاوت معنی داری وجود دارد(01/0>p). به طور کلی آموزش ذهن آگاهی بر نارسایی هیجانی و تحمل پریشانی تاثیر معنی داری داشت(01/0>p). نتیجه گیری:مطابق با یافته ها آموزش ذهن آگاهی بر نارسایی هیجانی و تحمل پریشانی زنان دارای گرایش به طلاق عاطفی موثر بود.ازین رو از این برنامه می توان برای کمک به زنان دارای گرایش به طلاق عاطفی استفاده کرد.
۱۲۰۵.

نیازهای ویژه آموزشی کودکان و نوجوانان ساکن مراکز سازمان بهزیستی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: نیازهای ویژه آموزشی کودکان و نوجوانان مراکز بهزیستی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۷ تعداد دانلود : ۶۴
مقدمه: کودکان و نوجوانان ساکن مراکز بهزیستی به دلیل شرایط زندگی نامناسب و آسیبهای متعددی که متحمل شده اند، نیاز به حمایت و مراقبت ویژه دارند. آموزش یکی از عوامل مؤثر در بهبود رفاه، سلامت و آینده این گروه از کودکان و نوجوانان است که می تواند به ارتقای شایستگی آنها کمک کند. هدف این مقاله بررسی نیازهای ویژه آموزشی کودکان و نوجوانان ساکن مراکز سازمان بهزیستی است. روش: این پژوهش از رویکرد تفسیری و روش کیفی استفاده کرده است. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته بوده است. نمونه گیری در این پژوهش به شیوه هدفمند و با حداکثر تنوع انجام شده و درنهایت مشارکت کنندگان 45 نفر و شامل سه گروه اصلی شدند: کودکان و نوجوانان ساکن مراکز بهزیستی، مدیران و مربیان این مراکز و متخصصان رشته های مرتبط با موضوع پژوهش. یافته ها: این مطالعه دو مضمون اصلی را در رابطه با نیازهای آموزشی کودکان و نوجوانان ساکن مراکز شناسایی کرد. مضمون اول بر پرداختن به شکاف بین نتایج آموزشی فعلی و مطلوب متمرکز است. این تم دو حوزه کلیدی را در بر می گیرد: نیازهای مبتنی بر دانش و نیازهای مبتنی بر مهارت. نیازهای دانش محور شامل آموزش شهروندی برای توانمندسازی جوانان به عنوان شهروندان فعال است؛ درحالی که نیازهای مبتنی بر مهارت بر مهارتهای بین فردی، فنی و خودکنترلی برای زندگی مستقل و آمادگی نیروی کار بسیار مهم است. مضمون دوم نیازهای آموزشی را از منظر علایق و خواسته های خود کودکان و نوجوانان برجسته می کند. این مضمون بر اهمیت برنامه های ورزشی و هنری نه تنها برای تفریح، بلکه برای ارتقای سلامت روان، مهارتهای اجتماعی، ابراز وجود و خلاقیت تأکید می کند. بحث: این پژوهش نشان داد که کودکان و نوجوانان ساکن مراکز بهزیستی نیازهای ویژه آموزشی متنوعی دارند که باید با توجه به شرایط آنها موردتوجه قرار گیرند. پیشنهاد هایی برای بهبود وضعیت آموزشی این گروه از کودکان و نوجوانان در پایان مقاله ارائه شده است.
۱۲۰۶.

