مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
ماکس وبر
حوزه های تخصصی:
عقلانیت عامل بازشناسی انسان و یکی از مفاهیم مهم نظریة فرهنگی معاصر است.پرسش اصلی این جستار آن است که عقلانیت در نظریة فرهنگی ماکس وبر چه نسبتی با عقلانیت در اندیشة علامه طباطبایی دارد؟ با توجه به انواع چهارگانة عقلانیت (نوعی، هنجاری، نظری، عملی) بررسی تحلیلی- منطقی آرای دو متفکر نشان میدهد هرچند هردو عقلانیت نوعی و هنجاری را میپذیرند، درون مایة عقلانیت که در ساحت اندیشه و عمل منعکس میشود، با هم تفاوت بنیادین دارند. وبر عقلانیت را در زندگی روزمره بازتاب دیدگاهی صرفاً عمل گرایانه و خودسرانه میداند؛ یعنی انتخاب مناسب ترین وسیله برای رسیدن به هدف. او دنیای معاصر را جهانی میداند که عقلانیت ابزاری با نفوذ در همة عرصه های زندگی اجتماعی بشر غربی، جهان اجتماعی او را شکل داده و سیاست گذاری کرده است. اما در اندیشة علامه طباطبایی، عقلانیت با فطرت سالم و اصیل ملازم است؛ لذا انسان باید حق همة قوا و غرائزش را ادا و از افراط و تفریط پرهیز کند تا فطرت او سالم و در سایة آن عقل او از انحراف و کژاندیشی مصون بماند و کنش های انسانی عقلانی شود و به حیات طیبه برسد. عقلانیت فطری میتواند زندگی اجتماعی اسلامی(حیات طیبه) را شکل دهد و جهان طیب اجتماعی مؤمنان را سیاست گذاری نماید.
دین و عقلانیت در فلسفه اجتماعی ماکس وبر و نقد آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله بررسی منشأ دین داری و نسبت آن با عقلانیت در جامعه شناسی دین ماکس وبر است. رهیافت ماکس وبر در مورد دین، یک رهیافت روان شناختی اجتماعی است که در آن به مبنای عقلی و عاطفی و ارتباط آنها با عوامل اجتماعی توجه میشود. یکی از مؤثرترین جنبه های تحلیل وبر، بحث او در مورد عقلانیت و ارتباط آن با رویکرد دینی است. سؤالاتی نظیر: عقلانیت در فلسفه اجتماعی وبر به چه معناست و دارای چه ویژگیهایی است؟ آیا عقلانیت توصیف شده او نوع کامل و دقیق عقلانیت است یا خیر؟ و آیا تحلیل او درباره دین، صحیح و به دور از اشکال است؟ پرسش هایی هستند که این نوشتار درصدد بررسی و پاسخ به آنها خواهد بود. در این مقاله تحلیل وبر از دین و منشأ رویکرد دینی و نیز معنای عقلانیت در بوته نقد و بررسی قرار خواهد گرفت.
بررسی جامعه شناختی بوروکراتیزاسیون حوزه علمیة قم با رویکرد وبری (فرآیندها، چالش ها و موانع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نهاد حوزه علمیه در طول حیاتش به صورت قابل توجهی در حوزه های مختلف بر جامعه ایران تأثیر گذاشته و از آن تأثیر پذیرفته است و بنابراین شایسته توجه جدی و تحلیل جامعه شناختی است. شواهد و قرائنی وجود دارد که به نظر می رسد این نهاد مهم و مؤثر در سه دهه اخیر، و بخصوص در حوزه علمیه قم، با تغییراتی جدی روبه رو بوده است. یکی از این تغییرات مهم روند روبه تزاید بوروکراتیزه شدن نظام آموزشی حوزه است.
این پژوهش بر آن بوده تا ابتدا با رویکردی جامعه شناختی به ارائه توصیفی مختصر از کلیت این تغییر بپردازد. سپس با مطالعه آخرین نظرات مکتوب نمایندگان اصلی طیف مدافع این تغییرات، در مقایسه با گزاره های اساسی سازنده مفهوم «بوروکراسی» از منظر ماکس وبر در سنت جامعه شناختی، نشان می دهد که روند کلی این تغییرات قرابت های فراوانی با مفهوم «بوروکراتیزاسیون» دارد.
