مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
راهبردهای تنظیم شناختی هیجان
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان رابطه و پیش بینی بهداشت روانی از طریق راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، خلاقیت هیجانی و عملکرد تحصیلی انجام شد. در این پژوهش نمونه یی به حجم 361 دانشجو (191 دختر و 170 پسر) به شیوه ی نمونه گیری تصادفی طبقه ای از میان دانشجویان دانشگاه ارومیه انتخاب و با پرسشنامه های راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، سیاهه ی خلاقیت هیجانی و چک لیست بهداشت روانی ارزیابی شدند. داده ها با استفاده از روشهای ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد تحلیل قرار گرفت.
نتایج نشان داد که بهداشت روانی با ابعاد راهبردهای ناکارآمد تنظیم شناختی هیجان، سرزنش خود و فاجعه آمیز پنداری و سرزنش دیگران رابطه ی منفی معنی داری دارد. بین خلاقیت هیجانی و بهداشت روانی رابطه معناداری وجود نداشت. همچنین بین عملکرد تحصیلی و بهداشت روانی رابطه ی مثبت و معناداری وجود داشت. از بین متغیرهای پژوهش، سرزنش خود و فاجعه آمیز پنداری، سرزنش دیگران و عملکرد تحصیلی بیست وشش درصد از واریانس بهداشت روانی را تبیین نمودند. نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد که بهداشت روانی با راهبردهای ناکارآمد در تنظیم شناختی هیجان رابطه منفی و با عملکرد تحصیلی بالا رابطه مثبت دارد و با خلاقیت هیجانی رابطه ای ندارد.
مقایسه تأثیر دو روش آموزش تنظیم هیجان و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی، بر پریشانی روانشناختی و راهبردهای شناختی تنظیم هیجان مادران کودکان عقب مانده ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش تنظیم هیجان و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در بهبود نشانه های پریشانی روانشناختی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان مادران کودکان عقب مانده ذهنی در شهر تبریز بود. در این مطالعه شبه تجربی، جامعه آماری شامل مادران دانش آموزان عقب مانده ذهنی آموزشگاه های استثنایی شهر تبریز بود. پس از اجرای پرسشنامه افسردگی، اضطراب، استرس، از بین آن ها، تعداد 60 نفر به شیوه تصادفی انتخاب شده و در دو گروه 30 نفره تقسیم شدند. گروه اول یک دوره درمان آموزش تنظیم هیجان را در 8 جلسه 2 ساعتی، دریافت کرد. گروه دوم در طول همین مدت، هشت جلسه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را طی کرد. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش شامل پرسشنامه راهبردهای تنظیم هیجان شناختی (CERQ) و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS) بود. تحلیل نتایج با استفاده از روش تحلیل کواریانس چندمتغیری صورت گرفت. نتایج نشان داد که اثربخشی متغیرهای مستقل (آموزش تنظیم هیجان و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی) بر متغیرهای وابسته افسردگی (01/5=F و 03/0=p) ، اضطراب (27/7=F و 01/0=p) و استرس (17/10=F و 00/0=p) معنی دار است. بنابراین می توان گفت که روش های درمانی آموزش تنظیم هیجان و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر روی این متغیرها اثر بخشی متفاوتی دارند. مقایسه دو به دوی گروه ها در متغیرهای وابسته نشان می دهد که در متغیرهای افسردگی، اضطراب و استرس تفاوت میانگین ها بین دو گروه معنی دار است و این تفاوت به نفع گروه آموزش تنظیم هیجان است. یعنی این روش تأثیر بیشتری روی آزمودنی ها داشته است. در مجموع نتایج نشان می دهند که آموزش تنظیم هیجان می تواند در کاهش پریشانی روانشناختی مادران کودکان عقب مانده ذهنی موثر واقع شود.
بررسی نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین تحمل ناپذیری بلاتکلیفی با نگرانی انجام گرفته است. تعداد 254 نفر از دانشجویان دانشگاه تهران (114 زن، 140 مرد) در این پژوهش شرکت کردند. شرکت کنندگان مقیاس تحمل ناپذیری بلاتکلیفی فرم کوتاه (IU-12)، پرسشنامه حالت نگرانی پن (PSWQ-16) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان فرم کوتاه (CERQ-18) را تکمیل نمودند. نتایج پژوهش نشان داد که بین تحمل ناپذیری بلاتکلیفی و راهبردهای انطباقی و غیرانطباقی تنظیم شناختی هیجان به ترتیب رابطه منفی و مثبت وجود دارد. همچنین، نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین تحمل ناپذیری بلاتکلیفی با نگرانی در این پژوهش تأیید شد. یافته ها نشان می دهند که بین نگرانی و تحمل ناپذیری بلاتکلیفی رابطه خطی ساده برقرار نبوده و راهبردهای انطباقی و غیرانطباقی تنظیم شناختی هیجان می توانند بر این رابطه تأثیر بگذارند.