اثربخشی بازی درمانی کودک محور بر مشکلات رفتاری و تنظیم شناختی هیجان در کودکان دارای نشانگان اختلالات اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اختلالات اضطرابی مشکلات رفتاری بازی درمانی کودک محور تنظیم شناختی هیجان کودکان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۵ تعداد دانلود : ۱۱۵
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی بازی درمانی کودک محور بر مشکلات رفتاری و تنظیم شناختی هیجان در کودکان دارای نشانگان اختلالات اضطرابی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه ی کودکان 4 تا 7 سال دارای نشانگان اختلالات اضطرابی شهر فریدون کنار در سال 1401 بود که از بین آنها 75 کودک به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. سپس از میان این کودکان، 30 کودک که دارای بالاترین نمره در مقیاس اضطراب بودند، به صورت تصادفی در دو گروه (15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل) جایگذاری شدند. ابزارهای سنجش شامل مقیاس اضطراب کودکان پیش دبستانی اسپنس و همکاران (2001PAS, )، پرسشنامه مشکلات رفتاری راتر و همکاران (1967BPS, ) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گراس و جان (2003CERQ, ) بود. گروه آزمایش طی هشت جلسه ی 45 دقیقه ای و هفته ای دو بار تحت مداخله ی مبتنی بر بازی درمانی کودک محور لندرث (1993) قرار گرفتند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین پس آزمون مشکلات رفتاری و تنظیم شناختی هیجان در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 05/0p< وجود دارد. در نتیجه بازی درمانی کودک محور می تواند به عنوان روش کارآمدی در بهبود مشکلات رفتاری و تنظیم شناختی هیجان کودکان دارای نشانگان اختلالات اضطرابی مورد استفاده قرار گیرد.
۱۲۰۷.

مقایسه اثربخشی درمان های شناختی-رفتاری و مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نشانه های افسردگی، افکار غیر منطقی، بازداری هیجانی و ارزشمندی در زندگی در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درمان شناختی- رفتاری درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش ارزشمندی بازداری هیجانی افکار غیرمنطقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۱ تعداد دانلود : ۶۵
پژوهش های اخیر نشان می دهد که اثر بخشی رویکردهای درمانی را نمی توان تنها برحسب نشانه های اختلال های روانی مورد سنجش قرار داد و با توجه به تحولاتی که در رویکردهای فراتشخیصی رخ داده است ، بهتر است کارآمدی رویکردهای درمانی بر ابعاد مختلف روان شناختی نیز مورد توجه قرار گیرد. هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان های شناختی- رفتاری و مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نشانه های افسردگی ، افکار غیرمنطقی ، بازداری هیجانی و ارزش مندی زندگی بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری شامل کلیه افرادی بود که به کلینیک های روان شناسی منطقه 5 تهران مراجعه کردند. نمونه گیری به روش هدف مند و پس از مصاحبه پژوهشگر با شرکت کنندگان و احراز ملاک های تشخیصی افسردگی اساسی براساس DSM-5 به عمل آمد. درمجموع ، 60 نفر بیمار مبتلا به افسردگی اساسی انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه 20 نفره جای گذاری شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه باورهای غیرمنطقی جونز (IBQ-40) ، سیاهه افسردگی بک (ویرایش دوم) ، پرسشنامه ارزش مندی زندگی و پرسشنامه بازداری هیجانی (ECQ) بود. یافته ها نشان داد که در بهبود نشانه های افسردگی و افکار غیرمنطقی ، درمان شناختی- رفتاری مؤثرتر بود؛ ولی در بهبود بازداری هیجانی و ارزش مندی زندگی ، درمان پذیرش/ تعهد اثربخش تر بود. می توان نتیجه گرفت که دو رویکرد درمانی شناختی- رفتاری و پذیرش و تعهد ابعاد متفاوتی از سلامت روانی را مورد هدف قرار می دهند و درمان پذیرش و تعهد حداقل در کوتاه مدت اثرات کمتری بر نشانه شناسی افسردگی و افکار غیرمنطقی بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی دارد.
۱۲۰۸.

Predicting Marital Satisfaction Based on Cognitive Emotion Regulation Strategies with the Mediating Role of Resilience in Married Women(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Resilience Marital conflict Cognitive emotion regulation strategies Marital satisfaction

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰ تعداد دانلود : ۲۲
Objective: The objective of the present study was to predict marital satisfaction in married women based on cognitive emotion regulation strategies with the mediating role of resilience. Methods: This descriptive-correlational study employed a structural equation modeling approach. The statistical population included all married women experiencing marital conflict who visited clinics and counseling centers in District 5 of Tehran in 2021. From this population, 250 women were selected using a non-random, convenience sampling method. Data were collected using the Sanaei Marital Conflict Questionnaire (1998), the ENRICH Marital Satisfaction Scale (1981), the Garnefski and Kraaij Cognitive Emotion Regulation Questionnaire (2006), and the Connor-Davidson Resilience Scale (2003). The data were analyzed using correlation tests and structural equation modeling. Findings: The results indicated a positive and significant relationship between cognitive emotion regulation strategies and resilience with marital satisfaction (P < 0.01). The findings supported the mediating role of resilience in the relationship between cognitive emotion regulation strategies and marital satisfaction in married women experiencing marital conflict (P < 0.01). Additionally, the modified model showed a good fit. Conclusion: The results demonstrated that resilience and cognitive emotion regulation strategies play an important role in marital satisfaction. It is essential to consider these critical variables in counseling programs for women experiencing marital conflict.
۱۲۰۹.