در مرحله بعد، «پیامدها»ی اجتناب ناپذیر این فرآیند را از منظر جامعه شناختی مورد بررسی قرار داده ایم تا نشان دهیم که حجم قابل توجهی از این پیامدها بر اثر اجرای این طرح در حال حاضر در حوزه به وقوع پیوسته است. در قسمت انتهایی، نمونه ای از مقاومت های جدی در برابر ابعاد مختلف انجام این پروژه در داخل حوزه بررسی شده است.
روش اصلی این پژوهش مطالعه اسنادی بوده که در جریان آن طیفی از داده های اسنادی شامل مصاحبه ها، سخنرانی ها، کتاب ها و آمارهای رسمی مورد استفاده و بررسی قرار گرفته است.
بررسی مولفه های دین عامه در جنبش سیاه جامگان خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
براساس الگوی جامعه شناسی دین عامه، که از تحقیقات جامعه شناسی دینی ماکس وبر ریشه می گیرد، می توان مولفه هایی همانند عقاید التقاطی، اولویت دین زندگی شده بر دین توصیه شده، اسطوره گرایی و اعتقاد به منجی زمینی را در باورهای توده های مردم جستجو کرد.
در یک تحلیل تاریخی ـ جامعه شناختی، می توان پی برد که نمود این مولفه های دینی در افکار مذهبی توده های مردم، یعنی عنصر اصلی جنبش سیاه جامگان، بیش از این که ناشی از نوع دینِ لایه های پایین جامعه ی ایران آن عصر باشد، نشات یافته از شرایط سیاسی ـ اجتماعی آن عصر است، که با آغاز هجوم عرب و برخورد دو فرهنگ، دو نژاد و دو دین (نسبتا مشابه) دوره گذاری را ایجاد کرد که سبب تغییرات اجتماعی پردامنه ای شد. اگر نهضت شعوبیه را در دو قالب کلی تند (نظامی) و ملایم (سیاسی ـ فرهنگی) قرار دهیم، مبارزات اقشار پایین جامعه در دوره ی مورد نظر را می توان در جبهه ی شعوبیه ی تند قرار داد و کنش آن ها، نه از سر دلتنگی برای ساسانیان و دفاع از هویت ایرانی، بلکه نوعی مبارزه منفی در برابر حاملان غیر راستین دین اسلام بود. در واقع، بیرق داران مبارزات اجتماعی، اقتصادی، آموزه های مزدک را در دین اسلام جستجو می کردند، و در تعبیری جدید می توان چنین پنداشت که آموزه های دین مبین اسلام، خود بزرگ ترین موجد این جنبش ها بود.
نگرشی بر روش شناسی ماکس وبر و کاربرد آن در مطالعات و تحقیقات تاریخی
حوزه های تخصصی:
مباحث روش شناسی یکی از موضوع های مهم پژوهش و تحقیق در زمینه ی علوم مختلف است. ماکس وبر از اندیشمندان این حوزه در پایان قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم است. دیدگاه های او در روش شناسی، بابی جدید در حوزه ی پژوهش های علوم انسانی گشود. این مقاله می کوشد با شناخت مبانی نظری روش شناختی ماکس وبر، روش های او در عرصه ی عملی پژوهش مبتنی بر روش های تبیین علّی، مطالعات تطبیقی و نمونه ی مثالی بجوید. برای رسیدن به این هدف این شاخصه ها را بررسی خواهد کرد: 1. اعتقاد به استقلال علوم؛ 2. نسبی بودن شناخت واقعیت؛ 3. نفی کمیت گرایی مطلق؛ 4. نسبی بودن پیش بینی و احتمال در علوم انسانی؛ 5. به حداقل رساندن قضاوت ارزشی در علوم انسانی. کار دیگری که ما در پی آنیم، شناخت چگونگی به کارگیری آن ها در مطالعات و پژوهش های تاریخی است. برای تحقق این هدف این پرسش مطرح است: به کارگیری روش شناسی وبر در مطالعات و پژوهش های تاریخی چه تأثیری دارد؟ در پاسخ به این پرسش فرضیه ی زیر مطرح شده است؛ روش شناسی وبر در ارتقای سطح علمی مطالعات و تحقیقات تاریخی تأثیر داشته و سبب اتخاذ رویکردی تحلیلی از سوی پژوهشگر در فهم و شناخت واقعی پدیده ی تاریخی می شود. به سخن دیگر، روش شناسی وبر تاریخ نگاری را از سطح واقعه نگاری به تاریخ نگاری تحلیلی ارتقا بخشید.
