مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
خود انتقادی
حوزه های تخصصی:
"هدف پژوهش حاضر، نشان دادن تعارض گرایش های خود انتقادی به عنوان اخلال گر همسانی درونی، و خودشناسی به عنوان تسهیل گر انسجام درونی با یکدیگر، و نقش دوگانه آنها در آسیب های روان شناختی بود. مبنای نظری این پژوهش، اصل هماهنگی غایت در نظریه همگونی غایی است. بدین منظور، پرسش نامه های خودشناسی انسجامی، سطوح خود انتقادی (خود انتقادی درونی و خود انتقادی مقایسه ای)، استرس ادراک شده، مشکلات بین شخصی و فهرست نشانه های هوپکینز روی 151 دانشجوی دانشگاه تهران اجرا شد. یافته های پژوهش نشان داد هر دو شکل خود انتقادی (درونی و مقایسه ای) با آسیب های شخصیتی و نشانه شناختی، ارتباط مثبت دارد، اما خودشناسی انسجامی با این آسیب ها ارتباطی معکوس داشت. تحلیل رگرسیون چند متغیره نیز نشان داد توان پیش بینی خودشناسی انسجامی در خصوص آسیب های شخصیتی و نشانه های آسیب شناختی بیش از استرس ادراک شده و خود انتقادی است. یافته های به دست آمده بر اساس نظریه همگونی غایی مورد بحث قرار گرفتند.
"
بررسی رابطه خود انتقادی، اضطراب اجتماعی و ترس از شکست با کمرویی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کمرویی به عنوان وجود بازداری و ناراحتی در موقعیت های اجتماعی تعریف شده است. کمرویی یک تجربه هیجانی منفی و مخل است که دربرگیرنده احساس های خود-محکومی و میل به پنهان کردن آسیب خود از دیگران می باشد. این مطالعه با هدف بررسی رابطه خود انتقادی، اضطراب تعامل اجتماعی و ترس از شکست با کمرویی در دانشجویان انجام گرفت. 82 مرد و 100 زن (جمعاً 182 نفر) از دانشجویان ساکن خوابگاه های دانشجویی دانشگاه شهید چمران با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای برگزیده شدند. داده ها از طریق مقیاس های اضطراب اجتماعی، خود انتقادی، ترس از شکست کمرویی جمع آوری و توسط ضریب همبستگی ساده و رگرسیون چند گانه تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که: همسانی درونی مقیاس-های فوق الذکر همگی رضایت بخش بودند. بین متغیرهای خود انتقادی، اضطراب اجتماعی و ترس از شکست با کمرویی رابطه مثبت معنی داری دیده شد. و نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد متغیرهای خود انتقادی و اضطراب اجتماعی در پیش بینی واریانس متغیر ملاک (کمرویی) سهم دارند و نه متغیر ترس از شکست. در نتیجه می توان بیان کرد که انتقادهای افراد از خودشان و اضطرابی که آن ها در موقعیت های اجتماعی از خود نشان می دهند باعث کمرویی می شود.
خود انتقادی، جهت گیری مذهبی درونی، افسردگی و احساس تنهایی با میانجی گری خودخاموشی در دانشجویان درگیر رابطه ی رمانتیک: یک مدل تحلیل مسیر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: طراحی مدلی بر اساس ادبیات پژوهشی در افرادی که در رابطه ی رمانتیک دچار شکست عاطفی شده اند می تواند راه گشای مشکلات آن ها در زمینه های مختلف زندگی شود. این مطالعه با هدف بررسی رابطه ی خود انتقادی، جهت گیری مذهبی درونی، افسردگی و احساس تنهایی با میانجی گری خود خاموشی در دانشجویان درگیر رابطه ی رمانتیک دانشگاه شهید چمران در سال تحصیلی 92-1391 انجام گرفت.
