فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۰۱ تا ۱٬۱۲۰ مورد از کل ۳۴٬۸۰۴ مورد.
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
105 - 118
حوزههای تخصصی:
امروزه فناوری هوش مصنوعی به سرعت در حال پیشرفت است؛ برخی کشورهای درحال توسعه همانند ایران در تلاش است، برای رسیدن به اهداف متعالی و علمی خود به این فناوری دست یابد. این تحقیق با هدف به کارگیری سطوح مختلف هوش مصنوعی در سیستم آموزش وپرورش و بیان ارتباط آن با فرصتها و تهدیدهای شغلی تدوین گردیده است. تحقیق حاضر کیفی بوده که با تکنیک نظریه بنیادی با مشارکت هفت تن از اساتید و کارشناسان خبره و باتجربه حوزه فناوری آموزشی آموزش و پروش و آموزش عالی که داری اطلاعات جامعی در خصوص هوش مصنوعی و فرصت ها و تهدیدهای شغلی در آموزش و پرورش بودند به مرحله اجرا درآمد. داده های گردآوری شده نیز با مدل کدگذاری سه گانه اشتراوس وکوربین تحلیل شد و درمجموع 239کد سیستم اولیه و19مقوله اصلی و 6 مقوله نهایی از گزاره های (هوش مصنوعی به مثابه تحقق توسعه متوازن ) تحقیق شناسایی گردید. مقوله اصلی کشف شده در تحقیق این بود که تحت تأثیر شرایطی پدید آمده است. نتایج نشان داد که در بستر روش های یادگیری ترکیبی به کارگیری هوش مصنوعی در سطح بسیار محدود در نظام های آموزشی وجود دارد؛ لذا می توان در وهله نخست؛ با رفع موانع و چالشهای مطرح شده در زیرساختها و عوامل روبنایی نظام آموزشی به پیاده سازی سریع هوش مصنوعی در تمام سطوح آن (محدود، عمومی و فراهوش) کمک نماید و در وهله دوم؛ با به کارگیری سیاستهای متوازن علمی از طریق توسعه رشته های کاربردی، مهارتی مورد نیاز بتواند، فرصتهای اشتغالزای مطلوبی را در نظام آموزشی ایجاد نماید.
نقش کنش های اجرایی و مؤلفه های چشم انداز زمانی در پیش بینی قلدری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
15 - 30
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: خشونت و قلدری در مدرسه رایج ترین شکل قربانی شدن در دوران کودکی و نوجوانی است که اثرات زیان باری بر حوزه های مختلف عملکرد از جمله بهزیستی تحصیلی، رفتاری، روانی، و اجتماعی برجا می گذارد. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش کنش های اجرایی و چشم انداز زمانی در پیش بینی قلدری دانش آموزان انجام شد. روش: طرح پژوهش توصیفی – همبستگی و جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان ۱۰ تا ۱۳سال مدارس شهر قم در سال تحصیلی 1400 – 1401 بود که از این میان تعداد ۲۷۳ نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس قلدری ایلی نویز (2001)، سیاهه چشم انداز زمانی زیمباردو (1999)، و مقیاس نقایص کنش های اجرایی کودکان و نوجوانان بارکلی (2012) گردآوری شد. تحلیل داده ها توسط نسخه 24 نرم افزار SPSS و با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام) انجام شد. یافته ها: نتایج نشان دادند قلدری با نارسایی در خودمهارگری/ بازداری (۱۶۸/۰r=، 005/0=p) و چشم انداز گذشته منفی (246/0=r، 000۱/0=p) رابطه مثبت و معنادار داشت (00۱/0> p). همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که خودمهارگری/بازداری (007/0=p، 159/0=ß) و چشم انداز زمانی گذشته منفی (00۱/0=p، 246/0=ß) توانستند تغییرات رفتار قلدری دانش آموزان را در ۶/۸ درصد پیش بینی کنند. نتیجه گیری: باتوجه به اینکه چشم انداز زمانی گذشته منفی و نقص در خودمهارگری/ بازداری، توانایی تبیین تغییرات رفتار قلدری در دانش آموزان را دارند؛ بنابراین پیشنهاد می شود برنامه های مداخله ای به منظور بهبود کنش های اجرایی و چشم انداز زمانی برای پیشگیری از قلدری در دانش آموزان مورد توجه قرار گیرد.
