فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۲۱ تا ۱٬۱۴۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای حساسیت اضطرابی و نارضایتی از بدن در رابطه بین آسیب های دوران کودکی و نگرش خوردن در دانشجویان بود. پژوهش حاضر از نوع همبستگی و تحلیل مسیر بود. جامعه آماری کلیه دانشجویان ۱۸ تا ۲۵ سال دانشگاه خوارزمی تهران بود که در نیم سال دوم سال تحصیلی ۱۴۰۲ مشغول به تحصیل بودند و از این بین ۴۲۲ نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. ابزارهای پژوهش شامل نسخه ۲۶ سؤالی تست نگرش خوردن گارنر و همکاران (۱۹۸۲)، مقیاس تجدیدنظرشده حساسیت اضطرابی تیلور و کاکس (۱۹۹۸)، پرسش نامه شکل بدن کوپر و همکاران (۱۹۸۷) و پرسش نامه آسیب های دوران کودکی برنشتاین و همکاران (۲۰۰۳) بود. یافته ها حاکی از برازش مناسب داده ها با مدل بود. نتایج نشان داد که آسیب های دوران کودکی، حساسیت اضطرابی و نارضایتی از بدن با نگرش خوردن رابطه مستقیم و معنادار دارند. همچنین، آسیب های دوران کودکی رابطه مستقیم و معناداری با حساسیت اضطرابی و نارضایتی از بدن دارد. علاوه برآن، حساسیت اضطرابی با نارضایتی از بدن رابطه مستقیم و معنادار داشته و در رابطه بین آسیب های دوران کودکی و نارضایتی از بدن نقش واسطه ای دارد. همچنین، نارضایتی از بدن نقش واسطه ای در رابطه بین حساسیت اضطرابی و نگرش خوردن ایفا می کند. نارضایتی از بدن و حساسیت اضطرابی نیز نقش واسطه ای در رابطه بین آسیب های دوران کودکی و نگرش خوردن دارند. باتوجه به نتایج می بایست راهبردهای مناسب جهت ارزیابی به موقع آسیب های دوران کودکی و استفاده از راهبردهای آموزشی و مداخلات مؤثر جهت آگاهی و بهبود حساسیت اضطرابی، نارضایتی از بدن و نگرش خوردن در دانشجویان موردتوجه قرار گیرد.
رابطه راهبردهای مقابله ای و سبک های دفاعی با بروز اضطراب مرگ در دوران همه گیری کرونا در دانشجویان
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تعیین رابطه راهبردهای مقابله ای و سبک های دفاعی با اضطراب مرگ در دوران پاندمی کووید-19 در دانشجویان بود. روش تحقیق از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی کرج در سال تحصیلی 1401-1400 بود. نمونه پژوهش با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و حجم نمونه با استفاده از فرمول فیدل و تاباچنیک 290 نفر محاسبه گردید.که با توجه به احتمال حذف برخی از آزمودنی ها به دلیل پیش پردازش دادها تعداد 320 پرسشنامه توزیع و بعد از پیش پردازش تعداد 20 نمونه حذف و درنهایت 300 آزمودنی موردبررسی قرار گرفتند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش شامل سه پرسشنامه راهبردهای مقابله ای لازاروس و فولکمن (1985)، سبک های دفاعی اندروز و همکاران (1993) و پرسشنامه اضطراب مرگ تمپلر (1970) بود. فرضیات تحقیق با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون موردبررسی قرار گرفتند. بررسی نتایج همبستگی نشان داد بین بین سبک مقابله ای مسئله مدار و مکانیزم های دفاعی رشد یافته با اضطراب مرگ دانشجویان همبستگی منفی و بین سبک مقابله ای هیجان مدار و مکانیزم های دفاعی رشد نایافته با اضطراب مرگ دانشجویان همبستگی مثبت و معنی داری وجود دارد (pv<0/01). نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد 39 درصد تغییرات اضطراب مرگ دانشجویان توسط راهبردهای مقابله ای و سبک های دفاعی تبیین گردید و با توجه به نتایج ماتریس ضرایب رگرسیونی بین اضطراب مرگ با راهبردهای مسئله محور و مکانیزم های دفاعی رشد یافته با بتای منفی و ضرایب (216/0-) و (255/0-) و با راهبردهای هیجان محور با بتای مثبت و ضریب (467/0) رابطه وجود داشت (pv<0/01). این یافته ها اهمیت توجه به راهبردهای مقابله ای و سبک های دفاعی در کاهش اضطراب مرگ را در شرایط بحرانی نظیر پاندمی کرونا تأکید می کنند و می توانند به طراحی مداخلات روان شناختی برای دانشجویان کمک کنند.
بررسی تأثیر آموزش مهارت های کنترل هیجان و کنترل خشم بر آمادگی به اعتیاد در دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
پیش زمینه و هدف: آمار روزافزون وابستگی به مواد مخدر بخصوص اشاعه آن در بین نوجوانان و دانش آموزان نشان می دهد که نسل جوان و دانش آموز که باید در جهت سازندگی و پیشرفت جامعه مشارکت داشته باشند، در دام اعتیاد به هدر می رود. ازاین رو، لازم است بررسی های وسیع و عمیق در مورد شناسایی عوامل زمینه ساز اعتیاد انجام گیرد، لذا با توجه به این که پیش گیری بهتر از درمان است در پژوهش حاضر هدف آموزش مهارت های کنترل هیجان و کنترل خشم بر آمادگی به اعتیاد در دانش آموزان پرداخته شد. مواد و روش کار: روش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و آزمایش انجام گردید. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان پسر متوسطه دوم ناحیه 2 شهر زاهدان با تعداد 3500 نفر تشکیل دادند که نهایت تعداد 60 دانش آموز به صورت تصادفی ساده در 3 گروه آزمایش با تعداد 45 نفر (هر گروه 15 نفر) و یک گروه کنترل با تعداد 15 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب گردید. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های آمادگی به اعتیاد وید و بوچر (۱۹۹۲)، و آزمون هیجان خواهی و پرسشنامه کنترل خشم استفاده گردید. روایی محتوایی پرسشنامه مورد تأیید قرار گرفت. داده های حاصل از پرسشنامه ها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی شامل آزمون لوین و تحلیل کوواریانس از طریق نرم افزارهای SPSS23 صورت گرفت. یافته ها: با توجه به کمتر بودن سطح معناداری از 01/0 می توان نتیجه گرفت واریانس های متغیر آمادگی اعتیاد همگن می باشند. به عبارت دیگر بین متغیر آمادگی اعتیاد موردبررسی در بین دو گروه پیش از آزمون و پس از آزمون موردبررسی تفاوت معناداری وجود دارد. بحث و نتیجه گیری: یافته های به دست آمده از نشان داد که آموزش مهارت های کنترل هیجان و کنترل خشم سرکوب شده بر آمادگی به اعتیاد در دانش آموزان پسر متوسطه دوم زاهدان مؤثر بود.
تجارب صمیمیت بین فردی زنان مطلقه کانادایی: مطالعه کیفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف طلاق رویدادی مهم در زندگی است که تأثیر عمیقی بر زندگی عاطفی و اجتماعی افراد، به ویژه بر تجربیات و درک آن ها از صمیمیت بین فردی می گذارد. این مطالعه با هدف بررسی تجربیات زیسته زنان مطلقه در زمینه صمیمیت بین فردی، شناسایی چالش ها و دگرگونی هایی که پس از طلاق متحمل می شوند، انجام شد. مواد و روش ها این مطالعه کیفی، با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختارمند با ۲۳ زن مطلقه از ریچموند هیل، انتاریو، در سال ۲۰۲۳ از آوریل تا جولای انجام شد. معیارهای ورود شامل زنانی بود که حداقل 1 سال طلاق گرفته بودند، بین ۲۸ تا ۵۴ سال سن داشتند و مایل به بحث در مورد تجربیات خود بودند. این مصاحبه ها گذار های عاطفی، شبکه های حمایت اجتماعی، ادراک از خود و چشم انداز آینده در روابط را مورد بررسی قرار دادند. داده ها با استفاده از تحلیل مضمون برای دستیابی به اشباع نظری و با استفاده از نرم افزار NVivo تجزیه وتحلیل شد. یافته ها چهار موضوع اصلی گذار عاطفی، حمایت اجتماعی و انزوا، هویت و ادراک از خود و چشم انداز و روابط آینده شناسایی شد. این مضامین طبقات و مفاهیم مختلفی را دربر می گرفت و سفر عاطفی پیچیده سوگواری و خودشناسی، نقش محوری شبکه های اجتماعی و ادراکات اجتماعی، بازنگری در هویت خود و خوش بینی محتاطانه نسبت به ایجاد روابط صمیمی جدید را آشکار می کرد. نتیجه گیری این مطالعه تعامل پیچیده بین عوامل عاطفی، اجتماعی و شخصی را که تجربیات زنان مطلقه از صمیمیت بین فردی را شکل می دهد، روشن می سازد. یافته ها اهمیت شبکه های حمایتی، پذیرش اجتماعی و رشد شخصی را در پیمایش پیچیدگی های صمیمیت پس از طلاق برجسته می کند. همچنین به درک عمیق تری از چالش ها و فرصت هایی که زنان مطلقه در زمینه روابط با آن مواجه اند، کمک می کند و بینش هایی برای مداخلات درمانی و حمایت اجتماعی ارائه می دهد.