روش کار: در این مطالعه ی تحلیل مسیر، 272 دانشجو ی (88 مرد و 184 زن) درگیر رابطه ی رمانتیک این دانشگاه با روش نمونه گیر ی غیر احتمالی گلوله برفی برگزیده شدند و مقیاس های خود انتقادی، جهت گیری مذهبی درونی، افسردگی، احساس تنهایی و خود خاموشی را تکمیل کردند. داده های مدل فرضی از طریق تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار Amos و SPSS نسخه ی 21 مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: ضرایب مسیر بین خود انتقادی با خود خاموشی (001/0>P)، خود انتقادی با افسردگی (001/0>P) و خودخاموشی با افسردگی (001/0>P) به صورت مثبت و معنی دار بودند. ضرایب مسیر بین جهت گیری مذهبی درونی با افسردگی (005/0>P) به صورت منفی و مسیر غیر مستقیم خود انتقادی به افسردگی با واسطه ی خودخاموشی (050/0>P) معنی دار بودند.
نتیجه گیری: با وجود رابطه ی خطی و مستقیم بین خودانتقادی و افسردگی، خودخاموشی نقش مهمی بین این دو متغیر بر عهده دارد و باعث می شود عزت نفس و هویت فرد آسیب ببیند. هم چنین جهت گیری مذهبی درونی تر باعث می شود افراد افسردگی کمتری را تجربه کنند.
پیش بینی افسردگی بر اساس مؤلفه های کمال گرایی: نقش میانجی خود انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش مستقیم مؤلفه های کمال گرایی با افسردگی و همچنین نقش غیرمستقیم این مؤلفه ها با میانجی گری خود انتقادی با افسردگی بود. به این منظور تعداد 200 نفر از دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب و به ابزارهای تحقیق شامل مقیاس کمال گرایی، مقیاس خود انتقادی و پرسشنامه افسردگی بک پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین مؤلفه های کمال گرایی با خود انتقادی و افسردگی رابطه معنی داری وجود دارد. علاوه بر آن رابطه خود انتقادی با افسردگی نیز معنی دار بود. نتایج تحلیل مسیر نیز نشان داد که ضرایب بتای مربوط به مسیر کمال گرایی دیگر مدار به افسردگی و مسیر کمال گرایی جامعه مدار به خود انتقادی معنی دار نیست؛ اما ضرایب سایر مسیرها معنی دار بود. شاخص های برازش مدل نیز حاکی از برازش خوب مدل با داده ها بود. درمجموع نتایج نشان داد که 59 درصد از واریانس متغیر افسردگی توسط مؤلفه های کمال گرایی و خود انتقادی و 33 درصد از واریانس متغیر خود انتقادی توسط مؤلفه های کمال گرایی خودمدار و دیگر مدار تبیین شد. درمجموع با توجه به اطلاعات حاصله نتیجه گرفته می شود که از طریق اصلاح خود انتقادی و مؤلفه های کمال گرایی به میزان زیادی می توان افسردگی آزمودنی های را کنترل کرد.
اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر شرم درونی شده و خود انتقادی زنان آزار دیده عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر بررسی اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر شرم درونی شده و خودانتقادی زنان آزاردیده عاطفی بود. این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه گواه با پیگیری 45 روزه بود. جامعه آماری شامل زنان متاهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه 2 شهر تهران در سال 1395 بود که پس از بررسی پرونده بالینی و مصاحبه تشخیصی 40 نفر از زنانی که نمره ای بالاتر از یک انحراف معیار از میانگین در مقیاس آزار عاطفی کسب کرده بودند به عنوان نمونه پژوهشی انتخاب و در 2 گروه آزمایش و گواه به صورت تصادفی کاربندی شدند. پیش از شروع درمان هر دو گروه به مقیاس شرم درونی شده و سطوح خودانتقادی پاسخ دادند و سپس گروه آزمایش 8 جلسه به مدت 90 دقیقه تحت آموزش گروهی درمان متمرکز بر شفقت قرار گرفتند و گروه گواه هیچ نوع درمانی را در این مدت دریافت نکردند؛ پس از پایان درمان هر دو گروه در مرحله پس آزمون و پیگیری مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تحلیل واریانس آمیخته نشان داد که آموزش گروهی درمان متمرکز بر شفقت بر شرم درونی شده گروه آزمایش در مرحله پس آزمون و پیگیری اثر داشته است. همچنین این آموزش میزان خودانتقادی درونی و خود انتقادی مقایسه ای را نیز به طور معناداری کاهش داده است. بر اساس یافته ها، درمان گروهی متمرکز بر شفقت می تواند به عنوان یک روش مداخله ای نوین در کاهش شرم درونی شده و خودانتقادی در زنان دچار آزار عاطفی به کار رود.
نقش پشیمانی، خودتردیدی و افسردگی در پیش بینی خود انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش پشیمانی، خودتردیدی و افسردگی در پیش بینی خود انتقادی انجام شد. بدین منظور تعداد 457 نفر از جامعه آماری دانشجویان دانشگاه علم و صنعت ایران در سال تحصیلی 97-96 به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و علاوه بر اطلاعات دموگرافیک، به ﻣﻘی ﺎس سطوح خودانتقادی (تامپسون و زاروف، 2004) و مقیاس سرشت و هیجان پذیری (واتسون و همکاران، 2014) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش همزمان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از همبستگی نشان داد که بین ابعاد پشیمانی، خودتردیدی و افسردگی با خود انتقادی رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. همچنین متغیرهای پشیمانی، خودتردیدی و افسردگی توانستند 35 درصد از تغییرات خود انتقادی را به طور معناداری پیش بینی نمایند. در کل به نظر می رسد که ابعاد سرشت عاطفی منفی نظیر پشیمانی، خودتردیدی و افسردگی، نقش مهمی در خود انتقادی دارند و بنابراین بایستی در مداخلات بالینی آن ها را در نظر گرفت.
نقش میانجی خود انتقادی و تحمل پریشانی در رابطه بین سبک های دلبستگی و رفتارهای خودزنی غیر انتحاری نوجوانان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تاکنون مدل های چند متغیره روان شناختی و اجتماعی متعددی برای پیش بینی رفتارهای خودزنی نوجوانان موردبررسی قرار گرفته است. این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی و رفتارهای خودزنی غیر انتحاری با توجه به نقش میانجی خود انتقادی و تحمل پریشانی انجام شد. مواد و روش ها: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دوره متوسطه شهر کاشمر در سال ۹۸-۱۳۹۷ بود. در ابتدا نمونه ای به حجم ۷۰۰ نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شد، اما تحلیل نهایی بر روی ۲۹۲ دانش آموزی انجام شد که حداقل تجربه یک بار رفتارهای خودزنی انتحاری را گزارش کردند. ابزارهای پژوهش شامل سیاهه خود آسیب رسانی آگاهانه و تعمدی، مقیاس دل بستگی دوران کودکی نسبت به هر والد، مقیاس تحمل پریشانی و مقیاس خود انتقادی/حمله به خود/ خود اطمینان بخشی بود. داده ها به کمک نرم افزارهای SPSS و LISREL و با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که مدل مربوط به رابطه بین سبک های دلبستگی و رفتارهای خودزنی غیر انتحاری نوجوانان با توجه به نقش میانجی تحمل پریشانی و خود انتقادی از برازش مناسبی برخوردار است. همچنین یافته های پژوهش نشان داد که ۳۴ درصد واریانس مشاهده شده رفتارهای خودزنی از طریق ترکیب متغیرهای دلبستگی به والدین، تحمل پریشانی و خود انتقادی قابل تبیین است. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان دهنده نقش میانجی خود انتقادی و تحمل پریشانی در رابطه بین سبک های دلبستگی و رفتارهای خودزنی غیر انتحاری است؛ بنابراین در نظر گرفتن نقش این متغیرها توسط متخصصان، درمانگران و برنامه ریزان به هنگام کار با نوجوانان دانش آموز و به طور خاص در مراکز مشاوره ای و درمانی، ضروری به نظر می رسد.
اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت به خود بر خودتنظیمی زناشویی، دلزدگی زناشویی و خود انتقادی زنان نابارور(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: ناتوانی در داشتن فرزند استرس آور بوده و موجب آشفتگی روانی می شود. همچنین به عنوان یک عامل قوی علیه روابط بین زوج ها و استحکام خانواده عمل می کند. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت به خود بر خودتنظیمی زناشویی، دلزدگی زناشویی و خود انتقادی زنان نابارور بود. مواد و روش ها: پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری زنان نابارور شهرهای چالوس و نوشهر بودند که بین ماه های خرداد تا شهریور ۱۳۹۷ به مراکز ناباروری مراجعه کرده بودند. از میان آن ها تعداد ۳۰ نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت درمان متمرکز بر شفقت به خود (۱۰ جلسه ۶۰ دقیقه ای) قرار گرفتند، اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. از پرسشنامه های خودتنظیمی زناشویی، دلزدگی زناشویی و خود انتقادی به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از طریق نرم افزار SPSS نسخه ۲۴ در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس چند متغیره) انجام پذیرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که مداخله متمرکز بر شفقت به خود بر خودتنظیمی زناشویی (۱۷/۸=F، ۰۰۱/۰> p )، دلزدگی زناشویی (۵۲/۵۲=F، ۰۰۱/۰> p ) و خود انتقادی (۹۹/۶۴=F، ۰۰۱/۰> p ) زنان نابارور تأثیر دارد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش، درمان متمرکز بر شفقت به خود مداخله مؤثری در بهبود خودتنظیمی زناشویی، دلزدگی زناشویی و خود انتقادی زنان نابارور بود.
مدل پیش بینی تنهایی اجتماعی بر اساس حساسیت بین فردی و هوش اجتماعی با میانجی گری خود انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۹ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
67 - 88
حوزه های تخصصی:
مقدمه: یکی از متغیر های نامطلوب رواشناختی که اثرات منفی بر فرد دارد، تنهایی اجتماعی است. هدف این پژوهش پیش بینی تنهایی اجتماعی بر اساس حساسیت بین فردی و هوش اجتماعی با میانجی گری خود انتقادی بود. روش: طرح پژوهش همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش تمامی دانشجویان دانشگاه آزاد تهران در سال 1397 بودند. تعداد نمونه این پژوهش 632 نفر بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه های تنهایی (راسل، 1996)، پرسشنامه حساسیت بین فردی (بویس و پاپکر، 1989)، پرسشنامه هوش اجتماعی (تت، 2008) و پرسشنامه مقیاس خود انتقادی (گیلبرت، همپل، مایلز و آیرونز، 2004) بود. روش تحلیل داده ها مدل یابی معادلات ساختاری بود. یافته ها: نتایج نشان داد متغیر های نشانگر دو متغیر خود انتقادی و حساسیت بین فردی به طور معناداری بر این دو سازه مکنون بار شده اند (T>1.96). اثر خود انتقادی بر تنهایی اجتماعی مثبت و معنادار، اثر حساسیت بین فردی و هوش اجتماعی بر تنهایی اجتماعی منفی و معنادار است. همچنین اثر حساسیت بین فردی بر تنهایی اجتماعی مثبت و معنادار و اثر هوش اجتماعی بر خود انتقادی منفی و معنادر است (T>1.96). اثر ساختار غیر مستقیم حساسیت بین فردی بر تنهایی اجتماعی به واسطه متغیر خود انتقادی مثبت و معنادار است، اما اثر ساختار غیر مستقیم هوش اجتماعی بر تنهایی اجتماعی به واسطه متغیر خود انتقادی و معنادار نیست. همچنین اثرات ساختاری کل حساسیت بین فردی بر تنهایی اجتماعی، مثبت و معنادار و اثرات ساختاری کل هوش اجتماعی بر تنهایی اجتماعی نیز منفی و معنادار است (T>1.96). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده در این پژوهش، می توان از بازتوانی (رشد و افزایش مجدد) و حمایت از هوش اجتماعی از طریق آموزش های فردی، گروهی، کارگاهی و نیز با کاستن از حساسیت های بین فردی و متغیر خودانتقادی، برای کاهش تنهایی اجتماعی بهره برد. کلمات کلیدی: تنهایی اجتماعی، حساسیت بین فردی، هوش اجتماعی، خود انتقادی.