بررسی اثربخشی آموزش مبتنی بر مدل شایستگی هیجانی- اجتماعی بر احساس تعلق به مدرسه و سازگاری تحصیلی دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مبتنی بر مدل شایستگی هیجانی- اجتماعی بر احساس تعلق به مدرسه و سازگاری تحصیلی دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی شهر خرم آباد بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گ روه گ واه بود. جامع ه آم اری پژوه ش حاض ر شامل کلیه دانش آموزان پسر ابتدایی شهر خرم آباد در سال تحصیلی 1403-1402 بود. از میان جامعه آماری تعداد 30 دانش آموز از سه پایه (چهارم، پنجم، ششم) به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب و در ادامه به شیوه نمونه گیری تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش تحت مداخه آموزش شایستگی هیجانی- اجتماعی طی 9 جلسه 50 دقیقه ای قرار گرفتند، اما گروه گواه آموزشی را دریافت نکردند. ابزار مورد استفاده در پژوهش حاضر، پرسشنامه احساس تعلق به مدرسه بری و بتی (۲۰۰۵) و پرسشنامه سازگاری تحصیلی توسط بیکر و سریاک (۱۹۸۴) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس تک متغیره و چند متغیره (MANCOVA) استفاده شد.یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش نشان داد که آموزش مبتنی بر مدل شایستگی هیجانی- اجتماعی بر احساس تعلق به مدرسه و سازگاری تحصیلی دانش آموزان موثر است (۰۵/۰p<). به بیان دیگر، میانگین نمرات آزمودنی های گروه آزمایش در پس آزمون نسبت به گروه گواه در احساس تعلق به مدرسه و سازگاری تحصیلی در سطح بالاتری بود. نتیجه گیری: می توان گفت که از جمله رویکردهای آموزشی مفید و ارزشمند در جهت تقویت متغیرهای تحصیلی چون احساس تعلق به مدرسه و سازگاری تحصیلی دانش آموزان ابتدایی، آموزش مبتنی بر مدل شایستگی هیجانی- اجتماعی است.
نقش میانجی رفتارهای ارتقا دهنده ی سلامت در رابطه ی بین راهبردهای مقابله ای و اضطراب سلامت در پاندمی کووید-19(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۶)
332 - 343
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه راهبردهای مقابله ای و اضطراب سلامت در پاندمی کووید-19 با در نظر گرفتن نقش میانجی رفتارهای ارتقادهنده ی سلامت بود. مواد و روش ها: این پژوهش به لحاظ روش توصیفی- همبستگی و از نوع تحلیل مسیر بود و جامعه آماری آن را بزرگسالان 18 سال به بالا تشکیل دادند که از بین آنان تعداد 207 نفر به عنوان نمونه به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها در این پژوهش با استفاده از پرسشنامه اضطراب سلامت سالکوسکیس و وارویک (2002)، پرسشنامه رفتارهای ارتقادهنده ی سلامت والکر و همکاران (1995) و چک لیست راهبردهای مقابله ای لازاروس و فولکمن (1985) گردآوری شد و جهت تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS-26 و LISREL 8.80 استفاده شد. یافته ها: نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین راهبردهای مقابله ای مسئله مدار و هیجان مدار با رفتارهای ارتقادهنده ی سلامت رابطه ی مثبت و معنادار (001/0 >P) و بین رفتارهای ارتقادهنده ی سلامت با اضطراب سلامت رابطه ی منفی و معنادار (05/0>P) وجود داشت. به علاوه، بین راهبردهای مقابله ای مسئله مدار با اضطراب سلامت رابطه ی منفی و بین راهبردهای مقابله ای هیجان مدار با اضطراب سلامت رابطه ی مثبت وجود داشت؛ اما از نظر آماری معنادار نبود (05/0<P) نتایج بررسی مدل تحلیل مسیر نشان داد مدل اولیه پژوهش معنادار نبوده و پس از حذف مسیرهای غیرمعنادار و اصلاح آن، مدل نهایی با نقش میانجی رفتارهای ارتقادهنده ی سلامت تأیید شد. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد راهبردهای مقابله ای از طریق تأثیر بر رفتارهای ارتقادهنده ی سلامت، در اضطراب سلامت نقش دارند و آن را پیش بینی می کنند.
ساخت و اعتبار یابی مقیاس اهمال کاری در نماز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۰)
132 - 141
حوزههای تخصصی:
برپایی نماز ضمن برقراری ارتباط باخدا، باعث ایجاد آثار روانی و جسمانی مثبتی در فرد نمازگزار می شود. باوجود این آثار ارزشمند جسمانی و روان شناختی نماز برای انسان، به طور مکرر مشاهده می شود که بسیاری از افراد در سنین مختلف از کودکی تا بزرگ سالی، در برپایی نماز و اقامه آن اهمال ورزیده و جدیت لازم را ندارند.باعنایت به اینکه شیوه سنجش یک سازه مانند اهمال کاری در نماز، نقش مهمی در نتایج پژوهش های پیرامون آن و به تبع آن کاربردهای مداخلاتی حاصل از آن دارد و تاکنون مقیاسی برای این سازه مورد ساخت و اعتباریابی قرار نگرفته است، پژوهش حاضر به منظور ساخت و اعتبار یابی مقیاس عمومی اهمال کاری در نماز انجام گرفت. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی و ساخت ابزار بود و در چهارمرحله شامل گردآوری و تعیین موضوع ها یا منابع اهمال کاری، اجرای آزمایشی پرسشنامه برای تعیین روایی (CVI)، بررسی و انتخاب سؤالات پرسشنامه و اعتبار یابی فرم نهایی پرسشنامه انجام گرفت. مجموعاً نتایج پژوهش نشان داد که نمره کل دارای همسانی درونی بالایی(89/0) است. همچنین نتایج حاصل از تحلیل عاملی نشان داد که مقیاس ساخته شده از 5 عامل تشکیل شده است که جمعاً 03/63 درصد از واریانس کل را تبیین می کند. در این میان عامل نخست با ارزش ویژه 193/7، درحدود 97/29درصد واریانس کل، عامل دوّم با ارزش ویژه 116/3، درحدود 98/12درصد واریانس کل و عامل پنجم با ارزش ویژه 156/1 درحدود 81/4درصد واریانس کل متغیرها را توجیه می کنند. بنابراین، طبق نتایج این پژوهش، مقیاس عمومی اهمال کاری در نماز، از اعتبار مناسبی برخوردار بوده و می تواند جهت انجام تحقیقات گسترده مرتبط مورداستفاده قرارگیرد.