Comparison of the Effectiveness of the Premarital Preparation Program Based on Olson's Model and Premarital Education Using the Awareness and Choice Method on Attitudes Toward Marriage(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Attitude toward marriage premarital preparation program Olson model awareness and choice method

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸ تعداد دانلود : ۲۰
Objective: The aim of the present study was to compare the effectiveness of the premarital preparation program based on Olson's model with premarital education using the awareness and choice method on attitudes toward marriage among university students. Methods: The research method was quasi-experimental, employing a pre-test, post-test, and follow-up design with experimental and control groups. The statistical population included students on the verge of marriage at Dezful University of Medical Sciences. Using convenience sampling and considering inclusion and exclusion criteria, three groups of 15 individuals each were selected as the sample and responded to the study's questionnaires. Findings: The results indicated that the impact of premarital education using the awareness and choice method on attitudes toward marriage in the post-test and follow-up phases was 46.5% and 22.2%, respectively, demonstrating the effectiveness of this intervention compared to the control group. Additionally, the impact of the premarital preparation program based on Olson's model on attitudes toward marriage in the post-test and follow-up phases was 69.7% and 57.3%, respectively, indicating the effectiveness of this intervention compared to the control group. Conclusion: It can be concluded that premarital education and preparation programs can assist in reducing divorce rates and facilitate better partner selection among couples.
۱۲۱۰.

Identifying Criteria for a Successful Marriage: A Grounded Theory Study(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Successful marriage couples Qualitative approach grounded theory

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰ تعداد دانلود : ۱۲
Objective: This study aims to identify the criteria for a successful marriage through a qualitative approach using grounded theory methodology. Methods: This qualitative study employed grounded theory with a systematic approach. Participants included 12 married individuals from Iran, selected through purposive sampling. Data were collected via semi-structured interviews, analyzed using open, axial, and selective coding following Strauss and Corbin’s method. Lincoln and Guba’s criteria for trustworthiness were applied to ensure the reliability of findings. Findings: The study identified five paradigms: central factors, causal factors, contextual factors, facilitating factors, and outcomes, encompassing 11 main categories, 21 subcategories, and 45 initial codes. The central category of "couple interactions" included emotional regulation, mutual understanding, intimacy, commitment, and satisfaction as key indicators of a successful marriage. Causal factors included initial attraction, emotional maturity, and family interactions during courtship, while facilitating factors highlighted family support. Contextual factors such as economic, cultural, familial, and individual aspects were also significant. Conclusion: The findings emphasize that successful marriages are influenced by a combination of individual, relational, and contextual factors. Practical applications include incorporating these insights into premarital counseling, marital therapy, and educational programs to promote emotional well-being, mutual understanding, and satisfaction in marital relationships.
۱۲۱۱.

بررسی اثربخشی بازی درمانی بر افسردگی و احساس تنهایی در کودکان دچار اختلال نارساخوانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اثربخشی بازی درمانی کودکان اختلال نارساخوانی حمایت اجتماعی اضطراب اجتماعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۲۱
هدف: هدف این پژوهش بررسی اثربخشی بازی درمانی بر کاهش افسردگی و احساس تنهایی در کودکان دچار اختلال نارساخوانی است. روش شناسی: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل کودکان مقطع ابتدایی دچار اختلال نارساخوانی در نیمه اول سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۴۰۱ می باشد. از طریق نمونه گیری هدفمند و در دسترس، ۳۰ کودک انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. ابزارهای گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه های استاندارد افسردگی و احساس تنهایی بود. گروه آزمایش به مدت ۸ جلسه بازی درمانی دریافت کردند، در حالی که گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری مناسب انجام شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بازی درمانی تأثیر معناداری بر کاهش افسردگی و احساس تنهایی در کودکان دچار اختلال نارساخوانی دارد. نتایج پیگیری دوماهه نیز نشان داد که تأثیرات مثبت بازی درمانی در طول زمان پایدار بوده است. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان دهنده اثربخشی بازی درمانی به عنوان یک روش مداخله ای مؤثر برای بهبود شرایط روان شناختی کودکان دچار اختلال نارساخوانی است. این مداخله می تواند به عنوان بخشی از برنامه های درمانی در حوزه اختلالات یادگیری و روان شناختی مورد استفاده قرار گیرد. پیشنهاد می شود که تحقیقات آینده به بررسی تأثیرات طولانی مدت این روش و استفاده از آن در سایر گروه های سنی و اختلالات مرتبط بپردازند.
۱۲۱۲.