اثربخشی آموزش مدیریت والدین بر روابط مادر- فرزندی و خود انتقادی مادران کودکان کم توان ذهنی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۵
49 - 62
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش برنامه مدیریت والدین بر روابط مادر- فرزندی و خود انتقادی مادران کودکان کم توان ذهنی صورت گرفت. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون دو گروهی (آزمایش و کنترل) می باشد. جامعه آماری پژوهش کلیه مادران کودکان کم توان ذهنی (مراکز نگهداری و مدارس استثنایی) شهرستان پارس آباد در سال 1395 بودند که به روش نمونه گیری دردسترس تعداد 30 نفر انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس رابطه والد- کودک و سطوح خود انتقادی استفاده شد. گروه آزمایش تحت 8 جلسه 60 دقیقه ای برنامه آموزش مدیریت والدین قرار گرفتند و گروه کنترل بدون هیچ گونه مداخله ای باقی ماند. تجزیه و تحلیل داده ها به روش واریانس چندمتغیره صورت گرفت. فرضیه تحقیق حاضر این بود که آموزش برنامه مدیریت والدین بر روابط مادر-فرزندی و خود انتقادی مادران اثر گذار است. نتایج نشان داد آموزش برنامه مدیریت والدین موجب افزایش روابط مادر- فرزندی و مولفه های آن و کاهش خودانتقادی و مولفه هایش در مادران کودکان کم توان ذهنی شده است. در نتیجه می توان بیان کرد آموزش برنامه مدیریت والدین می تواند روش کارآمدی در بهبود روابط مادر- فرزندی و کاهش خودانتقادی در مادران کودکان کم توان ذهنی باشد.
واکاوی مبانی و اهداف برنامه درسی آموزش مهارت های تفکر خلاق و انتقادی در دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۳
58 - 71
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف استخراج مبانی و اهداف برنامه درسی آموزش مهارت های تفکر خلاق و انتقادی انجام شد. جهت انجام این پژوهش از رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوای کیفی بهره گرفته شد. مشارکت کنندگان شامل 12 نفر از صاحب نظران و متخصصان علوم تربیتی و روانشناسی بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده، مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. برای تحلیل داده های کیفی از روش تحلیل محتوای کیفی استقرایی استفاده شد. ابتدا مبانی برنامه درسی آموزش مهارت های تفکر به سه بخش مبانی فلسفی و ارزشی، مبانی روانشناختی و مبانی جامعه شناختی تقسیم گردید که در هر سه بخش مقوله های اصلی با توجه به نظر صاحب نظران استخراج گردید. در بخش مبانی فلسفی و ارزشی مقوله های اصلی تاکید بر تربیت رسمی و عمومی، تاکید بر ارزش های تفکر و تاکید بر شایستگی های تفکر بودند. مقوله های اصلی برای مبانی روانشناختی، تاکید بر بعد خردورزی، کاربست بعد عاطفی، اجتماعی و توجه به مشارکت و همکاری بودند. در نهایت مقوله های اصلی انتخاب شده برای مبانی جامعه شناختی عبارت بود از کل نگری، نقد اجتماعی و خود انتقادی. برای اهداف مناسب آموزش تفکر خلاق و انتقادی بر اساس نظر صاحب نظران دو مقوله اصلی مهارت های درون فردی و مهارت های برون فردی انتخاب شد. در مقوله مهارت های درون فردی اصولی مانند مهارت های تکنیکی، مهارتهای حل مساله و مهارت های اخلاقی و در مقوله مهارت های برون فردی اصول کفایت های هیجانی، کفایت های شناختی و کفایت های اجتماعی استخراج گردید.
مقایسه اثربخشی شفقت درمانی و درمان مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی بر خود انتقادی و افسردگی مبتلایان به افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: افسردگی ازجمله مشکلات شایع با پیامدهای گوناگون اقتصادی، اجتماعی و روان شناختی هستند. از این رو، هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی شفقت درمانی و درمان مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی بر خود انتقادی و افسردگی مبتلایان به افسردگی اساسی بود. روش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری تمامی بیماران مبتلا به افسردگی اساسی مراجعه کننده به مراکز مشاوره روان شناختی شهر نیشابور سه ماهه اول سال 1398 بودند که از میان آن ها 45 نفر به صورت در دسترس انتخاب شدند، و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش 1 و 2 (هر گروه 15 نفر)، و یک گروه کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش اول درمان درمان مبتنی بر شفقت، گروه دوم درمان مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی را دریافت کردند و گروه کنترل در فهرست انتظار قرار گرفتند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه خودانتقادگری و عدم خود اطمینان بخشی گیلبرت و همکاران (2004)، پرسش نامه افسردگی بک (1996) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل مالتی وریت استفاده شد. نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن بود که شفقت درمانی و درمان مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی باعث بهبود خود انتقادی و افسردگی مبتلایان به افسردگی اساسی می گردد. هم چنین، اثربخشی شفقت درمانی بر کاهش این مسائل روان شناختی، بیش تر از درمان مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی می باشد. بحث و نتیجه گیری: هر دو درمان بر کاهش خود انتقادی و افسردگی موثر بوده است، اما شفقت درمانی نسبت به درمان مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی برتری معناداری داشته است (P<05/0).
الگوی ساختاری کمال گرایی خودانتقادانه و نشانگان افسردگی، اضطراب و استرس نقش واسطه ای اجتناب تجربه ای و نشخوار فکری (کمال گرایی خود انتقادی به نشانگان روان شناختی نقش واسطه ای اجتناب تجربه ای و نشخوار فکری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف الگوی ساختاری کمال گرایی خودانتقادانه و نشانگان افسردگی، اضطراب و استرس نقش واسطه ای اجتناب تجربه ای و نشخوار فکری انجام شد. جامعه ی آماری این پژوهش تمام دانش آموزان دوره ی دوم متوسطه ی شهرستان نورآباد (دلفان) بودند. 380 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه ی دوم شهرستان نورآباد (دلفان) به مقیاس کمال گرایی چندبعدی (MPS)، پرسش نامه ی چندبعدی اجتناب تجربی (MEAQ)، پرسش نامه ی نشخوار فکری- تأمل (RRS) و پرسش نامه ی افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-21) پاسخ دادند. نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین کمال گرایی و مؤلفه های آن با نشخوار فکری، اجتناب تجربه ای، افسردگی، اضطراب و استرس رابطه ی مثبت و معنی داری وجود دارد (001/0≥P). در الگوی معادلات ساختاری، روابط بین متغیرهای مذکور، از برازش قابل قبولی برخوردار بود و نتایج نشان داد که 26 درصد از واریانس نشخوار فکری توسط کمال گرایی و 30 درصد از واریانس اجتناب تجربه ای توسط کمال گرایی تبیین می شود. همچنین 47 درصد از واریانس افسردگی، اضطراب و استرس توسط کمال گرایی، اجتناب تجربه ای و نشخوار فکری تبیین می شود. کمال گرایی هم به طور مستقیم و هم به طور غیر مستقیم از طریق نشخوار فکری و اجتناب تجربه ای با افسردگی، اضطراب و استرس همبستگی دارد. بنابراین، برگزاری کارگاه های آموزشی در زمینه ی اصلاح کمال گرایی و مدیریت نشخوار فکری و اجتناب از تجارب هیجانی در دانش آموزان توصیه می شود.
مقایسه فراوانی و محتوای گفتار درونی افراد دارای رگه های اختلال اضطراب تعمیم یافته، رگه های اختلال وسواسی – جبری و بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت با وساطت و ترکیب فرایندهای ذهنی توسط گفتار درونی شکل می گیرد و فرایندهای شناختی، نقش اساسی در اختلال های اضطراب تعمیم یافته و وسواسی جبری ایفا می کنند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه فراوانی و محتوای گفتار درونی در افراد دارای رگه های اختلال اضطراب تعمیم یافته، رگه های وسواسی – جبری، رگه های اختلال اضطراب تعمیم یافته – رگه های اختلال وسواس و بهنجار انجام شد. تعداد 348 نفر (پسر: 203، دختر: 145) از دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های مقیاس 7 سؤالی اضطراب تعمیم یافته (اسپیتزر و همکاران، ۲۰۰۶ )، مقیاس خودگویی (برین تات و همکاران، 2009) و پرسشنامه وسواس پادوآ اصلاحی دانشگاه ایالتی واشنگتن ( برنز و همکاران، 1996)پاسخ دادند. یافته های پژوهش، با استفاده از روش های آماری تحلیل واریانس یکراهه و تحلیل واریانس چند متغیره مورد بررسی قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان دهنده تفاوت معنادار بین گروه بهنجار و گروه های بالینی در فراوانی گفتار درونی بود. همچنین، نتایج پژوهش نشان نشان دهنده تفاوت معنادار بین گروه بهنجار و گروه های بالینی در زیرمقیاس های منفی محتوای گفتار درونی (خودانتقادی و ارزیابی اجتماعی) و نه زیرمقیاس های مثبت (خودتنظیمی و خودتقویتی) بود
مقایسه اثر بخشی روان نمایشگری و درمان شناختی رفتاری گروهی بر ترس از ارزیابی منفی، توجه متمرکز برخود و خود انتقادی در دانشجویان دارای اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۰)
571 - 581
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و روان نمایشگری بر کاهش نشانه های شناختی اضطراب اجتماعی است. پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل می باشد. در این تحقیق 60 دانشجوی دارای معیار اضطراب اجتماعی، به عنوان نمونه های پژوهش در سه گروه 20 نفره؛ دو گروه آزمایش و گروه کنترل بصورت تصادفی تقسیم شدند. گروه ها با پرسشنامه اضطراب اجتماعی کانور (2000)، فرم کوتاه پرسشنامه ترس از ارزیابی منفی لری (1983)، پرسشنامه کانون توجه وودی و همکاران (1997) وپرسشنامه سطوح خود انتقادی تامسون و زوروف (2004) مورد سنجش قرار گرفتند. پس از12 جلسه 2 ساعته مداخله شناختی رفتاری و روان نمایشگری بصورت جداگانه در گروه های آزمایش، مجدداً متغیرهای شناختی فوق مورد سنجش قرار گرفتند. یافته ها نشان داد هر دو مداخله باعث کاهش معنا داری در ترس از ارزیابی منفی، توجه متمرکز بر خود و خود انتقادی در گروه های آزمایش می شوند. این تفاوت بین گروه های آزمون معنا دار ظاهر نشد. نتیجه نشان داد هر دو روش در کاهش نشانه-های شناختی اضطراب اجتماعی مؤثرند و می توانند بصورت جایگزین و بسته به شرایط در دانشجویان مورداستفاده قرار گیرند.