تبیین مدل ساختاری رفتار اشتراک دانش براساس مزایای اشتراک گذاری دانش با میانجی گر فضای روانشناختی سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (آبان) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۰
۱۹۸-۱۸۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: به اشتراک گذاری دانش فرصت هایی را برای به حداکثر رساندن توان سازمان جهت افزایش کارایی و رسیدن به مزیت رقابتی فراهم می کند، ولی در دانشگاه ها رفتار اشتراک دانش در بین کارکنان اتفاق نمی افتد و فرهنگ دانشی اغلب آن ها فردگرا است. بنابراین این مسئله یکی از چالش های بزرگ دانشگاه ها در مدیریت دانش است و نیازمند بسترسازی فضای روانشناختی سازمانی برای افزایش انگیزه اشتراک دانش در دانشگاه ها می باشد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی مدل ساختاری رفتار اشتراک دانش براساس مزایای اشتراک گذاری دانش با میانجی گر فضای روانشناختی سازمانی انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی-همبستگی و از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش شامل تمامی کارکنان دانشگاه های فنی مهندسی تهران در سال 1401 بود که از بین این کارکنان، 400 نفر با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه محقق ساخته شامل رفتار اشتراک دانش، مزایای اشتراک گذاری دانش و فضای روانشناختی سازمانی بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از ضریب همبستگی پیرسون برای سنجش همبستگی زوجی متغیرها و معادلات ساختاری مبتنی بر روش حداقل مجذورات جزئی با نرم افزار PLS-3 استفاده شد. یافته ها: بر اساس نتایج شاخص های برازش، مدل ساختاری پژوهش از برازش خوبی برخوردار بود. تحلیل روابط مستقیم نیز نشان داد فضای روانشناختی سازمانی شامل سه بعد مشوق ها، فردی و مدیریتی با رفتار اشتراک دانش رابطه مثبت معنی داری دارند. همچنین مزایای اشتراک گذاری دانش بر رفتار اشتراک دانش به صورت مستقیم تأثیر معنی داری ندارد ولی با نقش میانجی فضای روانشناختی سازمانی می تواند بر رفتار اشتراک دانش تأثیرگذار باشد (05/0 P<). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش می تواند به مدیران دانشگاه ها کمک کند برای پویایی و سرزندگی دانشگاه ها، با چاره اندیشی و ایجاد بستر مناسب و بهبود فضای روانشناختی سازمانی، علاوه بر حذف موانع موجود، زمینه بهبود و علاقه مندی بیشتر کارکنان به اشتراک دانش و فرصت نوآوری، توسعه و شکوفایی دانشگاه را فراهم کنند.
رابطه مدت زمان استفاده از صفحات نمایش الکترونیکی و مشکلات روانشناختی - رفتاری در نوجوانان: یک مطالعه مروری سیستماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باوجود مزایای فناوری های دیجیتال، نگرانی های زیادی در مورد میزان استفاده از آنها، به ویژه برای نوجوانان وجود دارد. نکته مهم این است که صرف نظر از محتوا، مدت زمانی که نوجوانان، در معرض صفحات نمایش قرار دارند، می تواند مشکلات و اختلالات روانشناختی- رفتاری بسیاری را به همراه داشته باشد. از آنجایی که ادبیات پژوهشی غنی در مورد این مفهوم در کشور، وجود نداشت، بنابراین هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیرات اسکرین تایم بر ابعاد مختلف سلامت روان نوجوانان و مشکلات و اختلالات ایجاد شده یا تشدید شده توسط آن است. روش مطالعه، مروری نظام مند بود و منابع و پژوهش های مرتبط از سال 2000 تا 2023 با استفاده از پایگاه های مختلف گوگل اسکالر، سیج، وایلی، اشپرینگر، پابمد، اسکوپوس، ساینس دایرکت، تیلور و فرانسیس استخراج گردید (102 منبع). آن دسته از منابع که منطبق با ملاک های پژوهش و کلیدواژه های اصلی پژوهش بودند (رابطه اسکرین تایم و مشکلات روانشناختی و رفتاری در نوجوانان را مورد بررسی قرار داده بودند)، وارد مطالعه شده (49 منبع) و منابع نامرتبط (53 منبع)کنار گذاشته شدند. مطالعات، به طور انتقادی برای داده های مربوط به نحوه تأثیر صفحات نمایش الکترونیکی بر روی نوجوانان مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج یافته های پژوهش های مختلف نشان می دهند که میزان استفاده از صفحات نمایش، یک پیش بینی کننده قوی برای بروز یا تشدید مشکلات و اختلالات روانشناختی – رفتاری در نوجوانان (از جمله اختلالات خلقی، افکار خودکشی، وسواس، تعاملات اجتماعی مختل، نقص توجه و تمرکز، مشکلات تحصیلی و یادگیری) هستند. نتایج این مطالعه، برای مدیران مدارس، مسئولان سلامت و بهداشت و هم چنین سیاست گذاران آموزشی کشور قابل توجه خواهد بود.
طراحی و توسعه نرم افزار جدول مشخصات آزمون تلفیقی (رویکرد "مارزانو و کندال" و "اندرسون و همکاران") برای درس علوم پایه ششم ابتدایی با چشم انداز معماری نرم افزار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۱
7 - 38
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف طراحی و توسعه نرم افزار جدول مشخصات آزمون تلفیقی (رویکرد مارزانو و کندال و اندرسون و همکاران) برای درس علوم پایه ششم ابتدایی از رویکرد تحقیق و توسعه استفاده کرد. جامعه شامل ابزارها ی آزمون سازی تحت وب و متخصصان سنجش و اندازه گیری، نرم افزار و علوم بود. دو فاز از سه فاز رویکرد تحقیق و توسعه (با چشم انداز معماری) در این مقاله مورد نظر بوده است: فاز اول شامل تحلیل نیازها و زمینه و فاز دوم شامل طراحی، معماری و ارزیابی تکوینی بود. در فاز اول، ادبیات پژوهش و نرم افزارهای مرتبط با طراحی سوال مورد بررسی قرار گرفت. در فاز دوم، دو پروتوتایپ برای نرم افزار طراحی شد. در پروتوتایپ اول، شمای اولیه نرم افزار براساس رویکرد تلفیقی طراحی شد و با استفاده از هوش مصنوعی chatGPT-4، 406 فعل رفتاری و 5137 هدف رفتاری تولید شد که روایی آنها توسط متخصصان سنجش تأیید شد. در پروتوتایپ دوم، معماری نرم افزار بر اساس وب اپ با استفاده از زبان PHP، و فریم وورک لاراول برای بک اند، و زبان javascript، و فریم وورک react برای فرانت اند، و پایگاه داده MySQL و پروتکل REST جهت ارتباط با سرور طراحی و باگ ها و اشکالات نمونه اولیه برطرف شد. همچنین نظرات سایر متخصصان در طراحی نهایی لحاظ گردید
اثربخشی آموزش واقعیت درمانی گروهی بر مسئولیت پذیری، پیشرفت تحصیلی و شادکامی دانش آموزان دختر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر اثربخشی آموزش واقعیت درمانی گروهی بر مسئولیت پذیری، پیشرفت تحصیلی و شادکامی دانش آموزان دختر بود. این مطالعه به روش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با دو گروه آزمایش و کنترل انجام گردید. جامعه آماری این پژوهش، متشکل از کلیه دانش آموزان دختر، مقطع متوسطه اول و دوم دبیرستان های غیر انتفاعی پاکان بود. که از بین آن ها، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه مسئولیت پذیری لوئیس(2001)، پیشرفت تحصیلی فام و تیلور (1999)، شادکامی آکسفورد هیلز و آرگایل(2002) و خلاصه طرح مشاوره گروهی واقعیت درمانی برگرفته از شفیع آبادی و ناصری (1398) بود. روش آماری، پژوهش حاضر آزمون آنالیز کوواریانس بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS ورژن 26 تحلیل گردید. به طور کلی نتایج این پژوهش نشان داد، آموزش واقعیت درمانی گروهی بر مسئولیت پذیری، پیشرفت تحصیلی و شادکامی دانش آموزان دختر، اثر بخش است. در همین راستا مدارس و مراکز مشاوره در آموزش و پرورش می توانند، با آموزش واقعیت درمانی گروهی در جهت بهبود مسئولیت پذیری، پیشرفت تحصیلی و شادکامی دانش آموزان دختر، نقش برجسته ای ایفا کنند
تعدیل مدل اخلاق تربیتی بارو براساس نیازهای روانی و تربیتی موجود در نظام آموزشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ زمستان (بهمن) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۳
134-115
حوزههای تخصصی:
زمینه: اهمیت تربیت اخلاقی در مدارس بر کسی پوشیده نیست. مدل های مختلفی برای تربیت اخلاقی در مدارس ارائه شده اند که یکی از آن ها مدل اخلاق تربیتی براساس نظریه بارو است. شناسایی و تطبیق نیازهای روانی و تربیتی موجود در نظام آموزشی براساس یک مدل اخلاقی می تواند از شیوع مسائل اخلاقی پیشگیری نماید؛ این در حالی است که در این حوزه مطالعه ی جدی انجام نشده است. هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر تحلیل دیدگاه معلمان نسبت به مدل اخلاق تربیتی بارو و تعدیل آن براساس نیازهای روانی و تربیتی در نظام آموزشی ایران بود. روش: روش پژوهش حاضر کیفی و از نوع پدیدارشناسی توصیفی بود. جامعه آماری شامل تمامی معلمان مشغول به کار شهر گرمسار در سال تحصیلی 1402-1401 بود و از میان آن ها به شیوه هدفمند و باتوجه به ملاک های ورود 20 نفر انتخاب و مورد مصاحبه قرار گرفتند. گردآوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار Maxqda2022 مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها بیانگر آن بود که 5 اصل اولیه در نظریه بارو یعنی سعادت با 7 زیرمضمون، حقیقت با 5 زیرمضمون، آزادی با 2 زیرمضمون، احترام با 1 زیرمضمون و انصاف با 3 زیرمضمون مورد تأیید و پذیرش مشارکت کنندگان بود و این در حالی است که در هریک از اصول پنج گانه اصول ثانویه بیشتری از طرف مشارکت کنندگان متناسب با بافت و شرایط تربیتی حاکم در نظام آموزشی ایران پیشنهاد شد. نتیجه گیری: باتوجه به اینکه تمامی اصول اولیه و ثانویه در مدل اخلاق تربیتی بارو مورد تأیید معلمان شرکت کننده است پیشنهاد می شود دست اندرکاران نظام تعلیم و تربیت نسبت به زمینه سازی برای اجرای مدل اخلاق تربیتی بارو و تعدیل های پیشنهادی که از جانب مشارکت کنندگان اقدام نمایند؛ در این مسیر با برگزاری سمینارهای تخصصی می توان به تبیین اصول این مدل اخلاقی پرداخت.
