مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
ذهنی سازی
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه بین نظریه ذهن (Theory of mind) با سبک های دلبستگی (Attachment styles) اضطرابی و اجتنابی در نوجوانان دختر صورت گرفت. مواد و روش ها: این پژوهش بر اساس روش توصیفی–همبستگی بود. دویست و هشتاد نفر از نوجوانان 13-12 سال و 14 تا 17 ساله به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. دو گروه شرکت کننده به پرسشنامه های ذهن خوانی از روی تصاویر چشم ها (Reading the Mind in the Eyes Test یا RMET-R) و تجارب روابط نزدیک-ساختارهای رابطه (Experiences in Close Relationships– Relationship Structures یا ECR-RS) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام در نرم افزار SPSS نسخه 20 تحلیل شد. یافته ها: بین دقت نظریه ذهن در نوجوانان کم سن تر (13-12 سال) و سبک دلبستگی ازنظر اضطراب با مادر، پدر، دوست و اضطراب کل رابطه معنی دار وجود داشت (01/0>p). تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که اضطراب با پدر، مادر و دوست به ترتیب 096/0، 003/0 و 001/0 از واریانس نظریه ذهن را به طور معنی داری پیش بینی می کند (01/0>p). رابطه معنی دار در گروه نوجوانان بزرگتر مشاهده نشد. نتیجه گیری: به منظور درک بهتر رابطه بین دلبستگی نوجوانان و نظریه ذهن ضرورت دارد که عوامل مشترک آن ها در نظر گرفته شود و بین انواع مختلف دلبستگی ناایمن به خصوص بین اضطراب و اجتناب تمایز قائل در نظر گرفته شود.
اعتباریابی و پایایی سنجی نسخه فارسی پرسشنامه ذهنی سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ذهنی سازی، توانایی فرد در تعبیر حالات ذهنی خود و دیگری است. هدف پژوهش حاضر اعتباریابی و پایایی سنجی نسخه فارسی پرسشنامه ذهنی سازی در جامعه ایرانی بود. روش: پژوهش در زمره پژوهش های توصیفی- همبستگی بود. نمونه شامل 272 نفر از دانشجویان بود که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. به منظور بررسی اعتبار واگرا و همگرا از مقیاس ذهن آگاهی، پرسشنامه دلبستگی، مقیاس اضطراب –افسردگی بیمارستانی و پرسشنامه عملکرد بازتابی، استفاده شد. برای استخراج نتایج، ضریب آلفای کرونباخ، تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل عاملی تاییدی و همبستگی چند متغیره استفاده شد. یافته ها: تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که الگوی دو عاملی پرسشنامه از برازش قابل قبولی با داده ها برخوردار است. آلفای کرونباخ برای عامل اطمینان 0/88 و برای عامل عدم اطمینان 0/66 بود. مولفه ی اطمینان با اضطراب- افسردگی، سبک دوسوگرا و دلبستگی ایمن رابطه معنادار داشت و اعتبار همگرای این مولفه را نشان می دهد. عدم اطمینان هم با اضطراب - افسردگی و ذهن آگاهی، سبک دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا رابطه معنادار داشته و اعتبار همگرا را نشان می دهد. بین دو مولفه ی اطمینان و عدم اطمینان همبستگی منفی و معناداری مشاهده شد. نتیجه گیری: پرسشنامه ذهنی سازی از اعتبار و پایایی قابل قبولی در جامعه دانشجویی برخور دار است و می تواند ابزار معتبری برای ارزیابی توانایی ذهنی سازی باشد.
اثر ساختاری استرس مزمن، تاب آوری و جسمانی سازی بر ناتوانی کارکردی در نشانگان بدنی کارکردی: نقش واسطه ای ذهنی سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۳۵)
151 - 172
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از این پژوهش اثر ساختاری استرس مزمن، تاب آوری و جسمانی سازی بر ناتوانی کارکردی در نشانگان بدنی کارکردی با نقش واسطه ای ذهنی سازی بود. روش: پژوهش حاضربا استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری انجام شد. نمونه شامل 400 نفر از مردان و زنان در سنین 18 تا 45 سال بودند که با استفاده از فراخوانی اینترنتی، پرسش نامه های استرس مزمن، تاب آوری، جسمانی سازی، ناتوانی کارکردی، ذهنی سازی و نشانگان بدنی کارکردی را تکمیل کردند. یافته ها: یافته ها با استفاده از آزمون تحلیل عاملی تأییدی، آزمون همبستگی و آزمون مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته ها در سطح معناداری (05/0>p) حاکی از برازش مناسب مدل داشت. (5/3=χ2/df، 91/0=GFI، 93/0=CFI، 84/0=RMSEA، 93/0=NFI، 89/0=IFI، 58/0=AGFI، 65/0=PGFI). نتیجه گیری: پیشنهاد می شود که برای بهبود و پیشگیری از ناتوانی کارکردی، علاوه بر نقش استرس، مداخلات و درمان های مبتنی بر ذهنی سازی و تاب آوری نیز در نظر گرفته شود.
