مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
کنش های اجرایی
حوزه های تخصصی:
بازداری پاسخ و کنترل تداخل هسته اصلی بسیاری از نظریه های تبیینی اختلال ADHD می باشند. هدف پژوهش بررسی بازداری و کنترل تداخل در کودکان مبتلا به این اختلال و زیرریخت های آن در مقایسه با کودکان بهنجار بود.
روش: 45 کودک مبتلا به اختلال ADHD و 15 کودک بهنجار سنین 7 تا 12 سال شهر مشهد از طریق شیوه های نمونه گیری در دسترس انتخاب و آزمون های SNAP، CBCL، TRF،CSI-4 و نیز مصاحبه بالینی جهت شناسایی و جایدهی کودکان مبتلا به این اختلال در زیرریخت ها (زیرریخت غلبه با نارسایی توجه، زیرریخت غلبه با فزون کنشی / تکانشگری و زیرریخت ترکیبی) مورد استفاده واقع شد. آزمون رنگ واژه استروپ به منظور اندازه گیری بازداری و تداخل به کاربرده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA)، تحلیل واریانس تک متغیری (ANOVA) و آزمون توکی تحلیل گردید.
یافته ها: نتایج نشان داد که عملکرد کودکان مبتلا به اختلال ADHD در مولفه زمان واکنش در محرک های همخوان و ناهمخوان به طور معناداری در مقایسه با کودکان بهنجار متفاوت می باشد. در مورد کنترل تداخل نتایج پژوهش نشانگر آن است که علیرغم وجود تفاوت بین کودکان مبتلا به ADHD و کودکان بهنجار، اما این تفاوت از نظر آماری معنادار نمی باشد. همچنین در مولفه های آزمون استروپ نیز علیرغم وجود تفاوت بین عملکرد کودکان مبتلا به زیرریخت های این اختلال، اما این تفاوت از لحاظ آماری معنادار نبود.
نتیجه گیری: عملکرد کودکان مبتلا به این اختلال در مقایسه با کودکان بهنجار در تکلیف استروپ ضعیف تر بود.
مقایسه کنش های اجرایی در کودکان با و بدون ناتوانی یادگیری املا: عملکرد در آزمون عصب- روان شناختی نپسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: کنش های اجرایی شامل بالاترین عملکردهای شناختی است که برای رفتار هدفمند لازم و ضروری است. هدف این پژوهش مقایسه کنش های اجرایی در دانش آموزان با و بدون ناتوانی یادگیری املا با توجه به عملکرد در آزمون عصب- روان شناختی نپسی بود.
روش: 45 دانش آموز با ناتوانی یادگیری املا و 45 دانش آموز عادی پایه سوم دبستان شهر اصفهان به شیوه نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارها، آزمون نپسی، مقیاس هوش کودکان وکسلر و چک لیست شناسایی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری املا بود. داده ها با آزمون t مستقل تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین عملکرد دانش آموزان با و بدون ناتوانی یادگیری املا در کنش های اجرایی (عملکرد در برج نپسی) تفاوت معناداری وجود دارد.
نتیجه گیری: دانش آموزان با ناتوانی یادگیری املا از دانش آموزان عادی عملکرد پایین تری در کنش های اجرایی (عملکرد در برج نپسی) دارند. این مشکل می بایست با استفاده از ابزارهای معتبر، تشخیص داده شود تا مداخلات متناسب با کنش های اجرایی طراحی و اجرا گردد.
مقایسه اثربخشی آموزش کنش های اجرایی و بازی درمانی در بهبود حافظه کاری، نگهداری توجه و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مبتلا به نارسایی در حساب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف اصلی پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش کنش های اجرایی و بازی درمانی مبتنی بر توجه در بهبود حافظه کاری، نگهداری توجه و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مبتلا به نارسایی حساب بود.
روش: روش تحقیق پژوهش حاضر آزمایشی با کارآزمایی بالینی بود که با طرح پیش آزمون و پس آزمون چندگروهی انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان ناتوان در ریاضی پایه چهارم، پنجم و ششم ابتدایی در سال تحصیلی 92-1391 بود(136نفر)، که از بین آنها 32 دانش آموز مبتلا به نارسایی در حساب به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل پرسشنامه محقق ساخته، آزمون هوشی ریون، آزمون ریاضی کی مت، مقیاس حافظه ی عددی وکسلر، آزمون عملکرد پیوسته و آزمون پیشرفت تحصیلی ریاضی شلو بود. برای تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین گروه های آزمایش و گروه کنترل در حافظه کاری، نگهداری توجه و پیشرفت تحصیلی بعد از ارائه متغیر مستقل تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین نتایج آزمون بن فرونی جهت مقایسه میانگین ها نشان داد که آموزش کنش های اجرایی بر حافظه کاری، و بازی درمانی مبتنی بر توجه بر نگهداری توجه، به طور معناداری مؤثرتر است.