تأثیر آموزش حافظه کاری هیجانی در راهبردهای تنطیم شناختی هیجان نوجوانان مبتلابه اختلال استرس پس از ضربه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر آموزش حافظه کاری هیجانی در راهبردهای تنطیم شناختی هیجان نوجوانان مبتلابه اختلال استرس پس از ضربه بود. برای این منظور، 5 نفر نوجوان (3 دختر و 2 پسر) از یکی از مراکز نگهداری کودکان کار در شهر کرج با استفاده از ابزارهای تشخیصی (مصاحبه بالینی ساختاریافته و مقیاس تأثیر رویداد (ویس و مارمر، 1997) و به صورت داوطلبانه انتخاب شدند. افراد انتخاب شده به صورت انفرادی، طی 20 جلسه تحت آموزش حافظه کاری هیجانی قرار گرفتند و همه افراد در سه مرحله (قبل از آموزش، پس از آموزش و 2 ماه پیگیری) به وسیله ی پرسشنامه راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان ارزیابی شدند. برای تجزیه تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بون فرنی استفاده شد. نتایج تجزیه وتحلیل داده ها بیانگر این بود که آموزش حافظه کاری هیجانی منجر به بهبود راهبردهای سازگارانه تنظیم شناختی هیجان در مؤلفه تمرکز مجدد بر برنامه ریزی و ارزیابی مجدد مثبت در آزمودنی ها و همچنین کاهش راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان در مؤلفه های ملامت خویشتن، ملامت دیگران و فاجعه سازی آزمودنی ها از مرحله پیش آزمون تا پس آزمون و پیگیری شده است. با توجه به نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت آموزش حافظه کاری هیجانی، گزینه مناسبی برای بهبود راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در نوجوانان مبتلابه اختلال استرس پس از ضربه می باشد.
پیش بینی نگرانی بر اساس سیستم های فعال ساز و بازداری رفتاری، راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و عدم تحمل بلاتکلیفی در دانشجویان
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی نگرانی بر اساس سیستم های فعال ساز و بازداری رفتاری، راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و عدم تحمل بلاتکلیفی در دانشجویان بود. پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع بنیادی و به لحاظ نحوه جمع آوری داده ها از نوع همبستگی بود. به همین منظور از میان دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی تبریز در سال تحصیلی 94-93، 200 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از مشارکت کنندگان درخواست شد که به مقیاس های سیستم فعال ساز و بازداری رفتاری(BAS/BIS)، پرسش نامه تنظیم شناختی هیجان (SERQ)، مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی (IUS) و پرسش نامه حالت نگرانی ایالت پنسیلوانیا (PSWQ) پاسخ دهند. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس و رگرسیون گام به گام استفاده گردید. نتایج نشان داد که متغیرهای سیستم بازداری رفتاری، راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان و عدم تحمل بلاتکلیفی با نگرانی رابطه مثبت و معنی دار دارند (01/0> P)، و رابطه راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان با نگرانی منفی و معنی دار بود (01/0> P). این متغیرها در مجموع قادر به پیش بینی 1/54 درصد از واریانس نگرانی هستند (001/0>P). همچنین رابطه متغیر سیستم فعال ساز رفتاری با نگرانی معنادار نبود. نگرانی با تنوعی از پیامدهای منفی شامل درجه بالایی از واکنش پذیری هیجانی و سبک های تنظیم ناکارآمد مرتبط است. بنابراین، یافته های پژوهش حاضر دارای تلویحات عملی در عرصه های بالینی است
اثر فواصل کانون توجه بیرونی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر عملکرد چرخ تیز و چرخ چمنی باستانی کاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر فواصل مختلف کانون توجه بیرونی و تنظیم شناختی هیجان بر عملکرد چرخ تیز و چرخ چمنی باستانی کاران غیر نخبه بود. باستانی کاران بر اساس نوع چرخ (تیز و چمنی) و نوع راهبرد های تنظیم شناختی هیجان (انطباقی و غیرانطباقی) به چهار گروه تقسیم شدند.آزمودنی های هرگروه به روش همتراز شده متقابل در سه شرایط کنترل، کانون توجه بیرونی نزدیک و دور به اجرای چرخ باستانی پرداختند. هر آزمودنی در هر یک از شرایط کانون توجه، دو کوشش را با فاصله یک روز استراحت انجام داد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد باستانی کاران چرخ تیز و چمنی در شرایط کانون توجه بیرونی دور بهترین عملکرد را داشته اند، و اتخاذ راهبردهای انطباقی و غیرانطباقی تنظیم شناختی هیجان تاثیری برعملکرد آنان نداشته است.
تأثیر آموزش شناخت - درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی برکاهش راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان در مبتلایان به اختلال وسواسی– جبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر شناخت - درمانی مبتنی برذهن آگاهی بر راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان در مبتلایان به اختلال وسواسی- جبری بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه مراجعان به کلینیک های روان پزشکی تبریز بودند که تشخیص اختلال وسواسی - جبری گرفته بودند. از میان جامعه آماری 30 نفر به صورت هدفمند انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و کنترل جای گرفتند. بیماران پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی، کرایج واسپینهاون(2002) را تکمیل کردند و پس از انتساب تصادفی گروه آزمایش و گروه کنترل، گروه آزمایش در 8 جلسه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی شرکت کردند و پس از اتمام آن بار دیگر پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان اجرا شده و داده های هر دو بار، جمع آوری شده و با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان (سرزنش دیگران، فاجعه انگاری و نشخوارگری) در مبتلایان به اختلال وسواسی- جبری مؤثر می باشد.
نقش تشخیصی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، همجوشی شناختی و راهبردهای کنترل فکر در اختلال وسواسی–اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه:هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تشخیصی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، همجوشی شناختی و راهبردهای کنترل فکر در اختلال وسواسی–اجباری و افراد بهنجار بود. روش:طرح پژوهش حاضر از نوع پژوهش های علی -مقایسه ای بود. جامعه هدف پژوهش حاضر شامل کلیه مراجعه کنندگان مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی بود که در بازه زمانی مهر تا اسفند سال 1395 به مراکز درمانی شهر تهران مراجعه کرده بودند. از این میان تعداد 50 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سپس از مقیاس وسواسی -اجباری ییل -براون فرم کوتاه پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان، پرسشنامه کنترل فکر و پرسشنامه آمیختگی شناختی برای گردآوری داده ها استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل تابع تشخیصی استفاده شد. یافته ها:نتایج تحلیل داده ها نشان داد که در کلیه متغیرها به جزء راهبردهای سازگارانه پذیرش و ارزیابی مجدد، همچنین راهبردهای کنترل فکر نگرانی، تنبیه، کنترل اجتماعی و ارزیابی مجدد، میانگین گروه بهنجار به صورت معناداری بیشتر از گروه وسواسی بود. در متغیرهای دیگر میانگین گروه وسواس به صورت معناداری بیشتر از گروه بهنجار بود. همچنین یافته های این پژوهش بیانگر آن بودند که بر اساس راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، همجوشی شناختی و راهبردهای کنترل فکر می توان عضویت افراد در دو گروه را پیش بینی کرد. نتیجه گیری:می توان نتیجه گیری کرد که فعال شدن باورهای درآمیختگیافکار، ارزیابی هایی را بر می انگیزاند که بر اساس آنها استفاده از راهبردهای ناسازگارانه تنظیم هیجان و کنترل فکر بیشتر و متعاقباً فکر وسواسی خطرناک تلقی می شود. این ارزیابی ها منجر به بروز احساس ترس، اضطراب، گناه و ناراحتی می شوند. اگر ارزیابی فرد این باشد که فکر وسواسی نشان دهنده آن است که اتفاقی خطرناک پیش از این رخ داده است، ممکن است راهبردهای وارسی یا اختلال ذهنی را به کار گیرد. راهبردها باعث می شوند فرد نتواند در واقعیت این باورها را بیازماید و اعتبار آنها را رد کند.
نقش پنج عامل بزرگ شخصیت در پیش بینی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان با واسطه گری مؤلفه های صبر به منظور ارایه مدل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متون دینی- اخلاقی و همچنین پژوهش های روان شناختی اخیر بر نقش صبر در ارتقای سلامت روان تأکید فراوان کرده اند. در پژوهش حاضر مدلی ارائه شده است که در این مدل، نقش واسطه ای مؤلفه های صبر در ارتباط میان پنج عامل بزرگ شخصیت و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان مورد بررسی قرارگرفته است. بنابراین هدف این پژوهش تعیین نقش پنج عامل بزرگ شخصیت در پیش بینی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان با واسطه گری مؤلفه های صبر بوده است. جامعه ی آماری پژوهش کلیه ی دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه پیام نور شیراز که در نیمسال دوم سال تحصیلی 94- 93 مشغول تحصیل بودند را شامل می شود. از میان این افراد، تعداد 296 دانشجو به روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند و با تکمیل فرم کوتاه پرسشنامه ی پنج عامل بزرگ شخصیت، مقیاس صبر و پرسشنامه ی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در این پژوهش شرکت کردند. نتایج این پژوهش نشان داد که پنج عامل بزرگ شخصیت به غیر از عامل گشودگی در تجربه توانستند به صورت مستقیم مؤلفه های صبر و راهبردهای مثبت و منفی تنظیم شناختی هیجان را پیش بینی نمایند. همچنین عوامل توافق پذیری (09/0 =β؛ 0001/0 P<)، وظیفه گرایی (04/0 =β؛ 0001/0 P<) و روان نژندگرایی (04/0- =β؛ 001/0 P<) به صورت غیرمستقیم راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان را پیش بینی نمودند و در این میان، مؤلفه های متعالی شدن و استقامت نقش واسطه ای را ایفا کردند. راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان نیز توسط عوامل وظیفه گرایی (07/0- =β؛ 0001/0 P<) و روان نژندگرایی (09/0=β؛ 0001/0 P<) به صورت غیرمستقیم پیش بینی شد و مؤلفه ی رضایت صبر نقش واسطه ای نشان داد. از یافته های این پژوهش می توان این گونه نتیجه گیری کرد که مؤلفه های صبر می تواند به عنوان متغیر واسطه ای تأثیر ویژگی های شخصیتی منفی (مانند، روان نژندگرایی) بر راهبردهای تنظیم هیجان را تعدیل و اثرات ویژگی های شخصیتی مثبت (مانند، توافق پذیری و وظیفه گرایی) بر این راهبردها را تقویت نماید. بنابراین به روانشناسان پیشنهاد می شود که به منظور افزایش توانایی مراجعان در تنظیم هیجانات خویش از راهبردهای آموزشی صبر استفاده کنند.
اثربخشی آموزش خوددلگرم سازی شوناکر مبتنی بر نظریه آدلر برراهبردهای تنظیم شناختی هیجان درزنان سرپرست خانوار
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر آموزش خوددلگرم سازی بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان زنان سرپرست خانوار، سرای محله شهرداری تهران اجرا شده است .روش پژوهش ، نیمه آزمایشی و در قالب پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل می باشد .نمونه آماری شامل 18 نفر از زنان سرپرست خانوار می باشد که به روش نمونه گیری داوطلبانه در دسترس انتخاب شدند . و این تعداد به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین گردیدند . گروه آزمایش در معرض آموزش خوددلگرم سازی ، در 10 جلسه120 دقیقه ای قرار گرفتند و گروه کنترل نیزهیچ آموزشی دریافت نکردند .دو گروه ، قبل و بعد از مداخله آموزشی به وسیله پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان ) CERQ ) ، مورد ارزشیابی قرار گرفتند .داده های جمع آوری شده با آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره (مانکوا)، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . یافته ها : نتایج به دست آمده نشان داد که بین گروه آزمایش و گروه کنترل تفاوت معنا داری وجود دارد و این تفاوت به سود گروه آموزش دیده می باشد . به این صورت که آموزش خوددلگرم سازی تفاوت معنی داری دراستفاده از راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بین دو گروه مورد مطالعه نشان داد . نتیجه گیری : آموزش خوددلگرم سازی به عنوان یک مهارت ، موجب افزایش استفاده از راهبردهای شناختی پذیرش ، تمرکزمجدد مثبت ، و ارزیابی مجدد مثبت ، دیدگاه پذیری ، و نیز کاهش استفاده از راهبردهای شناختی ملامت خویش و نشخوارگری ، شده است . بنابراین جهت توانمند سازی روان شناختی و متعاقب آن ، تنظیم شناختی هیجان زنان سرپرست خانوار ، این آموزش در کنار سایر حمایت های اقتصادی و اجتماعی ، توصیه می گردد .
بررسی و مقایسه نقش سبک های دلبستگی و راهبردهای تنظیم هیجان در پیش بینی مشکلات رفتاری هیجانی نوجوانان شبه خانواده و غیر شبه خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴۴
491-512
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه نقش سبک های دلبستگی و راهبردهای تنظیم هیجان در پیش بینی مشکلات رفتاری هیجانی نوجوانان شبه خانواده و نوجوانان غیر شبه ه خانواده انجام گردید. مطالعه حاضر یک پژوهش علّی مقایسه ای بوده و جامعه پژوهش را تمامی نوجوانان مراکز شبه خانواده و نوجوانان ساکن استان اردبیل بودند. 30 نفر از نوجوانان شبه خانواده به شیوه داوطلبانه و 30 نفر از ن وجوانان غیر شبه خانواده به شی وه تصادفی انتخاب شدند و به فرم کوتاه پرسشنامه راهبردهای شناختی تنظیم هیجان، فهرست مشکلات رفتاری و پرسشنامه سبک های دلبستگی پاسخ دادند. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد دلبستگی اضطرابی، اجتنابی و نشخوارگری در نوجوانان شبه خانواده و دلبستگی اضطرابی و فاجعه پنداری در نوجوانان غیرشبه خانواده درونی سازی رفتاری را پیش بینی نمودند. در نوجوانان شبه خانواده، نشخوارگری و دلبستگی اضطرابی و در نوجوانان غیر شبه خانواده راهبرد ملامت دیگران، دلبستگی اضطرابی، ارزیابی مجدد مثبت، فاجعه پنداری و نشخوارگری برونی سازی رفتاری را پیش بینی نمودند. همچنین نوجوانان شبه خانواده بیشتر دارای سبک دلبستگی اجتنابی و اضطرابی هستند و کمتر از سبک دلبستگی ایمن برخوردارند و از راهبردهای ناسازگارانه ملامت خویش، نشخوارگری، فاجعه پنداری و ملامت دیگران بیشتر استفاده کرده و نشانگان درونی سازی در آنان بیشتر از نوجوانان عادی است. بنابراین نوجوانان شبه خانواده بیشتر از راهبردهای هیجانی ناسازگارانه و سبک های دلبستگی نا ایمن برخوردارند.
پیش بینی آمادگی به اعتیاد بر اساس راهبردهای تنظیم هیجانی و سیستم های مغزی رفتاری در نوجوانان
منبع:
سلامت اجتماعی و اعتیاد سال پنجم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۰
103-118
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی آمادگی به اعتیاد بر اساس راهبردهای تنظیم هیجان و سیستم های مغزی رفتاری در نوجوانان بود. روش این پژوهش توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل همه نوجوانان پسر شهر تهران بودند. 2 20 پسر نوجوان با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسش نامه تنظیم شناختی هیجان ، مقیاس های سیستم های بازداری و فعال ساز رفتاری و پرسش نامه آمادگی به اعتیاد پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون به روش گام به گام تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که آمادگی به اعتیاد با راهبردهای سازگارانه تنظیم شناختی هیجان شامل پذیرش، تمرکز مجدد مثبت و تمرکز مجدد به برنامه ریزی رابطه منفی معنی دار و با همه راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان (سرزنش خود، سرزنش دیگران، نشخوار فکری ، و فاجعه سازی) رابطه مثبت معنی دار داشت. همچنین بین سیستم فعال سازی رفتاری با آمادگی به اعتیاد رابطه مثبت معنی دار وجود داشت. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و سیستم فعال ساز رفتاری 24 درصد از کل واریانس آمادگی به اعتیاد را پیش بینی کردند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و سیستم های مغزی رفتاری نقش مهمی در پیش بینی آمادگی به اعتیاد دارند. در نتیجه، می توان انتظار داشت که با آموزش مهارت های تنظیم هیجان و شناسایی افرادی که سیستم فعال ساز رفتاری بالایی دارند، از مصرف مواد در این افراد پیشگیری کرد.
بررسی فرسودگی تحصیلی و رابطه آن با راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و تاب آوری تحصیلی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: فرسودگی تحصیلی یکی از عواملی است که باعث افت تحصیلی دانشجویان می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی فرسودگی تحصیلی و رابطه آن با راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و تاب آوری تحصیلی دانشجویان علوم پزشکی شهرکرد انجام شده است. روش کار: روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان مشغول به تحصیل در سال 96-1395 در دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد بود که تعداد 389 نفر بر اساس فرمول کوکران و به روش نمونه گیری طبقه ای نسبی انتخاب گردید. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه تاب آوری تحصیلی ساموئلز، راهبردهای تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران و فرسودگی تحصیلی سالملا-آرو و همکاران استفاده گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام) با بهره گیری از نرم افزار spss-24 استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد بین راهبردهای مثبت تنظیم هیجان و تاب آوری تحصیلی با فرسودگی تحصیلی رابطه منفی و معناداری وجود دارد (01/0 > P) و راهبردهای منفی تنظیم هیجان با فرسودگی تحصیلی رابطه مثبت و معناداری وجود داشت (01/0 > P). همچنین فقط راهبردهای مثبت تنظیم هیجان توانست 18 درصد از واریانس فرسودگی تحصیلی را پیش بینی کنند. نتیجه گیری: فرسودگی تحصیلی به عنوان یکی از سازه های مهم در افت تحصیلی دانشجویان شناخته شده است، لذا شناسایی عواملی که منجر به کاهش فرسودگی تحصیلی می شود، ضروری است. تاب آوری تحصیلی و راهبردهای تنظیم شناختی نقش مهمی در این زمینه ایفا می کنند.
اثربخشی آموزش راهبردهای نظم جویی فرآیندی هیجان بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و مشکلات سلامت عمومی دختران نوجوان با والدین معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم ۱۳۹۷ شماره ۴۹ ویژه نامه ۲
189-208
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشیِ آموزش راهبردهای نظم جوییِ فرآیندی هیجان بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و مشکلات سلامت عمومی دختران نوجوان با والدین معتاد بود. روش: روش این پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 30 نفر از دانش آموزان دختر متوسطه ناحیه 3 کرج که والدین معتاد داشتند و در پرسش نامه سلامت عمومی (گلبرگ و هیلیر) نمره بالاتر از برش کسب کرده بودند، به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش10 جلسه آموزش راهبردهای نظم جویی فرایندی هیجان دریافت کردند. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش راهبردهای نظم جویی فرایندی هیجان باعث تغییر در 7 خرده مقیاس راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (ملامت خویش، پذیرش، نشخوارگری، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی، دیدگاه گیری و ملامت دیگران) و کاهش مشکلات سلامت عمومی (افسردگی، اضطراب، جسمانی و کل) شده است. نتیجه گیری : یکی از مداخله های موثر در تنظیم راهبردهای شناختی هیجان و کاهش مشکلات سلامت، آموزش نظم جویی فرایندی هیجان است.
راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، اضطراب و تکانشگری در اختلال دوقطبی با و بدون همبودی با اختلال وسواسی- جبری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف : میزان بالای همبودی میان اختلال دوقطبی و اختلال وسواسی جبری می تواند به دلیل فرآیندهای فراتشخیصی مشترک باشد؛ بنابراین، هدف پژوهش حاضر ارزیابی نقش سه فرآیند راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، اضطراب و تکانشگری در ایجاد و تداوم اختلال دوقطبی و اختلال وسواسی جبری بود. روش : 25 بیمار مبتلا به اختلال دوقطبی (11 زن و 14 مرد)، 25 بیمار مبتلا به اختلال دوقطبی همبود با وسواس/ جبری (12 زن و 13 مرد) و 25 نفر از افراد بهنجار (13 زن و 12 مرد) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از فرم کوتاه پرسش نامه تنظیم شناختی هیجان، پرسش نامه تکانشگری و سیاهه اضطراب بک استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل چندمتغیری واریانس مورد تحلیل قرار گرفت . یافته ها : نتایج نشان دادند که بیماران دارای همبودی اختلال دوقطبی و وسواس/ جبری از راهبردهای سازش نایافته ملامت خویش و ملامت دیگران بیشتری در مقایسه با افراد بهنجار استفاده می کنند (01/0> p ). هر دو گروه بیماران از راهبردهای نشخوارگری و فاجعه سازی بیشتری نسبت به افراد بهنجار بهره می گیرند و نمرات بیماران دارای اختلال همبود در این راهبردها بیشتر از بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی به تنهایی بود (01/0> p ). هر دو گروه بیماران از راهبردهای سازش یافته تمرکز مجدد مثبت، ارزیابی مجدد و دیدگاه گیری کمتری در مقایسه با افراد بهنجار استفاده می کردند (01/0> p ). همچنین، در متغیرهای اضطراب، مؤلفه های شناختی/ توجهی، حرکتی و بی برنامگی تکانشگری هر دو گروه بیماران نمرات بیشتری از افراد بهنجار کسب کردند؛ درحالی که میانگین نمرات بیماران دارای اختلال همبود بیشتر از بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی به تنهایی بود (01/0> p ). نتیجه گیری : اضطراب، تکانشگری و برخی از راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (ملامت خویش، نشخوارگری و فاجعه سازی) فرآیندهای فراتشخیصی بوده و می توانند در ایجاد و تداوم اختلال دوقطبی و اختلال وسواسی جبری نقش مهمی ایفا کنند .
پیش بینی درماندگی روان شناختی بر اساس تنظیم شناختی هیجان و راهبردهای انطباقی در مادران کودکان مبتلا به تالاسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تالاسمی یک بیماری مزمن دوران کودکی است و می تواند بر سلامت روانی و کیفیت زندگی کودکان و خانواده های آنها تأثیر منفی بگذارد. این مطالعه با هدف پیش بینی درماندگی روان شناختی بر اساس تنظیم شناختی هیجان و راهبردهای انطباقی در مادران کودکان مبتلابه تالاسمی انجام شد. روش: این مطالعه به روش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر مادران کودکان مبتلابه تالاسمی شهر تهران بود که از بین آنها 250 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شده اند. داده ها با استفاده از پرسشنامه درماندگی روان شناختی (لویبوند و لویبوند، 1995)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان ) گارنفسگی، کرایج و اسپینهاون، ، (2001 ، و پرسشنامه راهبردهای مقابله ای (لازاروس، 1974) جمع آوری شد. نتایج با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره، تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها حاکی از تأثیر مثبت و معنادار راهبردهای تنظیم هیجان منفی بر اضطراب (0/14) و تأثیر منفی و معنادار راهبردهای تنظیم هیجان مثبت بر افسردگی (0/25-) و اضطراب (0/23-) بود. همچنین راهبردهای انطباقی نیز بر درماندگی روان شناختی مؤثر بودند. تأثیر راهبرد هیجان مدار بر اضطراب (0/23) و بر تنیدگی (0/19)، مثبت و معنادار، و تأثیر راهبرد انطباقی مسئله مدار بر افسردگی (0/18-) و تنیدگی (0/23-)، منفی و معنادار، بود (0/01 p < ). نتیجه گیری: بر اساس نتایج مطالعه حاضر، آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و راهبردهای انطباقی بر درماندگی روان شناختی مادران کودکان مبتلابه تالاسمی تأثیر داشت؛ استلزامات نتییجه به دست آمده در مقاله مورد بحث و تبیین قرار گرفته است.
نقش سیستم های مغزی رفتاری و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در پیش بینی نشانه های اضطراب و افسردگی بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش سیستم های مغزی رفتاری و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در پیش بینی نشانه های اضطراب وافسردگی بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ بود. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است از بین جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ مراجعه کننده به مراکز دیابت و کلینیک های تخصصی غدد شهر تبریز در سه ماهه آخر سال ۱۳۹۷، ۱۴۰ بیمار مبتلابه دیابت نوع ۲ پس از تشخیص پزشک معالج، با لحاظ کردن معیارهای ورود و خروج به پژوهش انتخاب شدند و پرسشنامه های سیستم های مغزی رفتاری (کارور رایت ۱۹۹۴)، پرسشنامه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و پرسشنامه اضطراب، افسردگی و استرس (DASS21) را تکمیل نمودند. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که هر سه زیرمجموعه ی سیستم فعال ساز رفتاری شامل سائق، پاسخ دهی به پاداش و جستجوی لذت نقش عمده ای در پیش بینی نشانه های اضطراب و افسردگی بیماران مبتلا دارند از بین راهبردهای سازگارانه تنظیم شناختی هیجان نیز ارزیابی مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی و پذیرش و از بین راهبردهای ناسازگارانه، ملامت خود و ملامت دیگران توانستند نشانه های اضطراب وافسردگی را پیش بینی نمایند. با توجه به نقش سیستم های مغزی رفتاری و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در نشانه های اضطراب افسردگی بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲، لزوم توجه به این دسته از عوامل روان شناختی در برنامه های درمانی و پیش گیری ضرورت دارد.
اثربخشی روان درمانی مثبت گرا بر بهبود راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در دانش آموزان با علائم اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی روان درمانی مثبت گرا بر بهبود راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در دانش آموزان با علائم اضطرابیانجام شد.پژوهش حاضر از نوع مطالعات نیمه آزمایش با طرح پیش آزمون -پس آزمون - پیگیری و گروه کنترل بود.نمونه پژوهش به حجم 30 نفر از بین 5038 نفر دانش آموز پسر مدارس دوره دوم متوسطه شهر خوی به روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. شرکت کنندگان در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پرسشنامه تنظیم شناختی هیجانگرنفسکیرا تکمیل کردند و آزمودنی های گروه آزمایش، طی8 جلسه 90 دقیقه ایتحت آموزش روان درمانی مثبت گرا قرار گرفتند. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری با اندازه گیری مکررانجام شد. نتایج نشان دادند روان درمانی مثبت گرابه افزایش راهبردهای مثبت وکاهش راهبردهای منفی تنظیم هیجان در مرحله پس آزمون منجر می شود و این تأثیر در مرحله پیگیری نیز تداوم دارد. با توجه به نتایج، روان درمانی مثبت گرا بر بهبود راهبردهای مثبت و منفی تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان با علائم اضطرابی مؤثر است.
پیش بینی افسردگی براساس راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در دانش آموزان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین رابطه ی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان با افسردگی در دانش آموزان دختر پایه ی پنجم و ششم ابتدایی در شهر اصفهان در سال تحصیلی 93-94 بود. روش پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی و جامعه ی پژوهش شامل کلیه ی دانش آموزان دختر پایه ی پنجم و ششم مقطع دبستان در شهر اصفهان بود که بر اساس جدول کوهن و همکاران (2000)، 380 دانش آموز به شیوه ی نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه ی تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج (2006) و افسردگی کواکس (1992) گردآوری و با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد بین راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان (پذیرش، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی، ارزیابی مجدد مثبت، کنار آمدن با دیدگاه) با افسردگی رابطه ی منفی معنادار و بین راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان (سرزنش خود، نشخوار فکری و فاجعه سازی) با افسردگی رابطه ی مثبت معنادار وجود داشت (05/0P<). نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری به شیوه ی گام به گام نشان داد ارزیابی مجدد مثبت، 10 درصد از واریانس افسردگی (10/0=R2)، نشخوار فکری، 6/9 درصد از واریانس افسردگی (6/9=R2) و پذیرش، 2/2 درصد از واریانس افسردگی (038/0=R2) را تبیین می کند. از یافته های پژوهش استنباط می شود که راهبردهای تنظیم شناختی هیجان از عوامل مؤثر در تبیین افسردگی است و در مداخلات درمانی باید به آن توجه شود.
بررسی اثر نوروفیدبک بر همدلی شناختی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در نوجوانان بیش فعال(ADHD)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلال نقص توجه/ بیش فعالی (ADHD) الگوی پایدار کاهش توجه، بیش فعالی و رفتارهای تکانشی است که کنش فرد را در خانه و جامعه مختل می سازد. هدف کلی پژوهش حاضر بررسی اثر درمان نوروفیدبک بر همدلی شناختی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در نوجوانان مبتلابه اختلال نقص توجه/ بیش فعالی (ADHD) بود. پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی و طرح پژوهشی شبه آزمایشی و یک کارآزمایی بالینی با طرح پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری در تحقیق حاضر شامل کلیه نوجوانان بیش فعال مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر واقع در شهر تهران بود. نمونه آماری به صورت در دسترس هدفمند 16 نفر به انتخاب و به شیوه تصادفی ساده در دو گروه نوروفیدبک وگروه گواه هشت نفره جایگزین شدند. درمان نوروفیدبک براساس پروتکل آلفا/ تتا طی هشت هفته و هر هفته دو جلسه (30 دقیقه) که در مجموع به مدت 16 جلسه اجرا شد. ابزار این تحقیق پرسشنامه تشخیصی کوتاه اختلال بیش فعالی-کم توجهی بزرگسالان کانرز، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ) و مقیاس خودسنجی همدلی شناختی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها در بخش آمار توصیفی از شاخص های میانگین، فراوانی و انحراف معیار و در بخش تحلیل آمار استنباطی، برای آزمون سؤال ها و تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش، از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده گردید. نتایج نشان داد که همدلی شناختی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بین گروه نوروفیدبک و گروه گواه در پیش آزمون و پس آزمون اختلاف معنی داری وجود داشت که ثبات قابل توجهی برای این درمان در مرحله پیگیری مشاهده شد(05/0p<). باتوجه به نتایج، توصیه می شود اصول و مفاهیم درمان نوروفیدبک که در واقع تأیید میزان تأثیر آن در جامعه ایرانی است، برای مشاوران مدارس و خانواده در حد یک مأموریت آموزشی و تکلیف اجرایی در نظر گرفته شود و در کارگروه های تخصصی و کارگاه های آموزشی و جلسات توانمندسازی، تحلیل و تفسیر شده تا با یادگیری آن بتوانند در جهت کمک به دانش آموزان بیش فعال و خانواده های آنان مورداستفاده قرار دهند.