مقیاس استحکام روانی نوجوانان: ویژگی های روان سنجی و رابطه ی آن با اهمال کاری و اضطراب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۵
6 - 37
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، شناسایی ویژگی های روان سنجی مقیاس استحکام روانی نوجوانان McGeown و همکاران (2016) و آزمون رابطه ی آن با اهمال کاری تحصیلی، اضطراب فراگیر و اضطراب ریاضی در قالب تحلیل مسیر بود. نمونه آماری پژوهش شامل 455 نفر از دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر زنجان بود که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان به صورت حضوری و اجرای کلاسی به مقیاس های مربوطه پاسخ دادند. تجزیه وتحلیل داده ها، به صورت دوفازی و با به کارگیری روش های آماری تحلیل عاملی و تحلیل مسیر انجام شد. در فاز اول پژوهش به بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس استحکام روانی پرداخته شد. نتایج نشان داد یک راه حل شش عاملی، مطابق با شش ویژگی پیشنهادی استحکام روانی یعنی چالش، تعهد، کنترل (زندگی و هیجان) و اعتمادبه نفس (توانایی ها و بین فردی)، نسبت به مدل های رقیب بهترین برازش مدل را دارد. به علاوه همسانی درونی کل مقیاس با استفاده از آلفای کرونباخ 81/0 به دست آمد. در فاز دوم پژوهش به آزمون اثرات مستقیم و غیرمستقیم استحکام روانی بر اضطراب (فراگیر و ریاضی) و اهمال کاری تحصیلی با به کارگیری تکنیک آماری تحلیل مسیر پرداخته شد. نتایج پژوهش نشان که استحکام روانی اثر مستقیم بر اضطراب فراگیر، اضطراب ریاضی و اهمال کاری تحصیلی دارد به علاوه استحکام روانی با میانجی گری اضطراب فراگیر بر اهمال کاری تحصیلی و اضطراب ریاضی اثر غیرمستقیم دارد. پیامد یافته های پژوهش ازجمله کاربرد نتایج در مدارس و محیط های تحصیلی و پیشنهاد های پژوهشی برای مطالعات آتی موردبررسی قرار گرفت.
نوآوری در روش های پژوهش ترکیبی: روش شناسی یا روش پرستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۵
92 - 114
حوزههای تخصصی:
گرایش فزاینده به استفاده از روش های ترکیبی در رساله های دکتری، نگرانی درباره استفاده مناسب از این روش ها در تحقیقات علوم اجتماعی و رفتاری را مطرح ساخته است. این پژوهش توصیفی با هدف بررسی رویکرد، طرح و روش های پژوهش به کاررفته در رساله های دکتری مدیریت آموزشی و آموزش عالی در دهه اخیر (1390-1400) انجام شده است. در راستای پاسخگویی به سؤالات پژوهش، چکیده و فصل سوم 85 رساله دکتری پایان یافته در بازه زمانی فوق بررسی شد. یافته های پژوهش نشان می دهد نزدیک به سه چهارم (درمجموع 73 درصد) پژوهش ها با هدف ارائه الگو و مدل و 63 درصد آن ها بر مبنای رویکرد ترکیبی اکتشافی متوالی انجام شده اند. همچنین در 60 درصد موارد از طرح نظریه زمینه ای در مرحله کیفی و همبستگی چند متغیری در مرحله کمی پژوهش استفاده شده است. نتایج پژوهش ضمن آشکار کردن نشانه های روش پرستی، دلالت های برای تدریس روش های پژوهش کمی، کیفی و ترکیبی در دوره دکتری و لزوم نوآوری در طرح های پژوهش مورداستفاده در رساله های دکتریِ رشته های علوم رفتاری را خاطرنشان می سازد.
مدل ساختاری اختلال پانیک بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه با نقش واسطه ای حساسیت اضطرابی و ذهنی سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴
234 - 242
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارائه مدل ساختاری اختلال پانیک بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه با نقش واسطه ای حساسیت اضطرابی و ذهنی سازی بود. طرح پژوهشی، همبستگی و به شیوه معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افراد مبتلا به اختلال پانیک بود که در سال 1402 به کلینیک های روانشناسی و مشاوره ای سطح شهر تهران مراجعه کرده بودند. نمونه آماری پژوهش شامل 132 نفر از این افراد بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (2005)، حساسیت اضطرابی ریس و پترسون (1985)، ذهنی سازی دیمیتروویچ (2017) و اختلال پانیک لیبوویتز (1984) استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از نرم افزار SPSS26 و AMOS24 استفاده شد. متغیر پیش بین طرحواره های ناسازگار اولیه به صورت مستقیم (β=0/39) و غیرمستقیم با میانجی گری حساسیت اضطرابی و ذهنی سازی (β=0/15)، (β=0/12) بر اختلال پانیک دارای تأثیر مثبت و معنادار بود (0/01>p). همچنین حساسیت اضطرابی و ذهنی سازی دارای تأثیر مستقیم (β=0/45)، (β=0/49) بر اختلال پانیک بودند (0/01>p). نتایج پژوهش حاکی از آن بود که طرحواره های ناسازگار اولیه می تواند پیش بین قوی اختلال پانیک باشد و در این میان حساسیت اضطرابی و ذهنی سازی به عنوان متغیرهای میانجی بخشی از فرآیند اثرگذاری در شکل گیری نشانه های اختلال پانیک است. برگزاری کارگاه های آموزشی در زمینه طرحواره های ناسازگار اولیه، حساسیت اضطرابی و ذهنی سازی توصیه می گردد و همچنین مداخلات درمانی باید به این عوامل بپردازند.
طراحی الگوی مفهومی اجتماع یادگیری حرفه ای معلمان دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اجتماعات یادگیری حرفه ای، چهارچوب و فرایندی را برای یادگیری مداوم و رشد حرفه ای معلمان فراهم می آورد. بنابراین، این پژوهش با هدف طراحی الگوی مفهومی اجتماع یادگیری حرفه ای معلمان دوره دوم متوسطه استان خوزستان انجام گرفت. پژوهش از نوع تحقیقات توسعه ای-کاربردی و به روش کیفی بود. در این پژوهش رویکرد بخش کیفی پژوهش، مبتنی بر نظریه داده بنیاد و ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختار یافته با 18 نفر از اساتید و خبرگان دانشگاهی و فعالین در مدارس متوسطه بود. داده ها با استفاده از روش تحلیل گراند تئوری، تجزیه و تحلیل شدند. در ادامه دادهای حاصل در طی ۳ گام کدگذاری باز، محوری و گزینشی مورد پردازش قرار گرفت. برای تحلیل و تفسیر داده ها، از نرم افزار Atlasti استفاده شد. در نهایت 18 مصاحبه تحلیل شد که تعداد 169 کدباز، و با الگوی پارادایمی استراوس و کوربین، 17 کد محوری (شرایط علی شامل 4 کد محوری و 9 مقوله؛ شرایط زمینه ای شامل 3 کد محوری و 7 مقوله؛ شرایط مداخله گر شامل 2 کدمحوری و 4 مقوله؛ راهبردها شامل 4 کد محوری و 11 مقوله؛ و پیامدها شامل 4 کد محوری و 11 مقوله) استخراج گردید. بنابراین، برای موفقیت یک نظام آموزشی و پرورش توانمند لازم است که حتماً در نظام های آموزشی اجتماعات یادگیری حرفه ای ایجاد و توجه ویژه ای به آن ها شود و هرچه در یک نظام آموزشی اجتماعات یادگیری حرفه ای فعال تری وجود داشته باشد آن نظام موفق تر عمل می کند و دانش آموزان موفق تری را به جامعه تحویل می دهد.
اثر رهبری خدمتگزار بر رفتارهای کاری نوآورانه با توجه به نقش میانجی معناداری کار در شرکت های دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی نقش معنا داری کار به عنوان میانجی در رابطه بین رهبری خدمتگزار و رفتارهای کاری نوآورانه می باشد. در این پژوهش از روش توصیفی پیمایشی با نمونه گیری تصادفی طبقه ای برای جمع آوری داده ها از نمونه 277 نفری از کارکنان شرکت های دانش بنیان شهر تهران استفاده شده است. پرسش نامه های مورد استفاده در این تحقیق، پرسش نامه رهبری خدمتگزار (Patterson, 2003)، پرسش نامه معنا دار بودن کار (Arnoux-nicolas et al., 2017) و پرسش نامه رفتارهای کاری نوآورانه (De jong & de Hartog, 2010) می باشند. داده ها با استفاده از الگویابی معادلات ساختاری با نرم افزارهای SPSS و Amos-24.0 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد رهبری خدمتگزار بر رفتارهای کاری نوآورانه اثر مستقیم مثبت و معنی دار دارد. همچنین رهبری خدمتگزار بر معنا داری کار اثر مستقیم مثبت و معنی دار دارد. نتایج بوت استراپ نشان داد اثر غیرمستقیم رهبری خدمتگزار به واسطه معنا داری کار بر رفتارهای کاری نوآورانه مثبت و معنی دار می باشد، در نتیجه شرکت های دانش بنیان می توانند رهبری خدمتگزار را به عنوان یک روش متحول کننده برای باز کردن پتانسیل نوآوری کارکنان با القای حس هدفمندی در کارشان بپذیرند.
