فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۰۱ تا ۱٬۱۲۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۳
171 - 180
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه اضطراب صفت و عدم تحمل بلاتکلیفی با نشانه های افسردگی در دانشجویان با نقش واسطه ای ذهن آگاهی بود. روش پژوهش، توصیفی_همبستگی به روش تحلیل مسیر بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی1400- 1399 بودند(12000N=) که از بین آنها 249 نفر که نمره 14و بالاتر را در پرسشنامه افسردگی بک داشتند به صورت دردسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل ویراست دوم مقیاس افسردگی بک(1966)، سیاهه اضطراب حالت -صفت اشپیل برگر(1970)، مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی فریستون(1994) و مقیاس ذهن آگاهی رایان و براون(2003)بود . برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر در نرم افزار SPSSV19و نرم افزار lisrelV15 استفاده شد. یافته ها نشان داد که مدل از برازش خوبی برخوردار بوده(032/0RMSEA=، 985/0CFI=) و بین اضطراب صفت(421/0= β، 05/0p<) و عدم تحمل بلاتکلیفی(271/0= β، 05/0p<) با نشانه های افسردگی رابطه ی مثبت و معنی داری وجود دارد و علاوه بر این اضطراب صفت(088/0= β، 01/0p<) و عدم تحمل بلاتکلیفی(077/0= β، 01/0p<) با میانجیگری ذهن آگاهی نیز اثر غیر مستقیم مثبت و معنی داری بر نشانه های افسردگی در دانشجویان داشتند. براساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که در تایید فرضیات پژوهش اضطراب صفت و عدم تحمل بلاتکلیفی به شیوه های مستقیم و غیرمستقیم نشانه های افسردگی در دانشجویان را تحت تاثیر قرار می دهند و نقش پویایی در نشانه های افسردگی ایفا می کنند.
آیا حل مسئله سریع تر دقت را بهبود می بخشد؟ بررسی پیش بینی کننده های شناختی در تعامل سرعت-دقت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حل مسئله یک فرآیند شناختی هدف محور است که شامل ارزیابی مشکل و ایجاد راه حل ها جهت دستیابی به نتایج مطلوب می شود. این مهارت تحت تأثیر تنظیم زمان مندی بهینه و خودکنترلی قرار دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش متغیرهای زمان کل، زمان تأخیر، درجه دشواری، زمان واکنش و خودکنترلی در تعامل سرعت-دقت بود. نمونه پژوهش حاضر شامل ۵۴ دانش آموز دختر ۱۰ تا ۱۱ ساله بدون سابقه بیماری بود که به صورت در دسترس از مدارس غیرانتفاعی مشهد در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۲ انتخاب شدند. از تکلیف برج لندن برای ارزیابی متغیرهای دقت عملکرد در حل مسئله، زمان تاخیر، زمان کل، درجه سختی و از تکلیف فلنکر برای متغیرهای خودکنترلی و زمان واکنش استفاده شد. به منظور پیش بینی متغیرهای مذکور در دقت عملکرد حل مسئله، داده ها از طریق تحلیل های آماری رگرسیون چندگانه و تحلیل میانجی در SPSS-26 بررسی شدند. یافته ها نشان دادند که متغیرهای زمان کل (769/0- = β)، زمان تاخیر (574/0 = β)، درجه دشواری (388/0= β) و زمان واکنش (160/0- = β) به طور معناداری عملکرد حل مسئله را پیش بینی می کنند. به این صورت که افزایش زمان کل برای حل مسئله منجر به کاهش دقت شد، در حالی که افزایش زمان تأخیر در آغاز حل مسئله باعث افزایش دقت گردید. اگرچه نقش تعدیل کنندگی خودکنترلی در رابطه بین زمان تاخیر و زمان کل با دقت معنادار نبود (05/0p>)، اما رگرسیون گام به گام حاکی از پیش بینی معنادار متغیر خودکنترلی در دقت عملکرد بود (157/0 = β). بنابراین زمان بندی نقش مهمی در دقت عملکرد دارد. به طوری که صرف زمان کافی برای پردازش شناختی قبل از پاسخ دهی می تواند عملکرد را بهبود بخشد و طولانی شدن فرآیند حل مسئله، به جهت افزایش بار شناختی یا استراتژی های ناکارآمد، می تواند دقت را کاهش دهد. اگرچه نقش درجه دشواری و ماهیت تکلیف در این رابطه مهم است. عدم اثر معنادار تعدیلی خودکنترلی بر تنظیم این رابطه می تواند به ارتباط گسترده این متغیر با دیگر ابعاد شناختی شرکت کنندگان مرتبط باشد.
طراحی وارائه مدل رابطه ابعاد پنج گانه شخصیت با مهارت حل مسئله وکمک طلبی تحصیلی در دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
175 - 186
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف طراحی و ارائه مدلی برای بررسی رابطه بین ابعاد پنج گانه شخصیت و مهارت های حل مسئله و کمک طلبی تحصیلی در دانش آموزان دختر انجام شد. مواد و روش: این پژوهش با استفاده از رویکرد کمی و نمونه ای از دانش آموزان دختر از مدارس مختلف انجام شد. داده ها از طریق پرسشنامه های استاندارد که ابعاد شخصیت، مهارت های حل مسئله و رفتارهای کمک طلبی تحصیلی را اندازه گیری می کرد، جمع آوری شدند. تحلیل های آماری شامل تحلیل همبستگی و رگرسیون برای بررسی روابط بین این متغیرها انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که رابطه معناداری بین ابعاد پنج گانه شخصیت و هر دو مهارت حل مسئله و کمک طلبی تحصیلی وجود دارد. به طور خاص، ویژگی هایی مانند تاب آوری و وظیفه شناسی با مهارت های بالاتر حل مسئله و تمایل بیشتر به کمک طلبی تحصیلی مرتبط بودند. نتیجه گیری: مطالعه نتیجه می گیرد که ویژگی های شخصیتی نقش مهمی در تأثیرگذاری بر مهارت های حل مسئله و رفتارهای کمک طلبی تحصیلی در دانش آموزان دختر ایفا می کنند. تقویت ویژگی های شخصیتی مثبت می تواند بهبود این مهارت ها را تسهیل کرده و به نتایج تحصیلی بهتر منجر شود. تحقیقات آینده باید بر استراتژی های مداخله ای که این ویژگی ها را تقویت می کنند، تمرکز کنند.
Effective Common Emotional Schemas in Iranian Adults with Generalized Anxiety Disorder: A Qualitative Study(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۴
21 - 32
حوزههای تخصصی:
Objective: There is evidence that emotion plays a role in explaining generalized anxiety disorder, and on the other hand, dysfunctional emotional schemas are different in various psychopathological disorders, but few studies have addressed this issue. Therefore, the purpose of this study was to qualitatively investigate emotional schemas in Iranian patients with generalized anxiety disorder.Research Methodology: For this purpose, 16 patients with generalized anxiety disorder in Mashhad, Iran were interviewed and their responses were qualitatively clustered to extract their emotional schemas and subthemes related to each emotional schema. A semi-structured interview was conducted to investigate patients' perspectives on emotion and their 14 emotional schemas. Patients' statements were transcribed and analyzed through comparative-inductive thematic analysis and coding. They were then categorized into main themes and subtheme naming was done in consultation with experts.Findings: The findings showed that four emotional schemas of validation, duration, uncontrollability, and extreme rationalization are more involved in patients with generalized anxiety disorder and 12 subthemes including mentalized emotional insecurity, desocialization, somatization, significance, uncertainty intolerance, unpredictability threat, extreme emotional perfectionism, continuity of catastrophic thinking, trait anxiety, superiority of others, emotional avoidance, emotional inflexibility, and extreme approval led to the creation and continuation of generalized anxiety disorder symptoms.Conclusion: Therefore, addressing these 4 emotional schemas in patients with generalized anxiety disorder with a greater focus on the validation schema, which is more pervasive, can increase treatment efficacy. In addition, we can focus on them in educational and preventive protocols, not just intervention protocols.
ارائه مدل ساختاری پیوند با مدرسه بر اساس جوّ روانی-اجتماعی با میانجی گری تفکر تاملی در دانش آموزان مقطع متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
100 - 111
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: این پژوهش با هدف، ارائه مدل ساختاری پیوند با مدرسه بر اساس جوّ روانی-اجتماعی با میانجی گری تفکر تاملی در دانش آموزان مقطع متوسطه انجام شد. مواد و روش: روش پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش گرداوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 تشکیل دادند که تعداد 341 نفر با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزارهای پیوند با مدرسه (براون و ایوانز، 2002)، جوّ روانی-اجتماعی کلاس (فریزر و همکاران، 1995) و تفکر تاملی (کمبر و همکاران، 2000) استفاده شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها پاسخگویی به فرضیه های پژوهش از مدل یابی معادلات ساختاری با نرم افزار SPSS-V23 و Lisrel-V8.8 استفاده گردید. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار است. نتایج نشان داد جوّ روانی-اجتماعی بر پیوند با مدرسه با میانجی گری تفکر تاملی در دانش آموزان مقطع متوسطه تاثیر دارد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که بهبود جوّ روانی-اجتماعی و تفکر تاملی می تواند در بهبود پیوند با مدرسه در دانش آموزان موثر باشد.
مدل سازی پیشایندها و پیامدهای ارزیابی عملکرد براساس مفاهیم روانشناختی در سازمان تأمین اجتماعی: یک مطالعه آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: سازمان تأمین اجتماعی برای موفقیت در اقتصاد پیچیده جهانی و بقا در محیط رقابتی کسب وکار، نیازمند الگویی برای بهبود عملکرد است. از طرفی شیوه های سنتی رایج برای ارزیابی عملکرد در این سازمان لازم است مورد تجدیدنظر قرار گیرد و با اقتضائات عصر حاضر هماهنگ شود. با بررسی ادبیات این حوزه مطالعه ای تخصصی که به دنبال مدل سازی پیشایندها و پیامدهای ارزیابی عملکرد براساس مفاهیم روانشناختی در این سازمان باشد یافت نشد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مدل سازی پیشایندها و پیامدهای ارزیابی عملکرد براساس مفاهیم روانشناختی در سازمان تأمین اجتماعی انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر آمیخته اکتشافی (کیفی-کمی) است. نمونه گیری با روش هدفمند انجام شد. میدان پژوهش در بخش کیفی شامل استادان متخصص در رشته روانشناسی، مدیریت منابع انسانی و مدیران عملکرد و ارشد سازمان تأمین اجتماعی بود که به صورت هدفمند با 26 نفر از آن ها مصاحبه انجام شد. جامعه آماری بخش کمی شامل کارکنان سازمان تأمین اجتماعی شهر تهران در سال 1401 است. حجم نمونه با فرمول کوکران 384 نفر محاسبه شد و نمونه گیری با روش تصادفی ساده صورت پذیرفت. در بخش کیفی برای شناسایی پیشایندها و پیامدهای ارزیابی عملکرد در سازمان تأمین اجتماعی از روش تحلیل مضمون و نرم افزار Maxqda نسخه 12 استفاده شد. برای اعتبارسنجی مدل در بخش کمی نیز روش حداقل مربعات جزئی با نرم افزار Smart PLS استفاده گردید. یافته ها: در مرحله کدگذاری باز 408 کد شناسایی گردید. در نهایت از طریق کدگذاری محوری به 2 مضمون فراگیر، 12 مضمون سازمان دهنده و 60 مضمون پایه دست پیدا شد. یافته ها نشان داد با رعایت بهداشت روانی، دستیابی به ارزیابی عملکرد صحیح در این سازمان امکان پذیر است. رعایت ارگونومی به حفظ سلامت کارکنان کمک می کند. نتیجه گیری: تحلیل و درک یافته های این مطالعه می تواند به مدیران کمک کند تا تصویری واضح از عواملی که بر شیوه ارزیابی عملکرد تأثیر گذارند داشته باشند و بدین ترتیب استراتژی های بهینه برای بهبود عملکرد سازمانی و رفاه کارکنان خود تعریف نمایند. این یافته ها همچنین می توانند برنامه های آموزشی مخصوصی برای بهبود مهارت های ارزیابی و مدیریت عملکرد پایه ریزی کنند و سطح آگاهی کارکنان را در رابطه با انتظارات سازمانی در موفقیت کلی سازمان افزایش دهند.
ساخت و رواسازی برنامه واقعیت مجازی برای درمان ترس از پرواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: واقعیت مجازی (VR) به عنوان ابزاری نوآورانه در حوزه درمان، به ویژه برای درمان هراس های خاص از جمله ترس از پرواز (آویوفوبیا)، جایگاه ویژه ای یافته است و امکان مواجهه تدریجی و ایمن افراد با عامل ترس را فراهم می کند. درمان های سنتی برای ترس از پرواز، علی رغم اثربخشی خود، اغلب چالش های اجرایی دارند و می توانند برای افراد اضطراب زیادی ایجاد کنند. اگرچه پتانسیل VR در درمان هراس های خاص و آویوفوبیا بسیار امیدوارکننده است، شکاف های پژوهشی قابل توجهی در زمینه طراحی، اعتبارسنجی و بررسی اثربخشی بلندمدت برنامه های VR وجود دارد. بیشتر پژوهش های پیشین بر بررسی امکان سنجی استفاده از VR متمرکز بوده اند و سؤال هایی درباره پیکربندی بهینه برنامه و ویژگی های فردی کاربر که می تواند در اثربخشی و پایداری نتایج تأثیرگذار باشد، بدون پاسخ مانده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف اعتباریابی برنامه واقعیت مجازی (VR) جهت کاهش هراس از پرواز انجام شد. روش: این پژوهش در مرحله نخست از نوع روایی سنجی و در مرحله اجرای مقدماتی از نوع نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه مورد مطالعه شامل 26 نفر در سال 1403-1402 بودند که از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب، و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش (13 نفر) و گروه کنترل (13 نفر) تقسیم شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه هراس از پرواز (FFQ-II) و برنامه واقعیت مجازی (VR) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس (مرکب یا مختلط) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین گروه کنترل و آزمایش در خصوص هراس از پرواز، در سطح (001 /0 >P) معنادار است. نتیجه گیری: به طور کلی نتایج پژوهش حاضر نشان داد که برنامه واقعیت مجازی (VR) بر کاهش هراس از پرواز مؤثر است.
The Effectiveness of Family Therapy Training on Depression and Mental Health of Adolescents with High-Risk Behaviors(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: To investigate the effect of family therapy education in promoting mental health and reducing depression in adolescents with high-risk behaviors.
Methods: The present study was semi-experimental with a pre-test-post-test design with a control group. It included all teenage girls in the second year of high school with high-risk behaviors in Ardabil province. In this study, 30 eligible patients were selected and invited purposefully. The researchers randomly divided the participants into two family therapy training groups (15 people) and a control group (15 people). The experimental group was taught the methods and techniques of family therapy education strategies for eight 90-minute sessions. In contrast, during this period, the control group received no psychological training on the mental health and resilience scale. The data were compared using multivariate and univariate analysis of variance. All statistical analyses were performed in SPSS software version 26.
Results: Compared to the control group, the experimental group was able to reduce the depression score and increase the mental health score at the level of P<0.001 with the intervention of family therapy training. The most significant effect size (η=0.543) is related to mental health, which shows that 54% of the variance of the mental health variable between the experimental and control groups is due to the independent variable (family therapy training).
Conclusion: The results showed that family therapy training increases mental health and reduces depression in adolescents with high-risk behaviors. Therefore, family therapy training is recommended for adolescents with high-risk behaviors to increase mental health, reduce depression and improve their quality of life.
اثربخشی آموزش مهرورزی بر تاب آوری تحصیلی و بخشودگی بین فردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
147-175
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهرورزی بر تاب آوری تحصیلی و بخشودگی بین فردی انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دختر پایه سوم دوره دوم متوسطه شهر زاهدان در سال تحصیلی 1402-1401 بودند. نمونه شامل 30 دانش آموز بود که به شیوه نمونه گیری تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه های تاب آوری تحصیلی و بخشودگی بین فردی بود که تمام آزمودنی ها در مرحله پیش آزمون آن را تکمیل کردند، سپس برنامه آموزش مهرورزی برای گروه آزمایش در هشت جلسه اجرا شد و در نهایت، پس آزمون از تمام گروه های گروه آزمایش و کنترل گرفته شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش مهرورزی بر تاب آوری تحصیلی و بخشودگی بین فردی تأثیر مثبت و معناداری دارد.
الگوی ساختاری عملکرد تحصیلی براساس هوش های چندگانه با نقش میانجی گری کارکردهای اجرایی (توجه پایدار، سرعت پردازش، برنامه ریزی و حافظه فعال) در نوجوانان با اختلال کمبود توجه- فزون-کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی ساختاری عملکرد تحصیلی براساس هوش های چندگانه با نقش میانجی گری کارکردهای اجرایی (توجه پایدار، سرعت پردازش، برنامه ریزی و حافظه فعال) در نوجوانان با اختلال کمبود توجه- فزون کنشی بود. روش پژوهش همبستگی از نوع الگویابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه نوجوانان پسر 12 تا 17 سال مبتلا به اختلال کمبود توجه- فزون کنشی و مادران آن ها بودند که از سال 1400 تا 1403 به مراکز روان شناختی در شهر تهران مراجعه کرده بودند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه هوش های چندگانه مکنزی (1999) و مقیاس یادگیری، عملکرد اجرایی و توجه کاستلانوس و همکاران (2018) استفاده شد. داده ها با الگوسازی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که الگوی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار است و توجه پایدار، سرعت پردازش و برنامه ریزی نقش میانجی گری را بین هوش ریاضی و عملکرد تحصیلی دارد، سرعت پردازش، برنامه ریزی و حافظه فعال نقش میانجی گری بین هوش دیداری- فضایی و عملکرد تحصیلی دارد، توجه پایدار و حافظه فعال نقش میانجی گری بین هوش موسیقی و عملکرد تحصیلی را دارد، حافظه فعال نیز نقش میانجی گری بین هوش جسمانی-حرکتی، درون فردی، بین فردی با عملکرد تحصیلی را دارد. استفاده از راهبردهای آموزشی هوش های چندگانه در مدارس و مراکز آموزشی برای افزایش کارکردهای اجرایی توجه پایدار، سرعت پردازش، برنامه ریزی و حافظه فعال و در نتیجه موفقیت تحصیلی دانش آموزان نوجوان مبتلا به ADHD توصیه می شود.
The Relationship Between Family Emotional Climate and Academic Well-being in Students with a History of Learning Difficulties: The Mediating Role of Psychological Capital and Achievement Goals(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study addresses the academic challenges faced by students with learning difficulties by examining the mediating role of psychological capital and achievement goals (mastery and performance) in the relationship between family emotional climate (FEC) and academic well-being. The study utilized a cross-sectional correlational design to assess contemporaneous associations between the investigated variables. The sample consisted of 150 high school students with a history of learning difficulties, selected from those who had recorded at special education centers in four districts of Ahvaz during elementary school. Data were collected using self-report questionnaires assessing FEC, psychological capital, achievement goals, and academic well-being. Structural equation modeling (SEM) was employed to analyze the hypothesized relationships. This study identified positive associations between psychological capital, mastery goals, and academic well-being (p<0.01), while performance goals showed a negative link to well-being (p<0.01). Interestingly, a positive FEC fostered psychological capital and mastery goals but discouraged performance goals, with no direct effect on well-being (p<0.01). results revealed that psychological capital and achievement goals significantly mediated the positive relationship between FEC and academic well-being (p<0.01). In other words, FEC fostered students' psychological capital and mastery goals, which in turn, led to greater academic well-being. Interestingly, this analysis suggests that the beneficial effect of a positive family environment on academic well-being is achieved indirectly, through its influence on these psychological resources. These results suggest that supportive family environments promote academic success by fostering specific psychological resources, rather than directly impacting well-being.
عنوان اثربخشی بازی درمانی گروهی بر کاهش استرس آموزشی رابطه معلم- دانش آموز در مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی بازی درمانی گروهی بر کاهش استرس آموزشی رابطه معلم دانش آموز در مدارس ابتدایی سردشت دزفول و روستاهای وابسته به آن در یک طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل انجام شد. جامعه ی این پژوهش شامل کلیه ی مدارس دخترانه، پسرانه و مختلط مقطع ابتدایی شهرستان سردشت–دزفول و روستاهای وابسته (526 دانش آموز) به آن در سال تحصیلی 1401-1400 بود. برای انتخاب نمونه، پنج مدرسه ی دخترانه، پسرانه و مختلط به طور تصادفی از میان 117 مدرسه ابتدایی این شهرستان و روستاهای اطراف آن انتخاب شدند. در مرحله ی بعد 30 دانش آموز بر اساس گزارش معلمان، مشاوران و تأیید مرکز اختلالات رفتاری این شهرستان از نظر اختلال های عاطفی و رفتاری برگزیده شدند که 15 نفر به صورت تصادفی به گروه آزمایش و 15نفر به صورت تصادفی به گروه کنترل اختصاص یافتند. معلمان به شاخص استرس آموزشی در سه مرحله ی پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری برای هر دانش آموز پاسخ دادند. دانش آموزان شرکت کننده ی گروه آزمایش در دَه جلسه ی چهل وپنج دقیقه ای مداخله ی بازی درمانی گروهی شرکت کردند و دانش آموزان شرکت کننده ی گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. داده ها با روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر (آمیخته) و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-22 تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که بازی درمانی گروهی باعث کاهش استرس آموزشی رابطه ی معلّم-دانش آموز در دانش آموزان گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شده است (01/0 < p). همچنین نمره های گروه تحت بازی درمانی گروهی در مرحله ی پیش آزمون تا مرحله ی پیگیری در متغیرهای بیش فعالی، اضطراب/کناره گیری، اختلال رفتاری/پرخاشگری و نااُمیدی در کار با والدین کاهش یافته است (01/0 < p) امّا در متغیر اختلال در تدریس تغییری مشاهده نشد. بنابراین می توان با استفاده از این نوع بازی درمانی گروهی برای کاهش استرس آموزشی رابطه ی معلّم- دانش آموز استفاده کرد.
اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر نشخوار فکری در زنان متقاضی طلاق(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: سالم ترین جامعه بشری جامعه ای است که کوچک ترین واحد آن یعنی خانواده، سالم باشد. از این رو، هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر نشخوار فکری در زنان متقاضی طلاق بود..
روش: طرح پژوهش حاضر از نوع طرح آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری بود. در پژوهش حاضر از پرسشنامه نشخوار فکری (1991) و پروتکل درمان متمرکز بر شفقت استفاده شد. جامعه آماری شامل تمام زنان متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره و روانشناختی شهر شیراز بود. نمونه شامل 40 زن متقاضی طلاق بود که از روش هدفمند انتخاب شد که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی گروه درمان متمرکز بر شفقت (20 نفر) و یک گروه کنترل (20 نفر) جایگزین شد.
یافته ها: دستاورد تحلیل داده ها نشان داد که درمان متمرکز برشفقت بر کاهش نشخوار فکری در زنان متقاضی طلاق به طور معناداری اثربخش بود به گونه ای که اندازه اثر درون گروهی به میزان 56/0 و بین گروهی به اندازه 57/0 حاصل شد (P<0.05).
نتیجه گیری: بنابراین، می توان از درمان متمرکز بر شفقت به عنوان روش درمانی موثر بر کاهش نشخوار فکری در زنان متقاضی طلاق استفاده نمود.
اثربخشی درمان متمرکز بر خانواده بر سرمایه روانشناختی مراقبین بیماران اسکیزوفرنی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۵)
172 - 181
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مراقبین بیماران اسکیزوفرنی نقش مهمی در ارائه حمایت و کمک به عزیزان خود که با چالش های اسکیزوفرنی دست و پنجه نرم می کنند، ایفا می کنند. این مراقبین اغلب مسئولیت های مهمی از جمله مدیریت دارو، ارائه حمایت عاطفی و کمک به کارهای روزانه بر عهده دارند. با این حال، مراقبت از فرد مبتلا به اسکیزوفرنی نیز می تواند سخت و استرس زا باشد، که منجر ناراحتی عاطفی می شود. لذا هدف از این مطالعه اثربخشی درمان متمرکز بر خانواده بر سرمایه روان شناختی مراقبین بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی بود. مواد و روش ها: مطالعه حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری شامل مراقبین بیماران اسکیزوفرن مراجعه کننده در بیمارستان امام حسین بودند. بدین منظور به روش نمونه گیری در دسترس 30 نفر از آنها انتخاب شدند و به طور مساوری در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. در گروه آزمایش 2 نفر در حین اجرای جلسات از ادامه همکاری انصراف دادند و گروه آزمایش به 13 نفر تقلیل یافت. گروه آزمایش به مدت دوازده جلسه 60 دقیقه ای به صورت یک روز در هفته تحت مداخله درمان متمرکز بر خانواده قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها عبارت بود از پرسشنامه سرمایه روانشناختی لوتانز (2007) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط انجام شد یافته ها: میانگین سرمایه روانشناختی مراقبینی که مداخله درمانی متمرکز بر خانواده را دریافت کرده بودند نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون و پیگیری بهبود نشان دادند (001/0>p). نتیجه گیری: در نتیجه، این پژوهش تأثیر مثبت معنادار درمان متمرکز بر خانواده را بر سرمایه روانشناختی مراقبین بیماران اسکیزوفرنی نشان می دهد. یافته ها بر اثربخشی این رویکرد درمانی در افزایش رفاه و تاب آوری مراقبین در مواجهه با چالش های مراقبت از اسکیزوفرنی تأکید می کند. این نتایج اهمیت گنجاندن مداخلات متمرکز بر خانواده را در مراقبت و حمایت جامع ارائه شده به مراقبین، در نهایت ارتقای رفاه روانی و ظرفیت آنها برای مقابله با نیازهای مراقبت، برجسته می کند.
بررسی روایی و پایایی پرسشنامه فرزندپروری یانگ (نسخه سوم) در نمونه ای از نوجوانان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ زمستان (دی) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۲
۱۱۵-۸۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: تجارب نامطلوب دوران کودکی تأثیر مهم و دائمی بر سلامت و رفاه طولانی دوران زندگی دارند و ارتباط نزدیکی با تشکیل طرحواره های ناسازگار اولیه دارند. برای بررسی دقیق نقش روابط والد-کودک در این فرآیند، پرسشنامه فرزندپروری یانگ طراحی شد و از طریق نسخه های بعدی بهبود یافت. هدف: پژوهش حاضر، با هدف تعیین روایی و پایایی نسخه سوم پرسشنامه فرزندپروری یانگ در نمونه ای نوجوانان شهر تهران انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی-پیمایشی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دبیرستانی شهر تهران بود که در سال تحصیلی 1402-1401 مشغول به تحصیل بودندکه از میان آن ها به شیوه در دسترس 922 نفر انتخاب شدند. روایی همگرا و واگرا با استفاده از پرسشنامه های پذیرش-طردوالدین (خالق و روهنر، 2002)؛ دلبستگی به والدین-همسالان (آرمسدن و گرینبرگ، 1987) افسردگی، اضطراب، استرس (لاویباند و لاویباند، 1995)، شرم درونی (کوک، 1993)، بهزیستی روانشناختی (ریف، 1995) و قدردانی (مک کالوک و همکاران، 2002)، ارزیابی شدند. پایایی نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، امگا، همبستگی بین آیتمی و دوبار اجرا اندازه گیری شد. یافته ها: همبستگی بین پرسشنامه فرزندپروی یانگ با پرسشنامه پذیرش و طرد والدینی و پرسشنامه دلبستگی به والدین و همسالان، پرسشنامه شرم درونی، و آیتم های افسردگی، اضطراب و استرس در پرسشنامه DASS همبستگی مثبت، و با پرسشنامه بهزیستی روانشناختی، پرسشنامه قدردانی همبستگی منفی داشت. نتایج آلفای کرونباخ برای کل سؤالات مربوط به پدر 94/0 و برای مادر 93/0 گزارش شد. نتایج بازآزمون نشان می داد که همبستگی بازآزمون 92/0 است که نشان دهنده ثبات در بازه زمانی بوده است. نتیجه گیری: نسخه سوم پرسشنامه فرزندپروری یانگ، دارای روایی و پایایی خوبی برخوردار بود. بدین خاطر، امکان استفاده از آن، با رعایت احتیاط های علمی، در گستره پژوهشی مرتبط با نوجوانان و گستره بالینی نوجوانان، فراهم شده است. هر چند پژوهش های آتی با پشت سر نهادن محدودیت های پژوهش کنونی، دورنمای بهتری از شرایط پرسشنامه را در جامعه ایران آشکار خواهند نمود.
ارائه الگویی برای شادکامی با محوریت دیدگاه مارتین سلیگمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: روانشناسی مثبت گرا با تکیه بر استعدادها و توانایی ها، به جای تمرکز بر بیماری ها، جای خود را در ادبیات روانشناسی گشوده است و با پیشرفت روزافزون جوامع و گسترش مادی گرایی، اهمیت بیشتری یافته است. شادکامی در نظریه مارتین سلیگمن، یکی از مفاهیم مهم در روانشناسی مثبت گرا است و به احساس خوشحالی و رضایت فرد اشاره می کند. هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه الگویی برای شادکامی با محوریت دیدگاه مارتین سلیگمن انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر، کیفی بود که با روش گراندد تئوری (نظریه زمینه ای) انجام شد. جامعه آماری در بخش بررسی نظریه سلیگمن، محتوای کتاب شکوفایی روانشناسی مثبت گرا: درک جدیدی از نظریه شادکامی و بهزیستی بود که تمام محتوای آن با دقت توسط پژوهشگران مورد بررسی قرار گرفت و در بخش خبرگان نیز، جامعه آماری شامل تمامی متخصصان روانشناسی مثبت گرا در شهر تهران در سال 1402 بود که با نمونه گیری گلوله برفی شناسایی شدند و با نظرخواهی از 10 نفر از این خبرگان، نظرات آنان در مورد موضوع مورد مطالعه، بررسی شد. یافته ها: در پژوهش حاضر عوامل علی، زمینه ای و مداخله گر شادکامی شناسایی شدند. از طرفی راهبردهای تمرکز بر نقاط قوت، تمرین شکرگزاری، تمرین پذیرش رنج ها، تعیین اهداف و برنامه ریزی هفتگی یا ماهانه، برقراری و حفظ روابط مثبت و ارتباطات معنادار با دیگران، تمرین زندگی در حال و ارزش قائل شدن به لحظات حال و فعالیت های ورزشی و تحرک بدنی به عنوان راهکارهای شادکامی شناسایی شدند. در نهایت مشخص شد شادکامی پیامدهای مختلفی شامل بهبود روحیه، بهبود سلامت، بهبود روابط، افزایش خلاقیت، موفقیت در کار، حفظ تعادل روحی و افزایش انگیزه را به همراه دارد. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که شادکامی اصیل مارتین سلیگمن با دیدگاه خبرگان حوزه روانشناسی مثبت گرا همخوانی دارد؛ زیرا هر دو تأکید دارند که شادکامی، رضایت و آرامش درونی است که می تواند از طریق ارتباط معنوی با خداوند و پیروی از اصول دینی و اخلاقی و نگرش مثبت به زندگی میسر شود.
بررسی میان نسلی سرمایه ی اجتماعی و ابعاد آن در بین زنان و مردان شهر تویسرکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ زمستان (اسفند) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۴
۲۳۵-۲۱۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: تفاوت های بین گروه های سنی موضوع بسیار مهمی است که می تواند منشأ پدیده ها و مسائل گوناگون فرهنگی و اجتماعی شود. هدف: هدف این پژوهش بررسی میان نسلی سرمایه ی اجتماعی و ابعاد آن در بین زنان و مردان شهر تویسرکان بود. روش: روش تحقیق پیمایشی و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ی پژوهش گرساخته بود. جامعه ی آماری شامل زنان و مردان بالای 15 سال شهر تویسرکان در سال 1399 بود که 392 نفر از آنان با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. تحلیل داده ها با آزمون های تحلیل واریانس یک طرفه، t مستقل، و تحلیل مسیر در برنامه ی SPSS-25 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین نسل ها ازنظر سرمایه ی اجتماعی تفاوت وجود دارد و نسل مسن سرمایه ی اجتماعی بیشتری دارند؛ بین زنان و مردان ازنظر سرمایه ی اجتماعی تفاوت وجود دارد و مردان، سرمایه ی اجتماعی بیشتری نسبت به زنان دارند. بین گروه های سنی ازنظر سرمایه ی اجتماعی تفاوت وجود دارد و گروه سنی 66 تا 75 ساله، سرمایه ی اجتماعی بیشتری دارند. همچنین، بین میزان درآمد و سرمایه ی اجتماعی رابطه وجود دارد (05/0 >P). نتیجه گیری: به طور خلاصه، می توان گفت بین متغیرهای میان نسلی، جنسیت، گروه های سنی، میزان درآمد، نوع شغل، وضعیت تأهل، میزان تحصیلات، محل زندگی، سن ازدواج، حضور در اجتماع، و سرمایه ی اجتماعی رابطه وجود دارد؛ بین زن و مرد و نیز بین نسل های مختلف ازنظر متغیرهای سن ازدواج، حضور در اجتماع، سرمایه ی اقتصادی، آزادی های فردی و اجتماعی، اعتماد اجتماعی، تحرک اجتماعی تفاوت وجود دارد.
Effects of Cognitive-Based Problem-Solving skills On Changing Parenting Styles and Reducing Parental Anger(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The current study aims to examine the effect of cognitive problem-solving skills training on parents' parenting styles and their anger reduction towards their children. Method: The method of this research is quasi-experimental with a pretest-posttest single-group design without follow-up. The sample group consisted of 69 mothers of children aged 4 to 7 years, selected through convenience sampling. In these workshops, which were held over 9 two-hour sessions across 9 weeks, parents were made aware of effective and ineffective methods of dealing with children's behaviors, and practiced exercises to improve their response style to challenging behaviors of children. To evaluate the effectiveness of the training program, two questionnaires were used: the Parenting Styles questionnaire (Shokoohi Yekta & Parand, 2007) and the Anger Assessment questionnaire (Shokoohi Yekta & Zamani, 2007). The research data were analyzed with ANOVA and t-test methods using SPSS software. Findings: The results showed that participation in the problem-solving workshop had a positive effect on participants' performance regarding their parenting styles. Such that, this program led to an increase in the problem-solving parenting style and a decrease in parents' use of other ineffective parenting styles such as advising without explanation, and punishment and scolding (P<0.05). However, the analysis of the findings did not show a significant difference in terms of reducing mothers' aggression towards their children (P>0.05). Conclusion: Accordingly, it can be inferred that training in problem-solving skills can be used to improve parenting styles and the quality of interpersonal communications within the family.
Modeling Psychological Distress of Mothers of Children with Autism Based on Family Cohesion and Adaptation with the Mediation of Perceived Social Support(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The present study aimed to model the psychological distress of mothers with children diagnosed with Autism Spectrum Disorder (ASD) based on family cohesion and adaptation, with the mediation of perceived social support. Methods and Materials: This research, in terms of its goal, is applied, and in terms of data collection, is quantitative and correlational, employing structural equation modeling. The statistical population consisted of all mothers with children diagnosed with ASD in Tehran in 2020, from which 354 participants were selected using a convenience sampling method. To collect data, the following questionnaires were used: Kessler Psychological Distress Scale (Kessler et al., 2002), Family Adaptability and Cohesion Scale (Olson & Gorall, 2003), and the Multidimensional Scale of Perceived Social Support (Zimet et al., 1988). Results: The results of structural equation modeling indicated that the indirect pathways from family cohesion (β = -0.13, p < 0.01) and family adaptability (β = -0.12, p < 0.01) to the psychological distress of mothers of children with ASD, through perceived social support, were negative and significant. Conclusion: Perceived social support mediates the relationship between family cohesion and family adaptability with the psychological distress of mothers of children with ASD.
طراحی و تبیین الگوی اهمال کاری تحصیلی: یک مطالعه کیفی مبتنی بر نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناسایی و مدل سازی الگوی اهمال کاری تحصیلی بر اساس نظریه داده بنیاد بود . این پژوهش با رویکرد کیفی و طراحی متوالی-اکتشافی انجام شده است. در بخش کیفی، برای تحلیل داده ها از روش تحلیل داده بنیاد استفاده گردید. مشارکت کنندگان پژوهش شامل دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه تهران بودند که بر اساس خوداظهاری درگیر مشکل اهمال کاری تحصیلی بودند. انتخاب نمونه ها با استفاده از روش نمونه گیری نظری صورت گرفت. برای جمع آوری داده ها از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که عوامل روان شناختی، کمال گرایی، اجتناب تجربی، اعتیاد به اینترنت و عوامل فرهنگی-اجتماعی به عنوان علل اصلی اهمال کاری تحصیلی از دیدگاه مصاحبه شوندگان شناسایی شدند. همچنین، مهم ترین عوامل محوری و فرعی مؤثر بر اهمال کاری تحصیلی شامل تعویق، بی اعتنایی، تنبلی، تکانشگری و عدم تمرکز بودند. در خصوص استراتژی های مقابله ای، خود شکوفایی و مدیریت زمان به عنوان راهکارهای اصلی برای کاهش اهمال کاری تحصیلی از سوی مصاحبه شوندگان معرفی شدند. عوامل زمینه ای مؤثر بر به کارگیری این استراتژی ها شامل مدیریت هیجان و اصلاح رفتار بود. همچنین، مداخلات راهبردی و مداخلات کلان به عنوان عوامل مداخله گر مهم در فرآیند مقابله با اهمال کاری تحصیلی مطرح گردید. در نهایت، پیامدهای استراتژی های مقابله ای شامل افزایش خودکارآمدی تحصیلی و ارتقای سلامت روانی دانشجویان گزارش شد. این نتایج می تواند راهگشای مداخلات مؤثر در زمینه مدیریت اهمال کاری تحصیلی در بین دانشجویان باشد.