فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۶۱ تا ۳٬۰۸۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
روان شناسی مثبت با تمرکز بر توانایی های انسان مسیر رسیدن به آرامش را به جوامع بشری معرفی می کند. سلیگمن (Seligman) بنیان گذار این علم، با تبیین هیجان های مربوط به زمان (حال، گذشته، آینده) درصدد بیان چیزی است که ارسطو آن را «زندگی خوب» نامید. لذا، از نظر سلیگمن ماهیت شادی پایدار در گذشته، کسب «رضایتمندی» است. لکن او در زمان گذشته با به کارگیری مؤلفه های ذیل: «شیوه تغییر اندیشه افزایش شکرگزاری آموختن گذشت و بخشش»، رسیدن به رضایتمندی را قابل حصول بیان می کند. بر این اساس رضایت از زندگی بر مؤلفه های شناختیِ فرد استوار است. از طرفی، یکی از مفاهیم متعالی عرفان اسلامی نیز «رضایتمندی» است که با شناخت خویشتن و تبیین آموزه های مثبت گرایانه قابل دستیابی است. مولانا نیز با نگرشی مثبت و با محوریت انسان کامل، به آموزه های اخلاقی عنایت ویژه ای دارد. مطالعه چنین میراث گرانبهایی با رویکرد نوین، مبیّن این حقیقت است که مسائل نظری از جهان بینی و مواریث فرهنگی جدا و ناآشنا نیستند. در این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی ، برای دستیابی به رضایتمندی، به شناسایی و تطابق مؤلفه های روان شناسی مثبت در مثنوی پرداخته شده است. پرسش اصلی مقاله حاضر در متن مثنوی این است که، کسب رضایتمندی به عنوان نیاز بنیادی انسان امروزی، به چه میزان با مؤلفه های مطرح شده سلیگمن تطابق دارد؟ نتیجه یافته های تحقیق نشان می دهد دستاوردهای مشترک هر دو اندیشمند حاصل پیوند عمیق با «ایمان» و «معنویت» است. اما دیدگاه مولانا در این سنجه فربه تر می نماید زیرا با تکیه بر ارزش های معنوی الهی و عرفان اسلامی، رهنمونی برای رسیدن به سعادت ابدی است.
بررسی عوامل و نشانه های راوی اعتمادناپذیر در رمان نوجوان وقتی مژی گم شد و اثرگذاری آن بر عنصر غالب معرفت شناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی عوامل و نشانه های راوی اعتمادناپذیر در رمان نوجوان وقتی مژی گم شد و اثرگذاری آن بر عنصر غالب معرفت شناسانه مهدیه رحیمی نژاد* ایوب مرادی** مصطفی گرجی*** علی میرزایی**** چکیده وجود تکنیک های روایی و نکات فنی در متن، به ویژه متنی که برای مخاطبان کم سن نگاشته شده است، ضرورت نقد و بررسی متون را بیش ازپیش آشکار می کند. در این میان بررسی راوی اعتمادناپذیر در رمان نوجوان اهمیت بیشتری دارد؛ زیرا نویسنده قصد دارد با ایجاد تناقض و عدم قطعیت و تعلیق در متن با استفاده از راوی نامعتبر، خواننده ی نوجوان را از مخاطب پذیرای متن به منتقد آگاه تبدیل کند. این پژوهش با استفاده از شیوه ی توصیفی تحلیلی، به بررسی علل و شواهد اعتمادناپذیری راوی و تأثیرگذاری آن بر وجه معرفت شناسانه در رمان نوجوان وقتی مژی گم شد از حمیدرضا شاه آبادی می پردازد تا بدین وسیله با گره گشایی از تعلیقات و تناقضات موجود در متن، گامی در راستای افزایش توانایی خوانش انتقادی خوانندگان نوجوان بردارد. حاصل پژوهش نشان می دهد که از یک سو عواملی همچون کودک بودن، درگیری شخصی راوی در داستان و فاصله ی نگرشی راوی با شخصیت های داستان با نشانه های محتوایی مانند گزارش ناکافی دادن، تناقض میان واقعیت های داستانی و دیدگاه راوی و اعتراف های راوی به دروغ گویی خویش باعث کاهش اعتماد مخاطب در قبال راوی می شود و از سوی دیگر، این داستان که بیشتر به شناخت و کشف علل و عوامل حوادث داستان می پردازد، در بعد معرفت شناسانه برجسته تر است و راوی اعتمادناپذیر با تناقضاتی که در متن ایجاد می کند، وسیله ای است که این شناخت و معرفت را به چالش می کشد و آن را امری نسبی قلمداد می کند. * دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیام نور mahdiyehrahiminezhad1361@gmail.com ** دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیام نور، تهران، ایران ayoob.moradi@pnu.ac.ir (نویسنده ی مسئول) *** استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیام نور، تهران، ایران gorjim111@yahoo.com **** دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیام نور، تهران، ایران ali.pedrammirzaei@gmail.com تاریخ دریافت مقاله: 5/4/1400 تاریخ پذیرش مقاله: 3/3/1401