ذهنی سازی و ماهیت چند بعدی آن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مفهوم ذهنی سازی به عنوان یک ظرفیت کاملاً انسانی به درک و فهم فرایندهای روان شناختی حالات ذهنی خود و دیگران اشاره دارد که در چهار بعد، زیربنای تعاملات روزمره فرد را تشکیل می دهد. امروزه این فرایند روان شناختی اساسی در همه اختلالات روانی عمده موردتوجه قرار گرفته است. در این مطالعه مروری، جمع بندی از مفهوم و ماهیت چندبعدی ذهنی سازی موردبررسی قرار گرفته است . مواد و روش ها: این مطالعه مروری در آذرماه ۱۳۹۹ با استفاده از واژه های Mentalization ، Automatic mentalizing ، Controlled mentalizing ، Cognitive mentalizing ، Affective mentalizing و کتاب ها و مقالات نمایه گذاری شده با این واژگان در پایگاه های اطلاعاتی Pubmed ، (SID)Scientific Information Database ، Google Scholar ، Scopus انجام شد. مقالات مربوط به ذهنی سازی و چهار بعد مربوط به آن استفاده شدند . یافته ها: پژوهشگران حوزه علوم اعصاب چهار مؤلفه یا ابعاد مختلف ظرفیت ذهنی سازی را شناسایی کرده اند که عبارت اند از: ۱-ذهنی سازی خودکار در مقابل ذهنی سازی کنترل شده ۲-ذهنی سازی خود در مقابل ذهنی سازی دیگران ۳-ذهنی سازی درونی در مقابل ذهنی سازی بیرونی ۴-ذهنی سازی شناختی در مقابل ذهنی سازی عاطفی که نشان دهنده فرایندهای مختلف شناختی اجتماعی است و انواع مختلف بیماری های روانی را می توان به عنوان عدم تعادل در این ابعاد تبیین کرد . نتیجه گیری: کاربست ذهنی سازی در حوزه تشخیص و درمان مبتنی بر آن از درمان چندین اختلال سلامت روانی مختلف مانند روان پریشی، افسردگی، اختلالات خوردن و همچنین اختلالات شخصیت خبر می دهد. این الگو برای کاربرد در طیف وسیعی از زمینه ها و شرایط همچون فرزند پروری، زوج درمانی و خانواده درمانی، هنر درمانی و خدماتی که برای کمک به برخی از افراد بسیار آسیب پذیر و زمینه های اجتماعی مانند مدارس و حتی زندان ها گسترش یافته است.
نقش واسطه ای ذهنی سازی در رابطه بین دلبستگی و نارسا نظم جویی هیجانی با اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین نقش واسطه ای ذهنی سازی در رابطه بین سبک های دلبستگی و دشواری در نظم جویی هیجان با اضطراب اجتماعی و روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. 706 نفر از دانشجویان دانشگاه مشهد با روش نمونه برداری دردسترس انتخاب شدند و پرسشنامه دلبستگی بزرگسال (بشارت، 1392)، پرسشنامه کنش وری تأملی (فوناگی، لیتون، مولتون و لی، 2016)، سیاهه هراس اجتماعی (کانور، دیویدسون، چرچیل، شروود و ویسلر،2000) و مقیاس دشواری در نظم جویی هیجان (گراتز و رومر، 2004) را تکمیل کردند. تحلیل داده ها با مدل معادلات ساختاری نشان داد ذهنی سازی در رابطه بین سبک های دلبستگی و دشواری در نظم جویی هیجان با نشانه های اضطراب اجتماعی نقش واسطه ای ایفا می کند. اثرات مستقیم ذهنی سازی، دلبستگی و دشواری نظم جویی در هیجان بر نشانه های اضطراب اجتماعی معنادار، اثرات مستقیم دلبستگی و دشواری نظم جویی هیجان بر ذهنی سازی منفی معنادار و اثر غیرمستقیم سبک های دلبستگی و دشواری نظم جویی هیجان از طریق ذهنی سازی نیز منفی معنادار بود. درمجموع این پژوهش نشان داد که ذهنی سازی مؤلفه مهمی در افراد دارای نشانه های اضطراب اجتماعی است.