روایی تشخیصی نسخه سوم سیاهه شخصیتی چندوجهی مینه سوتا (MMPI-3) در سطح ملی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روایی تشخیصی سیاهه شخصیتی چندوجهی مینه سوتا رفتارهای ضداجتماعی فعالیت گرایی هیپومانیک ترس های محدودکننده رفتار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲ تعداد دانلود : ۱۳
زمینه و هدف: فرایند سنجش روانشناختی با تاکید بر رویکرد درمانی همواره نقش موثری در شناسایی و تشخیص مشکل ها و اختلال های شخصیتی و روانشناختی دارد. بنابراین، هدف این پژوهش تعیین روایی تشخیصی نسخه سوم سیاهه شخصیتی چندوجهی مینه سوتا (MMPI-3) در سطح ملی بود. روش و مواد: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا کمّی از نوع روان سنجی بود. جامعه پژوهش همه مردان و زنان 18 تا 40 سال ایرانی بودند که از میان آنها 120 نفر (60 فرد مبتلا به اختلال مرزی و 60 فرد نرمال) به روش های نمونه گیری هدفمند و تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر نسخه سوم سیاهه شخصیتی چندوجهی مینه سوتا (MMPI-3) بود و داده های آن با روش های ضریب حساسیت و ضریب وضوح گرایی در نرم افزار SPSS-25 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که همه زیرمقیاس های نسخه سوم سیاهه شخصیتی چندوجهی مینه سوتا دارای روایی تشخیصی مناسبی بر اساس ضریب حساسیت بالاتر از 60/0 بودند، به جزء زیرمقیاس های نارسایی رفتاری، رفتارهای ضداجتماعی، فعالیت گرایی هیپومانیک، شکایات شناختی، عقاید مرگ و خودکشی، درماندگی/ ناامیدی، عدم کارآیی، خشم درونی، ترس های محدودکننده رفتار، مشکلات خانوادگی، مشکلات سلوکی نوجوانی، سوءمصرف مواد، پرخاشگری، بدبینی، خودبزرگ بینی، سلطه گری، اجتناب اجتماعی، کمرویی، پرخاش جویی، بی مسئولیتی و هیجان های منفی/ روان نژندی که ضریب حساسیت همه آنها کمتر از 40/0 بود. همچنین، همه زیرمقیاس های نسخه سوم سیاهه شخصیتی چندوجهی مینه سوتا دارای روایی تشخیصی مناسبی بر اساس ضریب وضوح گرایی بالاتر از 60/0 بودند، به جزء زیرمقیاس های فعالیت گرایی هیپومانیک و ترس های محدودکننده رفتار که ضریب وضوح گرایی همه آنها کمتر از 60/0 بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، مشاوران، درمانگران و متخصصان برای شناسایی و تشخیص مشکل ها و اختلال های شخصیتی و روانشناختی می توانند از نسخه سوم سیاهه شخصیتی چندوجهی مینه سوتا استفاده نمایند.
۱۲۱۳.