شناخت الگوی فهم و گرایش هرمنوتیک آذریزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت الگوی فهم و گرایش هرمنوتیک آذریزدی عبدالله واثق عباسی * اکرم عارفی** چکیده مهدی آذریزدی پدر ادبیات کودک و نوجوان ایران است. از میان آثار وی مجموعه ی قصه های خوب برای بچه های خوب مقبولیت و محبوبیت بسیاری یافته است و پرتیراژترین اثر ادبیات کودک محسوب می شود. در مقاله ی حاضر برای یافتن الگوی فهم و گرایش هرمنوتیک آذریزدی پس از بررسی 121 قصه ی بازنویسی شده و طبقه بندی تفاوت های بازنویسی با قصه های مأخذ، هفت دسته تغییر مشخص شد. این تغییرات هفتگانه متأثر از سه مرحله فهم آذریزدی است: 1. فهم از متون کهن؛ 2. فهم از وظیفه و رسالت خود و 3. فهم از مخاطب. بر اساس یافته های تحقیق، آذریزدی در هر یک از این مراحل به امکان فهم عینی متن و فهم درست و برداشت واحد از متن معتقد است. از نظر او معنا و کارکرد کلمات ثابت است و با تصریح بر مفاهیم اخلاقی به مخاطبش نیز اجازه نمی دهد فهمی متفاوت یا مخالف با هدف قصه هایش داشته باشد؛ بنابراین الگوی فهم آذریزدی با هرمنوتیک سنتی و به طور خاص با نحله ی شلایر ماخر منطبق است. * دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سیستان و بلوچستان vacegh40@yahoo.com (نویسنده ی مسئول) ** دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سیستان و بلوچستان akram_arefi@yahoo.com تاریخ دریافت مقاله: 5/3/1400 تاریخ پذیرش مقاله: 20/11/1400
بازآفرینی شعر حافظ در شعر معاصر از منظر آشنایی زدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۵۳)
231-266
حوزههای تخصصی:
آرمینه کاظمی سنگدهی* احمد گلی ** ناصر علیزاده خیاط*** چکیده آشنایی زدایی از مفاهیم کاربردی نقد ادبی فرمالیسم روسی است. بر مبنای این نظریه، کار شاعر یا هنرمند، آشنایی زدایی در کلام و شعر است. ازآنجایی که کثرت کاربرد، به عادی شدن مسائل زیبایی شناسی و بی تأثیرشدن لذت شاعرانه ی مخاطب منجر می شود؛ هنرمند وظیفه دارد با بهره گیری از شگردهای زبان شاعرانه، غبار عادت را از کلام و شعر بزداید و به درک عمیق تر مخاطب از اثر ادبی و هنری کمک کند. بی تردید در عرصه ی شعر و ادب، بدون بهره گیری از اشعار شاعران پیشین، آفرینش شعری نو امکان پذیر نیست. در بازآفرینی سروده های متقدمین، ارتباط اجزای ساختار، جنبه های ادبیت متن، وجه غالب و برجسته سازی موتیف های خاص متون کهن دستمایه ی شاعران قرار می گیرد تا با بیانی دیگر به مضمون آفرینی و ترکیب سازی واژگانی بپردازند. قرن هاست که فرهنگ و ادبیات سرزمین ما، تحت تأثیر غزلیات حافظ است. پیوند شعر معاصر با غزلیات حافظ در تمام انواع شعر، سنتی، نیمایی، سپید و گفتار دیده می شود. در این پژوهش با رویکرد ساختاری و به شیوه ی توصیفی- تحلیلی، آشنایی زدایی های شعر معاصر از غزلیات حافظ بررسی شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که شاعر معاصر در بسیاری موارد با بهره گیری از انواع هنجارگریزی، اشعار خواجه را به سبک و سیاق خویش تغییر می دهد و با توجه به اهداف شاعرانه ی خویش به آشنایی زدایی دست می زند و گاه به ساخت واژگانی تازه می پردازد و گاه به مضامین غزلیاتش از زاویه ای دیگر می نگرد تا ضمن برجسته سازی وجوه غالب اشعار حافظ، مخاطب را به شگفتی وادارد. * دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان armineh.kazemi@gmail.com (نویسنده ی مسئول) ** استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان ah.goli@yahoo.com *** استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان nasser.alizadeh@gmail.com تاریخ دریافت مقاله: 15/6/ 1400 تاریخ پذیرش مقاله: 21/1/1401
هستی شناسی شعر احمد شاملو با تأکید بر سه مفهوم «انسان»، «زندگی» و «مرگ»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مواجهه با اثر ادبی، مستلزم کنش های متعدد آگاهی است. آثار ادبی، به ویژه شعر، معمولا دارای ساختار پیچیده و چند لایه می باشد و این امر، موجب می شود برای درک یک متن ادبی، سطوح مختلف ادراکی با یکدیگر وارد تعامل شوند. یکی از این جنبه ها، بررسی مفاهیم برجسته در آثار ادبی است. در این مطالعه به بررسی مفاهیم «انسان»، «زندگی» و «مرگ» در شعر شاملو از منظر «هستی شناسی» پرداخته شده است. بر اساس یافته های مطالعه حاضر، می توان چنین ادعا کرد که «انسان» پایه و اساس شعر شاملو است و سایر مفاهیم شعری در سروده های وی، حول مفهوم «انسان» می چرخند. شاملو خود را در برابر «انسان» مسئول می داند و نمی تواند رنج او را نادیده بگیرد. همچنین بر اساس یافته های حاضر، «زندگی» در شعر شاملو سرشار از امید است. وی معتقد است که «زندگی» در همه جا جریان دارد و در همه شرایط باید امید و دلخوشی «انسان» حفظ شود. در این پژوهش، «مرگ» به عنوان آخرین مفهوم، مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس یافته های پژوهش، «مرگ» در شعر شاملو، تنها به معنای پایان یافتن زندگی مادی نیست، بلکه ناامیدی و تن دادن به ظلم و بسیاری موارد دیگر می توانند مصداق مرگ باشند.در نهایت چنین نتیجه گیری می شود که «انسان» در شعر شاملو نقش محوری دارد و از آنجا که «زندگی» در نزد وی بسیار بااهمیت تر و لذت بخش تر از «مرگ» است معتقد است که برای دست یافتن به یک «زندگی» شرافتمندانه و آرمانی باید تلاش کرد.
تحلیل رده شناختی رویدادهای حرکتی درافعال زبان قرآن- رویکردی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویدادهای حرکتی مفاهیمی هستند که در جهان خارج از ذهن رخ می دهند و غالباً به وسیله افعال، مفهوم سازی می شوند.این رویدادها در زبان های مختلف به شکل های گوناگون رمزگذاری می شوند. تنوع در نحوه رمزگذاری رویدادهای حرکتی، سبب تقسیم بندی رده شناختی زبان ها می گردد. این پژوهش بر مبنای بازنمایی مفاهیم معنایی رویدادهای حرکتی در افعال زبان قرآن انجام گرفت تا مشخص شود که آیا رویدادهای حرکتی مطابق آنچه تالمی (2007) ادعا می کند، در رابطه با افعال زبان قرآن نیز صادق است یا خیر؟ در قرآن کریم انواع مختلف افعال حرکتی به منظور مفهوم سازی امور انتزاعی مثل پاداش، عذاب، حساب، ذکر استفاده شده است. این مفاهیم گاهی از طریق افعال حرکتی شیوه نما بیان می شود که مسیر در آن ها از طریق تابع، مفهوم سازی شده است و گاهی مسیر در خود فعل واژگانی شده است. تابع در زبان قرآن معمولاً در قالب سازه هایی همچون حروف جر یا سایر سازه های معنایی مرتبط با فعل بیان می شوند. براساس رویکرد شناختی تالمی، زبان ها به دو گروه «فعل بنیاد» و «تابع بنیاد» تقسیم می شوند. در گروه اول رویدادهای مربوط به پویایی نیرو، همچون مسیر، شیوه و سبب از طریق فعل و در گروه دوم، در قالب مداری بر حول ریشه فعل و از طریق تابع بازنمایی می شوند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که رده شناسی افعال زبان قرآن بر روی پیوستاری (فعل بنیاد/تابع بنیاد) قرار دارد که به سمت تابع بنیاد بودن گرایش بیشتری دارند.
معرفی متن مدایح حسینیه و بررسی مشخّصات سبکی برجسته آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۳
77 - 112
حوزههای تخصصی:
فتحعلی شاه قاجار (1212-1250 ق.) با گردآوردن شاعران و ارج نهادن به ایشان، به احیای شعر دربار پرداخت. این کار سبب شد تا در زمان او، تذکره های مهمّی تألیف گردد و احوال و اشعار شاعران در این تذکره ها ثبت و ضبط شود. از تذکره های مهمّ این دوره که هنوز به چاپ نرسیده و درباره آن تحقیقات اندکی نیز انجام شده، تذکره «مدایح حسینیه » نوشته عبدالباقی اصفهانی (متوفی 1238 ق.) است. این کتاب تذکره ای عصری، ممدوحی (مناقبی) و محلّی است و به دلیل این ویژگی ها ارزش تاریخی ویژه ای دارد. همچنین نثر ادبی و موسیقایی آن نیازمند بررسی و تحلیل ادبی است. هدف از این جستار، شناختن ارزش های تاریخی و محتوایی و ویژگی های ادبی این کتاب است. بدین منظور با روش تحلیلی -توصیفی و ابزار کتابخانه ای، به شناسایی و معرّفی نسخه های این کتاب و بررسی ارزش تاریخی و ویژگی های خاصّ فکری، زبانی، و ادبی آن پرداخته شده است. بر اساس بررسی های این جستار، مدایح حسینیه به دلیل توجه به گونه غالب شعر شاعران و نیز بیان شرح حال شعرای گمنام و اطّلاعات منحصربه فرد از زندگی آنان و نیز به دلیل ارائه نمونه های مفصل شعری از آنان، از نظر تاریخ ادبیّات ارزشمند است؛ همچنین، به علّت بسامد بالای سجع پردازی ها و قرینه سازی های لفظی و نیز کاربرد فراوان ترکیبات خلّاقانه و صورت های تشبیهی و استعاری، ارزش های ادبی چشمگیری دارد. بر همین اساس، تصحیح و چاپ این کتاب ضرورت دارد.
بررسی مقایسه ای کهن الگوها در کمدی الهی و حی ابن یقظان ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کی از کلیدی ترین اصطلاحات در روانشناسی یونگ « ناخودآگاه جمعی» است. محتویات ناخودآگاه جمعی را «کهن الگوها» تشکیل می دهند که یونگ آن را شکل های روانی بقایای قدیم، ذاتی و موروثی ذهن بشر و خارج از دایره رویدادهای زندگی افراد معرفی می کند. ردپای کهن الگوها را در آثار ادبی ارزشمند جهانی می توان یافت و بررسی تطبیقی آثار از این زاویه، یکی از زمینه های مهم پژوهش های ادبی محسوب می شود. هدف این تحقیق به روش کیفی تحلیل متون، آن است که با بررسی دو اثر مهم ادبی، کمدی الهی دانته و داستان حی بن یقظان ابن سینا از منظر کهن الگوها، به نقاط اشتراک و افتراق آنها و علل این شباهت و تفاوتها بپردازد. نتایج تحقیق نشانگر آن است که کهن الگوهای سفر، سایه، پیرخردمند و خویشتن در هر دو اثر مشترک است که با توجه به نظریه «ناخودآگاله جمعی» یونگ قابل تبیین می باشد. ولادت مجدد و گذر از آب نیز از نقاط افتراق دو اثر ادبی است.
بررسی حکایت و منظومه ی بلوچی «باگین بَشکرد» و مقایسه ی آن با حکایت امیرنصر سامانی و قصیده ی «بوی جوی مولیان» رودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۵۳)
121-150
حوزههای تخصصی:
داستان سرایی در ادبیات ایرانی سابقه ی دیرینی دارد و در این میان، اقوام ایرانی به ویژه بلوچ ها جایگاه خاصی دارند. ازجمله داستان های مشهور در ادبیات بلوچی، ماجرای برانگیختن سیَدخان برای دیدار و وصال محبوب در هجران، به وسیله ی شاعر بلوچ، ابراهیمِ راسکی، است که شباهت زیادی به حکایت برانگیختن امیرنصر سامانی به وسیله ی رودکی برای بازگشت به بخارا دارد. ابراهیم راسکی سراینده ی منظومه ی «باگین بَشکرد» از شاعران برجسته ی ادبیات بلوچی در اواخر قرن سیزدهم هجری است. این منظومه سراسر در وصف دلدار و اسب خان و مسیر راهی است که خان آن را می پیماید. ابراهیم با منظومه ی خود، خان را برانگیخت تا به سرعت برای دیدار و وصال دلدار به شهر او برود و این منظومه ازاین جهت، با بوی جوی مولیان رودکی قابل تطبیق است. رودکی قصیده ی بوی جوی مولیان را در قرن سوم و ابراهیم راسکی منظومه ی باگین بَشکرد را در قرن سیزدهم هجری قمری سروده اند. این پژوهش به روش توصیفی و تحلیل محتوا انجام شده است و نشان می دهد که سرایندگان دو منظومه در توصیف مناظر و شخصیت ها و مسیر راه مهارت خاصی داشته اند. هدف اصلی تحقیق، معرفی داستان گمنام سیدخان و فاطمه و بیان همانندی های آن با حکایت امیر نصر و قصیده ی بوی جوی مولیان رودکی است. خنیاگران بزرگ، نسل به نسل عامل ماندگاری منظومه ی باگین بشکرد بوده اند و آوازخوانان معاصر همچنان این منظومه را در مجالس بزم و موسیقی می خوانند. * دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه دریانوردی و علوم دریایی چابهار ajehandideh@yahoo.com تاریخ دریافت مقاله: 17/10/1400 تاریخ پذیرش مقاله: 27/1/1401
بررسی موقعیت های روایت شنو در حکایت های شرح تعرف (با تکیه بر الگوی ژپ لینت ولت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساختارگرایی نظریه ای است که به شناخت، مطالعه و بررسی روایت ها براساس قواعد و الگوهایی که ساختار بنیادین آنها را به وجود آورده است، می پردازد. طرح در هر داستان یکی از اساسی ترین عناصر روایت و مهم ترین جزئی است که در تحلیل های ساختارگرایان مورد واکاوی قرار می گیرد. ژپ لینت ولت(2018) بر این عقیده است که در هر داستان یک گفتمان روایی بر محور وجوه روایت وجود دارد. در شرح تعرف مستملی بخاری با تکیه بر جایگاه روایت شنو سه گونه روایت با پیام های مختلف در جهان داستان شرح تعرف شکل گرفته است. بر همین اساس در این پژوهش برآنیم تا با تکیه بر الگوی لینت ولت و با تمرکز بر جایگاه روایت شنو به تحلیل ساختار و معنا در جهان داستان حکایت های این کتاب بپردازیم. نتایج پژوهش حاضر که به شیوه توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای فراهم آمده، نشان می دهد که با تکیه بر نظریه لینت ولت در جهان داستان این کتاب سه گونه روایت مختلف وجود دارد به طوری که هر یک از آن ها دارای یک گفتمان روایی خاص است.