اثربخشی بسته ی درمانی خودارزشمندی بر نشخوارفکری و خودانتقادی زنان افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خودارزشمندی به مثابه شاخص سازگاری روان شناختی و کارکرد مناسب اجتماعی تلقی می شود. هدف این پژوهش اثربخشی بسته ی درمانی خودارزشمندی بر نشخوارفکری و خودانتقادی زنان افسرده بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل تمام زنان 18 تا 50 سال افسرده شهر یزد بودند. نمونه شامل 30 نفر از زنان مبتلا به افسردگی بودند که به صورت در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند که برای هر یک از دو گروه پژوهش 15 نفر در نظر گرفته شد. ابزارهای پژوهش پرسشنامه ی نشخوارفکری نولن هوکسما و مارو (۱۹۹۱) و پرسشنامه ی خودانتقادی تامسون و زوراف (2004) بود. گروه آزمایش در هشت جلسه ی 90 دقیقه ای مداخله درمانی خودارزشمندی شرکت کردند. اما بیماران گروه کنترل هیچ مداخله ی درمانی دریافت نکردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23 استفاده شد. نتایج نشان داد، که بین میانگین نمرات نشخوار فکری در مرحله ی پیش آزمون، پس آزمون و مرحله ی پیگیری به طور کلی تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0>p)، هم چنین بین میانگین نمرات خودانتقادی در مرحله ی پیش آزمون، پس آزمون و مرحله ی پیگیری نیز تفاوت معنی داری وجود دارد (001/0>p). بسته ی درمانی خودارزشمندی با داشتن متغیرهایی مانند شفقت خود، خودآگاهی برای افراد افسرده، مانند فیزیوتراپی ذهن عمل می کند، یعنی با تحریک سیستم تسکین بخشی، زمینه ی تحول آن را فراهم می کند و با تحول این سیستم، تاب آوری در برابر افسردگی را بالا می برد و می تواند باعث کاهش نشخوارفکری و خودانتقادی در زنان افسرده شود.
اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت در تنظیم هیجان، خود انتقادی و خشم دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ زمستان (دی) ۱۴۰۲ شماره ۱۳۰
۲۰۵۸-۲۰۴۱
حوزه های تخصصی:
زمینه: با توجه به تأثیر تنظیم هیجانات، کاهش خود انتقادی و خشم در بهبود روابط بین فردی و تحصیلی دانش آموزان، شناسایی میزان اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بعنوان یکی از روش های درمانی از اهمیت زیادی برخوردار است. هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین ﺍﺛﺮ ﺑﺨﺸﯽ دﺭﻣﺎﻥ ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ ﺷﻔﻘﺖ ﺑﺮ تنظیم هیجان، خود انتقادی و خشم دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم بود. روش: طرح پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری دانش آموز پسر 15 تا 18 ساله بودند که در سال تحصیلی 1401-1402 به کلینیک های روانشناسی آموزش و پرورش منطقه 2 و 3 شهر تهران مراجعه کردند. حجم نمونه 30 نفر و روش نمونه گیری به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و گواه (هر کدام 15 نفر) قرار گرفته اند. ابزار گردآوری پرسشنامه های تنظیم هیجان گارنفسکی و کرایج (2006) خود انتقادی تامسون و زاراف (2004)، پرخاشگری باس و پری (۱۹۹۲) بود. در بخش آمار استنباطی، از آزمون تحلیل کواریانس استفاده شد. یافته ها: درمان مبتنی بر شفقت بر تنظیم هیجان، خودانتقادی و خشم دانش آموزان پسر مقطع دوم متوسطه در سطح معناداری (0/001 p<) تأثیر دارد. با توجه به مجذور اتا میزان این اثربخشی به ترتیب 44/8، 66/3، 62/0 و 60/6 درصد برآورد گردید. نتیجه گیری: درمان مبتنی بر شفقت باعث کاهش راهبردهای غیر انطباقی و افزایش راهبردهای انطباقی در تنظیم هیجانی و کاهش خود انتقادی و کاهش خشم و بهبود شرایط عاطفی و روانی نوجوانان دانش آموز می شود.