شناسایی مولفه های تشکیل دهنده فرزند پروری ذهن آگاهانه:مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در سلامت روانشناختی دوره ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
۱۰۲-۸۷
حوزههای تخصصی:
فرزند پروری ذهن آگاهانه، کاربرد جدیدی از ذهن آگاهی است که هدف آن بهبود والدگری از طریق ارتقای توجه والدینی، افزایش آگاهی در مورد استرس فرزندپروری، کاهش واکنش پذیری والدین می باشد. هدف این پژوهش، شناسایی مولفه های تشکیل دهنده فرزند پروری ذهن آگاهانه بود. روش پژوهش کیفی و راهبرد آن تحلیل تماتیک بود. محیط پژوهش شامل تمام والدین مراجعه کننده به کلینیک های روانشناسی و مشاوره شهر شیراز و همچنین روانشناسان و متخصصان در حوزه ی کار با کودک بود. با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس و مصاحبه نیمه ساختاریافته، در نهایت تعداد 12نفر انتخاب شدند. بعد از جمع آوری داده ها، تحلیل و کدگذاری انجام شد. نتایج نشان داد مولفه های فرزند پروری ذهن آگاهانه شامل: برخورد مناسب با رفتار فرزند، تناسب سن و ظرفیت کودک، تلاش برای حل مسئله، الگوی فرزند بودن، همسطح شدن با فرزند، توجه عمیق به تعامل با کودک، خودتنظیمی، ممانعت از قضاوت فرزند، ارتقاء هوش هیجانی، همدلی با فرزند و بخشش بود.
مطالعه تجربه زیسته بیماران مبتلا به تالاسمی: یک مطالعه داده بنیاد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۴
143-170
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تالاسمی یکی از مهم ترین بیماریهای مزمن ارثی است. این بیماری، عوارض متعدد جسمی مانند کم خونی؛ روانی مانند افسردگی و ناامیدی و همچنین اجتماعی مانند دوری از اجتماع و انزوا را ایجاد می کند که با انجام درمان منظم و مرتب می توان آنها را تا حدودی کاهش داد. هدف پژوهش حاضر واکاوی تجربه زیسته بیماران مبتلا به تالاسمی با اتکا به روش داده بنیاد است. روش: مشارکت کنندگان پژوهش شامل 15 نفر از زنان و مردان مبتلا به بیماری تالاسمی ساکن شهرستان خرمشهر در رده سنی 20 تا 50 سال بودند که با استفاده از روش نمونه گیری غیرتصادفی و با تکیه بر اصول «گزینش مبتنی بر معیار» و روش هدفمند با معیار اشباع نظری انتخاب شدند. روش گردآوری اطلاعات نیز مصاحبه بدون ساختار بود و برای ارزیابی اعتبار روشهای کنترل یا اعتباریابی توسط اعضا و مقایسه تحلیلی و برای پایایی، خودداری کردن از طولانی شدن زمان جمع آوری داده (انجام مصاحبه ها) تا حد امکان مبنا قرار گرفت. یافته ها: مقولات اجتماعی و روان شناختی از مقوله های مؤثر در تجربه زیسته بیماران مبتلا به تالاسمی در مواجهه با خانواده و جامعه بودند. از بین عوامل اجتماعی تأثیر سه مورد (حمایت اجتماعی، انسداد اجتماعی و ناامیدی اجتماعی)، از همه بیشتر است. همچنین مهم ترین عوامل روان شناختی که بر بیماران تالاسمی در مواجهه با جامعه مؤثر تشخیص داده شده اند، عبارتند از: امیدواری، اعتماد و انزوا. بحث: همان طور که در گفتگوهای بیماران تالاسمی پیداست، بیماربودن تنها بخشی از مشکل این افراد است و شاید تلخ تر از این مشکل نادیده گرفته شدن توسط افراد خانواده و جامعه با تبعیض قائل شدن و ایجاد مانع برای حضور آنها در جامعه است.
پیش بینی جهت گیری دینی چرخشی دانشجویان بر پایه الگوی ارتباطات خانواده با نقش میانجیگر کمال گرایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی جهت گیری دینی چرخشی دانشجویان بر اساس الگوی ارتباطات خانواده نقش و میانجیگر کمال گرایی با روش توصیفی از نوع همبستگی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه فرهنگیان شهر تهران در سال 1401 تشکیل دادند که از میان آن ها 388 نفر به صورت نمونه گیری سهمیه ایانتخاب شدند و به پرسشنامه های جهت گیری دینی چرخشی، کمال گرایی و پرسش نامه تجدیدنظر شده الگوهای ارتباطی خانواده پاسخ دادند. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات، از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد و داده ها توسط نرم افزار spss نسخه 24 و AMOS تحلیل شدند. نتایج مدل سازی حاکی از برازش مناسب مدل پژوهش بود. همچنین نتایج نشان داد که الگوی ارتباطات خانواده هم به صورت مستقیم و هم با میانجیگری کمال گرایی بر جهت گیری دینی چرخشی دانشجویان تأثیر دارند. بر اساس نتایج پژوهش حاضر می توان گفت افراد با سبک ارتباطی گفت و شنودوهمنوایی،از مسیر کمال گرایی،تاثیرات مثبت و منفی و با معنا بر انواع جهت گیری های دینی چرخشی دارند.پیشنهادمی شود که به نقش میانجی کمال گرایی در رابطه بین الگوهای ارتباطی خانواده و جهت گیری دینی چرخشی توجه شود و درمانگران این مؤلفه را در کاربست درمانی و الگوهای تربیتی خود بگنجانند.
The Effectiveness of Mindfulness-Based Cognitive Therapy on Resilience and Self-Efficacy in Female Heads of Households(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Applied Family Therapy Journal, Vol. ۵ No. ۴, Serial Number ۲۳ (۲۰۲۴) Special Issue on Women Studies
246-251
حوزههای تخصصی:
Objective: The present study aimed to determine the effectiveness of mindfulness-based cognitive therapy (MBCT) on resilience and self-efficacy in female heads of households. Methods: This research employed a quasi-experimental method with a pre-test and post-test control group design. The statistical population included female heads of households who sought counseling services at centers in Tehran in 2023. From this population, 30 individuals were selected using convenience sampling and were randomly assigned to two groups: an experimental group (15 participants) and a control group (15 participants). The instruments used in this study were the Resilience Questionnaire and the Self-Efficacy Questionnaire. The experimental group received eight two-hour sessions of mindfulness-based cognitive therapy, while the control group did not receive any specific intervention. Findings: The findings indicated that the mean scores of resilience and self-efficacy in the post-test were significantly higher than those in the pre-test for the experimental group. Conclusion: Consequently, it can be concluded that mindfulness-based cognitive therapy has an effect on enhancing resilience and self-efficacy in female heads of households.
Development of a Pre-Marital Integrative Training Package Based on Bowen and Savickas Models and Comparison of Its Effectiveness with the SYMBIS Approach on Self-Awareness and Marital Choice Orientation(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The study aimed to compare the effectiveness of an integrative pre-marital training package based on Bowen's intergenerational theory and life design model with the SYMBIS approach on marital choice orientation. Methods: A quasi-experimental research design with a pretest-posttest-follow-up model and two experimental groups and one control group was utilized. The statistical population consisted of university students in Isfahan. The sample included 45 female students selected through convenience sampling based on inclusion and exclusion criteria and randomly assigned to three groups (integrative training group, SYMBIS group, and control group), each containing 20 participants. The experimental groups received eight 90-minute training sessions, while the control group was placed on a waiting list. All three groups completed research instruments at the pretest, posttest, and follow-up stages. The research instrument was the Marital Choice Orientation Questionnaire (Yousefi, 2023). Data were analyzed using repeated measures ANOVA. Findings: Results indicated that both the integrative training group and the SYMBIS group significantly influenced marital choice orientation (F = 15.5, P = 0.001), and this effect remained stable during the follow-up phase (P < 0.05). Conclusion: The findings revealed that both methods had a significant and comparable impact on improving the dependent variable, suggesting their utility in enhancing marital choice orientation.
Structural Model Presentation of Quality of Life for the Elderly Based on Self-Care with the Mediating Role of Social Support(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to present a structural model of the quality of life for the elderly based on self-care with the mediating role of social support. Methods: The research employed a correlational design using structural equation modeling. The study population consisted of individuals aged 60 to 75 years living in urban homes in Tehran, with 314 participants selected as the research sample. The data collection tools included the Iranian version of the Phillips Social Support Questionnaire (1986), the World Health Organization's Quality of Life Questionnaire (1989), and the Elderly Self-care Questionnaire by Younesi et al. (2020). The statistical technique used was a full latent variable structural equation model, and the data analysis was performed using SPSS version 26, AMOS version 24, and R software version 4.3.1. Examination of the model fit indices indicated that the model overall is in excellent condition for explaining and fitting the data. Findings: The results showed that both social support and self-care have a significant positive effect on the quality of life variable for the elderly. Moreover, the self-care variable also has a significant positive impact on the social support variable at a 95% confidence level. Additionally, the self-care variable significantly affects the quality of life of the elderly through the mediating variable of social support. Conclusion: According to the findings of this study, the mediating role of social support can play a significant role in examining changes in the quality of life of the elderly. It is recommended that the importance of social support be emphasized and taught in elderly care centers and other counseling and guidance centers.
Effectiveness of a Communication Skills Training Protocol on Improving Marital Burnout(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of this research was to investigate marital burnout and to determine the effectiveness of a communication skills training protocol. Methods: The experimental method employed was a single-subject design with multiple baselines, involving couples seeking counseling at the Raz City Clinic in Shiraz and the Clinic of the General Directorate of Exceptional Education in Fars Province, during the autumn of 2021. Among these couples, three pairs exhibiting the highest levels of marital burnout were selected using a purposive sampling method. The therapeutic program of the communication skills training protocol was conducted by the researcher over 10 sessions, followed by a follow-up in two stages, one month apart. The participants responded to the Marital Burnout Scale at the baseline, post-treatment, and follow-up stages. Data were analyzed using visual analysis methods, the recovery percentage formula, and the reliable change index. Findings: Findings indicated that the communication skills training protocol enhanced marital quality and reduced marital burnout, with these effects being maintained during the follow-up phase. Conclusion: The treatment protocol proved to be effective, and couple therapists can utilize these communication skills in their work with couples to reduce marital burnout and enhance marital quality, particularly during the early years of marriage, where it can have a significant impact.
Development of a Structural Model of Quality of Life Based on Resilience with the Mediation of Perceived Stress in Women with Rheumatoid Arthritis(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Applied Family Therapy Journal, Vol. ۵ No. ۴, Serial Number ۲۳ (۲۰۲۴) Special Issue on Women Studies
56-64
حوزههای تخصصی:
Objective: Musculoskeletal diseases are among the most common and costly illnesses across all age groups and various communities, leading to disability, incapacity, early retirement, and job loss. The present study aimed to develop a structural model of quality of life based on resilience with the mediation of perceived stress in women with rheumatoid arthritis. Methods: The research method was descriptive-survey with a structural equation modeling design. The statistical population included women with rheumatoid arthritis in the city of Isfahan. The women with rheumatoid arthritis referred to medical centers in Isfahan had at least one year of disease history. Data were collected using the Varni-Kazisnki and Keller Quality of Life Questionnaire (1996), the Connor-Davidson Resilience Scale, Antonovsky’s Sense of Coherence Questionnaire (1993), Cohen, Kamarck, and Mermelstein’s Perceived Stress Questionnaire (1983), and the Gratz and Roemer Emotion Regulation Difficulty Scale (2004). Data were analyzed using structural equation modeling and Amos26 software. Findings: The results showed that the direct effect of resilience on the quality of life of patients with rheumatoid arthritis was significant (β = 0.25; P < 0.01). The indirect effect of resilience through the mediation of perceived stress on the quality of life of patients with rheumatoid arthritis was significant (β = 0.16; P < 0.01). Additionally, the total effect of resilience through the mediation of perceived stress on quality of life was significant (β = 0.41; P < 0.01). Conclusion: It can be concluded that the structural model of quality of life based on resilience with the mediation of perceived stress was well-fitted, and perceived stress played a mediating role in the relationship between quality of life and resilience in women with rheumatoid arthritis.
Effectiveness of Self-Compassion Therapy on Loneliness and Health-Related Quality of Life in Infertile Women(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Applied Family Therapy Journal, Vol. ۵ No. ۴, Serial Number ۲۳ (۲۰۲۴) Special Issue on Women Studies
140-147
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to evaluate the effectiveness of self-compassion training on reducing loneliness and improving health-related quality of life in infertile women. Methods: A randomized controlled trial design was used, involving 30 infertile women recruited from a specialized infertility treatment center. Participants were randomly assigned to an experimental group (n = 15) receiving eight sessions of self-compassion training or a control group (n = 15) with no intervention. Assessments were conducted at baseline, post-intervention, and at a five-month follow-up using the Loneliness Questionnaire and the Health-Related Quality of Life Questionnaire. Data were analyzed using repeated measures ANOVA and Bonferroni post-hoc tests. Findings: The experimental group showed significant reductions in loneliness from pre-test (M = 45.32, SD = 6.45) to post-test (M = 30.21, SD = 5.28) and follow-up (M = 31.12, SD = 5.34), while the control group remained stable. Health-related quality of life significantly improved in the experimental group from pre-test (M = 62.45, SD = 7.34) to post-test (M = 78.53, SD = 6.78) and follow-up (M = 77.95, SD = 6.65), with minimal changes in the control group. ANOVA results indicated significant time and group interactions for both loneliness (F(2, 56) = 67.03, p < .001, η² = .71) and health-related quality of life (F(2, 56) = 113.20, p < .001, η² = .80). Conclusion: Self-compassion training is effective in reducing loneliness and improving health-related quality of life in infertile women. These benefits were sustained at the five-month follow-up, highlighting the long-term potential of self-compassion interventions in supporting the psychological well-being of infertile women.
Explaining the causal model of co-parenting based on parenting stress by moderating role of family leisure and humor(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of this study was to determine the mediating role of family leisure and humor in the relationship between parenting stress and co-parenting.
Methods: The present study population consisted of all parents living in Kermanshah in 2020, from which 300 people were selected to participate in the study using multi-stage cluster sampling. Research instruments included Parenting Stress Index-Short Form, Zabriski Family Leisure Activity Profile, Co-parenting Relationship Scale, and the Family Members’ Humor Scale. The research was descriptive and structural equation modeling was used to analyze the data.
Results: The results of data analysis showed that there is a significant direct relationship between parenting stress variables and co-parenting (P< 0.001; β = -0.43), parenting stress and family humor (P< 0.001; β= -0.34), parenting stress variables and family leisure (P< 0.001; β= -0.28), humor in the family and co-parenting (P< 0.001; β= 0.4). Also, the humor variable in the family could play a mediating role in the relationship between parenting stress and co-parenting (P< 0.002; β= 0.17).
Conclusion: Therefore, it can be said that humor and games in families can play an important role both in creating co-parenting and decreasing of the negative effect of parenting stress on co-parenting.
پرهیز از فعالیت بدنی فرزندان و استرس والدینی در طول همه گیری کووید-19: از دیدگاه والدین سختگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۴
359 - 379
حوزههای تخصصی:
زمینه: رابطه بین سبک فرزندپروری و فعالیت بدنی فرزندان در پژوهش های پیشین به اثبات رسیده است. مطالعات نشان می دهد که والدین سختگیر ممکن است محدودیت بیشتری برای فعالیت بدنی فرزندان خود اعمال کنند.
هدف: این پژوهش با هدف پرهیز از فعالیت بدنی فرزندان و استرس والدین در طول همه گیری کووید-19: از دیدگاه والدین سختگیر انجام شد.
روش: این پژوهش از نظر هدف توصیفی - مقطعی و از نوع همبستگی است، که با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه والدین کودکان 7 تا 12 ساله شهر کرمان که در سال تحصیلی 1399 در مقطع ابتدایی مشغول به تحصیل می باشند تشکیل می دهند. در این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 271 نفر از والدین دانش آموزان مقطع ابتدایی به پرسشنامه های پژوهش پاسخ دادند. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه های استرس، افسردگی و اضطراب (آنتونی و همکاران، 1998) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار Smart PLS.3 استفاده شد.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل نشان داد که آگاهی به طور مستقیم و غیرمستقیم از طریق استرس والدینی و میزان وخامت بر پرهیز از فعالیت بدنی کوکان اثر دارد. نتایج نشان داد که آگاهی از طریق استرس والدینی 40 درصد از واریانس پرهیز از فعالیت بدنی راتبیین می کند. همچنین آگاهی از طریق میزان وخامت 30 درصد از واریانس پرهیز از فعالیت بدنی را تبیین می کند.
نتیجه گیری: بر اساس این نتایج می توان نتیجه گرفت که آگاهی والدینی از طریق وخامت ادراک شده و استرس والدینی می تواند بر پرهیز از فعالیت بدنی فرزندان تأثیرگذار باشد. لذا انجام مداخلات روانشناختی مبتنی بر شواهد بر استرس والدینی و میزان وخامت ادراک شده از بیماری می تواند اثر تعدیل کننده ای داشته باشد.