ساخت و اعتبارسنجی نسخه کوتاه کامپیوتری آزمون شناختی برای دانش آموزان دوره متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ زمستان (بهمن) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۳
۱۹۶-۱۷۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: ارزیابی شناختی فرآیندی است که به سنجش و اندازه گیری توانایی ذهنی و عملکرد شناختی می پردازد و به کمک آن می توان به شناسایی نقاط قوت و ضعف، ارزیابی پیشرفت، شناسایی دانش آموزان با نیازهای ویژه و ارائه بازخورد به دانش آموزان پرداخت. فقدان نسخه کوتاه کامپیوتری فارسی آزمون شناختی از مهم ترین دلایل انجام پژوهش حاضر است. هدف: هدف از انجام این پژوهش، توسعه و بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس کوتاه کامپیوتری ارزیابی شناختی دانش آموزان بود. روش: پژوهش حاضر با روش توصیفی-پیمایشی، از نوع اعتباریابی آزمون انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل دانش آموزان مقطع متوسطه اول شهر تهران بود. نمونه پژوهش تعداد 300 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه اول بودند که به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. از روش های تحلیل عاملی خطی، همسانی درونی، روایی ملاکی و همبستگی پیرسون استفاده شد و با کمک برنامه نویسی، این ارزیابی تبدیل به یک اپلیکیشن سنجش شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS-26 استفاده شد. یافته ها: یافته های به دست آمده از تحلیل عامل غیرخطی با نرم افزار NOHARM نشان داد که مؤلفه های شناختی از پنج عامل دانش، استدلال سیال، حافظه فعال، پردازش دیداری فضایی و حافظه کمی تشکیل شده است. نتایج KR20 همسانی کل را در سه رده سنی 13 تا 15 تأیید کرد. به منظور بررسی روایی آزمون، از روش روایی ملاکی به شیوه هم زمان با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد که در هر رده سنی، ضریب همبستگی بالای 0/58 را نشان داد (0/01 P<). به منظور بررسی روایی آزمون از روش روایی محتوایی با استفاده ازنظر متخصصان استفاده شد که مقدار 0/79 به دست آمد. ضریب پایایی کل آزمون در هر سه گروه سنی، بین 0/73 تا 0/80 به دست آمد. نتیجه گیری: باتوجه به یافته ها، ابزار محقق ساخته ارزیابی شناختی در بین دانش آموزان مقطع متوسطه اول از خصوصیات روان سنجی قابل قبولی برخوردار و برای دانش آموزان این دوره قابل استفاده است.
اثربخشی آموزش مهارت های ادراکی- حرکتی بر کنش های اجرایی دانش آموزان نارسانویس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ۱۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
52 - 69
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نارسانویسی، مهارت نوشتن را که فعالیتی انتزاعی و پیچیده تلقی می شود با مشکلاتی جدی همراه می کند. با توجه به رابطه نارسانویسی با کنش های شناختی مختلف، این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش مهارت های ادراکی- حرکتی بر کنش های اجرایی دانش آموزان نارسانویس انجام شد. روش: این پژوهش شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان 8 تا 12 ساله با اختلال نارسانویسی مراجعه کننده به مراکز اختلالات یادگیری شهر رشت در سال 1403-1402 تشکیل می دادند که از بین آنها 26 دانش آموز به عنوان نمونه پژوهش با روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب و با روش تصادفی در گروه آزمایش (13 نفر) و گواه (13 نفر) جایدهی شدند. دانش آموزان گروه آزمایش مدت 12 جلسه 45 دقیقه ای آموزش برنامه مهارت های ادراکی-حرکتی ورنر- رینی را دریافت کردند، این در حالی است که دانش آموزان گروه گواه، آموزش های معمول مرکز اختلالات یادگیری را دریافت کردند و در پایان مطالعه خلاصه ای از مداخله روی آنها اجرا شد. برای جمع آوری داده ها از آزمون مهارت دست نویس مینه سوتا (1993)، مقیاس نارسایی ها در کنش های اجرایی کودک و نوجوان بارکلی (2012) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس در محیط SPSS-26 تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد آموزش مهارت های ادراکی- حرکتی سبب بهبود کنش های اجرایی (05/0P<، 87/28F=) و مؤلفه های خودمدیریتی زمان (05/0P<، 21/8 F=)، خودسازماندهی- حل مسئله (05/0P<، 77/5F=)، خودمهارگری- بازداری (05/0P<، 50/6F=)، خودانگیزشی (05/0P<، 04/11F=)، و خودنظم جویی هیجانی (05/0P<، 17/5 F=) در دانش آموزان نارسانویس شده است (05/0P<). نتیجه گیری: آموزش مهارت های ادراکی- حرکتی با تحریک مسیرهای عصبی مغز، تحول و نمویافتگی مغز را بهبود می دهد و با افزایش عملکرد سیستم عصبی، سبب بهبود کنش های اجرایی مختلف مانند خودمدیریتی زمان، خودسازماندهی- حل مسئله، و خودمهارگری- بازداری، خودانگیزشی، و خودنظم جویی هیجانی دانش آموزان نارسانویس شده است؛ بنابراین می تواند به عنوان یکی از محورهای مداخله در توان بخشی این دانش آموزان مورد استفاده قرار گیرد.