نتیجه گیری: بنابر یافته های این مطالعه می توان نتیجه گیری نمود که مداخله کنش های اجرایی و بازی درمانی مبتنی بر توجه، سبب بهبود حافظه کاری، نگهداری توجه و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دارای نارسایی در حساب می شود و می توان از آنها به عنوان یک روش مداخله ای مؤثر سود جست.
بررسی بازداری پاسخ در کودکان مبتلا به اختلال های طیف درخودماندگی: کاربرد آزمون استروپ رایانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه نارساکنش وری اجرایی در اختلال های طیف درخودماندگی زیربنای بسیاری از ویژگی های اصلی این اختلال ها در زمینه های اجتماعی و غیر اجتماعی است. هدف این پژوهش بررسی بازداری پاسخ با استفاده از آزمون استروپ رایانه ای در کودکان مبتلا به اختلال های طیف درخودماندگی بود. این پژوهش در طبقه پژوهش های غیر آزمایشی و از نوع علی- مقایسه ای بود. بدین منظور با استفاده از شیوه نمونه گیری در دسترس تعداد 15 کودک پسر مبتلا به اختلال های طیف درخودماندگی که دارای بهره هوشی بالاتر از 70 بودند از مرکز تخصصی درخودماندگی نور هدایت در شهر مشهد انتخاب شدند. همچنین 15 کودک بهنجار که از نظر سن و جنس با این گروه همتا شده بودند به عنوان گروه مقایسه از یکی از مدارس ابتدایی به صورت تصادفی انتخاب گردیدند. در این پژوهش جهت سنجش بازداری پاسخ از آزمون استروپ رایانه ای استفاده شد. تحلیل داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری و تحلیل واریانس تک متغیری نشان داد که تفاوت معناداری بین دو گروه در مؤلفه های آزمون استروپ به طور کلی وجود داشت. بررسی دقیق تر عملکرد کودکان مبتلا به اختلال های طیف درخودماندگی در مقایسه با گروه کودکان بهنجار نشان داد که در مؤلفه های تعداد صحیح و تعداد خطا در محرک های همخوان و ناهمخوان و مؤلفه زمان واکنش در محرک های همخوان تفاوت های معناداری بین دو گروه وجود داشت و عملکرد گروه کودکان مبتلا به اختلال های طیف درخودماندگی در این مؤلفه ها ضعیف تر بود. اما این تفاوت ها در مؤلفه زمان واکنش در محرک های ناهمخوان و نمره تداخل معنادار نبود.
مقایسه نظریه ذهن و کنش های اجرایی در بیماران وسواسی -جبری، اسکیزوفرنی، دوقطبی و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی نظریه ذهن و کنش های اجرایی در بیماران مبتلا به اختلال های وسواسی -جبری ، دو قطبی، اسکیزوفرنی و افراد بهنجار بود. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع علّی -مقایسه ای و نمونه آماری شامل 80 آزمودنی بود که از طریق نمونه گیری در دسترس و در4 گروه وسواسی -جبری (20نفر)، اسکیزوفرنی (20 نفر)، دوقطبی (20 نفر) و افراد بهنجار(20 نفر) انتخاب شدند. آزمودنی ها با استفاده از آزمون های باور کاذب دسته اول و دسته دوم، نظریه ذهن و کارت های ویسکانسین ارزیابی شدند. یافته ها: تحلیل داده ها با استفاده ازآزمونهای آماری تحلیل واریانس چندمتغیری و آزمونهای تعقیبی نشان داد که بین عملکرد بیماران وسواسی -جبری ، دوقطبی و اسکیزوفرنی در مقایسه با افراد بهنجار در نظریه ذهن و کنش های اجرایی تفاوت معناداری وجوددارد. از میان بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی، دوقطبی و وسواسی -جبری ، بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی در زمینه کنش های اجرایی و نظریه ذهن نقص بیشتری را نشان دادند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بیماران وسواسی -جبری ، اسکیزوفرنی و دوقطبی نسبت به گروه بهنجار در تواناییهای نظریه ذهن و کنش های اجرایی عملکرد ضعیفتری دارند؛ همچنین استنتاج شد که عملکرد ضعیف در تکلیف نظریه ذهن و کنش های اجرایی به وجود شدت نقایص در تواناییهای شناختی این بیماران مرتبط است.
فراشناخت، کنش های اجرایی و اضطراب: به سوی یک دیدگاه یکپارچه نگر برای تکمیل مدل ولز از اضطراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هرچند پژوهش های زیادی از مدل مطرح شده توسط ولز در حوزه فراشناخت حمایت کرده اند؛ به نظر می رسد این مدل در توضیح پاره ای ابهامات مطرح شده در بحث از تفاوت های فردی در مطالعه شخصیت و یا در بحث از نارسایی های شناختی، ناتوان است. پژوهش حاضر با بررسی کنش های اجراییِ معادل پردازش های فراشناختی در افراد اضطراب بالا و اضطراب پایین در پی ارائه الگوی پیشنهادی برای تکمیل الگوی ولز درباره ارتباط فراشناخت و اضطراب است.