باورها و عملکرد اقتصادی: بررسی تطبیقی آرای نورث و وبر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاکنون نظریه های گوناگونی درباره عوامل موثر بر توسعه و علل تفاوت در سطح توسعه کشورها ارایه شده است. در این مقاله با اتکاء بر تحلیل مقایسه ای، به بررسی آراء وبر به عنوان یکی از جامعه شناسان مطرح عضو مکتب تاریخی آلمان و همچنین داگلاس نورث به عنوان یک اندیشمند نهادگرا پرداخته شده است. در این مقاله نشان داده می شود که علاوه بر تاثیراتی که مکتب تاریخی آلمان بر شکل گیری پارادایم اقتصاد نهادی داشته است، میان آرای نورث و وبر نیز شباهت ها و تفاوت های مهمی وجود دارد. یافته ها نشان دادند که نورث از تبیین وبر در مورد تاثیر عواملی مانند فرهنگ، ارزش ها و باورها بر عملکرد اقتصادی استفاده نمود است. با این حال نورث با استفاده از مفهوم نهاد توانسته است تبیین بهتری از نحوه تاثیر این عوامل بر عملکرد اقتصادی ارایه کند. از سوی دیگر به نظر می رسد رویکرد نهادی که در سال های اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است، رویکردی مناسب برای وارد کردن متغیرهای اجتماعی در مباحث اقتصادی است.
مشروعیت قانون از دیدگاه اسلام و ماکس وبر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی حقوق کلیات فلسفه حقوق
- حوزههای تخصصی حقوق کلیات جامعه شناسی حقوق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول اصول فقه کلیات فلسفه علم اصول
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول اصول فقه اجتهاد و تقلید
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی اندیشه سیاسی اسلام کلیات ضرورت حکومت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی فقه سیاسی مفاهیم فقه سیاسی مشروعیت و حق حاکمیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی فقه سیاسی حکومت اسلامی امور خارجی و روابط بین الملل
مشروعیت قانون به توجیه عقلانی پیروی مردم از قانون در جوامع مدرن می پردازد. به دیگر سخن، با فرض برقراری حاکمیت قانون در یک جامعه، این پرسش مهم نیازمند پاسخ است که مبنای احترام افراد به قانون در جوامع مدرن چیست؟ چرا باید از قانون اطاعت کرد و به عبارت بهتر دلایل موجه مشروعیت قانون کدام است؟ البته هر نظام و مکتبی براساس اصول موضوعه و زیربناهای فکری خود درخصوص هستی، معرفت و ارزش، پاسخ های متفاوتی به این پرسش های اساسی داده است. در این نوشتار، از دیدگاه اسلام و ماکس وبر به این پرسش ها پاسخ داده ایم. اعتقاد بر این است که دیدگاه ماکس وبر با معادل گرفتن «مشروعیت» و «قانونیت» نمی تواند مبنای احترام به قانون توسط شهروندان را توجیه کند. اما در مفهوم اسلامی مشروعیت قانون با اشاره به سر منشأ حق قانونگذاری که همانا خداوند است، شهروندان در اطاعت از قانون الزام اخلاقی (شرعی) شدیدتری پیدا می کنند.
حاکمیت خلافت عباسی بر مبنای نظریه اقتدار سنتی ماکس وبر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختار سیاسی، اداری، قضایی و نظامی خلافت پانصد ساله عباسی از جهات گوناگون قابل بررسی است. زمانی که عباسیان قدرت را به دست گرفتند، حاکمیت پاتریمونیال عباسی شکل گرفت. با تثبیت قدرت سیاسی و گسترش ساختار اداری و نظامی خلافت، دولت ویژگی نظام پاتریمونیال بوروکراتیک یافت. پس از گذشت یک سده از عمر حکومت، به تدریج شاهد استقلال والیان، افول اقتدار خلیفه و ضعف تشکیلات اداری و سیطره نظامیان هستیم. خلیفه برای رهایی از بحران سیاسی با ایجاد منصب جدید امیرالامرایی، تمام اختیارات حکومت را به فرماندهان نظامی تفویض نمود. پیامد غلبه نظامیان بر خلافت آن بود که دولت پاتریمونیال عباسی مشخصه و ویژگی سلطانیسم گرفت. نظام های پاتریمونیال مشخصه خودکامگی حاکم، انحصارطلبی، مشکلات اقتصادی، افزایش قدرت نظامیان و... دارند که این امر از موانع جدی تحول و توسعه و سیر آن به سمت عقلانیت بوده است و تمام این موانع در ساختار سیاسی و نظام اداری و تشکیلات اقتصادی دولت عباسی قابل مشاهده است.
در مقاله حاضر تلاش می شود با استناد به گزارش های تاریخی، تحلیل داده ها، روش تعلیل و مقایسه، ساختار سیاسی اداری و نظامی عباسیان را با نظریه اقتدار سنتی ماکس وبر مورد ارزیابی و واکاوی قرار داده و میزان هماهنگی و یا عدم آن را با این نوع حاکمیت تبیین نماید.
تحلیل و بررسی شخصیّت سیاوش در شاهنامه براساس نظریّة ماکس وبر دربارة رهبر آرمانی (کاریزماتیک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامهدر بردارندة مضامینی ناب است که فردوسی آن را با هنرنمایی پهلوانان گوناگون، منظوم ساخته است. در این میان سیاوش به عنوان تنها شاه زاده ای که نماد پاکیست، بسیار جالبِ توجّه است. او همة خصوصیاتِ یک فرمان روای آرمانی را در اندیشه و گفتار خود دارد. او شاه زاده ایست که می تواند آینه تمام نمای آرزوی دیرینه ملّت های جهان باشد. نگارنده در مقالة پیشِ رو با عنایت به ویژگی های حاکم آرمانی (کاریزماتیک)، بر اساس نظریّه ماکس وبر، بر آن شده است تا به بررسی شخصیّت سیاوش بپردازد.
گونه شناسی تحلیل انقلاب اسلامی ایران مبتنی بر نظریه کاریزماتیک ماکس وبر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل گران انقلاب اسلامی بر اساس نظریه ها و رویکردهای مختلف، تاکنون تحلیل های بسیاری را ارائه کرده اند. در این بین گروهی در تحلیل انقلاب اسلامی از نظریه اقتدار فرهمندانه «کاریزماتیک»؛ «ماکس وبر» بهره گرفته اند و بر این مبنا از امام خمینی نیز به عنوان رهبری کاریزما نام برده اند. پژوهش حاضر با هدف گونه شناسی انواع تحلیل هایی که از انقلاب اسلامی بر اساس نظریه کاریزماتیک وبر ارائه شده؛ به دنبال پاسخ به این سئوال است که «انواع تحلیل ها از انقلاب اسلامی مبتنی بر کاریزماتیک وبر چندگونه است؟» طی تحقیق تحلیل های ارائه شده از انقلاب اسلامی بر اساس نظریه کاریزماتیک وبری بر مبنای دیدگاه شخصیت های محوری در هرگونه مورد بررسی قرارگرفته و در سه گروه انطباقی، ترمیمی و انتقادی، گونه شناسی و تبیین شده است. این پژوهش با روش ترکیبی، توصیفی تحلیلی و تفهمی ا نجام گرفته است .
نگاهی انتقادی به ارتباط دانش و دین در جامعه شناسی دین ماکس وبر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار می کوشیم تا ضمن استخراج دیدگاه وبر درباره ارتباط دانش و دین به عنوان یکی از مهمترین نظریات او، توضیح دهیم که چگونه این دیدگاه که خود مبتنی بر جامعه شناسی دین وبر است، به تعارض میان دانش به معنای اعم آن (شامل علوم طبیعی و انسانی) و دین خواهد انجامید. این مقالله شامل پنج بخش اصلی است: در بخش اول (مقدمه) نقشه روابط ممکن بین دانش (علم) و دین را طرح می کنیم و سپس در بخش دوم جایگاه وبر به عنوان یکی از قایلین به تعارض بین دانش و دین در آن نقشه را مشخص خواهیم کرد. در بخش سوم مقالله، انتقادات وارد بر دیدگاه وبر با نگاهی به نظریات ولترستورف طرح خواهند شد و نهایتاً در بخش چهارم با نگاه انتقادی به موضع وبر، راه حلی برای آنچه او تعارض بین دانش و دین می خواند ارایه خواهیم کرد. این راه حل، مسیری است که به علمای دین و دانشمندان امکان می دهد از هر دو ساحت اندیشه بشر یعنی دانش و دین، به نحوی روش مند و فلسفی در ساختار شناخته شده جامعه شناختی بهره برند و در عین حال با یکدیگر گفت وگو کنند. بخش آخر این نوشتار نیز به نتیجه گیری بحث و بیان رابطه دانش جامعه شناسی و دین با توجه به مقدمات ذکرشده در مقالله اختصاص خواهد داشت.
ماکس وبر و بازسازی منطق استعلایی کانت در منطقِ تکوینیِ علم اجتماعی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هر مجموعه معرفتی، به ضرورت، از روش و منطقی تبعیت می کند. وبر از بنیان گذاران علم اجتماعی، مدعی است که از منطق تکوینی برای این علم استفاده می کند. از سویی وی را از جمله اندیشمندان نوکانتی به حساب می آورند، لذا پرسش اصلی مقاله این است که چگونه منطقِ استعلایی کانت در منطقِ تکوینی بازسازی شده است. برای پاسخ به پرسش مذکور، از روش توصیفی – تحلیلی استفاده شده است. نتایج حاکی است؛ همان گونه که نسبت امرِ پیشینی؛ یعنی فلسفه، و امرِ پسینی؛ یعنی علم تجربی، در منطق کانت، معیت است، بدین معنا که فلسفه، امکان علم تجربی را فراهم می آورد، در منطقِ وبر نیز همین مسأله جاری است؛ البته با تحولات مفهومی که در منطق وبر شکل گرفته است. علم، گران بار از ارزش است. ارزش ها، بخشی از واقعیت را معنادار می سازد. در ذیل ایده های ارزش گذار، نوع مثالی شکل می گیرد؛ هم چون نومن های کانتی، تعیین حدود می کند، تا امر فوق، به واسطه مفهوم امکان عینی از دیدگاه معرفت تعمیمی، کافی؛ و نه ضرورت متافیزیکی، تحقق یابد.
مطالعه تطبیقی رویکرد شیعیان و اهل سنت در مقابله با غالیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیدایش غلو در میان برخی از مسلمانان و ظهور فرقه های غالی، واکنشهای شدید سایر مسلمانان را علیه غالیان به دنبال داشت. نسبت دادن الوهیت، نبوت و علم غیب به افراد، و اعتقاد به تشبیه، تناسخ، رجعت، بداء و اباحه در نگاه اهل سنت از عناصر شکل دهنده غلو تلقی شد، در حالی که «رجعت» و «بداء» از عقاید کلامی امامیه هم هستند. این پژوهش با رویکرد توصیفی تحلیلی نگاشته شده، و به بررسی شباهتها و تفاوتهای دیدگاه شیعه و اهل سنت در انگاره های غلوآمیز می پردازد. همچنین گرایش به غلو بر مبنای کنشهای اجتماعی چهارگانه نظریه جامعه شناسی «ماکس وبر» مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته، تا روشن گردد که اهل سنت و شیعیان تا چه اندازه نسبت به غلو دانستن برخی باورها، با یکدیگر هم داستان هستند و ریشه تفاوتهای میان آنان در چیست؟ فرضیه اول تحقیق، این است که دیدگاههای شیعه و سنی در تقابل با غلو بسیار به هم نزدیک است و گرایشهای عام به غلو در میان مسلمانان به خصوص شیعیان، عمدتاً معطوف به کنشهای نوع سوم و چهارم بوده است.
روایتی کاریزماتیک از ظهور و افول داعش، احتمال یابی جنبشی بدیل و محظورات کاریزما در مقایسه با ولایت معنوی در نظام شیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال هفتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷ (پیاپی ۵۷)
143 - 172
حوزه های تخصصی:
بن مایه افکار عمومی این روزها ظهور و افول جنبش داعش است. در این مقاله ضمن خوانشی کاریزماتیک از ظهور و افول داعش، به کار ویژه دو سویه کاریزما نظر به مقدورات و محظورات آن توجه شده است و ضمن تمایز آن از بدیل اسلامی اش "ولایت معنوی"، نیمه تاریک کاریزما نیز ملحوظ شده است. رویکرد غالب مقالات موجود جاذبه پیامبر و ولایت معنوی در نظام شیعی را نوعی کاریزما انگاشته اند. اگر عشق به ولایت در اندیشه شیعی را از نوع کاریزما بدانیم، آن گاه نا خواسته به مقتضای هویت کاریزما، افول و جایگزینی آن را پس از چند دهه پذیرفته ایم. هدف نظری مقاله بررسی محظورات کاریزما در مقایسه با بدیل آن ولایت معنوی در نظام شیعی و هدف راهبردی و استراتژیک آن بررسی چرایی افول زود هنگام داعش با استدلال به نظریه پردازی ماکس وبر است و هدف کاربردی، بررسی احتمال عقلایی ظهور بدیل داعش است. نتیجه نظری مقاله، تفوق ولایت معنوی بر کاریزما و مهم ترین یافته راهبردی و استراتژیک آن، احتمال عقلایی در ظهور جنبشی شبه داعشی است. روش تحقیق مقاله تحلیلی، انتقادی، با استفاده از منابع کتابخانه ای و بهره وری از نظریه پردازی ماکس وبر، کولاکوفسکی و هانا آرنت است.
تحلیل الگوهای کنش فعالان حزبی در ایران (موردمطالعه احزاب دهه 60 تا 90)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
حزب یکی از مهم ترین شاخص های توسعه سیاسی و عاملی جهت ثبات و مشارکت سیاسی است. تاریخچه تحزب در جامعه ایرانی، به عصر مشروطه بازمی گردد. تأسیس ها، انشقاق ها و انحلال های پی درپی احزاب از مشروطیت تا به امروز، حکایت از وجود مسائل عدیده، پیش روی این پدیده اجتماعی دارد. بیشتر مطالعات موجود در زمینه ی احزاب سیاسی بر عوامل ساختاری و کلان اجتماعی، نظیر ویژگی های دولت، مناسبات قدرت و فرهنگ سیاسی تمرکز داشته اند و کنش فعالان حزبی کمتر موردبررسی و تحلیل قرارگرفته است. بررسی الگوهای کنش فعالان حزبی در دهه های 60 تا 90 خورشیدی، می تواند به فهم بهتر ما از آسیب های پیش روی این پدیده اجتماعی کمک کند. در این تحقیق با رویکردی متأثر از نظریه کنش ماکس وبر، متون مرتبط با تأثیرگذارترین احزاب در دهه های موردنظر بررسی شد. یافته های تحقیق نشان می دهد که الگوی کنش فعالان حزبی بیش از آنکه عقلانی (به عنوان لازمه فعالیت و تحکیم احزاب) باشد احساسی و سنتی بوده، بنابراین پدیده تحزب دچار چالش های اساسی است. دلیل وجود چنین چالش هایی، پیش روی کنش فعالان حزبی، موضوعی است که خود تحقیقات مجزایی را می طلبد.
عقلانیت کنش اجتماعی، از منظر حکمت اسلامی در مواجهه با سنت وِبری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
عقلانیت و کنش، واژه هایی هستند که از حیث انتزاعی، به معنای برخاستگی از عقل و اراده اند، اما از حیث انضمامی، مبتنی بر چگونگی نگاه به ماهیت و قوای إدراکی و حرکتیِ انسان، معنای خاص خود را پیدا می کنند. بر همین اساس، در تحلیل وِبر، عقل و کُنش، به روش و عمل برآمده از عقل عملی خودبنیاد و عقلانیت کُنش اجتماعی، نیز به داشتن محاسبه ریاضی وار برای دست یابی به اهداف زندگی، تقلیل و جامعه غربی، جامعه ای عقلانی و در عین حال، مبتلا به بحران معنویت دانسته شده است. اما حکمای اسلامی، مبتنی بر نگاه خود، به ماهیت و قوای انسان، عقل را به معنای ظرفیت ادراک معانی؛ و کُنش را نیز منبعث از إراده برخاسته از قوه شوقیه متاثر از قوا وگرایشات نفوس سافل و عالی انسان می دانند؛ بنابراین، عقلانیت کُنش اجتماعی را به معنای مبتنی کردن کُنش های اجتماعی، بر ظرفیت ادراک معانی مجرد، در مراتب و مصادیق مختلف آن، تعریف و رعایت روش و محاسبه منطقی در کُنشِ اجتماعی را تنها یکی از معیارهای عقلانی بودن در نظر می گیرند و از این حیث، جامعه را نیز دچار بحران معنویت نمی کنند.</span>
ناخشنودی های مدرنیته از دیدگاه جامعه شناسان کلاسیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۷ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
873 - 890
حوزه های تخصصی:
مدرنیته همچون سیلابی خروشان همه وجوه زندگی انسان را با نیرویی مقاومت ناپذیر دگرگون کرده است. فراگیری، گریزناپذیری و تداوم تحولات مدرن موجب شده که بحث و نظر درباره جنبه های روشن و تاریک مدرنیته به قشری خاص در جامعه ای خاص محدود نشود و همواره و در هر جا موضوعیت داشته باشد. مدرنیته در هر مرحله از پیشروی اش، در کنار دستاوردهای خیره کننده اش، مسائلی را به وجود آورده است که برای انسان قدیم تصورناپذیر بود. این مسائل شگفتی برانگیز بزرگ ترین اندیشمندان هر عصر را به تأمل واداشته است. با توجه به پویایی های مدرنیته، بدیهی است که شکافی عظیم، ما را از مسائل انگیزش بخش اندیشمندان کلاسیک جدا می سازد. اما کلاسیک های جامعه شناسی اهمیت خود را در روزگار ما حفظ کرده اند، چراکه ما در یک چیز با آنها شریکیم: تحول بی وقفه و بحران های برخاسته از آن. در این مقاله نشان می دهیم که سه تن از جامعه شناسان کلاسیک بحران های عصر خود را در چه چیزی می دیدند و این مهم چگونه در روش شناسی آنها بازتاب یافته است.
مفهوم مدرن زمان و ماهیت علم اجتماعی ماکس وبر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مفهوم «زمان» در فضای مدرن، به صورت امرِ غیرفطری و اکتسابی مطرح می شود که موجب وحدت و کثرت امور می شود. زمان از نظر کانت، به معنای زمان فیزیکی – ریاضی، در نظر هگل به معنای زمان روحی – تاریخی مطرح است. وبر نیز معنای جدیدی از زمان را برای ترسیم هویت علم اجتماعی مطرح نمود. در این مقاله، بحث از هویت زمانِ وبری و ماهیت علم اجتماعی در پرتو آن، مدنظر قرار گرفته است. روش این پژوهش، توصیفی – تحلیلی است. یافته های پژوهش حاکی از این است که: متعلق علم هماره واقعیت است؛ و واقعیت کل منفرد و شخصی بوده و امر جهان شمول نیست. واقعیت بر اساس فرایند تحول تاریخی؛ و در شرایط کافی تحقق یافته است. واقعیت، لحظه ای است که به واسطه قرابت گزینشی، بین اموری همچون اَشکال و صورت ها اجتماعی با افکار و ایده ها به همدیگر پیوند یافته، پاره ای از امور به واسطه ربط ارزشی برای انسان مدرن معنادار می شوند که معلول آن، روح سرمایه داری است.
قشربندی و نابرابری اجتماعی: بررسی دیدگاه ماکس وبر در رابطه با قشربندی اجتماعی
حوزه های تخصصی:
یکی از مفاهیم اساسی که لازم است در توصیف ساختار اجتماعی هر جامعه ای بررسی و تحلیل شود، نظام قشربندی اجتماعی آن جامعه است. پژوهش حاضر از نوع پژوهش های مروری-اسنادی و کتابخانه ای می باشد که یافته های آن با مراجعه به منابع مختلف جمع آوری و طبق اهداف تحقیق دسته بندی شده است. جامعه شناسان برای توصیف نابرابری هایی که در جوامع بشری میان افراد و گروه ها وجود دارد، از قشربندی اجتماعی سخن می گویند. ما غالباً وقتی به قشربندی فکر می کنیم؛ چیزهایی مثل دارایی ها یا مالکیت را در نظر داریم امّا قشربندی می تواند بر پایه ویژگی های دیگری مثل جنسیت، سن، اعتقاد دینی یا درجه نظامی نیز شکل بگیرد، از همین رو در این تحقیق سعی شده تا قشربندی و نابرابری اجتماعی از دیدگاه ماکس وبر شرح داده شود. کوشش عمده وبر این بود که تبیین جدیدی از نظام سرمایه داری معاصر در مقابل تحلیل اقتصادی مارکس که حاکی از تسلط ساخت زیربنا برساخت روبنا، سیاسی و فرهنگی است پیشنهاد کند. رویکرد وبر به قشربندی اجتماعی بر مبنای تحلیلی که مارکس پرورانید بنا می شود، ولی او این تحلیل را شرح و بسط داد. یکی از جنبه های مهم تحلیل وبر این است که قشربندی را به عوامل اقتصادی تقلیل نمی دهد بلکه آن را چند بٌعدی می بیند.
حکم روایی شهری و طبقه کارگر جهان سوم: برخی ملاحظات روش شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال نوزدهم مهر ۱۳۹۸ شماره ۷ (پیاپی ۷۱)
153-175
برخی از پژوهش گران مانند پیتر لوید تلاش کرده اند که با ترکیب دیدگاه مارکس و وبر یک چهارچوب تحلیلی را برای تحلیل طبقاتی شهرهای جهان سوم ارائه کنند. باوجوداین، تحلیل ساختار اصلی کتاب نشان داد که ترکیب دیدگاه مارکس و وبر به مجموعه ای از تناقض های روش شناختی منجر شده است. نخست، درحالی که لوید وجود طبقه کارگری را در جهان اول بدیهی در نظر می گیرد، مفهوم طبقه در سنت وبر یک هویت ممکن است. دوم، درحالی که لوید با تبعیت از مارکس بیان می کند که لایه بندی طبقاتی تعیین کننده لایه بندی های قومی و نژادی است، سنت وبر بر تأثیر متقابل این میدان ها تأکید می کند. هم چنین، درحالی که او مناسبات میان طبقات اقتصادی و نظم سیاسی دولت را ازمنظر رویکرد مارکس تبیین می کند، اما از تبیین مناسبات میان قشربندی های اجتماعی با نظم سیاسی دولت که در نظریه وبر اهمیت دارد غفلت می ورزد. افزون براین، درحالی که لوید لایه بندی طبقاتی را یک امر شهری و قشربندی های نژادی و قومی را امری غیرشهری (روستایی) می داند، قشربندی های نژادی و قومی در سنت وبر از ارکان اصلی سازمان شهری به شمار می روند. درنهایت، او بدون آن که رویکرد نهایی خود را تبیین کند، فردگرایی روش شناختی وبر را به نحو ساده انگارانه ای با جمع گرایی هستی شناختی مارکس ترکیب می کند.