مدل علی سبک دلبستگی نایمن و تجارب آسیب زا با میانجیگری ذهن آگاهی بر ذهنی سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ذهنی سازی که به عنوان ظرفیت درک حالات درون روانی خود و دیگران تعریف می شود، می تواند عامل مهمی در اختلال اضطراب اجتماعی باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی مدل علی سبک دلبستگی ناایمن و تجارب آسیب زا با میانجیگری ذهن آگاهی بر ذهنی سازی افرادی با اضطراب اجتماعی است. روش: روش پژوهش کمی-همبستگی و از نوع معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشجویان دانشگاه پیام نور شهر الشتر در سال 1399 بود. 232 نفر دانشجویان که در پرسش نامه اضطراب اجتماعی کانور نمره بالای 40 را بدست آورده بودند به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل: پرسش نامه اضطراب اجتماعی کانور، ذهنی سازی دیمی تریویچ، سبک دلبستگی هازن، تجارب آسیب زا محمدخانی و ذهن آگاهی فرایبورگ بود. داده ها به روش معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار AMOS تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که مدل فرضی پژوهش با داده ها برازش مطلوبی دارد. سبک دلبستگی ناایمن و تجارب آسیب زا با ذهنی سازی رابطه منفی معناداری داشتند. ذهن آگاهی توانست در ارتباط بین دلبستگی ناایمن و ذهنی سازی به صورت معناداری میانجی گری کند، اما ذهن آگاهی نقش میانجی معناداری در ارتباط بین تجارب آسیب زا و ذهنی سازی ایفا نکرد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از آن است که سبک دلبستگی ناایمن به طور مستقیم و به واسطه ذهن آگاهی به صورت غیرمستقیم بر ذهنی سازی تاثیر دارد و تجارب آسیب زا فقط به صورت مستقیم توانسته بر ذهنی سازی موثر بوده باشد. توجه به این متغیر ها می تواند در زمینه رفع مشکلات ذهنی سازی و ارتقا آن موثر باشند.
رابطه امنیت دلبستگی با بد تنظیمی هیجانی نوجوانان: نقش میانجی توانایی ذهنی سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی نقش میانجی توانایی ذهنی سازی در رابطه بین امنیت دلبستگی با بد تنظیمی هیجانی نوجوانان انجام گردید. طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان دختر و چه پسر –بودند که در طیف سنی 11 تا 17 سال قرار داشتند و در سال 1399 مشغول به تحصیل در مناطق یک و دو شهرستان زنجان بودند. 200 نفر با استفاده از نمونه گیری در دسترس برای این پژوهش انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های تجارب روابط نزدیک – ساختار رابطه- (ECR-RS) (فریلی و همکاران، 2000)، ذهنی سازی نوجوانان- (RFQ-Y) (ها و همکاران، 2013) و دشواری تنظیم هیجان- (DERS) (گرتز و روئمر، 2004) بودند. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شد. شاخص های برازش نشان دهنده ی برازش عالی داده ها با مدل اصلاح شده بود. دلبستگی اجتنابی به پدر به صورت مستقیم توانست بد تنظیمی هیجانی در نوجوانان را پیش بینی کند (۰01/۰p‹). همچنین دلبستگی اجتنابی به پدر و دلبستگی اضطرابی به مادر به صورت غیر مستقیم و از طریق توانایی ذهنی سازی توانستند بد تنظیمی هیجانی در نوجوانان را پیش بینی کنند (۰01/۰p‹). از نتایج فوق می توان نتیجه گرفت که امنیت دلبستگی و توانایی ذهنی سازی در کنار هم می توانند نقش زیادی در پیش بینی بد تنظیمی هیجانی در نوجوانان داشته باشند و لزوم توجه به این عوامل در برنامه های ارتقا تنظیم هیجانی ضروری است.
نقش میانجی ذهنی سازی در رابطه بین حساسیت به تقویت و شخصیت خودشیفته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۵
42 - 53
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه حساسیت به تقویت و شخصیت خودشیفته با واسطه گری ذهنی سازی انجام شد. این پژوهش ازجمله طرح های توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد واحد تبریز در نیمسال دوم سالتحصیلی 99 - 98 را شامل می شد؛ نمونه پژوهش نیز با استفاده از جدول نمونه گیری مورگان، 387 نفر برآورد شد که به صورت خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه سیستم های مغزی- رفتاری کارور وایت ، پرسشنامه ذهنی سازی، پرسشنامه خودشیفتگی مرضی (PNI) بود. از روش آماری همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر از طریق نسخه 24 نرم افزار SPSS و لیزرل 80/8 استفاده شد. نتایج نشان داد اثر مستقیم سیستم فعالساز رفتاری(32/0 β=) و سیستم بازدارنده رفتاری (23/0- β=) با خودشیفتگی، سیستم فعالساز رفتاری(42/0- β=) و سیستم بازدارنده رفتاری (37/0 β=) با ذهنی سازی معنی دار بودند. اثر مستقیم ذهنی سازی با خودشیفتگی (30/0- β=) معنی دار بود. همچنین، اثر غیرمستقیم سیستم فعالساز رفتاری با خودشیفتگی (از طریق ذهنی سازی) برابر 12/0 و اثر غیرمستقیم سیستم بازدارنده رفتاری با خودشیفتگی (از طریق ذهنی سازی) برابر 11/0 به دست آمد که در سطح 05/0 معنی دار بود. با توجه به نتایج می توان نتیجه گرفت که سیستم فعالساز رفتاری و سیستم بازدارنده رفتاری به صورت مستقیم و غیر مستقیم می توانند خودشیفتگی را پیش بینی کنند. همچنین اثرکل سیستم فعالساز رفتاری و سیستم بازدارنده رفتاری بر روی خودشیفتگی معنادار بود. بنابراین می توان گفت ذهنی سازی به عنوان متغیر میانجی نقش مهمی در ارتباط بین سیستمهای مغزی-رفتاری با خودشیفتگی دارد.
مدلسازی نقش میانجی خودکارآمدی در رابطه با ذهنی سازی و تاب آوری در آموزگاران ابتدایی خمینی شهر
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به تعیین نقش میانجی گری خودکارآمدی در رابطه با ذهنی سازی و تاب آوری در آموزگاران ابتدایی خمینی شهر پرداخت. روش این پژوهش توصیفی – همبستگی بود. ﺟﺎﻣﻌﻪ آﻣﺎرى ﭘﮋوﻫﺶ ﺷﺎﻣﻞ کﻠیﻪ آموزگاران دوره ى ابتدایی در ﺳﺎل ﺗﺤﺼیﻠی 1400-1399 به تعداد 780 نفر مشغول به تدریس خمینی شهر بودند . با توجه به جامعه آماری این پژوهش ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺑﺎ ﺟﺪول ﻣﻮرﮔﺎن تعداد 256 معلم ابتدایی با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و در پژوهش شرکت نمودند. ابزارهای این پژوهش پرسشنامه کارکرد تعاملی ﻓﻮﻧﺎﮔی و ﻫﻤکﺎران(2016)، پرسشنامه تاب آوری توسط کانر و دیویدسون (2003) و پرسشنامه ﺧﻮدکﺎرآﻣﺪى ﻋﻤﻮﻣی ﺷﺮر(1982) بود. تجزیه وتحلیل داده های پژوهش با روش های آماری ضریب همبستگی خطی پیرسون و معادله ساختاری انجام شد. تمامی شاخص های برازندگی مدل مفروض بالاتر از مقدار مطلوب و در سطح خوبی قرار دارند .( سطح 01/0>P)، که این مقدار حاکی از برازش بسیار خوب مدل است. این مدل با مقدار کای اسکوئر برابر 12/3 و درجه آزادی 18 در سطح 05/0<P معنادار نمی باشد، که این عدم معناداری به معنای عدم تفاوت بین مدل برازش شده با مدل مطلوب می باشد. بدین ترتیب مدل پیشنهادی با مدل مطلوب برازش دارد و نشان دهنده نقش میانجی گری خودکارآمدی در رابطه با ذهنی سازی و تاب آوری می باشد.
رابطه ظرفیت تأملی والدین و بد تنظیمی هیجانی نوجوانان: نقش میانجی توانایی ذهنی سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی توانایی ذهنی سازی در رابطه بین ظرفیت تأملی والدین با بد تنظیمی هیجانی نوجوانان انجام گردید. طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان دختر و پسر بودند که در طیف سنی 11 تا 17 سال قرار داشتند و در سال تحصیلی 1400- 1399 مشغول به تحصیل در مناطق یک و دو شهرستان زنجان بودند. 200 نفر با استفاده از نمونه گیری در دسترس برای این پژوهش انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه ذهنی سازی (RFQ) (ها و همکاران، 2013) و دشواری تنظیم هیجان- (DERS) (گرتز و روئمر، 2004) بودند. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شد. شاخص های برازش نشان دهنده ی برازش عالی داده ها با مدل اصلاح شده بود. ظرفیت تأملی والدین (هم مادر و هم پدر) به صورت غیرمستقیم و از طریق توانایی ذهنی سازی توانستند بد تنظیمی هیجانی در نوجوانان را پیش بینی کنند (۰01/۰p‹). از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که ظرفیت تأملی والدین و توانایی ذهنی سازی در کنار هم می توانند نقش زیادی در پیش بینی بد تنظیمی هیجانی در نوجوانان داشته باشند و لزوم توجه به این عوامل در برنامه های ارتقا تنظیم هیجانی ضروری است.