اثربخشی آموزش زوج درمانی هیجان مدار بر رضایت مندی زوجیت و نشاط معنوی زنان مبتلابه سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رضایت مندی زوجیت نشاط معنوی زوج درمانی هیجان مدار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۱۷
هدف: پژوهش حاضر باهدف اثربخشی آموزش زوج درمانی هیجان مدار بر رضایت مندی زوجیت و نشاط معنوی زنان مبتلابه سرطان پستان انجام شد. روش شناسی: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زوجین دارای همسران مبتلابه سرطان پستان بودند که به بیمارستان شهدای تجریش شهر تهران در سال 1401-1402 مراجعه کردند که 40 آزمودنی به عنوان حجم نمونه با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گروه آزمایش در 10 جلسه 90 دقیقه ای مداخله مبتنی بر آموزش زوج درمانی را دریافت کردند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزار گرداوری داده شامل پرسشنامه های استاندارد رضایتمندی زوجیت همسران افروز (1389) و نشاط معنوی افروز (1395) بود که برای سنجش روایی از روایی محتوایی و برای محاسبه پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده و یافته ها بیانگر روا و پایا بودن ابزار بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره با اندازه گیری مکرر) با نرم افزار Spss-V23 بهره گرفته شد. یافته ها: نتایج نشان داد بسته مداخله ای زوج درمانی هیجان مدار توانست (05/0=p) رضایتمندی زوجیت و نشاط معنوی در زنان مبتلابه سرطان پستان را افزایش دهد. به علاوه بسته مداخله ای هیجان مدار پس از اجرای پس آزمون، پیگیری شد و نتایج نشان از پایداری درمان در طول زمان داشت. نتیجه گیری: این یافته ها نشان دهنده این است که برنامه آموزشی زوج درمانی هیجان مدار می تواند به عنوان یک مداخله مؤثر برای بهبود کیفیت زندگی و روابط زناشویی زنان مبتلابه سرطان پستان مورداستفاده قرار گیرد. درنهایت، نتایج این پژوهش می تواند به توسعه برنامه های حمایتی و درمانی برای این گروه از بیماران کمک کند و اهمیت توجه به ابعاد عاطفی و روان شناختی در فرایند درمان را مورد تأکید قرار دهد.
۱۲۱۴.

Effectiveness of Mentalization-Based Training and Positive Thinking for Parents of Children with Autism on Their Reflective Functioning and Aggression in Their Children(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Mentalization-Based Training positive thinking Autism Reflective Functioning Aggression

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۴
Objective: This study aimed to determine the effectiveness of mentalization-based training and positive thinking for parents of children with autism on their reflective functioning and their children's aggression. Methods: This quasi-experimental study employed a pretest-posttest design with a control group and a three-month follow-up. The statistical population included all parents of children with autism spectrum disorder (ASD) enrolled in day centers for education and rehabilitation of individuals with ASD in Tehran during the 2022-2023 academic year, and their children. A total of 32 parent-child pairs were selected using purposive sampling and were randomly assigned to either the experimental group (16 parents) or the control group (16 parents). Data collection tools for parents included the Reflective Functioning Questionnaire (Fonagy, 2016), and for children, the Achenbach Child Behavior Checklist Aggression Scale (2001) Parent Form. Initially, a pretest was administered to both groups, and the Aggression Scale was completed by the parents for their children. The mentalization-based and positive thinking training package (Fonagy) was then conducted in 12 sessions of 120 minutes each for the experimental group. Subsequently, a posttest was administered to both groups, and the Reflective Functioning Questionnaire and Positive Beliefs Questionnaire were completed by the mothers, while the Aggression Scale was again completed by the parents for their children. A follow-up phase occurred three months later. Data analysis was conducted using repeated measures analysis of variance. Findings: The results indicated that the impact of mentalization-based and positive thinking training on the components of reflective functioning (F = 14.35) and aggression (F = 7.17) in children was significant (P < 0.01), and this effect persisted through the follow-up phase. Conclusion: Given the results, it appears that mentalization-based and positive thinking training, by enhancing reflection on mental states, emotional regulation, and the ability to enjoy pleasant events, provides a suitable context for reflective functioning. This, in turn, leads to a reduction in aggression in children with autism.
۱۲۱۵.