روش: 200 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه تربیت مدرس، پرسشنامه های فراشناخت، نارسایی های شناختی، دست برتری واترلو و فرم تجدید نظر شده پرسشنامه شخصیتی آیزنک را تکمیل کردند. هدف از اجرای پرسشنامه های فراشناخت و نارسایی های شناختی کنترل معیارهای ورود بود. بعد از کنترل معیارهای ورود، با در نظر گرفتن نمره های انتهایی توزیع در دو بعد برون گردی و نورزگرایی پرسشنامه آیزنک، 2 گروه 15 نفره شامل اضطراب بالا و اضطراب پایین مشخص شدند. از آزمودنی های انتخاب شده آزمون استروپ و آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین گرفته شد.
یافته ها: نتایج نشان داد کیفیت پردازش های فراشناختی در آزمودنی های اضطراب پایین بهتر از اضطراب بالا است.
نتیجه گیری: به نظر می رسد الگوی پیشنهادی در پژوهش حاضر توانسته است سؤالات مطرح شده در حوزه فراشناخت را که مدل ولز از توضیح آنها ناتوان است، پاسخ دهد. البته خاطر نشان می شود که استحکام جایگاه این الگو به تدابیر پژوهشی بیشتری نیازمند است.
تأثیر درمان عصب روان شناختی بر کنش های اجرایی و عملکرد درسی دانش آموزان مبتلا به حساب نارسایی
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف :با توجه به اهمیت حساب نارسایی در دانش آموزان و لزوم ارائه مداخلاتی برای بهبود این اختلال به منظور پیشگیری از مشکلات بعدی، هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان عصب روان شناختی بر کنش های اجرایی و عملکرد درسی دانش آموزان مبتلا به حساب نارسایی بود. روش:مطالعه حاضر از نوع آزمایشی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان مبتلا به حساب نارسایی سال ششم ابتدایی شهر بوشهر در سال تحصیلی 95-1394 بودند که از بین آنها 40 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و در گرو ه های آزمایش و گواه (20 نفر برای هر گروه) جای دهی شده اند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه تشخیصی عصب روان شناختی کانرز (2004) و ماتریس های پیشرونده ریون (1938) استفاده شد. آزمودنی های گروه آزمایش در 15 جلسه یک ساعته تحت درمان عصب روان شناختی (تکالیف اصلاح حافظه) قرار گرفتند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده شد.
مقایسه کنش های اجرایی حافظه فعال دیداری- فضایی ، آزمون برج لندن و خطاهای محاسباتی در کودکان مبتلا به اختلال حساب نارسایی تحولی و کودکان بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
: اختلال حساب- نارسایی تحولی یک اختلال یادگیری است که بر کسب دانش در مورد اعداد و حساب در کودکان با هوش بهنجار و آموزش مناسب تأثیر می گذارد. هدف این پژوهش در گام نخست مقایسه کنش های اجرایی حافظه کاری دیداری- فضایی، توانایی برنامه ریزی و سازمان دهی، در دانش آموزان مبتلا به اختلال حساب- نارسایی تحولی و عادی و بود. جامعه آماری این پژوهش را دانش آموزان پسر اول تا پنجم ابتدایی شهر مشهد در سال تحصیلی 96- 95 تشکیل دادند. از این جامعه دو گروه 16 نفری به عنوان نمونه به روش سهمیه ای انتخاب شدند. این روش ترکیبی از روش خوشه ای و در دسترس می باشد. گروه اول شامل 16 دانش آموز حساب- نارسا از بین 2383 دانش آموز 12 دبستان نواحی2 و 6 مشهد به عنوان ناحیه های منتخب نواحی در دو سطح برخوردار (ناحیه های 3 ، 4 و 6) و غیر برخوردار (ناحیه های 2،1 ، 5 و7) در طی چند مرحله انتخاب شدند. سپس بر اساس فهرست وارسی تشخیصی اختلال ریاضی- IV DSM ، تست هوش ریون رنگی کودکان و مصاحبه بالینی ، گروه نهایی برگزیده شدند . گروه دوم شامل 16 دانش آموز بهنجار از همان کلاسها انتخاب شدند. سپس خطای محاسبه از طریق آزمون استاندارد شده حساب شلو (دارای سه مؤلفه فهم عدد، تولید عدد و محاسبه عدد) و کنشهای اجرایی با آزمونهای حافظه کاری دیداری- فضایی بلوکهای تپنده کورسی، برج لندن سنجیده شدند. نتایج حاصل با استفاده از آزمونهای آماری توصیفی و استنباطی شامل آزمونهای تحلیل کوواریانس چند متغیری، تحلیل واریانس چند متغیری تحلیل شد. نتایج نشان داد که توانایی حافظه کاری دیداری- فضایی کودکان مبتلا به حساب- نارسایی تحولی به طور معناداری کمتر از کودکان بهنجار بود. در مورد کنشهای برنامه ریزی و سازمان دهی تفاوت معناداری پیدا نشد. رابطه بین برخی مؤلفه های کنش اجرایی برنامه ریزی و سازمان دهی با نمره درصد خطا معنادار بود. همچنین از سه مؤلفه آزمون حساب، فهم عدد و تولید عدد در دو گروه تفاوت معناداری با هم داشتند. به ظور کلی کنشهای اجرایی در مفهوم جدید حساب- نارسایی تحولی به میزان اختلال ریاضیات مؤثر نیستند. همچنین کنش اجرایی حافظه کاری دیداری- فضایی به عنوان عامل تأثیر گذار در این اختلال محسوب می شود و بهبود کلی این کنش در رفع خطاها مؤثر است.
تأثیر آموزش تنظیم هیجان بر شناخت اجتماعی و کنش های اجرایی کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بروز اختلال طیف اوتیسم باعث آسیب شدید به مهارت های اجتماعی، کنش های شناختی، و روان شناختی کودکان می شود؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش تنظیم هیجان بر شناخت اجتماعی و کنش های اجرایی کودکان مبتلابه اختلال طیف اوتیسم بود. روش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش، شامل تمام کودکان مبتلابه طیف اوتیسم اصفهان در سال 1395 بود. برای این منظور تعداد 30 نفر از این کودکان به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند (هر گروه 15 نفر). گروه آزمایش، آموزش تنظیم هیجان را به صورت گروهی در 9 جلسه (هفته ای 2 جلسه 60 دقیقه ای) دریافت کردند و به گروه گواه آموزشی داده نشد. همه آزمودنی ها قبل از آغاز آموزش و پس از آن، آزمون عصب روان شناختی (عابدی و ملک پور، 1389) و مجموعه تکالیف نظریه ذهن (هاچینز، پریلاک و چیس، 2008) را تکمیل کردند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که آموزش تنظیم هیجان منجر به افزایش شناخت اجتماعی و کنش های اجرایی (امتیاز، زمان، و خطا) در کودکان مبتلابه اختلال طیف اوتیسم گردیده است ( 05/0 p < ) . نتیجه گیری: بنا بر یافته های حاصل از این پژوهش، می توان از روش تنظیم هیجان در جهت بهبود شناخت اجتماعی و مهارت های فراشناختی مختلف کودکان مبتلابه اختلال طیف اوتیسم بهره برد.
تأثیر یک دوره برنامه تمرینی با تأکید بر تأثیر مهارت های حرکتی ظریف بر کنش های اجرایی کودکان با اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رفتار حرکتی زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۰
37 - 56
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر 12 هفته تمرین مهارت های حرکتی ظریف بر کنش های اجرایی شامل حافظه کاری، حل مسئله و کنترل بازداری در دانش آموزان شش تا ده ساله مبتلا به اختلال یادگیری بود. 30 دانش آموز از بین دانش آموزان مرکز اختلالات یادگیری به شکل تصادفی انتخاب و به صورت همگن بر اساس جنسیت و پایه تحصیلی به دو گروه کنترل و آزمایش ( 15 = n ) تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت 12 هفته به صورت 24 جلسه یک ساعته به تمرین مهارت های ظریف با تأ کید بر مهارت های هماهنگی بینایی حرکتی و یکپارچگی بینایی فضایی طبق بسته تمرینی رینی و ورنر (1976) پرداختند؛ اما گروه کنترل، در طول مدت پژوهش، فعالیت های سازمان یافته ورزشی را دریافت نکردند. از آزمون برج لندن، آزمون استروپ و خرده آزمون فراخنای اعداد و مقیاس هوشی وکسلرچهار، درمراحل پیش آزمون و پس آزمون برای جمع آوری داده ها استفاده شد. از تحلیل کوواریانس برای مقایسه تفاوت میانگین گروه ها استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که تمرین مهارت های حرکتی ظریف بر کنش های اجرایی (حل مسئله، حافظه کاری، کنترل بازداری) دانش آموزانِ با اختلال یادگیری، مؤثر بود (05/0 ≥ P ). مداخله مهارت های حرکتی ظریف، یک شیوه مؤثر برای بهبود حافظه کاری، حل مسئله و کنترل بازداری در دانش آموزانِ با اختلال یادگیری است.
کارآزمایی بالینی نوروفیدبک ناقرینگی آلفا برای بهبود کنش های اجرایی و نشخوارفکری افراد مبتلا به افسردگی واکنشی ناشی از ضربه عشق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افراد افسرده برخلاف غیرافسرده ها نسبت بیشتری از فعالیت لوب فرونتال راست را، در مقایسه با فرونتال چپ، نشان می دهند. چون نیمکره راست با پردازش هیجانی منفی، افکار بدبینانه و سبکهای تفکر ناسازگارانه ارتباط دارد و توان آلفای فرونتال شاخص معکوس فعالیت کورتیکال محسوب می شود، اسیمتری توان آلفای فرونتال، تعادل بین نیمکره چپ و راست در فرونتال را منعکس می کند. هدف از پژوهش حاضر، اصلاح اسیمتری آلفای فرونتال به منظور کاهش افسردگی، نشخوارفکری و کنش های اجرایی افراد مبتلا به افسردگی واکنشی ناشی از ضربه عشق، با استفاده از مداخله نوروفیدبک و مقایسه اثربخشی آن با گروه مداخله نما بود. در اینجا علاوه بر مطالعه اثربخشی پروتکل آموزش آلفا اسیمتری ( ALAY )، مشخصه های عصب شناختی تجربه ترومای هیجانی (ضربه عشق)، نیز با استفاده از شیوه ارزیابی کلینیکال کیو مورد بررسی قرار گرفت. شرکت کنندگان این پژوهش از 32 نفر از دانشجویان دانشگاه تهران و امیرکبیر که براساس ملاکهای ورود به این مطالعه، تجربه ضربه عشق در حداکثر شش ماه گذشته را داشته و بدنبال آن علایم افسردگی، نشخوارفکری و کاهش عملکرد درکنش های اجرایی را داشته اند، تشکیل شده است. پس از مصاحبه اولیه و اجرای پرسشنامه های ضربه عشق، افسردگی و اضطراب بک و نشخوارفکری، و همچنین، سنجش مولفه های کنش های اجرایی (توجه پایدار، حافظه کاری و بازداری شناختی) بوسیله آزمون های کامپیوتری CPT, N-Back و Go/NoGo ، و سرانجام، ثبت دوکاناله EEG با استفاده از Clinical Q ، اندازه گیری های مرحله پیش آزمون انجام گرفت و شرکت کنندگان بطور تصادفی در دو گروه مداخله آزمایشی (سن: 71/3= SD ، 73/24= M ) و مداخله نما (سن: 87/2= SD ، 46/23= M ) گمارده شدند. سپس، در مرحله اجرای مداخله نوروفیدبک، 15 جلسه 45 دقیقه ای مداخله آزمایشی و مداخله نما در دو گروه (هر گروه 16 شرکت کننده) اعمال شد.در آخر، اندازه گیری های پس آزمون انجام گرفت. یافته های این مطالعه، با تاکید بر اثربخشی نوروفیدبک اسیمتری آلفا بر کاهش نشانه های افسردگی از سویی، همگام با تعدادی از پژوهشهای قبلی است و از سویی دیگر، نسبت به تعداد دیگری از مطالعات نتایج متفاوتی نشان داد. اثربخشی آموزش نوروفیدبک برکاهش نمرات مقیاس افسردگی بک از این دست است. بهبود کنش های اجرایی و کاهش نشخوارفکری بدنبال آموزش نوروفیدبک، به واسطه نقش مهم این دو در تداوم افسردگی، از نتایج مهم این پژوهش است. تاثیر آموزش نوروفیدبک اسیمتری آلفای فرونتال بر کاهش نشانه های ضربه عشق و همچنین، بهبود شاخص عصب شناختی تجربه یک رویداد استرس زا، یافته جدیدی محسوب می شود که به استناد یافته های مطالعه حاضر می توان، آموزش نوروفیدبک را به عنوان مداخله سودمندی برای کاهش علایم نشانگان ضربه عشق پیشنهاد نمود.
تأثیر برنامه آموزش توجه مشترک بر کنش های اجرایی و تعامل اجتماعی کودکان مبتلا به اوتیسم با کنش وری بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره پنجم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۱۷)
122-134
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اوتیسم نوعی اختلال عصب شناختی تحولی است که جبنه های مختلف تحول کودک را تحت تأثیر قرار می دهد. نارسایی در توجه مشترک یکی از نخستین نشانه های تشخیص اختلال اوتیسم به حساب می آید. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش توجه مشترک بر کنش های اجرایی و تعامل اجتماعی در کودکان با اختلال اوتیسم با کنشوری بالا انجام گرفت. روش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. نمونه مورد مطالعه شامل 30 نفر از کودکان مبتلا به اوتیسم در دامنه سنی پیش دبستانی شهر تهران در سال 1396 بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 13 جلسه یک ساعته، تحت مداخله برنامه آموزش توجه مشترک قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش مقیاس نمره گذاری اختلال اوتیسم گیلیام (گارس، 1994) ، پرسشنامه عصب شناختی کولیج (کولیج، 2002)، ونیمرخ مهارت های اجتماعی اسکات بلینی (2007) بودند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیری نشان داد که بین گروه ها در کنش های اجرایی تفاوت معنی دار وجود دارد ولی در تعامل اجتماعی تفاوت معنا دار نیست. نتایج همچنین نشان داد که میانگین گروه آزمایش در کنش های اجرایی (06/41) بیشتر از میانگین گروه گواه (93/48) است و در سطح 001/0 معنی دار است. تفاوت بین میانگین گروه آزمایش در تعامل اجتماعی (89/100) با گروه گواه (97/100)، معنادار نبود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که نارسایی در توجه مشترک یکی از ویژگی های اصلی کودکان مبتلا به اوتیسم است و بهبود این مهارت، سبب تسهیل تحول کوردک در سایر کنش ها می شود.
مقایسه توجه گزینشی و حل مسئله بین دانش آموزان پسر مبتلا به اختلال نارسایی توجه-فزون کنشی و اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره پنجم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۱۷)
206-217
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال های نارسایی توجه- فزون کنشی و نافرمانی مقابله ای، وجوه تشابه و تمایز زیادی دارند که شناخت آنها در تشخیص و مداخلات درمانی، حائز اهمیت است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه دو کنش اجرایی توجه گزینشی و حل مسئله بین دانش آموزان پسر واجد مبتلا به این دو اختلال انجام شد. روش: طرح پژوهش از دسته پژوهش های مقایسه ای بوده و جامعه آماری آن را تمامی دانش آموزان مقطع ابتدایی واجد تشخیص اختلال نارسایی توجه-فزون کنشی و نافرمانی مقابله ای شهرستان شهرکرد در سال تحصیلی96-1395 تشکیل می دادند. نمونه مورد مطالعه شامل، 32 دانش آموز واجد اختلال نافرمانی مقابله ای و 47 دانش آموز واجد اختلال نارسایی توجه-فزون کنشی بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل آزمون استروپ ساده (استروپ،1935) و آزمون برج لندن (شایس،1982) بود که به صورت انفرادی اجرا شدند. داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیره و آزمون یومن ویتنی تحلیل شد. یافته ها : نتایج نشان داد که دانش آموزان مبتلا به اختلال نارسایی توجه-فزون کنشی در آزمون توجه گزینشی استروپ به طور معناداری نمرات بیشتری در شاخص های خطای ناهمخوان، بدون پاسخ همخوان، تعداد صحیح همخوان، و تعداد صحیح ناهمخوان در مقایسه با دانش آموزان اختلال نافرمانی مقابله ای دارند (0/05>p )، اما در شاخص های حل مسئله، تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری : نمرات پایین تر توجه گزینشی دانش آموزان واجد تشخیص اختلال نارسایی توجه-فزون کنشی در مقایسه با دانش آموزان با اختلال نافرمانی مقابله ای، می تواند یک ویژگی مهم تشخیصی بین این دو اختلال و ناشی از نارسایی عصب شناختی این کودکان باشد.
شناسایی زیرگونه های ناتوانی یادگیری ریاضی در دانش آموزان ایرانی: رویکرد خوشه بندی مدل- مبنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی زیرگونه های شناختی ناتوانی ریاضی با استفاده از خوشه بندی مدل- مبنا در یک نمونه بالینی بود. شرکت کنندگان پژوهش 41 دانش آموز دارای ناتوانی ریاضی مشغول به تحصیل در پایه های سوم، چهارم و پنجم با میانگین سنی 93/9 سال و انحراف استاندارد سنی 11/1 (33/13 ماه) بودند که در مراکز درمان ناتوانی یادگیری آموزش و پرورش به عنوان ناتوان در یادگیری ریاضی آموزش ویژه دریافت می کردند. شرکت کنندگان در دو جلسه به صورت انفرادی با استفاده از مجموعه ای از آزمونها و تکالیف شناختی حوزه - عام و حوزه-ویژه ی مداد-کاغذی و رایانه ای ارزیابی شدند. خوشه بندی داده ها به روش مدل- مبنا حاکی از وجود چهار خوشه مجزا از دانش آموزان بود که روایی آماری و تجربی آنها مورد تایید قرار گرفت: نقص دسترسی (1/31 درصد)، نقص دیداری- فضایی (8/26 درصد)، نقص سرعت پردازش و کنش های اجرایی (8/26 درصد)، نقص سیستم عددی تقریبی (ANS) (2/12 درصد). این یافته ها دلالت هایی برای ارائه تعاریف ایجابی از ناتوانی ریاضی دارد و می تواند برای تدارک مداخله های متناسب با هر زیرگونه پژوهش های بعدی را برانگیزد.
کنش های عصب شناختی اجرایی: تحول و تعامل با عوامل محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ششم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۱۹)
218-231
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: کنش های اجرایی اصطلاحی کلی است و دربرگیرنده مؤلفه هایی که در عین تمایز با یکدیگر، الگوی مشترکی را شکل می دهند. این کنش ها توانایی استفاده از فرایندهای شناختی سطح بالایی هستند که باعث توجه فرد به جنبه های مهم تکلیف و برنامه ریزی جهت اتمام آن می شود. در سال های اخیر یک نگرش کلی شکل گرفته است که کنش های اجرایی در تعامل با محیط تحول پیدا می کنند و نباید تأثیرات عوامل اجتماعی و محیطی مؤثر بر تحول کنش های اجرایی نادیده گرفته شود. بدین ترتیب، هدف پژوهش حاضر معرفی عوامل تحولی – محیطی مؤثر بر تحول کنش های اجرایی بود. روش: بررسی داده ها در پژوهش حاضر به صورت مروری نظام مند انجام گرفته است. روش شناسی آن نیز مبتنی بر گردآوری، طبقه بندی، و خلاصه کردن یافته های مقالات علمی پژوهشی مرتبط با عوامل محیطی مؤثر بر تحول کنش های اجرایی بین سال های میلادی 2018-2008 برگرفته از پایگاه های اطلاعاتی داخلی و خارجی شامل SID ، Magiran ، Google Scholar ، Scopus ، Science Direct ، PubMed با کلیدواژه های کنش های اجرایی، تحول حرکتی، تحول زبان، دلبستگی، نارس بودن، وضعیت اجتماعی- اقتصادی، سبک های والدگری، اضطراب، و کرتکس پیش پیشانی، صورت پذیرفته است. در ادامه و در جستجوی اولیه 52 مقاله انتخاب شدند که از بین آنها 9 مقاله به علت قدیمی بودن،13 مقاله به علت کیفیت پایین، 6 مقاله به علت مروری بودن، و 6 مقاله به علت تکراری بودن در چند پایگاه اطلاعاتی حذف شدند در پایان 18 مقاله انتخاب جهت بررسی انتخاب شدند. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد با وجود اینکه از زمان توجه به کنش های اجرایی، پایه های زیستی آن بیشتر مطرح شده است، عوامل محیطی مانند وضعیت اجتماعی- اقتصادی، سبک والدگری، اضطراب، تحول حرکتی، تحول زبان، دلبستگی، و نارس بودن کودک در تحول کنش های اجرایی نقش تعیین کننده ای ایفا می کنند. به عبارتی تحول کنش های اجرایی از دوران نوزادی شروع می شود و فرایند آن تا دوره نوجوانی ادامه دارد و در این بازه زمانی تحول کنش های اجرایی بیشتر تحت تأثیر عوامل محیطی هستند. نتیجه گیری: با بررسی مطالعات انجام گرفته می توان استنباط کرد که هنوز بررسی ها برای مشخص کردن عوامل محیطی مؤثر بر تحول کنش های اجرایی کودکان، در ابتدای راه است و جامعه علمی برای مشخص کردن دقیق تر این عوامل به تلاش های بیشتری نیاز دارد. با این وجود پژوهش های محدود انجام گرفته در سال های اخیر که به صورت علمی و بی طرفانه انجام شده اند، نشان دهنده تأثیر چشم گیر شرایط محیطی در تحول کنش های اجرایی است؛ به همین دلیل متخصصان و والدین در تحول و تقویت کنش های اجرایی باید توجه ویژه ای به عوامل محیطی داشته باشند.
تحول کنش های اجرایی در کودکان بهنجار و فزون کنش: از پیش دبستان تا پایان دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه تحول کنش های اجرایی در کودکان بهنجار و فزون کنش بود. 420 کودک (210 نفر بهنجار، 210 نفر فزون کنش) 5 تا 12 ساله مراکز پیش دبستانی و دبستان های شهر اصفهان به روش نمونه برداری چندمرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه کانرز والدین (کانرز، 1997) و خرده آزمون برج نپسی (کورکمن،کرک و کمپ، 1998) پاسخ دادند. نتایج تحلیل واریانس دو راهه نشان دادند بین میانگین نمره های کنش های اجرایی کودکان عادی و فزون کنش تفاوت معنادار وجود دارد و عملکرد کودکان فزون کنش به طور معناداری پایین تر است. همچنین بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت روند تحول کنش های اجرایی در کودکان فزون کنش و عادی، با توجه به سن سیر صعودی دارد.
نقش کنش های اجرایی در تحول درک خطرات ترافیکی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش نقش تحول جنبه هایی از کنش های اجرایی، شامل توانایی حل مسئله، جست و جوی دیداری و حافظه دیداری در انتخاب مکان عبور ایمن و خطرناک بررسی شد. طرح پژوهش حاضر تحولی- توصیفی است و جامعه آن را کلیه دانش آموزان مقطع دبستان مناطق 1 و 2 شهر اصفهان در سال تحصیلی 90-89 تشکیل دادند. با استفاده از روش نمونه برداری در دسترس 140 نفر از سه گروه سنی (8 ، 9 و 11 ساله) انتخاب شدند. برای ارزیابی درک خطر، از تکلیف شناسایی مکان ایمن و خطرناک عبور از خیابان (آمپوفو-بوتینگ و تامسون، 1991) و برای ارزیابی توانایی حل مسئله، جست و جوی دیداری و حافظه دیداری به ترتیب آزمون های برج لندن (شلیس، 1982)، قطار کردن رنگ و شماره (لورنته و دیگران، 2009) و فراخنای دیداری ارقام (مبتنی بر آزمون فراخنای ارقام وکسلر) استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری و ضریب رگرسیون گام به گام تحلیل شدند. نتایج نشان دادند سن، قوی ترین پیش بین انتخاب مسیر عبور و مرور بود و از مجموعه کنش های اجرایی نیز فراخنای دیداری ارقام به طور معناداری انتخاب مسیر را پیش بینی می کرد. نتایج این مطالعه از نقش مهارت های شناختی در تحول درک خطرات ترافیکی حمایت کردند. بنابراین، برنامه های آموزش ایمنی باید براساس سطح توانایی شناختی کودکان طراحی شوند.
کنش های اجرایی و خودکارآمدی در افراد مبتلا به ام اس (مولتیپل اسکلروزیس یا فلج چندگانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه کنش های اجرایی و خودکارآمدی در افراد مبتلا به ام اس یا مولتیپل اسکلروزیس و افراد سالم بود. به این منظور از بین افراد مراجعه کننده به انجمن مولتیپل اسکلروزیس ایران، 100 فرد مبتلا به مواتیپل اسکلروزیس که حداقل 5 سال از بیماری آنها می گذشت، به روش نمونه برداری تصادفی انتخاب شدند. به منظور تشکیل گروه مقایسه، از بین همراهان افراد مبتلا به مواتیپل اسکلروزیس و کارکنان انجمن، 100 نفر از افراد از لحاظ سن، جنس، تحصیلات، شغل و وضعیت تأهل همتا شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه کنش های اجرایی (نجاتی، 1392) و مقیاس خودکارآمدی عمومی (شرر و دیگران، 1982) جمع آوری و با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری و آزمون t تحلیل شد. یافته ها نشان داد که نمره افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس در پرسشنامه کنش های اجرایی و مقیاس خودکارآمدی کمتر است. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که به دنبال ابتلا به مولتیپل اسکلروزیس، افراد دچار نارسایی در کنش های اجرایی و خودکارآمدی می شوند و این موضوع، نیاز به توجه جدی متخصصان را در زمینه مداخله در حل مشکلات این گروه نشان می دهد. کنش های اجرایی، خودکارآمدی، مولتیپل اسکلروزیس (ام اس)
ویژگی های روان سنجی سیاهه رتبه بندی رفتاری کنش های اجرایی (فرم والد) در کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین روایی، اعتبار، و ساختار عاملی نسخه پیش دبستانی فرم والد سیاهه رتبه بندی رفتاری کنش های اجرایی (جیویا و دیگران، 2003) در کودکان ایرانی انجام شد. بدین منظور 592 کودک 2 تا 5 ساله به صورت چندمرحله ای از مراکز پیش دبستانی شهر اصفهان در سال 93 1392 انتخاب شدند و والدین آنها به سؤالات این سیاهه پاسخ دادند. برای سنجش اعتبار و همسانی درونی سیاهه از ضریب همبستگی بین مادّ ه ها با نمره کل عوامل، ضریب آلفای کرونباخ، تحلیل عاملی تأییدی و ضریب همبستگی زیرمقیاس ها استفاده شد. تحلیل عاملی تأییدی برازش مادّه ها بر عوامل بازداری، تغییر، مهار هیجانی، حافظه کاری و برنامه ریزی/سازماندهی را تأیید کرد و بنابراین ساختار پنج عاملی مقیاس تأیید شد. همچنین ضرایب آلفای کرونباخ برای هریک از عامل ها و نمره کل مقیاس در حد مطلوب قرار داشت. لذا در مجموع می توان نتیجه گرفت که مقیاس رتبه بندی رفتاری کنش های اجرایی برای سنجش کنش های اجرایی کودکان ایرانی ابزاری پایا و رواست و می تواند به عنوان ابزاری مفید در پژوهش های روان شناختی و موقعیت های بالینی استفاده شود.