نقش تنظیم هیجان در تبیین اختلال خوردن هیجانی نوجوانان مبتلا به چاقی: نقش واسطه ای ذهنی سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف ارزیابی مدل ساختاری تنظیم هیجان و خوردن هیجانی در افراد مبتلا به چاقی با نقش واسطه ای ذهنی سازی انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل تمام نوجوانان مبتلا به چاقی مراجعه کننده به مراکز رژیم درمانی و خانه های سلامت شهر شیراز در سال 1400 بود. که از این بین تعداد 361 نفر نوجوان مبتلا به چاقی با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه ی خوردن هیجانی (EEQ، داچ، 1986)، چک لیست تنظیم هیجانی کودکان و نوجوانان (ERC، شیلد و کیکتی، 1997) و پرسشنامه ی ذهنی سازی (MQ، دیمیتروویچ، 2017) را تکمیل کردند.. تحلیل داده ها با روش مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد تنظیم هیجان با ذهنی سازی ارتباط مستقیم معنادار(01/0p<) و ذهنی سازی با خوردن هیجانی ارتباط منفی معنادار (01/0p<) و تنظیم هیجان با خوردن هیجانی از طریق ذهنی سازی دارای ارتباط غیر مستقیم و معناداری (01/0p<) بودند. نتایج این پژوهش نشان داد تنظیم هیجان با میانجی گری ذهنی سازی خوردن هیجانی را تبیین می کند و اینکه مدل از برازش مطلوبی برخوردار بوده است. یافته های این پژوهش می تواند در پیشگیری و درمان چاقی مورد استفاده ی متخصصان حوزه های بهداشت و روان قرار گیرد.
ارائه مدل رابطه بین تجارب آسیب زا و اختلال استرس پس از سانحه ساده و پیچیده در زنان و دختران آسیب دیده، با نقش واسطه ای ذهنی سازی و پردازش هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازمان جهانی بهداشت اخیراً یازدهمین نسخه تجدیدنظر شده در طبقه بندی بیماری ها را با گنجاندن اختلال استرس پس از سانحه پیچیده (complex PTSD) منتشر کرده است.در این نسخه، اختلال CPTSD به عنوان یک اختلال متشکل از علائم اختلال استرس پس از سانحه ساده (PTSD) و اختلال در سازماندهی خود (DSO) مطرح شد. با وجود تحقیقات رو به رشد در رابطه با بررسی این طبقه تشخیصی، تا به امروز هیچ تحقیقی در مورد نشانه ها و عوامل خطرساز این اختلال در ایران انجام نشده است. پژوهش حاضر به منظور شناسایی نشانه ها و عوامل خطرساز در قالب متغیرهای میانجی (ذهنی سازی و پردازش هیجانی) انجام شد. در این مطالعه از طرح تحقیقی مقطعی-توصیفی و پژوهش همبستگی از نوع مدل یابی با تحلیل مسیر استفاده شد. نمونه گیری با روش هدفمند و از جامعه زنان و دختران آسیب دیده 17 تا 60 ساله صورت گرفت و پرسشنامه بین المللی وقایع آسیب زا، چک لیست تجارب آسیب زا، مقیاس ذهنی سازی و مقیاس پردازش هیجانی توسط آنان تکمیل شد. داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS-26 و AMOS-24 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد ذهنی سازی و پردازش هیجانی در ارتباط بین تجارب آسیب زا و PTSD و CPTSD نقش میانجی گرانه معناداری دارند. در نتیجه، با توجه به نقش ذهنی سازی و پردازش هیجانی در رابطه بین تجارب آسیب زا و اختلال PTSD و CPTSD، آموزش فرایندهای تنظیم هیجان و تقویت مهارتهای ذهنی سازی در پیشگیری از این دو اختلال و بالا بردن سطح سازگاری می تواند مؤثر باشد.
اثربخشی آموزش ذهنی سازی بر ظرفیت ذهنی سازی و رضایت زناشویی در متأهلین ایرانی ناراضی(مقاله علمی وزارت علوم)
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیرآموزش مبتنی بر ذهنی سازی بر ارتقاء ظرفیت ذهنی سازی و رضایت زناشویی در افراد متاهل ناراضی ایرانی بود. روش: پژوهش حاضر در چارچوب طرح های آزمایشی تک موردی قرار می گیرد. شرکت کنندگان در این مطالعه 3 فرد متاهل و دانشجو دانشگاه تربیت مدرس بودند. هر سه شرکت کننده دوره آموزش مبتنی بر ذهنی سازی را در طول 12 جلسه 1ساعت و 30دقیقه ای سپری کردند. هر یک از شرکت کننده ها 9 مرتبه (سه مرتبه خط پایه، پنج مرتبه طی آموزش و یک دوره پیگیری یک ماهه) به وسیله ی مقیاس-های ذهنی سازی، رضایت زناشویی و کارکردتاملی ارزیابی شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل دیداری درون و برون موقعیتی داده-ها استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد آموزش مبتنی بر ذهنی سازی بر ارتقاءظرفیت ذهنی سازی با ضریب تاثیر 36/0 و سطح معناداری (05/0 P<) و بر رضایت زناشویی با ضریب تاثیر 85/0 و سطح معناداری (05/0 P<) مؤثر است. بحث و نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت بسیاری از تعارض های ارتباطی زوجین ، ناشی از نقص در ظرفیت ذهنی سازی و هشیارسازی زوجین در جریان آموزش در کاهش این تعارض ها بسیار مؤثر است. نتایج پژوهش حاضر بر استفاده از آموزش های روانشناختی ذهنی سازی در الگوهای ارتباطی متاهلین ناراضی ایرانی تأکید دارد.