بررسی مضمون های به کار رفته در اشعار عامیانه کُرمانجی
حوزههای تخصصی:
شعر و ترانه در ادبیات شفاهی کرمانجی شمال خراسان جایگاه ویژه ای دارد، زیرا آفریده ذهن مردمی است که با آن زندگی می کنند، و در حقیقت مطابق با فرهنگ، اطلاعات بومی، آداب و رسوم، عواطف و اعتقادات و همه آن خصایصی شکل گرفته است که مردم عامی از گهواره تا گور با آنها سر و کار دارند. اکثر این سروده ها بیان کننده احساسات و درد و رنج مردم و در واقع کشمکش ها و فراز و فرودهای زندگی بشر هستند، به ویژه برای مادران که در واقع راهی برای بیان دردها و رنج های آنان محسوب می شود. در واقع مادر، نگفته ها و دردهای خود را در قالب این ترانه ها بیان می کند. مضامین این اشعار متنوّع است ولی پربسامدترین آنها به 9 دسته تقسیم می شوند که عبارتند از: گله از بی وفایی یار، گله و شکایت از روزگار، بی وفایی دنیا، بیان غم و اندوه دل، بیماری یار، غم فرزند، کوچ ایل، به غربت رفتن به دنبال یار و بیان عشق و عاشقی. چون مخاطب این اشعار مردم عامی هستند و شعر می خواهد تا با چنین مخاطبی ارتباط برقرار کند به همین خاطر انعکاس احساسات همین افراد می باشد. تصاویر به کار رفته در این اشعار همانند مضامین آن بسیار ساده و طبیعی است و همه برگرفته از عناصر طبیعت و زندگی ساده مبتنی بر دامداری و کشاورزی است و در آنها اجزاء پیچیده و مجرّد و غیر ملموس دیده نمی شود.
نگرشی انتقادی به خیامانه ها بر مبنای نظریۀ اضطراب تأثیر هرولد بلوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
89 - 105
حوزههای تخصصی:
بیش از یک قرن است که بحث رباعیات منسوب به خیام، به ویژه رباعیات عرفانیِ منسوب به او، مسئلۀ موردتوجه خیام پژوهان است. در این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش هستیم که چرا تفکر عرفانی، رباعیات خیام را به نفع خود مصادره کرده است؟ خوانش انتقادی متون بر مبنای نظریۀ اضطراب تأثیر هرولد بلوم، می تواند در این زمینه راه گشا باشد. در این نظریه به تأثیر شاعر متقدم و واکنش های شاعران متأخر در برابر او توجه می شود. «بدخوانی خلاق» و «تغییر افق انتظار»، از مباحث مهمِ مطرح در نظریۀ اضطراب تأثیر هستند. این دو مبحث به بررسی واکنش های شاعر متأخر می پردازند که ما در رباعیات الحاقی در مورد آن بحث کرده ایم. بدین ترتیب این نظریه کمک می کند که دریابیم عرفان چرا و چگونه این کار را کرده است. پس از بررسی نمونه هایی از رباعیات اصیل و مقایسۀ آن با رباعیات عارفانه ای که در اصل از عطار و باباافضل کاشانی است، به این نتیجه رسیده ایم که تلفیق عرفان با فلسفۀ خیام که در اصل جمع ضدین تلقی می شود، در فرهنگ ایرانی پذیرفته شده است. با توجه به وجود چالش میان تفکر خیامی و گفتمان عرفانی، گفتمان عرفانی مستقیماً نتوانسته است به انتقاد از اندیشۀ خیامی بپردازد، بلکه از طریقِ تغییر افق انتظارِ مخاطب و با واردکردن رباعیات عرفانی در رباعیات خیام، پس از قرن ها چهرۀ عارفانه ای از خیام معرفی کرده که حتی از خیامِ فیلسوف نیز محبوبیت بیشتری دارد.
فقر مبانی نظری در گرایش های زبان و ادبیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۸
۲۳۸-۲۰۵
حوزههای تخصصی:
گرایش های مصوب رشته زبان و ادبیات فارسی در کنار برخی فایده ها، اشکالاتی بنیادین نیز دارند. مهم ترین اشکالشان فقر مبانی نظری در تعریف این گرایش هاست. همین فقدانِ بنیان های نظریِ مشخص و روشمند، موجب دخالت برخی مبانی و پیش فرض های ناآگاهانه در هدف گذاری این گرایش ها و تعریف برنامه های درسی آن ها شده است. در مقاله حاضر با مرور برخی از این گرایش ها به بحث درباره این مبانی غیرروشمند و مشکلات و آسیب های آن ها پرداخته ایم. مهم ترین این موارد عبارت اند از: فهم متعارف از ادبیات و مفاهیم وابسته، تغییر ماهیت برخی دروس و گرایش ها در اثر سلطه ادبیات عامیانه، تقلیل گرایی در نگاه به متون و موضوعات به سبب تأکید سطحی بر بومی سازی، و تکیه بر رویکرد تک رشته ای. این موارد پیوندی نزدیک با یکدیگر دارند؛ یعنی وجود یکی از آن ها (به ویژه تکیه بر فهم متعارف از ادبیات) در یک گرایش، کم و بیش دیگر اشکالات را نیز در آن گرایش ایجاد کرده است. این مبانی غیرروشمند، بیش از همه بر ضعف نگاه پژوهشی در ادبیات دانشگاهی اثرگذارند و به فاصله گرفتن از نگاه انتقادی و مسئله محور در این گرایش ها دامن زده اند. در این مقاله بر برخی دیگر از معیارها همچون توجه به رویکرد میان رشته ای برای گسترش روشمند و پژوهش محور رشته ادبیات نیز تأکید شده است.
تحلیل کارکرد روایی وصف در لیلی و مجنون جامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال بیستم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۸
171 - 196
حوزههای تخصصی:
شعرا در منظومه های روایی برای خلق روایت جذاب از دو سازه مهم روایت، روایتگری و وصف، استفاده می کنند. نظریه پردازانی چون توماشفسکی، بارت و ژنت تقابل این دو سازه را از جهت زمان متن و روایتگری، بررسی کرده اند. بر اساس این سه دیدگاه، هر روایت بازنمایی یک رخداد یا سلسله ای از رخدادهاست که زمان متن و کلام را دربردارد. در مقابل وصف، ابزار برجسته سازی و جنبه بدون زمان متن روایی است. در این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی، تقابل وصف و روایتگری با تکیه بر دیدگاه سه نظریه پرداز تحلیل شده است و به این پرسش پاسخ می دهد که رابطه وصف با روایتگری چه رابطه ای است و برای درک بهتر این رابطه، منظومه لیلی و مجنون جامی مبنا قرار گرفته است. در این منظومه اوصافی که به منظور شخصیت پردازی و فضاسازی به کاررفته است، بر اساس دیدگاه توماشفسکی، بن مایه آزاد و ایستای متن است و بر اساس نظریه بارت، نمایه خاص و آگاهاننده می شود. در دیدگاه ژنت، وصف از گزاره های هستی تشکیل شده است بنابراین اوصاف این منظومه کارکرد تزیینی و نمادین پیدا می کند. وصف بر اساس دسته بندی های سه نظریه، تأثیری در پیرنگ ندارد و در روایت و خصوصاً در روایت لیلی و مجنون، موجب ایجاد شتاب منفی می شود.
معرفی «الگوی زبامغز» جهت آموزش مهارت گفتگو به غیرفارسی زبانان
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت ارتباط متقابل میان زبان، فرهنگ، تفکر، هیجانات و حواس در برقراری و تداوم یک ارتباط مؤثر، پژوهش حاضر با هدف معرفی الگوی زبامغز به عنوان روشی مؤثر برای تهیه و تدوین مواد آموزشی مهارت گفتگو به غیرفارسی زبانان انجام شده است. زبامغز تلفیقی از دو واژه زبان و مغز است که با الهام از نظریه مغزهای سه گانه مک لین و پیوند میان زبان و چهار مؤلفه فرهنگ (زباهنگ)، هیجان (زباهیجان)، حواس (زباحواس) و تفکر (زبافکر) توسط پیش قدم طراحی شده است. روش پژوهش کیفی و از نوع کاربردی است که به منظور معرفی الگوی زبامغز برای آموزش مهارت گفتگو به غیرفارسی زبانان است. ابتدا چگونگی طراحی مطالب آموزشی براساس این الگو شرح داده شده و در گام بعد نمونه درسی با توجه به این الگو برای آموزش مهارت گفتگو به زبان آموزان غیرفارسی زبان ارائه شده است. بر اساس این الگو، متن درس با توجه به زباهنگ های (فرهنگ مستتر در عبارات زبانی) موجود در زبان فارسی تدوین و تا حد امکان از مفاهیم و واژگان دارای بار عاطفی مثبت استفاده می شود. همچنین در طول درس تلاش می شود حواس گوناگون فراگیران در یادگیری درگیر شود و فعالیت ها و تمرین ها نیز با هدف ارتقای انواع تفکر در زبان آموزان اعم از انتقادی، خلاق، سیستمی و آینده نگر طراحی می شوند. در نتیجه به نظر می رسد آموزش مهارت گفتگو مبتنی بر الگوی زبامغز زبان آموزان را در برقراری یک ارتباط کلامی موفق با سخنوران جامعه فارسی زبان یاری برساند و توجه به آن در کتاب های آموزش مهارت گفتگو حائز اهمیت است.
متن شناسی: ساختارزدایی دریدا از شناخت شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۴)
243 - 258
حوزههای تخصصی:
فیلسوفان و اندیشمندان از دیرباز مفاهیم و روش های مرتبط با شناخت شناسی را در قالب رویکردهای مختلف مورد تأمل قرار داده اند. کانون چالش های معطوف به این حوزه، پرسش از ماهیت ذهن و عین و همچنین نحوه ارتباط میان آنهاست. این مسائل منجر به دو جریان کلی و بسیار متنوع ایدئالیسم و رئالیسم شده است. رویکرد ساختارزدایی همچون سلف خود یعنی رویکرد ساختارگرایی در بنیاد، رویکردی معرفت شناختی است. ساختارگراها مفهوم ساختار را برای عبور از دوگانه ذهن و عین مطرح کردند. ساختارزدایی به وجهی سلبی و ایجابی، رابطه ای همه جانبه با ساختارگرایی برقرار کرد. در تفسیر ارائه شده از این رابطه در این مقاله، ساختار در ساختارگرایی، به متن در ساختارزدایی تبدیل می شود. با این تفاوت که متن صلبیت ساختارها را ندارد و به طریقی سیال به حیات خویش ادامه می دهد. متن به مثابه یک کل همواره در حال شدن، دوگانه ذهن و عین را مرتفع می کند.
بازخوانی انسجام ساختاری قرآن کریم در پرتو نظریه نظم متقارن از دیدگاه ریموند فرین (مطالعه موردی سوره بقره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سخن از انسجام و پیوستگی متن قرآن به گذشته های دور در اندیشه قرآن پژوهان مس لمان برمی گردد. به رغم باور عموم قرآن پژوهان غربی به پراکن دگی م تن ق رآن، در دوران معاص ر دسته ای از ایشان با اتکا به دانش های ادبی و زبانی، در پی اثبات انسجام و پیوس تگی ای ن متن مقدس در قالب نظریه نظم متقارن بر آمده اند. مقاله حاضر با در پیش گرفتن روش توصیفی تحلیلی، به بررسی رویکرد «ریموند فرین»، قرآن پژوه معاصر خواهد پرداخت. وی با رویکردی ادبی به اثبات انسجام ساختاری سوره بقره می پردازد. این مقاله، نخست به معرفی مفهوم نظم متقارن پرداخته و پس از آن دیدگاه ریموند فرین در نظم سوره بقره را بیان کرده و به نقد و بررسی آن می پردازد. ریموند فرین سوره بقره را به نُه بخش تقسیم می نماید و به صورت معکوس میان بخش های سوره ارتباط برقرار کرده و یک مدل کلی و فراگیر را از ارتباط بخش های سوره ارائه می کند. از جمله نقدهایی که بر کار وی وارد است؛ می توان به عدم ذکر مبانی تقسیم بندی ارائه تفاسیر اشتباه از سوره بقره، معیوب بودن برخی از ساختارهای درون بخشی سوره بقره، عدم توانایی قرار دادن یازده آیه پایانی بخش C’ در ساختار کلی سوره، ناکافی بودن شواهد تقارن میان بخش ها اشاره نمود. از نتایج این پژوهش اثبات ساختار منظم سوره بقره در قالب نظریه نظم متقارن می باشد که نشان می دهد سوره بقره منسجم است و هر آیه درست همانجایی از متن که باید قرار گرفته است.
کارکرد تعهِّد از رهگذر واژه های نشان دار در غزل عصر انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعهّد ازجمله ویژگیِ هایی است که در ادبیّات بسامدی چشمگیر دارد؛ ادبیّاتی که بازتابنده باورها، امیدها، آرزوها، دغدغه ها و فراز و نشیب های مردم روزگار است. مسئله بنیادیِ این مقاله بررسیِ جایگاه و کارکرد تعهّد در لایه واژگانیِ غزل عصر انقلاب و تحلیل این مؤلّفه تأثیرگذار و کیفیّت بازتابِ آن است. مبنای این ارزیابی واژه های نشان داری است که حامل بارِ ایدئولوژیک اند. این واژه ها، برخلافِ واژه های بی نشان که تنها معنای عادی و عام دارند متعلّق به یک بافتِ فرهنگی اند و، علاوه بر دلالت بر مفهومی خاص، دربردارنده معانیِ ضمنی و مفاهیم ارزشی نیز هستند که نگرش نویسنده را بازتاب می دهند. بر مبنای این واژه ها، تعدادی از بن مایه های غزل عصر انقلاب، که مبتنی بر التزام در این نوعِ ادبی است، با شواهدی آورده می شود و مبانیِ عقیدتی که بر آن ها بنیاد نهاده شده است ارزیابی می گردد. در بررسیِ لایه واژگانی و واژه های نشان دار، غزل عصر انقلاب را بر پایه بن مایه های ایدئولوژیک و از منظرِ تعهّد به این انواع می توان طبقه بندی کرد: غزل های اعتراضی، نوستالژیک، حماسی، آیینی و انتظار، جنگ و شهادت، طنز، آزادی، مقاومت و اتّحاد، دعوت به مبارزه و انتقام، و وطنی.
خوانش سیاسی آثار گلشیری با رویکرد بینامتنیت با تکیه بر آینه های دردار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر نویسنده ای که با سیاست و تاریخ و قدرت درگیر باشد، به ناچار بازتاب آنها در آثارش هست، و چون گلشیری نویسنده ای بود که مدام به تاریخ ایران بیشتر از طریق متون معتبر نظر داشت، هم از طریق بینامتنیت با آثار کهن سود می برد و هم خوانش سیاسی خودش را در آثارش وارد می کرد. نقد سیاسی و مارکسیتی بیشتر ملهم از آثار مارکس و انگلس هستند، و تقریبا همه ی منتقدان سیاسی قرن بیستم متأثر از این دو نفر بوده اند. و جالب اینکه آثار ادیبان بزرگ ما همچون حافظ و فردوسی را می توان از منظر سیاسی خواند. هوشنگ گلشیری که علاقه مند به آثار اینها بوده و به نوعی دنباله رو اینها بوده، آثاری سیاسی نوشته است. و وقتی به لایه های آثار او دقیق بشویم می بینیم او یکی از سیاسی ترین نویسندگان ایران معاصر است. ما در این مقاله نشان می دهیم که آثار او را می توان هم از منظر نقد سیاسی خواند و هم از منظر بینامتنیت که مفهومی برآمده از کارهای فرمالیست های روس و مخصوصا میخائیل باختین است که نویسنده و متفکری سیاسی بود. این مفهوم معنایی متنوع و گسترده دارد و از منظرهای متفاوت منتقدانی چون کریستوا و ژنت و بارت معنایش فرق می کند. نظر ما بیشتر نگاه مارک آنژنو است که تمرکزش روی نتیجه ی رویکرد بینامتنی است، چون تولید ادبی اساسی را وارد شبکه ای از تعامل مقررات گفتمانی اجتماعی می کند. این نگرش دید تازه ای نسبت به جایگاه امر ادبی در فعالیت نمادین دارد و اساس توجه ما در این مقاله بیشتر همین تعاملات در جامعه ی سیاسی است.
بررسی ضرباهنگ زمان داستان در روایت «سال های ابری» از علی اشرف درویشیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹۲
111 - 142
حوزههای تخصصی:
رمان سال های ابری از علی اشرف درویشیان در چهار جلد و 1622 صفحه نوشته شده و رویداد های آن به تقریب 33 سال از زندگی راوی- قهرمان رمان را در بر می گیرد. در این مقاله سرعت گذار رویداد های داستان در روایت نویسنده این رمان بر پایه آرای ژرار ژنت سنجیده می شود. ژنت مقوله های نظم و ترتیب، تداوم و بسامد را برای سنجش شتاب یک روایت به کار می گیرد. مطالعه و بررسی نمونه های موجود در کل رمان نشان می دهد که چینش رویداد های داستان در روایت، بیشتر خطی است؛ گر چه گذشته نگری ها و آینده نگری هایی نیز در روایت دیده می شود. همچنین ارزیابی تداوم داستان و روایت، گویای آن است که میانگین 42/7 روز از داستان در هر صفحه از رمان به نمایش درآمده است. مقایسه تداوم میانگین هر یک از جلد های چهار گانه رمان با تداوم میانگین کل رمان نوسان منفی، مثبت، مثبت و منفی را به ترتیب در شتاب روایی هر جلد اثبات می کند. آمار های به دست آمده از چگونگی تکرار شدن رویداد های داستانی نیز شمارگان بیشتر بسامد های مفرد را تأیید می کند که نسبت معنا داری با گذار بیشتر خطی روایت دارد. یافته ها و نتیجه گیری این پژوهش، ن. ک:ته های تازه ای را در چهارچوب نظری آن به دست می دهد.