فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۶۱ تا ۱٬۱۸۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: قلدری سایبری تبدیل به یک نگرانی رو به افزایش در رویکردهای نظری و روش شناختی شده است. هدف از انجام این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش شناخت اجتماعی بر همدلی و بی تفاوتی اخلاقی نوجوانان با قلدری سایبری بود.
روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهر گرگان در سال تحصیلی 1403-1402 بودند که 30 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش 8 جلسه 60 دقیقه ای مهارت شناخت اجتماعی را آموزش دیدند و گروه گواه در این مدت هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های همدلی اورگاوو و همکاران (2017)، بی تفاوتی اخلاقی کاپرارا و کاپانا (2006) و قلدری سایبری آنتیاد و همکاران (2016) بود.
یافته ها: نتایج نشان داد بین دو گروه آزمایش و گواه پس از آموزش شناخت اجتماعی از نظر تأثیر بر متغیرهای همدلی و بی تفاوتی اخلاقی تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>p).
نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی آموزش شناخت اجتماعی بر همدلی و بی تفاوتی اخلاقی نوجوانان با قلدری سایبری شایسته است که این رویکرد به عنوان یکی از ابزارهای جدید و کاربردی مورد توجه پژوهشگران قرار گیرد.
مقایسه خودکارآمدی و پیامدهای آن در ورزشکاران پلیس زن دارای تجربه عملکردیِ موفق، ناموفق و فاقد تجربه در یک رویداد ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
143 - 167
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه خودکارآمدی و پیامدهای آن در ورزشکاران دارای تجربه موفق، ناموفق و فاقد تجربه در یک رویداد ورزشی انجام شد. جامعه آماری پژوهش را زنان پلیس شاغلی تشکیل داده اند که مشارکت منظمی در فعالیت های ورزشی داشتند و سه گروه 25 نفری از آن ها باهم مقایسه شدند: گروه ۱؛ رویداد ورزشی ِمسابقات مهارتی پلیس را تجربه کردند و در آن موفقیت به دست آوردند؛ گروه ۲؛ این رویداد را تجربه کردند، اما موفقیتی به دست نیاوردند؛ گروه 3؛ این رویداد را تجربه نکرده اند و تنها اطلاعات نسبتاً کاملی از مسابقات در اختیار داشته اند. از نظر سایر ویژگی ها بین این سه گروه بیشترین میزان شباهت(سن، تحصیلات و درجه) وجود داشت. داده ها با استفاده از پرسشنامه روا و پایا(آلفای کرونباخ 83/0) گردآوری و با نرم افزار SPSS و آزمون کروسکال-والیس تحلیل شدند. پژوهش نشان داد بین سه گروه ورزشکاران فاقد تجربه، دارای تجربه موفق و دارای تجربه ناموفق، از نظر خودکارآمدی و دو پیامدِ «انتظار از خود» و «مدیریت هدف» به طور معناداری تفاوت وجود دارد و در همه این متغیرها، میانگین افراد دارای تجربه موفق، بیش از افراد دارای تجربه ناموفق و این گروه نیز بیش از افراد فاقد تجربه است. بنابراین، تجربه کردن یک رویداد ورزشی، حتی اگر به موفقیت نیانجامد، بیشتر از اجتناب از تجربه، می تواند خودکارآمدی و پیامدهای آن را تقویت کند.
پیش بینی استفاده ناسالم از گوشی هوشمند براساس ابعاد سرشت و منش در نوجوانان با میانجی گری حساسیت بین فردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۶۲)
61 - 75
حوزههای تخصصی:
مقدمه: همگام با گسترش اینترنت، برنامه های کاربردی متنوع و بازی های برخط، مشکلات مرتبط با استفاده از گوشی هوشمند نیز افزایش یافته است. استفاده ناسالم از گوشی هوشمند نوعی اعتیاد محسوب می شود و شناسایی عوامل خطر پیش بینی کننده این رفتار اعتیادی باعث تبیین دقیق تر رفتار نوجوانان در کاربرد این ابزار می شود. هدف از پژوهش حاضر پیش بینی استفاده ناسالم از گوشی هوشمند براساس ابعاد سرشت و منش در نوجوانان با میانجی گری حساسیت بین فردی بود. روش: 385 نوجوان (207 دختر و 178 پسر) در شهر تهران با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به فرم کوتاه پرسشنامه سرشت و منش (56-TCI)، پرسشنامه حساسیت بین فردی بویس و پارکر (IPSM) و مقیاس اعتیاد به گوشی هوشمند (SAS) پاسخ دادند. یافته ها: در این پژوهش دو مدل فرضی مورد آزمون قرار گرفت؛ مدل اول که در آن حساسیت بین فردی اثر مؤلفه های سرشت را بر استفاده ناسالم از گوشی هوشمند واسطه گری می کرد و مدل دوم که مبتنی بر مؤلفه های منش بود. ارزیابی مدل های فرضی پژوهش با استفاده از شاخص های برازندگی نشان داد که هر دو مدل با اعمال برخی اصلاحات برازش پیدا کردند. در مدل مربوط به عوامل سرشت، نوجویی و پشتکار اثر مستقیم و آسیب پرهیزی و پاداش وابستگی اثر غیرمستقیم بر استفاده ناسالم از گوشی هوشمند داشتند. در مدل مربوط به منش، همکاری اثر مستقیم و خودراهبری اثر مستقیم و اثر غیرمستقیم بر استفاده ناسالم از گوشی هوشمند داشت. در مجموع نتایج نشان داد که عوامل شخصیتی سرشت و منش با واسطه گری حساسیت بین فردی می توانند استفاده ناسالم از گوشی هوشمند در نوجوانان را پیش بینی کنند. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش در کنار حمایت از مدل های فرضی پژوهش برای استفاده ناسالم از گوشی هوشمند، چهارچوب مناسبی برای سبب شناسی این پدیده رایج در نوجوانان ارائه می دهد. در حوزه پیشگیری و درمان نیز خروجی های مدل به درک علل پدیدآیی و پایداری این پدیده روان شناختی کمک کرده و زمینه طراحی مداخلات پیشگیرانه و تمرکز بر متغیرهای مؤثر بر بهبود تنظیم شناختی، هیجانی و رفتاری نوجوانان را فراهم می سازد.