پیش بینی مولفه های درد مزمن بر اساس سبک دلبستگی ناایمن، ذهنی سازی و تنظیم هیجان در بیماران مبتلا به درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: این مطالعه با هدف پیش بینی مولفه های درد مزمن بر اساس سبک دلبستگی ناایمن، ذهنی سازی و تنظیم هیجان در بیماران مبتلا به درد مزمن با طرح توصیفی مقطعی و به روش همبستگی انجام شد و جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به درد مزمن که از فروردین تا مرداد 1399 به کلینیک یلدا بیمارستان امام خمینی در شهر تهران مراجعه کردند و نمونه پژوهش شامل 339 نفر بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های درجه بندی درد مزمن ون کورف، دلبستگی بزرگسال هزن و شیور، ذهنی سازی فوناگی و دشواری در تنظیم هیجان گراتز و رومر پاسخ دادند. تحلیل داده ها با استفاده از نسخه 22 نرم افزارSPSS انجام شد و مشخص شد تأثیر متغیرهای پیش بین دشواری تنظیم هیجان، ذهنی سازی و دلبستگی های ناایمن بر روی ناتوانی درد نشان از تأثیر مثبت دشواری تنطیم هیجان (52/0= β) و دلبستگی ناایمن اضطرابی (30/0= β) در سطح معنی داری کمتر از 05/0 (001/0>p-value ) و (001/0=p-value) می دهد. در بررسی شدت درد، دشواری تنظیم هیجان با (53/0= β) و دلبستگی ناایمن اجتنابی با (13/0= β) با میزان (001/0>p-value ) و (01/0=p-value) نشان از معنی داری در سطح معنی داری کمتر از 05/0 با میزان مثبت این دو متغیر پیش بین را می دهد که با استفاده از این یافته ها می توان در جهت بهبود و ارتقای سلامت روانشناختی بیماران مبتلا به درد مزمن به انجام اقدامات موثری مبادرت ورزید. شماره ی مقاله: ۶
اثربخشی برنامه مبتنی بر ذهن سازی (مادر و کودک) در مشکلات رفتاری کودکان
زمینه و هدف: مشکلات رفتاری کودکان از حیث اهمیت دارای یکی از بالاترین حیث اهمیت را در هر جامعه ای دارد به طوری که بهبود آن نقش اساسی در آینده هر جامعه ای دارد. درمان مبتنی بر ذهنی سازی یک مداخله روانکاوانه است که میتواند در بهبود این مشکل نقش مهمی داشته باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر ذهنی سازی در مشکلات رفتاری کودکان بود. روش پژوهش: این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بوده است. روش نمونه گیری از نوع داوطلبانه بود. از داوطلبان گروه ازمایش پیش از اجرای مداخله های ذهنی سازی پیش آزمون گرفته شده و بعد از مداخله، پس آزمون و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند ولی آنها نیز پیش آزمون و پس آزمون داده اند. گروه نمونه دانش آموزان مقطع دوره اول و دوم دبستان دارای مشکلات رفتاری بوده اند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه کارکرد تأملی والدینی ( PRFQ ) و پرسشنامه سیاهه رفتاری کودک - آخنباخ ( CBCL ) بوده است. در این پژوهش، از آزمون تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی جهت بررسی اختلاف میانگین ها استفاده و تحلیل داده ها نیز به کمک نرم افزار 24 spss انجام شده است. یافته ها: نتایج نشان داد درمان مبتنی بر ذهنی سازی بر مشکلات رفتاری کودکان در حیطه های اضطراب/افسردگی (001/0> P )، گوشه گیری/افسردگی (001/0> P )، شکایات جسمانی (001/0> P )، مشکلات تفکر (001/0> P )، رفتار قانون شکنی (001/0> P ) و رفتار پرخاشگرانه (001/0> P ) موثر بوده است. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت درمان مبتنی بر ذهنی سازی بر کاهش مشکلات رفتاری کودکان به عنوان یک شیوه درمانی موثر است و می توان از آن در جهت کاهش مشکلات کودکان استفاده کرد.