نقش واسطه ای اعتیاد به گوشی های هوشمند در رابطه بین سبک های دلبستگی ناایمن با فابینگ در دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای اعتیاد به گوشی هوشمند در رابطه بین سبک های دلبستگی ناایمن و فابینگ در دانشجویان انجام شد. مواد و روش ها در قالب یک طرح توصیفی همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری، تعداد 615 نفر (334 زن، 281 مرد با میانگین سنی 26/89 و انحراف معیار 6/4) از دانشجویان دانشگاه های شهر تهران به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به پرسش نامه های استاندارد سبک های دلبستگی هازان و شیور، پرسش نامه استاندارد اعتیاد به گوشی هوشمند و مقیاس عمومی فابینگ به شکل آنلاین پاسخ دادند. یافته ها نتایج مطالعه نشان داد سبک های دلبستگی ناایمن با اعتیاد به گوشی هوشمند (0/5=P=0/001, β)و با میزان فابینگ (0/16=P=0/012, β) رابطه مستقیم و معنی داری دارد. همچنین، متغیر اعتیاد به گوشی هوشمند در رابطه بین سبک های دلبستگی ناایمن و فابینگ در دانشجویان نقش واسطه ای داشت (0/005=P، 0/366=β). نتیجه گیری باتوجه به نتایج حاصل از این پژوهش، افرادی که سبک های دلبستگی ناایمن را از خود نشان می دهند، بیشتر مستعد اعتیاد به گوشی های هوشمند هستند که به نوبه خود باعث تشدید رفتارهای فابینگ و تضعیف تعاملات چهره به چهره می شود. این یافته ها بر اهمیت پرداختن به دلبستگی های ناایمن اساسی به دلیل کاهش اعتیاد به گوشی های هوشمند و تأثیرات منفی آن و جلوگیری از رفتار فابینگ بر روابط اجتماعی تأکید می کنند. بنابراین مداخلاتی که با هدف تقویت دلبستگی ایمن و ترویج استفاده سالم از فناوری انجام می شوند، برای کاهش رفتار فابینگ و تقویت ارتباطات بین فردی معنی دار می توانند حائز اهمیت باشند. ۹۷۷,۱
پیش بینی اعتیاد به ورزش بر اساس اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی با نقش میانجی رفتارهای خوردن آسیب زا و تصویر بدنی منفی در ورزشکاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی با نقش میانجی رفتارهای خوردن آسیب زا و تصویر بدنی منفی در ورزشکاران بوده است. روش این پژوهش از نوع طرح همبستگی مبتنی بر تحلیل روابط ساختاری است. نمونه آماری در این پژوهش 309 نفر از ورزشکاران شهر تهران در سال 1402 بودند. داده های پژوهش به کمک مقیاس اعتیاد به رسانه های اجتماعی برگن (2016)، سیاهه ترس از تصویر بدن لیتلتون (2005)، مقیاس وابستگی به تمرین (2002)، و آزمون نگرش به تغذیه (1982) جمع آوری شده اند. پرسشنامه ها نیز به صورت آنلاین تکمیل شدند. یافته ها نشان داد که اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی با نقش واسطه ای رفتار های خوردن آسیب زا می توانند اعتیاد به ورزش را پیش بینی کنند، اما اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی نتوانست با نقش میانجی گری تصویر بدنی منفی، اعتیاد به ورزش را پیش بینی کند. با توجه به نتایج فوق می توان اهمیت رفتارهای خوردن آسیب زا در مسیر اعتیاد به شبکه های مجازی و اعتیاد به ورزش پی برد که با هدف قرار دادن این مولفه ها می توان تا به بهبود اعتیاد به ورزش کمک کرد.
اثربخشی روش تدریس معکوس بر پیوند با مدرسه و هیجانات تحصیلی دانش آموزان دختر
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی روش تدریس معکوس بر پیوند با مدرسه و هیجانات تحصیلی دانش آموزان انجام گرفت. روش انجام تحقیق نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه هفتم شهر میانشهر (فسا) در سال تحصیلی 1403-1402بود که با روش نمونه گیری در دسترس تعداد ۳۰ نفر دانش آموز انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش تحت مداخله روش تدریس معکوس طی 12 جلسه 60 دقیقه ای قرار گرفتند، اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. ابزار پژوهش پرسشنامه پیوند با مدرسه (SBQ) و پرسشنامه هیجان تحصیلی (AEQ) بود. در تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد روش تدریس معکوس بر پیوند با مدرسه اثربخشی مثبت و معناداری دارد (0.01>P) و توانست میزان پیوند با مدرسه دانش آموزان دختر را افزایش دهد. همچنین نتایج نشان داد روش تدریس معکوس بر هیجانات تحصیلی دانش آموزان اثربخشی بوده (0.01>P) و توانست هیجانات مثبت را در دانش آموزان دختر افزایش و هیجانات منفی را کاهش دهد. با توجه به نتایج این پژوهش می توان گفت از جمله رویکردهای آموزشی مفید و ارزشمند در جهت تقویت پیوند با مدرسه و هیجانات تحصیلی دانش آموزان، آموزش به شیوه روش تدریس معکوس است.
Comparison of self-acceptance, self-compassion and fear of negative evaluation by others in blind, visually impaired and normal people(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Aim: The purpose of this study was to compare self-acceptance, self-compassion and fear of negative evaluation by others in blind, visually impaired and normal people. Method: The method of this causal-comparative research and its statistical population included all blind, partially sighted and sighted people in Ardabil city in 2022. 60 people (30 blind, 30 visually impaired) were selected as the study group using the available sampling method and 30 people (sighted people) were selected as the comparison group through comparison and formed the research sample. They gave. To collect information, Lori's (1983) fear of negative evaluation, Neff's (2003) self-compassion, and Chamberlain and Haga's (2001) unconditional self-acceptance questionnaires were used. The obtained data were analyzed using multivariate and univariate analysis of variance. Findings: The results showed that there is a significant difference between self-acceptance, self-compassion and fear of negative evaluation by others among three groups of blind, partially sighted and normal people. In this way, self-acceptance and self-compassion are lower in blind people than in visually impaired people and lower in visually impaired people than in normal people. Also, in the scale of fear of negative evaluation by others, blind people, visually impaired people and normal people obtained more scores (P < 0.01). Conclusion: Accurate recognition and full attention to individual differences by professionals who provide psychological services to people with visual impairments can lead to the design and detailed educational plans for this group.
اثربخشی درمان ذهن آگاهی مثبت نگر بر پرخاشگری ارتباطی پنهان و کیفیت زندگی زناشویی زنان دچار ناسازگاری زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
122 - 132
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: زنان دچار ناسازگاری زناشویی در زندگی زناشویی خود با مشکل های فراوانی به ویژه در زمینه های روانشناختی از جمله در پرخاشگری ارتباطی پنهان و کیفیت زندگی زناشویی مواجه هستند. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان ذهن آگاهی مثبت نگر بر پرخاشگری ارتباطی پنهان و کیفیت زندگی زناشویی زنان دچار ناسازگاری زناشویی انجام شد.
روش و مواد: این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش همه زنان دچار ناسازگاری زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه سه شهر تهران در فصل پاییز سال 1402 بودند؛ به طوری که حجم نمونه برای هر گروه 20 نفر در نظر گرفته شد و این افراد پس از بررسی ملاک های ورود به مطالعه با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مساوی گمارده شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت درمان ذهن آگاهی مثبت نگر قرار گرفت و گروه کنترل در لیست انتظار برای درمان ماند. برای گردآوری داده ها از مقیاس های پرخاشگری ارتباطی پنهان (نلسون و کارول، 2006)، کیفیت زندگی زناشویی (ژانگ و همکاران، 2013) و سازگاری زناشویی (اسپانیر، 1976) و برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS نسخه 26 استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که درمان ذهن آگاهی مثبت نگر باعث کاهش معنی دار پرخاشگری ارتباطی پنهان و افزایش معنی دار کیفیت زندگی زناشویی زنان دچار ناسازگاری زناشویی شد (001/0P<).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج مذکور، درمانگران، مشاوران و روانشناسان برای کاهش پرخاشگری ارتباطی پنهان و افزایش کیفیت زندگی زناشویی گروه های آسیب پذیر از جمله زنان دچار ناسازگاری زناشویی می توانند از روش درمان ذهن آگاهی مثبت نگر استفاده نمایند.
مرور نظام مند بر مطالعات ایرانی مرتبط با تأثیر مدل های زوج درمان گری بر گسستگی رابطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (شهریور) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۸
1301 - 1318
حوزههای تخصصی:
زمینه: گسستگی رابطه زناشویی اولین مرحله در فرآیندی است که در نهایت به انحلال رابطه زناشویی منتهی می شود و با پریشانی رابطه، ارتباطات ضعیف و اختلال های روانشناختی به ویژه افسردگی مرتبط است. علی رغم پژوهش های متعددی که در خصوص اثربخشی مدل های زوج درمانی بر گسستگی عاطفی در ایران صورت گرفته است، جمع بندی و تحلیل منسجمی از انواع مدل های زوج درمانی مؤثر بر گسستگی رابطه زناشویی دردسترس نیست.
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، مرور تحقیقات انجام شده در زمینه انواع مدل های زوج درمانی مؤثر بر گسستگی رابطه زناشویی در مطالعات ایرانی بود.
روش: این مطالعه از نوع مطالعات توصیفی بود و باتوجه به روش اجرا جزو مطالعات مرور نظام مند است. جامعه آماری، تمامی مطالعات مرتبط با هدف مطالعه منتشرشده از 1383 تا 1402 بودند. از ۹۰ مطالعه ای که بعد از جستجو و غربالگری شناسایی شدند، ۲۳ مطالعه جهت استخراج داده ها ارزیابی شدند. این مطالعه مروری با جستجوی مطالعات فارسی با استفاده از کلیدواژه های "زوج درمانی، زناشویی، اثربخشی، زوج، کارآزمایی بالینی، طلاق عاطفی، دل زدگی زناشویی، فرسودگی زناشویی و سرخوردگی زناشویی" و در پایگاه های داخلیSID, MagIran, انجام گرفت. داده ها با استفاده از شاخص های توصیفی یعنی فراوانی و درصد تحلیل شدند.
یافته ها: پس از بررسی کیفیت مقالات و نیز درنظرگرفتن معیارهای ورود، ۲۳ مقاله واجد شرایط و هم راستا با اهداف مطالعه حاضر بررسی شدند. نتایج حاصل از بررسی مطالعات نشان داد که زوج درمانی بر گسستگی رابطه زناشویی اثربخش بوده است (05/0 p<) و بیشترین مطالعات مربوط به تأثیر رویکرد زوج درمانی با رویکردهای واقعیت درمانی، هیجان مدار و شناختی رفتاری بوده است.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، نتایج این مطالعه مروری نشان داد که مداخلات زوج درمانی بر گسستگی رابطه زناشویی تأثیر معناداری دارد.
اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر خود بر تنظیم هیجان در دانش آموازن دوره دوم متوسطه
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
164 - 168
حوزههای تخصصی:
دانش آموزان دوره متوسطه در مقابل خطرات و هیجانات گوناگونی قرار دارند. هیجانات مهم ترین قسمت زندگی نوجوانان به حساب می آید که تنظیم آن می تواند تاثیر بسزایی در این امر داشته باشد. این پژوهش با هدف اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر خود بر تنظیم هیجان در دانش آموازن دوره دوم متوسطه انجام شد. جامعه آماری تمام دانش آموزان دبیرستان دوره دوم متوسطه بندرعباس بود. روش نمونه گیری در این پژوهش تصادفی خوشه ای بود که تعداد 30 نفر در دو گروه آزمایش و گروه کنترل تقسیم شدند و گروه آزمایش در 8 جلسه درمانی شرکت کردند. نتایج پژوهش نشان داد اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر خود بر تنظیم هیجان در دانش آموازن دوره دوم متوسطه تاثیر دارد. بنابراین از این روش درمانی می توان به تنظیم هیجان در دانش آموزان دوره دوم متوسطه پرداخت.
بررسی اثربخشی درمان هیجان مدار بر انعطاف پذیری شناختی و تحمل پریشانی در زنان متأهل دارای اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ زمستان (بهمن) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۳
۱۱۳-۹۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: به نظر می رسد با توجه به نقش هیجانات در تحمل پریشانی و انعطاف پذیری شناختی به عنوان دو بعد مهم اختلال اضطراب اجتماعی که یکی از ناتوان کننده ترین اختلالات اضطرابی است، بکارگیری درمان هایی که هیجانات را هدف قرار می دهند، می تواند کمک کننده باشد. هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان هیجان مدار بر انعطاف پذیری شناختی و تحمل پریشانی در زنان متأهل دارای اختلال اضطراب اجتماعی بود. روش: روش پژوهش، طرح نیمه آزمایشی به شیوه پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری 45 روزه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان متأهل دارای اختلال اضطراب اجتماعی مراجعه کننده به مراکز مشاوره روانشناختی منطقه 18 شهر تهران در سال 1402 بودند که از بین آن ها 34 نفر از طریق نمونه گیری در دسترس و با توجه به معیارهای ورود به پژوهش انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت درمان هیجان مدار (جانسون و همکاران، 2008) به مدت 9 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفت. همه ی شرکت کنندگان توسط پرسشنامه های انعطاف پذیری شناختی (دنیس و وندر وال، 2010) و تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها از طریق نرم افزار SPSS-24 و آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره با اندازه گیری های مکرر تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاکی از اثربخشی درمان هیجان مدار بر بهبود انعطاف پذیری شناختی (01/0 p<) و تحمل پریشانی (01/0 p<) و ماندگاری تأثیر آن در دوره پیگیری بود (01/0 p<). نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی درمان هیجان مدار، لزوم تمرکز بر این درمان به عنوان یکی از درمان های کمکی، حمایتی و توانبخشی در کنار درمان دارویی در کاهش پیامدهای ناشی از نقص در تحمل پریشانی و انعطاف پذیری شناختی پیشنهاد می شود.