اثربخشی برنامه آموزشی کارکردهای اجرایی با استفاده از واقعیت افزوده بر حافظه فعال دیداری-فضایی کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم با عملکرد بالا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کارکردهای اجرایی واقعیت افزوده حافظه فعال دیداری - فضایی کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم با عملکرد بالا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۶ تعداد دانلود : ۸۳
زمینه: کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم در کارکردهای اجرایی به ویژه حافظه فعال دیداری–فضایی دچار نارسایی هستند. در این میان، آموزش کارکردهای اجرایی نیز با استفاده از واقعیت افزوده می تواند حافظه فعال دیداری–فضایی این کودکان را بهبود بخشد که تاکنون چنین برنامه ای با استفاده از واقعیت افزوده طراحی نشده است. هدف: هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی برنامه آموزشی کارکردهای اجرایی با استفاده از واقعیت افزوده بر حافظه فعال دیداری- فضایی کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم با عملکرد بالا بود. روش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های کاربردی و از لحاظ روش از نوع مطالعات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه به همراه پیگیری یک ماهه بود. در این پژوهش، نمونه پژوهش با روش نمونه گیری هدفمند از کودکان واجدالشرایط وارد مطالعه و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) به شیوه تصادفی گمارش شدند. 30 نفر (15 نفر گروه گواه و 15 نفر گروه آزمایش) از کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم با استفاده از مجموعه آزمون حافظه فعال برای کودکان پیکرینگ و گدرکول (2001) ارزیابی شدند. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با استفاده از نسخه 24 نرم افزار SPSS تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد برنامه آموزشی کارکردهای اجرایی با استفاده از واقعیت افزوده در دو مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه گواه اثربخشی معناداری داشت (001/0 p<). همچنین، اندازه اثر نشان از اثربخشی 48/0 درصدی برنامه آموزشی کارکردهای اجرایی با استفاده از واقعیت افزوده بر حافظه فعال دیداری-فضایی بود. نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان داد آموزش کارکردهای اجرایی با استفاده از واقعیت افزوده می تواند سبب بهبود حافظه فعال دیداری–فضایی کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم با عملکرد بالا شود. بنابراین، با توجه به مزایای برنامه آموزشی کارکردهای اجرایی با استفاده از واقعیت افزوده پیشنهاد می شود، در مدارس استثنایی کارکردهای اجرایی (انعطاف پذیری شناختی، حافظه فعال و بازداری پاسخ) با استفاده از واقعیت افزوده آموزش داده شود.
۱۲۱۶.

مقایسه اثربخشی مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی و بازی محور بر مهارت های اجتماعی و خلاقیت دانش آموزان مقطع ابتدایی شهرستان گرمسار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دانش آموزان ابتدایی خلاقیت ذهن آگاهی مداخلات بازی محور مهارت های اجتماعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۳ تعداد دانلود : ۱۱۳
زمینه: مداخله های ذهن آگاهی شامل خودنظم جویی و توجه به تجربیات حال که به بازشناسی وقایع ذهنی کمک می کند مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. از طرف دیگر بازی درمانگری به عنوان فعالیت لذت بخش جسمی و ذهنی خود خواسته به افزایش مهارت های اجتماعی و خلاقیت می انجامد، با این وجود در زمینه بازی درمانگری مبتنی بر ذهن آگاهی جهت افزایش مهارت های اجتماعی و خلاقیت در جامعه مورد تحقیق شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی و بازی محور، بر مهارت های اجتماعی و خلاقیت دانش آموزان مقطع ابتدایی شهرستان گرمسار انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانش آموزان دوره ابتدایی در شهرستان گرمسار (7620 نفر) در سال تحصیلی 1400-1401 بود. شرکت کنندگان بر اساس روش نمونه گیری هدفمند از نوع در دسترس در دو گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) و یک گروه گواه 15 نفره با توجه به معیارهای ورود به صورت تصادفی در سه گروه همتاسازی شد. در این مطالعه از پرسشنامه مهارت اجتماعی (ماتسون، 1983) و پرسشنامه خلاقیت (تورنس، 2001) استفاده شد. به منظور انجام پژوهش پروتکل بازی درمانی (جانسون و پارسون، 2023) در قالب 8 جلسه 60 دقیقه ای و پروتکل ذهن آگاهی (سیگال و همکاران، 2002) در قالب 8 جلسه 60 دقیقه ای بر روی دو گروه آزمایش اجرا شد. تحلیل داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار Spss انجام شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون تفاوت معناداری ببن پس آزمون گروه آزمایش و گواه در مهارت های اجتماعی و خلاقیت دانش آموزان وجود دارد. براساس نتایج این پژوهش می توان گفت آموزش های مذکور منجر به ارتقای مهارت های اجتماعی و خلاقیت دانش آموزان شده است (001/0 >p). نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد ذهن آگاهی و بازی درمانی قابلیت تأثیرگذاری بر مهارت های اجتماعی و خلاقیت دانش آموزان را دارد. باتوجه به نتایج مثبت روش آموزشی ذهن آگاهی می تواند به عنوان یک روش مؤثر پیشگیری اولیه، جهت بهتر نمودن عملکرد تحصیلی دانش آموزان و تأمین بهداشت روانی آنان باشد و به عنوان یک واحد درسی یا فصلی از کتاب های آموزشی در دوره های مختلف تحصیلی اعم از دبستان، راهنمایی و دبیرستان تدریس شود.
۱۲۱۷.

مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار با درمان فراشناخت بر شایستگیِ هیجانی-اجتماعی دانش آموزانِ پسرِ 13 تا 18 ساله در خانواده های طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درمان هیجان مدار درمان فراشناخت شایستگی هیجانی - اجتماعی طلاق دانش آموز نوجوان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۸ تعداد دانلود : ۹۵
زمینه: برخی از مطالعات نشان داده است طلاق والدین می تواند سبب تضعیف شایستگی هیجانی-اجتماعی در میان نوجوانان شود. پژوهش های قبلی اثربخشی مداخلات روانشناختی بر بهبود شایستگی هیجانی-اجتماعی را تأیید کرده اند؛ اما تاکنون پژوهشی که اثربخشی دو درمان هیجان مدار و درمان فراشناخت را با یکدیگر مقایسه کرده باشد، یافت نشد. هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار با درمان فراشناخت بر شایستگی هیجانی-اجتماعی دانش آموزانِ پسر 13 تا 18 ساله خانواده های طلاق بود. روش: پژوهش از نوع طرح های نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با پیگیریِ سه ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل نوجوانان پسر 13 تا 18 ساله دو مدرسه متوسطه اوّل منطقه پنج شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1401 بود. با روش نمونه گیری تصادفی 45 نفر به عنوان نمونه آماری در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، پرسشنامه شایستگی هیجانی اجتماعی ژو و یِی (2012) به کار گرفته شد. همچنین درمان هیجان مدار (گرینبرگ، 2015) در هشت جلسه روی گروه آزمایش اول و درمان فراشناختی (جلینک و همکاران، 2020) در هشت جلسه روی گروه آزمایش دوم اجرا شد؛ اما اعضای گروه گواه هیچ گونه مداخله درمانی دریافت نکردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرّر، آزمونِ تعقیبی بونفرونی و نرم افزار 26-SPSS استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد اثر بخشیِ درمان فراشناخت و درمان هیجان مدار روی مؤلفه های «خود آگاهی، آگاهی-اجتماعی، خود مدیریتی» متغیر وابسته، معنادار بود (01/0 >p). همچنین از نظر آماری تفاوت معناداری به لحاظ اثربخشی میان دو روش درمانی دیده نشد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، می توان نتیجه گرفت روش درمانیِ هیجان مدار و روش درمانی فراشناخت، هر دو موجب بهبود شایستگی هیجانی-اجتماعی پسران نوجوان 13 تا 18 سال می شوند.
۱۲۱۸.

Investigating relationship between personality patterns and orgasm types in womens(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Personality personality disorder orgasm Sexual Function Sexual Health

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸ تعداد دانلود : ۳۰
Personality disorders can play a significant role in creating and perpetuating sexual function problems in women. Therefore, the present study was conducted to investigate the relationship between personality patterns and types of female orgasms. The method of the present study was correlational, and a sample of 400 women in Tehran was selected by convenience sampling method. Tests used to collect data were Millon 3 questionnaires (MCMI-III), Women's Sexual Function Questionnaire (FSFI), and Orgasm Scale Assessment (ORS). According to the results, the highest disorder was related to the satisfaction subscale, and the lowest percentage of the research sample was in the orgasm subscale (25.9%) in the subscales of desire, arousal, humidity, and pain, respectively. The percentage of the research sample was 31, 32, 26.3, and 31.4%. According to the results, the narcissism and negativity subscales had a significant relationship with the types of orgasm (P <0.05) and the other subscales had no significant relationship. According to the results of logistic regression, avoidance, sadism, and borderline subscales were able to predict the types of orgasms and the coefficients of other paths in the regression model did not have significant coefficients (P <0.05).
۱۲۱۹.

بازگشت همه روان دار انگاری به نوظهورگرایی در تبیین آگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آگاهی پدیداری نوظهورگرایی همه روان دار انگاری رابطه ابتناء

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۱۳
تبیین آگاهی در ادبیات فلسفی و در دهه اخیر عمدتاًً بین دو دیدگاه نوظهورگرایی (Emergentism) و همه روان دار انگاری (Panpsychism) چرخیده است. در این مقاله توضیح می دهم که نوظهورگرایی بر چه ایده ای استوار شده و چند تقسیم بندی مهم از آن را تشریح می کنم. سپس با ذکر نمونه هایی مقبول از پدیده های نوظهوریافته نزد دانشمندان علوم تجربی، ویژگی آگاهی پدیداری را به عنوان یک امر نوظهوریافته بررسی می کنم و برخی ابهامات اساسی در برابر آن را به بحث می گذارم. در ادامه دیدگاه همه روان دار انگاری به عنوان رقیب نوظهورگرایی در حال حاضر و حلال مشکل تبیینی آن را تعریف کرده و نسخه ارتقاءیافته و جدیدتر آن - که از چالش اشکالات اولیه رهیده است - را معرفی می نمایم. سپس با ارجاع به ابهام تبیینی موجود در رابطه ابتناء که اساس نوظهورگرایی را تشکیل می دهد، مشابه همین ابهام را در نسخه جدید همه روان دار انگاری نشان می دهم و علاوه بر آن، به نحوه ای رازآلودگی و ابهام زدگی در تفکیک بین سطح خرد و کلان آگاهی و تعریف حقایق بنیادین در سطح خرد اشاره خواهم کرد.
۱۲۲۰.

مروری بر اثرات تغییرپذیری ضربانات قلبی بر شبکه مغزی تنظیم عواطف(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تغییرپذیری ضربانات قلبی سیستم عصبی خودمختار شبکه های مغزی تنظیم عواطف

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۹
تغییرپذیری ضربانات قلبی، معیاری شناخته شده به مفهوم تغییرات ضربه به ضربه ضربانات قلبی است. در عین حال، دیده شده است که افراد با تغییرپذیری ضربان قلب بالا نسبت به افراد با تغییرپذیری ضربان قلب پایین، دارای سلامتی عاطفی بهتری هستند و در تنظیم عواطف خود بهتر عمل می نمایند. برای توجیه این پدیده دو مکانیسم پیشنهاد می شود. مکانیسم اول مربوط به ارتباط قلب از طریق سیستم عصبی خودمختار با شبکه های مغزی تنظیم عواطف است که از آن جمله می توان به قشر پیش پیشانی و همچنین آمیگدال اشاره نمود. مکانیسم دوم ارتباط قلب با الگوی خون رسانی مشخص به مغز با فرکانس معین می باشد. باید در نظر گرفت که ارتباط قلب و مغز دو طرفه است. به طوری که قلب بر سیستم عصبی مرکزی اثر می گذارد و به طور متقابل سیستم عصبی مرکزی هم با اثر بر قلب موجب تغییرات ایجاد شده در ضربان سازی آن می شود. در پژوهش های پیشین دیده شده است که نوسانات با دامنه زیاد در ضربانات قلبی، فعالیت نوسانی مغز را تعدیل می کند، و این مورد به ویژه در نواحی مغزی مرتبط با شبکه های تنظیم عواطف مرتبط است. مطالعات اخیر با استفاده از الگوی تنفس رزونانسی یا جلسات روزانه بیوفیدبک برای افزایش دامنه نوسانات ضربان قلب نشان می دهد که نوسانات فیزیولوژیکی با دامنه زیاد تأثیر معناداری بر سلامتی عاطفی به خصوص از طریق عصب واگ دارند. در مجموع به نظر می رسد سلامت فعالیت ضربان سازی قلب با عملکرد بهینه شبکه های مغزی تنظیم عواطف رابطه تنگاتنگی برقرار می نماید.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان