فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۶۱ تا ۱٬۲۸۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ زمستان (اسفند) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۴
۱۹۴-۱۷۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: اعتماد میان زوجین یکی از اصلی ترین ارکان تشکیل خانواده است و زوجین آسیب دیده از خیانت برای ترمیم روابط زوجی، بیش از هرچیزی نیاز ساختن اعتماد دارند. بررسی ادبیات این حوزه بیانگر فقدان الگوی بومی برای ایجاد اعتماد در زوجین آسیب دیده از خیانت است. هدف: ﭘﮋوﻫﺶ حاضر با هدف ارائه الگوی اعتماد در زوجین آسیب دیده از خیانت بر اساس طرحواره های هیجانی با میانجی گری الگوهای ارتباطی و ابرازگری هیجانی انجام شد. روش: روش تحقیق از نوع همبستگی بود که در قالب مدل یابی ساختاری انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه زوجین آسیب دیده از خیانت تشکیل داده که به مراکز مشاوره شهرستان های نوشهر، چالوس و تنکابن در فاصله زمانی اردیبهشت تا مرداد 1400 مراجعه کردند. نمونه تحقیق 300 نفر از زنان و مردان آسیب دیده از خیانت بودند (240 زن و 60 مرد) که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های اعتماد زوجین (رمپل و همکاران، 1985)، طرحواره هیجانی (لیهی، 2002)، الگوهای ارتباطی (کریستنسن و سالاوی، 1984) و ابرازگری هیجانی (کینگ و امونز، 1990) پاسخ دادند. داده های حاصل با روش همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری با نرم افزارهای SPSS-26 و AMOS-24 تحلیل شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد، مدل مفهومی ارائه شده از برازش مطلوب برخوردار بوده و مورد تأیید قرار گرفت. همچنین نتایج نشان داد طرحواره های سازگارانه و ناسازگارانه بر الگوهای ارتباطی، ابرازگری هیجانی و اعتماد زوجین اثر مستقیم و معنی داری دارد (05/0 >P)؛ همچنین در خصوص اثرهای غیر مستقیم، طرحواره های سازگارانه از طریق ابراز هیجان مثبت و طرحواره های ناسازگارانه با میانجی گری ابراز هیجان مثبت و ابراز صمیمیت بر اعتماد زوجین اثر غیرمستقیم و معنی داری داشت (01/0 >P). نتیجه گیری: با توجه به برجسته بودن نقش اعتماد، و مخصوصاً ترمیم اعتماد در زوجین آسیب دیده از خیانت توصیه می شود، از نتایج این پژوهش؛ به منظور طراحی و برنامه ریزی یک الگوی مداخله ای روانشناختی با هدف ارتقای اعتماد در زوجین آسیب دیده از خیانت در راستای بهبود سطح طرحواره های هیجانی سازگارانه، الگوهای ارتباطی مثبت و ابرازگری هیجانی مثبت و مؤثر استفاده شود.
اثربخشی بسته آموزشی کاهش دلزدگی زناشویی براساس تجارب زیسته زوجین بر دلزدگی زناشویی زوجین دلزده از زندگی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ زمستان (اسفند) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۴
۲۷۴-۲۵۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: تمامی ازدواج ها ممکن است به نوعی، دلزدگی را تجربه کنند؛ به طوری که با افکار و تصورات فراوانی درباره جدایی همراه باشد. لذا توجه به اثرات مخرب این پدیده و درمان به موقع آن حائز اهمیت است . هدف: هدف از پژوهش، تأثیر بسته آموزشی کاهش دلزدگی زناشویی بر اساس تجارب زیسته زوجین بر دلزدگی زناشویی زوجین دلزده از زندگی زناشویی است. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی (پس آزمون - پیش آزمون - پیگیری 6 ماهه) بود. شرکت کنندگان 30 زوج با تشخیص دلزدگی زناشویی در سال 1401 بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری متغیرها، پرسشنامه دلزدگی زناشویی 20 ماده ای پاینز (2002) بود. سپس شرکت کنندگان گروه آزمایش در 10 جلسه 90 دقیقه ای آموزش گروهی بسته آموزشی کاهش دلزدگی زناشویی که با استفاده از شاخص های پیش بینی کننده دلزدگی زناشویی بر اساس تجارب زیسته زوجین دلزده به روش پدیدارشناسی توسط نویسنده مقاله تدوین شده بود، شرکت کردند. برای تجزیه داده ها از روش تحلیل کوواریانس آمیخته با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 23 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد با توجه به مقدار 48/58 =F برای منبع گروهی در سطح 01/0 P< معنادار و مداخله ی مبتنی بر بسته آموزشی کاهش دلزدگی زناشویی اثربخش بود و با توجه به ضریب اتا، 68 درصد از تغییرات در کوواریانس دلزدگی زناشویی متأثر از رویکرد مداخله ای بود. نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی بسته آموزشی، این بسته مشاوره ای می تواند در مراکز روانشناختی خانواده درمانی و زوج درمانی جهت آموزش زوجین و بهبود تعاملات آنان جهت کاهش دلزدگی زناشویی مورد استفاده قرار گیرد.
نقش میانجی تنظیم هیجان ناسازگار در رابطه بین صفات تاریک شخصیت با پرخاشگری سایبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی تنظیم هیجان ناسازگار در رابطه صفات تاریک شخصیت و پرخاشگری سایبری بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه تبریز در سال 1402-1403 تشکیل دادند که از بین آن ها به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای 390 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه صفات پنج گانه تاریک شخصیت (DPQ) یوسفی و همکاران (1400)، فرم کوتاه پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ)گارنفسکی و کرایچ (2006) و پرسشنامه پرخاشگری سایبری (CYBA) آلوارزگارسیا و همکاران (2016) بود. برای تحلیل داده های پژوهش از روش تحلیل مسیر بهره گرفته شد. یافته ها نشان داد از بین صفات پنج گانه تاریک، اثر مستقیم ماکیاولیسم، خودشیفتگی و کینه توزی بر پرخاشگری سایبری (01/0>P) معنادار بود. هم چنین، نتایج گویای آن بود که اثر غیرمستقیم ماکیاولیسم، خودشیفتگی و کینه توزی (01/0>P) به واسطه ی تنظیم هیجان ناسازگار بر پرخاشگری سایبری معنادار بود. علاوه بر این، شاخص های برازش نشان داد مدل نهایی از برازش مناسبی برخوردار است. از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که تنظیم هیجان ناسازگار می تواند در تأثیر صفات تاریک شخصیت بر پرخاشگری سایبری نقش داشته باشد.
الگوی ساختاری سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت بر اساس ذهن آگاهی و خودشفقت ورزی: نقش واسطه ای استرس ادراک شده در زنان شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ شماره ۵ (پیاپی ۹۸)
۱۲۴-۱۱۳
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی نقش میانجی استرس ادراک شده در ابطه بین ذهن آگاهی، خودشفقت ورزی با سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت در زنان شاغل بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری کلیه زنان شاغل در سازمان ها و اداره های دولتی استان تهران در سال 1401 بود که از بین آنها 400 زن به صورت در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسش نامه پنج عاملی ذهن آگاهی (FFMQ، بائر و همکاران، 2006)، مقیاس شفقت به خود فرم کوتاه (SCS-SF، رائس و همکاران، 2003)، پرسشنامه استرس ادراک شده (PSS، کوهن و همکاران،1983) و نیمرخ سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت (HPLPII، والکر و همکاران، 1987) بود. داده ها به روش تحلیل معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان دهنده برازش مطلوب داده ها با مدل پیشنهادی پژوهش بود. ذهن آگاهی و استرس ادراک شده بر سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت اثر مستقیم معنادار داشتند (001/0< P) ولی اثر مستقیم خودشفقت ورزی بر سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت معنادار نبود (008/0< P) . همچنین ذهن آگاهی و خود شفقت ورزی با میانجی گری استرس ادراک شده بر سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت اثر غیر مستقیم معنادار داشتند (001/0< P). از این یافته ها می توان نتیجه گرفت افزایش ذهن اگاهی و خودشفقت ورزی باعث کاهش استرس ادراک شده در زنان شاغل می شود و سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت را افزایش می دهد.
بررسی نقش واسطه ای راهبردهای شناختی تنظیم هیجان در رابطه بین پریشانی روان شناختی با افکار خودکشی در زنان دارای تجربه شکست عشقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ شماره ۵ (پیاپی ۹۸)
۱۶۸-۱۵۷
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای راهبردهای شناختی تنظیم هیجان در رابطه بین پریشانی روان شناختی با افکار خودکشی در زنان دارای تجربه شکست عشقی انجام شد. روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری پژوهش حاضر متشکل از تمامی زنان دارای تجربه شکست عشقی در سطح شهر تهران در سال 1402 بود که از بین آنها 250 نفر با روش نمونه گیری هدفمند از طریق فراخوان اینترنتی در کاربران شبکه های اجتماعی انتخاب شدند. داده ها به وسیله پرسشنامه گرایش به ایده پردازی خودکشی بک و همکاران (1979، BSSI)، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس لوی بوند و لوی بوند (1995، DASS) و ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ تنظیم شناختی هیجان گراس و جان (2003،CERQ ) جمع آوری گردید. داده های به دست آمده از طریق آزمون ضریب همبستگی و تحلیل مسیر مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد بین پریشانی روان شناختی و مؤلفه های آن با افکار خودکشی همبستگی مثبت و معنادارای وجود دارد (۰۱/0>P). همچنین نتایج حاکی از تأیید نقش واسطه ای راهبردهای شناختی تنظیم هیجان در ارتباط بین پریشانی روان شناختی با افکار خودکشی در زنان دارای تجربه شکست عشقی بود (۰۱/0>P). مدل اصلاح شده نیز از برازش مطلوبی برخوردار بود. بنابراین، می توان با ارائه مداخلات و آموزش های به موقع و مناسب در راستای تقویت مهارت هیجانی-شناختی و کاهش پریشانی روان شناختی در زنان دارای تجربه شکست عشقی از پیامدهای افکار خودکشی در این افراد کاست.
پیش بینی اضطراب رابطه جنسی بر اساس خودپنداره جنسی و طرح واره های جنسی در مردان دارای نارسایی قلبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ شماره ۵ (پیاپی ۹۸)
۱۷۸-۱۶۹
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی اضطراب رابطه جنسی بر اساس خودپنداره جنسی و طرح واره های جنسی در مردان دارای نارسایی قلبی انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری شامل مردان مبتلا به نارسایی قلبی مراجعه کننده به بیمارستان شهید دکتر لواسانی شهر تهران در 6 ماهه اول (فروردین تا شهریور) سال 1402 بود که از بین آنها 287 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها از طریق مقیاس اضطراب رابطه جنسی دیویس و همکاران (2006،SCAS )، پرسشنامه خودپنداره جنسی اسنل (1995،MSSCQ ) و مقیاس طرح واره جنسی مردان اندرسون و همکاران (1999،MSSS ) جمع آوری گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد خودپنداره جنسی و طرح واره های جنسی، قادر به پیش بینی اضطراب رابطه جنسی بوده اند (05/0>p) و درمجموع 1/54 درصد از واریانس اضطراب رابطه جنسی را تبیین می کنند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که خودپنداره جنسی و طرح واره های جنسی نقش معنی داری در پیش بینی اضطراب رابطه جنسی دارند و لزوم توجه به این عوامل برای کاهش اضطراب رابطه جنسی در مردان دارای نارسایی قلبی ضروری به نظر می رسد.
اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر طرح واره های جنسی و رضایت جنسی زنان متعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ شماره ۵ (پیاپی ۹۸)
۱۸۸-۱۷۹
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر طرح واره های جنسی و رضایت جنسی زنان متعارض بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر متشکل از تمامی زنان متعارض مراجعه کننده به کلینیک های مشاوره و روانشناسی شهرستان کرج در سال 1402 بود که از بین آنها 30 نفر به روش نمونه گیری غیرتصادفی و دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه (15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل) جایگذاری شدند. ابزارهای سنجش شامل پرسشنامه تعارضات زناشویی ثنایی (1379، MCQ)، پرسشنامه طرح واره خودجنسی- فرم زنان آندرسون و سیرانوسکی (1994، WSSS) و مقیاس رضایت جنسی متسون و تراپنل (2005، SSS-W) بود. گروه آزمایش طی 10 جلسه ی 90 دقیقه ای و هفته ای یک بار جلسات زوج درمانی هیجان مدار جانسون را دریافت کردند. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین پس آزمون طرح واره جنسی و رضایت جنسی در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 05/0>p وجود دارد. در نتیجه زوج درمانی هیجان مدار می تواند به عنوان روش درمانی مؤثر در جهت بهبود طرح واره جنسی و افزایش رضایت جنسی زناشویی زنان متعارض مورد استفاده قرار گیرد.
ساخت و اعتباریابی پرسشنامه مدیریت کلاس دوره متوسطه (HSCMQ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ شماره ۵ (پیاپی ۹۸)
۱۹۸-۱۸۹
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ساخت و اعتباریابی پرسشنامه مدیریت کلاس دوره متوسطه (HSCMQ) بود. در این پژوهش توصیفی-پیمایشی از بین دبیران دوره دوم متوسطه استان لرستان در سال تحصیلی 1400-1399 نمونه ای به حجم 351 نفر به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای (نسبتی) انتخاب شدند و به پرسشنامه محقق ساخته مدیریت کلاس دوره متوسطه پاسخ دادند. پایایی پرسشنامه با روش های آلفای کرونباخ، تنصیف اسپیرمن-براون و گاتمن و روایی و ساختار عاملی آن با روش های روایی سازه و روایی همزمان تعیین شد. تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که پرسشنامه 60 گویه ای مدیریت کلاس دوره متوسطه دارای 3 مؤلفه اساسی ویژگی های عمومی، تخصصی و سازمانی معلمان است. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که مدل اندازه گیری مدیریت کلاس دوره متوسطه از برازندگی نسبتاً مناسبی برخوردار است و ساختار 3 عاملی آن تأئید شد (99/0=CFI، 97/0=GFI و 055/0=RMSEA). روایی همزمان این پرسشنامه نیز از طریق همبسته کردن گویه های آن با گویه های مقیاس سنجش مدیریت کلاس تحولی در مدارس ابتدایی (مقتدایی، 1400) و پرسشنامه مدیریت هدفمند کلاس درس مجازی (شیوندی چلیچه و همکاران، 1401) تأئید شد (05/0p<). ض رایب آلف ای کرونب اخ، تنصیف اسپیرمن-براون و همبستگی گاتمن ب رای کل پرسشنامه به ترتیب 82/0، 77/0 و 74/0 به دست آمد. در نتیجه پرسشنامه مدیریت کلاس دوره متوسطه (HSCMQ) برای اندازه گیری مدیریت کلاس در معلمان دوره متوسطه معتبر و قابل اطمینان است.
The Mediating Role of Health-Promoting Lifestyle in Stressful Life Events and Health Indicators of Patients with Irritable Bowel Syndrome: a Salutogenic Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۷, Issue ۱ - Serial Number ۱۹, Winter ۲۰۲۴
47 - 62
حوزههای تخصصی:
Objective: Irritable bowel syndrome is a chronic psychosomatic disease. Stressful events play a critical role in this disease, and lifestyle modification is one of the treatment priorities for these patients. The present study aimed to examine the role of health-enhancing lifestyles among stressful life events and salutogenic health indicators in these patients.
Method: Data analysis was done by structural equation modeling. The statistical population included all patients with irritable bowel syndrome referred to Imam Sajjad Hospital in Tehran in 2019 and 2020. The statistical sample was 229 patients selected through Purposive sampling and diagnosed by a psychiatrist based on ROME-IV criteria. Research tools included the Bringsen Salutogenic Health Indicators Scale, Sarason Life Events Inventory, and Walker HealthPromoting Lifestyle Profile-II. Data analysis was done by SPSS-20 and LISREL-8 software. Ethical considerations based on confidentiality, respect for the rights of individuals, human dignity, and avoiding harming the participants and distorting information were observed. Also Participants had full authority to withdraw from the study at any time.
Results: The relationship between lifestyle (t=2.723, ß=0.17) and stressful events (t=-2.31, ß=-0.42) with salutogenic health indicators was significant. The mediating role of lifestyle between life events and salutogenic health indicators was meaningful at P<005 and a standard coefficient (0.0-13.11).
Conclusion: It seems that lifestyle and control over stressful events affect the health indicators of patients with irritable bowel syndrome. Therefore, it is suggested to provide appropriate training programs to control and manage stressful events and provide strategies to modify lifestyle to improve health.
نقش واسطه ای سبک های شناختی در ارتباط بین ادراکات والدینی و انگیزش خودمختار پژوهشی در دانشجویان
منبع:
نوآوری های اخیر در روان شناسی سال ۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳
16 - 32
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه ادراک از درگیری، حمایت از خودمختاری و گرمی والدین با انگیزش خودمختار پژوهشی دانشجویان و بررسی نقش واسطه ای سبک های شناختی در این زمینه بود. در یک طرح توصیفی-همبستگی تعداد 317 نفر از دانشجویان دختر دوره کارشناسی پردیس شهید هاشمی نژاد دانشگاه فرهنگیان شهر مشهد با روش سهمیه ای انتخاب شدند. گردآوری داده ها با مقیاس ادراکات والدینی (POPS)، آزمون گروهی اشکال نهفته (GEFT) و مقیاس انگیزش پژوهشی (MRS) انجام شد. تحلیل مسیر نشان داد اثر ادراک گرمی و حمایت از خودمختاری پدر و مادر با واسطه گری سبک شناختی بر انگیزش خودمختار پژوهشی مثبت است. اثر درگیری مادر و پدر با واسطه گری سبک شناختی بر انگیزش خودمختار پژوهشی منفی بود. بدین ترتیب والدین می توانند از طریق ارضای نیازهای حمایت از خودمختاری و پیوند داشتن و اثر گذاری بر سبک شناختی فرزندان، آنان را از بی انگیزگی که پایین ترین سطح انگیزش است به سطوح خودمختار انگیزش در رفتارهای پژوهشی سوق دهند.