شناسایی عوامل مؤثر بر قلدری در مدرسه: تحلیل کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قلدری، مشکل رفتاری پیچیده ای است که در بیشتر مدارس به چشم می خورد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل موثر بر قلدری در مدرسه با استفاده از تحلیل کیفی انجام شده است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی است و با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شده است. نمونه گیری استفاده شده در این پژوهش، نمونه گیری خوشه ای و با شیوه ی نمونه گیری هدفمند بود. منبع اصلی جمع آوری اطلاعات، انجام مصاحبه های عمیق با خبرگان، مدیران، معلمان و متخصصین حوزه آموزش و پژوهش تا دستیابی به اشباع نظری بوده است. در مجموع 19 مصاحبه انجام شد. پس از جمع آوری اطلاعات، کدهای مربوط به مصاحبه های مکتوب با استفاده از روش تحلیل مضمون تحلیل شدند. یافته های پژوهش که پس از انجام مراحل سه گانه کدگذاری باز، محوری و انتخابی، مدل نهایی پژوهش است. نشان می دهد عوامل موثر بر قلدری در مدرسه با 66 کد و در 6 مقوله عوامل فردی، عوامل آموزشگاهی، عوامل خانوادگی، مسائل مربوط کلاس درس، دوستان و همسالان و عوامل محیطی است. که با کاربست عوامل شناسایی شده می توان برای درمان و کاهش قلدری در مدرسه مهارت هایی به دانش آموزان آموخت تا با استفاده از آن ها بتوانند بر قلدری خود غلبه کنند.
واکاوی ارزیابانه اعضای هیئت علمی از « عوامل پنهان مؤثر در ذهنیت اساتید بر ارزیابی های دانشجویان»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
131 - 168
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، واکاوی ارزیابانه(Evaluative analysis)عوامل پنهان مؤثر بر ذهنیت اعضای هیات علمی دانشگاه در ارزیابی های دانشجویان در پایان ترم بود. برای دستیابی به این هدف، از رویکرد کیفی و روش پژوهش ارزشیابی از نوع سنجش موقعیتی بهره برده شد. میدان پژوهش، شامل اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان استان کردستان در سال تحصیلی 1402-1401 بود که با روش نمونه گیری هدف مند و ملاک دار انتخاب شدند. معیار انتخاب، تمایل به مشارکت در مصاحبه و داشتن تجربه ارزیابانه در حوزه ارزشیابی موقعیتی در حوزه موضوع پژوهش بود. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه نیمه ساخت یافته بود که با ملاک اشباع یافتگی(نظری)، 11 نفر انتخاب شدند. یافته ها نشان داد که این عوامل را می توان در یازده تم اصلی و 83 مقوله تقسیم بندی نمود.1. تأثیر محتواهای کلاسی و آموزشی در ارزیابی اعضای هیات علمی (25 مقوله). 2. ویژگی های ظاهری دانشجویان در ارزیابی پایانی آنان (4 مقوله). 3.طبقه ی اجتماعی دانشجویان در ارزیابی اعضای هیات علمی از آنان (7 مقوله).4.نحوه ی تعامل و برخورد دانشجویان با یکدیگر در ارزیابی پایانی اعضای هیات علمی از دانشجویان (3 مقوله). 5. عملکرد گذشته دانشجو در ارزیابی کنونی اساتید 6 مقوله. 6.مغایرت عقاید اساتید با دانشجویان در ارزیابی اساتید (5 مقوله). 7. نمره گذاری اساتید بر اساس دیدگاه اساتید. (8 مقوله). 8. تأثیر لحن دانشجو بر ذهنیت اساتید (8 مقوله). 9. نمره دهی اساتید صرفاً جهت قبولی در درس موردنظر (5 مقوله). 10. تأثیر جنسیت دانشجویان در ارزیابی اساتید از دانشجویان (6 مقوله). 11. مطالعات آزاد دانشجویان در ارزیابی اساتید (7 مقوله). لذا بر اساس یافته ها، می توان گفت که: ارزشیابی پنهان موثر در ذهنیت اعضای هیات علمی، دارای شاخصه ها و انواع محتلفی است از جمله: حضور/ عدم حضور منظم و به موقع دانشجویان در کلاس درس، مشاهده میزان علاقه مندی دانشجو به تحصیل، سرزندگی تحصیلی دانشجویان باعث افزایش اشتیاق تحصیلی و حس اطمینان در آنان می شود. همچنین شناخت قبلی اساتید از عملکرد دانشجو و شکل گیری سابقه ی علمی- آموزشی وی، تاثیر جنسیت بر ارزیابی اساتید از دانشجویان وجود قش دارد. به علاوه،.در صورتی که عقاید دانشجو علنا مغایر با عقاید استاد باشد در ارزیابی پایانی وی می تواند نقش منفی داشته باشد.برهمین اساس، پیشنهاد می شود که اساتید در ارزیابی های دانشجویان، به نقش این موارد توجه داشته باشند
مشاوره پس از فقدان تروماتیک: تأثیر بر خودشفقتی، رشد پس از تروما و افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به بررسی اثربخشی بسته مشاوره فقدان تروماتیک بر خودشفقتی، رشد پس از تروما و افسردگی در سوگواران انجام شد. روش : ای ن پژوهش از نوع آزمایشی ب ا پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل ب ود. جامعه آماری شامل تمامی زنان و مردان سوگوار با تجربه فقدان تروماتیک در بازه ی 19 تا 40 سال در شهر اصفهان و سال 1401 بود. طبق ملاک های ورودی و تمایل افراد، تعداد 30 نفر به عنوان نمونه با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. بسته ی مشاوره تنها برای افراد گروه آزمایش در 6 مرحله و با تعداد 6 تا 10 جلسه حضوری تا 90 دقیقه اجرا شد و جهت رعایت اصول اخلاقی، در پایان پژوهش، جلسات برای گروه کنترل نیز انجام گرفت. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های خودشفقتی ، رشد پس از تروما و افسردگی استفاده شد. داده های پژوه ش با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر به وسیله نرم افزارSPSS 22 تجزیه و تحلیل شد.یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت معناداری در نمرات خودشفقتی، رشد پس از تروما و افسردگی بین گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون وجود دارد (P<0/05) و بعد از یک ماه پیگیری نتایج نیز باقی مانده بود.نتیجه گیری: با توجه ب ه اثر معنادار بسته مشاوره فقدان تروماتیک برای افزایش خودشفقتی و رشد پس از تروما و کاهش افسردگی سوگواران میتوان این بسته را جهت تسهیل فرآیند سوگواری افراد استفاده کرد.
پیش بینی اضطراب بر اساس سیستم های مغزی رفتاری با میانجی گری اجتناب شناختی و تحمل ابهام در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۵
245 - 256
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین برازش مدل ساختاری رابطه سیستم های مغزی رفتاری بر اضطراب با میانجی گری اجتناب شناختی و تحمل ابهام در بیماران مبتلابه موتیپل اسکلروزیس بود. مطالعه از نوع همبستگی و روش معادلات ساختاری بود. جامعه آماری تمامی بیماران مبتلابه ام اس عضو انجمن ام اس یزد در سال 1402 بودند. از این جامعه تعداد 126 نفر به روش در دسترس انتخاب شد. ابزار جمع آوری داده های پژوهش پرسشنامه سیستم های بازداری/فعال سازی رفتاری کارور و وایت (1994)، پرسشنامه اجتناب شناختی سگستون و داگاس (2004)، پرسشنامه تحمل ابهام مک لین (1993)، و پرسشنامه اضطراب بک (1988) بود. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه 25 و PLS نسخه ۳/۳ تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد اثر مستقیم سیستم بازداری رفتاری و فعال سازی رفتاری بر اضطراب معنا دار است (0/05> P). اثر مستقیم سیستم بازداری رفتاری و فعال سازی رفتاری بر اجتناب شناختی معنا دار است (0/05> P). اثر مستقیم سیستم بازداری رفتاری بر تحمل ابهام معنا دار نیست (0/05< P) ولی اثر مستقیم فعال سازی رفتاری بر تحمل ابهام معنا دار بود (0/05> P). اثر مستقیم تحمل ابهام بر اضطراب معنا دار است (0/05> P) ولی اثر مستقیم اجتناب شناختی در اضطراب معنا دار نیست (0/05< P). بازداری رفتاری با میانجی گری اجتناب شناختی و تحمل ابهام و اضطراب اثر غیرمستقیم ندارد (0/05< P). سیستم فعال سازی رفتاری با میانجی گری اجتناب شناختی بر اضطراب اثر غیرمستقیم ندارد (0/05< P). سیستم فعال سازی رفتاری با میانجی گری تحمل ابهام بر اضطراب اثر غیرمستقیم دارد (0/05> P). با توجه به نتایج، طراحی مداخلات در متغیرهای تأثیرگذار مستقیم و غیرمستقیم می تواند در کاهش اضطراب این بیماران نقش داشته باشد.
Investigating the Effectiveness of More to Math Educational Lego on Math Progress, Spatial Understanding, Working Memory, and Processing Speed Among Female First Grade of Elementary School(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The current study examined the effectiveness of the educational Lego “More Math” on the mathematical progress, spatial understanding, working memory, and processing speed of students in female first grade of elementary school. female first-grade students. The research employed a quasi-experimental design incorporating a pre-test and post-test framework, with the inclusion of a control group. The population of this study consisted of female first-grade students studying in the schools of Tehran District 14 in the academic year 2022-2023. Among the available schools in District 14, Mihrab Girl’s Elementary School was selected as the sample. Then, 30 students were selected by convenience sampling and randomly assigned to the experimental (15 students) and control (15 students) groups. The data were collected by the Wechsler Intelligence Scale for Children, Fifth Edition (WISC-V), which consisted of ten sub-tests comprising five sub-scales for fluency, language comprehension, visual-spatial reasoning, processing speed, and working memory, and the teacher-made math test. The Lego More to Math educational protocol consisted of weekly training sessions over the course of 15 weeks, with each session lasting for 60 minutes. The data were analyzed using univariate and multivariate analyses of covariance by SPSS26.The analysis revealed significant differences between groups for spatial perception (F = 1.48, p = 0.00, η² = 0.36), working memory (F = 12.13, p = 0.00, η² = 0.32), processing speed (F = 18.16, p = 0.00, η² = 0.42), and math progress (F = 5.78, p = 0.00, η² = 0.29, test power = 0.9), with non-significant pre-test results (p = 0.88) and significant group differences (F = 11.36, p = 0.00). The study demonstrated that the Lego "More to Math" educational program significantly enhanced first graders' mathematical progress, spatial understanding, working memory, and processing speed. These findings suggested that incorporating structured, play-based learning tools like Lego into early education effectively boosted cognitive and mathematical skills in young students
Structural Model Presentation of Psychological Maladjustment Based on Post-Traumatic Stress Symptoms with the Mediating Role of Ego Strength in Individuals with Chronic Pain(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The present study aimed to present a structural model of psychological maladjustment based on post-traumatic stress symptoms with the mediating role of ego strength in individuals suffering from chronic pain. Methods: The research method was descriptive, correlational, and structural equation modeling was used. The study population included all patients suffering from chronic pain who had visited specialized pain clinics in Tehran from February 2021 to May 2021. Using the Tabachnick and Fidell (2007) formula, the sample size was determined to be 330, selected through convenience sampling. Research instruments included the Psychological Adjustment Questionnaire (Rohner & Khaleque, 2005), the Mississippi Scale for Post-Traumatic Stress Disorder (1998), and the Psychological Ego Strength Scale (Markstrom et al., 1997). Data analysis was conducted in two parts: descriptive (central and dispersion indices, skewness, and kurtosis) and inferential (structural equation modeling) using SPSS-V23 and LISREL-V8.8 software. Findings: The results indicated that the model has a good fit. Additionally, the results showed that there is a significant direct and indirect relationship (mediated by ego strength) between post-traumatic stress and psychological maladjustment in individuals with chronic pain. The results suggest that the effect of post-traumatic stress indirectly influences psychological maladjustment positively through ego strength, with a magnitude of 0.81. Conclusion: Therefore, through individual and group therapy sessions, assistance should be provided to patients with chronic pain suffering from post-traumatic stress disorder symptoms, enabling them to fairly assess their functioning in life, free the individual from potential guilt at the time of the incident, and the lack of positive individual performance. Thus, by increasing ego strength and reducing avoidance behaviors, a lesser degree of psychological maladjustment can be expected in the individual.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی شفقت محور بر سلامت روانشناختی و ناگویی خلقی در زنان مبتلا به ناسازگاری زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: زنان مبتلا به ناسازگاری زناشویی با مشکل هایی در زمینه سلامت روانشناختی و ناگویی خلقی مواجه هستند. بنابراین، هدف این مطالعه تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی شفقت محور بر سلامت روانشناختی و ناگویی خلقی در زنان مبتلا به ناسازگاری زناشویی بود. روش و مواد: مطالعه حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش زنان مبتلا به ناسازگاری زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اهواز در فصل بهار سال 1403 بودند. نمونه پژوهش 40 نفر بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 20 نفری جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای (هفته ای یک جلسه) تحت آموزش ذهن آگاهی شفقت محور قرار گرفت و در این مدت گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس سلامت روانشناختی (نجاریان و داودی، 1380)، مقیاس ناگویی خلقی (بگبی و همکاران، 1994) و مقیاس سازگاری زناشویی (اسپانیر، 1976) بودند و داده های آن با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS نسخه 24 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین گروه های آزمایش و کنترل در هر دو متغیر سلامت روانشناختی و ناگویی خلقی تفاوت معنی داری وجود داشت. به عبارت دیگر، آموزش ذهن آگاهی شفقت محور باعث افزایش سلامت روانشناختی و کاهش ناگویی خلقی در زنان مبتلا به ناسازگاری زناشویی شد (001/0P<). نتیجه گیری: طبق نتایج این مطالعه یعنی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی شفقت محور باعث افزایش سلامت روانشناختی و کاهش ناگویی خلقی در زنان مبتلا به ناسازگاری زناشویی، درمانگران و متخصصان سلامت می توانند از روش آموزش ذهن آگاهی شفقت محور در کنار سایر روش های آموزشی موثر جهت بهبود سلامت روانشناختی و ناگویی خلقی استفاده کنند.
Investigation of the Psychometric Properties of the Persian Version of the Relationship Flourishing Scale(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to validate the Persian version of the Relationship Flourishing Scale (RFS) on a sample of married Iranian students. Method: The study was descriptive-correlational and applied in nature. The sample consisted of 352 individuals (89% female), selected through multi-stage cluster sampling. The data collection tools included the Fowers et al.'s Relationship Flourishing Scale (2016), Adams et al.'s Sexual Mindfulness Questionnaire (2015), and the short form of Booth et al.'s Marital Instability Questionnaire (1989). Data analysis was performed using SPSS26 and AMOS24 software, utilizing descriptive statistics and confirmatory factor analysis (Cronbach's Alpha, Pearson correlation, and construct validity and reliability). Findings: The results of the confirmatory factor analysis were satisfactory, confirming the psychometric properties of the Relationship Flourishing Scale. The factor structure of the questionnaire, consisting of four factors (having meaning, shared goals, personal growth, and being in a relationship), was validated. Cronbach's Alpha calculated for the overall questionnaire was 0.83, and for the factors having meaning, shared goals, personal growth, and being in a relationship, it was 0.82, 0.83, 0.89, and 0.80 respectively, confirming the construct reliability. Fit indices (GFI = 0.90, NFI = 0.92, CFI = 0.94, TLI = 0.91, CMIN/df = 4.92) were within acceptable ranges, and construct validity was confirmed. Conclusions: The factor structure of the original English version of the Relationship Flourishing Scale was replicated, and satisfactory internal reliability was found. Consequently, the translated Persian version of the Relationship Flourishing Scale can serve as a valid tool for assessing the quality of marital relationships in research and clinical settings within the Iranian community.
The Relationship of Parent-child Interaction, Sense of Security, Entitlement Schema and Adjustment with Mediating Role of Resilience
حوزههای تخصصی:
Objective : One of the signs of people's mental health is the ability to adapt to different life conditions. This study aims to explore how parent-child interaction, sense of security, entitlement schema and adjustment are related, and how resilience mediates these relationships. Methods : The participants are 250 female high school students from Rudsar city, who were selected by convenience sampling from 5 schools in the academic year 2023-2022. The data were collected online using the following instruments: the Parent-Child Relationship Assessment Questionnaire (PCRS), the Sense of Security in Family System Questionnaire (SIFS), the Young Schema Questionnaire (YSQ), the California Social Adjustment Questionnaire (CSAQ) and the Resilience Scale (SQRS). The data analysis was performed using Pearson correlation coefficient test and structural equation modeling with LISREL-8.8 and SPSS-22 software. Results : The results showed that the data has a good fit with the proposed research model. The results showed that parent-child interaction, sense of security and entitlement schema have a direct and significant impact on the adjustment of female students. Moreover, there was an indirect and significant impact of parent-child interaction, sense of security and entitlement schema on the adjustment of students through the mediating role of resilience (p > 0.05). Conclusion : The results suggest that the type of parent-child interaction, sense of security and the schemas created can influence the individual’s adjustment with the environment, and resilience plays a mediating role in this process. Therefore, paying attention to these variables is recommended to parents, counselors, psychologist and experts in the field of education.
بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه گرایشات تکلیفی و نفسانی در جانبازان ورزشکار خراسان رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
139 - 163
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه گرایشات تکلیفی و نفسانی در جانبازان ورزشکار خراسان رضوی بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع معادلات ساختاری بوده که به صورت میدانی به اجرا درآمده است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه جانبازان ورزشکار سازمان دهی شده استان خراسان رضوی (800=N) تشکیل دادند که از بین آنها تعداد 224 پرسشنامه به شکل نمونه گیری در دسترس جمع آوری شد. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه گرایشات تکلیفی و نفسانی ساخته تراسی و همکاران (2021) که مشتمل بر 12 سؤال بوده استفاده گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های توصیفی و آزمون های آماری ضریب آلفای کرونباخ، ضریب امگا مک دونالد، ضریب تتا، ضریب تنصیف براون، تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تأییدی در نرم افزارهای آماری SPSS، lisrel و Stata استفاده شد. نتایج نشان داد پایایی پرسشنامه (941/0=θ، 919/0=Ω، 914/0=α) می باشد. در خصوص روایی سازه و بر اساس میزان روابط و سطح معناداری، تمامی سؤالات رابطه معناداری با مؤلفه ها داشتند و توانستند پیشگوی خوبی برای عامل خود باشند. شاخ ص-های نسبت X2 به df برابر با 75/2 و (RMSEA) که برابر با 078/0 می باشد، بنابراین مدل از برازش لازم برخوردار است. همچنین شاخص های 99/0=NFI، 99/0=CFI، 97/0=GFI، 95/0=AGFI و 99/0=IFI برازش مدل را تأیید کردند. در خصوص روابط مؤلفه ها با مفهوم گرایشات انگیزشی نتایج نشان داد که هر دو مؤلفه تکلیفی و نفسانی توانستند پیشگوی خوبی برای مفهوم مورد نظر باشند.
شناسایی مولفه های پویایی تعلیم و تربیت از دیدگاه معلمان و مدیران
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
36 - 45
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه شناسایی مؤلفه های پویای آموزش از دیدگاه معلمان و مدیران مدارس با تمرکز بر انعطاف پذیری برنامه درسی، توسعه حرفه ای، رهبری و ادغام فناوری است. با استفاده از رویکرد توصیفی-تحلیلی، داده ها از طریق یک بررسی جامع ادبیات و مصاحبه های کیفی با مربیان جمع آوری شد. یافته ها بر نقش حیاتی انعطاف پذیری برنامه درسی در تطبیق روش ها و محتوای تدریس برای رفع نیازهای متنوع دانش آموزان تأکید می کند. توسعه حرفه ای مستمر به عنوان یک ضرورت برای ارتقای مهارت ها و دانش معلمان مطرح شد که آنها را قادر می سازد تا استراتژی ها و فناوری های نوآورانه آموزشی را به طور مؤثر پیاده سازی کنند. رهبری، به ویژه توسط مدیران مدارس، در پرورش یک فرهنگ حمایتی و نوآورانه در مدرسه محوری تشخیص داده شد. علاوه بر این، ادغام فناوری، فرآیندهای یادگیری و تدریس را با تعاملی تر و قابل دسترس تر کردن، بهبود می بخشد. نتایج این مطالعه با ادبیات موجود سازگار است و بر اهمیت سازگاری و نوآوری در آموزش تأکید می کند. با این حال، این مطالعه با ترکیب دیدگاه های معلمان و مدیران، دیدگاه جامع تری ارائه می دهد. توصیه هایی برای تحقیقات آینده شامل بررسی این مؤلفه ها در زمینه های مختلف آموزشی و توسعه استراتژی هایی برای اجرای مؤثر است. این مطالعه بینش های ارزشمندی را برای مربیان، سیاست گذاران و محققانی که هدفشان بهبود نتایج آموزشی از طریق محیط های آموزشی پویا و پاسخگو است، ارائه می کند
ارائه مدل مطلوب ارتقای انعطاف پذیری شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی در پرستاران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
112 - 123
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل مطلوب ارتقای انعطاف پذیری شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی در پرستاران انجام شد. روش و مواد: این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و همچنین، به لحاظ نوع داده ها، آمیخته از نوع کیفی بود. روش پژوهش به لحاظ ماهیت تحلیل مضمون بود. جامعه مورد مطالعه شامل مقالات، کتب و مجلاتی که با انعطاف پذیری شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی مرتبط بود، استفاده شد. حجم نمونه 15 مقاله و کتاب با توجه به اصل اشباع و روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند در نظر گرفته شد در بخش کیفی پروتکل طراحی شد تجزیه و تحلیل داده ها تحلیل مضمون بود. یافته ها: براساس نتایج بخش کیفی پروتکل انعطاف پذیری شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی طراحی شد و سپس اعتبار آن بر اساس نظر خبرگان مورد بررسی قرار گرفت و تایید شد. نتایج نشان داد که از میان 45 شاخص (گویه) موجود، 8 مؤلفه اصلی شناسایی شد. نتیجه گیری: از جمله مولفه های انعطاف پذیری شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی شامل بازسازی شناختی، آرمیدگی، ادراک کنترل پذیری، مهارت حل مساله، مدیریت استرس، مهارت رویارویی با موانع، مهارت خودمراقبتی و مهارت پذیرش و تغییر بود.
فراتحلیل جامع و مرور سیستماتیک اثربخشی مداخلات مبتنی بر نظریه پلی واگال بر اختلالات روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲ (پیاپی ۷۰)
61 - 85
حوزههای تخصصی:
هدف: اختلالات روانشناختی سهم عمده ای در بار جهانی بیماری دارند لذا ضرورت شناسایی و ارزیابی تاثیر مداخلات روان شناختی غیر تهاجمی حائز اهمیت است. بنابرین هدف پژوهش حاضر مرور جامع و سیستماتیک اثربخشی مداخلات مبتنی بر نظریه پلی واگال به عنوان یک نوع مداخله زیستی عصبی غیر تهاجمی بر اختلالات روانشناختی بود. روش: مطالعات مرتبط از سال 1994 تا 2023 با استفاده از پایگاه های علمی معتبر و کلمات کلیدی مرتبط جستجو و نه (9) مطالعه با کیفیت بالا بر اساس بیانیه پریزما انتخاب شدند. تحلیل داده ها با استفاده از نسخه سوم نرم افزار جامع فراتحلیل انجام شد. اندازه های اثر استخراج شده شامل 26 اندازه اثر بود. یافته ها: نتایج به دست آمده، اندازه اثر ترکیبی به دست آمده26/0 و در سطح معنی داری 001/0 بود؛ که بر اساس معیار تفسیر اندازه اثر کوهن، یک اندازه اثر بزرگ محسوب می شود. به عبارت دیگر، مداخلات مبتنی بر نظریه پلی واگال می تواند نقش بسزایی در کاهش اختلالات روانی داشته باشد. نتایج فراتحلیل اعتبار آماری بالایی را نشان داد و شواهدی مبنی بر سوگیری انتشار وجود نداشت و قابلیت اطمینان نتایج را تقویت کرد. نتیجه گیری: مداخلات مبتنی بر نظریه پلی واگال می تواند در درمان اختلالات روانشناختی نقش بسزایی داشته باشد و پیشنهاد می گردد درمانگران و متخصصین از آن در درمان اختلالات روانشناختی استفاده نمایند.
روش های بکارگیری از ظرفیت اقوام و طوایف سیستان و بلوچستان در مقابله با قاچاق مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۱
193 - 212
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی روش های بکارگیری طوایف و اقوام در مبارزه با قاچاق مواد مخدر بود. روش: روش پژوهش حاضر کیفی مبتنی بر رویکرد پدیدارشناسی بود. جامعه پژوهش خبرگان استان سیستان و بلوچستان در سال 1402 بودند که براساس نمونه گیری هدفمند و با استفاده از تکنیک اشباع داده ها، 15 نفر انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با روش مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون جهت دار در نرم افزار مکس کیو دی ای انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد 8 مضمون سازمان دهنده در قالب 32 مضمون پایه توانستند به عنوان روش های اطلاعاتی و عملیاتی به عنوان دو مضمون فراگیر در بکارگیریِ طوایف و اقوام در مبارزه با قاچاق مواد مخدر موثر واقع شوند. مضامین سازمان دهنده این پژوهش پیرامون اقوام و طوایف شامل جذب عوامل اطلاعاتی، بکارگیری اطلاعاتی، انگیزش، آگاه سازی، تجهیز کردن به ابزار نوین، ارتقا دانش مرزی، آموزش عملیاتی، بکارگیری عملیاتی، نفوذ دادن آنها در بین باندها و شبکه ها، و ایجاد تیم های عملیاتی بود. نتیجه گیری: جذب از اقوام و طوایف، انگیزش، آگاه سازی، تجهیز اقوام و طوایف به ابزار نوین و ارتقا دانش مرزی آنان به عنوان روش های اطلاعاتی و آموزش عملیاتی، نفوذ دادن اقوام و طوایف در بین باندها و شبکه ها، و ایجاد تیم های عملیاتی از بین جامعه هدف به عنوان روش های عملیاتی در مبارزه با قاچاق مواد مخدر موثر هستند.
تأثیر نرم افزار شناختی- رایانه ای بر کارکرد اجرایی و استدلال کمی کودکان 12- 7 ساله مبتلا به دیسکلکولیا
حوزههای تخصصی:
مقدمه: توانبخشی شناختی بر بهبود علائم اختلال دیسکلکولیا نظیر کارکرد اجرایی و استدلال کمی تأثیر گذاشته و سایر عملکردهای کودکان را تحت تأثیر قرار می دهند.
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی نرم افزار شناختی- رایانه ای بر کارکرد اجرایی و استدلال کمی کودکان ۱۲-۷ ساله مبتلا به دیسکلکولیا بود.
روش: طرح پژوهشی نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه کودکان مبتلا به اختلال دیسکلکولیا شهر اصفهان در سال ۱۴۰۲-۱۴۰۱ بودند. تعداد ۴۵ کودک مبتلا به اختلال دیسکلکولیا به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه گواه و آزمایش جایدهی شدند. برای گروه آزمایش آموزش برنامه شناختی-رایانه ای کاپیتان لاگ (۲۰۲۰) در ۱۰ جلسه ۶۰ دقیقه ای اجرا شد؛ اما گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش شامل نسخه پنجم مقیاس هوشی وکسلر (وکسلر، ۲۰۱۴)، آزمون کامپیوتری عملکرد پیوسته (رازولد، ۱۹۵۶)، آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین (گرانت و برگ، ۱۹۴۸)، آزمون برج لندن (شالیس، ۱۹۸۲) بود. داده های حاصل از پژوهش، با نرم افزار SPSS نسخه ۲۶ و با اس تفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که نرم افزار شناختی رایانه ای کاپیتان لاگ، بر کارکرد اجرایی (توجه، خطای حذف و پاسخ صحیح، حل مساله و انعطاف پذیری شناختی) تأثیر معناداری داشت (۰/۰۰۱>p)، اما بر استدلال کمی اثر معناداری نداشت (۰/۰۵<p).
نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که توانبخشی شناختی برنامه شناختی- رایانه ای کاپیتان لاگ می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت بهبود توانایی شناختی کودکان ۱۲-۷ ساله مبتلا به دیسکلکولیا مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر خویشتن پذیری، شفقت به خود و تحمل پریشانی در دختران نوجوان بد سرپرست شهرکرد
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی تأثیر ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر خویشتن پذیری، شفقت به خود و تحمل پریشانی در دختران نوجوان بد سرپرست شهرکرد بود. روش پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، شامل دختران بد سرپرست شهر شهرکرد در سال 1401 که در بهزیستی تحت پوشش قرار داشتند بود. روش نمونه گیری هدفمند بود به این شکل که تعداد 30 نفر از دختران بد سرپرست که بر اساس پرونده بهزیستی و مصاحبه بالینی دارای مشکلات روان شناختی تشخیص داده شدند انتخاب گردیدند و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه تحمل آشفتگی (DTS) سیمونز و گاهر (2005)، مقیاس شفقت خود نف (2003) پرسشنامه خویشتن پذیری غیر مشروط چمبرلین و هاگا (2001) بود. جلسات ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس کابات زین (2006) برای گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه و به صورت یک بار در هفته برگزار شد. گروه کنترل پس از اجرای پیش آزمون در انتظار درمان بعد از پایان دوره ی مداخله، قرار گرفتند و در این دوره تحت هیچ گونه درمانی قرار نگرفتند. بعد از جمع آوری و استخراج داده ها، نمرات شرکت کنندگان با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر خویشتن پذیری، شفقت به خود و تحمل پریشانی نوجوانان بد سرپرست تأثیر معنادار داشته است (0001/0P<).
مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و پذیرش و تعهد بر اختلال بی خوابی در میان سالان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (خرداد) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۵
641 - 658
حوزههای تخصصی:
زمینه: خواب یکی از مهم ترین فرآیندهای روانی فیزیولوژیکی برای عملکرد مغز و سلامت روان است که سلامت انسان را کنترل می کند. کیفیت خواب در جامعه میان سالان ضرورت دارد و مشکلات خواب در این جامعه به عنوان یک عامل خطر اصلی برای مشکلات سلامت روانی و جسمی شناخته می شوند. تاکنون اثربخشی درمان های مختلفی بر بهبود کیفیت خواب میان سالان انجام شده است ولی مطالعه ای به بررسی مقایسه ای درمان شناختی رفتاری و پذیرش و تعهد نپرداخته است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و پذیرش و تعهد بر بهبود اختلال بی خوابی در میان سالان انجام شد.
روش: روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مردان و زنان میان سال مبتلا به اختلال بی خوابی مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر همدان در سال 1401 بود که به صورت نمونه گیری هدفمند 60 نفر انتخاب شده و به صورت تصادفی در 3 گروه 20 نفره (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) درمان شناختی رفتاری، درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش و گروه گواه جایگزین شدند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه اختلال بی خوابی (همائی مجاز و همکاران، 1402) بود. گروه های آزمایش به مدت 9 جلسه 75 دقیقه ای تحت درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفتند و گروه گواه درمان معمول را دریافت کرد. پروتکل درمانی (کارنی و ادینجر، 2014) برای گروه شناختی رفتاری و پروتکل درمانی اکت (گای میدوز، 2014) برای گروه پذیرش و تعهد اجرا شد. تجزیه و تحلیل داده های آماری با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و با نرم افزار SPSS نسخه ۲3 صورت گرفت.
یافته ها: یافته ها نشان داد که بعد از مداخله، هر دو روش درمان در مقایسه با گروه گواه باعث بهبود اختلال بی خوابی شدند و نتایج درمان در دوره پیگیری نیز حفظ شد (001/0 p<)؛ اما درمان پذیرش و تعهد در مقایسه با درمان شناختی رفتاری بر بهبود اختلال بی خوابی میان سالان تأثیر بیشتری داشت (001/0 p<).
نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش می توان گفت درمان شناختی رفتاری و پذیرش و تعهد در کنار سایر روش های درمانی، روش مداخله ای مناسبی برای بهبود اختلال بی خوابی میان سالان است و روانشناسان، مشاوران بالینی و درمانگران می توانند برای کاهش مشکلات بیماران دچار اختلال بی خوابی با برگزاری کارگاه های روانشناختی مانند درمان شناختی رفتاری بی خوابی و درمان پذیرش و تعهد بی خوابی به عنوان درمان های راحت، در دسترس و کم هزینه برای کمک به این افراد اقدام کنند.