مقایسه اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک و درمان مبتنی بر ذهنی سازی در بهبود نشانه های افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک و درمان مبتنی بر ذهنی سازی در بهبود نشانه های افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی صورت گرفت. پژوهش حاضر با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری 1 ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش تمامی درمانجویان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بودند که در سال 1400 به کلینیک های روان شناختی شهرستان ارومیه مراجعه کرده بودند که از این میان 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گواه جایگزین شدند. گروه اول رفتاردرمانی دیالکتیک و گروه دوم درمان مبتنی بر ذهنی سازی را به مدت 12 جلسه یک ساعته دریافت کردند و گروه گواه آموزشی دریافت نکرد. برای گردآوری داده ها از مقیاس شخصیت مرزی (STB، لیشنرنیگ، 1999) استفاده شد.. جهت تجزیه و تحلیل آماری از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها نشان داد رفتاردرمانی دیالکتیک و درمان مبتنی بر ذهنی سازی بر بهبود نشانه های اختلال شخصیت مرزی مؤثر هستند و این تأثیر در مرحله پیگیری نیز پایدار بوده است (01/0P<). همچنین نتایج آزمون تعقیبی بنفرونی نشان داد رفتاردرمانی دیالکتیک تاثیر بیشتری بر بهبود نشانه های اختلال شخصیت مرزی داشت (05/0P<). نتایج حاصله بر استفاده بیشتر از مداخله رفتاردرمانی دیالکتیک برای بهبود نشانه های اختلال شخصیت مرزی اشاره دارد.
تدوین مدل علائم بی نظمی خلق اخلالگر براساس ذهنی سازی والدین با نقش میانجی گری دلبستگی به والدین و ویژگی های مزاجی کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
109 - 124
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل علائم بی نظمی خلق اخلالگر براساس ذهنی سازی مادر، دلبستگی و مزاج کودک در کودکان شهر اصفهان انجام شد. شامل کلیه کودکان شش تا دوازده سال شهر اصفهان بود که تعداد 401 نفر به شیوه غیر تصادفی و از نوع داوطلبی انتخاب و مورد ارزیابی قرار گرفتند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه های اختلال بی نظمی خلق اخلالگر، کنشوری بازتابی، مجموعه سوال دلبستگی و مزاج کودکی میانه بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی، شاخص های کلی برازش و شاخص های مقایسه ای برای بررسی مدل پیشنهادی تدوین شده استفاده شد. نتایج مدل نشان داد که در یک فضای چندمتغیره، اطمینان از حالات ذهنی، علاقه و کنجکاوی به حالات ذهنی، دلبستگی ایمن، دلبستگی ناایمن و ویژگی های مزاجی واریانس علائم بی نظمی خلق اخلالگر را پیش بینی می کنند. نتایج این بررسی نشان می دهد که ذهنی سازی والدین، دلبستگی کودک به والدین و مزاج کودک می توانند علائم بی نظمی خلق اخلالگر را در کودکان پیش بینی کنند. پیشنهاد می شود که با طراحی مداخلات روانشناختی مبتنی بر آموزش ذهنی سازی و کنترل مزاج به والدین، علائم بی نظمی خلق اخلالگر مانند پرخاشگری و خشونت کودکان را کاهش و تعدیل بخشید.
اثربخشی برنامه مبتنی بر ذهن سازی و ذهن آگاهی (مادر و کودک) در مشکلات رفتاری و هیجانی کودکان دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
115 - 133
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه مبتنی بر ذهن سازی و ذهن آگاهی (مادر و کودک) در مشکلات رفتاری و هیجانی کودکان دبستانی بود. روش پژوهش: این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بوده است. روش نمونه گیری از نوع داوطلبانه بود. از داوطلبان گروه ازمایش پیش از اجرای مداخله های ذهنی سازی پیش آزمون گرفته شده و بعد از مداخله، پس آزمون و گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند ولی آنها نیز پیش آزمون و پس آزمون داده اند. گروه نمونه دانش آموزان مقطع دوره اول و دوم دبستان دارای مشکلات رفتاری بوده اند. گروه آزمایش در هشت جلسه به صورت هتگی تحت آموزش جلسات ذهن آگاهی (بوردیک، 2014) قرار گرفت. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سیاهه رفتاری کودک-آخنباخ (آخنباخ و رسکورلا، 2007) بوده است. در این پژوهش، از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی جهت بررسی اختلاف میانگین ها استفاده و تحلیل داده ها نیز به کمک نرم افزار 24 spss انجام شده است. یافته ها: نتایج نشان داد درمان مبتنی بر ذهنی سازی بر مشکلات رفتاری کودکان در حیطه های اضطراب/افسردگی (35/78=F، 001/0>P)، گوشه گیری/افسردگی (95/16=F، 001/0>P)، شکایات جسمانی (65/19=F، 001/0>P)، مشکلات تفکر (34/60=F، 001/0>P)، رفتار قانون شکنی (86/12=F، 001/0>P) و رفتار پرخاشگرانه (61/79=F، 001/0>P) موثر بوده است. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت برنامه مبتنی بر ذهن سازی و ذهن آگاهی (مادر و کودک) در کاهش مشکلات رفتاری و هیجانی کودکان دبستانی استفاده کرد.
بررسی ذهنی سازی بر اساس سبک های دلبستگی، توانمندی ایگو، روابط موضوعی و الگوی تجلی اضطراب در دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۷۱)
۱۸۹-۱۷۶
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: ظرفیت ذهنی سازی برای توانمندسازی دانشجویان در تعاملات بین فردی و به تبع اخذ موفقیت های آینده لازم است و به همین دلیل شناخت همبسته های آن ضروری است. هدف از پژوهش حاضر ارائه بررسی ذهنی سازی بر اساس سبک های دلبستگی، توانمندی ایگو، روابط موضوعی و الگوی تجلی اضطراب در دانشجویان بود. مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی است. جامعه پژوهش را دانشجویان دانشگاه سراسری اصفهان و دانشگاه آزاد شهر اصفهان (خوراسگان) در نیمه اول سال ۱۴۰۱ تشکیل دادند که بر اساس آخرین گزارش ها، تعداد آنها ۳۵۱۶۱ نفر اعلام شده است. بر اساس فرمول کوکران، ۳۸۰ دانشجو به صورت در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه سبک های دلبستگی (ASQ)، پرسشنامه توانمندی ایگو (PIES)، مقیاس روابط موضوعی بل (BORI)، پرسشنامه الگوهای تجلی اضطراب و پرسشنامه ظرفیت ذهنی سازی (RFQ) بود که به صورت انفرادی توسط دانشجویان تکمیل شدند. بررسی داده ها به روش تحلیل رگرسیون چندگانه و با استفاده از نسخه بیست و ششم نرم افزار SPSS انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که سبک های دلبستگی ایمن و دوسوگرا و همچنین توانمندی ایگو قادر به پیش بینی معنادار ظرفیت ذهنی سازی دانشجویان هستند (۰۵/۰>P). نتیجه گیری: لازم است جهت بهبود ذهنی سازی دانشجویان، اقداماتی جهت تقویت سبک های دلبستگی ایمن و کاهش سبک دلبستگی دوسوگرا و همچنین افزایش توانمندی ایگو اعمال شود. تازه های تحقیق اکرم دهقانی: Google Scholar, Pubmed
ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی فرم کوتاه پرسش نامه ذهنی سازی عاطفه محور(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف باوجود اهمیت فراوان تنظیم هیجان، مقیاس های محدودی برای سنجش آن وجود دارند و هر کدام از ابزارها نیز غالباً بر جنبه خاصی از آن متمرکز است و نگاه تحولی ندارند. نظریه ذهنی سازی عاطفه محور با در نظر گرفتن نقش ذهنی سازی در تنظیم هیجان، نگاهی نوین را در اختیار پژوهشگران قرار می دهد. برخورداری از مقیاسی روا و معتبر برای سنجش این سازه در پژوهش، ضرورتی اجتناب ناپذیر است. بنابراین هدف این پژوهش ارزیابی ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی فرم کوتاه پرسش نامه ذهنی سازی عاطفه محور است. مواد و روش ها این پژوهش یک طرح توصیفی ارزشیابی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه دانشجویان دانشگاه های تربیت مدرس، شهید بهشتی و تهران بودند. از دانشجویانی که در بهار و تابستان 1401 مشغول به تحصیل بودند، ۴14 نفر با روش نمونه گیری در دسترس ارزیابی شدند نسخه فارسی وکوتاه پرسش نامه ذهنی سازی عاطفه محور پس از طی مراحل ترجمه و بازترجمه، تنظیم و همراه با پرسش نامه 10 سؤالی شخصیت، دشواری تنظیم هیجان، رضایت از زندگی و اضطراب بک اجرا شد. برای بررسی روایی سازه از تحلیل عاملی تأییدی، روایی هم گرا و روایی واگرا از همبستگی پیرسون و برای بررسی اعتبار آن از ضریب آلفای کرونباخ، ضریب بازآزمایی و اعتبار مرکب استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه 23 و R نسخه 43/1 انجام شد. یافته ها نتایج تحلیل عاملی تأییدی حاکی از برازش مدل 3 عاملی شناسایی،پردازش و ابراز هیجان بود. همبستگی های معنادار بین عوامل به دست آمده با پرسش نامه 10 سؤالی شخصیت، رضایت از زندگی ، دشواری تنظیم هیجان و اضطراب بک نیز روایی هم گرا و واگرای مقیاس را تأیید کردند. اعتبار مقیاس با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای عوامل از 0/86 تا 0/88، ضریب بازآزمایی از 0/75 تا 0/80 و همچنین میزان اعتبار مرکب از 0/79 تا 0/82بود. نتیجه گیری به طور کلی می توان گفت نسخه فارسی فرم کوتاه پرسش نامه ذهنی سازی عاطفه محور ساختاری 3 عاملی (شناسایی، پردازش و ابراز هیجان) دارد و روایی( سازه، واگرا و هم گرا) و اعتبار لازم برای کاربرد در پژوهش های روان شناختی در جمعیت ایرانی را دارد.