طراحی مدل دو فرایندی جنگ شناختی ارزشی با رویکرد هیجانی در جامعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
91 - 117
حوزههای تخصصی:
جنگ شناختی به معنای هدف قرار دادن قوه شناخت عموم مردم و نحبگان جامعه هدف به منظور تغییر ارزش ها، باورها، نگرش ها و رفتارها از طریق مدیریت ادراک و هیجانات است. به طور خاص، هیجانات راه هایی برای مقابله و سازگاری با موقعیت های اجتماعی هستند که زندگی ارائه می دهد. بدیهی است که یکی از اهداف جنگ شناختی تحت تاثیر قرار دادن سیستم هیجانی افراد می باشد. هدف از انجام این مطالعه، واکاوی چگونگی عملکرد سیستم هیجانی در مواجهه با محرک های ورودی در جنگ شناختی می باشد. به این منظور یک مدل فرآیندی بر اساس انطباق میان مدل هیجانات ارتباطی شناختی-اجتماعی آکتونیونیک و مدل دو فرآیندی (رویکردهای صریح و ضمنی) جنگ شناختی ارزشی، ارائه گردیده است، که هدف آن، بررسی ابعاد جنگ شناختی با رویکرد هیجانی در جامعه، به کمک ارزیابی فرآیندهای شناختی-اجتماعی موثر در شکل گیری این هیجانات بوده است. این پژوهش به روش کتابخانه ای و نظری و با رویکرد ارائه ی مدل انجام گرفته است. به کمک این مدل، می توان نشان داد که توپخانه ی جنگ شناختی ارزشی با شلیک و ارسال محرک های مختلف از طریق رسانه های معاند، شبکه های اجتماعی و ... چگونه سیستم های 1 شناخت (رویکردهای ضمنی) و 2 شناخت (رویکردهای صریح) را در بستر هیجانات تحت تاثیر قرار می دهد و این که این فرآیند می تواند پیش بینی کننده ی چه هیجانات و رفتارهایی در جامعه باشد. مدل ارائه شده می تواند چارچوبی مناسب به منظور رمزگشایی فعالیت های انجام گرفته در حوزه ی جنگ شناختی با رویکرد هیجانی ارائه نماید.
رابطه سرسختی روان شناختی با بهزیستی تحصیلی در دانش آموزان: نقش واسطه ای تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ شماره ۵ (پیاپی ۹۸)
۲۵۸-۲۴۹
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی رابطه سرسختی روان شناختی با بهزیستی تحصیلی و نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان انجام شد. طرح این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان متوسطه دوم شهر قیر در سال تحصیلی 1401-1402 تشکیل می دادند که از بین کلیه دانش آموزان، 244 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها به وسیله پرسشنامه بهزیستی تحصیلی (AWBQ؛ تومینین- سوینی و همکاران، 2012)، پرسشنامه سرسختی روانشناختی (PHQ؛ کوباسا و همکاران، 1982) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ؛ گارنفسکی و کرایج، 2006) جمع آوری شد؛ داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که سرسختی روان شناختی به صورت مستقیم و مثبت بر بهزیستی تحصیلی تاثیر می گذارد (05/0>P). نتایج دیگر نشان داد که تنظیم شناختی هیجان بین سرسختی روان شناختی و بهزیستی تحصیلی نقش میانجی دارد (05/0>P)؛ همچنین شاخص های برازش نیز نشان داد مدل پیشنهادی از برازندگی مطلوبی برخوردار است. بنابراین باتوجه به نتایج مطالعه حاضر و نقشی که سرسختی روانشناختی و تنظیم شناختی هیجان در بهزیستی تحصیلی دانش آموزان دارد، تدوین و اجرای برنامه های آموزشی در این زمینه برای دانش آموزان پیشنهاد می شود.
الگوی ساختاری رابطه شایستگی هیجانی-اجتماعی و درگیری تحصیلی با پیشرفت تحصیلی: نقش واسطه ای خودکارآمدی تحصیلی در دانش آموزان متوسطه دوم شهر بجنورد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ شهریور ۱۴۰۳ شماره ۶ (پیاپی ۹۹)
۱۸۰-۱۷۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی الگوی ساختاری رابطه شایستگی هیجانی-اجتماعی و درگیری تحصیلی با پیشرفت تحصیلی بر اساس نقش واسطه ای خودکارآمدی تحصیلی انجام شد. روش پژوهش توصیفی_همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر بجنورد در سال تحصیلی 1401-1402 بود که از این میان 383 نفر به شیوه خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. گردآوری داده های پژوهش به شیوه خودگزارشی و با استفاده از مقیاس درگیری تحصیلی (AES) ریو (2013)، پرسشنامه شایستگی هیجانی-اجتماعی (SECQ) زو و ای (2012) و مقیاس خودکارآمدی تحصیلی (ASEQ) جینکز و مورگان (1999) انجام شد. جهت سنجش پیشرفت تحصیلی معدل دانش آموزان در امتحانات پایان ترم محاسبه و به عنوان شاخصی از پیشرفت تحصیلی آنان در نظر گرفته شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون ضریب همبستگی و روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام گرفت. نتایج نشان داد، بین درگیری تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی با پیشرفت تحصیلی رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد (05/0≥P ). دیگر یافته پژوهش نشان داد اثر مستقیم شایستگی هیجانی-اجتماعی بر پیشرفت تحصیلی غیرمعنادار است (05/0<P). ضرایب غیر مستقیم مشخص کرد، اثر غیرمستقیم شایستگی های هیجانی-اجتماعی و درگیری تحصیلی بر پیشرفت تحصیلی با نقش واسطه ای خودکارآمدی تحصیلی معنادار است. در نهایت شاخص های برازش به دست آمده از مدل کلی با داده های جمع آوری شده برازش مطلوب را دارا بودند. بر این اساس شایستگی هیجانی-اجتماعی و درگیری تحصیلی به صورت مستقیم و غیر مستقیم از طریق خودکارآمدی تحصیلی با پیشرفت تحصیلی مرتبط است.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی–رفتاری با استفاده از تمثیل ها و حکایت های مولانا و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر رشد پس از آسیب در مادران دارای کودک فلج مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (شهریور) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۸
1397 - 1416
حوزههای تخصصی:
زمینه: اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر رشد پس از آسیب مورد توجه پژوهشگران بوده و با توجه به اهمیت کاربست این دو روش در بافت کشور ایران، تشخیص درمان کارآمد تر در کاهش رشد پس از آسیب از اهمیت برخوردار است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری با استفاده از تمثیل ها و حکایت های مولانا و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر رشد پس از آسیب در مادران دارای کودک فلج مغزی انجام شد.
روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون-پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی مادران دارای کودک مبتلا به فلج مغزی مراجعه کننده به مرکز توان بخشی بیمارستان فوق تخصصی فلج مغزی نورافشار و مرکز توان بخشی کارگران زعفرانیه شهر تهران در سال 1401 بودند که از میان آن ها 39 نفر با روش نمونه گیری داوطلبانه و براساس ملاک های ورود و خروج انتخاب و به روش تصادفی در 2 گروه آزمایش و 1 گروه گواه (هر گروه 13 نفر) گمارش شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه رشد پس از آسیب (تدسکی و کالهون، 1996) بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS-23 تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که درمان شناختی-رفتاری با استفاده از تمثیل ها و حکایت های مولانا و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در افزایش رشد پس از آسیب و مؤلفه های آن در آزمودنی ها در مرحله پس آزمون و پیگیری اثربخش بودند (0/01 >p). و درمان شناختی-رفتاری با استفاده از تمثیل ها و حکایت های مولانا در مقایسه با مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد بر رشد پس از آسیب اثربخشی بالاتری نشان داد
(0/05 >p).
نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش محتوای درمان شناختی رفتاری مبتنی بر آثار مولانا به دلیل نزدیکی با جو روانی مادرانِ دارای کودک فلج مغزی اثربخشی بیشتری بر ارتقاء رشد پس از آسیب دارد.
تدوین مدل یابی معادلات ساختاری الگوهای ارتباطی والدین با سلامت روان در نوجوانان با میانجی گری نظم جویی شناختی هیجان و ذهن آگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (مهر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۹
1669 - 1688
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطابق با پژوهش های گزارش شده الگوهای ارتباطی والدین با نوجوانان در سلامت روان آن ها مؤثر است؛ همچنین بی ثباتی ها، تغییرات هیجانی و سطوح پایین ذهن آگاهی نیز با مشکلات مرتبط با سلامت روان، اضطراب، افسردگی و سلامت هیجانی در نوجوانان مرتبط است؛ در فرهنگ تربیتی غالب ایران، الگوهای بومی و منطبق با شرایط محلی برای تبیین روابط درون خانوادگی وجود ندارد؛ بنابراین نیاز به ایجاد یک الگوی بومی و مناسب احساس می شود.
هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی برای الگوهای ارتباطی والدین با سلامت روان در نوجوانان با میانجی گری نظم جویی شناختی هیجان و ذهن آگاهی بود.
روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع مطالعات همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی نوجوانان 14 تا 17 ساله مشغول به تحصیل در پایه های دهم، یازدهم و دوازدهم دوره دوم متوسطه در سال تحصیلی 1401-1400 بود. تعداد 314 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه تجدید نظر شده الگوهای ارتباطی خانواده (کوئرنر و فیتزپاتریک، 2004)، پرسشنامه سلامت روانی (گلدبرگ، 1979)، پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجانی (گارنفسکی و کرایج، 2006) و پرسشنامه مهارت های ذهن آگاهی کنتاکی (بیر و همکاران، 2004) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و مدل یابی ساختاری در نرم افزارهای Amos نسخه 24 Spss نسخه 26 استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که در مسیر مستقیم بین الگوهای ارتباطی والدین و سلامت روان (05/0 >P) رابطه معناداری وجود دارد، همچنین در مسیر غیرمستقیم میان الگوهای ارتباطی والدین و نظم جویی شناختی هیجان (05/0 >P) و الگوهای ارتباطی والدین و ذهن آگاهی (05/0 >P) رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. اما رابطه بین نظم جویی شناختی هیجان و سلامت روان (05/0 >P) و ذهن آگاهی و سلامت روان (05/0>P) رابطه منفی و معنادار برقرار است.
نتیجه گیری: براساس نتایج این مطالعه می توان استنباط کرد که روابط مناسب در جامعه بر اساس روابط مناسب در خانواده شکل می گیرد و هر اندازه روابط درون خانواده مناسب تر باشد، خانواده و در پی آن جامعه از ثبات و استحکامی بیشتر برخوردار است. با توجه به اهمیت دو متغیر نظم جویی شناختی هیجان و ذهن آگاهی در الگوهای ارتباطی والدین و نقش تأثیرگذار آن بر سلامت روان نوجوانان، آموزش ها و کارگاه هایی که موجب ارتقای سلامت روان می شوند، برای برگزاری در مدارس تدوین گردند.
روابط موضوعی و نشانه های شخصیت نمایشی: نقش میانجی گر مکانیسم های دفاعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (مهر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۹
1739 - 1754
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال شخصیت نمایشی (HPD) یک سندرم بالینی است که در آن افراد، دارای سبک تعاملی سبک بین فردی هستند که با اغواگری، سطحی نگری هیجانی و نمایش اغواگری، سطحی نگری هیجانی و نمایشی مشخص می شود.
هدف: پژوهش حاضر با هدف تبیین نشانه های شخصیت نمایشی براساس روابط موضوعی و مکانیسم های دفاعی انجام شد.
روش: این پژوهش از نوع توصیفی بود که به روش همبستگی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشجویان دوره های کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه های تهران در سال تحصیلی 1402-1401 بود که 508 نفر از آن ها با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و ابزارهای این مطالعه شامل پرسشنامه های سبک های دفاعی (اندروز و همکاران، 1993)، نشانه های شخصیت نمایشی (چریستوفر و همکاران، 2014) و مقیاس روابط موضوعی (بل و همکاران، 1973) را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS-22 و LISREL 8.8 استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که روابط موضوعی به طور مستقیم 24/0 درصد و به واسطه مکانیسم های دفاعی 34/0 درصد از نشانه های شخصیت نمایشی را تبیین می کند (05/0 P<). در مجموع، برآورد مدل ساختاری که در آن روابط موضوعی متغیر پیش بین و مکانیسم دفاعی به عنوان متغیر میانجی وارد مدل شدند، نشان دادکه این مدل 47/0 درصد از نشانه های شخصیت نمایشی را تبیین می کند (05/0 P<).
نتیجه گیری: براساس نتایج مطالعه حاضر می توان چنین نتیجه گیری نمود که نشانه های شخصیت نمایشی پدیده تک بعدی نیست و متغیرهای متعددی می توانند آن را تحت تأثیر قرار دهند. بنابراین در درمان نشانه های این اختلال بایستی متغیرهای ارتباطی و فردی را مورد بررسی قرار داد.
کارکرد انعکاسی مادر و بیان هیجانی کودکان در شرایط تروما: نقش واسطه ای رابطه مادر- کودک
منبع:
نوآوری های اخیر در روان شناسی سال ۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲
15 - 29
حوزههای تخصصی:
نحوه مواجهه کودکان با تروما، به ظرفیت های روان شناختی آنان بستگی دارد. نظر به اهمیت کارکرد انعکاسی مادرانه در شکل گیری این ظرفیت های روان شناختی، این پژوهش به دنبال بررسی نقش میانجی رابطه مادر-کودک در رابطه کارکرد انعکاسی مادرانه و بیان هیجانی کودک در شرایط تروما بود. برای انجام این مطالعه توصیفی، تعداد 74 مادر دارای کودکان 4 تا 8 سال، در شرایط همه گیری کووید 19، مقیاس ارزیابی رابطه مادر-کودک (MCRE) و پرسشنامه کارکرد انعکاسی والدینی (PRFQ) را تکمیل کردند. برای سنجش بیان هیجانی کودکان (افسردگی، اضطراب و هیجان پذیری) از ترسیم نقاشی کودکان استفاده شد. نتایج نشان داد که علی رغم برازش مدل هیچ یک از اثرات غیرمستقیم معنادار نیستند (0.05<P). ضرایب مسیر مستقیم نیز نشان داد که پیش ذهنی سازی مادران با رابطه ناکارآمد مادر-کودک و نیز بیان هیجانی کودک رابطه معناداری دارد. علاوه بر آن، علاقه و کنجکاوی به حالات ذهنی کودک نیز با رابطه ناکارآمد مادر-کودک در ارتباط بود (0.05>P). به نظر می رسد کارکرد انعکاسی مادر نقش مهمی در پیش بینی بیان هیجانی کودک در شرایط تروما دارد. اما تبیین دقیق این روابط نیازمند مطالعات بیشتری است.
نقش بهزیستی معنوی و راهبردهای مقابله ای با اضطراب بیماری کرونا در افراد نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
93 - 114
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بهزیستی معنوی و راهبردهای مقابله ای با اضطراب بیماری کرونا در افراد نظامی انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کارکنان شاغل مرد و زن در یک واحد نظامی شهر اردبیل در سال 1400 بود که به روش نمونه گیری در دسترس، نمونه ای به حجم 113 نفر انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ها ی اضطراب کرونا ویروس علیپور و همکاران (1398)، بهزیستی معنوی پالوتزین و الیسون (1983) راهبردهای مقابله ای اندلر و پارکر (1990) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه در نرم افزار Spss انجام گرفت. یافته ها نشان داد که بین بهزیستی معنوی و راهبردهای مقابله ای با اضطراب بیماری کرونا در افراد نظامی رابطه ی منفی و معناداری وجود داشت. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که اضطراب بیماری کرونا در افراد نظامی براساس متغیرهای بهزیستی معنوی (01/0 > P، 265/0-= β) و راهبردهای مقابله ای (001/0 > P، 315/0- = β) قابل پیش بینی است. با توجه به نقش بهزیستی معنوی و راهبردهای مقابله ای در اضطراب بیماری کرونا، در طراحی برنامه ها و مداخلات روان شناختی برای کاهش اضطراب بیماری افراد نظامی در زمان شیوع کرونا و سایر بیماری های واگیردار توجه به این مؤلفه های روان شناختی ضروری به نظر می رسد.
روابط ساختاری ناگویی هیجانی و گرایش به رفتارهای پرخطر در نوجوانان: نقش میانجی انعطاف پذیری روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۰)
142 - 151
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی انعطاف پذیری روان شناختی در رابطه بین ناگویی هیجانی و گرایش به رفتارهای پرخطر در نوجوانان بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی (مدل معادلات ساختاری) بود. جامعه آماری شامل نوجوانان شهر شاهرود در سال 1402 بود که از این میان 300 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی، مقیاس ناگویی هیجانی و پرسشنامه پذیرش و عمل بود. به منظور تحلیل مدل پژوهش از مدل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان داد که ناگویی هیجانی و گرایش به رفتارهای پرخطر رابطه مثبت و معناداری دارد و انعطاف پذیری روان شناختی در رابطه ناگویی هیجانی و گرایش به رفتارهای پرخطر نقش واسطه ای دارد. در مجموع نتایج نشان داد که مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. طبق نتایج به دست آمده، ناگویی هیجانی و انعطاف پذیری روان شناختی نقش مهمی در پیش بینی رفتارهای پرخطر نوجوانان دارند. ناگویی هیجانی و عدم انعطاف پذیری روان شناختی می توانند باعث افزایش بروز و تداوم گرایش به رفتارهای پرخطر از جمله مصرف مواد در نوجوانان گردند. بنابراین، طراحی مداخلات مبتنی بر بهبود ناگویی هیجانی و افزایش انعطاف پذیری روان شناختی به عنوان مبنایی برای کاهش رفتارهای پرخطر این گروه از افراد پیشنهاد می شود.
شناسایی مشکلات روان شناختی فرزندپذیران و ارائه راهکار جهت سازگاری با آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۰)
206 - 215
حوزههای تخصصی:
با توجه به نیاز کودکان و نوجوانان به خانواده مناسب و گسترش انتخاب فرزندپذیری ، این پژوهش به امید افزایش بهزیستی کودک و خانواده و با هدف شناسایی مشکلات روانشناختی خانواده های فرزندپذیر ایرانی و ارائه راهکارهای سازگاری با مشکلاتشان انجام شد. به روش کیفی و رویکرد گراندد تئوری طبق نظریه اشتراوس و کوبین، در ابتدا جهت یافتن مشکلات خانواده های فرزندپذیر، مصاحبه با یک نماینده از والدین هر 13 خانواده در سال 1401 انجام شد. در مرحله بعدی، نتایج مرحله اول پژوهش در اختیار متخصصان قرار گرفت و راهکارهای پیشنهادی ایشان، بدست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار maxqda2020 انجام شد. روایی و پایایی این پژوهش بسیار مطلوب ارزیابی شد. الزامات اخلاقی رعایت شد. در مرحله اول شناسایی مشکلات، 4 مفهوم بدست آمد. مسائل مربوط به رشد کودک در محیط آسیب های اجتماعی، مشکلات حقوقی-روانشناختی، مسائل مربوط به نگرش و جهان بینی، مشکلات مرتبط با تاب آوری زوجین. از مرحله بعدی، 4 گروه راهکار سازگاری با مشکلات استخراج شد، شامل تبیین چیستی و چگونگی و چرایی فرزندپذیری در ایران (غنای دانش)، راهکارهای اجرایی جهت حل مشکلات، راهکارهای مداخله ای جهت تاب آوری خانواده، راهکارهای تغییر نگرش. مشکلات مربوط به نگرش و جهان بینی شرایط علّی سایر مشکلات بود. در انتها الگوی نهایی ارائه شد. غنای دانش، اصلاح و بهبود نگرش، افزایش تاب آوری والدین، رفع موانع اجرایی، باید اولویت کاری این حیطه قرار گیرد.