مرجان رشوند سرخکوله

مرجان رشوند سرخکوله

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۷ مورد از کل ۷ مورد.
۱.

ادراک تجارب زیسته از کنش ها و اقدامات اصلاح مدارانه در مواجهه با زنان زندانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زنان زندانی کارمند زندان اصلاح مداری بهسازی اجتماعی تعاملات کارمندان و زندانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰ تعداد دانلود : ۲۳
اندیشه اصلاح مداری با عنایت به گفتمان توجه به کرامت انسانی، بهسازی اجتماعی و رفتاری قانون شکنان، به دنبال بازگشت مجرمان به زندگی عادی است. پژوهش حاضر با رویکردی اکتشافی و با روش تحلیل محتوای کیفی، تجربیات و اقداماتی را ارائه می کند که با رویکرد اصلاح مدارانه و تغییر رفتار مجرمان در فرایند گذراندن محکومیت انجام می شود. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته است. نمونه آماری پژوهش حاضر شامل 11 نفر از کارمندان زندان زنان بوده اند که با حداکثر تنوع انتخاب شده اند. برای افزایش اعتبار یافته ها نیز، با 25 نفر از زنان زندانی و 4 متخصص دانشگاهی مصاحبه شد تا اتکاپذیری به یافته های کارمندان زندان، افزایش یابد. یافته های حاصل از تحلیل محتوای کیفی از تجارب زیسته کارمندان، محققان را به 3 گونه اصلی، 9 مقوله فرعی و 41 مفهوم رساند. نتایج این پژوهش نشان داد که تجارب کنش ها و اقدامات اصلاح مدارانه در زندان در سه گونه تعاملات، خدمات و توانمندسازی شناسایی شدنی و ارائه دادنی اند. در مقوله اول، تعاملات کارمندان و زندانی و تعاملات زندانیان با خانواده ارائه شد، در مقوله دوم، چهار زیر مقوله امور اجرایی زندانی محور، مشغول سازی زندانیان، بهزیستی اجتماعی و نیروی انسانی با روحیه اصلاح مداری شناسایی و در مقوله سوم توانمندسازی علاقه محور، جامعه محور و توانایی محور توضیح داده شد. یافته ها نشان می دهد در رویکرد اصلاح مدارانه، کلیه فرایندهای موجود در دوران محکومیت در جهت بازگشت مجرم به زندگی عادی طراحی و اداره می شود. تعاملات، خدمات و توانمندسازی نیز باید در جهت جداسازی زندانی از زندگی مجرمانه، صورت بندی شود.
۲.

تأثیر سرمایه اجتماعی زنان بر مناسبات قدرت در نهاد خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زنان نهاد خانواده سرمایه اجتماعی مناسبات قدرت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۱۸
اهداف: مقاله حاضر با هدف بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی زنان بر مناسبات قدرت در نهاد خانواده انجام شده و در آن تلاش شده تا تغییر و تحولات مناسبات قدرت را در نهاد خانواده تحت تأثیر مشارکت، ارتباط و اعتماد اجتماعی و همچنین سن، تعداد سال های تحصیل و وضعیت اشتغال زنان مورد مطالعه قرار دهد. روش مطالعه: روش تحقیق مورد استفاده، پیمایش و ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه بوده است. جامعه آماری تحقیق شامل زنان متأهل 20 الی 64 ساله ساکن شهر تهران در سه منطقه 3، 8 و 17 است. حجم نمونه تحقیق 387 نفر می باشد. روش نمونه گیری ترکیبی از روش های طبقه بندی چندمرحله ای و تصادفی ساده بوده است. یافته ها: نتایج آزمون های دومتغیره نشان داد که تمامی متغیرهای مستقل تأثیر معناداری بر متغیر وابسته (مناسبات قدرت در خانواده) دارند. نتایج تحلیل چندمتغیره حاکی از آن بود که تمامی متغیرها اعم از سن، تعداد سال های تحصیل، منطقه محل سکونت، وضعیت اشتغال، ارتباط اجتماعی، اعتماد اجتماعی و مشارکت اجتماعی، تأثیر معناداری بر متغیر وابسته داشته اند. متغیرهای وضعیت اشتغال، ارتباط اجتماعی، اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی، تعداد سال های تحصیل، سن و منطقه محل سکونت به ترتیب بالاترین تأثیر رگرسیونی را روی متغیر وابسته (مناسبات قدرت در خانواده) داشته اند. جهت رابطه تمامی متغیرها به جز سن بر مناسبات قدرت در خانواده، مثبت بوده است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های تحقیق می توان انتظار داشت با افزایش سطح تحصیلات زنان در جامعه و به تبع در خانواده و همچنین افزایش مطالبه اشتغال زنان، علاوه بر تغییر جایگاه آنان در مناسبات قدرت خانواده، شاهد تغییر جایگاه آنان در نظام تصمیم گیری و قدرت در ساحت اجتماعی و در عرصه عمومی نیز خواهیم بود.
۳.

نگرش به نحوه انتخاب همسر در میان دختران دانشجو و عوامل مرتبط با آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نحوه انتخاب همسر دختران دانشجو تمایل به دوستی دختر و پسر شبکه های اجتماعی نحوه تعامل با خانواده تمایل به برابری جنسیتی دانشگاه تهران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۱ تعداد دانلود : ۹۳
نهاد ازدواج در چند دهه اخیر شاهد تغییرات مهمی بوده است. شیوه همسرگزینی و انتخاب همسر نیز از این تغییر و تحولات بی نصیب نمانده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل موثر بر نحوه انتخاب همسر در میان دختران دانشجوی دانشگاه تهران انجام شده است. داده های مطالعه حاصل پیمایشی است که با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شده است. جامعه آماری، شامل دانشجویان دخترِ دانشکده های مختلف دانشگاه تهران، در سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 400 نفر برآورد گردید. شیوه نمونه گیری طبقه ای نسبی و تصادفی ساده بوده است. یافته های مطالعه نشان داد با افزایش سن، تحصیلات، تمایل به دوستی دختر و پسر، تمایل به برابری جنسیتی و میزان استفاده از شبکه های اجتماعی، خودانتخابی دختران دانشجو در انتخاب همسر افزایش می یابد. این در حالی است که با افزایش نحوه تعامل دختران دانشجو با خانواده، خودانتخابی آنان در انتخاب همسر کاهش می یابد. هم چنین، دو متغیر تمایل به دوستی دختر و پسر و میزان استفاده از شبکه های اجتماعی به ترتیب قوی ترین پیش بینی کننده های نحوه انتخاب همسر دختران دانشجو هستند. متغیرهای نحوه تعامل با خانواده، تمایل به برابری جنسیتی، تحصیلات و سن به ترتیب در مراتب بعدی اهمیت قرار دارند.
۴.

تأثیر مصرف فرهنگی بر نگرش دختران به روابط دوستی دختر و پسر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دوستی دختر و پسر رسانه شبکه های اجتماعی ماهواره مصرف فرهنگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۲ تعداد دانلود : ۱۱۳
مدیریت دقیق رسانه های ارتباطی نوین به عنوان یکی از عوامل مؤثر بر ارزش ها و نگرش های جوانان نیازمند بررسی علمی و دقیق است. هدف از این تحقیق، بررسی رابطه میان مصرف فرهنگی (مطالعه کتاب، استفاده از ماهواره و استفاده از شبکه های مجازی) و نگرش جوانان به روابط دوستی دختر و پسر است. همچنین شناسایی متغیرهایی که می توانند بر شدت و ضعف تأثیرپذیری جوانان از این کالاهای فرهنگی مؤثر باشند، مدنظر بوده است. تحقیق حاضر یک پیمایش مقطعی است و جامعه آماری آن شامل دختران هرگز ازدواج نکرده 20-34 ساله شهر تهران است. براساس یافته ها، بیشترین نگرش مثبت به این نوع روابط در میان رده سنی 20-24 ساله مشاهده شد. نتایج تحلیل دومتغیره نشان داد سن افراد، تحصیلات، ابعاد مختلف دینداری و میزان مطالعه کتاب با نگرش دختران به روابط دوستی دختر و پسر رابطه عکس دارد؛ درحالی که بین میزان استفاده از شبکه های اجتماعی، استفاده از ماهواره و ساکن مناطق بالابودن و نگرش دختران به روابط دوستی دختر و پسر رابطه مستقیم وجود دارد. نتایج تحلیل چندمتغیره یافته ها نشان داد با حضور متغیر دینداری، متغیرهای سن، تحصیلات و منطقه محل سکونت معناداری خود را از دست می دهند. با توجه به یافته ها، مهم ترین راهبردهای تقویت وضعیت فرهنگی جوانان مربوط به دو حوزه مدیریت مصرف شبکه های اجتماعی و تقویت دینداری است.
۵.

بررسی نگرش های برابری جنسیتی خواهانه دختران دانشجو و عوامل مرتبط با آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برابری خواهی جنسیتی زنان جامعه پذیری جنسیتی برابری اجتماعی-اقتصادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۸ تعداد دانلود : ۱۴۱
در مقاله حاضر هدف بررسی نگرش های برابری خواهانه در میان دختران دانشجو و بررسی عوامل مرتبط با آن است. روش تحقیق استفاده شده پیمایش و ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه است. جامعه آماری، شامل دانشجویان دخترِ دانشکده های فنی و مهندسی، علوم انسانی، علوم پایه، هنر، زبان های خارجی، هنر و تربیت بدنی دانشگاه تهران، در سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری است که در پاییز 1397 مشغول به تحصیل بودند. حجم نمونه با فرمول کوکران برآورد شد و در مجموع، 400 نفر بررسی شدند. روش نمونه گیری طبقه ای نسبی و تصادفی ساده بود. برای تحلیل داده های تحقیق از نرم افزار SPSS و آزمون های دومتغیره و چندمتغیره استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان داد بین افزایش سن و تحصیلات دختران، با نگرش های برابری خواهانه ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد؛ به طوری که با افزایش سن و سطح تحصیلات نگرش های برابری خواهانه نیز در آنها افزایش می یابد. علاوه بر این، میان تمایل به ازدواج، نگرش به رابطه دوستی دختر و پسر و نگرش های برابری خواهانه نیز ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. این در حالی است که نتایج تحقیق نشان می دهد، میان فردگرایی و نگرش های برابری خواهانه ارتباط منفی و معکوس وجود دارد. در مجموع، به نظر می رسد اگرچه زنان تمایل بیشتری به برابری جنسیتی دارند و خواهان سهم بیشتر در عرصه های اجتماعی و اقتصادی جامعه و بازار کار و تحصیل هستند، این نگرش ها مانع تمایل آنها به ازدواج و موجب شکل گیری تفکر های مرد ستیزانه در آ نها نشده است.
۶.

بررسی رابطۀ سرمایۀ اجتماعی زنان با تبعیض پذیری آنان در خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تبعیض جنسیتی تبعیض پذیری سرمایه اجتماعی سرمایه فرهنگی سرمایه اقتصادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۷ تعداد دانلود : ۱۲۰
تبعیض های جنسیتی مسئله ای اجتماعی است که غالب جوامع امروزی با آن مواجه هستند و زنان قشر گسترده ای هستندکه بیشترین آسیب را از این مسئله دریافت می کنند؛ ازاین رو پرداختن به این مسئله و آشنا شدن زنان با این تبعیض ها برای بهبودبخشی به شرایط زندگی و جایگاه شان در خانواده و جامعه ضروری می نماید. مطالعه حاضر در همین راستا با هدف بررسی تأثیر منابع و سرمایه های زنان به ویژه سرمایه اجتماعی بر میزان تبعیض پذیری آنان در خانواده صورت گرفته است. برای دستیابی به این هدف از نظریه تضاد کالینز برای تدوین چارچوب نظری بهره گرفته شد. این پژوهش به روش پیمایشی و با استفاده از تکنیک پرسشنامه انجام گرفته و جامعه آماری آن زنان متأهل 25 تا 50 ساله ساکن تهران بودند که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای 196 نفر آنان برگزیده و مورد تحقیق قرار گرفته اند. یافته ها نشان می دهند که به طور کلی تبعیض پذیری زنان در بعد نگرشی کم تر از بعد رفتاری بوده است. همچنین میزان سرمایه فرهنگی زنان مورد مطالعه نسبت به سرمایه اجتماعی آن ها بیش تر بوده، اما میزان دسترسی آنان به سرمایه اقتصادی در سطح نازلی قرار دارد. همچنین تأثیر سرمایه های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و تعداد فرزندان زنان بر تبعیض پذیری آنان تأیید شد. تحلیل های رگرسیونی نشان داد میزان تبعیض پذیری کلی زنان بیش از همه با افزایش سرمایه فرهنگی، سپس با افزایش سرمایه اجتماعی و در نهایت با افزایش سرمایه اقتصادی کاهش می یابد، اما افزایش تعداد فرزندان، موجب تبعیض پذیری بیش تر زنان در خانواده می شود.
۷.

مطالعه رابطه فردگرایی و برابری جنسیتی با ارزش ازدواج (مورد مطالعه: دختران ازدواج نکرده 20 تا 34 ساله شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ارزش ازدواج دختران مجرد فردگرایی برابری جنسیتی شهر تهران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۷ تعداد دانلود : ۱۳۲
تغییر در ارزش ها و نگرش های افراد می تواند تغییرات رفتاری را در پی داشته باشد. به همین نسبت، تغییر در ارزش ازدواج نیز می تواند باعث امتناع از ازدواج و در نهایت ازدواج گریزی شود. سوال اساسی این پژوهش آن است که هریک از متغیرهای فردگرایی و برابری جنسیتی چه تاثیری در ارزش ازدواج دارند؟ بنابراین هدف مقاله حاضر، بررسی سهم فردگرایی و برابری جنسیتی بر ارزش ازدواج دختران شهر تهران است. داده های مطالعه حاصل پیمایشی است که در پاییز 1397 با استفاده پرسشنامه ساخت یافته از 600 دختر هنوز ازدواج نکرده نمونه جمع آوری گردید. یافته های مطالعه حاکی از تاثیر معنا دار فردگرایی و برابری جنسیتی بر ارزش ازدواج دختران است. جهت این رابطه معکوس بود به گونه ای که با افزایش فردگرایی و برابری جنسیتی شاهد این هستیم که دختران ارزش کم تری برای ازدواج قائل هستند. علاوه بر این رابطه بین ویژگی های فردی پاسخگویان و ارزش ازدواج مورد بررسی قرار گرفت. رابطه سن دختران با ارزش ازدواج مستقیم بود. متغیرهای سطح تحصیلات، میزان درآمد و استفاده از شبکه های اجتماعی رابطه معکوس با ارزش ازدواج داشتند. به گونه ای که دخترانی که تحصیلات بالاتر و میزان درآمد بالاتر داشته و از شبکه های اجتماعی هم چون تلگرام، فیس بوک و ... استفاده بیش تری داشتند، ارزش کم تری برای ازدواج قائل بودند و بالعکس. این یافته ضرورت مدیریت فرهنگی مناسب نسل جدید را در این زمینه مورد تاکید قرار می دهد؛ به گونه ای که ضمن احترام به خواسته های به حق زنان و دختران، بتوان ایشان را به سوی ازدواج درست و به موقع سوق داد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان